بررسی مقابله ای ادبیات جنگ و ادبیات ضد جنگ با استناد به دفتر خاطرات جنگ در طوفان فولاد اثر ارنست یونگر و رمان ضد جنگ در غرب خبری نیست اثر اریش ماریا رمارک
اگرچه پس از جنگ جهانی اول، "ادبیات جنگ" و "ادبیات ضد جنگ" در ادبیات آلمان به عنوان دو ژانر ادبی متمایز از یکدیگر از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند، باوجود این هنوز به هر اثر ادبی که موضوع آن جنگ باشد، عنوان "ادبیات جنگ" نیز اطلاق می گردد، حال چه نگاه نویسنده به پدیده جنگ مثبت باشد و یا منفی. این نوشتار بدنبال پاسخ به این سوال است که آیا بکارگیری مفهوم "ادبیات جنگ" برای آثار مربوط به جنگ، منعکس کننده هویت سیاسی نویسندگان این آثار در باب پدیده جنگ است؟ هدف این است که با بررسی مقابله ای در طوفان فولاد اثر ارنست یونگر و در غرب خبری نیست اثر اریش ماریا رمارک، ویژگی های ادبیات جنگ و ضد جنگ را از درون این آثار استخراج کرده و این فرضیه به عنوان یک دستاورد اثبات گردد که آثار ادبی مختلف در حوزه جنگ را برای بازتاب هویت سیاسی نویسندگان این آثار، باید در ارتباط تنگاتنگ با نگرش آنها در باب جنگ ارزیابی کرده و بر بستر این تفکر از آن ها یا به عنوان ادبیات جنگ و یا ضد جنگ یاد کرد.