بازنمایی مولفه های هویت سرزمینی در شاهنامه «مطالعه موردی داستان جمشید و ضحاک»
داستان جمشید و ضحاک سنگ بنای اولیه تمایز ایران و هویت ایرانی از سایر هویت هاست. نخستین بار در این داستان به غیریت سازی اشاره شده و هویت، جغرافیای مستقل ایرانی و همچنین مولفه های منحصر به فرد ایران و شاهان ایرانی بازنمایی می شود. فارغ از دوگانه هایی مانند فر کیانی شاهان ایرانی و خوی اهریمنی ضحاک، به مثابه خط اصلی تمایز و غیریت سازی هویت ایرانی؛ این تمایز به ویژه در بستر جغرافیا و هویت سرزمینی نیز خود را نشان می دهد. مانند تمایز ایران از سرزمین هایی همچون سرزمین تازیان یا هندوستان. نظر به اهمیت داستان در شکل دهی به رخدادها و روایت های بعدی شاهنامه، هدف این مقاله تبیین و بازنمایی مولفه های هویت سرزمینی ایران در داستان جمشید و ضحاک از رهگذر کاربست روش تحلیل گفتمان ون دایک است. از این منظر با کاربست روش یاد شده، ابیات منتخب از داستان با استفاده از راهبردهای گفتمانی تبیین شده اند. بر این اساس، نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده آن است که ابیات منتخب از داستان جمشید و ضحاک هویت ایرانی در برابر هویت غیرایرانی را منطبق بر سرزمین و تمایز سرزمینی قرار داده که می توان آن را بخشی از فرایند هویت یابی ایرانیان دانست.
-
مولوی و کازنتزاکیس در ترازوی اندیشه و احساس با تاکید بر ساحت های نفسانی درونی (باورها، احساسات و خواسته ها)
*
فصلنامه کهن نامه ادب پارسی، بهار و تابستان 1403 -
کحل پندار بررسی ایماژ «زندگی به مثابه توهم اراده آزاد» در نگاه مولوی و اسپینوزا
*
نشریه مطالعات عرفانی، بهار و تابستان 1402