نگاهی به آرای تئودور آدورنو در باب زیبایی شناسی و هنر
در نوشتار حاضر به رئوس عمده آرای تئودور آدورنو (69-1903)، درباره زیبایی شناسی و هنر می پردازیم. آدورنو علاوه بر اینکه در حوزه های علوم اجتماعی، فلسفه و علوم انسانی پژوهشها و تحقیقات ارزشمندی انجام داده در حوزه فلسفه هنر و زیبایی شناسی نیز تحلیلها و الگوهای نظری و رویکردهای پیچیده و در خور تاملی ارائه کرده است. به همین سبب در این نوشتار با اشاره به نظریات فلسفی وی در قالبهای متنوعی چون دیالکتیک منفی، نقد فرهنگ، حقیقت ناخواسته و... جایگاه و موقعیت گفتمان زیباشناسیک آدورنو و فرایند تحول آن را مورد بررسی قرار داده ایم. نظریه زیبایی شناسی آدورنو، جایگاهی محوری و کانونی در منظومه نظریه انتقادی در قرائت وی دارد. در این بحث، دیدگاه های او را از لابه لای اثر ماندگار و تاثیرگذار وی یعنی کتاب نظریه زیبایی شناسی استخراج و تحلیل کرده ایم.
دغدغه همیشگی آدورنو نسبت به هنر مستقل و هنر معتبر و طرح مقوله «استقلال هنر» مطالعات زیباشناسیک وی را کاملا از مطالعات سایر نظریه پردازان انتقادی در باب هنر و زیبایی شناسی متمایز ساخته است. این موضوع که مضمون محوری و اساسی کتاب نظریه زیبایی شناسی وی قرار گرفته است، در بخش دیگر نوشتار پیش روی، به دلیل موضع چالش انگیز و متناقض آن در نظریه و گفتمان هنر قرن بیستم، بررسی و تحلیل شده است؛ به ویژه این دیدگاه آدورنو که «استقلال هنر و قائل نشدن کارویژه ای اقتدارگرا، دستوری و کلیشه ای برای آن، این امکان را به هنر می دهد که به منزله نقد جامعه عمل کند».
هنر ، زیبایی شناسی ، نظریه انتقادی ، صنعت فرهنگ ، مکتب فرانکفورت ، هنر مستقل ، دیالکتیک منفی ، نقد فرهنگ ، سرشت اثر هنری
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.