اثر کارکردی فضاهای عمومی در پایداری حس تعلق مکانی مطالعه موردی: فضاهای عمومی بافت مرکزی شهر زنجان
حس تعلق به مکان نمودی از حس انسان به فضایی است که با آن روابط عاطفی برقرار کرده و از بودن در آن احساس سرزندگی توام با دل بستگی و وابستگی می کند. بنیان روش این تحقیق به صورت ترکیبی (کیفی و کمی) مبتنی بر روش تفسیری و آماری پایه گذاری گردیده است. شیوه گردآوری داده های به صورت کتابخانه ای - میدانی (مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه) می باشد. جامعه موردمطالعه دربرگیرنده استفاده کنندگان فضاهای عمومی بافت مرکزی شهر زنجان می باشد که در نمونه ای با حجم 380 موردمطالعه شده است. شاخص های پژوهش شامل چهار مولفه اصلی هویت مکان، دل بستگی مکان، وابستگی مکان و پیوند اجتماعی است. تجزیه وتحلیل داده ها به روش تفسیری مبتنی بر استقرا و کمی مبتنی بر رگرسیون چندمتغیره منطبق بر ساختار تحلیل مسیر و مدل تعقیبی می باشد. نتایج نشان می دهد فضاهای عمومی با کارکردهای مختلف در بافت مرکزی شهر زنجان علی رغم گرایش به مطلوبیت متفاوت از هم عمل نموده و فضاهای با عملکرد جمعی حس تعلق مکانی بیشتری ایجاد می نمایند. حس تعلق مکانی در دو وجه حس به مکان اصلی و حس به مکان پیرامون شکل گرفته است که شدت آن به تناسب قشربندی اجتماعی از کانون به پیرامون کمتر شده، ولی به اضمحلال کامل نمی رسد. رگرسیون چندمتغیره در سطح اطمینان 95 درصد با اثرگذاری 96 درصد مسیر شاخص های حس تعلق مکانی را تبیین نموده و مدل تعقیبی تفاوت معنادار متغیرهای حس تعلق مکانی در کارکردهای مختلف فضا با سطح معناداری قابل قبول (pvalue= 0/03) را نشان می دهد. یافته ها بیان می دارد ساختار فعالیت و حس مکان به تناسب نوع عملکرد فضا متفاوت از هم می باشند طوری که مکان های واقع در فضاهای با عملکرد مشابه دارای حس تعلق همسان با حداقل اختلاف معناداری باشد. لذا تنوع کارکردهای فضا، اثرگذار بر میزان حس تعلق محلی بوده و متناسب با نوع عملکردی فضا شدت و ضعف می گیرد.