تحلیل و ارزیابی تعین ماهیت تاریخیت دین در سه دوره باستان، مسیحیت و مدرن، از منظر نیچه
دین در اندیشه نیچه به مثابه تمامی عناصر قوام بخشی است که سهمی به سزا در وحدت سیاسی، تعالی فردی، و تعلیم و تربیت همگانی در حکومت های باستانی و مسیحی داشته است. نقش دین در برتری سیاسی و فرهنگی جوامع دوران های گذشته، بی بدیل بوده، چراکه در آن دوران ها، نوع فرماندهی در قالب «حکومت توده» بوده است. یکی از بازوان اصلی فرماندهی در این نوع حکومت ها اعم از جمهوری و پادشاهی دین بوده که حتی نقشی به مراتب برتر از دیگر بازوی فرماندهی، یعنی نیروی نظامی، داشته است. نیچه در این تحلیل، خود را وامدار ماکیاولی می داند. او در بررسی خود، سیر تغییر نوع فرماندهی جامعه را از «حکومت توده» دین مدار به سمت «دولت ملت سکولار»، با حساسیتی خاص دنبال می کند. نیچه در پی تعین ماهیت تاریخیت دین، در نمونه فرهنگ های نیرومند دیندار و ضعیف بی دین گشته که در نتیجه آن، فرهنگ های والا و پست شکل گرفته است. او معتقد است پس از سپری شدن دوران سخت و چالش برانگیز کشاکش بین کلیسا و علم، به مرور زمان برای شخص و جامعه ابرانسانی، روشن خواهد شد که دین و علم، ستارگانی جدا از هم در آسمان فرهنگ انسانی هستند که هم شانه با هم پیش می روند، بی آنکه حتی بتوان تعارضی مابین آنها متصور شود، چرا ژکه چنین چیزی دیگر نه موضوعیت خواهد داشت و نه ممکن خواهد بود. روش این مقاله، تحلیلی و توصیفی است.
-
نقد و تحلیل نقش مسیحیت و عوامل همسو با آن در واژگونی تاریخیت خواست طبیعی انسان و نخبگان؛ از دیدگاه نیچه
سیدحسن فلسفی طلب*
نشریه متافیزیک، بهار و تابستان 1403 -
تحلیل و بررسی سوال آیا کانت ایده آلیسم است؟ با تکیه بر آراء نیچه و شوپنهاور
*، جمال سروش
نشریه غرب شناسی بنیادی، بهار و تابستان 1400