مهندسی فرهنگی: از نظریه تا عمل
دیرزمانی نیست که تعبیر «مهندسی فرهنگی» در جرگه ادبیات علوم انسانی-بویژه در حوزه مطالعات اجتماعی و فرهنگی- وارد شده است. در نوشتار حاضر ضمن تشریح معنای فرهنگ و مفهومی که از مهندسی فرهنگی مراد میشود، به پیامدهای اقدامات فرهنگی ناسنجیده در ادوارگذشته اشاره شده و توضیح داده میشود که چگونه در پی تاکیدات مقام معظم رهبری بر ضرورت «مهندسی فرهنگی کشور» در سال 1381، فضای جدیدی در حوزه مطالعات فرهنگی شکل گرفته و بهتدریج با ارشادات معظمله، میبالد و به دیسیپلینی گسترده با ابعاد وسیع بینرشتهای، تبدیل میشود.; پژوهش حاضر با تبیین سیاستهای فرهنگی و تاثیرات متداخل آنها بر مقوله مهندسی فرهنگی، به ماهیت مهندسی فرهنگی با رویکردی پدیدارشناختی میپردازد و پس از بحث پیرامون «امکان» و «ضرورت» مهندسی فرهنگی، از بایستگی دستیابی به «نظریه ملی فرهنگ» که زیربنای نظری برای تدوین اصول حاکم بر مهندسی فرهنگ است، سخن میراند. مقاله در پایان فرایند، این مهندسی را بازگشوده و متولیانی را که باید عهدهدار این مهم گردند، را احصاء مینماید. نقطه عزیمت بحث، دیدگاه های مقام معظم رهبری در امر مهندسی و مدیریت فرهنگ میباشد و تحقیق حاضر نشان میدهد که چگونه این مهم بایستی از هرگونه تصلب، برخورد مکانیکی و آمرانگی از بالا، خالی باشد. تحقیق حاضر - برهمین مبنا - دو بنیان «رشد» و «رحمت» را برای مهندسی فرهنگی کشور معرفی نموده و در پایان، نسبت مدیریت رحمانی و نظریه رشد را به آزمون میگذارد.;
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.