به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۲۰۸۳ عنوان مطلب
|
  • علیرضا هژبری نوبری *، حسین داوودی، سید مهدی موسوی کوهپر، مرجان مشکور
    شمال غرب ایران به عنوان یکی از مناطق کلیدی در مطالعات باستان شناسی به ویژه در عصر آهن و آغاز حکومت ها مورد توجه باستان شناسان مختلف بوده است. تپه حسنلو به سبب کاوش های گسترده و توالی گاهنگاری موجود در آن ازجمله مهم ترین محوطه های منطقه است که مطالعات به نسبت کاملی روی مواد فرهنگی مختلف آن به انجام رسیده است. پیش از این، مطالعات جامعی روی بازمانده های استخوانی حیوانی حسنلو انجام نشده بود و در این نوشتار به نتایج حاصل از مطالعات جدید باستان جانورشناسی در این محوطه پرداخته شده است. بقایای جانوری حاصل از کاوش سال های 1970، 1972 و 1974 در حسنلو که در بخش استخوان شناسی موزه ملی ایران نگهداری می شوند، مورد تحقیق قرار گرفته اند. هدف از نوشتار حاضر، شناسایی روند اقتصاد زیستی و الگوهای معیشتی در عصر آهن تپه حسنلو است. برای درک تحولات و تغییرات به وجودآمده در نظام معیشتی عصر آهن، بقایای استخوانی حیوانی دوره مفرغ میانه و جدید و دوران تاریخی (هخامنشی، سلوکی، اشکانی) نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. در نتیجه مطالعات انجام شده، حسنلو در تمام دوره های مذکور، دامپروری پیشرفته داشته و گاو، گوسفند و بز اهلی اصلی ترین منبع مصرفی آنها بوده و اسب سانان نیز به میزان چشم گیری به ویژه در عصر آهن پرورش داده شده اند. چنین الگویی همچنین در محوطه های همزمان در شمال غرب ایران نظیر هفتوان تپه و دینخواه تپه نیز شناسایی شده است.
    کلید واژگان: شمال غرب ایران, باستان جانورشناسی, بقایای استخوانی حیوانی, دامپروری
    Alireza Hejebri Nobari, Hossein Davoudi, Seyed Mehdi Mousavi Kouhpar, Marjan Mashkour
    Northwestern Iran is one of the key regions in the archaeological researches, especially during the Iron Age. Tepe Hasanlu is an important ancient site due to its long-term occupation and extensive excavations, with relatively complete studies. This paper dealing with the results of recent archaeozoological researches of Hasanlu, to complete the lack of studies on the subsistence economy of the site. The studied faunal remains of Hasanlu derived from campaigns of 1970, 1972 and 1974, which are housed in the Osteology Department of the National Museum of Iran. This paper intends to examine the subsistence economy and animal exploitation patterns during the Iron Age in Tepe Hasanlu. The faunal remains of Middle and Late Bronze Age and Historic period also evaluated to better perception of changes and evolutions in subsistence strategies of Iron Age. The results of studies pointed to the developed animal husbandry during all periods of Hasanlu, which domesticated sheep and goats, and cattle were the most important exploited resources. Equids also allocated the considerable portion of the collection which especially bred in Iron Age. The same pattern identified in contemporaneous sites such as Haftavan Tepe and Dinkhah Tepe in northwestern Iran.
    Keywords: Northwestern Iran, Archaeozoology, Faunal Remains, Animal Husbandry
  • فروغ جلیلی نیا، فرنوش شمیلی*
    مطالعه و بررسی اسناد مکشوفه در طی حفاری های باستان شناسانه، همواره پلی به سوی کشف مناسبات، همبستگی ها و مراودات اقوام و مردمان پیش از تاریخ بوده است. مطالعه و مقایسه جام های فلزی مکشوفه از حفریات دو حوزه جنوب دریای خزر و دریاچه ی ارومیه، از نظر ساختار بصری، تکنیک اجرایی و روش ساخت و محتوای نقوش آن ها، وحدت و همبستگی در ریشه های قومی، فرهنگی و مراودات میان اقوام ساکن در تپه های باستانی مارلیک و حسنلو در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول ق.م را آشکار می نماید. در این مقاله برآنیم تا با مطالعه و بررسی فرم و ویژگی های بصری جام های فلزی مکشوفه از این دو حوزه یاد شده، یعنی مارلیک و حسنلو به دو سوال اساسی پاسخ گوییم. اول اینکه آثار فلزی حسنلو و مارلیک از چه وجوه مشترکی برخوردار بوده و دوم آنکه ویژگی های خاص این ظروف نشان دهنده چه تاثیر و تاثراتی از اقوام مجاور و همسایگان ایران کنونی می باشد؟ از این رو این پژوهش، که با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، پژوهشگر توانسته با جمع آوری 12 نمونه از آثار (2 مورد متعلق به تپه حسنلو و 10 مورد متعلق به مارلیک) به طبقه بندی و بررسی آن ها اقدام و نتایج را در قالب جداول ارایه کند.
    کلید واژگان: جام های فلزی, حسنلو, مارلیک, فرم و تزئینات, وجوه اشتراک, تاثیرات
    Forough Jalilinia, Farnoush Shamili *
    The study of archeological documents during archaeological excavations has always been a means to discover the relationships, solidarities, and interactions of prehistoric peoples and tribes. As we know, the first empires in human history were established at the beginning of the first millennium BC, when the civilization of the Iron Age of Guilan took place. The three Near East countries i.e, the Urartu, Ilam and Assyrian Empires in the first millennium BC, were the first ones claiming the "World Empire". Urartu was partially succeeded in unifying all of the Armenian plateau (eastern Anatolia) and part of the Transcaucasian. We have very little knowledge of Ilam. However, we have much to learn about Assyria, which was at its peak as the first "world empire" to encompass much of the civilized world of the age. The attempt in this article is to respond to two basic questions by studying and analyzing the shape and visual characteristics of the metal cups discovered from two given basins, namely Marlik and Hassanloo. First, what are the common aspects of Hassanloo's and Marlik's metalwork, and second, what kinds of effect do the specific characteristics of these dishes reflect from the adjacent tribes and contemporary neighbors of Iran. The method of gathering resources has been library (inductive), In so doing, the researcher in this descriptive-analytical research classified and examined twelve samples (two from Hassanloo and ten from Marlik) And he explains the ways they share and differentiate and presented the results into the tables. In this regard, these cups are first identified and presented in terms of form and content and then body decorations are comparatively shown and identified. Iconic decorations can be examined in two categories: iconic-abstract and iconic-natural. The decorations of the containers studied in this paper are divided into two iconic-abstract including plant, animal, human, and pure abstract motifs consisting of geometric and non-geometric designs. One of the most important findings of this research is the study and comparison of the discovered metal cups from the excavations of south of Caspian Sea and Lake Urmia in terms of visual structure, executive technique, method of construction and content of their designs reveal unity and correlation in ethnic, cultural and inter-ethnic roots among inhabitants of the ancient hills of Marlik and Hassanloo in the late second millennium and early first millennium BC. Further reflection on the design of these cups traces the connections and influences of these ancient regions with the northern Caspian basin and ancient hills located in contemporary southern Russia and the present Caucasus and areas around Lake Van and the northwestern region of present Iran; i.e., the Urartu. It also explains the culture of Lorestan and Silk Kashan from the south and west. Drawn upon the artistic findings and characteristics taken from the discoveries of the Marlik Cemetery, it can also be claimed that these works were influenced by the features of Assyrian art as well as Urartu’s, especially in Hassanloo and Mannea, one of its allies.
    Keywords: Metal Cups, Hasanloo, Marlik, Form & Decorations, Common Aspects, effects
  • افراسیاب گراوند*، علی کریمی کیا، محمد علیزاده سولا، اردشیر جوانمردزاده

    از مهمترین سفال های عصر آهن شمال غرب ایران، ظروف مثلثی شکل می باشد که برای اولین بار از تپه حسنلو بدست آمده و اکثر محققان تاریخ آن را به دوره هخامنشی منسوب می دانند. براساس بررسی های باستان شناختی حوضه آبگیر سد سیلوه پیرانشهر، در مجموع 39 اثر باستانی شناسایی گردید که ظروف مثلثی شکل از مباحث نگارش پیش رو، از مهمترین یافته های این بررسی می باشد. این ظروف که عمدتا منقوش هستند بیشتر در فرم های کاسه، کوزه و خمره می باشند. در این خصوص پرسشهای ذیل مطرح می گردد؛ محدوده پراکندگی این نوع ظروف کدام مناطق را دربر می گیرد؟ فرضیه اصلی در این ارتباط، مناطقی از جمله غرب و شمال غرب ایران، شرق ترکیه، قفقاز و پاکستان را دربر می گیرد. آیا ظروف مثلثی شکل بدست آمده از بررسی های سد سیلوه تشابهاتی را با مناطق مذکور نشان می دهد؟ براساس مطالعات صورت گرفته، هم از لحاظ فرم و هم از لحاظ نقش تشابهاتی را نشان می دهد. و بصورت نتیجه نهایی می توان گفت میان سفال های محوطه های سد سیلوه و سایر محوطه های شمال غرب، غرب ایران و منطقه آناتولی تشابهات نقشی نسب به فرم سفال ها بیشتر دیده می شود.

    کلید واژگان: ظروف مثلثی, سد سیلوه پیرانشهر, عصر آهن III, شمال غرب ایران, تشابهات منطقه ای
    Afrasiab Garavand *, Ali Karimikia, Mohammad Alizadeh Sola

    One of the most important pottery of the Iron Age of northwestern Iran is triangular containers, first obtained from the Hasanloo hill, and most scholars attribute its history to the Achaemenid period. According to archaeological investigations of Silveh Piranshahr dam basin, 39 archaeological sites were identified in total. Triangular dishes are one of the most important findings of this study. Mostly imprinted containers are mostly in bowl, jar and pulp forms. In this regard, the following questions arise: what is the area of distribution of these types of containers? The main hypothesis in this regard applies to areas including western and northwestern Iran, eastern Turkey, the Caucasus and Pakistan. Do the triangular containers obtained from the Silveh Dam surveys show similarities with these areas? According to studies, it shows similarities both in terms of freckles and in terms of roles. And as a final result we can say that among the pottery of the Silveh Dam sites and other areas of northwest, western Iran and Anatolia, the similarities are more closely related to the pottery form. Keywords: Triangular Dishes, Silveh Piranshahr Dam, Iron Age III, Northwest of Iran, Regional Similarities. Do the triangular containers obtained from the Silveh Dam surveys show similarities with these areas? According to studies, it shows similarities both in terms of freckles and in terms of roles. And as a final result we can say that among the pottery of the Silveh Dam sites and other areas of northwest, western Iran and Anatolia, the similarities are more closely related to the pottery form.

    Keywords: Triangular Dishes, Silveh Piranshahr Dam, Iron Age III, Northwest of Iran, Regional Similarities
  • اکبر عابدی*
    ابسیدین یکی از فراوانترین مصنوعاتی است که در محوطه های باستانی خاورمیانه و خاورنزدیک یافت می شود. چگونگی منشایابی ابسیدین یکی از موضوعات جذاب و مورد بحث در میان باستانشناسان و زمینشناسان است. از آنجایی که مطالعات فراوانی بر روی منشایابی معادن ابزارهای سنگی ابسیدینی در مناطق همجوار ایران مانند آناتولی و قفقاز انجام گرفته است لذا بخشهای عمدهای از ایران وقفه ای مطالعاتی در باستانشناسی خاورمیانه از بابت مطالعات منشایابی ابزارها و معادن ابسیدین محسوب می شود. مطالعات اخیر روی معادن ابسیدین در ایران و همچنین منشایابی ابزارهای سنگی ابسیدینی فراوان، زمینه مساعدی را جهت ایجاد پایگاهی اطلاعاتی و نیز ترسیم یک افق پژوهشی به منظور مطالعات ابسیدین در ایران فراهم ساخته است. در این پژوهش عمدتا سعی بر این است تا با مروری کلی بر مطالعات و پژوهشهای انجام گرفته در رابطه با ابسیدین، از سالیان گذشته تا به امروز بر پتانسیلها و سوالات موجود در رابطه با مطالعات ابسیدین ایران پرداخته شود و با ارائه افقی پژوهشی، زمینه را جهت مطالعات آینده فراهم سازد. این پژوهش همچنین در صدد این است تا یک بررسی و شناسایی از منابع و معادن ابسیدین در ایران را انجام دهد و با مطالعه داده های ابسیدینی به دست آمده از محوطه های شاخص ایران مانند کول تپه هادی شهر، دوه گزخوی، چیاسبزشرقی استان لرستان، چغاگلان دشت مهران، تپه بوینو خدا آفرین، محوطه های شناسایی شده شرق دریاچه ارومیه، محوطه های شاخصی مانند یانیق تپه، تپه حسنلو، پیزدلی و غیره و ارتباط این محوطه ها با منابع شناسایی شده، یک چهارچوب کلی برای معادن ابسیدین و نیز منشایابی ابزارهای ابسیدینی در ایران فراهم نماید. بر اساس مطالعه انجام شده روشن گردید که اغلب ابسیدین های محوطه های ایران دارای منشا آناتولیایی و قفقازی اند و در راستای تجارتهای دوربرد فرامنطقه ای وارد محوطه های ایران شده اند. تعداد انگشت شماری از معادن ابسیدین نیز در بخش های شمال غرب ایران وجود داشته اند که تنها بخشی از نیازهای بومی جوامع پیش از تاریخ ایران را تامین می نموده اند.
    کلید واژگان: ابسیدین, باستان شناسی, ایران, منشایابی, روش های مطالعاتی
    Akbar Abedi*
    Obsidian artifacts is frequently used materials in prehistory and found widely in archaeological sites. Provenance studies of obsidian has been an issue of intense research and debate between archaeologists and geologists. Since different provenance studies has been carried out from 1960s up to 2015 in Anatolia and Caucasus but obsidian studies in Iran is in very early stage and consider as terra incognita. Recent research on obsidian mines in Iran accompanying by prehistoric obsidian provenance studies give this opportunity to establish of a database, as well as outlining a horizon and perspective for obsidian studies in Iran. This paper will try to discuss about old and new researches on obsidian studies in Iran. After a brief introduction of obsidian studies in Anatolia and Caucasus by Renfrew, Cann and Dixon, the paper addresses some recent researches that took place concerning obsidian provenance studies in Iran. Additionally this study also look for have a review and survey on obsidian sources in Iran as well as obsidian artifacts from sites like Kul Tepe Hadishah, Dava Goz Khoy, East Chia Sabz, Choga Gholan, Tepe Boinou, surveyed sites of East of the Lake Urmia, Typical sites like Yanik, Hasanlu, Pisdeli, and relationship and comparison of ancient obsidian artifacts with known sources in order to studying obsidian sources and provenance of obsidian artifacts in Iran. This research proved that most of the analyzed obsidian artifacts of Iranian archaeological sites originated and imported from Caucasus and Anatolia in line with long-term inter-regional trade, although a handful of obsidian mines and sources have been brought to light in NW Iran that could be considered as second part of the raw material to supply the demands of local and indigenous communities of the prehistory of Iran. The implications of the findings will discuss along with limitations and future research directions.
    Keywords: Obsidian, Archaeology, Analyzing Methods, Researches, Questions
  • امیر ساعدموچشی*، ایرج رضایی، عبدالرضا مهاجری نژاد، اقبال عزیزی
    در بین نقوش برجای مانده مربوط به دوران تاریخی میان رودان و ایران، از هزاره سوم قبل ازمیلاد تا اواسط هزاره نخست قبل ازمیلاد، نقشی از یک شئ خاص در دست خدایان، شاهان و اشراف زادگان دیده می شود که گاهی نمای ظاهری آن بسیار شبیه به یک ساغر و گاهی نیز شبیه گل لوتوس است. تاکنون درباره ماهیت و کاربری دقیق شئ مذکور اظهارنظر روشنی از سوی پژوهشگران ارائه نشده است. اخیرا در کاوش گورستان مانایی ملامچه و نیز در گور عصر آهنی کانی کوتر در محدوده زیویه مجموعا هفت عدد ساغر سفالی یافت شده که دارای بدنه باریک و دهانه ایی گشاد هستند که در برخی موارد ساده و در برخی موارد منقوش اند و ظاهری شبیه به گل لوتوس دارند. در کاوش های تپه حسنلو نیز یک ساغر لعاب دار با ویژگی های مشابه نمونه های ملامچه و کانی کوتر به دست آمده است. با توجه به مفهوم نمادین گل لوتوس در فرهنگ های باستانی و نیز فرم و تزیین آن ها، به نظر می رسد که ساغرهای مورد بحث کاربری ویژه ای داشته اند. علاوه بر این به نظر می رسد که نمونه های ملامچه و کانی کوتر از لحاظ شکل و کاربری احتمالی، با برخی از نمونه های نقوش مورد بحث در این نوشتار قابل مقایسه است. احتمالا این نوع ساغر چه در نقوش روی اشیاء باستانی مختلف و چه در این مکان ها یا نقاط دیگر، جزو ظروف معمولی با کاربری عمومی نبوده؛ بلکه به نظر می رسد که توسط اشخاص بلندمرتبه در مراسم ها و ضیافت های ویژه و شاید هم برای نوشیدن مایعات خاص استفاده می شده است. گور کانی کوتر غنی است و بافت گورهای حاوی ساغرهای ملامچه به لحاظ گورآوندها غنی تر از سایر گورها بوده و به نظر می رسد که استفاده کنندگان از این ساغرها از موقعیت برتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند. ساغر حسنلو نیز به همراه ظروف لعاب دار محلی و مشابه نمونه های شاخص محلی و بین النهرینی و در اتاقی ویژه به دست آمد. در نقوش برجای مانده نیز استفاده کنندگان از ساغرها، دارای موقعیت برتر اجتماعی نسبت به دیگران هستند. در این مقاله علاوه بر مقایسه شکل ظاهری ساغرهای به دست آمده از ملامچه با نقوش برجای مانده از دوره های پیشین، آزمایش کروماتوگرافی نیز بر روی ساغرها انجام شد که متاسفانه، هیچ گونه داده آزمایشگاهی مبنی بر کاربرد آن به دست نیامد.
    کلید واژگان: ساغر سفالی, ضیافت, ملامچه, کانی کوتر, حسنلو, نقوش باستانی
    Amir Saed Mucheshi*, Iraj Rezaie, Abdolreza Mohajery, Nezhad, Eqbal Azizi
    Among the ancient motifs from Iran and Mesopotamia, some pictures showing special shaped beakers can be seen but unfortunately no explicit comment has been made on the nature and function of these forms by researchers. Recently, 7 pottery beakers have been found in a Mannaean cemetery (Mala Mcha) and and Iron Age grave (Kani Koter) in northwestern Iran and authors are believed that their shape and possible function are compatible with some of these ancient motifs dating back from the third millennium B.C. to the Achaemenid period. A glazed beaker from Tepe Hasanlu which belongs to Iron Age II also has the same characteristics as the Mala Mcha and Kani Koter examples. Considering the symbolic meaning of the Lotus flower in ancient cultures, as well as their form and decoration, it seems that the Mala Mcha, Kani Koter and Hasanlu pottery beakers have a special application. Previously some researchers in some cases have interpreted these motifs as a Barsom (Barsam) or flower (often lotus). The authors propose that these objects that can be seen on ancient reliefs or ivories are simple or painted beakers equivalent to the clay beakers unearthed in these sites. Probably this type of beaker was not used as normal container, but it seems to have been utilized by high-level people during special events and banquets perhaps for drinking prized liquids. In addition, it seems that the samples of the Mala Mcha, Kani Koter and Hasanlu in terms of shape and possible there function, are comparable with some of the patterns of the motifs discussed in this paper. The grave of Kani Koter is rich and belonged to a warrior of high status. Also the graves of Mala Mcha which had pottery beakers were richer than other graves, and it seems that the users of them have superior position over others. The glazed beaker of Hasanlu was as well as obtained from a room with local and Mesopotamian specimens in a special room. In ancient motifs, users of these objects have a superior social position than others. In this paper, in addition to comparing the shape of the beakers of Mala Mcha, Kani Koter and Hasanlu with the remaining ancient motifs, Chromatography experiments were carried out which unfortunately, did not receive any laboratory data on its application.
    Keywords: Pottery Beaker, Banquet, Mala Mcha, Kani Koter, Hasanlu, Ancient Motifs
  • عبیدالله سرخ آبی*، رضا رضالو، کریم حاجی زاده

    تفسیر رفتارهای گذشته ی انسان و توجه به درک و سنجش فرایندهای پیچیده ی تعاملی بین انسان و محیط از حیث وابستگی آن به اجزای محیط طبیعی و اکولوژیکی در مرکز توجه باستان شناسی جدید قرار دارد. بررسی های باستان شناسی و تحلیل الگوهای استقراری، از روش های شناخته شده در باستان شناسی برای کمک به شناخت این فرایندهای تعاملی است. حوضه ی جنوبی دریاچه ی ارومیه با مطالعات هیات باستان شناسی دانشگاه پنسیلوانیا در تپه حسنلو و دشت سندوس به یکی از مهم ترین مناطق باستان شناختی و مبنایی برای گاهنگاری در شمال غرب ایران بدل گشت. در این میان دشت پیرانشهر از طرفی به دلیل همجواری با محوطه حسنلو در شمال و محوطه ربط در جنوب و از طرف دیگر به دلیل همسایگی این منطقه با قدرت های بزرگی چون آشور و اورارتو و مانا در نیمه ی اول هزاره ی اول ق.م جزو نواحی مهم از نظر مطالعات باستان شناسی عصر آهن شمال غرب ایران است. پژوهش پیش رو با این فرض که استقرارهای عصر آهن دشت پیرانشهر از الگوی استقراری مشخصی پیروی می کنند، دشت پیرانشهر را بررسی کرد. در این پژوهش سعی گردید با استفاده از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای و به کارگیری مدل های تحلیل جغرافیایی تفسیر روشمند و مناسبی از نحوه ی توزیع محوطه های عصر آهن و هزاره ی اول ق.م دشت پیرانشهر ارایه گردد. بررسی ها نشان داد که استقرارهای عصر آهن منطقه بیش از همه تحت تاثیر دو عامل جغرافیایی ارتفاع از سطح دریا و میزان دسترسی به رودخانه ها بوده و همین امر باعث ایجاد شبکه های خطی در مسیر رودخانه ها و با ارتفاع گزینی مناسب نسبت به دشت گردیده است. همچنین مشخص شد که استقرارهای عصر آهن این دشت به تبعیت از شکل ناهمواری ها و جغرافیای طبیعی منطقه در نیمه ی نخست هزاره ی اول ق.م با ایجاد سلسله مراتب استقراری مشخص میل به سوی تشکیل یک واحد سیاسی مستقل محلی داشته است که می توان نشانه های وجود این واحد سیاسی را در متون آشوری نو با نام خوبوشکیا شناسایی کرد.

    کلید واژگان: الگوی استقراری, عصر آهن, هزاره ی اول ق.م, دشت پیرانشهر, GIS
    Obaidollah Sorkhabi *, Reza Rezaloo, KARIM HAJIZADEH

    Interpretation of human’s old behaviors in the past and paying attention to complex and interactive processes between humans and the environment to be understood in terms of their dependence on the components of the natural and ecological environment is the center of modern archaeology’s attention.  Archaeological surveys and analysis of settlement patterns are considered well-known methods in archaeology to help identify these interactive processes.With the studies of the Archaeological Board of the University of Pennsylvania on Hasanlu Hill and the Sandus Plain, the southern basin of Lake Urmia became one of the most important archaeological sites and a basis for chronology in northwestern Iran. Meanwhile, Piranshahr plain on one hand due to its proximity toHasanlu area in the north and Rabat area in the south and on the other hand due to the neighborhood of this area with great powers such as Assyria, Urartu and Mana in the first half of the first millennium BC, Is one of the important areas in terms of archaeological studies of the Iron Age in northwestern Iran. This study examined the Piranshahr plain, assuming that the Iron Age settlements of the Piranshahr plain follow a specific settlement pattern. In this research, using field and library studies and geographical analysis models, a methodical and appropriate interpretation of the distribution of Iron Age areas and the first millennium BCPiranshahr plain was presented. Studies have shown that the Iron Age settlements in the region are most affected by two geographical factors, altitude from sea surface and access to rivers, and this has led to the creation of linear networks in the course of rivers resulting to a suitable choice of height relating to the plain. It was also found that the Iron Age settlements of this plain, following the shape of the roughness and natural geography of the region in the first half of the first millennium BC, by creating a specific settlement hierarchy, tended to form an independent local political unit. The existence of this political unit in modern Assyrian writings as Xubuskie could be identified.

    Keywords: Settlement Pattern, Iron Age, First Millennium BC, Piranshahr Plain, GIS
  • امیر صادق نقشینه *
    معماری هخامنشی به استفاده از تالارهای ستوندار معروف است، ولی ساخت چنین تالارهایی در پیش از دوره ی هخامنشی نیز در ایران معمول بوده است. از دوره ی ماد در نوشیجان و گودین، بناهایی با تالار ستوندار کشف شده است؛ علاوه بر این، در: باباجان، زیویه، حسنلو، کردلر و بسطام نیز نظیر این ساختمان ها وجود دارند. در این بین، قدیمی ترین نمونه ها به حسنلو تعلق دارند که در آنجا در سه دوره ی پی درپی V،IVc و IVb، با تاریخ حدود 1250 تا 800 ق.م.، مجموعا تعداد هفت ساختمان دارای تالار ستوندار به دست آمده اند. ویژگی مشترک اصلی این ساختمان ها، بخش مرکزی آن ها است که به شکل تالاری ستونداری ساخته می شد، علاوه بر این اجزاء و عناصر مشترک دیگری نیز در بین آن ها وجود دارند؛ همچون: رواق ورودی، پیشخوان، راه پله ای مارپیچ در یک طرف پیشخوان، اتاق های جانبی در اطراف تالار، ستون ها و سکوهای چسبیده به دیوارهای تالار و تختگاهی در مقابل ورودی تالار. به کارگیری این ویژگی های مشترک به مدت چند قرن در معماری حسنلو ادامه می یابد و منجر به شکل گیری سنت معماری خاصی می گردد. در مورد خاستگاه و الگوی اولیه ی این سبک معماری، همچنین تداوم و تحولات بعدی آن تا دوره ی هخامنشی، نظریات مختلفی مطرح شده است. برخی از پژوهشگران خاستگاه این سبک را در خارج از فلات ایران جستجو کرده، برخی دیگر برای آن سیر تحولی تک خطی و یا چندخطی در نظر گرفته اند، که اغلب این نظرات بر پایه ی «نظریه ی انتشارگرایی» قرار دارند. در این نوشتار، دیدگاهی متفاوت درباره ی شکل گیری این سبک معماری در حسنلو مطرح می شود. در این دیدگاه، بر پایه ی «نظریه ی نوآوری»، ساخت تالارهای ستوندار با توجه به مشترکات آن ها با دیگر ساختمان های همزمان فاقد تالار ستوندار در حسنلو، به عنوان یک نوآوری درونزا در معماری محلی حسنلو شناخته می شود.
    کلید واژگان: تپه حسنلو, تالار ستوندار, نظریه ی انتشارگرایی, نظریه ی نوآوری
    Amir S. Naghshineh *
    The Achaemenid architecture is famous for its columned halls; however such halls were common prior to the Achaemenid Period in Iran. Buildings with columned halls dated to Median Period were discovered in Nush-i Jan and Godin. Similar buildings were also present in Baba Jan, Ziwiye, Hasanlu, Kordlar and Bastam as well. Among these buildings, the oldest example of columned hall belongs to Hasanlu, where seven buildings including columned hall were constructed in three successive periods of Hasanlu V, IVc and IVb, dated to ca. 1250-800 B.C. The main common characteristic of these buildings is their central part, which was constructed in form of a columned hall, along with other common components and elements, such as: a portico and an anteroom in entrance, a stairway passed around a central column on a side of the anteroom, ancillary rooms situated along the sides of the hall, benches constructed on sides of the hall, columns added at the sides of the hall, raised hearth in the center of the hall, and a platform opposite the entrance of the hall. Use of these common characteristics in Hasanlu continued for about four centuries and led to formation of a particular architectural tradition. In regards to the origin and the prototype of this architectural style, as well as its continuity and subsequent changes until the Achaemenid Period, different notions were brought up. Some scholars have sought the origin of this style out of the Iranian plateau. Others have considered it as a linear or multilinear evolution. Most of these opinions are based on the basis of the theory of diffusion. The present essay brings up a different opinion about the formation of this architectural style in Hasanlu. On the basis of this view, the construction of columned halls can be taken as an internal innovation in indigenous architecture of Hasanlu, considering their common features with other contemporary buildings without a columned hall in Hasanlu.Abstract
    Keywords: Hasanlu Tepe, Columned Halls, Diffusion Theory, Innovation Theory
  • عاطفه رسولی، علیرضا هژبری نوبری*، هایده خمسه

    در تبیین باستان شناسی عصر آهن شمال و شمال غرب ایران، مطالعه آثار فلزی به دلیل ارزش های فنی نهفته در آن ها از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا اساس گاهنگاری عصر آهن فلات ایران منطقه شمال غرب، به ویژه محوطه حسنلو است و در حقیقت فن فلزگری در این دوره از این منطقه به مناطق دیگر فلات ایران راه پیدا می کند. در این پژوهش شناخت چگونگی روش های ساخت آثار فلزی محوطه های شمال و شمال غرب ایران در عصر آهن به لحاظ روش های ساخت اشیای فلزی موردبررسی قرارگرفته است. بدین منظور آزمایش متالوگرافی بر روی آثار فلزی محوطه های عصر آهن گوهر تپه و گورستان لفورک در استان مازندران واقع در منطقه شمال ایران و محوطه های عصر آهن حسنلو، کردلر تپه، هفتوان تپه، زیویه و گورستان مسجد کبود، واقع در منطقه شمال غرب ایران انجام گردید و از هر هفت محوطه عصر آهن  شمال و شمال غرب ایران، یک نمونه شی فلزی برای آزمایش متالوگرافی انتخاب گردید. در این پژوهش، با استفاده از روش میکروسکوپی الکترونی روبشی به بررسی روش های ساخت آثار فلزی پرداخته شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان می دهد که عمده ترین روش های ساخت آثار فلزی در این محوطه ها چکش کاری گرم و ریخته گری بوده است.

    کلید واژگان: متالوگرافی, عصر آهن, فلزکاری, باستان شناسی, شمال, شمال غرب
    Atefeh Rasouli, Alireza Hejebri Nobari*, Haideh Khamseh

    In exploring the archaeology of the Iron Age in North and Northwest of Iran, the study of metallic materials is particular importance due to their technical values. Because the Base of the Iron Age chronology is northwest region in Iranian plateau, especially the Hasanlu Site. in fact, during this period the metallurgical Techniques extends to another region of Iranian plateau. In this research, we studied the methods of making metal objects of Iron Age in north and northwest of Iran. the metallurgy of these two regions was compared in terms of Technical and making methods. Also, the methods of making in the Iron Age sites of Northwest of Iran were compared with the North sites of Iran, especially Mazandaran. Therefore the Metalography test was done on Metal objects of Iron Age sites, such as Gohar Tepe site near the Behshahr City and Lafurak cemetery of Savadkuh City in Mazandaran in the North of Iran and the Iron Age sites such as Hasanlu, Kurdlar Tepe, Haftovan Tepe, Ziwyeh and Masjed–e Kabud cemetery in the Northwest of Iran, a metal sample was selected from each site for Metallugraphic test. In this research, using scanning electron microscope to studies the methods of Metal objects. The results of this test show that the most methods of making War tools discovered from the Iron Age of Northwest of Iran, such as Hasanlu have been casting and the most ornamental objects that discovered from the Iron Age in this area are made by hot hammering. The most of the Metal objects from North of Iran are made by hot hammering. Also the Metal objects discovered from the Iron Age sites in Nortwest of Iran compared to the Mazandaran represent a more complex in decoration and construction method. Based on results of metallographic tests and images prepared by scanning electron microscope, it was found that on hammered products, mechanical work such as forging was done after casting. For this reason, their microstructure is differend under a microscope. On the microscopic images of Bronze bracelet from Hasanlu, Bronze arrowhead of Kurdlar tepe, Bronze necklace of Masjed-e kabud, Bronze daggar of Gohar tepe and Iron daggar of Lafurak cemetery, coacial beads are shown very closely together with small dimension. In fact small size of the beads indicate more mechanical-thermal work. Ancient metalworkers used the metal tensile to make the Bronze alloys more flexibility, this thermal treatment improves flexibility property of the Bronze alloy and upgrading the recrystallization process of beads. On images of sample which have been discovered from the Northwest region, the number of beads with brighter color is more than beads with darker color, because, they have more tin.

    Keywords: Metallurgy Metal objects, the iron age, Metallurgy, Archeology of North of Iran-Archeology of Northwest of Iran
  • ازیتا بلالی اسکویی، حمیدرضا آشتیانی*

    تالارهای ستون دار ریشه ای کهن در معماری ایران دارند و در دوره های تاریخی مختلف مورداستفاده قرار گرفته اند. تالار ستون دار به دلیل پاسخ گویی برای نیاز به داشتن فضاهای تجمعی و نیز شکوهی که این عنصر از طریق کثرت و ارتفاع ستون ها، در فضا می آفریند؛ در کاربری های رسمی، اجتماعی و کاخ های تشریفاتی نمایان شده است. اولین نمونه ی آن در تپه حسنلو شناسایی و از دوره ی ماد در نوشیجان و گودین، بناهایی با تالار ستون دار کشف شده است. این عنصر در دوره ی هخامنشی، در ساختار تالار بارعام و تشریفات به کار می رود. تالار ستون دار بعد از اسلام، ابتدا برای ساخت شبستان، در مساجد اولیه مورداستفاده قرار گرفت؛ اما دیری نپایید که این عنصر، تنها محدود به ساخت خانه ها و مساجد نواحی سردسیر و کوهستانی شد. پرسش پژوهش حاضر، علاوه بر بررسی سیر تحول تالارهای ستون دار، این است که خواستگاه تالارهای ستون دار در مساجد چوبی آذربایجان در دوره ی اسلامی کجا بوده است؟ با آغاز دوره ی صفوی، طبق کتیبه های موجود، اکثر مساجد این سبک در شهرها و روستاهای آذربایجان، هم زمان با حکومت شاه طهماسب اول، ساخته شدند. به دلیل کمبود کاوش های باستان شناسی و نبود کتیبه ی تاریخ ساخت در برخی دیگر از مساجد چوبی آذربایجان و ماندگاری کم تیرها و ستون های چوبی، نمی توان در مورد خاستگاه و الگوی اولیه ی این مساجد نظر قطعی که موردپذیرش همگی محققین باشد، مطرح کرد. فرضیه ی پژوهش حاضر در مورد تاریخ ساخت تالارهای ستون دار در معماری بعد از اسلام در ایران به آغاز دوره ی صفوی محدود نمی شود؛ بلکه طبق مطالعات انجام گرفته، یکی از مشخصات بارز معماری سلجوقی در منطقه ی آذربایجان، استفاده از تالارهای ستون دار چوبی در ساخت مساجد بومی این منطقه بوده است و ساخت آن در مساجد کشورهای آسیای مرکزی، کشمیر و آناتولی در دوره های قبل تر از صفوی تجربه شده است. شیوه ی پژوهش در این مقاله، تاریخی-تفسیری می باشد. همچنین در مطالعات تطبیقی با دیگر نمونه های معماری، از روش بررسی قیاسی نیز بهره گرفته شده است.

    کلید واژگان: تالار ستون دار, چهل ستون, مسجد چوبی, مراغه, معماری صفوی
    Azita Belali Oskoyi, Hamid Reza Ashtiani *

    Hypostyle hall has an ancient root in the history of Iranian architecture. And has been used in various historical periods. Hypostyle hall is used for responding to the need to have collective space and splendor that creates this element through the multiplicity and height of the columns; mainly in formal cultural, or social applications and palaces. The hypostyle hall forms with the start of the Iron Age in the northwest of Iran. The first one was identified at the Hasanlu Tepe located in northwest of the Iran. In the Achaemenid period, Hypostyle hall were used in the form of the palaces and Apadana. Hypostyle hall, Following the arrival of Islam to Iran, First, it was used to build yard in early mosques, but soon it became confined to the built homes and mosques of the cold regions. At the beginning of the Safavid period and the formation of a unifies state of Shiite religion, according to inscriptions, most wooden hypostyle mosques were built in cities and villages of Azerbaijan at the same time with the government of Shah Tahmasb and one century later hypostyle hall was entered to the palaces of Safavid kings in their capital, Isfahan city. Due to the lack of archaeological excavations and the lack of inscriptions on construction in some other wooden mosques of Azerbaijan, it is not possible to discuss the origin and initial patterns of those mosques, which are all researchers, due to the low durability of beams and wooden columns. This paper in addition to studying the evolution of the hypostyle halls in Iranian architecture, wants to respond to the origin of the formation of Azerbaijan wooden mosques in northwest of the Iran. The method of this paper is historical-interpretation. Also in the comparative studies with other architectural models have been used in comparative method.

    Introduction

    Iranian architecture consists of a variety of elements, each of which has been experienced in different applications during their evolutionary course. Hypostyle hall is one of the important elements of Iranian architecture that plays an important role in defining cultural or social spaces and palaces over history. Achaemenid architecture is known as the use of hypostyle hall iv form of Apadana and palaces. This element has flourished in pre - Achaemenid periods in Iran, in Urartu and Masiean architecture. One of the most prominent works of post - Islam architecture can be seen in the northwestern Iranian wooden mosques (Azerbaijan). At the same time, under the rule of Shah Tahmasb government, according to inscriptions in some mosques, a significant number of mosques are constructed in most cities and villages of Azerbaijan, especially Maragha, Bonab, Ajabshir and etc, but in the absence of written documents and conclusive proof of archaeological evidence, it is impossible to build all these mosques to the beginning of the Safavid period. As some of the other valuable mosques have no inscription or inscriptions related to the history of repairs.
    The hypothesis of this study about the history of construction hypostyle halls in the post - Islam architecture is not limited to the beginning of the Safavid period, even one of the distinguishing characteristics of Seljik architecture in the region of Azerbaijan has been the use of wooden hypostyle halls in the construction of local mosque in the region and these techniques during the years of preservation and experience in Safavid architecture , first in construction of mosques and about 100 years later in government palaces will be more common. Considering the questions presented, the present paper intends to clarify the ambiguities about evolution and origins of hypostyle hall in Azerbaijan wooden mosques. 
     

    Discussion

    With the advent of Iron Age (1500-550 BC), in the northwestern part of Iran, significant changes occur, one of the most important of which is the formation of hypostyle halls. The first example of a hypostyle hall in Iran is located in Hasanlu Tepe (1500-1200 BC). The process of transformation of hypostyle halls indicates that the problem of the gap between the columns is the main concern of many ancient - era builders and was used only in specific cultural or social applications of this model (Gopnik, 2010: 196). The Achaemenid developed hypostyle hall in form of Apadana (Kleiss, 2008).
    Despite the extension of the realm of Islam and the conquests of Muslims in all parts of Iran, for a long time, the art of architecture still relied on the elements of the past (Kiani, 2013: 39). The Iranian hypostyle hall also made some initial mosques for some time. This style was limited to homes and mosques in cold and mountainous regions in the following centuries. One of the most significant remains of hypostyle hall architecture after Islam can be seen in Maragha’s wooden mosques and other Azerbaijani cities in northwest Iran. Maragha mosques, wooden columned and ceilings are one of the most interesting architectural styles in western Iran after Islam. This style is imitated during the flourishing period of the Safavid era architecture in Isfahan and produces valuable works such as Aliqapu and Chehelsotun palace (Varjavand, 1975: 13). A wider tradition of wooden architecture best represented by mosques of Central Asia, Kashmir, northwestern Iran, and post-Seljuk Anatolia (Koch, 2013: 376).
     

    Conclusion

    In this paper, one of the most important elements of Iranian architecture was studied and analyzed. According to the studies, the important factors in the construction of the hypostyle hall can be pointed out to the climate and cultural and social and political factors. The origins of the hypostyle hall were introduced mountainous areas of Azerbaijan and Hasanlu Tepe. Where unlike the central plateau of Iran, where many reasons, because of the abundance of natural resources, a little need of time, availability, and so on shape has been formed. As well as the abundance of wood in this region, it has played an important role in building the columns and ceiling of these hypostyle hall, and perhaps there are dangers such as fire and wear, which cannot be found in all historical periods. One of the most significant remains of hypostyle hall architecture after Islam can be seen in wooden mosques of Azerbaijan cities in northwest Iran. This style is imitated during the flourishing period of the Safavid era architecture in palaces. The exact history of the construction of the Azerbaijan mosques, is not determined. The historical, which is often considered for them, is Safavid era. But with respect to the history of the hypostyle hall before Islam in this region as well as wooden mosques in Anatolia after the Mongol invasion, in addition to the style of the mosques brick decoration in the outer wall of the mosques and so on it is reason for the construction of these mosques in the Seljuk and Ilkhanid period, and even before it in the cities of Azerbaijan, especially Maragha, which was one of the major cities of that period.

    Keywords: Hypostyle hall, Chehel Sotoun, Wooden mosque, Maragha, Safavid Architecture
  • حامد وحدتی نسب
    شش دهه کاوش و بررسی باستان شناسی در ایران بیانگر این نکته است که گستره جغرافیایی امروزی ایران به طور حتم حداقل از دوران پلیئستوسن جدید مکان زیست جوامع انسانی بوده است. اگرچه دانش ما در خصوص جوامع انسانی پیش از نوسنگی در ایران بسیار محدود است، ولی تعداد قابل توجهی از محوطه های باستانی منتسب به ادوار پس از نوسنگی در ایران دارای بقایای اسکلت انسانی هستند. عمده محوطه های کلیدی باستانی در ایران مانند تپه حصار، گوهر تپه، تپه سیلک، تپه زاغه، شهر سوخته، حسنلو، گنج دره و غیره واجد بقایای انسانی بوده اند و بیشتر این بقایای انسانی هرگز به طور کامل و صحیح مورد مطالعه قرار نگرفته اند. هدف از این تحقیق ریشه یابی این کمبود علمی در بدنه انسان شناسی و باستان شناسی ایران است. داده های این پژوهش نشان می دهند که از عمده دلایل این وضعیت می توان به عدم وجود کافی متخصصین انسان شناسی زیستی در ایران، جدایی تاریخی انسان شناسی و باستان شناسی در...
    کلید واژگان: ایران, نوسنگی, _ پارینه سنگی, انسان شناسی زیستی, باستان شناسی
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال