به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۳۰۸۲ عنوان مطلب
|
  • فریبا همتی، زهرا عباسپور آذر *، حسن اسدزاده، عبدالحسن فرهنگی

    هدف پژوهش تعیین برازش مدل‌ شایستگی هیجانی- اجتماعی معلمان بر اساس عوامل فردی و بافتی و تاثیر آن بر احساس تعلق به مدرسه دانش‌آموزان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را کلیه معلمان شاغل در مدارس (ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم) و دانش‌آموزان در حال تحصیل در همان مدارس در منطقه 2 شهرستان دهلران در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 150 نفر از معلمان و 150 نفر از دانش‌آموزان به عنوان گروه نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شایستگی هیجانی-اجتماعی معلمان، مقیاس فرسودگی شغلی، مقیاس هوش هیجانی و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بود و داده‌های بدست آمده در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عوامل فردی بر شایستگی هیجانی-اجتماعی معلمان اثر مستقیم دارد، عوامل بافتی بر شایستگی هیجانی اجتماعی معلمان، اثر معکوس دارد، شایستگی هیجانی اجتماعی بر احساس تعلق دانش آموزان اثر مستقیم دارد. پس از آن، عوامل بافتی بیشترین تاثیر را بر متغیر شایستگی هیجانی اجتماعی داشتند (37/0-=β(. بررسی شاخص‌های برازش مدل حاکی از آن است که مدل مورد نظر برازش مطلوبی با داده‌ها دارد. براساس یافته‌های این پژوهش می‌توان گفت که عوامل فردی و بافتی بر شایستگی هیجانی اجتماعی معلمان تاثیر داشتند که اثر عوامل فردی مستقیم و اثرعوامل بافتی معکوس بوده است. و همچنین شایستگی هیجانی اجتماعی معلمان بر احساس تعلق دانش‌آموزان تاثیر مستقیم داشته است و پس از آن عوامل بافتی بیشترین تاثیر را بر متغیر شایستگی هیجانی اجتماعی داشته‌اند.

    کلید واژگان: شایستگی هیجانی اجتماعی معلمان, عوامل فردی و بافتی, احساس تعلق به مدرسه, دانش آموزان
    Fariba Hemmati, Zahra Abbas pour Azar *, Hassan Asadzadeh, Abdolhassan Farhangi

    The aim of this study was to determine the fit of teachers 'emotional-social competence model based on individual and contextual factors and its effect on students' sense of belonging to school. The present study is a descriptive correlational study and the statistical population consisted of all teachers working in schools (elementary, junior high and high school) and students studying in the same schools in District 2 of Dehloran city in the academic year of 1997-98. Among them, 150 teachers and 150 students were selected and studied as a sample group. The research instruments included teachers' emotional-social competency questionnaire, burnout scale, emotional intelligence scale and school sense questionnaire, and the obtained data were examined in two descriptive and inferential sections. The results showed that individual factors have a direct effect on teachers' emotional-social competence, contextual factors have an inverse effect on teachers' social and emotional competence, social emotional competence has a direct effect on students' sense of belonging. After that, tissue factors had the greatest effect the variable of social emotional competence (β = -0.37). The study model fit indices indicates the model has a good fit with the data. Based on the findings of this study, it can be said that individual and tissue factors had effect teachers' social and emotional competence, which the effect of direct individual factors and the effect of inverse tissue factors. Also, teachers 'social-emotional competence had a direct effect on students' sense belonging, and then contextual factors had the greatest impact the social-emotional competence variable.

    Keywords: emotional social competence of teachers, individual, contextual factors, sense of belonging to school, Students
  • سما سادات*، شهرام واحدی

    هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی و پایایی پرسشنامه شایستگی هیجانی- اجتماعی و رابطه مولفه های آن با هوش هیجانی بود. روش پژوهش از نوع اعتباریابی و همبستگی بود. بدین منظور نمونه ای به حجم 311 دانشجو انتخاب شد. جامعه آماری شامل همه دانشجویان تحصیلات تکمیلی (مقطع دکترای تخصصی) دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای بود. پرسشنامه های شایستگی هیجانی- اجتماعی و هوش هیجانی توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه، از دو روش آلفای کرونباخ و اسپیرمن براون؛ و برای تعیین روایی آن، از روایی محتوایی و روایی سازه تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی شایستگی هیجانی- اجتماعی با زیرمقیاس های هوش هیجانی معنی دار و مثبت است. محاسبه همسانی درونی برای شایستگی هیجانی- اجتماعی نیز در پژوهش حاضر آلفای 85/0 و اسپیرمن-براون 8/0 را به دست داد. بر اساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که فرم 45 گویه ای پرسشنامه شایستگی هیجانی- اجتماعی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی ایران، از روایی و پایایی کافی برخوردار است.

    کلید واژگان: شایستگی هیجانی-اجتماعی, هوش هیجانی, روایی, اعتبار
    Sama Sadat *, Shahram Vahedi

    The aim of this study was to evaluate the validity and reliability of the Emotional-Social Competence Questionnaire and the relationship between its components and emotional quotient. The research method was validation and correlation. For this purpose, a sample of 311 students was selected. The statistical population included all graduate students (PhD students) of Tehran universities in the academic year 2019-2020. The sampling method was multi-stage cluster. Emotional-social competence and emotional quotient questionnaires were completed by the participants. To determine the reliability of the questionnaire, two methods of Cronbach's alpha and Spearman-Brown; to determine its validity, content validity and construct validity of confirmatory factor analysis were used. The results showed that the correlation of emotional-social competence with emotional quotient subscales is significant and positive. The calculation of internal consistency for emotional-social competence in the present study also yielded an alpha of 0.85 and a Spearman-Brown of 0.8. Based on the results of this study, it can be concluded that the 45-item form of the Emotional-Social Competence Questionnaire in Iranian graduate students has sufficient validity and reliability.

    Keywords: emotional-social competence, emotional quotient, validity, reliability
  • نگین بخشی، فریده یوسفی*

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اعتبار، روایی و ساختار عاملی نیمرخ شایستگی هیجانی (براسور و همکاران، 2013) در دانش آموزان ایرانی انجام شد. با این هدف 518 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی در سال تحصیلی 1397-1398 به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و نیمرخ شایستگی هیجانی (براسور و همکاران، 2013)، پرسشنامه شایستگی فرهنگی (جامعه چندفرهنگی جزیره مرکزی ونکور کانادا، 2007)، و مقیاس رضایت از زندگی (داینر، ایمونز، لارسن و گریفین، 1985) را تکمیل کردند. برای بررسی روایی از روش تحلیل عامل تاییدی و روایی همگرا استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی ساختار دو عاملی پرسشنامه را تایید کرد و دو عامل با نامهای شایستگی هیجانی فردی و شایستگی هیجانی بین فردی حاصل گردید. همبستگی نمره های پرسشنامه با رضایت از زندگی و شایستگی فرهنگی به ترتیب 30/0 و 0/52 بود و روایی همگرای پرسشنامه را نشان داد. برای سنجش اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. ضرایب آلفای کرونباخ برای هر مولفه (شایستگی هیجانی فردی، 0/78 و شایستگی هیجانی بین فردی، 0/80) و نمره کل پرسشنامه (0/92) در حد مطلوب به دست آمد. بنابراین در مجموع می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه نیمرخ شایستگی هیجانی برای سنجش شایستگی هیجانی دانش آموزان ایرانی ابزاری معتبر است و می توان از آن در پژوهش های روانشناختی استفاده کرد.

    کلید واژگان: شایستگی هیجانی, ساختار عاملی, اعتبار, روایی
    Negin Bakhshi, Farideh Yousefi*

    The present study aimed at examining the validity, reliability, and the factor structure of the Profile of Emotional Competence (PEC) among Iranian students. To this end, 518 high school female students were selected in the 2019 academic year using cluster sampling method, and they completed the Profile of Emotional Competence (Brasseur, Grégoire, Bourdu, & Mikolajczak, 2013), Cultural Competence Questionnaire (Central Vancouver Island Multicultural Society, 2007), and Satisfaction with Life Scale (Diener, Emmons, Larsen, & Griffin, 1985). To investigate the validity, the confirmatory factor analysis, and the convergent validity were used. The findings of confirmatory factor analysis confirmed a two-factor structure of the questionnaire and yielded two factors named as intra emotional competence and inter emotional competence. The correlation coefficients of the questionnaire scores with life satisfaction and cultural competence were 0.30 and 0.52 respectively. These results showed the convergent validity of the scale. To assess the reliability of the questionnaire, Cronbach’s alpha was used. The Cronbach’s alpha coefficient was in satisfactory level for each factor (α = 0.78 for intra emotional competence, and α = 0.80 for inter emotional competence), and the total score of the scale (α = 0.92). The findings suggest that the profile of emotional competence is a reliable and valid instrument for assessing emotional competence for Iranian high school students and can be used as a suitable instrument in psychological research.

    Keywords: emotional competence, factor structure, reliability, validity
  • ساناز دهقان مروستی*، حسن خیرخواه
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی شایستگی هیجانی و رضایت از زندگی در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی روانی دانشجویان انجام گرفت. پژوهش، از نوع توصیفی همبستگی و روش آماری، تحلیل مسیر بود. جامعه ی پژوهش 2500 نفر از دانشجویان دانشگاه های استان مازندران درسال تحصیلی 9998 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 326نفر، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، مقیاس چندبعدی رضایت دانشجویان اسکات هابنر (2001)، بهزیستی روانی ریف (1989) و مقیاس شایستگی هیجانی وار (1990) بود. یافته ها نشان داد، اهمال کاری تحصیلی با شایستگی هیجانی رابطه مستقیم، منفی، و معنی دار دارد (41/0- r=). اهمال کاری تحصیلی با بهزیستی روانی رابطه مستقیم، منفی و معنی دار دارد (39/0- r=). رضایت از زندگی با بهزیستی روانی رابطه مستقیم، مثبت و معنی دار دارد (35/0r=). شایستگی هیجانی با بهزیستی روانی رابطه مستقیم، مثبت و معنی دار دارد (38/0 r=). شایستگی هیجانی با رضایت از زندگی رابطه مستقیم، مثبت و معنی دار دارد (31/0 r=). اهمال کاری تحصیلی از طریق کاهش شایستگی هیجانی با بهزیستی روانی رابطه غیرمستقیم، منفی و معنی دار دارد. نتیجه گیری می شود، اهمال کاری دانشجویان، به شایستگی هیجانی آنها لطمه می زند، د و اگر شایستگی هیجانی با رضایت از زندگی و ارتباط موثر با خانواده، دوستان، محیط دانشگاه، تصور مثبت از خود و پذیرش و تعهد همراه شود، بهزیستی روانی افزایش می یابد. پیشنهاد کاربردی این است که متخصصان تعلیم و تربیت با برگزاری کارگاه های آموزشی به منظور ارزیابی سطوح اهمال کاری تحصیلی و آشنایی با نیازهای روان شناختی این دسته از دانشجویان، آنها را برای زندگی تحصیلی بهتر و رضایت از زندگی شخصی آماده کنند. پیشنهاد پژوهشی این است که، این رابطه در میان دانشجویان سایر دانشگاه ها و در شرایط بحران کرونا و پس آن مورد آزمون و مورد مطالعه قرار گیرد.
    کلید واژگان: رضایت از زندگی, شایستگی هیجانی, بهزیستی روانی, اهمال کاری تحصیلی, دانشجویان
    Sanaz Dehghan Maravsti *, Hassan Kheirkhah
    The present study was conducted with the aim of studying the mediating role of emotional competence and life satisfaction in the relationship between academic procrastination and psychological well-being of students. The research was of a descriptive-correlation type and the statistical method was path analysis. The research population was 2500 university students of Mazandaran province in the academic year of 1998-99, who were selected by random cluster sampling method, 326 people. The research tools were Solomon and Roth Bloom's academic procrastination questionnaire (1984), Scott Hubner's multidimensional student satisfaction scale (2001), Riff's psychological well-being (1989) and Warr's Emotional Competence Scale (1990). The findings showed that academic procrastination has a direct, negative, and significant relationship with emotional competence (r=-0.41). Academic procrastination has a direct, negative and significant relationship with psychological well-being (r=-0.39). Life satisfaction has a direct, positive and significant relationship with psychological well-being (r=0.35). Emotional competence has a direct, positive and significant relationship with psychological well-being (r=0.38). Emotional competence has a direct, positive and significant relationship with life satisfaction (r=0.31). Academic procrastination has an indirect, negative and significant relationship with psychological well-being through the reduction of emotional competence. It is concluded that students' procrastination harms their emotional competence, and if emotional competence is associated with life satisfaction and effective communication with family, friends, university environment, positive self-image and acceptance and commitment, psychological well-being increases. The practical suggestion is that education specialists hold educational workshops in order to evaluate the levels of academic procrastination and learn about the psychological needs of this group of students, to prepare them for a better academic life and personal life satisfaction. The research proposal is to test and study this relationship among students of other universities in the conditions of the Corona crisis and after.
    Keywords: Life Satisfaction, Emotional competence, psychological well-being, Academic procrastination, Student
  • محسن آربزی*، مسعود فضیلت پور

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری تاب آوری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی با واسطه گری شایستگی هیجانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اوز واقع در جنوب استان فارس بود که از بین آن ها تعداد 292 نفر (118 پسر، 174 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به مقیاس تاب آوری تحصیلی و پرسش نامه های شایستگی هیجانی و بهزیستی تحصیلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-16 و AMOS-24 استفاده شد. نتایج نشان داد که تاب آوری تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم به واسطه شایستگی هیجانی درون فردی قادر به پیش بینی بهزیستی تحصیلی است؛ در حالی که اثر واسطه ای شایستگی هیجانی بین فردی معنی دار نیست. همچنین شایستگی هیجانی درون فردی، بهزیستی تحصیلی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی می کند؛ در صورتی که شایستگی هیجانی بین فردی قادر به پیش بینی معنی دار بهزیستی تحصیلی نیست. یافته های این پژوهش از دو بعد نظری و عملی شامل مضامین جدیدی است. نتایج پژوهش حاضر می تواند به لحاظ نظری، دانش موجود در مورد پیشایندهای درون فردی بهزیستی تحصیلی را افزایش دهد. به لحاظ کاربردی نیز می توان با ارتقای تاب آوری تحصیلی و شایستگی هیجانی درون فردی به بهزیستی تحصیلی دانش آموزان کمک نمود.

    کلید واژگان: آموزش مجازی, بهزیستی تحصیلی, تاب آوری تحصیلی, شایستگی هیجانی
    Mohsen Arbezi *, Masoud Fazilat-Pour

    This study aimed to investigate the structural relationship between academic resilience and academic well-being with the mediating role of emotional competence. This study adopted a descriptive-correlational design, and the statistical population included all high school students in Evaz, a city located in the south of Fars province, of which 292 (118 boys and 174 girls) were selected using a convenience sampling method. The participants were asked to fill in academic resilience scale, emotional competence, and academic well-being questionnaires. To analyze the data, descriptive statistics and structural equation modeling using SPSS-16 and AMOS-24 statistical software were used. The results showed that academic resilience predicted academic well-being both directly and through intrapersonal emotional competence though the mediating effect of interpersonal emotional competence was not significant. In addition, while intrapersonal emotional competence positively and significantly predicted academic well-being, interpersonal emotional competence did not significantly predict academic well-being. The findings of this study contribute to the literature both theoretically and practically. From a theoretical perspective, the findings highlight the importance of intrapersonal antecedents in enhancing academic well-being. From a practical point of view, the results show that students’ intrapersonal emotional competence and academic resilience can be promoted by providing them with the necessary training, which, in turn, can contribute to students’ academic well-being.

    Keywords: academic resilience, academic well-being, emotional competence, high school students
  • ناصر منتظر، یارعلی دوستی*، رمضان حسن زاده، قدرتاللهعباسی
    هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی و حل مساله بر خودکارآمدی ادراک‏ شده در دانشجویان بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. نمونه پژوهش شامل 81 نفر (گروه آزمایش شایستگی هیجانی 25 نفر، گروه آزمایشی حل مساله 27 نفر و گروه گواه 29 نفر) از بین دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان مازندران بود که با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسش‏نامه خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. به گروه های آزمایشی، آموزش شایستگی هیجانی و حل مسئله طی 10 جلسه و به مدت یک ماه ارائه شد، در این مدت آزمودنی های گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر، نشان داد آموزش شایستگی هیجانی سبب بهبود خودکارآمدی ادراک ‏شده در دانشجویان شد. آموزش حل مسئله نیز سبب بهبود خودکارآمدی ادراک شده در دانشجویان شد. هم چنین، یافته ها نشان داد بین اثربخشی دو گروه شایستگی هیجانی و حل مسئله بر خودکارآمدی ادراک شده دانشجویان تفاوت معناداری وجود نداشت. این نتایج می تواند پشتوانه ای برای به کارگیری شایستگی هیجانی و حل مسئله برای افزایش خودکارآمدی ادراک شده در دانشجویان باشد.
    کلید واژگان: آموزش شایستگی هیجانی, آموزش حل مساله, خودکارآمدی ادراک شده
    Naser Montazar, Yar Ali Doosti *, Ramzan HassanZadeh, Ghodratollah Abbasi
    Introduction
     Emotional competence refers to ability and skill to negotiate through interpersonal communication and regulate emotional experiences in order to achieve favorable results during emotional conditions (Sharma, 2012). Problem solving training concentrates on obtaining general data about a specified problem, configurating a suitable strategy to solve it and performing and reviewing perfomance until achieving a goal (Kong, Qin, Zhou, Mou, Gao, 2014). Pajares (2003) thinks that self-efficacy beliefs are the bases of important processes such as motivation, psychological welfare and personal interests. Those who have high self-efficacy can remove barriers by means of improving their selfmanagement skills and perseverance and can withstand against problems (Bandura 2004). Chang and Hu (2017) showed that emotional competence plays a mediating role between communication skills and self-efficacy. Zhu, B., Chen, C., Shi, Z., Liang, H. & Liu, B. (2016) showed a significant relationship between emotional competence and selfefficacy. On the other hand, the amount of self-efficacy and productivity among learners and therefore their academic performance improved through problem solving training (woolfolk 2001).
    Research Question
    Is there any difference between the impact of emotional competence and problemsolving training on perceived self-efficacy among university students?
    Methods
    This quasi-experimental study was performed using a pre-test, post-test-follow-up and control group design. Te statistical population constituted all the students in Mazandaran Farhangian University during the academic year of 2017-2018. Participants were selected by means of multi-stage cluster sampling and Doctor Shariati boy campus was chosen as a center for the study design. Students of Farsi Literature served as the control group, those of Primary Education as the experimental group for taking the emotional competence training course and the students of English Literatur served as the experimental group for joining the problem solving training course. Participants in the experimental group of emotional competence, problem solving and conrol group were 24 and 20 and 27 students, respectively. They were all male and were senior students. The study commenced with a pre-test (Sherer and Maddux self-efficacy scale (1982)) of the participants in the three groups l, and it lasted for a month. The emotional competence and problem solving training were performed by the researcher during 10 sessions; each session was 75-90 minutes and was repeated 3 times a week. However, the members of the control group did not received any interventions. Participants in the three groups answered the questions of the self-efficacy scale twice again, once at the end of the interventions, (post-test step), and a second timr one month after performing pre-test (followup step).
    Results
    The average of perceived self-efficacy among the participants in the emotional competence training course changed from 2.86 in the pre-test to 4.28 in the post-test and 4.15 in the followup step. On the other hand, the average of the participants in the problem-solving group changed from 2.84 in pre-test to 4.20 in pre-test and 4.10 in the followup. The mean of the participants in the control group, however, altered from 2.76 in pre-test to 2.91 in post-test and 2.82 in followup step. In order to study the effect of educational methods and to compare the two educational approaches, variance analysis statistical test in frequent measurement was used. The assumptions were analyzed and confirmed before using this test. The results showed a significant difference with 95% confidence level (p<0.05) in the average of perceived self-efficacy and its components (effort, perseverance, initiative) for each of the control, emotional competence training and problem solving training groups during the pre-test, post-test and follow-up steps. Scheffe test showed significant effect of educational course based on emotional competence and also educational course based on problem solving in the pre-test and followup on perceive sel-efficacy and its components at confidence level of 95% (α=0.05). However, no significant difference was observed between the effect of emotional competence training and problem solving training on perceived self-efficacy and its components in the pre-test and followup.
    Discussion and Conclusion
    The results of this study showed the effectiveness of both methods of emotional cempetence and problem solving training in improving the students’ perceived selfefficacy. However, there was no significant difference between the effect of emotional competence and problem-solving training on the students’ perceived self-efficacy. This effectiveness ustained all through the experiment (1month). The results of the present study are in line with those of Chang and Hu (2017), Zhou et al. (2016), and Woolfolk (2001). Accordingly, based on the model of emotional competence and problem-solving training, it can be argued that students practice different ways in which necessary methods and chances for thinking are provided for them. Therefore, these methods can motivate them to develop new thoughts or ideas and present them without any fear or embarassement. Therefore, it is recommended to plan for emotional competence skills and problem-solving training in order both to help students cope with problems, crisis, to resolve conflict, and to improve communications between the youth and their instructors. The present research recommends Farhangian University officials pay special attention to improving the students’ self-efficacy in order to use methods of emotional competence and problem-solving training. Moreover, it expands the literature on emotional competence, problem solving and self-efficacy.
    Keywords: emotional competence training, problem solving training, perceived selfefficacy
  • مائده عباس تباربزرودی، هادی هاشمی رزینی*، محمدحسین عبداللهی
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر اضطراب،حل مسئله اجتماعی وحافظه کاری کودکان بوده است روش پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون – پس آزمون باگروه کنترل بود. نمونه آماری عبارت بود از 30 نفر از دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند (هر گروه 15 نفر). ارزیابی با استفاده از مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان(MASC)، پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R) و آزمون حافظه کاری دانیمن و کارپنتر(1980) انجام شد.گروه آزمایش، برنامه آموزش شایستگی هیجانی را بر اساس دو برنامه پیشگیری مبتنی بر هیجان EBP ایزارد و همکارانش(2008،2004) و و مداخله ی مبتنی بر دانش هیجانی کول(2009) برگرفته ازحصارسرخی(1395)، به تعداد 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد که بین نمره اضطراب، حل مسئله سازنده و حافظه کاری در کودکان گروه آزمایش در پس آزمون وگروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش موثری برای کاهش اضطراب و افزایش توانایی حل مسئله سازنده،حافظه کاری کودکان باشد.
    کلید واژگان: اضطراب, حل مسئله اجتماعی, حافظه کاری, شایستگی هیجانی, کودکان
    Maedeh Abbastabar, Hadi Hashemi *, Mohammadhosein Abdollahi
    The aim of this study was to investigate the effectiveness of the training of emotional competence in the improvement of anxiety, problem solving and working memory in children. It was a semi experimental research in which pre- test, post -test design with control group was used. Through the cluster sampling method 30 female children were selected from the primary schools of Babol city and then they were randomly put into two experimental and control groups. The assessment was performed using Multi-dimensional Children's Anxiety Scale (MASC), Social Solution Scheduler (SPSI-R) and Dunnian and Carpenter Working Memory Test (1980). The experimental group received an emotional competence training program based on two, EBP emotion-based prevention programs (Izard et al2004, 2008) and Cole's emotional knowledge intervention (2009), adapted from Hesarsorkhi (1395), for 10 group sessions for 60 minute. There was no intervention in the control group. The results of one-variable and multivariate covariance analysis showed that there is a significant difference between the experimental group and control group in the post-test in anxiety score constructive problem solving and memory working in the children. The results of this study showed that emotional competence training program can be an effective way to reduce anxiety and increase the ability of constructive problem solving, working memory of children.
    Keywords: Emotional competence, social problem solving, Working memory, children
  • فاطمه امام قلی وند*، پروین کدیور، حسن پاشا شریفی

    هدف از این پژوهش پیش بینی شادکامی و خلاقیت بر اساس جو مدرسه با میانجی گری درگیری تحصیلی و شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان دختر دبیرستانی بود. روش تحقیق همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. از کلیه دانش آموزان دختر 16 تا 18 ساله مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 تعداد 518 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان موردبررسی پرسشنامه های شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموز زو و جی: SECQ (2012)، درگیری تحصیلی ریو (2013)، خلاقیت عابدی (1372)، پرسشنامه جو و هویت مدرسه SCASIM-St، (2017)، شادکامی آکسفورد OHI(1999) را تکمیل کردند. به منظور تجزیه وتحلیل روش های آماری: از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. بر اساس مدل ارائه شده در این مطالعه متغیر شادکامی به اندازه 41%= متغیر خلاقیت به اندازه 42%= تبیین گشت. شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان بیشترین اثر کل (0/514) را بر میزان شادکامی دانش آموزان پس ازآن جو مدرسه (0/414) و سپس درگیری تحصیلی (0/260) بر عهده دارد. شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان بیشترین اثر کل (0/632) را بر میزان خلاقیت دانش آموزان، پس ازآن جو مدرسه (0/277) و سپس درگیری تحصیلی (0/221) بر عهده دارد. با توجه به نتایج این پژوهش، ارتقاء جو مثبت مدارس و شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان به عنوان متغیرهای مهم و تاثیرگذار بر خلاقیت و شادکامی دانش آموزان در اولویت های آموزش وپرورش قرار گیرد.

    کلید واژگان: شادکامی, خلاقیت, جو مدرسه, شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموز, درگیری تحصیلی
    Fatemeh Imamgholivand *, Parvin Kadivar, Hassanpasha Sharifi

    The purpose of this research is to predict happiness and creativity based on the school climate by mediating the educational Engagement, and emotional-social competence of high school female students.

    Method

    The research method is correlational which a type of structural equation. A total of 518 students from all 16-18 year old students among public schools in Tehran were selected randomly by multi-stage cluster sampling. Students completed the questionnaire of Students' emotional-social competence: SECQ (2012), Rio's Educational Engagement (2013), Abedi's Creativity (1993), School Acceptance Questionnaire (SCASIM-St) (2017), Oxford Happiness OHI (1999) .Pearson correlation and structural equation model were used.

    Findings

    Based on the model presented in this study, happiness variables as much as 41% = R2 creativity variables were explained to 42% = R2. Social-emotional-social competence of students had the highest total effect (51/44) on the happiness of students after school enrollment (0/414) and then educational Engagement (0/260). Emotional-social competence of students has the highest total effect (0/632) on students' creativity.

    Conclusion

    According to the results of this study, promoting the positive climate of schools and social-emotional-social competence of students as important variables affecting the creativity and happiness of students in the priorities of education.

    Keywords: Happiness, creativity, School Climate, Student Emotional-Social Competence, Academic engagement
  • زهرا قدرتی، علی اصغر سرایی*، ابوالفضل بخشی پور

    پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری رابطه شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان 383 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده های پژوهش به شیوه خودگزارشی و با استفاده از مقیاس درگیری تحصیلی (AES) ریو (2013)، پرسشنامه شایستگی هیجانی-اجتماعی (SECQ) زو و ای (2012) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) جینکز و مورگان (1999) انجام شد. جهت سنجش پیشرفت تحصیلی معدل دانش آموزان در امتحانات پایان ترم محاسبه و به عنوان شاخصی از پیشرفت تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد، بین درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (05/0≥P). دیگر یافته پژوهش نشان داد اثر مستقیم شایستگی هیجانی-اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی غیرمعنادار است (05/0<P). ضرایب غیر مستقیم مشخص کرد، اثر غیرمستقیم شایستگی های هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی معنادار است. در نهایت شاخص های برازش به دست آمده از مدل کلی با داده های جمع آوری شده برازش مطلوب را دارا بودند. بر این اساس شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی مرتبط است.

    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, خودکارآمدی, درگیری تحصیلی, شایستگی هیجانی-اجتماعی
    Zahra Ghodrati, Ali Asghar Sarayei*, Abolfazl Bakhshipour

    The present study was conducted to investigate the structural model of the relationship between social-emotional competence and academic engagement with academic achievements with the mediating role of academic self-efficacy. The method of descriptive correlational research was Path Analysis. The statistical population included all high school students in the second year of Bojnord City in the academic year of 2022-2023, out of which 383 people were selected as the research sample in a multi-stage cluster method. The research data was collected by self-report method and using Academic Engagement Scale (AES) by Reeve (2013), Social Emotional Competence Questionnaire Scale (SECQ) by Zhou & Ee (2012), the academic self-efficacy Questionnaire by (ASEQ) Jinks, & Morgan (1999) and Adjustment Inventory for High School Students by Singh and Sinha (1993). To measure the academic achievements of the students, the grade point average in the final exams was calculated and considered as an indicator of their academic progress. Data analysis was done using a correlation coefficient test and structural equation modeling method. The results showed that there is a direct and significant relationship between academic engagement and academic self-efficacy with academic achievements (P≤0.05). Another finding of the research showed that the direct effect of social-emotional competence on academic achievement is insignificant (P<0.05). Indirect coefficients indicated that the indirect effect of social-emotional competencies and academic engagement on academic achievement with the mediating role of academic self-efficacy is significant. Finally, the fit indices obtained from the general model had a good fit with the collected data. Based on this, social-emotional competence and academic engagement are directly and indirectly related to academic achievement through academic self-efficacy.

    Keywords: Academic Achievements, Academic Self-Efficacy, Academic Engagement, Social-Emotional Competence
  • ربابه حصارسرخی، زهرا طبیبی *، سیدمحسن اصغری نکاح، نادر باقری
    مقدمه
    با توجه به افزایش روز افزون کودکان بی سرپرست و مشاهده ناسازگاری ها و اختلالات هیجانی در آنها که بر اثر جدایی از کانون خانواده به وجود می آید، توجه خاص به این کودکان احساس می گردد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شایستگی هیجانی بر افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پسر بی سرپرست و بدسرپرست با دامنهی سنی 4-8 سال در مراکز نگهداری شهر مشهد بودند. نمونه آماری شامل 18 کودک با رفتار پرخاشگرانه که با استفاده از نظر مربی و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (9) و گروه کنترل (9) گمارده شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه تحت آموزش شایستگی هیجانی قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی ارومیه، آزمون تطبیق هیجانی و مقیاس ارزیابی خود نظم بخشی پیش دبستانی و خرده آزمون گنجینه لغات مقیاس هوشی وکسلر پیش دبستانی در پیش و پس آزمون اجرا شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که نمره دانش هیجانی، تنظیم هیجانی در کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بیش از گروه کنترل بود. همچنین نمره پرخاشگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاهش داشت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره بین مولفه های دانش هیجانی نشان داد که بین دوگروه در نمره پس آزمون دانش موقعیت هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش موثری برای افزایش دانش هیجانی، تنظیم هیجانی و کاهش پرخاشگری کودکان باشد.
    کلید واژگان: آموزش شایستگی هیجانی, دانش هیجانی, تنظیم هیجانی, پرخاشگری, کودکان بی سرپرست و بد سرپرست
    R. Hesarsorkhi, Z. Tabibi*, S.M. Asghari, Nekah, N. Bagheri
    Introduction
    There are an increasing number of orphans and abandon children who suffer from emotional disorders due to their separation from the family. The aim of the current study was to investigate the effectiveness of emotional competence training program on improving emotional knowledge, emotional regulation and decreasing aggression in orphans and abandon children.
    Method
    This study was quasi-experimental design with pre-test and post-test and control group. The study population consisted of all male children aged 4-8 years who do bad supervisor in the maintenance centers of Mashhad.
    1- The sample included 18 children with aggressive behavior who were introduced by their teacher and gained scores above mean in Preschool Aggression Questionnaire were assigned in two groups of experimental group (n=9) and control group (n=9). The experimental group received emotional competence training for 10 sessions, twice a week for 60 minutes. The control group received no intervention.Urmia Preschool Aggression Questionnaire, Emotional Matching Task, Preschool Self-Regulation Assessment and Vocabulary subtest of Wechsler Preschool and vocabulary Subscale of Wechsler Preschool and Primary Scale of Intelligencewere administered in pretest and post-test.
    Results
    The results of ANCOVA showed scores of emotional knowledge, emotion regulation in children in post-test of experimental group were higher than the control group.
    As well as aggression scores in the experimental group decreased on posttest than control group.The results of MANCOVA for components of emotional knowledge revealed that the component of emotional situational knowledge increased in posttest for experimental group. .
    Conclusion
    Emotional competence training was effective to increase the emotional knowledge, emotional regulation, and to decrease aggression in orphans and abandoned children. Thus, such training can be recommended to deliver for these children.
    Keywords: emotional competence training, emotional knowledge, emotional regulation, aggression, orphans, children with irresponsible parents
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال