به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۴۲ عنوان مطلب
|
  • محمدرضا مهراسبی، زهره فرهمند کیا
    سابقه و هدف
    با توجه به روند رو به رشد فعالیت های صنعتی و آثار تخریبی آلاینده های ناشی از آن بر اکو سیستم های مختلف و عدم اطلاع از اثرات مضر مقادیر سرب و روی بر فعالیت میکروبی خاک، این تحقیق به منظور تعیین تاثیر مقادیر مختلف سرب و روی بر فعالیت جمعیت میکروبی خاک های منطقه زنجان از طریق تعیین غلظت بازدارندگی 50 درصد در سال 1382 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی تجربی بر روی 28 تیمار آلوده به سرب و روی انجام شد که جهت خوگیری به مدت 8 ماه در ظروف جداگانه در معرض 3 غلظت سرب و 3 غلظت روی قرار گرفته بودند. یک نمونه خاک نیزبه عنوان شاهد با همان شرایط در معرض هیچ نوع فلز سنگینی قرار نگرفت. پس از جداسازی میکروارگانیسم ها، هر جمعیت میکروبی جداسازی شده با 10 غلظت روی (5/0 تا 45 میلی مول بر کیلو گرم خاک) و 10 غلظت سرب (5/0 تا 45 میلی مول بر کیلوگرم خاک) در ظروف جداگانه آلوده شدند و پس از 6 هفته، آزمون های شمارش میکروبی و فعالیت آنزیم دهیدروژناز انجام شد. با استفاده از نتایج به دست آمده منحنی های دوز پاسخ رسم و غلظت بازدارندگی 50 درصد محاسبه و تحلیل شد.
    یافته ها
    در کلیه تیماران غلظت بازدارندگی 50 درصد با افزایش غلظت فلز سنگین در مرحله خوگیری همراه بود. در تیماران کنترل غلظت بازدارندگی 50 درصد سرب و روی به ترتیب حدود 16 و 8 میلی مول بر کیلوگرم بود و در تیمارانی که قبلا با سرب و روی آلوده شده بودند، این غلظت در سرب از 6/20 تا 4/27 و در روی از 7/13 تا 44 میلی مول بر کیلوگرم بسته به نوع و غلظت فلز اضافه شده به خاک در مرحله خوگیری متغیر بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: وجود شرایط خوگیری با فلز سنگین، کنترل غلظت بازدارندگی 50 درصد سرب و روی را در میکروارگانیسم های خاک بالا می برد و در این میان فلز روی نسبت به سرب سمی تر و اثرات بازدارندگی شدیدتری در جمعیت باکتریایی خاک دارد. در نظر گرفتن غلظت حدود 1 و 0.5 میلی مول بر کیلوگرم به ترتیب برای سرب و روی به عنوان غلظت های آستانه در تدوین پیش نویس های استاندارد توصیه می شود.
    کلید واژگان: جمعیت میکروبی, غلظت بازدارندگی 50 درصد, خاک (IC50), زنجان
  • شهریار ساسانی، رضا توکل افشاری، سیروس محفوظی، بن ترواسکیس
    در این پژوهش پاسخ تیمارهای خوگیری به سرما با طول دوره های متفاوت سرمادهی در چهار رقم گندم نان (نورستار، شهریار، الوند، کویر) با نیازهای متفاوت بهاره سازی از زمستانه تا بهاره) در شرایط مزرعه و نیز شرایط محیط تحت کنترل) بررسی گردید. اوج تحمل انجماد در فاز رویشی گیاه و توام با مرحله برجستگی ساده در مریستم انتهایی ساقه بود به گونه ای که پس از این مرحله بروز تحمل گیاه به سرما کاهش یافته و ظهور برجستگی دوگانه مقارن با کاهش میزان تحمل گیاه به انجماد بود. بیشینه تحمل انجماد پیش از محدوده تکمیل نیاز بهاره سازی به وقوع پیوست که در این محدوه تداوم تیمار سرمادهی تاثیری بر تسریع زمان گلدهی نداشت. کاهش در تعداد نهایی برگ و وهله تثبیت در این تعداد که از آن به عنوان شاخصی فیزیولوژیک در تعیین مرحله تکمیل نیاز بهاره سازی یاد می شود و همسویی این کاهش با خوگیری به سرما، در ارقام بینابین و به ویژه در زمستانه لحاظ گردید. در همین راستا بیشینه توانایی خوگیری به سرما در رقم زمستانه نورستار معادل 18- درجه سانتیگراد ملاحظه شد که این رقم دارای طولانی ترین دوره نیاز بهاره سازی است. افزایش تحمل انجماد که پس از اعمال تیمارهای سرمادهی بر گیاهان مشاهده گردید، با کاهش محتوای آب و افزایش محتوای قندهای محلول در بافتهای برگ و طوقه همبستگی داشت، با استقرار گیاهان در شرایط خوگیری به سرما، محتوای آب طوقه و برگ رو به کاهش نهاد، در همین راستا، همبستگی بالایی بین تحمل سرما و افزایش محتوای فروکتان در طوقه ملاحظه گردید، به طوری که سطوح افزایش فروکتان متناسب با طول دوره اعمال تیمار سرما بود و این روند افزایشی تا محدوده زمانی تکمیل نیاز بهاره سازی تداوم می یافت.
    کلید واژگان: تحمل انجماد, گندم, تعداد نهایی برگ, فروکتان, خوگیری به سرما, بهاره سازی, تحمل سرما, تجمع قندهای محلول
    Shahriyar Sasani, Reza Tavakkol Afshari, Sirus Mahfoozi, Ben Tervasekis
    Frost tolerance of winter wheat depends primarily on a strong vernalization requirement, delaying the transition to reproductive phase. The responses of four bread wheat cultivars (Triticum aestivum L.) to low-temperatures were examined in controlled environment and field conditions. Prolonged cold treatment accelerated the transition to reproductive development in winter wheats (cv. Norstar and cv. Shahryar) and facultative wheat (cv. Alvand), but not in a spring wheat (cv. Kavir). Exposure to low temperatures also enhanced frost tolerance of the winter and facultative wheats. Maximum frost tolerance was achieved around the point where further cold treatment caused no additional acceleration of flowering time; the vernalization saturation point.This greatest frost tolerance potential was observed in the winter wheat Norstar, which required the longest cold treatments to fulfill the vernalization response. The increased frost tolerance observed after exposure to low-temperatures (cold acclimation) was associated with reduced water but increased sugar content, and there was a strong association between frost tolerance and increased fructan content in the crowns. Fructan levels increased proportional to the length of cold treatment until the vernalization saturation point was reached. These data support the hypothesis that vernalization and cold acclimation pathways are interconnected in cereals and that the delay of floral development until spring is critical to allow acclimation to lowtemperatures during winter.
    Keywords: Vernalization, Freezing tolerance, Final leaf number, Fructan, Carbohydrate, Wheat, Cold acclimation
  • شهریار ساسانی، رضا توکل افشاری، سیروس محفوظی
    بهاره سازی از بارزترین فرایند های سازگاری غلات زمستانه در مناطق معتدل و سرد است. هدف از اجرای این پژوهش مطالعه ارتباط پاسخ تیمارهای خوگیری1 به سرما مبتنی بر دوره های متفاوت سرمادهی در چهار رقم گندم نان (نورستار، شهریار، الوند، کویر) واجد نیازهای متفاوت بهاره سازی (از زمستانه تا بهاره) در شرایط مزرعه و نیز دو شرایط محیط تحت کنترل (اتاق سرد و عادی)، با انباشت برخی ترکیبات بیوشیمیایی مرتبط با بیان تحمل به انجماد و برخی پاسخ های متابولیک و فیزیولوژیک بود. توان خوگیری ارقام مورد ارزیابی طی دوره سرما و متعاقب آن، روند تحلیل رفتن این توانایی با مراحل نموی گیاهان از همبستگی قابل ملاحظه ای برخوردار بود. اوج تحمل به انجماد در فاز رویشی گیاه و توام با مرحله برجستگی ساده در مریستم انتهایی ساقه بود و ظهور برجستگی دوگانه مقارن با کاهش میزان تحمل گیاه به انجماد بود. در بوته های گندم واجد نیازهای متفاوت بهاره سازی، اعمال تیمار دمایی 1±3 درجه سانتیگراد شرایط تنش سرما را القاء ننمود، با این حال، در گیاهان متاثر از تیمارهای خوگیری به سرما در محیط کنترل شده اتاق سرد هماهنگ با گیاهان مزرعه ای متاثر از تنش سرمای پاییز و زمستان، بیان تحمل به انجماد و تا حدودی انباشت ترکیبات محافظ گیاه در برابر سرما و انجماد و پاسخ های فیزیولوژیک مشاهده شد. محتوای کلروفیل در ارقام زمستانه متحمل به انجماد به طرز معنی داری از ارقام بینابین و بهاره بیشتر بود. محتوای پرولین در گیاهان از روندی مشابه با محتوای کلروفیل، در طول فصل سرما در مزرعه و نیز با تکمیل تیمار خوگیری به سرما در اتاق سرد برخوردار بود. خسارت غشای سلولی در رقم بهاره در مقایسه با دیگر ارقام متاثر از فصول سرما در مزرعه مشهود بود به طوری که میانگین محتوای مالون دی آلدهاید در رقم بهاره کویر به ترتیب قریب به دو، چهار و هشت برابر بیشتر از رقم بینابین الوند و نیز ارقام زمستانه شهریار و نورستار بود. میانگین تجمع پراکسیدهیدروژن نیز در ارقام حساس در شرایط تنش سرما در مزرعه قریب به دو برابر بیشتر از ارقام متحمل به انجماد بود. در مجموع نتایج این پژوهش در تایید فرضیه ای است که اذعان می دارد انباشت اسمولیت های سازگار و تغییرات متابولیک طی فصل سرما به عنوان رویدادی حیاتی در غلات، همسو با خوگیری و بیان مقاومت به سرما مطرح بوده که زمینه انطباق مناسب با دمای پایین را برای این گروه از گیاهان فراهم می آورد.
    کلید واژگان: بهاره سازی, پراکسیدهیدروژن, پرولین, خوگیری به سرما, فلوئورسانس کلروفیل, کلروفیل, گندم, مالون دی آلدهاید
    Shahriar Sasani, Reza Tavakkol Afshari, Siroos Mahfoozi
    Cold tolerance is an adaptative mechanism that plants in temperate climates require to survive and grow in suboptimal temperatures. Exposed plant to low temperature produces a myriad of measurable changes in biochemical characters that are often highly correlated with plant cold tolerance. A key element of cereal adaptation to cold is represented by the capacity for physiological adjustments that allows plants to retain growth and photosynthetic capacity at low temperature. Four bread wheat cultivars were planted to examine the frost tolerance and its relationship with accumulation of cryoprotectant and some of the biochemical changes in controlled environment and field conditions. Prolonged cold treatment accelerated the transition to reproductive development in winter and facultative cultivars but not in the spring one. Exposure to low-temperatures also enhanced frost tolerance of the winter and facultative wheats. Maximum frost tolerance was detected around the vernalization fulfilment. The highest frost tolerance potential was observed in the winter cultivar، where the longest cold treatments were necessary for fulfilment of vernalization response. Frost tolerance responses were highly correlated with chlorophyll concentration and proline accumulation in cultivars. Frost tolerance capacity was associated with reduced malondialdehyde content and hydrogen peroxide accumulation in cultivars. According to the chlorophyll fluorescence parameters، cold acclimation treatments in controlled environment condition had no effect on induction of cold stress symptoms. These data support the hypothesis that vernalization fulfilment is the critical point in the down-regulation of cold tolerance expression، and vernalization with cold acclimation pathways are interconnected in cereals to delay the spring floral-development allowing acclimation to low-temperatures and accumulation of cryoprotectants during the vegetative stage.
    Keywords: wheat, vernalization, cold acclimation, chlorophyll, malondialdehide, hydrogen peroxide, chlorophyll fluorescence
  • المیرا شکوهی، امید سفالیان*، علی اصغری، سعید خماری، بهروز اسماعیل پور، حامد افلاطونی

    نخود یکی از مهم ترین گیاهان تیره بقولات بوده و در جیره غذایی از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، آزمایشی با 18 ژنوتیپ نخود در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی اجرا شد. پس از خوگیری گیاهان به سرما، تیمار یخ زدگی در دماهای 6-، 8- و 10- اعمال شد و دمای 50 درصد کشندگی (LT50) آن ها با تبدیل پروبیت تعیین شد. قبل و بعد از مرحله خوگیری نمونه برگی برداشت و میزان محتوای نسبی آب برگ، رنگیزه های فتوسنتزی، پرولین، قند محلول، درصد پروتیین، کاتالاز، پراکسیداز، پلی فنول اکسیداز و شاخص سبزینگی اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس صفات فیزیولوژیکی نشان داد که تمامی صفات مورد بررسی به غیر از میزان کلروفیلa، کلروفیلb، و پلی فنول پراکسیداز، از نظر شرایط خوگیری در سطح 1 درصد با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند. در صفات کلروفیلa، کلروفیلb، و پلی فنول پراکسیداز از نظر شرایط خوگیری در سطح 5 درصد با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند. ارقام مورد بررسی از نظر صفات کلروفیلa، کلروفیل کل و شاخص سبزینگی دارای تفاوت معنی دار بودند. در اثر متقابل شرایط × رقم نیز از میان کلیه صفات مورد بررسی کاتالاز و شاخص سبزینگی با هم تفاوت معنی دار داشتند. ژنوتیپ 5 با کمترین مقدار LT50  (86/8-) و بالاترین درصد زنده مانی (%80‍) مقاوم ترین و ژنوتیپ 10 با بیشترین مقدار LT50 (57/3-) و کم ترین درصد زنده مانی به همراه ژنوتیپ 15 حساس ترین ژنوتیپ ها به یخ زدگی شناخته شدند. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی، DNA استخراج و با استفاده از 21 آغازگر مختلف ISSR مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل بیانگر وجود پلی مورفیسم (چند شکلی) در میان این ارقام بود. در مجموع 101 نوار واضح تولید شد، که از این میان 94 نوار چندشکل بودند. محتوای اطلاعات چند شکلی (PIC) در محدوده 332/0 (آغازگر 7) تا 049/0 (آغازگر16) بود. میزان تنوع ژنی بین 126/0 تا 977/0 متغیر بود. تجزیه و تحلیل کلاستر ژنوتیپ ها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و به روش UPGMA انجام شد و 18 ژنوتیپ گیاه نخود در 3 گروه دسته بندی شدند.

    کلید واژگان: بهاره سازی, تنوع ژنتیکی, خصوصیات فیزیولوژیکی, ISSR., LT50
    Elmira Shokoohi, Omid Sofalian*, Ali Asghari, Saeid Khomari, Behrooz Esmaielpour, Hamed Aflatooni

    Chickpea is one of the most important plants of the legume family and is very important in the diet. In order to investigate the genetic diversity of chickpea, an experiment was conducted with 18 chickpea genotypes in the form of a completely to investigate the genetic diversity of chickpea, an experiment was conducted with 18 chickpea genotypes in the form of a completely randomized block design. After acclimatization of plants to cold, freezing treatment was applied at temperatures of -6, -8 and -10 and their 50% lethality temperature (LT50) was determined by probit transformation. Before and after the habituation stage, a leaf sample was taken and the relative content of leaf water, photosynthetic pigments, proline, soluble sugar, protein percentage, catalase, peroxidase, polyphenol oxidase and greenness index were measured. Genotype number 5 with the lowest LT50 (-8.86) and the highest survival percentage (80%) was the most resistant genotype and genotype 10 with the highest LT50 (-3.57) and the lowest survival percentage along with genotype 15 were recognized as the most sensitive genotypes. In order to evaluate genetic diversity, DNA extraction was utilized and 21 different ISSR primers were used in the investigation. The results showed the presence of polymorphism among the cultivars studied. A total of 101 clear bands were produced, of which 94 were polymorphic bands. Polymorphic information content (PIC) was in the range of 0.332 (initiator 7) to 0.049 (initiator 16). The amount of gene diversity was between 0.126 and 0.977 changes. Cluster analysis of genotypes was done using Jaccard similarity coefficient and UPGMA method

    Keywords: genetic variation, ISSR, LT50, physiological characteristics, vernalization
  • سعید شفیعی ثابت*، شقایق جامی، فاطمه علیزاده لادمخی

    جهت بررسی رفتار شناگری و ترجیحات رنگی ماهی زبرا تعداد 16 قطعه ماهی بالغ به صورت انفرادی به روش T-mazeاستفاده شدند. شاخص های رفتاری شامل زمان خوگیری در منطقه آغازین، زمان رسیدن به منطقه تصمیم گیری، تعداد دفعات گزینش رنگ و مدت زمان سپری شده در ترکیبات بازوهای رنگی (سبز-قرمز و آبی-زرد) اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که مدت زمان خوگیری در منطقه آغازین و رسیدن به منطقه تصمیم گیری به طور میانگین به ترتیب 300 و 120 ثانیه بود. در مورد تعداد دفعات گزینش، ماهی زبرا رنگ قرمز را نسبت به رنگ سبز ترجیح داد (p <0.05).  اما تعداد دفعات گزینش رنگ آبی- زرد تفاوت معنی داری را نشان نداد (P>0.05). هم چنین، مدت زمان سپری شده در هر دو گروه بازوهای رنگی تفاوت معنی داری را نشان نداد (P>0.05). با توجه به نتایج این مطالعه ماهی زبرا توانایی تشخیص رنگ ها را دارد و T-maze یک ابزار معتبر برای ارزیابی ترجیحات رنگی می باشد.

    کلید واژگان: بینایی, خوگیری, رفتار, زیست شناسی, فعالیت شناگری
    Saeed Shafiei Sabet *, Shaghayegh Jami, Fatemeh Alizadeh Lademakhi

    In order to assess zebrafish swimming behaviour and colour preferences, 16 adult zebrafish were used individually using a T-maze model. Behavioural indices such as habituation time in the start box, approaching time to the decision area, the number of crossings and the time spent in each combination of coloured arms (green-red and blue-yellow) were calculated. Habituation time in the start box and approaching time to the decision area were 300 and 120 s, respectively. The results indicated that zebrafish have more crossings to the red arm and preferred red colour rather than green colour. (p < 0.05). But, there was no significant difference for the number of crossings in the blue-yellow combination (P>0.05). Also, the time spent in each combination of coloured arms was not significant (P>0.05). Based on the current results, zebrafish have the ability to discriminate between colours and the T-maze is a valid tool for assessing colour preferences in zebrafish.

    Keywords: Behaviour, Biology, Habituation, Swimming activity, Vision
  • فرانک علی آبادی، مالک امینی، مهدی علیزاده، مجید کلانی، مصطفی قربانی
    زمینه و هدف
    امروزه ارزیابی همه جانبه ی تکاملی نوزادان بسیار مطرح می باشد. اما عملا برخی از این ارزیابی ها به خصوص آنها که دستکاری بیشتری روی نوزاد پر خطر اعمال می کنند می توانند باعث بروز استرس بیشتر به وی شوند. بنابراین گاه لازم می شود از نتایج یک دسته از ارزیابی های تکاملی در پیش بینی ابعاد دیگر تکامل استفاده شود. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی میزان ارتباط بین نمرات آزمون رفتاری با آزمون عملکرد حرکتی بود.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع بررسی مقطعی بود و در مرکز مراقبتهای ویژه نوزادان و درمانگاه نوزادان بیمارستان شهید اکبر آبادی تهران انجام شد. یک گروه متشکل از 50 نوزاد با وزن حین تولد پایین با روش غیر احتمالی آسان و با توجه به معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. برای ارزیابی عملکرد حرکتی از آزمون عملکرد حرکتیtest of infant motor performance:TIMP)) و برای ارزیابی عملکرد رفتاری از آزمون مقیاس ارزیابی رفتاری نوزاد (NBAS: neonatal behavioral assessment scale) استفاده شد. TIMP دارای دو بخش مشاهده ای و تحریکی می باشد. NBAS شامل آیتم های خوگیری، تعامل اجتماعی، سیستم حرکتی، سازماندهی حالات، تنظیم حالات، سیستم خود مختار، خنده، ایتم های مکمل و رفلکس می باشد.
    یافته ها
    ارتباط معنی داری بین ایتم خوگیری از آزمون رفتاری و بخش مشاهده ای آزمون حرکتی وبین ایتم خوگیری و بخش تحریکی و همچنین بین ایتم سیستم خود مختار از آزمون رفتاری و بخش مشاهده ای از آزمون حرکتی دیده نشد (05/0 P>). ارتباط بین سایر متغیر ها معنی دار بود (05/0 P<).
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که نمرات بعضی ایتم های عملکرد رفتاری می تواند پیش بینی کننده ی نمرات ایتم های عملکرد حرکتی نوزادان با وزن حین تولد پایین در زمان نوزادی باشد.
    کلید واژگان: عملکرد حرکتی, عملکرد رفتاری, نوزاد کم وزن
    Faranak Aliabadi, Malek Amini, Mahdi Alizade, Majid Kalani, Mostafa Ghorbani
    Background And Aim
    nowadays, comprehensive developmental assessment of infants is highly considered. But, some assessments, especially those which use more manipulations on high risk infants, can cause more stress on them. So sometimes it is necessary to use one group of developmental assessments to predict another developmental aspect. The aim of this study was to investigate the relationship between scores of behavioral scale and motor performance.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study that was conducted in neonatal intensive care unit and pediatric clinic of Shahid Akbarabadi hospital, Tehran, 50 under 2 months low birth weight infants after met inclusion criteria were selected via convinence sampling method. The Test of Infant Motor Performance (TIMP) and the Neonatal Behavioral Assessment Scale (NBAS) was used for assessing motor performance and behavioral performance respectively. The TIMP consist of elicited and observational parts. NBAS was consisted of habituation, social interaction, motor system, state organization, state regulation, autonomic system, smile, supplementary items, and reflex items.
    Results
    There was not any significant relationship between habituation part of NBAS and TIMP and also between autonomus system part of NBAS and observational part of TIMP (P<0.05). Association between other variables was statistically significant (P>0.05).
    Conclusion
    Some items of behavioral assessment can be used to predict the motor performance in low birth weight infants.
  • بررسی سیانوباکتری sp. Oscillatoria در شرایط محدودیت، محدودیت نسبی و عدم محدودیت دی اکسید کربن و اثر توام آن با شوری
    مریم صفایی کتولی، شادمان شکروی، فریبا امیرلطیفی، زهرا حسینی کلبادی
    هدف این پژوهش، بررسی خوگیری سیانوباکتری Oscillatoria sp. به شرایط توام دی اکسید کربن و شوری می باشد. نمونه، پس از جمع آوری، واکشت (کشت مجدد) و تخلیص، در محیط کشت مایع BG-110 وارد شد و تیمارهای توام شوری و دی اکسید کربن در شرایط دمایی 28 درجه سانتی گراد و شدت نوری مداوم 1800 لوکس اعمال گردید. تیمارهای شوری، محیط کشت واجد 4/0، 5/0 و 6/0درصد کلرید سدیم بود. تیمارهای دی اکسید کربن شامل عدم هوادهی، هوادهی و تلقیح دی اکسید کربن اعمال گردید. در هر مورد بقا، رشد، نرخ رشد ویژه، محتوای فیکواریترین، فیکوسیانین، آلوفیکوسیانین و کارایی فیکوبیلی زومی سنجش گردید. نتایج نشان داد که بیشترین میزان رشد مربوط به شوری 5/0 درصد در شرایط عدم هوادهی و تکانش (شیکر) بود. در روز نهم شوری 5/0 و 6/0 درصد به نقطه یکسانی از لحاظ رشد رسید، ولی بعد از آن شوری 6/0 درصد روند کاهشی نشان داد. در شوری 5/0درصد، در مقایسه دو حالت محدودیت (عدم هوادهی) و محدودیت نسبی (هوادهی) دی اکسید کربن، در ششمین روز بعد از تلقیح، بیشترین نرخ رشد مربوط به محدودیت نسبی دی اکسید کربن (هوادهی) بود، ولی در انتهای دوره رشد (روز یازدهم) به نقطه یکسانی رسید که اختلاف معنی دار بود. در شوری 5/0درصد، بیشترین مقدار رنگیزه فیکوبیلی پروتئینی مربوط به رنگیزه آلوفیکوسیانین بود. در شرایط عدم محدودیت دی اکسید کربن (تلقیح) بالاترین رشد در شوری 4/0درصد مشاهده شد. روی هم رفته، نتایج بدست آمده، حاکی از آن است که درشرایط توام دی اکسیدکربن و شوری، خوگیری نمونه از طریق تغییرات رنگیزه ای و نیز کارایی فیکوبیلی زومی، امکان پذیر است. این امر، به کارگیری نمونه را در شالیزارها که با تنش های توام شوری و محدودیت دی اکسید کربن مواجه هستند، موجه جلوه می دهد.
    کلید واژگان: اسیلاتوریا, خوگیری, سیانوباکتری, شالیزار, شوری, گلستان
  • صبا مجدی کفشگری، حسن نظیف*

    ضرورت تامین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سوال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله موثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مولفه ها در پی دستیابی به میزان تاثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مولفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مولفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مولفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تاثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.

    کلید واژگان: توده, فضای باز, حضورپذیری, کودکان, مجتمع مسکونی
    Saba Majdi Kafshgari, Hasan Nazif *
    Background and Objectives

    The demand for mass housing has led to a focus on building structures while often neglecting the open spaces in residential complexes. Due to the educational and psychological importance of play and social interaction, children are particularly affected by the underutilization of these spaces. The lack of understanding of the concept of “Presence-ability,” which results in the creation of unplanned areas, highlights the urgent need to reevaluate the design of open spaces in residential complexes. This research aims to develop a model that demonstrates the relationship between the components of presence and the physical factors of residential complexes, as well as to understand the impact of each variable on “Presence-ability.” Drawing on previous studies and theories by Schultz and Heidegger, the research aims to identify the concept of presence, explore its components, and establish its connection to the physical characteristics of open spaces in residential complexes.

    Methods

    The research methodology consists of two distinct qualitative and quantitative stages. Initially, with qualitative approach, the study delves into existing literature and draws upon Schultz’s theory of ‘presence’ to differentiate it from the concept of ‘existence’. Subsequently, logical reasoning is utilized to explore the relationship between various dimensions of presence, such as function, comprehension and implementation, and then its subcomponents, including orientation, accustom, memory, and identification, in relation to physical factors within residential complexes. To ensure precise results and uncover correlations between variables, physical factors within residential complexes are categorized into fixed factors (mass and open space) and semi-fixed factors (outdoor furniture and children’s play equipment). Following this categorization, components are measured through a questionnaire distributed among selected complexes in Sari city, targeting parents of children residing in these complexes. Collected data is analyzed using Lertap software, with further examination conducted through multiple regression and ANOVA tests in SPSS software to assess the relationships between components within each case.

    Findings

    The research findings indicate that the “Presence-ability” of open spaces can be evaluated based on four key factors: orientation, familiarity, memory, and identification. Additionally, within these factors, the specific characteristics of the place and meaningful motifs in identification, spatial transparency and the sequence of signs in orientation, natural background, activities and events in memory, and recognition of physical changes along with the use of indicators in familiarity have the greatest impact on the “Presence-ability” of open spaces.

    Conclusion

    In conclusion, design solutions can be proposed based on the findings of the research to enhance the “Presence-ability” of open residential spaces for children, highlighting the significance of physical factors over non-physical ones. Key physical interventions may include removing visual obstacles such as trees, signs, and light poles, constructing a playground centrally or near residential blocks, installing lighting or other rhythmic elements, and creating guiding signs like color blocks, window frames, or façade materials to aid children’s orientation in the open space. Additionally, defining boundaries around the complex with walls, incorporating play equipment in various colors within the play area, and designing the play space with specific dimensions can help children personalize their surroundings. Other memorable elements could include the arrangement of blocks that encourage recreational activities and interactions among residents or peers, maximizing the use of green spaces through gardens, tree planting, and decorative pots, which can foster lasting memories for children. Finally, features such as fencing around playgrounds, allowing children to engage with their environment by planting flowers or modifying the playground to their liking, arranging play equipment in a peripheral layout, and constructing play areas with distinct geometric shapes are design solutions that can promote a sense of identification with the environment in children.

    Keywords: Mass, Open Space, Presence-Ability, Children, Residential Complex
  • نجم الدین گیلانی، مرتضی اکبری *، سیاوش یاری
    ایلام از زمان ظهور تا فروپاشی به دست آشوریان، در کنار همسایگانی می زیسته که تمدن های بسیار عالی و پیشرفته ای داشته اند؛ مانند: آکد و سومر و بابل که تمدن درخشان خود را به ایلام عرضه داشتند. اصولا ایلام مرکز تلاقی دو تمدن مهم بوده که هریک در دیگری، تاثیر بسیار داشته است: یکی تمدن میان رودان، دیگری تمدن فلات ایران. پارسیان که هرودوت، ظرفیت خوگیری آنان را ستوده است،پس از ورود به انشان که یکی از ایالت های مهم ایلام بود، در اثر همزیستی و ارتباط مداوم با دولت ایلام، جذب فرهنگ پیشرفتهآنها شدند و فرهنگ ایلام در تمدن جوان آنان؛به ویژه در زمان کوروش دوم، تاثیر عمیقی گذاشت؛به گونه ای که کوروش در بسیاری از مولفه های فرهنگی؛ مانند: لباس، ویژگی های اخلاقی و رفتارهای سیاسی، نام و لقب و حتی سیستم حکومت داری، تحت تاثیر ایلامیان بوده است؛از این رو، این مقاله با استناد به منابع،متون کهن و کتیبه ها با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال پاسخ داده است که آیا فرهنگ پیشرفته ایلامیان باستان در اندیشه کوروش دوم هخامنشی بازتاب یافته است؟
    کلید واژگان: کوروش, ایلام باستان, فرهنگ پیشرفته
    Najmedin Gilani, Morteza Akbari*, Siavash Yari
    Ilam has emerged since the collapse of the Assyrian, and lived next to neighbors who had advanced civilization like Akkad and Sumer and Babylon to the brilliant civilization of Ilam was released. Basically, Ilam has been the center of the integration of important civilizations each having a different impacts: One is a Mesopotamian civilization and the other one civilizations of the Iranian plateau. This article is based on documentary references and old texts. It is of Descriptive - analytic method and tries to find an answer to this question: Has the advanced culture of ancient Ilam been reflected in the thoughts of Achaemenid Cyrus?
    Keywords: Cyrus, the ancient Ilam culture, Achaemenid
  • فرخنده دیسناد، سید جلال هاشمی*، سید منصور مرعشی، مسعود صفایی مقدم

    «فضایل فکری» ویژگی های پایدار نفس هستند که در بررسی حقیقت (مشغله ی مطلوب ذهن) به کار می آیند. زگزبسکی فضایل فکری را خصوصیات شخصیتی فکری قابل تحسین دانسته که دارای دو مولفه ی انگیزش و موفقیت قابل اعتماد اند. این مقاله درصدد است با رویکرد تحلیلی از منظر زگزبسکی به ماهیت فضایل فکری و دلالت های تربیتی آن در آموزش تفکر بنگرد. در حالی که تحلیل ها نشان می دهند با فرض ساختارهای متفاوت برای فضلیت های مختلف از جنبه ی هر دو مولفه ی انگیزش و موفقیت و به تبع آن کارکردها و مهارت های متفاوت نسبت به یکدیگر، نمی توان آن ها را در یک قالب یکسان بسان بیان زگزبسکی تحلیل نمود بهتر که بپذیریم چنین فضیلت هایی به عنوان ویژگی های شخصیتی قابل تحسین که به میزان کافی اکتسابی و تحت کنترل عامل شناختی هستند فی نفسه ارزشمندند و باید با اصولی چون مراجعه مستقیم به نمونه ها، تاکید بر ساختار روانی- انگیزشی افراد و تحسین آن ها، رشد تفکر انتقادی و فلسفه ورزی، رشد خلاقیت و ابتکار و روش هایی چون خوگیری، گفتن و بازگو کردن روایات، تقلید مستقیم از نمونه ها و شخص فضیلت مند در افراد آموزش داد.

    کلید واژگان: فضایل, فکری, زگزبسکی, دلالتها
    Farkhunde Disnad, Seyed Jalal Hashemi *, Sayyed Mansor Marashi, Masud Safaei Mugadam

    controlled Intellectual virtues are stable traits of human ego, that are used to examine the truth (the preoccupation of the mind). Zagzebski considered intellectual virtues to be the characteristics of an admirable intellectual personality that have two components of motivation and credible success. This article seeks to look at the nature of intellectual virtues and their educational implications in the teaching of thought through an analytical approach from Zagzebsky's perspective. While analyzes show that Admirable personality traits that are sufficiently acquired and controlled by the cognitive factor are valuable in themselves and should be developed with principles such as direct reference to examples, emphasis on the psycho-motivational structure of individuals and their admiration, the growth of critical thinking. He taught philosophy, creative creativity, and methods such as reading, narration, and direct imitation of virtues and virtues.

    Keywords: Virtues, Intellectual, zagzebski, implications
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال