آموزه های مایستر اکهارت درباره آغاز و انجام انسان
نویسنده:
چکیده:
مایستر اکهارت به ما می آموزد که انسان در کنه وجودش، در بنیان جان خود و در ژرفای قلبش، همیشه و همواره با حقیقت و وجود الهی متحد بوده است. این همان سرآغاز انسان است.
انسان اما به واسطه خودخواهی از این وحدت اولیه جدا شده و روی به عالم کثرت نموده است.
بنابراین غایت انسان، بازگشت به آن بنیاد اولیه، به آن دریای ژرف بی پایان وجود است. برای رسیدن به این غایت، انسان باید از موانعی عبور کند که اولین آنها غلبه بر خودخواهی است. برای غلبه بر خودخواهی انسان باید هرگونه نسبتی با عالم و آدم و حتی با خویشتن خویش را رها سازد و سرانجام حتی از خدا به هوای خدا دست بردارد. این همان مقامی است که اکهارت از آن به وارستگی Gelassenheit)) یاد می کند. یکی دیگر از راه ها برای رسیدن به مقصود نزد اکهارت عزلتAbgeschiedenheit)) است. منظور اکهارت از عزلت در حقیقت فقر روح است که به آن انسان به سرچشمه اصلی وجودش دوباره راه می یابد. فقر یعنی خالی شدن از هرگونه تصاویر و اشکال غریبه در روح و در عین حال راه روحانی بازگشت به توحید.
انسان اما به واسطه خودخواهی از این وحدت اولیه جدا شده و روی به عالم کثرت نموده است.
بنابراین غایت انسان، بازگشت به آن بنیاد اولیه، به آن دریای ژرف بی پایان وجود است. برای رسیدن به این غایت، انسان باید از موانعی عبور کند که اولین آنها غلبه بر خودخواهی است. برای غلبه بر خودخواهی انسان باید هرگونه نسبتی با عالم و آدم و حتی با خویشتن خویش را رها سازد و سرانجام حتی از خدا به هوای خدا دست بردارد. این همان مقامی است که اکهارت از آن به وارستگی Gelassenheit)) یاد می کند. یکی دیگر از راه ها برای رسیدن به مقصود نزد اکهارت عزلتAbgeschiedenheit)) است. منظور اکهارت از عزلت در حقیقت فقر روح است که به آن انسان به سرچشمه اصلی وجودش دوباره راه می یابد. فقر یعنی خالی شدن از هرگونه تصاویر و اشکال غریبه در روح و در عین حال راه روحانی بازگشت به توحید.
کلیدواژگان:
بنیاد الهی ، بنیاد جهان ، عزلت ، وارستگی ، عدم
زبان:
انگلیسی
در صفحه:
53
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p843224