به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۳۹۱۰۵ عنوان مطلب
|
  • عزیزالله حاتم زاده*، یاسر نورعلی وند
    باتوجه‏ به اینکه هم‏گرایی و واگرایی در روابط فراآتلانتیک و نقش بریتانیا در اتحادیه اروپا همواره دو متغیر مهم تاثیرگذار بر روابط اتحادیه اروپا و ایران بوده است، در این مقاله این سوال مطرح شده که وقوع برگزیت و روی‏کارآمدن ترامپ چه تاثیری بر روابط فراآتلانتیک و چه پیامدهایی برای ایران دارد؟ فرضیه مقاله این است که برگزیت و روی‏کارآمدن ترامپ با ایجاد شکاف بی سابقه در روابط فراآتلانتیک و کسری امنیت در اروپا، اتحادیه اروپا را به‏سمت کاهش وابستگی راهبردی و دفاع از ارزش ها و منافع خود سوق داده است. باتوجه‏به تجارب گذشته، این تحولات حاوی‏ فرصت‏های کم نظیری برای توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا است؛ به‏ویژه که ایران خود یکی از موضوعات محوری اختلاف و ازجمله عوامل مهم ایجاد شکاف در دو سوی آتلانتیک است.
    کلید واژگان: اتحادیه اروپا, آمریکا, برگزیت, ترامپ, جمهوری اسلامی ایران
    Azizollah Hatamzadeh*, Yaser Nooralivand
    Given the fact that convergence and divergence in transatlantic relations and the role of Britain in the European Union have always been two important and determining factors in the EU's relationship with Iran, this article asks what implications Brexit and the presidency of Donald Trump in the United States could have for transatlantic relations and Iran. This paper assumes that Brexit and Trump's presidency—which have led to an unprecedented gap in transatlantic relations and security deficit in Europe—have promoted the EU to move toward reducing its strategic dependence and defend its own values and interests. Past experience has shown that such developments offer unique opportunities for the expansion of the Islamic Republic of Iran's relations with Europe, particularly considering the fact that Iran is one of the main bones of contention that have driven a wedge between governments on the two sides of the Atlantic Ocean.
    Keywords: European Union, United States, Brexit, Trump, Islamic Republic of Iran
  • فرزاد رستمی، قدرت احمدیان، حمیدرضا کریمی*

    ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا دو کنشگر مهم در عرصه جهانی اند که از نقشی تاثیرگذار در معادلات بین المللی برخوردارند و برخورد منافع آن ها با یکدیگر طبیعی به نظر می رسد. اما به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا اختلاف نظرهای بین بروکسل و واشنگتن را تشدید کرده است. در این میان توافق هسته ای ایران و 1+5 که از یک سو مورد حمایت اروپا و از سوی دیگر مورد خشم ترامپ قرار دارد. آینده مبهمی را پیش روی خود می بیند. سعی این مقاله، پاسخ گویی به این سوال است که چه سناریویی در مواجهه با این موضوع می تواند در دستور کار اتحادیه اروپا قرار گیرد؟ در پاسخ به این سوال، ضمن بررسی دیدگاه اروپایی و دیدگاه آمریکایی مقابل آن، چهار سناریو بررسی شد که عبارت اند از: سناریوی اول؛ دور شدن اتحادیه اروپا و ایالات متحده و واگرایی در روابط فراآتلانتیک، سناریوی دوم؛ هم نوایی و هم سویی با ایالات متحده، سناریوی سوم؛ متقاعد کردن ترامپ به حفظ برجام ضمن تعهد به هم گرایی در روابط فراآتلانتیک و سناریوی چهارم؛ سیاست کج دار و مریز اروپا و آمریکا در دوره ترامپ. روش تحقیق در این مقاله سناریونویسی در چارچوب نظریه بازی ها است.

    کلید واژگان: اتحادیه, اروپا, آمریکا, توافق, هسته ای
    hamidreza karimi*, Farzad Rostami, Ghodrat Ahmadian

    The United States of America and European Union are the two important actors in the international arena (world arena) whose roles are so effective in international interactions that the clash of their interests seems normal. But the conflicts between Brussels and Washington has been intensified by Donald Trump’s getting to power as the president of the United States of America. Now the Nuclear Agreement between Islamic Republic of Iran and 5+1 which is supported by Europe in one side and criticized by Trump in the other, has been faced with an ambiguous future. This article seeks to answer this question that what is the scenario which can be taken by European Union to deal with this matter? To come over (reply or answer) this question, four scenarios have been considered checking the American and European viewpoints to this matter: The United States and European Union moving away from each other and Divergence in Trans-Atlantic Relations, Convergence between EU and the US, Persuading Trump to maintain BARJAM having commitment to Convergence in Trans-Atlantic Relations and the US and Europe conservative politics in Trump era. The methodology in this article is scenario writing and based on games theory.

    Keywords: European, Union, United, States, JCPOA
  • مجید روحی دهبنه

    در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، روابط فراآتلانتیک پر تنش و با چالش های زیادی همراه بود. زمانی که جو بایدن در 2021 به عنوان رییس جمهوری، قدرت را در آمریکا به دست گرفت، با ابتکارات خود و تدوین سیاست جدید، گام های موثری برای احیای روابط فراآتلانتیک برداشت. بخش زیادی از ادبیات پیرامون روابط دو سوی آتلانتیک در این دوره نیز حکایت از اهتمام دولت بایدن و استقبال دول اروپایی از آن داشت. هدف اساسی این مقاله بررسی فرآیند همگرایی فراآتلانتیکی در دوره بایدن، تبیین چالش ها و چشم انداز آن است. چارچوب نظری که این مقاله از آن بهره گرفته است، ریالیسم نیوکلاسیک است. روش این مقاله کیفی و مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در دو سال اول دولت بایدن، در زمینه های آب و هوا، دفاع و امنیت، تجارت و فناوری، موضوع چین و برجام، روابط فراآتلانتیک با پیشرفت های خوبی همراه بوده است. به ویژه تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه 2022، همگرایی شدیدی را میان دو سوی آتلانتیک ایجاد کرده است اما به رغم این پیشرفت ها، چشم انداز روابط دو سوی آتلانتیک بنا بر یکسری از عوامل و متغیرهای سیستمی و داخلی، انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا، چالش میان رهبری آمریکا و استقلال راهبردی و همچنین تفاوت در نحوه برخورد با چین، با عدم اطمینان و بی اعتمادی نگریسته می شود.

    کلید واژگان: بایدن, همگرایی فراآتلانتیک, استقلال راهبردی اروپا, رئالیسم نئوکلاسیک, رسانه برون مرزی
    Majid Rouhi Dehbaneh

    During Donald Trump’s presidency transatlantic relations faced with tensions and accompanied by many challenges. After becoming to power of Biden as US president in 2021, he took effective steps by his own initiatives and making new policy to restore transatlantic relations.A large part of the relations between two sides of Atlantic in this period also reflect efforts of Biden government which is welcomed by European countries. The main purpose of this article is to examine process of transatlantic convergence in Biden era, to explain its challenges and prospects. The theoretical framework used in this essay is neoclassical realism based on a qualitative study using descriptive-analytical approach. The findings show that in two first years of the Biden office, have been good progress in the fields of climate, defense and security, trade and technology, the issue of China and the JCPOA, transatlantic relations. In particular, Russia's aggression to Ukraine in February 2022 has created a strong convergence between two sides of the Atlantic, but despite of these improvement, there isn’t good prospects of relations between two sides of Atlantic based on series of systemic and internal factors such as: the 2024 US presidential election, challenge between US leadership and strategic independence, difference in way of dealing with China which is viewed with uncertainty and mistrust.

    Keywords: Biden, TransAtlantic Integration, European Strategic Autonomy, Neoclassic Realism, IRIB World Service Media
  • اصغر کیوان حسینی*

    روابط فراآتلانتیک، همواره تداعی بخش همکاری میان اروپا و آمریکا به ویژه در حوزه اشتراک در منافع امنیتی و سیاسی بوده است. از سوی دیگر، نشانه های آشکاری از زمینه ها و عوامل اختلاف آفرین و تنش زا در چارچوب روابط یادشده (به ویژه از زاویه طرف اروپایی) نیز وجود دارد، که تمرکز بر آن، جهت گیری تحلیلی این نوشتار را شکل می دهد. در واقع، وجه تاکید این مقاله بر مفهوم «امریکاستیزی» و پی جویی شاخص ها و روند تحولی آن در منطقه اروپاست؛ جهت گیری که پیشینه آن به مقطع پیدایش جمهوری امریکا بازمی گردد. این نوشتار برای پاسخ گویی به این پرسش اصلی سازماندهی شده است که: جریان امریکاستیزی اروپایی در فضای پساسپتامبر 2001 تا پایان دوره ترامپ با چه تحولاتی مواجه شد؟ با هدف تبیین روند تاریخی و فرایندهای تحول در امریکاستیزی در اروپا، و واکاوی الگوی تاثیرگذاری متغیرهای دخیل با بهره گیری از روش تحلیل مفهومی بر اساس تعاریف، متغیرها  و شاخص های مهم  ارایه شده برای سنجش ابعاد مختلف مفهوم امریکاستیزی در مطالعات پیشین، فرضیه زیر آزمون می شود که بیان می کند، امریکاستیزی اروپایی در فضای پساسپتامبر و تحت تاثیر ویژگی های امنیت بین الملل، جهت گیری مسلط بر نظام تصمیم گیری خارجی امریکا، هویت بین الملل اروپایی و روند حمایت گرایی (داخلی) اروپا، با چهار تحول مواجه شد: امریکاستیزی اروپایی لیبرال (ضدیکجانبه گرایی)، امریکاستیزی اروپایی تعدیل شده (متاثر از چندجانبه گرایی در روابط فراآتلانتیک)، امریکاستیزی جدا از شک گرایی اروپایی، و امریکاستیزی اروپایی ضدترامپیسم. مهم ترین دستاورد این پژوهش مشخص می کند که امریکاستیزی اروپایی در فضای پساسپتامبر و به ویژه در دوره ترامپ، با چالش جدیدی به نام «ضرورت بازسازی ژیوپلیتیک احساسات اروپایی» همراه شده است؛ و بر این پایه، اروپا به بازسازی روابط فراآتلانتیک، بر مبنای طراحی و کاربست تدابیر اعتمادآفرین نافذتری تاکید دارد.

    کلید واژگان: روابط فراآتلانتیک, امریکاستیزی, پسایازدهم سپتامبر, شک گرایی اروپایی, هویت بین المللی اروپا
    Asghar Keivan Hosseiny *

    Typically, any reflection on transatlantic relations of the United States and European states provides clear indications of the "cooperation-competition" pattern. A very significant aspect of these ties can be characterized as ‘cooperation’, but the sole emphasis on this attribute may lead to an incomplete and one-sided analysis of the interstate relations on both side of the Atlantic Ocean. Consequently, it is necessary to look beyond the cooperative type of relations, and consider the factors which might have given rise to conflict and tension, particularly from the perspective of the European side. A major objective of this article is to delineate the evolution, definition and the measurement of the concept of anti-Americanism in Europe. Anti-Americanism has been defined as "operationalizing a set of negative attitudes toward the behavioral dimensions and identity, cultural, and value indicators of [a given] state and American society". It is seen as a psychological attitude which has been formed, and evolved in a historical process. In order to transform this abstract concept into more observable and measurable concepts, the researchers have introduced a  few variables and indicators of various dimensions of anti-Americanism.    Europe has been at the center of ‘pro-U.S.’ or ‘anti-U.S.’ currents typically on matters related to its foreign policy, economic and military power in different political contexts. It is argued that the more powerful and less dependent European states (i.e., France,  Germany, and the United Kingdom) have been generally at the center of the opposition to the U.S., while the weaker states (e.g., Poland and Hungary)  have been among its newer European partners and stauncher supporters. The history of anti-Americanism dates back to the formation of the American Republic and has had its ups and downs in the context of transatlantic relations. The post-WWII European anti-Americanism, particularly after the Cold War has been influenced by various factors at tactical and strategic levels, which include the pattern of behavior and thought dominating the US foreign decision- at   making structure, international security environment, European identity demands, the pattern of power distribution in the international system, and the scope of the protectionist current of European integration process. Contrary to anti-American sentiment in European public opinion, the dominance of the ideological consideration of the East-West divide in the Cold War period had caused the official anti-Americanism to be mainly  based on the U.S. foreign policy, and revolve around soft criticism and opposition or politically-based resistance to Washington’s foreign policy behavior, influence and role in Europe and elsewhere. The situation underwent a profound transformation in the post-Cold War era which provided a new opportunity for the European Union to revive its identity demands in order to play an influential and independent role in the international system. This in turn became the most important basis for fostering stronger sentiments of anti-Americanism, particularly as it had been linked to challenging the non-European (American) identity and culture. The author is trying to answer the  primary research question, which asks: How and to what extent did European anti-Americanism changed during the time period starting in the aftermath of the events of  11 September 2001 to the end of the presidency of Donald Trump? In the hypothesis, it is asserted that “European anti-Americanism has a long history dating back to the formation of the Republic of America, and has been influenced by a score of factors over the years including the nature of international security environment, the dominant orientation in the U.S. foreign policy decision-making, European international identity, and European protectionism in the post-September 11 period.”  It is argued that  European anti-Americanism influenced by the European protectionist current has been subjected to four notable changes: Liberal European anti-Americanism (anti-Unilateralism), Modified European anti-Americanism (as influenced by Multilateralism in Transatlantic Relations), anti-Americanism resulting from European skepticism, and European anti-Trumpism. The main finding of the present study is that European anti-Americanism in the post-September era, particularly during the Trump administration, was accompanied by a new challenge called the "geopolitical necessity of rebuilding European emotions." In this regard,  the United States should accept the fact that rebuilding transatlantic relations requires more than just the existence of a "shared understanding" between the two sides of the Atlantic. It needs to concentrate on the efforts to design and implement more effective confidence-building measures to deal with European assertiveness.

    Keywords: transatlantic relations, anti-Americanism, Post-September 11, European skepticism, European International Identity Demand
  • سیاست اروپا در قبال آمریکا: تاملات مفهومی و ساختاری
    خلیل شیرغلامی
    بحران عراق و پیامدهای آن در روابط فراآتلانتیک، هزینه های سیاسی هنگفتی برای ایالات متحده و متحدین اروپایی آن به دنبال داشت. با توجه به دگرگونی استراتژی کلان ایالات متحده پس از حادثه 11 سپتامبر که نمود عینی آن در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال 2002 مشاهده شد و بر سیاست فراآتلانتیکی آمریکا و نحوه تعامل این کشور با اروپا نیزتاثیرات شگرفی بر جای گذاشت، صاحب نظران و سیاست مداران اروپایی ناگزیر شدند درخصوص ارائه تعریف مطلوب از آمریکا، نقش این قدرت و نحوه تعامل با آن به تامل بپردازند.محصول این تاملات مفهومی که هنوز هم به طور کامل شکل نگرفته، ارائه تعریف مطلوب از آمریکا تحت عنوان هژمونی لیبرال، سیاست توامان همکاری...
    کلید واژگان: هژمونی لیبرال, امپراتوری آمریکا, جنگ عادلانه, انزواگرایی امریکایی, موازنه نرم, همکاری مشروط, چند جانبه گرایی چند پاره
  • بهرام مستقیمی، مجیدمحمد شریفی
    حادثه یازده سپتامبر یکی از اثر گذارترین وقایع بین المللی در سیاست بین الملل به شمار می رود. این رویداد فصلی جدید را در مناسبات بین المللی آغاز و از ابعاد مختلف بر سیاست های قدرت های بزرگ و همچنین نهادهای بین المللی اثر گذاشت. ناتو، نهاد اصلی تامین کننده امنیت غرب نیز از این رویداد متاثر شد و تغییراتی در راهبرد و روند برخورد آن با عوامل تهدید کننده امنیت غرب و فرایند گسترش آن پدید آمد. در این مقاله بقاء و تداوم ناتو پس از جنگ سرد و نگاه نظریه های نوواقع گرایی و نهادگرایی نو لیبرال در این باره، بویژه تاثیر رویداد یازده سپتامبر بر روابط فراآتلانتیک و همچنین ماده پنج اساسنامه ناتو بررسی می شود.
    کلید واژگان: یازده سپتامبر, تروریسم, وحشت افکنی, روابط فرآتلانتیک, گسترش ناتو, ماده پنج
    Bahram Mostaghimi, Majid Mohammad Sharifi
    9/11 (September) is one of the influential events in the international politics. In fact this event opens a new chapter of transaction in international relation and has been affected great powers policy and international institution in different aspects. NATO as the most important security institution in West also affected by these events. These events have been changed NATO strategy in deal with of threaten to West security. Among this 9/11 has been changed NATO enlargement process. This article examines survival and continue of NATO after the cold war trough Neorealist and Neoliberal Institutional theory، and the changes that 9/11 have in relations of transatlantic countries and Five Provision of NATO and also affects of this changes on NATO enlargement process.
    Keywords: 11 September, Five Provision, NATO enlargement, Terrorism, Transatlantic relation
  • احمد ساعی، رویا خضری
    اقتصادیکی از مهم ترین روابط استراتژیک دوسوی آتلانتیک را تشکیل می دهد. اقتصاد اروپا و آمریکا هسته اصلی نظام اقتصاد جهانی است. در این عرصه، دوسوی آتلانتیک، ادغام شده ترین مناطق جهان تلقی می شوند. از این رو به نفع آنهاست که برای تداوم این نظام همکاری کنند. دو طرف، شرکای تجاری اصلی یکدیگر به شمار می روند. روابط اقتصادی آنها پس از پایان جنگ سرد به ویژه 11 سپتامبر تاکنون همکاری و تعارض را توامان در برداشته است. در این نوشتار تلاش بر این است که ضرورت همکاری میان طرفین، با وجود برخی تعارضات بر اساس تحلیل تئوریک و با اشاره به بحران اقتصادی اخیر مورد بحث قرار گیرد.
    کلید واژگان: اقتصاد سیاسی, روابط فراآتلانتیک, همکاری, تعارض, بحران اقتصادی
    Ahmad Saei, Roya Khezri
    Economics is one of the most Important Factors in the Transatlantic Relations.The Economics of Europe & America is the Original Core of the World Economic. In This Field, two sides of the Atlantic are the most Combined Regions of the World.Therefore Cooperation for Continuing this System has Benefits for them.Both sides are the Main Trade Partners for each other.Economic Relations after the End of the Cold War Specially post September 11th Until Now has Experienced Both Cooperation & Conflict.This Paper has tried to Show the Need of Transatlantic Cooperation in spite of existing Conflict,on the basis of Theory analysis and Referring to the Recent Economic Crisis.
  • رویا خضری
    روابط فراآتلانتیکی که بیش از 50 سال بر مناسبات آمریکا و اروپا سایه افکنده است بحثی نوین را پس از شکل گیری سیاستهای یکجانبه گرای آمریکا بعد از 11 سپتامبر تجربه نموده است.در ساختار بین الملل در حال تحول کنونی، اروپا خواهان نظام چند قطبی و چند گزینشی و نیز تلاش برای تکثیر قدرت و تقویت نقش متوازن کشورهای موثر در نظام بین الملل و نقش هژمون لیبرال از سوی آمریکا است، در حالیکه آمریکا معتقد به نظام تک قطبی مبتنی بر یکجانبه گرایی به منظور استقرار نظم هژمونیک با ابعاد امپریالیستی می باشد. لذا پژوهش حاضر به بررسی روابط میان اروپا و آمریکا پس از 11 سپتامبر پرداخته، تعاملات و چالش های میان این دو را مورد ارزیابی قرار داده است.
    کلید واژگان: روابط فراآتلانتیک, هژمون لیبرال, هژمون امپریالیستی, یکجانبه گرایی, چندجانبه گرایی
  • ابراهیم باقری*، سید داود آقایی

    پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که چرا اتحادیه اروپا با وجود تمایل و اراده سیاسی به گسترش روابط با ایران و بالاخص تلاش برای حفظ برجام در چارچوب سازوکارهای طراحی شده، نتوانست استقلال استراتژیک خود را اعمال و به تعهدات خود در چارچوب برجام عمل نماید. یافته های پژوهش حاکی از این است که عدم استقلال استراتژیک اتحادیه اروپا، ناشی از وابستگی های فراآتلانتیکی اتحادیه اروپا در سه سطح کسری امنیتی نهادی، وابستگی متقابل نامتقارن در حوزه اقتصادی و ترجیحات شرکت های فراملی این اتحادیه در ارتباط با بازارهای ایالات متحده است. در سطح کسری امنیتی نهادی؛ اتحادیه اروپا با توجه به چتر امنیتی ایالات متحده و نبود استقلال دفاعی- نظامی، مجبور به تنظیم رویکردهای خود در چارچوب منافع و اهداف آمریکا است. در سطح اقتصادی؛ وابستگی های متقابل اقتصادی و تعاملات تجاری و سرمایه گذاری بالا و درهم تنیده دو سوی آتلانتیک و نامتقارن بودن این وابستگی (برتری راهبردی اقتصادی آمریکا)، امکان استقلال عمل اقتصادی اتحادیه اروپا را به شدت محدود کرده است. سطح سوم مربوط به اولویت و ترجیحات بازار و شرکت های خصوصی و فراملیتی اتحادیه اروپا و الگوی رفتاری عقلانی و دافع ریسک شرکت ها ذیل تحریم های ثانویه ایالات متحده است که مانع عمده ای در استقلال رویکرد اتحادیه اروپا در قبال ایران بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است. در این راستا از کتاب ها، مقاله ها، اسناد، منابع اینترنتی و اظهارنظرهای مقام های مربوطه برای گردآوری داده ها استفاده شده است.

    کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, اتحادیه اروپا, روابط فراآتلانتیک, ایالات متحده آمریکا, وابستگی متقابل پیچیده
    Ebrahim Bagheri *, Seyed Davood Aghaee

    The present study seeks to answer the question why the European Union, despite its political will to expand relations with Iran and in particular its efforts to maintain BRICS within the framework of the designed mechanisms, failed to exercise its strategic independence and fulfill its obligations within BRICS. The findings show that the EU's lack of strategic independence is due to the EU's transatlantic dependence on three levels of institutional security deficit, asymmetric interdependence in the economic sphere, and the preferences of EU transnational corporations in relation to US markets. At the level of the institutional security deficit; Given the United States' security umbrella and lack of military-defense independence, the European Union is forced to adjust its approaches to US interests and goals. At the economic level; The interdependence of economic, trade, and investment interactions on both sides of the Atlantic and the asymmetry of this relationship (US strategic economic superiority) have severely limited the possibility of EU economic action independence. The third level concerns the preferences of the market and the private and transnational corporations of the European Union and the rational and risk-taking pattern of companies under secondary US sanctions, which has been a major obstacle to the independence of the EU approach to Iran. The research method is descriptive-analytical and the method of data collection is library. In this regard, books, articles, documents, Internet resources and comments of relevant officials have been used to collect data.

    Keywords: Islamic Republic of Iran, European Union, Transatlantic Relations, United States of America, Complex Interdependence
  • یاسر نورعلی وند، علی خلیلی پور رکن آبادی
    نوشتار حاضر با طرح این سوال که روی کار آمدن اوباما و اتخاذ سیاست چندجانبه گرایی جدید چه دستاوردهایی در حل مسئله افغانستان برای دو سوی آتلانتیک به همراه داشته، به این پاسخ رسیده است که اتخاذ چنین سیاستی منجر به هر چه نزدیکترشدن دیدگاه ها و ارائه راهکارهای مشترک و همکاری موثرتر دو سوی آتلانتیک در حل مسئله افغانستان شده است. از سوی دیگر، به نظر می رسد چندجانبه گرایی موثر در افغانستان زمانی به موفقیت دست خواهد یافت که سرمایه گذاری بزرگ اروپا از نظر «قدرت سخت» و تعهد بیشتر آمریکا به «قدرت نرم» را در پی داشته باشد.
    کلید واژگان: یکجانبه گرایی, چندجانبه گرایی, راهبرد امنیتی, تروریسم, روابط فراآتلانتیک, افغانستان
    Yaser Nooralivand, Ali Khalilipour Roknabadi
    This paper intends to answer the question that what the election of President Obama and the new multilateral policy have resulted inAfghanistan. The answer is that this policy has brought the transatlantic views more closely to each other and led them to more joint actions and cooperation. On the other hand, the effective multilateralism will get success only if the Europeans invest more on hard power and theUSto be committed to pay more attention on soft power.
    Keywords: Unilateralism, multilateralism, Security Strategy, terrorism, Trans, Atlantic Relationship, Afghanistan
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال