-
نقد آثار و اندیشه های صاحب نظران کاری شایسته و راهی برای نزدیک شدن به حقیقت می باشد. به ویژه زمانی که موضوع نقد، آثار و اندیشه های دکتر جواد طباطبایی باشد که همگی بلااستثنا بحث انگیز و قابل تامل هستند. جواد طباطبایی، خود در نقد بسیار صریح است و شاید این در فضای جامعه ایران کاری شجاعانه باشد. کتاب ها و آثار دکتر طباطبایی کمتر در معرض نقد قرار گرفته اند و این موضوع اصلا در حوزه پژوهش، امر پسندیده ای به شمار نمی آید؛ بدین لحاظ هرگونه اثری که در نقد آثار وی چاپ و منتشر شود، اثر مغتنم خواهد بود.
-
"زوال اندیشه ی سیاسی در ایران" نوشته ی سید جواد طباطبایی در سال 1373 نخستین بار توسط انتشارات کویر و در شمارگان 3000 نسخه در 290 صفحه با قیمت 460 تومان چاپ شده است.
با نگاهی به کتاب "زوال اندیشه ی سیاسی در ایران" آن چه که نویسنده ی کتاب می خواهد طرح کند تاریخ زوالی است که بر اندیشه ی سیاسی در ایران رقم خورده است. یکی از مسائل مهم و عمده ی کتاب بحث توالی تاریخی است. گرچه او می خواهد در اندیشه ی بنیادی کتاب اش به تاریخ سیاسی ایران بپردازد ولی تنها ایران را مدنظر خود ندارد. بلکه از پیشنه ای دورتر از این اندیشه شروع می کند. او اندیشه ی سیاست را طرح می کند. این که اندیشه ی سیاسی جهان اول بار توسط چه کسی طرح شد و پس از آن چگونه ادامه یافت، چگونه وارد ایران شد و چگونه در ایران گسترش پیدا کرد و چگونه افول کرد.
سید جواد طباطبایی کتاب خود را در سه بخش "سپیده دم"، "نیم روز" و "شامگاه" تنظیم کرده است. براساس این تقسیم بندی سیاست در نزد ایرانیان سیری نزولی داشته است.
-
هویت اندیشی از دغدغه های مشترکی است که در اغلب گفتمانهای روشنفکری ایرانی مشاهده شده است. برخی در این کندوکاو هویتی به ناسیونالیسم باستانی،برخی به خویشتن اسلامی،برخی در سنتها و بوم گرایی،برخی به هویت سه گانه ایرانی(اسلامی،ایرانی و غربی)، برخی به هویت دوگانه ایرانی(اسلامی و ایرانی)و برخی بر رابطه تفکر و هویت، تاکید داشته اند. در بین گفتمانهای روشنفکری پس از انقلاب اسلامی، هویت اندیشی، مجددا مورد توجه قرار گرفته است. این کنکاش هویت با بهره گیری از ابزار منطقی و استدلالی مدرن به پرسشگری در باب هویت ایرانی میپردازد. این گفتمان که در مطالعه حاضر «هویت اندیشی مدرن» نام گرفته است، از منظر فلسفی به خاستگاه اندیشه ورزی بعنوان مهمترین عنصر فرهنگی و کم و کیف آن در تاریخ ایران زمین پرداخته است. از نظریه پردازان این گفتمان میتوان به آراء سید جواد طباطبایی،بیژن عبدالکریمی،آرامش دوستدار و کوروش مرشد،اشاره نمود.در این مقاله آراء سید جواد طباطبایی بعنوان متفکر شاخص و فعال این گفتمان با طرح نظریه معروف «انحطاط و زوال اندیشه در ایران» که این نظریه در این بحث نیز محوریت دارد،پرداخته میشود.
کلید واژگان: مدرنیته, روشنفکری, گفتمان روشنفکری, امتناع اندیشهIdentity thinking is common concern in the most Iranian intellectual discourse. Further inquiry are emphasized on identity to ancient nationalism، some of the traditions and ecology-oriented، some of the Iranian triple identity (Islamic، Persian and Western)، some of the dual identity of Iranian (Persian Islam) and some of the relationship between thoughts and identity. Identity thinking re-considered after the Islamic Revolution of Iran. This exploring identity has used the tools of modern logic and reasoning to identify question about Iran. The dialogue in the present study is called «modern identity thinking”. Discourse theorists can note on the votes of Seyyed Javad Tabatabaii، Bijan Abdolkarimi، Aramesh Dustdar and Cyrus Morshed. Seyyed Javad Tabatabaii opinions will be discussed as a mastermind in this index and active dialogue with the famous theory of» decline of ideology«in this discussionKeywords: modernity, enlightenment, intellectual discourse, the idea of refusing -
اساسی ترین پرسشی که از زمان رویاروی تمدن ایرانی-اسلامی با تمدن مدرن غربی ذهن اندیشمندان ایرانی-اسلامی را به خود مشغول کرده است، امکان یا عدم امکان حصول سکولاریسم و جدایی دین از سیاست در جوامع اسلامی می باشد. این پژوهش به بررسی اندیشه های عبدالکریم سروش و جواد طباطبایی که در این زمینه بررسی و تالیف نموده اند، می پردازد. در این راستا با بهره گیری از نظریه ی سازه گرایی که به ما امکان بررسی اصول فرانظری و پیش زمینه های معرفتی اندیشمندان را می دهد، مشخص می کنیم که وفاداری سروش به مکتب کانت و اصحاب معرفت شناسی وی را به سمت تطابق علوم انسانی با علوم طبیعی سوق داده که منجر به ابطال گرایی و نفی فقه شده است و سپس پیش زمینه های هگلی جواد طباطبایی درخصوص لزوم گفتگو و مفاهمه میان تمدن ایرانی-اسلامی و تمدن مدرن غربی تشریح می گردد که در نهایت این گفتگو منجر به پیدایش سنتزی خواهد شد که تمدن نوین ایرانی-اسلامی است. نتیجه ی منطقی نظریه ی سروش گذر از سنت و فقه و پذیرش سکولاریسم و مفاهیم مدرن وارداتی بدون مقاومت در مقابل آن است، اما در مقابل در نظریه ی طباطبایی همان طور که مدرنیته اصالت دارد، سنت نیز اصالت دارد و نمود اصلی سنت یعنی فقه و علوم شریعت به عنوان دریچه ی گفتگو و مفاهمه با دنیای مدرن پیشنهاد می گردد. در پایان با استفاده از سرشت تعاملی نظریه ی سازه گرایی در نتیجه گیری پژوهش دلایل برتری آرای جواد طباطبایی در تحلیل وضعیت موجود و عدم امکان حصول سکولاریسم در جامعه ی ایرانی-اسلامی خواهند آمد.کلید واژگان: مدرنیته, سکولاریسم, عبدالکریم سروش, جواد طباطبایی, فرا نظریه, معرفت شناسیThe most fundamental question that has occupied the minds of Iranian-Islamic thinkers since the confrontation of Iranian-Islamic civilization with modern Western civilization is the possibility or impossibility of secularism and the separation of religion from politics in Islamic societies. This study examines the ideas of Abdolkarim Soroush and Javad Tabatabai who have studied and written in this field. In this regard, using the theory of constructivism, which allows us to study the transtheoretical principles and epistemological backgrounds of thinkers, we show that Soroush's loyalty to the school of Kant and his epistemologists led to the adaptation of humanities to natural sciences, which led to falsification. And jurisprudence has been denied, and then Javad Tabatabai's Hegelian background on the necessity of dialogue between Iranian-Islamic civilization and modern Western civilization is explained, which will eventually lead to the emergence of a synthesis that is the new Iranian-Islamic civilization. The logical conclusion of Soroush's theory is the transition from tradition and jurisprudence to the acceptance of secularism and modern imported concepts without resistance to it, but in contrast to Tabatabai's theory, as modernity is original, tradition is original and the main manifestation of tradition is jurisprudence and sharia A window of conversation with the modern world is offered. Finally, using the interactive nature of the theory of "constructivism" in the conclusion of the study, the reasons for the superiority of Javad Tabatabai's views in analyzing the current situation and the impossibility of secularism in the Iranian-Islamic society will come.Keywords: secularism, Abdolkarim Soroush, Javad Tabatabai, Meta Theory, Epistemology
-
درک اندیشه های سید جواد طباطبایی بدون در نظر گرفتن مفهوم «سنت» امکان پذیر نیست. «سنت» از نظر طباطبایی «آگاهی» انسان ایرانی است و بدون «سنت» اندیشیدن امکان پذیر نیست. با تصلب و زوال «سنت»، ایدئولوژی جای اندیشیدن را می گیرد و تنها با « اتخاذ موضع جدید آگاهی» می توان به زوال اندیشه پی برد و تصلب «سنت» را برطرف کرد.کلید واژگان: آگاهی ملی, انحطاط, تجدد, سنت, طباطباییPolitical Quartely, Volume:47 Issue: 4, 2018, PP 891 -907Seyed Javad Tabatabais project understand regardless of the concept of "tradition" is not possible. Tradition in Tabatabais view is the consciousness of Iranian man and thinking is not possible without the Tradition. With induration and decline of Tradition, ideology replaced thinking and only by adopting new consciousness position the decline of thought can be found and induration of Tradition resolve.Keywords: Decadence, Modernity, National Consciousness, Tabatabai, Tradition
-
دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایراناگر چه آقای دکتر جواد طباطبایی از معدود نویسندگان حوزه علوم سیاسی است که در دو دهه اخیر در اثار خود به طور جدی به دنبال علل فلسفی فراز و فرود تفکر در حوزه معرفت سیاسی ایران است. قالبی که وی تحت عناوین منطق شکست تفکر سیاسی در ایران، بن بست در عمل و امتناع در نظریه از آن استفاده می کند، نقاط ضعف ساختاری و جدی دارد که بخشی از این ضعف ساختاری را می توان تحت عناوین تصلب ایدئولوژیک در تحلیل تاریخ، یکسان انگاری تاریخی، مجهول بودن ضابطه سنجش ادواری تاریخی، فقر تفکر در فهم تاریخ، تحمیل استانداردهای تجدد غربی بر تاریخ و فرهنگ بشری و استفاده از تعابیر موهوم در ارکان تاریخ نقد و ارزیابی کرد.کلید واژگان: تفسیر انحطاطی تاریخ ایران, منطق شکست, دوره گذار, امتناع تفکر, تصلب ایدئولوژیک, یکسان انگاری تاریخی, فقر تفکر
-
هدف این پژوهش بازخوانی و ارایه فهمی نو از اندیشه سید جواد طباطبایی درباره نظریه انحطاط و زوال اندیشه سیاسی در ایران، اندیشه سیاسی و اندیشه تاریخی وی است. پرسش اصلی پژوهش این است که وجوه فکری و روش شناختی سید جواد طباطبایی چه تاثیری بر درک وی از نظریه وضعیت انحطاط و ارایه راه برون رفت از آن داشته است؟ در فرضیه پژوهش استدلال می شود که روش شناسی و الگوی تحلیلی طباطبایی منجر به آن شد که وی افزون بر نشان دادن انحطاط تاریخی در آثار خود، عوامل موثر بر وقوع این انحطاط را نیز کشف کند. چارچوب نظری، بهره ای آزادانه از الگوی هایدگری شاعر است، و برای پاسخ به پرسش های پژوهشی از روش تحلیل مفهومی آثار برجسته طباطبایی و بررسی تحلیل های پژوهشگران دیگری که در این زمینه نوشته اند، استفاده شد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که هدف طباطبایی از پرسش «کجا ایستاده ایم؟»، آشکار کردن نسبت خود با مسیله ایران است. مسیله ایران به مثابه امر رازآلود، در اندیشه طباطبایی موضوعی است که در طول تاریخ ایران تداوم یافته و در هر عصر و دوره ای به شکلی ویژه بیان شده است. این ماندگاری نیازمند نیروهایی است که با اندیشه تاریخی تلاش کنند تا پرده از امر رازآلود ایران بردارند، و آن را در آثار خود تقریر و برجسته سازند. از این دیدگاه، وضعیت انحطاط ریشه در نبود این اندیشه و آگاهی تاریخی دارد، و راه برون رفت از آن نوزایی اندیشه تاریخی و تاریخ نویسی است.کلید واژگان: اندیشه سیاسی, سید جواد طباطبایی, مارتین هایدگر, مسئله ایران, نظریه انحطاطPolitical Quartely, Volume:52 Issue: 2, 2022, PP 505 -527Undoubtedly, the intellectuals and thinkers of any society constitute an important and fundamental aspect of the material and spiritual life of that society. It would not be an exaggeration to equate the relationship between intellectuals-thinkers and society to the complicated link between the brain and the body. Life in society is not devoid of normative and cultural aspects, and in fact, it is subjected to spiritual and cultural values. Intellectuals and thinkers are concerned with, and influenced by, a multitude of questions including the following ones: What are these spiritual and cultural values? How can they be obtained? What are the conditions for obtaining these values? How are they related to the current situation? How should the real situation be analyzed? What are its crises, and ups and downs?It is obvious that key political achievements such as the 1911 Constitutional Revolution and the 1979 Islamic Revolution in Iran would not have been possible without the roles played by Iranian intellectuals and thinkers. Accordingly, it is necessary to study the roles of intellectuals-scholars and to investigate the way they think for the purpose of better understanding a society. Seyyed Javad Tabatabai is one of the contemporary Iranian political thinkers who has influenced the mainstream intellectual and academic settings for nearly four decades. The analysis of political thought in modern Iran and particularly in the post-Islamic revolution era is an important topic for those scholars who intend to understand the Iranian history and society. What seems interesting in Tabatabai's thought and activities is his constant confrontation with other Iranian intellectuals and thinkers, who have attempted to open the door to the careful analysis of the work of other scholars, albeit with harsh but fundamental criticisms.The main research question is: How have Seyed Javad Tabatabai's intellectual and methodological aspects of thought affected his understanding of the theory of the decline of political thought in Iran, and the way out of this situation? In the research hypothesis, it is argued that Tabatabai's methodology and analytical model in his studies enabled him to show the historical decline of political thought in Iran, and to discover the factors which have impacts on this decline. One of the issues that has always been the subject of discussions related to Tabatabai is the knowledge of methodology and theoretical framework that gives life and direction to his outlook, and consequently to his works. The method used by Tabatabai in his works and those who follow his ideas has been the subject of many debates. What complicates this issue is his deliberate avoidance of introducing his intellectual sources, although the works of Hegel, even Kant, Foucault, Althusser, Strauss, Arendt, and Ranhart Kozlek have been cited as his intellectual sources. Only Tabatabai himself can confirm whether these conjectures are correct or not. However, the fact that these names are mentioned by those who have tried to find the theoretical roots of Tabatabai's research highlights an important point—which is the complexity of Tabatabai's thinking that has confused practically everyone.In this article, we try to explain his understanding of the role of theory in political thought with Heidegger's conceptualization of the work of art and the poet in order to better understand Tabatabai's thinking. We do not intend to argue that Tabatabai is influenced by Heidegger, and thus add a new name to the list of people who have been claimed to influence Tabatabai’s work. In this research, we use Heidegger's conceptualization of the work of art and the position of the poet and artist in order to have a model that explains some aspects of Tabatabai's viewpoint based on the elements of this model. We make use of Heidegger's theory, because we believe that it helps us to analyze Tabatabai's understanding of political and historical thought, his understanding of the relationship between tradition and modernity, and the reasons why he criticizes other Iranian intellectuals. Therefore, this is merely a way to examine and understand Tabatabai's views and has nothing to do with examination of his specific work. By using Martin Heidegger's conceptualization and theories about the work of art, the poet and artist, we try present a new understanding of Seyyed Javad Tabatabai's views on the theory of decline of political thought in Iran. Based on Heidegger's language, Tabatabai's research on the question of "where do we stand?" as it relates to Iran, reveals his way of thinking. The issue of Iran as a mystery is a topic that Tabatabai believes has continued throughout the history of Iran, but has been expressed in a specific form in different time periods. This continuity requires careful analysis to unveil the mystery of Iran as discussed by Iranian thinkers throughout the history. The state of decline of political thought in Iran is rooted in the absence of historical awareness, and thus the way to confront the decline and to foster a new approach is to revive historiography and interest in the history of political thought.Keywords: Martin Heidegger, political thought, Problem of Iran, Seyed Javad Tabatabai, Theory of Decadence
-
این مقاله در تلاش است تا نشان دهد که چگونه دیدگاه سیاست آلمانی در مجادلات روشنفکری معاصر ایران، به ویژه منظومه فکری جواد طباطبایی چشماندازی را برای تبیین پروبلماتیک ایران یا به عبارتی، بحران هویت ایرانی با استفاده از ابزارهای نظری و مفهومی پدید میآورد. بر این اساس، مقاله در پی پاسخ به این سوال است که چگونه دانش سیاست آلمانی در الگوی نظری طباطبایی برای اندیشیدن به آنچه او "پروبلماتیک ایران" مینامد مورد استفاده قرار گرفته است؟ نوشتار حاضر بر این مدعاست که دانش سیاست آلمانی از هگل تا اشمیت اندیشهای مبتنی بر حل بحران هویت بر پایه ساخت دولت ملی و در عین حال ارایه راهکاری برای برون رفت از بحرانها بوده است. بر اساس چنین نگرشی، جواد طباطبایی با تعمیم تجربه آلمان قرن نوزدهم و بیستم به شرایط کنونی ایران، بحران هویت ایرانی را ناشی از نقصان در فهم از ایران و ناکارآمدی ایدیولوژیهای روشنفکری در این زمینه تلقی کرده و حل این بحران را در گرو ظهور دولت ملی پایدار میداند. در فلسفه سیاست طباطبایی، پروبلماتیک ایران با تاسی از اندیشه آلمانی در قالب دو گزاره اصلی ایرانشهری و ضرورت تاسیس دانشگاه ملی تبیین شده است. بر این اساس، ابتدا به اختصار در این باب سخن خواهیم گفت که اندیشه آلمانی چگونه فربه شده و آن گاه در ادامه به ماهیت چنین تاثیرپذیری اشاره میشود . از منظر روششناختی، نوشتار حاضر در چارچوب هرمنوتیک اسکینر و با رویکردی انتقادی و هنجاری تدوین شده است.کلید واژگان: ایران, هویت, دولت ملی, جریانهای فکری, جواد طباطباییThis article seeks to show how the viewpoint of German politics in contemporary Iranian intellectual controversies, in particular the intellectual system of Javad Tabatabai, provides a perspective for Iran's problematic explanation, or in other words, the crisis of Iranian identity using theoretical and conceptual tools. Accordingly, the paper seeks to answer the question of how the knowledge of German politics has been used in Tabatabai's theoretical model to think of what he calls "Iranian problematic". The present paper argues that the knowledge of German politics from Hegel to Schmit was based on an idea of identity crisis based on the construction of a national state and at the same time providing a solution to the crisis. Based on such an approach, Javad Tabatabai, with a generalization of the 19th and 20th century German experience to present-day Iran, views the crisis of Iranian identity as a failure to understand Iran and the inadequacy of intellectual ideologies in this regard and to resolve this crisis at the expense of national –stable state. In Tabatabai's philosophy of politics, Iran's problematics is explained by German thought in the form of two main propositions of the Iranian city and the necessity of establishing a national university. On this basis, we will first briefly discuss how German thought faded and then referred to the nature of such influence. methodological point of view, the present paper has been complied Skinner's hermeneutical conceptual possibilities with a critical and normative approach.Keywords: Iran, Identity, National Government, Intellectual Flows, Javad Tabatabai
-
در این مقاله خوانش سید جواد طباطبایی از مشروطیت به مثابه نظریه عام اصلاح دینی از منظر جامعه شناسی انتقادی مورد ارزیابی قرار کرفته است. مولف کوشیده است ایده محوری طباطبایی در باب مشروطه به مثابه اصلاح دینی از منظر جامعه شناسی حقوق را مورد نقد قرار دهد و مبنای روشی در این نقد بر این ایده استوار است که نظریه اصلاح دینی طباطبایی در نسبت با مفهوم مستقلات عقلی که در جامعه شناسی حقوق مورد مناقشه قرار گرفته است نیازمند واکاوی جدی می باشد. البته نکته مهم دیگر این است که طباطبایی تلاش کرده است بحث خویش را به مفهوم امر ملی گره بزند و از آن طریق ایده محوری ایرانشهری را برجسته بنماید. در این مقاله تلاش شده است مبانی نظریه اصلاح دینی طباطبایی مورد مداقه و نقدهای او بر روشنفکری دینی مورد واکاوی قرار بگیرد.
کلید واژگان: طباطبایی, بازخوانی, جامعه شناختی, نظریه عام اصلاح دینی, اصلاح دینیIn this article, Tabatabai's reading of constitutionalism as a general theory of religious reform is evaluated from the perspective of critical sociology. The author has tried to critique Tabatabai's central idea of constitutionalism as a religious reform based on his reading dubbed as sociology of law perspective. Another important point is that Tabatabai has tried to tie his discussion to the concept of the national problematique and thereby highlight the central idea of Iranshahri. In this article, an attempt has been made to examine the foundations of Tabatabai's theory of religious reform and his critiques of religious intellectuals.
Keywords: sociological, Review Seyyed Javad Tabatabai, General Theory of Religious Reform, controversial idea, Iran -
در این مقاله کتاب جواد طباطبایی با عنوان تاملی در ترجمه متن های اندیشه سیاسی جدید: مورد شهریار ماکیاولی، مورد بررسی قرار می گیرد. مدعای اصلی طباطبایی در این کتاب این است که دو عامل محوری در ترجمه های نادرست و غیرقابل اعتماد از متون فلسفه سیاسی عبارتند از «لغت بازی» و «ناآگاهی» مترجم از مباحث جاری در حوزه ی فلسفه ی سیاسی. ما در این مقاله با وضوح بخشیدن به این مدعا و سنجش آن از حیث وثاقت، نشان خواهیم داد که مدعای طباطبایی در آسیب شناسی ترجمه های نادرست، تا اندازه ی زیادی قرین صحت است. با این حال به نظر می رسد که برای تکمیل آن مدعا، می بایست عامل دیگری را نیز در نظر گرفت و آن نقد دخل و تصرف های مترجمان متون فلسفه ی سیاسی در آنها، به واسطه ی اطمینان خاطرشان از درستی فهمی است که از متن به دست آورده اند. در همین راستا کوشش کرده ایم تا نشان دهیم که نادیده گرفتن این عامل مهم، حتی اگر ملاحظات دوگانه ی طباطبایی را مد نظر قرار دهیم، باز هم می تواند به ترجمه های نادرست منجر گردد.کلید واژگان: فلسفه سیاسی, جواد طباطبایی, ماکیاولی, نظریه ی ترجمهThis paper is a review of JavadTabatabee's book titled A Consideration on the Translation of Modern Political Thought' Texts: A Case Study of Machiavell's Prince. In this book Tabatabaee argues that two main factors of unreliable translation in the field of political philosophy are translator's artistic playing with words and his lack of knowledge about current and important interpretations of major works of political philosophy. In this paper we argue that Tabatabaee's claims are for the most part plausible. Nevertheless it seems that Tabatabaee ignores another important factor responsible for unreliable translations, i.e.translator's alteration of literal translation of philosopher's text by virtue of his assurance that he has a sufficient understanding of philosopher's meaning. Therefore we try to argue that even if we observe two main conditions of good translation mentioned by Tabatabaee, this will not necessarily lead to a reliable translation. Thus in addition to Tabatabaee's two main conditions, translator also must observe the literal approach in translating philosophical texts.Keywords: political philosophy, Javad Tabatabaee, Machiavelli, theory of translation
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر