پیچیدگی دستوری در زبان علم: مقایسه بندهای مرکب در مقالات علمی پژوهشی رشته علوم انسانی و علوم پایه؛ رویکردی نقشگرا
نگارش دانشگاهی یکی از سیاقهای زبان علم است که میتواند انواع مختلفی داشته باشد: کتاب درسی، مقالات پژوهشی، پایاننامه های دانشگاهی و... . هدف مقاله حاضر مقایسه ساختار زبانی در سیاق مقالات علمی پژوهشی در رشته های علوم انسانی و علوم پایه است. بدین منظور، سی چکیده از مقاله علمی پژوهشی رشته های روانشناسی، زبانشناسی و جامعه شناسی (در مجموع 90 چکیده) بررسی و ساختار بندهای مرکب آنها با سی چکیده از مقاله های پژوهشی رشته های فیزیک، شیمی و زیست شناسی (در مجموع 90 چکیده) مقایسه شد. رویکرد مورد استفاده در مقاله حاضر، دستور نقشگرای نظاممند هلیدی است و بندهای مرکب از این منظر تحلیل شدند. روش پژوهش حاضر، کمی است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است. برای تحلیل داده ها از روش اماری آنوا (ANOVA) و برای نرمال بودن داده ها از آزمون کولمرگروف اسمیرنوف استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که گروه علوم انسانی بیش از گروه علوم پایه از بندهای مرکب استفاده کرده است. در میان گروه علوم انسانی هم، به ترتیب گروه جامعه شناسی بیش از زبانشناسی و گروه زبانشناسی بیش از روان شناسی از بندهای مرکب در نگارش خود بهره برده است. در گروه علوم پایه هم گروه زیست شناسی بیش از دو گروه دیگر بندهای مرکب را در نگارش خود به کار برده است، اما در کل این تفاوت در خود گروه ها معنادار نبود. تفاوت توزیع بندهای مرکب در دو گروه را میتوان در نگاه کلی به تفاوت های سبکی هر کدام از آنها نسبت داد. از سوی دیگر، نگارش دانشگاهی در رشته های علوم انسانی بیشتر موضوع درک و انسجام متن و گفتمان را لحاظ میکند تا رشته های علوم پایه. و در نهایت، رشته های علوم انسانی تمایل بیشتری به استفاده از ابزارهای استدلال منطقی در نگارش خود دارند تا رشته های علوم پایه.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.