به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۸۳۸۵۴ عنوان مطلب
|
  • شمین صدری، معصومه درخشان، یوسف جلالی
    هدف از این پژوهش بررسی رابطه ابعاد پنجگانه دلبستگی با اختلالات درون نمود و برون نمود دختران نوجوان شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعه شامل تمامی دختران 14 تا 17 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1395 بود که از میان جامعه آماری این پژوهش، 115 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.اطلاعات از طریق فرم خودگزارش دهی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (YSR) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (ASQ)جمع آوری شد و داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که اختلالات برون نمود با ابعاد اعتماد و نیاز به تایید به ترتیب ارتباط منفی و مثبت معناداری دارد و بعد نیاز به تایید ارتباط مثبت و معناداری با اختلالات درون نمود دارد و نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که بعد نیاز به تایید پیش بینی کننده اختلالات درون نمود و ابعاد اعتماد و نیاز به تایید پیش بینی کننده اختلالات برون نمود هستند. پژوهش حاضر، اهمیت نیاز به تایید را به عنوان پیش بینی معنادار اختلالات درون نمود و برون نمود در دختران نوجوان برجسته می سازد و الگوی اعتماد پایین و نیاز به تایید بالا را برای پیش بینی اختلالات برون نمود ارائه می دهد که آموزش های لازم به والدین در خصوص نیازهای هر یک از دوره-های تحولی که می تواند در دلبستگی و درنتیجه سلامت روان فرد تاثیر بگذارد ضروری می نماید.
    کلید واژگان: اختلالات درون نمود, اختلالات برون نمود, دلبستگی, نوجوانی
    Shamin Sadri, Masoome Derakhshan, Yoosef Jalali
    This study is to investigate the relationship between fivefold dimensions of attachment, and internalizing and externalizing disorders among Tehran`s adolescent girls. The research is descriptive and is done based on correlation. The statistical society is all Tehran’s14–17 year-old girls in the academic year 1395,in which 115 girls were chosen based on availability sampling method. Data was collected by self-report inventory of child behavior checklist (YSR) of Achenbach and McConaughy (1991), and attachment styles questionnaire (ASQ) of Feeney and Noller (1994), and was analyzed by Pearson correlation and stepwise regression analysis. Results show that externalizing disorders have respectively negative and positive significant relationship with the dimensions of trust and need for approval, and internalizing disorders have significant positive relationship with need for approval dimension.The results of stepwise regression show that need for approval dimension is predictor of internalizing disorder, and trust and need for approval dimensions are predictors of externalizing disorders. This study illustrates the importance of need for approval dimension as a significant predictor for both internalizing and externalizing disorders in adolescent girls, and presents the pattern of low confidence and high need for approval to predict externalizing disorders in adolescent girls. So, training parents about needs of each stage of development is necessary and can influence attachment and mental health.
    Keywords: internalizing disorders, externalizing disorders attachment, adolescence
  • بهنام بهراد*
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تبیین تاثیر برنامه بین المللی تفکر سازنده (PATHS) از طریق نقش واسطه ای تنظیم هیجانی و شایستگی های اجتماعی و هیجانی بر کاهش اختلالات درون نمود کودکان (اضطراب و افسردگی) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران بود. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی (گروه های کنترل نامعادل) بود. به همین منظور، تعداد 600 دانش آموز پسر در سنین 6 تا 12 سال را براساس ملاک های ورودی همسانی طبقات اجتماعی و اقتصادی، شرایط آموزشی و فقدان اختلالات شدید جسمی و روانی به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی جایگزین شدند. به منظور سنجش مشکلات درون نمود کودکان، نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA) پیش و پس از مداخلات برای هر دو گروه کنترل و آزمایشی اجرا شد. گروه آزمایشی به مدت یک سال تحصیلی برنامه تفکر سازنده و گروه کنترل برنامه های متعارف و جاری خود را دریافت کردند. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان دادند که گروه آزمایشی در خرده مقیاس های اختلالات درون نمود در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را نشان داده اند (05/0p<). نتایج این مطالعه نشان دادند که نسخه فارسی برنامه تفکر سازنده بر کاهش اختلالات درون نمود کودکان تاثیر معناداری دارد و از این برنامه می توان در مدارس به عنوان یک مداخله مبتنی بر شواهد در حوزه مداخلات اجتماعی و هیجانی و کاهش مشکلات درون نمود کودکان استفاده کرد.
    کلید واژگان: برنامه تفکر سازنده, اختلالات درون نمود, تنظیم هیجانی
    Behnam Behrad *
    The purpose of the present study was to investigate and explain the effects of the PATHS program through mediating role of emotion regulation on reduction of internalizing disorders (anxiety and depression). Internalizing disorders are the most prevalent emotional and behavioral disorders among children. The study population includes students of primary schools in Tehran. Research method was quasi experimental and the sample size included 600 male students ages 6-12 years old  who were selected based on inclusion criteria such as same social and economic status, same educational settings, and lack of severe physical and mental disorders. They were selected based on convenience sampling and assigned to control and experimental groups randomly. In order to assess internalizing disorders, each group was evaluated by Achenbach TRF form before and after the interventions. Experimental group received PATHS program for one academic year while the control group received custom educations. Results of ANCOVA indicated that, the experimental group showed significant reductions in subscales of internalizing disorders (P<0.05). Findings of the study showed that the Persian version of PATHS program has significant effects on children's internalizing disorders and it can be used in schools as an evidence based program in social and emotional interventions and to reduce children's internalizing disorders.
    Keywords: PATHS program, Internalized disorders, Emotion Regulation
  • فاطمه عرفانی فر*، فریبا زرانی، امید شکری، شادی کبیری آق زیارت
    زمینه و هدف
    غفلت دوران کودکی با پیامدهای منفی زیادی در نوجوانی و جوانی ارتباط دارد. از جمله این پیامدها می توان به افزایش میزان اختلالات رفتاری درون نمود اشاره کرد. شناسایی مکانیزم ارتباط بین غفلت و اختلالات درون نمود به شناسایی حلقه های مفهومی کمک می کند که می توانند محور مداخلات درمانی قرارگیرند؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین غلفت و علائم اختلالات درون نمود انجام شد.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش، شامل 200 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خود گزارشی کودک آزاری (محمدخانی و همکاران، 1381)، دشواری در نظم بخشی هیجان (گراتز و روئمر، 2004) و فرم خودگزارش دهی نوجوان (آخنباخ، 1991) پاسخ دادند. برای تحلیل داده های به دست امده از روش همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که غفلت دوران کودکی به طور غیرمستقیم و از طریق عدم آگاهی هیجانی می تواند علائم اختلالات درون نمود در دختران نوجوان را در سطح 001/0پیش بینی کند. همچنین مدل مفروض این پژوهش از  برازندگی مناسب برخوردار بود.
    نتیجه گیری
    در مجموع، نتایج نشان می دهد که بخشی از واریانس مشترک بین حلقه های مفهومی غفلت دوران کودکی و اختلالات درون نمود، نتیجه تغییرپذیری در تنظیم هیجان است.
    کلید واژگان: غفلت دوران کودکی, اختلالات درون نمود, تنظیم هیجان
    Fatemeh Erfanifar*, Fariba Zarani, Omid Shokri, Shadi Kabiri Agh Ziarat
    Background and Purpose
    Child neglect is associated with negative and long-term consequences in adolescence and adulthood such as internalizing disorders. Identify the mechanism of the relationship between child neglect and internalizing disorders help to identify the therapeutic interventions. The aim of this study was to examine the mediating effect of emotion regulation in the relationship between child neglect and internalizing disorders such as Mood disorders, anxiety disorders, and somatoform disorders.
    Method
    This study was correlational research. The sample of this study consists of 200 high school girl students in Tehran that were selected by multistage random cluster sampling. To collect data, self-reported child abuse, difficulties in emotion regulation scale and youth self-report scale, were used. Correlation and path analysis were used to analyze the data.
    Results
    The results showed that neglect of childhood indirectly and through emotional awareness can predict the symptoms of internalizing disorders in adolescent girls (P=0.001)
    Conclusion
    In sum, results show that part of the common variance between the conceptual models of child neglect and internalizing disorders, is the result of the variability in emotional regulation.
    Keywords: Child neglect, internalizing disorders, emotion regulation
  • سوده پدرام نیا، زهرا یوسفی*
    وضعیت شناختی و عاطفی والدین به خصوص مادر در وضعیت رفتاری کودک نقش اساسی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد خردمندی و راهبردهای مهار فکر مادران با علائم اختلالات رفتاری دختران انجام شد.
    روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دارای مشکلات رفتاری مشغول به تحصیل پایه سوم تا پنجم مقطع ابتدایی شهرستان کاشان در سال 1396 بود. حجم نمونه شامل 225 مادر و فرزند دخترشان بود که به روش خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اختلالات رفتاری آخنباخ و رسکورلا (2001) ، ابعاد خردمندی آردلت (2003) ، و راهبردهای مهار فکر ولز و دیویس (1994) بود که توسط مادران تکمیل شد. داده های حاصله با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج همبستگی نشان داد راهبردهای پرت کردن حواس، نگرانی، و تنبیه، با اختلالات رفتاری درون نمود و برون نمود همبستگی معنادار منفی دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون شنان داد که خردمندی تاملی، راهبرد پرت کردن حواس، و نگرانی، پیش بین مناسبی برای اختلالات برون نمود؛ و خردمندی عاطفی، پرت کردن حواس، و نگرانی، پیش بین مناسبی برای اختلالات درون نمود هستند (0/05>P).
    نتیجه گیری
    با توجه به این یافته می توان نتیجه گرفت بهبود خردمندی و راهبردهای مهار فکر در مادران باعث ایجاد واکنش های هیجانی و رفتاری مناسب و در نتیجه کاهش اختلالات رفتاری در کودکان می شود.
    کلید واژگان: خردمندی, راهبردهای مهار فکر, اختلالات رفتاری
    Sodeh Pedramnia, Zahra Yosefi *
    Background and
    Purpose
    The cognitive and emotional state of the parents, especially the mother, plays an important role in the child's behavioral state. The purpose of this study was to investigate the relationship between dimensions of wisdom and thought control strategies of mothers with symptoms of behavioral disorders in girls.
    Method
    The research method is descriptive correlational. The research population consisted of all female students with behavioral problems that were studying in the third to fifth grade of elementary school in Kashan in 2017. The sample size consisted of 225 mothers and their daughters, who were selected by multi-stage cluster sampling. The research tools were behavioral disorders questionnaire (Akhnenbach and Raskorela, 2001), wisdom dimensions questionnaire (Ardelet, 2002), thought control strategies (Wels and Davis, 1994), which were completed by mothers. Data were analyzed by Pearson correlation and multiple regressions analyzes.
    Results
    Correlation results showed that there is a significant negative correlation between distraction strategies, worry, and punishment with internalizing and externalizing behavioral disorders. Also, the results of the regression analysis show that reflective wisdom, the strategy of distraction, and worry are a significant predictor for externalizing behaviors; and emotional wisdom, distraction, and worry are a significant predictor for internalizing behaviors (P
    Conclusion
    According to this finding, it can be concluded that improving wisdom and thought control strategies of mothers lead to appropriate emotional and behavioral responses and thus reduce behavioral difficulties in children.
    Keywords: Wisdom, thought control strategies, behavioral disorders
  • زهرا صادقی*، ژانت هاشمی آذر، فرنگیس کاظمی
    هدف
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و اختلالات برون نمود و درون نمود است.
    روش
    پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 15 نفر از دانش آموزان دارای اختلال یادگیری و اختلالات برون نمود و تعداد 15 نفر از دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دارای مشکلات درون نمود از طریق آزمون آخنباخ تشخیص و انتخاب شدند و سپس برای مقایسه عملکرد عصب روان شناختی آن ها از آزمون های بندر- گشتالت و چهارمین ویرایش مقیاس وکسلر کودکان استفاده شد.
    یافته ها
    بین گروه برون نمود و درون نمود در نمره بالیدگی رشدی (z)، تفاوت معنی داری وجود ندارد، درحالی که بررسی فراوانی خطاهای آسیب مغزی آزمون بندر – گشتالت نشان داد که بیش ترین فراوانی خطاهای گروه برون نمود مربوط به خطای عدم یکپارچگی و گروه درون نمود مربوط به خطای چرخش است.
    نتیجه گیری
    توجه به عملکرد متفاوت آزمودنی ها به منظور تسهیل فرایند تشخیص و مداخله ویژه برای هر دانش آموز حائز اهمیت است.
    کلید واژگان: اختلال یادگیری, عملکرد عصب روان شناختی, اختلالات برون نمود, مشکلات درون نمود
    Zahra Sadeghi*, Janet Hashemi Azar, Farangis Kazemi
    Objective
    The purpose of present study is to compare the neuropsychological performance of students with learning disorder, comorbid with internalizing and externalizing problems.
    Method
    This study was a descriptive-analytic research. Fifteen students with learning disorder and externalizing problems and 15 students with learning disorder and internalizing problems diagnosed and selected by Achenbach test using a convenience sampling. For comparison of their neuropsychological performance, Visual-Motor Bender-gestalt Test, and Fourth Edition of Wechsler Scale for Children were used.
    Results
    There was no significant difference between internalizing and externalizing groups in the growth Mature Scores (z), while the study of the brain injury errors frequency of Bender-Gestalt test showed that the most errors of the externalizing group was the Lack of integrity error, and internalizing group errors was the rotation error.
    Conclusions
    The findings could be utilized in the process of diagnosis and intervention for these students.
    Keywords: Learning disorder, neuropsychological performance, externalizing, internalizing
  • تهمینه ملکی، یلدا کاظمی
    مقدمه
    با توجه به کمبود دانش مورد نیاز درباره چارچوب مفهومی ICF (International Classification of Functioning، Disability and Health) در ایران، مطالعه حاضر با مرور هدفمندی بر مقالات منتشر شده در زمینه به کارگیری ICF در حوزه اختلالات گفتار و زبان کودکان پیش دبستانی، سعی بر آن داشت که آسیب شناسان گفتار و زبان را با این چارچوب و سطح کیفی مطالعاتی که تاکنون در این حوزه انجام شده است، آشنا کند.
    مواد و روش ها
    عبارت های «ICF و اختلالات ارتباطی، ICF و اختلالات زبانی، ICF و اختلالات گفتاری» به عنوان کلید واژه های جستجو در بازه زمانی سال های 2005 تا 2015 در پایگاه های اطلاعاتی PubMed و Web of Knowledge به عنوان جامع ترین پایگاه های موجود در حوزه پزشکی، توان بخشی و رشته های وابسته در نظر گرفته شدند.
    یافته ها
    6 مقاله از 96 مقاله یافت شده، واجد شرایط ورود به مطالعه تشخیص داده شد. همه مقالات تاکید داشتند که چارچوب مفهومی ICF با ارایه دید همه جانبه ، مفهومی از اختلالات گفتار و زبان کودکان را فراهم می کند که می تواند تعامل منسجمی بین شواهد تجربی و مشاهدات بالینی به وجود آورد و همه موانع و تسهیل کننده های موجود در زندگی ارتباطی کودک را مورد بررسی قرار می دهد و در نهایت، ارزیابی و درمان اختلالات گفتار و زبان کودکان به صورت موثرتر و هدفمندتری انجام خواهد شد. در این مقالات از میان درون مایه های (حوزه ) موجود در چارچوبICF ، 735 درون مایه مورد استفاده قرار گرفت که بیشترین آن ها مربوط به مجموعه فعالیت و مشارکت این چارچوب بود.
    نتیجه گیری
    چارچوب ICF به کمک اجزای خود و تعامل بین آن ها، از تمرکزی که بیشتر درمانگران به صورت سنتی و پزشکی تنها بر ساختار و عملکرد اندام های بدن دارند، جلوگیری می کند و تمرکز همه جانبه ای بر روی عملکرد، فعالیت، مشارکت و عوامل محیطی و فردی کودک، دارد. مطالعات انجام شده بر به کارگیری چنین رویکرد جامعی جهت ارزیابی و درمان دقیق اختلالات گفتار و زبان کودکان تاکید نمود. بر اساس نتایج به دست آمده از تعیین کیفیت مقالات چاپ شده در این زمینه، اکثر مقالات مربوط به این موضوع به طور کلی در دنیا، در قالب غیر تجربی و حتی غیر پژوهشی چاپ شده اند و مطالعات تجربی بسیار کمی در این زمینه صورت گرفته است که در بهترین حالت، از سطح مطالعات توصیفی بالاتر نرفته اند.
    کلید واژگان: اختلالات گفتار, اختلالات زبان, اختلالات ارتباطی, کودک, پیش دبستانی
    Tahmineh Maleki, Yalda Kazemi
    Introduction
    There is a lack of knowledge on the International Classification of Functioning, Disability, and Health (ICF) framework in Iran. Thus, the aim of the present study was to familiarize speech and language pathologists with this framework and the quality of previous studies in this respect through a purposive review of published studies on the application of the ICF framework regarding speech and language impairments in preschool children.
    Materials And Methods
    The keywords used included ICF and communication disorder, ICF and language impairment, and ICF and speech impairment. The main data banks searched included PubMed and Web of Knowledge and the search limit consisted of studies published between the years 2005 and 2015.
    Results
    Based on inclusion/exclusion criteria, 6 of the 96 published documents were eligible to be reviewed. All studied papers asserted that the ICF framework, through providing a comprehensive view, provides a concept of children’s speech and language impairment which can create a coherent interaction between empirical evidence and clinical observations. Therefore, it evaluates all obstacles and facilitators of communication for the child. This will result in a more effective and targeted assessment and treatment of speech and language impairments in children. Of all the themes present in the ICF framework, 735 themes were used in the reviewed articles, most of which were related to the activities and participation domains.
    Conclusion
    Due to its components and their interaction, the ICF framework prevents the sole focusing of physicians, in a traditional and medical sense, on the structure and function of body organs. It provides a comprehensive view on the performance, function, and coordination of individual and environmental factors for the child. The review of these texts shows that they also emphasize the application of this comprehensive approach in the accurate assessment and treatment of speech and language impairments. The quality analysis of the studies showed that the majority of the studies regarding this topic were published in a non-experimental and non-research format. Moreover, very few experimental studies have been performed in this regard, which did not surpass descriptive studies in terms of quality.
    Keywords: International Classification of Functioning, Disability, Health (ICF), Speech disorders, Language disorders, Communication disorders, Preschool, Child
  • آتوسا امین زاده، سید محمد رضوی، نصرالله بشردوست، محمد جواد صراف، آنیا امین زاده
    مقدمه
    تظاهرات دهانی اختلالات غدد درون ریز، ممکن است یافته هایی را به نفع تشخیص زودرس و درمان مناسب این اختلالات فراهم سازد. از طرفی، بسیاری از این بیماران، نیاز به مراقبت های خاص در مطب دندان پزشکی دارند، لذا آگاهی بالای دندان پزشک از این تظاهرات دهانی هم جهت تشخیص احتمالی و هم انجام اقدامات مناسب در خصوص این اختلالات لازم می باشد. تاکنون مطالعه ای در زمینه ی میزان آگاهی دندان پزشکان از علائم دهانی اختلالات غدد درون ریز انجام نشده است. مطالعه ی حاضر، برای بررسی میزان آگاهی دندان پزشکان عمومی شهر اصفهان از علائم دهانی اختلالات برخی از غدد درون ریز انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی، بر روی 94 دندان پزشک عمومی شهر اصفهان در سال 1394- 1395 با استفاده از پرسش نامه ی خودساخته با ضریب آلفای کرونباخ 2، با حداکثر نمره ی 20 انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 20 و آزمون های آماری توصیفی، تحلیلی و t مستقل آنالیز گردید (a = 0/05).
    یافته ها
    میانگین نمره ی کلی آگاهی افراد مورد مطالعه (3/23 ± 11/138) به دست آمد که با حداکثر نمره ی در نظر گرفته شده، اختلاف آماری معنی داری نشان داد (p value < 0/05). بیشترین آگاهی مربوط به غده ی پانکراس و کمترین آن مربوط به هیپوفیز بود (p value < 0/05).
    نتیجه گیری
    میزان آگاهی دندان پزشکان مورد مطالعه از تظاهرات دهانی اختلالات غدد درون ریز، به طور معنی داری کمتر از حد قابل انتظار بود. به نظر می رسد نیاز است تا در خلال برنامه های آموزش تحصیلی و برنامه های مدون آموزشی پس از فراغت از تحصیل، به تظاهرات دهانی اختلالات غدد درون ریز پرداخته شود.
    کلید واژگان: غدد درون ریز, تظاهرات دهانی, دندان پزشکان, آگاهی
    Atousa Aminzadeh, Seyed Mohammad Razavi, Nasrollah Bashardoust, Mohammad Javad Sarraf, Ania Aminzadeh
    Introduction
    Oral manifestations of endocrine disorders may lead to early diagnosis and proper treatment of these disorders. In addition, many of these patients need special care in dental office; therefore, it is mandatory for dentists to be familiar with oral manifestations of these disorders regarding diagnosis and observing the special care they require. To date no study has been performed on the knowledge of dentists about oral manifestations of endocrine disorders. The aim of this study was to evaluate the knowledge of dentists in Esfahan about oral manifestations of endocrine disorders.
    Materials and Methods
    This descriptive‒analytical study was performed on 94 general dental practitioners in Esfahan in 2015‒2016. A 20-score self-made questioner with a Cronbach's alpha value of 2 was used. Data were analyzed with t-test using SPSS (α = 0.05).
    Results
    The mean knowledge score of the subjects was 11.138 ± 3.23, which was significantly less than the maximum score (p value
    Conclusion
    The knowledge of dentists about the oral manifestations of endocrine disorders was significantly less than what was expected. It seems it is necessary to include oral manifestations of endocrine disorders in the syllabus of dental schools and in continuous dental education programs.
    Keywords: Dentists, Endocrine glands, Knowledge, Oral manifestations
  • زهره موسی زاده*، معصومه حسین زاده
    مقدمه

    هدف از پژوهش حاضر مقایسه بهزیستی جامع و عملکرد خانواده در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلالات عاطفی درون نمود با مادران دارای کودکان عادی بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری آن را مادران کودکان دارای اختلال عاطفی درون نمود و مادران کودکان عادی مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی منطقه 4شهر تهران در سال تحصیلی 1397-98تشکیل دادند. نمونه پژوهش حاضر شامل 30نفر از مادران کودکان دارای اختلال عاطفی درون نمود و 30نفر از مادران کودکان عادی بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور غربالگری دانش آموزان از پرسشنامه اختلالات رفتاری عاطفی آخنباخ (1978) و جهت جمع آوری داده ها از مقیاس بهزیستی جامع کیز و ماگیارمو (2003) ،SWS و پرسشنامه عملکرد خانواده) 1980،FAD استفاده شد. جهت آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که بین بهزیستی جامع و عملکرد خانواده در این دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. مادران دارای کودکان مبتلا به اختلالات عاطفی درون نمود در مقایسه با مادران دارای کودکان عادی، از بهزیستی جامع پایینتری در همه مولفه های آن شامل بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی برخوردارند. همچنین مادران دارای کودکان مبتلا به اختلالات عاطفی درون نمود در مقایسه با مادران دارای کودکان عادی از عملکرد خانواده پایین تری در کلیه مولفه های آن شامل حل مشکل، نقش ها، همراهی عاطفی، درگیری عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی برخوردارند.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های این پژوهش، توجه به بهزیستی هیجانی، روانشناختی و بهزیستی اجتماعی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال عاطفی درون نمود می تواند بر ارتقاء سطح سلامت روان و بهبود عملکرد خانواده آن ها موثر واقع گردد. همچنین نتایج این پژوهش میتواند به منظور آگاهی بخشی به مدیران و مربیان و ارتقاء سطح خدمات مشاورهای در مدارس مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: بهزیستی جامع, عملکرد خانواده, اختلال عاطفی درون نمود, بهزیستی هیجانی, بهزیستی روانشناختی, بهزیستی اجتماعی
    Zohreh Mousazadeh*, Masoumeh Hosseinzadeh
    Objective

    The aim of this research was to compare the comprehensive well-being and family functioning in mothers with emotional disorders children and mothers with normal children.

    Method

    This study was causal-comparative and its statistical population included mothers of children with emotional disorders and mothers of normal children. Using random sampling, we selected 30 mothers of children with internal emotional disorder and 30 mothers of normal children in primary school in the 4th district of Tehran in the academic year 1397-98. The Akhenbach Emotional Behavioral Disorders Questionnaire (1978); Keys Comprehensive Welfare Scale (SWS, 2003) and the Family Functioning Questionnaire (FAD, 1980) were used to screen students. Analysis of information obtained from the questionnaire with multivariate analysis of variance (MANOVA) through spss-v19 software.

    Results

    The results showed that there is a significant difference between comprehensive welfare and family functioning in these two groups. Mothers with emotional disorders children have lower comprehensive welfare in all its components, including emotional well-being, psychological well-being and social well-being, compared to mothers with normal children. Also, mothers of emotional disorders children have lower family performance in all its components compared to mothers with normal children, including problem solving, maps, emotional companionship, emotional conflict, behavior control and overall performance.

    Conclusion

    Attention to emotional, psychological and social well-being of mothers of children with emotional disorders can be effective in promoting mental health and improving family performance. Also, the results of this study can be used to inform School principals and educators and improve the level of counseling services in schools provide counseling.

    Keywords: Comprehensive Welfare, Family Functioning, Intrinsic Emotional Disorder, Emotional well-being, Psychological well-being, Social well-being
  • علی محمد عباسی، عبدالحسین پورنجف، حجت الله کاکایی*، بهزاد بدخش، زهرا کاکایی
    متغیرهای ارگونومیکی می توانند باعث افزایش شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی شوند. مطالعه حاضر باهدف تعیین متغیرهای ارگونومیکی بر شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین رانندگان درون شهری و برون شهری استان ایلام صورت گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بوده و بر اساس تکنیک مشاهده و پرسشنامه اجرا گردید. جامعه موردمطالعه در این بررسی شامل 251 نفر از رانندگان درون شهری و برون شهری فعال در استان ایلام در سال 87-86 بودند. در این مطالعه متغیرهای مختلفی ازجمله وضعیت نشستن پشت فرمان، وضعیت صندلی، وضعیت کابین راننده، قطر فرمان، زاویه فرمان نسبت به افق و غیره موردبررسی قرار گرفت. جهت تحلیل داده های از نرم افزار SPSS-16 و آزمون x2 استفاده شد.
    یافته ها
    آنالیز نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین شیب پدال ها، ارتفاع فرمان، وضعیت صندلی، وضعیت حد دسترسی کابین راننده، زاویه فرمان، نحوه استفاده از محافظ و نگه دارنده های پشت و کمر با شیوع اختلالات اسکلتی– عضلانی و درد در ناحیه ستون فقرات براثر رانندگی در بین رانندگان موردمطالعه وجود داشت(05/0>p).
    نتیجه گیری
    شناخت عوامل موثر در طراحی وسایل و تجهیزات مستقر در کابین راننده، جهت ایجاد فضای مناسب برای انجام وظیفه رانندگان از موارد ضروری در طراحی خودرو است. از این نظر باید نواحی و مناطق خاص موجود در محل استقرار راننده را شناسایی و به شکلی طراحی نمود که فرد در حین انجام وظیفه احساس راحتی و آرامش داشته باشد.
    کلید واژگان: رانندگان, درد ستون فقرات, اختلالات اسکلتی عضلانی, طراحی
    Ali Mohammad Abbasi, Abdolhosein Pour Najaf, Hojjatollah Kakaei *, Behzad Badakhsh, Zahra Kakaei
    Introduction
    Ergonomic factors can increase the prevalence of musculoskeletal disorders. The aim of this study was to determine the effects of the ergonomic variables on the prevalence of musculoskeletal disorders between the urban and out of urban drivers in Ilam province.
    Materials And Methods
    The population studied in this research including 251 peoples of the urban and out of urban drivers in Ilam province in 2007-2008. The different variables such as driving state, seat position, driver cab condition, the diameter of the steering wheel, steering angle to the horizon and etc were examined. Data analysis was conducted by statistical methods (SPSS-16 and x2 test) and the p-value of 0.05 was used as significant.
    Results
    The results showed that there was a significant relationship between the slope of the pedals, the height of steering wheel, seat position, availability of the driver cab, steering angle, the use of driver back protector with the prevalence of musculoskeletal disorders and the spinal pain due to the driving (p
    Conclusions
    Recognition of many factors in design of equipment of driver cab to create the safe environment for drivers is necessary. Therefore, the condition around of driver in car should be identified and so design that driver feeling comfort and relax on duty.
    Keywords: Drivers, Back pain, Musculoskeletal disorders, Design
  • محمدرضا عابدین زاده، فریبا هوشمند، مصطفی نجفی، سیدکمال صولتی دهکردی
    الکتروشوک درمانی (ECT) جزء یکی از روش های بسیار موثر درمان بیولوژیک در اختلالات روانپزشکی به ویژه افسردگی درون زا، اختلالات خلقی دو قطبی و اسکیزوفرنیا به شمار می رود. تاثیر درمانی آن مستلزم ایجاد یک تشنج جنرالیزه حداقل به مدت 25 ثانیه می باشد و هر چه طول مدت تشنج بیشتر باشد تاثیر درمانی ECT نیز افزایش می یابد. عوامل متعددی بر طول مدت تشنج ناشی از ECT موثر هستند که از آن جمله میزان انرژی داده شده به بیمار، داروهای دریافتی توسط بیمار و اوپیوئیدهای درون زا را می توان نام برد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر داروی نالوکسان به عنوان یک آنتاگونیست اوپیوئیدهای درون زا بر طول مدت تشنج ناشی از ECT می باشد. این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 60 بیمار غیر معتاد در دو گروه 30 نفره که برای اولین بار تحت درمان با ECT قرار می گرفتند انجام شده است. به گروه مورد بلافاصله قبل از شروع بیهوشی 2 میلی گرم نالوکسان به صورت وریدی تزریق شد ولی سایر شرایط از جمله دوز داروهای بیهوشی و میزان انرژی داده شده در دو گروه مورد و شاهد یکسان بوده است. بر اساس نتایج حاصله میانگین طول مدت تشنج در گروه شاهد 21.3 ثانیه و در گروه مورد 27.8 ثانیه بود. با توجه به اینکه طول مدت تشنج به دنبال ECT مهم ترین فاکتور در میزان اثر درمانی آن می باشد. لذا، نالوکسان را به عنوان یک پیشنهاد و جهت افزایشی طول مدت تشنج و نتیجتا افزایش اثر درمانی ECT می توان مطرح نمود.
    کلید واژگان: الکتروشوک, اوپیوئید, تشنج نالوکسان
    Mohammad Reza Abedin Zadeh, Fariba Hooshmand, Mostafa Nejafi, Skmal Solati
    ECT is a process in which a generalized seizure is induced by passing electrical current for 25 to 150 seconds through the brain under general anesthesia. It is a highly effective treatment for major depression, mania and schizophrenia. Seizure is terminated by active inhibitory processes. The inhibition of seizure is due to the production of endogenous opioids. Naloxone, as an opioid antagonist, may lessen the effect of endogenous opioids. This clinical trial study was conducted to determine the effect of naloxone on length of the seizure. Sixty patients (30 male and 30 female), who met the diagnostic criteria were included in this study. The control group comprised of 30 patients, received ECT without naloxone, and the experimental group comprised of 30 patients, received ECT and 2 mg naloxone (i.v.). Duration of seizure was compared between two groups by t-test. The mean of seizure length was 21.3s in the control and 27.8s in the experimental group. Therefore naloxone can be used for lengthening of seizure and consequently for improving its treatment benefit.
    Keywords: ECT, Naloxone, Opioid, Seizure
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال