به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۴۱ عنوان مطلب
|
ترتیب بر اساس ارتباط
  • ترتیب بر اساس ارتباط
  • ترتیب بر اساس تاریخ
  • امیر حیدری، سید حسن هاشم آبادی
    در این تحقیق اثر پارامترهای عملیاتی بر بازدهی راکتور بستر قطره ای سولفورزدایی (HDS) و آروماتیک زدایی (HDA) در مقیاس آزمایشگاهی توسط روش دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور شبیه سازی رفتار چند فازی راکتور از دیدگاه اولری-اولری استفاده شد که در آن نیروهای بین فازی بر اساس مدل های ارائه شده برای محاسبه مقدار برهم کنش جریان های چند فازی در محیط متخلخل و در شرایط جریانی راکتور بستر قطره ای در معادله مومنتوم اعمال گردیده است. با توجه به اهمیت تابع توزیع تخلخل در رفتار هیدرودینامیک راکتور و همچنین اثر آن در پیش بینی بازدهی واکنش ها، رفتار تخلخل بستر بر اساس مدل های موجود برای کاتالیست های سه پر در شبیه سازی محاسبه شده است. پارامترهای مورد مطالعه در این تحقیق شامل بررسی دما، فشار، سرعت فاز مایع و غلظت سولفید هیدروژن فاز گاز بر میزان بازدهی راکتور با استفاده از مدل CFD می باشد. نتایج حاصل از شبیه سازی با نتایج آزمایشگاهی گزارش شده انطباق خوبی را نشان می دهد.
    کلید واژگان: شبیه سازی CFD، دیدگاه اولری، اولری، راکتور بستر قطره ای، سولفورزدایی و آروماتیک زدایی، تابع توزیع تخلخل
    Amir Heidari, Seyed Hassan Hashemabadi
    In this contribution, a CFD technique has been used to study the effects of operational parameters on the amount of hydrodesulfurization (HDS) and hydrodearomatization (HDA) conversions in the trickle bed reactor (TBR). The Eulerian-Eulerian multiphase approach has been used to simulate multiphase flow conditions with appropriate models to account interphase interactions at TBR. Due to the importance of porosity distribution effect on the hydrodynamics behavior and reaction conversion, an appropriate trilobe porosity model has been implemented in the simulation models. The studied parameters are temperature, pressure, liquid phase velocity, and gas phase hydrogen sulfide concentration. The simulation results show good agreement with the reported experimental data.
    Keywords: CFD Simulation, Eulerian Approach, TBR, HDS, HDA, Porosity Function
  • کورش نصراصفهانی، مهرداد فرهادیان*، علیرضا سلیمانی نظر، قاسم غفاری
    فاضلاب کاستیک مستعمل به دلیل قلیائیت بالا، حضور ترکیبات گوگردی، بار آلودگی بالا و زیست تخریب ناپذیری از مهم ترین چالش های زیست محیطی پالایشگاه ها به شمار می رود. در همین راستا، در این پژوهش مهم ترین عوامل فرآیندی تاثیرگذار بر بازده فرآیند اکسیداسیون پیشرفته الکتروفنتون شامل: پی اچ (در گستره 5-2)، نسبت هیدروژن پراکسید به میزان اکسیژن خواهی شیمیایی (75/0-2/0= H2O2/COD)، دما (C° 60-20)، زمان واکنش (min 135-45) و دانسیته جریان (mA/cm2 20-5)، به صورت هم زمان در کاهش بار آلودگی کاستیک مستعمل پالایشگاه نفت اصفهان به کمک طراحی آزمایش ها با روش سطح پاسخ (RSM) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجربی نشان داد عوامل H2O2/COD، دما، پی اچ، دانسیته جریان و زمان واکنش به ترتیب بیشترین اثر را بر بازدهی واکنش داشتند. زمان ماند min 60، pH برابر 5/4، نسبت H2O2/COD برابر 6/0، دانسیته جریان mA/cm2 15 و دمای C° 60 به عنوان شرایط بهینه فرآیندی ارزیابی شد که بازدهی نهایی 96% را برای فرآیند الکتروفنتون برحسب شاخص COD در پی داشت. همچنین داده های تجربی نشان داد که با تغییر COD اولیه فاضلاب در محدوده (mg/L 60000 -12500) در شرایط بهینه، بازدهی کاهش بار آلودگی کاستیک مستعمل در گستره 94% تا 97% برحسب شاخص COD قرار داشت.
    کلید واژگان: کاستیک مستعمل، الکتروفنتون، فرآیند اکسیداسیون پیشرفته، تصفیه فاضلاب، محیط زیست
    Kourosh Nasr Esfahany, Mehrdad Farhadian *, Ali Reza Solaimany Nazar, Ghasem Ghafari
    Spent caustic wastewater is one of the most important environmental challenges due to high alkalinity, the presence of sulfur compounds and non-biodegradable pollutants. Therefore, in this research, the effective parameters of Electro-Fenton process including pH range (2-5), H2O2/COD (0.2- 0.745), temperature (20-60 °C), reaction time (45- 135 min) and current density (5-20 mA/cm2) have been investigated on the COD removal efficiency by adopting response surface methodology (RSM). The results indicated that H2O2/COD, temperature, pH, current density and reaction time have the most effect on the pollutants removal, respectively. The optimum conditions have been found at pH =4.8, current density =14.8 mA/cm2, temperature =57 °C, reaction time =63 minutes and H2O2/COD =0.63 with 96% COD removal efficiency. According to the results, by changing of initial COD within 12,500 to 60,000 mg/L range at the optimum conditions, the pollutant removal efficiency has been increased from 94% to 97%.
    Keywords: Spent Caustic, Electro-Fenton, AOP, Wastewater Treatment, Environment
  • پوریا مالمیر، عبدالنبی هاشمی*، بهرام سلطانی سولگانی
    استفاده از پلیمرها جهت کنترل تحرک پذیری آب تزریقی و ازدیاد برداشت از مخازن نفتی از سال ها پیش مورد استفاده قرار می گیرد. سیلاب زنی پلیمر موجب بهبود بازده جاروبی حجمی، کاهش پدیده انگشتی شده و ایجاد کانال و تاخیر در زمان میان شکنی آب می شود. مجموعه این فرآیندها موجب افزایش تولید نفت و کاهش هزینه های تولیدی خواهد شد. جهت انجام این فرآیند، پلیمرهای مختلف به تنهایی یا همراه با سورفکتانت و آلکالین ها مورد استفاده قرار می گیرند. در این پژوهش از یک نوع پلیمر جدید به نام FLOPPAM 3630 جهت بررسی ازدیاد برداشت مخازن نفت بسیار سنگین استفاده شده است. بدین منظور 6 محلول پلیمری با غلظت های مختلف ساخته شده و آزمایش های پایداری نسبت به نرخ برشی، زمان و دما برروی آنها انجام شد. نتایج پایداری پلیمر بیانگر پایداری آن در شرایط مختلف نرخ برشی، دما و همچنین گذشت زمان است. در نتیجه این پلیمر کاندیدای مناسبی جهت انجام آزمایش های سیلاب زنی در شرایط دمایی مخزن است. سپس 3 محلول پلیمری مناسب تر انتخاب شده و سیلاب زنی پلیمر انجام شد. نتایج نشان داد که محلول با غلظت ppm 1000 بهترین بازدهی را با حدود 40% دارد. علت بازدهی مناسب این غلظت جاروب سطحی و عمودی بیشتر آن نسبت به سایر غلظت ها است. همچنین به دلیل اختلاف بازدهی کم بین 1000 و ppm 2000 بهتر است به دلیل صرفه اقتصادی بیشتر و تزریق پذیری راحت تر آن از غلظت کمتر استفاده شود. همچنین بازدهی نفت این نوع پلیمر در بستر شنی به نسبت پلیمرهای دیگر با این شرایط آزمایش بیشتر است که استفاده از آن را اقتصادی تر جلوه می دهد.
    کلید واژگان: پلیمر، سیلاب زنی، گرانروی، تنش برشی، نفت سنگین
    Pourya Malmir, Abdolnabi Hashemi *, Bahram Soltani Solgani
    In this research, an air gap membrane distillation (AGMD) pilot was used for the tertiary treatment of effluent from Bandar Abbas oil refinery’s wastewater treatment unit. The commercial type membranes used in this system were with two different pore sizes 0.22 and 0.45µm, made of PTFE material with PP support. The cold flow was kept constant at 20 °C, and the effect of some process factors on the amount of produced water flux such as feed temperature (hot flow), air gap, concentration of wastewater, and membrane pore size were studied as Feed temperatures were equal to 40,50,60,70 and 80 °C, air gaps were equal to 6 and 12 mm, feed concentrations were equal to 780,2100,3250,4400 and 5200 μs/cm.  Also, the reduction of the amount of flux due to probable membrane fouling was investigated. Maximum produced flux was 16.44 kg/(m2.h) which was obtained using a 0.45 micron membrane, 6 mm air gap, and feed temperature of 80 °C. Increasing the air gap from 6 to 12 mm decreased the flux about 34%, while reducing the electrical conductivity from 4400 to 780 μs/cm, the amount of flux showed only 28% growth. Also, after about 30 hours of using the membrane without any cleaning system, the flux reduction was observed about 12%. Finally, according to the analysis of final purified water by membrane distillation method, the amount of TDS maximum 7.8 mg/L, COD about 4 mg/L, and chloride less than 8 mg/L have been obtained; in addition,  it has well been illustrated that the effluent of Bandar Abbas refinery’s wastewater plant by using membrane distillation supplementation can be used at all different sections of industry.
    Keywords: In this research, an air gap membrane distillation (AGMD) pilot was used for the tertiary treatment
  • جمشید رودساز *، سید علی معلمی، عزت الله کاظم زاده

    تنوع بافت نوع سنگ مخزن در مخازن هیدروکربنی، تاثیر مهمی در کنترل تولید نفت دارد و این تاثیر به نحوی است که فشار جابه‌جایی سیال را به هنگام تولید کنترل می‌کند. مناطقی از سنگ مخزن که ارتباط بین منافذ شبکه ضعیفی را تشکیل می‌دهد، دارای بازدهی موثر کمی هستند، مطالعه نمودارهای فشار مویینه و مقاطع حاصل از نمونه‌های سنگ مورد مطالعه نشان می‌دهد که در سه نوع تخلخل موجود در سنگ مخزن، تخلخل‌های نوع حفره‌ای و قالبی از کیفیت مخزنی خوب تا متوسطی برخوردار هستند و در نواحی از مخزن که تخلخل از نوع ریز بلوری است، به سبب ارتباط ضعیف بین منافذ و مجاری ارتباطی، سنگ مخزن دارای بازدهی موثر کمی می‌باشد.

    کلید واژگان: شار موئینگی، بافت، تخلخل، سنگ مخزن هیدروکربنی

    The texture of rock has a significant effect on production rate of hydrocarbon reservoirs and controls the   required pressure drops in fluid movement and production. In the reservoir zones that possess poor pore  connections, an inadequate network is formed and therefore the recovery factors are relatively small. The study of capillary pressure curves and thin samples reveals that rocks with vuggy porosities exhibit a good flow behavior and can be categorized as good reservoir rocks. It was also found that a full or partial reservoir rocks with inter-crystalline porosity possess low fluid recovery which is due to the weak connection between pores and their connecting throats.

    Keywords: Capillary Pressure, Texture, Porosity, Hydrocarbon Reservoir Rock
  • سید صالح موسوی دهقانی، عزت الله کاظم زاده، محمد سلیمانی
    تهیه سیالات حفاری از مهمترین بخشهای عملیات حفاری چاه های نفت و گاز محسوب می شود که استفاده از تکنولوژی های پیشرفته و سودمند در تولید آنها میتواند عملکرد و بازدهی آنها را به مقادیر ایدهآل نزدیکتر کند. سیالات حفاری پایه افرونی گازی کلوئیدی دارای تکنولوژی پیشرفته میکروحبابهای افرونی و مختص حفاری فروتعادلی، یکی از جدیدترین فناوری های استفاده شده در حفاری مخازن کم فشار میباشند. با تهیه سیال حفاری افرونی پایه روغنی میتوان خواص مثبت و بسیار با ارزش سیالات حفاری روغنی را در کنار خواص ویژه سیالات حفاری افرونی همچون کنترل هرزروی، یک جا بهدست آورد. پایداری با زمان از مهمترین ویژگی های سیالات حفاری افرونی محسوب می شود که میتواند بر خواص مطلوب رئولوژیکی و کنترل هرزروی در این نوع سیالات تاثیرگذار باشد. در این تحقیق سیال افرونی تهیه شده با غلظت 14/2% مولی سورفکتانت و kg/m3 01/15 پلیمر دارای بیشترین پایداری در مقابل زمان، کمترین افت بازدهی و کمترین تغییرات اندازه حباب افرونی میباشد که این غلظتها بهعنوان فرمولاسیون بهینه سورفکتانت و پلیمر ارائه میشوند.
    کلید واژگان: سیال حفاری افرونی پایه روغنی، میکرو حباب افرونی، حفاری فروتعادلی، خواص رئولوژیکی، هرزروی
    Seyed Saleh Mousavi Dehghani, Ezatallah Kazemzadeh, Mohammad Soleimani
    Preparing drilling fluids is the most important part of the drilling operation of oil and gas wells that the use of advanced and beneficial technologies in their production can be closer to their performance and efficiency than the ideal values. Colloidal gas Aphron (CGA) based drilling fluids with advanced technology of aphron micro-bubbles and particular for Under Balance Drilling (UBD) are one of the newest technology that is used in the drilling of low pressure reservoirs. With production of aphron oil-based drilling fluid can be achieved together positive and valuable properties of oil-based drilling fluids along with special properties such as lost circulation of aphron based drilling fluids. Stability over time is the most important characteristic of aphron based drilling fluids that can be influenced on desirable rheological properties and control of lost circulation in this type of fluids. In this study, aphronized fluid with 2.14 mole percent surfactant and 15.01 kg/m3 polymer concentration has the highest stability over time, lowest yield loss and the lowest bubble size changes that these concentrations are presented as optimal concentration of surfactant and polymer.
    Keywords: Aphron Oil, based Drilling Fluid, Aphron Micro, bubble, Under Balance Drilling (UBD), Rheological Properties, Lost Circulation
  • فاطمه بی باک، غلام رضا مرادی*
    در این پژوهش فرآیند گوگردزدایی اکسیداسیونی (ODS) از مدل نفتی ppm 1000 دی بنزوتیوفن (DBT) با استفاده از کاتالیست MoO3/g-C3N4 مورد مطالعه قرار گرفت. H2O2 و استونیتریل به ترتیب به عنوان اکسیدکننده و استخراج کننده مورد استفاده قرار گرفتند. اثر بارگذاری فلز مولیبدن برروی g-C3N4 و سپس شرایط عملیاتی مربوط به فرآیند ODS شامل دما، مقدار کاتالیست، نسبت مولی H2O2/DBT و زمان واکنش با استفاده از طراحی آزمایشات به روش باکس بنکن (BBD) بررسی شد و بیش ترین میزان حذف DBT 7/97% به دست آمد که در شرایط بهینه دمای C° 70، مقدار کاتالیست g04/0، نسبت مولی 44.8= H2O2/DBT و مدت زمان min 55 حاصل گردید. همچنین قابلیت بازیابی کاتالیست MoO3/g-C3N4 ارزیابی گردید که پس از 4 مرحله بازیابی کاهش حدودا 6% در میزان بازدهی آن مشاهده شد. در شرایط عملیاتی بهینه ، نمونه های نفتی واقعی شامل بنزین و گازوئیل تهیه شده از مرکز پخش فرآورده های نفتی جهت بررسی مقدار حذف گوگرد مورد آزمایش قرار گرفتند و به ترتیب بازدهی 34/58% و 41% به دست آمد. به منظور مشخصه سازی و شناخت دقیق تر ساختار کاتالیست سنتز شده، آزمون های مشخصه سازی XRDا، FTIRا، EDXا، FE-SEMا و BET برروی g-C3N4 و MoO3/g-C3N4 انجام شد.
    کلید واژگان: گوگردزدایی اکسیداسیونی، کاتالیست، MoO3، g-C3N4، دی بنزوتیوفن، باکس بنکن
    Fatemeh Bibak, Gholamreza Moradi *
    In this paper, the oxidative desulfurization process has been studied using MoO3/g-C3N4 mechanically synthesized catalyst. At first, Dibenzothiophene (DBT) was selected as the target compound for synthesis of the model oil, and this model was used to optimize operating conditions. Also, H2O2 and acetonitrile were used as oxidant and extract solvents respectively. The effect of molybdenum loading on g-C3N4 and the operating conditions related to the ODS process including temperature, amount of catalyst, H2O2/DBT molar ratio, and time of reaction was investigated using the Box-Behnken (BB) method in experimental design. The maximum efficiency of DBT removal was obtained about 97.7%, at optimum conditions of 70 °C, catalyst content of 0.04 g, H2O2/DBT=8.44, and within 55 min reaction time. Also, the regeneration of the catalyst was evaluated four times, showing yield decreasing 6% for 10% MoO3/g-C3N4. Finally, at optimum conditions, performance of the catalysts in the removal of sulfur compounds of gasoline and gas oil from Oil Refining & and Distribution Company was investigated, and the obtained efficiencies of sulfur removal were 58.35% and 41% respectively. The MoO3/g-C3N4 catalyst was characterized by XRD, FTIR, EDX, FE-SEM, and BET analyses.
    Keywords: Oxidative Desulfurization (ODS), Catalyst, MoO3, g-C3N4, Dibenzothiophene (DBT), Box-Behnken (BB)
  • محمدرضا جلالی، محمد امین ثباتی *
    گوگردزدایی اکسایشی به کمک امواج مافوق صوت یکی از روش های جدید است که در سال های اخیر به منظور حذف ترکیبات گوگردی از برش های مختلف نفتی مورد توجه قرار گرفته است. در این فرآیند، ترکیبات گوگردی ابتدا در یک سیستم اکسیداسیون مناسب در حضور امواج مافوق صوت اکسید می شوند.
    در مرحله بعد ترکیبات گوگردی اکسید شده به کمک یک حلال مناسب استخراج می گردند. در این مطالعه، برای اولین بار اثر کشش سطحی بین دو فاز آبی و آلی در روش گوگردزدایی اکسایشی از سوخت دیزل به کمک امواج مافوق صوت در سیستم اکسیداسیون فرمیک اسید- آب اکسیژنه مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از سه نوع عامل کاهش دهنده کشش بین سطحی آنیونی، کاتیونی و غیریونی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که به هنگام استفاده از سورفکتانت های سدیم دو دسیل سولفات به عنوان ماده فعال سطحی آنیونی و ستیل تری متیل آمونیوم برومید به عنوان ماده فعال سطحی کاتیونی میزان بازدهی گوگردزدایی بعد از اکسایش و استخراج با حلال به ترتیب برابر 65/82 و 1/83% می باشد. این درحالی است که در غیاب سورفکتانت میزان بازدهی گوگردزدایی برابر 61/81% بعد از اکسایش و استخراج در شرایط مشابه خواهد بود. همچنین حضور سورفکتانت Span-60 میزان بازدهی گوگردزدایی را بعد از مرحله استخراج به 65/78% کاهش داد در حالی که میزان حذف ترکیبات گوگردی صرفا در مرحله اکسایش در حضور سورفکتانت Span-60 در مقایسه با عدم حضور آن، حدود 3% افزایش یافت. افزودن مواد فعال سطحی می تواند از طریق کاهش کشش سطحی دو فاز آبی و هیدروکربنی موجب بهبود عملکرد مرحله اکسایش و از طرفی باعث ایجاد اختلال در عملکرد استخراج در فرآیند گوگردزدایی اکسایشی به کمک امواج مافوق صوت گردد.
    کلید واژگان: کشش بین سطحی، گوگردزدایی اکسایشی، امواج مافوق صوت، استخراج، دیزل
    Mohammad Reza Jalali, Mohammad Amin Sobati *
    Ultrasound assisted oxidative desulfurization (UAOD) is a new process for the sulfur removal from different middle distillate cuts. In the UAOD process, at first, the sulfur-containing compounds are oxidized using a suitable oxidation system under ultrasound irradiation. Then, the oxidized sulfur-containing compounds are separated by solvent extraction. In the present study, the effect of interfacial tension between aqueous and hydrocarbon phases on the sulfur removal of diesel fuel has been investigated for the first time. The selected oxidation system was hydrogen peroxide/formic acid system. In this regards, three different surfactants including anionic, cationic, and nonionic surfactants have been evaluated. The results revealed that the application of sodium dodecyl sulfate (SDS) as an anionic surfactant and cetyltrimethylammonium bromide (CTAB) as a cationic surfactant leads to the sulfur removal of 82.65 and 83.10% after oxidation followed by solvent extraction respectively. The sulfur removal in the absence of surfactants was 81.61% in the same oxidation and extraction conditions. The application of span 60 as a nonionic surfactant leads to a decrease in sulfur removal to 78.65% in the same oxidation and extraction conditions. However, the application of span 60 leads to about 3% increase in the sulfur removal in comparison with the case without surfactant after the oxidation step. Therefore, the addition of surfactants can lead to a positive effect on the oxidation step due to decreasing the interfacial tension between aqueous and hydrocarbon phases and a negative effect on the extraction step of the UAOD process.
    Keywords: Interfacial Tension, Oxidative Desulfurization, Ultrasound Waves, Extraction, Diesel
  • کامبیز صفتی، حسین اسماعیلی*، بیژن هنرور، نادیا اسفندیاری
    منابع سوخت های فسیلی هر روز رو به کاهش بوده و اخیرا استفاده از سوخت های زیستی بیش تر مورد توجه واقع شده است. در میان سوخت های زیستی، بیودیزل بیش تر مورد توجه است زیرا از مزایای زیست محیطی بسیاری برخوردار است. از سوی دیگر، در سال های اخیر تکنولوژی نانوکاتالیست نقش بارزی را در حل ایرادات فرآیند استریفیکاسیون ایفا نموده است. در این بررسی، روغن از دانه مورینگا الیفرا استخراج گردید و بیودیزل در حضور نانوکاتالیست ناهمگن CaO/4O2CuFe/C طی فرآیند استریفیکاسیون تهیه شد. به منظور تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نانوکاتالیست ناهمگنC/CuFe4O2/CaO از آنالیزهای مختلفی همچون SEM، FTIR، XRD، EDX،TGA و TEM استفاده شد. فاکتورهای اثرگذار بر بازدهی بیودیزل بررسی گردید و با سوخت تجاری موجود در ایران ترکیب و سوخت هایی با ترکیب 00 B، 25 B، 50 B، 75 B و 100 B بیودیزل تولید شد و خواص فیزیکی آن ها مانند نقطه ریزش، نقطه ابری شدن، نقطه اشتعال، ویسکوزیته و دانسیته براساس استانداردهای 6751 ASTM D و 7467 ASTM D بررسی گردید. مقدار بهینه فاکتورهای موثر بر بازدهی تولید بیودیزل شامل نسبت مولی متانول/روغن، زمان واکنش، دما و مقدار کاتالیست به ترتیب 1:12، h 4، C° 60 و 3% به دست آمد. به علاوه، بیش ترین بازدهی بیودیزل تولید شده از مورینگاالیفرا در حضور نانوکاتالیست ناهمگن CaO/4O2CuFe/C در شرایط مطلوب 69/98% به دست آمد. مقایسه نتایج خواص فیزیکی بیودیزل با دیزل نشان داد که سایر خصوصیات در محدوده استاندارد قرار دارد و نقطه ریزش و ابری شدن برای هوای سرد مناسب است.
    کلید واژگان: بیودیزل، مورینگا الیفرا، استریفیکاسیون، نانوکاتالیست C، CuFe4O2، CaO، سوخت
    Kambiz Seffati, Hossein Esmaeili *, Bizhan Honarvar, Nadia Esfandiari
    The fossil fuel sources are decreasing, and the use of biofuels has been recently considered. Among biofuels, biodiesel is considered more because of the environmental benefits. In this study, CaO/CuFe2O4/C nanocatalyst was used to produce biodiesel from Moringa oleifera oil. Different analyses such as TGA, EDX, XRD, FTIR, SEM, and TEM were applied to characterize physical and chemical properties of the CaO/CuFe2O4/C nanocatalyst. Also, Taguchi method was used to determine the biodiesel yield. Moreover, the effective parameters such as methanol/oil ratio (1:12 mol/mol), reaction time (4 h), reaction temperature (60 oC), and catalyst content (3%) were determined as optimal conditions on biodiesel production yield. Additionally, the maximum biodiesel yield was determined 98.69% in these conditions. Moreover, the physical properties of biodiesel/diesel mixtures like density, flash point, kinematic viscosity, pour point, and cloud point were studied, and the results were compared with ASTM D14214 and ASTM D 6751 standards. Finally, the results showed that these properties were in the standard range; in addition, pour point and cloud point are not proper for cold weather.
    Keywords: Biodiesel, Moringa oleifera, Esterification, CaO, CuFe2O4, C nanocatalyst, Temperature
  • حامد کاظمی گلباغی، مهدی محمدی، سید حامد موسوی*، محمدعلی موسویان

    آنچه تحت عنوان نفت خام از چاه های نفتی استخراج می شود؛ در حقیقت امولسیونی از ذرات ریز آب با اندازه کوچک تر از تقریبا μm 100 است که در فاز نفتی پراکنده شده است. این امولسیون که امولسیونی پایدار است؛ در صورتی که به دو فاز آب و نفت تفکیک نشود؛ موجب بروز مشکلات جدی در فرآیند انتقال و پالایش نفت خام خواهد شد. به منظور جداسازی آب و ترکیبات یونی همراه آن از نفت خام، واحدهای نمک زدایی که در آن ها از میدان الکتریکی با شدت بالا استفاده می شود، مورد استفاده قرار می گیرند. بازدهی این واحدها به متغیرهای متعددی وابسته است. در این پژوهش، اثر پارامترهای مختلف بر میزان نمک همراه نفت خروجی یک واحد نمک زدا مطالعه شده است. بدین منظور، شبکه عصبی بهینه شده به وسیله الگوریتم فاخته مورد استفاده قرار گرفته است. به کمک نتایج شبیه سازی، مقادیر بهینه دما، درصد آب تزریقی، افت فشار در شیر اختلاط و غلظت تعلیق شکن معین شده است؛ به طوری که این مقادیر به ترتیب برابر با C° 79، 25/3%، bar 85/0 و ppm 90 است. با توجه به اهمیت نوع تعلیق شکن، به منظور بررسی اثر آن بر سایر پارامترها، در مطالعه صورت گرفته، از چهار نوع تعلیق شکن متفاوت استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که افزایش آب و رسوبات همراه نفت و وزن مخصوص نفت خام، بر بازدهی فرآیند نمک زدایی تاثیر منفی دارند.

    کلید واژگان: امولسیون آب در نفت، نمک زدای الکترواستاتیک، شبکه عصبی مصنوعی، الگوریتم بهینه سازی فاخته
    Hamed Kazemi Golbaghi, Mehdi Mohammadi, Seyed Hamed Mousavi *, Moosavian Seyed Mohammad Ali

    Dispersed water-in-oil as a stable emulsion causes numerous problems in extraction, transportation and refining of the crude oil. In the most desalting units, high voltage electrical field is utilized to separate water and ionic components from the crude oil. The efficiency of desalting units depends on operational conditions and hence in this study the result of several parameters on salt content of output crude oil in a desalting unit was considered for both theoretical and experimental studies. For this goal, optimized artificial neural network (ANN) using cuckoo optimization algorithm was applied to simulate the process. The optimum temperature, water  injection rate, retention time, differential pressure of mixing valves and injection rate of demulsifier were predicted by the consequences of simulation as the optimum value for each of the parameters was respectively equal to 79 ppm, 3.25%, 8.5 bar and 90 ppm. Then, because of the significant effect of the demulsifiers, the variation of each parameter was evaluated in the presence of four types of demulsifier separately. The results showed that an increase in the basic sediment and water content (BS&W) and specific gravity of crude oil has adverse effects on desalting process efficiency.

    Keywords: water-in-oil emulsion, electrostatic demulsification, Artificial Neural Networks, Cuckoo optimization
  • علیرضا فضلعلی*، وهب قلعه خندابی، زینب اسدی
    محصول نفت سوخت حاصل از کراکینگ مخلوط پیچیده ای از هیدروکربن های آروماتیک با میزان 31-13% از نفتالین است که از فرآیند اولفین به دست می آید. در سال های اخیر، کاربردهای جدیدی برای نفتالین خالص و صنعتی توسعه یافته است. بنابراین، بایستی یک روش جایگزین برای تقطیر و هیدروژناسیون کاتالیزوری انتخاب شود، تا هزینه اقتصادی و اثرات زیست محیطی ناشی از افزایش تقاضا برای نفتالین خالص، کاهش یابد. در مطالعه حاضر، مقایسه ای میان روش تقطیر و یک فرآیند ترکیبی از بلورینگی و استخراج با حلال، در خالص سازی نفتالین از یک نفت سوختی انجام شده است. از طراحی باکس-بنکن به عنوان یکی از روش های طراحی آزمایش سطح-پاسخ، برای به حداقل رساندن تعداد آزمایش ها و بهینه سازی فرآیند استفاده گردیده است. خلوص بلورها و بازده نفتالین در فرآیند بلورینگی با دمای بهینه سردسازی C° 25  به ترتیب 71/73% و 73/96% به دست آمدند که در دماهای پایین تر، بازدهی بازیابی نفتالین کمتر خواهد شد. دمای ذوب، بازدهی استخراج و خلوص نفتالین تحت شرایط بهینه (دمای استخراج C° 08/15، نسبت فنول به متانول برابر با 01/1 و نسبت حلال به خوراک برابر با 72/1) به ترتیب C° 13/80، 36/97% و 42/99% حاصل شدند. نتایج آماری نشان داد که مدل درجه دوم پاسخ برای پارامترهای مورد مطالعه قابل قبول هستند (0001/0> P-value) و مطابقت زیادی (9989/ 0=R2) بین مدل آماری (طراحی آزمایش) و اطلاعات آزمایشگاهی وجود دارد. به علاوه، طبق آنالیز واریانس، دمای استخراج و اثر متقابل آن با پارامتر نسبت فنول به متانول، تاثیر چشم گیری برروی دمای ذوب دارند. همچنین مخلوط حلال، قابلیت بازیابی بالایی از متانول و فنول را خواهد داشت. به طور کلی، نتایج ما نشان می دهد که رویکرد معرفی شده یک روش کارآمد برای تولید نفتالین بومی از نفت سوخت حاصل از کراکینگ است.
    کلید واژگان: استخراج با حلال، بهینه سازی، روش سطح-پاسخ، نفتالین، نفت سوخت حاصل از کراکینگ
    Alireza Fazlali *, Vahab Ghalehkhondabi, Zeynab Asadi
    The cracked fuel oil product (CFO) derived from the olefin process is a complex mixture of the polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) with 13 to 31% of naphthalene. In recent years, new applications for industrial and extremely pure naphthalene have been developed. Therefore, an alternative method of the distillation and catalytic hydrogenation must be chosen to reduce the economic cost and environmental impact resulting from the increase in demand for pure naphthalene. In the present study, purification of naphthalene from a CFO using the crystallizations followed by the solvent extraction process has been compared with the distillation method. The Box-Behnken design (BBD) as a method of the response surface methodology (RSM) was applied to minimize the number of runs and process optimization. The crystals’ purity of 73.71% and the crystallization yield of naphthalene of 96.73% have been achieved at an optimum cooling temperature of 25 °C, which at lower temperatures, the yield of naphthalene recovery will be lower. The melting temperature, the extraction yield and the purity of naphthalene were 80.13 °C, 97.36% and 99.42%, respectively under optimum operational conditions of extraction temperature of 15.08 °C, phenol/methanol volume ratio of 1.01, and solvent/feed volume ratio of 1.72. The statistical results indicated that the response surface quadratic model for our parameters was significant (p-value <0.0001) and a perfect correlation (R2=0.9989) between the statistical model (Design-Expert) and experimental data was found. Furthermore, according to the analysis of variance (ANOVA), the temperature of extraction and its interaction with the phenol to methanol volume ratio has a significant impact on the melting temperature. Also, the solvent mixture will be highly recoverable from methanol and phenol. In general, our results suggest that the introduced approach is an efficient and promising technique for producing native naphthalene from CFO.
    Keywords: Cracked Fuel Oil, Naphthalene, Optimization, Response Surface Methodology, Solvent Extraction
ردیف ۱۰-۱ از ۴۱ عنوان مطلب
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
متن مطلب
  • همراه با متن
    41
نوع نشریه
  • علمی
    41
اعتبار نشریه
زبان مطلب
  • فارسی
    41
نام نشریه (ده نشریه با بیشترین تعداد نتایج)
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال