نوگرایی، تحول و دیکتاتوری در ایران؛ نظم نوین و مخالفانش (1927-1929م / 1306-1308)(1)
نویسنده:
مترجم:
فرشید نوروزی
چکیده:
سال های نخستین حکومت پهلوی در ایران به طور عمده از منظر تلاش این حکومت برای ایجاد ساختار حکومتی متمرکز، بررسی شده است. [در این راستا] تمام توجه [پژوهشگران]، از یک سو بر نوع رویکرد سیاسی نخبگان تهران و از سوی دیگر بر نموداری که براساس پیشرفت یا عدم پیشرفت نخبگان و ارزیابی موفقیت آنان در گذار ایران به نوسازی، استقلال سیاسی و تشکیل دولت و ملت ترسیم شده، متمرکز شده است.(4) این توجه به رژیم تهران و شکل نو سازی آن به عنوان یک روی سکه ای است که روی دیگر آن، سکوتی نسبتا کامل به جذابیت ها و ابعاد دیگر این نوسازی است. به منظور تشریح گزارش تاریخی یا فهم تجربه گروه های دیگر، به عنوان نمونه عامه مردم، از جمله مردم تهران، گروه های غیر پایتخت نشین مثل اصناف و بازاریان شهرها یا هر طبقه اجتماعی ساکن در نواحی روستایی، تلاش اندکی انجام گرفته است. هدف نوسازی اقتدارگرایانه ای که توسط رژیم رضا شاه تحمیل می شد تغییر دقیق این عناصر بود. اما به [این نوسازی] نه تنها بی اعتنایی شد، بلکه با مخالفت بی باکانه این عناصر قرار گرفت. به بیانی دقیق تر، حاکم شدن نظم نوین، به طور عمده، عکس العمل های پیچیده و چند وجهی اقشار و طبقه های مختلف جامعه ایرانی را برانگیخته بود. اگر چه از تجدید نظم و ثبات نسبی در نیمه نخست این دهه به طور گسترده ای استقبال شده بود و حکومت به همین نسبت، دوره ای از نوسازی بنیادی را، مخصوصا در طول سال های 1306-1308 / 1927-1929م آغاز کرده بود، اما گروه های قدرت مند اجتماعی، به ویژه گروه های پایین جامعه، به استراتژی مقاومت منفی، مخالفت و در مواقعی مقاومت در برابر نوسازی روی آوردند. هدف این پژوهش از شرح این عکس العمل ها و راهبردها، تلاش برای نمایاندن ترتیب تاریخی (تقدم و تاخر تاریخی) این سال هاست.(5)
کلیدواژگان:
زبان:
فارسی
انتشار در:
در صفحه:
168
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p475667