افسانه تعلیم و تربیت: مطالعه موردی یک مدرسه به روش خبرگی و نقادی تربیتی
نویسنده:
چکیده:
پژوهش حاضر پژوهشی کیفی به شمار می آید که با هدف شناخت فرایند یاددهی- یادگیری و زندگی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه چهارم دوره ابتدائی در شهرتهران انجام شده است؛ این پژوهش از روش ارزشیابی «خبرگی و نقادی تربیتی» که آن را «آیزنر» ارائه می کند، بهره می گیرد.آیزنر فرایند ارزشیابی را بر دو خصیصه نقادی و خبرگی آموزشی مبتنی می داند و خبرگی را هنر ارزیابی و ارزش گذاری و نقادی را هنر افشاگری بر می شمارد(11).«بارون» نقادی آموزشی را دو نوع متمایز «نقادی غیر فعال و آزمایشگاهی» و «نقادی زنده یا در شرایط طبیعی» بر می شمارد و بیان می دارد درحالی که نقاد در نوع غیر فعال، به صورتی منتزع از جریان عمل و کاربرد مجموعه طرحها و مواد آموزشی یا محیط فیزیکی اماکن آموزشی آنها را بررسی می کند، در نقادی فعال یا طبیعی به تعاملات موجود در زندگی افراد و درون محیط آموزشی توجه می نماید و برای او برنامه درسی تجربه شده اهمیت دارد(5).
این پژوهش با استفاده از شیوه «نقادی زنده یا در شرایط طبیعی» چهار مرحله توصیفی، تفسیری، ارزشیابی و مضمون یابی را در بر دارد. مرحله توصیف تلاشی برای شناسایی، به تصویر کشیدن یا ارائه کیفیات مربوط به زندگی تحصیلی است که محیط عمومی یا سبک فرهنگی یک کلاس درس یا مدرسه ای خاص را تشکیل می دهد. در مرحله تفسیر، نقاد آموزشی با استفاده از «مفهوم پردازی راهیابانه» از نظریات علوم اجتماعی بهره می گیرد و آن را به عنوان ابزاری برای توضیح، مورد استفاده قرار می دهد. در مرحله ارزشیابی که به زعم آیزنر، تمایز میان فعالیت نقاد آموزشی و سایر پژوهشگران علوم اجتماعی است، پژوهشگرامور مورد مشاهده را به عنوان تجارب تربیتی، غیر تربیتی و ضد تربیتی، ارزشیابی می کند و نقاد در مرحله آخر که مضمون یابی است، مقصود از داستان روایت شده را به صراحت بیان می کند(11).
در پژوهش حاضر دو کلاس پایه چهارم به مدت پانزده روز مورد مشاهده و مقایسه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزارهای مشاهده فرایند یاددهی- یادگیری و تعاملات مدرسه ای، مصاحبه با مدیر و معاون مدرسه، معلمان و دانش آموزان پایه چهارم، پرسشنامه بازپاسخ معلمان پایه چهارم، تصویر برداری و ضبط تعاملات گفتاری استفاده شد. برآیند مشاهدات نشان می دهد میان وضع موجود فرایند تعلیم و تربیت و وضع مطلوب آن، فاصله و شکاف بزرگی وجود دارد.
این پژوهش با استفاده از شیوه «نقادی زنده یا در شرایط طبیعی» چهار مرحله توصیفی، تفسیری، ارزشیابی و مضمون یابی را در بر دارد. مرحله توصیف تلاشی برای شناسایی، به تصویر کشیدن یا ارائه کیفیات مربوط به زندگی تحصیلی است که محیط عمومی یا سبک فرهنگی یک کلاس درس یا مدرسه ای خاص را تشکیل می دهد. در مرحله تفسیر، نقاد آموزشی با استفاده از «مفهوم پردازی راهیابانه» از نظریات علوم اجتماعی بهره می گیرد و آن را به عنوان ابزاری برای توضیح، مورد استفاده قرار می دهد. در مرحله ارزشیابی که به زعم آیزنر، تمایز میان فعالیت نقاد آموزشی و سایر پژوهشگران علوم اجتماعی است، پژوهشگرامور مورد مشاهده را به عنوان تجارب تربیتی، غیر تربیتی و ضد تربیتی، ارزشیابی می کند و نقاد در مرحله آخر که مضمون یابی است، مقصود از داستان روایت شده را به صراحت بیان می کند(11).
در پژوهش حاضر دو کلاس پایه چهارم به مدت پانزده روز مورد مشاهده و مقایسه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزارهای مشاهده فرایند یاددهی- یادگیری و تعاملات مدرسه ای، مصاحبه با مدیر و معاون مدرسه، معلمان و دانش آموزان پایه چهارم، پرسشنامه بازپاسخ معلمان پایه چهارم، تصویر برداری و ضبط تعاملات گفتاری استفاده شد. برآیند مشاهدات نشان می دهد میان وضع موجود فرایند تعلیم و تربیت و وضع مطلوب آن، فاصله و شکاف بزرگی وجود دارد.
زبان:
فارسی
انتشار در:
در صفحه:
7
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p682366