روابط نسل اول و دوم آل بویه با خلفای عباسی با تاکید بر تمایلات ایران گرایی
شکل ارتباط با دستگاه خلافت عباسی از مسائل مهم حکومت های ایرانی است، که از سده 3 هجری شکل گرفتند. آل بویه رابطه خود را در قابل امارت استیلاء و امیرالامرایی با دستگاه خلافت عباسی تثبیت نمودند. نقطه تمایز رابطه حکومت آل بویه با دستگاه خلافت عباسی نسبت به دیگر حکومت های همزمان ایشان تمایلات ایرانگرایی آشکار ایشان بود. مسئله اصلی و هدف این پژوهش تبیین و تحلیل تمایلات ایرانگرای نسل اول حاکمان بویه در بستر سیاسی و فرهنگی- اجتماعی عصر ایشان و تاثیر آن بر رابطه ایشان با دستگاه خلافت عباسی است. گردآوری داده های تاریخی و باستان شناختی با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و توصیف و تحلیل آن ها این نتیجه را آشکار نمود که عضدالدوله دیلمی به منظور مقابله با ادعاهای سیاسی و تبارشناسی سایر دودمان های کهن ایرانی، همانند خاندان باوندی، تبارنامه خاندان خود، منتسب به ساسانیان، را در متن گزارش تاریخی کتاب التاجی وارد نمود. او همچنین شیوه حکومت یکپارچه را، بر اساس الگوی حکومت ساسانیان، در پیش گرفت. اما نسل اول خاندان بویه و به ویژه عضدالدوله با وجود تسلط بر دستگاه خلافت عباسی، به دلیل ملاحظات سیاسی و مذهبی، تمایلات ایرانگرای خود را به ذکر عنوان شاهنشاه و دریافت این لقب از خلیفه محدود نمودند.
آل بویه ، خلفای عباسی ، ایرانگرایی ، شاهنشاه ، ساسانیان
-
بررسی کارکردهای مذهبی (آیینی) و سیاسی تخت جمشید در دوره هخامنشیان با تکیه بر سبک معماری آن
سلطانعلی کریمی، *، احمد کامرانی فر
نشریه مطالعات هنر اسلامی، بهار 1403 -
بررسی و تحلیل نقش خوانین و کدخدایان محلی در تاسیس و گسترش مدارس نوین چهارمحال و بختیاری
پوران مردانی کرانی، سهیلا ترابی فارسانی*،
نشریه جامعه شناسی تاریخی، پاییز و زمستان 1401