به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۳۳۹۶۵ عنوان مطلب
|
  • علیرضا حسین پور، حمیدرضا متقیان
    در خاک های تیمارشده با لجن فاضلاب مقدار قابل استفاده عناصر کم نیاز از جمله روی از مسائل اصلی است. در این تحقیق به بررسی روی قابل استفاده (با روش های DTPA-TEA، مهلیچ 1 و مهلیچ 3) و تعیین شکل های شیمیایی آن در خاک ها قبل و پس از تیمار با لجن فاضلاب (1 درصد وزنی - وزنی) و پس از کشت گندم در شرایط گلخانه ای پرداخته شد. نتایج نشان داد که بر اثر کاربرد لجن فاضلاب، میانگین روی عصاره گیری شده با استفاده از 3 روش عصاره گیری به صورت معنی داری (01/0P
    کلید واژگان: شکل های شیمیایی, لجن فاضلاب, عصاره گیرهای شیمیایی
    A. Hosseinpur, H.R. Motaghian
    The amount of available micronutrients such as zinc (Zn) is a primary concern in treated soils with sewage sludge. This study was performed to evaluate Zn availability (DTPA-TEA، Mehlich 1 and Mehlich 3) and its fractionation in soils before and after treated with sewage sludge (1% w/w) and after wheat plantation in greenhouse conditions. The results of this study showed that mean of Zn extracted by using chemical extractants after sewage sludge application increased significant (P0. 05). The results of fractionation showed that residual Zn، exchangeable Zn، Zn associated with organic matter، Zn associated with iron-manganese oxides، and Zn associated with carbonates increased 11، 26، 94، 172، and 279% respectively. The results of mean comparison showed that different between mean of Zn fractions (except Zn associated with iron-manganese oxides) before and after planting was significant (P)
    Keywords: Fractionation, Sewage sludge, Chemical extractants
  • عباس صمدی، عزیز مجیدی
    روش تلفیقی تشخیص و توصیه (DRIS) و شاخص انحراف از درصد بهینه (DOP) می تواند به عنوان روش های موثر در تفسیر نتایج تجزیه گیاه و نیازهای غذایی در محصولات زراعی و باغی مورد استفاده قرار گیرد. به منظور تعیین اعداد مرجع DRIS در انگور (Vitis vinifera L.) سفید بیدانه و مقایسه آنها با شاخص DOP، نمونه های برگ از 129 تاکستان در استان آذربایجان غربی جمع آوری و غلظتهای عناصر غذایی N، P، K، Ca، Mg، Fe، Mn، Zn، Cu و B تعیین شدند. درصد قند (بریکس) انگور به عنوان معیاری از عملکرد اندازه گیری شد. با توجه به درصد قند انگور، تاکستانها به دو گروه با عملکرد قند بالا و پایین تقسیم گردیدند. نرمهای استاندارد DRIS برای نسبتهای مختلف عناصر غذایی تعیین و شاخصهای DRIS که در ارزیابی تعادل عناصر غذایی و اولویت بندی کمبود و بیشبود عناصر غذایی در گیاه مورد استفاده قرار می گیرند، محاسبه شدند. دامنه کفایت غلظت عناصر غذایی پرنیاز و کم نیاز در برگ انگور با استفاده از روش DRIS تعیین شدند. میانگین غلظت عناصر غذایی در جامعه گیاهی با عملکرد بالا (درصد قند بالا) به عنوان ارقام مرجع برای محاسبه شاخصهای DOP استفاده شد. دامنه کفایت غلظت عناصر غذایی در برگ انگور برای عناصر غذایی N، P، K، Ca و Mg به ترتیب: 8/2-0/2، 27/0-20/0، 7/1-2/1، 1/2-5/1، 56/0-29/0 درصد و برای عناصر Fe، Mn، Zn، Cu و B به ترتیب: 138-55، 127-40، 100-30، 20-10، 187-30 میلی گرم بر کیلوگرم برای عناصر غذایی شاخص های DRIS نشان داد که در بین عناصر پر نیاز در تمامی تاکستانها با عملکرد پایین عنصر منیزیم منفی ترین شاخص و در بین عناصر کم نیاز عنصر روی (Zn) بیشترین کمبود را به خود اختصاص داد (معادل 43 درصد تاکستانها). شاخص های تعادل تغذیه ای دریس (NBI) و انحراف از درصد بهینه (DOP) در کلیه تاکستانها با عملکرد پایین (بریکس پایین) خیلی بزرگتر از صفر بود که حاکی از عدم وجود تعادل عناصر غذایی جذب شده در باغات انگور می باشد. مقایسه شاخصهای DRIS عناصر پر نیاز و کم نیاز با شاخصهای DOP نشان داد که در هر دو شاخص عنصر Mg و Zn منفی ترین شاخص بودند که حاکی از تشابه زیاد بین دو روش در تفسیر نتایج تجزیه گیاه می باشد. در صورتی می توان در خصوص تفسیر نتایج دو روش اظهار نظر نمود که از میزان کارآیی نرم های تعریف شده با انجام آزمایشهای کودی اطمینان حاصل نمود.
    کلید واژگان: انگور سفید بیدانه, تجزیه برگ, اعداد مرجع DRIS, اعداد مرجع DOP, شاخص تعادل تغذیه ای
    A. Samadi, A. A. Majidi
    Diagnosis and recommendation integrated system (DRIS) and deviation from optimum percentage (DOP) index can be used as efficient methods to interpret the results of plant analysis and the nutritional diagnosis in crops and fruit trees. To establish DRIS norms in seedless grape (Sultana, cv) and compare them with DOP index, leaf samples were collected from 129 vineyards and analyzed for N, P, K, Ca, Mg, Fe, Mn, Zn, Cu and B concentrations. The sugar content (brix) of the grape juice was measured as a criterion of yield. On the basis of sugar content, the vineyards were divided into two groups of low and high yielding populations. Standard DRIS norms were established for the different nutrient ratios. DRIS indices were calculated to evaluate nutrients balances and order of nutrients requirements. Sufficiency ranges of macro and micro nutrients were derived by DRIS technique. Means of nutrients concentrations in the high yielding population (high sugar content) were used as reference values for calculating DOP indices. DRIS-derived sufficiency ranges were 2.0-2.8, 0.20-0.27, 1.2-1.7, 1.5-2.1% for,respectively, N, P, K, Ca, and Mg, and 55-138, 40-127, 30-100, 10-20, 30-187 mg/kg for Fe, Mn, Zn, Cu, and B, respectively. DRIS indices showed that, among the macro and micro nutrients in all low yielding vineyards, magnesium and zinc had the most negative index values, respectively. The nutritional balance index (NBI) of DRIS and of DOP (SDOP) were much more than zero in all low-yielding vineyards, indicating that there was imbalance between the absorbed nutrients by grape vines. Comparison of the DRIS indices for the macro and micro nutrients with the DOP indices revealed that Mg and Zn were the most deficient elements in all low-yielding vineyards showing that both methods provide similar information in the interpretation of the results of leaf analysis. To validate DRIS norms and verify the efficiency of DRIS and DOP as methods for improving the interpretation of analysis results of grape leaf, fertilizer experiments should be conducted on seedless grape in a low-yielding vineyard.
  • یعقوب حسینی*
    آگاهی از وضعیت تغذیه ای باغ ها به کوددهی متعادل درختان کمک شایانی خواهد کرد. از طرفی میانگین عملکرد در هکتار لیموترش در باغ های کشور، در مقایسه با میانگین جهانی، فاصله قابل ملاحظه ای دارد که بخشی از آن به عدم تعادل تغذیه ای بر می گردد. یکی از روش های مورد استفاده برای اطلاع از وضعیت تغذیه ای باغ ها روش دریس می باشد. در این روش، از شاخصی استفاده می شود که نشان دهنده وضعیت تغذیه ای گیاه و کمبود و یا زیادی عناصر غذایی در گیاه است و سپس نیاز به عناصر غذایی برای گیاه اولویت بندی می شود. در این راستا تحقیق حاضر در سه منطقه مهم استان (از نظر باغ های لیموترش) یعنی هشتبندی، میناب مرکزی و رودان انجام شد. نمونه برداری های مربوط به برگ و همچنین اندازه گیری عملکرد از 60 باغ صورت پذیرفت. با توجه به شاخص های دریس بدست آمده در این تحقیق، وضعیت تغذیه ای باغ های در مناطق اصلی تولید لیموترش استان هرمزگان مورد ارزیابی قرار گرفت. متوسط شاخص دریس برای عناصر پرنیاز شامل نیتروژن، فسفر، پتاسیم به ترتیب برابر با 07/6- ، 81/0 و 68/2- بدست آمد که بر این اساس ترتیب نیاز غذایی عناصر پرمصرف در باغات لیموترش استان هرمزگان به صورت N> K > P می باشد. متوسط شاخص دریس برای عناصر کم نیاز شامل منگنز، آهن، بور، روی، مس و کلر به ترتیب برابر با 79/8-، 10/6-، 6/2، 89/4، 66/7 و 21/8 محاسبه گردید و بنابراین ترتیب اولویت تغذیه ای برای عناصر کم مصرف به صورت Mn> Fe> B> Zn> Cu> Cl تعیین گردید. ترتیب کلی نیاز به عناصر غذایی نیز به صورت Mn> Fe> N> K > P B> Zn> Cu> Cl بدست آمد. بر اساس نتایج بدست آمده می توان تصمیم گیری های مناسبی در جهت کوددهی متعادل انجام داد. پیشنهاد می شود مصرف عناصر ریز مغذی همچون آهن، منگنز و عناصر پرمصرف نیتروژن و پتاسیم در اولویت مصرف در این باغ ها قرار گیرند.
    کلید واژگان: تعادل تغذیه ای, عناصر پرمصرف, عناصر کم مصرف, کمبود عناصر غذایی
    Y. Hosseini *
    Awareness of the nutritional status of trees will help balanced fertilization. The average yield per hectare of lime orchards in the country, compared to the global average, is low, partly as a result of nutritional imbalance.DRIS method can be used to know nutrient status of orchards.In this method, an index is used that indicates the nutritional status and nutrient deficiency or excess, and allows prioritizing nutrients need for plants. In this study, lime orchards in three important areas of the province, namely, the Hashtbandi, central Minab, and Roudan were selected. Samples of the leaves were analyzed and yield measurements were done in 60 orchards.According to the DRIS indexes obtained in this study, nutritional status of the lemon orchards in the main production areas of the province were evaluated. The average of DRIS index for macroelements i.e. nitrogen, phosphorus, and potassium was -6.07, 0.81 and -2.68, respectively. Thus, the priority of the macronutrients needs was N> K> P in lime orchards of the province.The average of DRIS index for microelements including manganse, iron, boron, zinc, copper, and chloride was -8.79, -6.10, 2.6, 4.89, 7.66 and 8.21, respectively, thefore, nutritional priorities for micronutrients was Fe> Mn> Zn> Cl> B> Cu. The overall priority of nutrients deficiencies was obtained as Mn> Fe> N> K > P B> Zn> Cu> Cl. According to the results, appropriate decisions can be made in order to balance fertilization. In these orchards, it is recommended that consumption of micronutrients such as manganese and iron, and macroelements like nitrogen and potassium be at a higher priority.
    Keywords: Balanced fertilization, Macronutrients, Micronutrients, Nnutrient deficiency
  • رقیه ولی زاده یونجالی، فرزاد میرزایی آقجه قشلاق، اردوان قربانی *

    مطالعه حاضر با هدف تعیین غلظت برخی عناصر غذایی در خاک و گیاهان در سه طبقه ارتفاعی (1500، 2200 و3000 متری) و دو مرحله زیستگرد گلدهی و شروع بذردهی در مراتع شمال سبلان انجام شد. نمونه های خاک از عمق 20 سانتی متری و نمونه های گیاه از سطح پلات های 1×1 متری به تعداد 10 پلات جمع آوری شد. پس از آماده سازی نمونه ها، غلظت عناصر معدنی کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، آهن، مس، روی و منگنز با استفاده از دستگاه های اسپکتروفتومتر جذب اتمی و فلیم فتومتر تعیین شد. داده ها با نرم افزار SAS9.1 و رویه مدل عمومی خطی در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد ارتفاع بر غلظت کلسیم، آهن، مس، روی و منگنز خاک و فسفر، سدیم، پتاسیم، منیزیم، مس و منگنز گیاهان در طبقات ارتفاعی اثر معنی داری دارد (P≤0.05). فصل رویشی بر کلیه عناصر به جز کلسیم در گیاهان اثر معنی داری داشت (P≤0.05). همچنین نتایج نشان داد در هر سه رویشگاه ارتفاعی غلظت عناصر پرنیاز در مرحله شروع بذردهی بالاتر از مرحله گلدهی بود. در مقابل، عناصر کم نیاز در هر سه منطقه ارتفاعی در مرحله گلدهی غلظت های بالاتری نسبت به شروع بذردهی داشتند. اثر متقابل ارتفاع و مرحله رشد نیز به جز کلسیم در ارتباط با سایر عناصر معنی دار بود (05/0P≤).

    کلید واژگان: مراتع, مواد معدنی, خاک, گیاه, ارتفاع از سطح دریا, فصل رویشی, زیستگرد
    R. Valizadeh Yonjalli, F. Mirzaei Aghjehgheshlagh, A. Ghorbani

    This study was conducted to determine some mineral content concentration in soil and plant of three elevation classes (1500, 2200 and 3000m) and two phenological stages of flowering and seedling start in north-facing slopes of Sabalan rangelands. Soil samples from the depth of 20cm and plant samples using 1×1m plots with 10 replications were collected. After sample preparation, the concentrations of minerals such as calcium, phosphorous, sodium, potassium, ion, copper, zinc and magnesium were determined using spectrophotometer and flame photometer. Data was analyzed by SAS9.1 software using Completely Randomized Design with a Generalized Linear Model procedure. Results showed that elevation had a significant effect on Ca, Fe, Cu, Zn and Mn of soil and P, Na, K, Mg and Mn of plants in the study areas (P≤0.05). Growing stages had a significant effect on all elements of plants except Ca (P≤0.05). Moreover, results showed that in three elevation classes the high demand minerals’ concentration was higher at the starting seedling stage in comparison with the flowering stage. In contrast, the low demand minerals’ concentration in three elevation sites was higher in the flowering stage in comparison with seedling stage. Interaction effect of elevation and growing stage was also significant in relation to all elements except Ca (P≤0.05).

    Keywords: Rangeland, Minerals, Soil, plant, Elevation, Growth Stage, Phenology
  • حمیدرضا متقیان، علیرضا حسین پور، شهرام کیانی
    مصرف کودهای آلی مانند ورمی کمپوست یکی از راه های افزودن عناصر به خاک های کشاورزی با ماده آلی کم است. با این وجود، مصرف این کود می تواند بر ویژگی های آزاد شدن عناصر کم نیاز موثر باشد. در این تحقیق سرعت آزاد شدن روی و مس در یک خاک آهکی تیمار شده با سطوح 0، 5/0 و 1 درصد (وزنی- وزنی) کود گاوی و ورمی کمپوست در قالب طرح کاملا تصادفی مقایسه شد. نمونه های خاک به روش عصاره گیری متوالی و با استفاده از DTPA-TEA در دمای 1± 25 درجه سانتی گراد به مدت 1 تا 504 ساعت عصاره گیری شدند. نتایج نشان داد که مقدار روی آزاد شده در خاک های تیمار شده با کود گاوی و ورمی کمپوست افزایش معنی داری (05/0 p) و در خاک تیمارشده با ورمی کمپوست کاهش معنی داری (05/0 < p) نسبت به خاک شاهد داشت. همچنین، مقدار روی و مس آزاد شده در خاک های تیمار شده با ورمی کمپوست در مقایسه با خاک های تیمار شده با کود گاوی کاهش معنی داری (05/0 < p) یافت. مقدار روی آزاد شده در خاک های تیمار شده با 5/0 و 1 درصد کود گاوی و ورمی کمپوست به ترتیب 54/2، 98/2، 14/2 و 61/2 میلی گرم در کیلوگرم بود. مقدار مس آزاد شده در خاک های تیمار شده با 5/0 و 1 درصد کود گاوی و ورمی کمپوست به ترتیب 92/2، 72/2، 41/2 و 40/2 میلی گرم در کیلوگرم بود. معادله تابع توانی بهترین مدل توصیف کننده مکانیسم آزاد شدن روی و مس در خاک های مورد مطالعه بود. همچنین، سرعت آزاد شدن روی و مس در خاک تیمار شده با ورمی کمپوست کمتر از خاک تیمار شده با کود گاوی بود. نتایج این تحقیق نشان داد که مقدار و سرعت آزاد شدن روی و مس در خاک تیمار شده با ورمی کمپوست در مقایسه با خاک های تیمار شده با ماده مورد استفاده در تهیه ورمی کمپوست (کود گاوی)، کاهش می یابد.
    کلید واژگان: تابع توانی, عصاره گیری متوالی, عناصر کم نیاز, کود آلی
    Hamid Reza Motaghian, Alireza Hosseinpur, Shahram Kiani
    Introduction
    Use of organic fertilizers such as vermicompost in agricultural soils with low organic matter content is almost considered as a one way for adding nutrients in these soils. However, application of these fertilizers may affect micronutrient release characteristics. Micronutrient release Kinetics in soils especially in amended soils give information about potential of amended soils to release these elements into solution. Although it is important to study kinetics of micronutrient release from soils to identify soil micronutrients buffering capacity, little attention has been paid to micronutrients desorption rate studies especially in amended soils. The rate of release micronutrients from soil solid phase by considering micronutrients as adsorbed ions or in mineral forms is an important parameter in nutrition of plants by microelements and a dynamic factor that regulates its continuous supply to growing plants; nonetheless, little attention has been paid to micronutrients kinetics inrelease studies.
    Material and
    Methods
    In this study, kinetics of zinc (Zn) and copper (Cu) were compared in one calcareous soil amended with 0, 0.5, and 1% (w/w) of manure and vermicompost in a completely randomized design and then amended and un-amended soils were incubated at field capacity, for 30 days. After incubation period, amended and un-amended soils were air-dried and were prepared to kinetics study. Kinetics of Zn and Cu release were studied by successive extraction with DTPA-TEA solution. Two grams of the amended and un-amended soils, in triplicate, suspended in 20 ml DTPA-TEA solution were equilibrated at 25±10C for 1, 8, 24, 48, 72, 96, 120, 144, 168, 336 and 504 h by shaking for 15 min. before incubation and 15 min. before the suspensions were centrifuged. Seven drops of toluene were added to each 1000 ml of extractant to inhibit microbial activity. Zinc and copper desorption with time was fitted by using different equations (Zero-order, First-order, Parabolic diffusion, Simplified Elovich, and Power function).
    Results And Discussion
    Results showed that released Zn in soils amended with manure and vermicompost compared to control soil significantly increased (p0.05) and released Cu in soil amended with vermicompost decreased significantly (p
    Conclusion
    Our results revealed that the rate of released Zn and Cu in soils amended with vermicompost was lower than the soils amended with manure. In the other words the difference between rates of release constants indicated that Zn and Cu supplying power of the amended soils with manure was higher than amended soils with vermicompost.
    Keywords: Micronutrient, Organic Fertilizer, Power Function, Succecive Extraction
  • مجید عبدلی، عزت الله اسفندیاری *، سید بهمن موسوی، بهزاد صادق زاده، محسن سعیدی
    به منظور بررسی اثر محتوای درونی روی بذر و محلول پاشی سولفات روی بر عملکرد و کیفیت دانه گندم نان رقم کوهدشت این تحقیق به صورت گلدانی در سال 1393 در دانشگاه مراغه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول میزان درونی روی بذر که شامل بذور با روی کم (199 نانو گرم روی در بذر) و بذور با روی زیاد (595 نانو گرم روی در بذر) و فاکتور دوم محلول پاشی سولفات روی شامل بدون محلول پاشی (شاهد) و محلول پاشی با غلظت دو گرم بر لیتر در مراحل ساقه دهی و آغاز پر شدن دانه بودند. نتایج نشان داد که محتوای روی بیش تر بذر اثر معنی داری در سطح پنج درصد بر درصد سبز شدن، عملکرد دانه و شاخص برداشت داشت، اما اثر این تیمار بر صفات زیست توده تولیدی، وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه بارور و غلظت عناصر کم نیاز دانه معنی دار نبود. محلول پاشی سولفات روی نیز بر عملکرد دانه، زیست توده، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه بارور و ارتفاع بوته معنی دار بود که به ترتیب باعث افزایش 3/58، 46، 6/78، 1/26 و پنج درصدی صفات فوق نسبت به شاهد (عدم محلول پاشی) گردید و هم چنین سبب افزایش 5/18 و 2/33 درصدی غلظت عناصر روی و منگنز در دانه گندم شد اما اثر معنی داری بر غلظت آهن و مس نداشت. محلول پاشی سولفات روی هر چند سبب کاهش 7/24 درصدی میزان اسیدفیتیک در دانه شد ولی از لحاظ آماری تفاوتی با عدم محلول پاشی نداشت.
    کلید واژگان: اسیدفیتیک, خاک آهکی و عملکرد دانه
    M. Abdoli, A. Esfandiari *, S.B. Mousavi, B. Sadeghzadeh, M. Saeidi
    In order to investigate the effect of seed zinc internal content and foliar application of zinc sulfate on yield and quality of grain bread wheat Kohdasht cultivar the present research as potted was conducted in Maragheh University in 2014. The experiment as factorial was carried out based on randomized complete blocks design with three replications. The first factor was seed zinc internal content including low zinc seeds (199 Nano gram per seed) and high zinc seeds (595 Nano gram zinc per seed) and the second factor foliar application of zinc sulfate including non foliar application (control) and foliar application at a concentration of two grams per liter at stem elongation and at the beginning of the grain filling stages. The results showed that high seed zinc content had significant effect at five percent level on the percentage of emergence, grain yield and harvest index, but no significant effect on biomass production, one-thousand grain weight, number of grain per spike, number of spikelet’s fertile per spike and concentration of micronutrient in grains. Also, foliar application of zinc sulfate was signification on grain yield, biomass, number of grain per spike, number of spikelet’s fertile and plant height that caused increasing to 58.3, 46, 78.6, 26.1 and five percent of all the mentioned traits, respectively, compared to control (non irrigation) and as well increased 18.5 and 33.2 percent to concentrations of zinc and manganese in wheat but had no significant effect on iron and copper concentrations. The foliar application of zinc sulfate caused 24/7 percent reduction on phytic acid in grain, but no statistically significant difference to non-foliar application.
    Keywords: Phytic acid, Calcareous soil, Grain yield
  • تاثیر قارچ میکوریزایی Glomus intraradices بر غلظت عناصر غذایی در نهال های نارنج و بکرایی
    یعقوبعلی کرمی، محمد مهدی فقیهی *، یعقوب حسینی، رمضان رضازاده، علی شهریاری
    به منظور بررسی تاثیر قارچ میکوریزایی Glomus intraradices بر غلظت برخی از عناصر غذایی در مرکبات، آزمایشی گلدانی در گلخانه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار با دو فاکتور به اجرا در آمد. فاکتورها شامل فاکتور گونه ی مرکبات در دو سطح شامل نارنج (aurantium Citrus) و بکرایی (دورگ طبیعی مرکبات)، و فاکتور محیط کشت در سه سطح (خاک غیرسترون بدون قارچ، خاک سترون بدون قارچ و خاک سترون به همراه قارچ) بود. برای تیمار گیاهان با قارچ میکوریزایی، بذور نارنج و بکرایی در گلدان های حاوی زادمایه ی G. intraradices کاشته شد. صفات مورد بررسی شامل غلظت فسفر، آهن، روی، مس و منگنز در اندام هوایی بود. نتایج نشان داد که غلظت این عناصر در اندام هوایی نهال های نارنج تیمار شده با قارچ میکوریزایی نسبت به شرایط بدون قارچ بیشتر بود و اختلاف معنی داری را در سطح پنج درصد آماری نشان داد. در نهال های بکرایی تیمار شده با میکوریز نسبت به شرایط بدون میکوریز در خاک سترون، غلظت همه ی عناصر در اندام هوایی نهال ها بیشتر بود و درمورد همه ی عناصر (به جز آهن) اختلاف معنی داری در سطح پنج درصد آماری مشاهده شد. در مجموع، نتایج نشان داد که قارچ میکوریزایی G. intraradices باعث افزایش غلظت عناصر غذایی فسفر، روی، منگنز، آهن و مس در اندام هوایی نهال های نارنج و بکرایی شد.
    کلید واژگان: عناصر کم نیاز, فسفر, مرکبات, میکوریز
    Effect of mycorrhizal fungus Glomus intraradices on concentration of nutrient elements in Bakraee and Sour orange seedlings
    Y. Karami, Mohammad Mehdi Faghihi *, Y. Hosseini, R. Rezazadeh, A. Shahryari
    This research was carried out to investigate the effect of mycorrhizal fungus Glomus intraradices on concentration of some mineral nutrients in seedlings of Bakraee and sour orange. The experiment involved a factorial combination of two species Bakraee (natural hybrid of citrus) and sour orange (Citrus aurantium) and three culture media (non-sterile soil without fungi, sterile soil without fungi, and sterile soil with mycorrhizal fungi) in a completely randomized design. Seeds of Bakraee and sour orange were sown in pots containing different culture media. The studied attributes were concentration of phosphorous (P), iron (Fe), zinc (Zn), copper (Cu), and manganese (Mn) in shoots. There was significant difference (P
    Keywords: Citrus, Micronutrients, Mychorrhiza, Phosphorus
  • مهدی کریمی*، مجید نیکخواه

    هدف این پژوهش بررسی اثرات متقابل سطوح مختلف شوری آب آبیاری و سطوح مختلف کود سولفات روی بر عملکرد گندم بود. لذا این پژوهش مزرعه ای در ایستگاه تحقیقات شوری صدوق یزد متعلق به مرکز ملی تحقیقات شوری اجرا شد. این تحقیق دارای سه سطح شوری آب آبیاری 1.88، 7.22 و 16.14 دسی زیمنس بر متر و پنج سطح کود سولفات روی شامل 0، 20، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار بود. آزمایش در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی و به صورت اسپلیت پلات با سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که مصرف کود سولفات روی در کلیه سطوح شوری آب آبیاری ضرورت دارد. الگوی پاسخ گندم به کود سولفات روی در شوری های آب آبیاری 1.88 و 16.14 دسی زیمنس بر متر مشابه بود و از معادله درجه دوم پیروی کرد، لیکن با افزایش شدت تنش شوری، شیب افزایش عملکرد کاهش یافت. هم چنین نتایج این تحقیق نشان داد که با افزایش شوری آب آبیاری از 1.88 به 7.22 دسی زیمنس بر متر عملکرد دانه گندم و نیاز کودی کاهش معنی داری نداشت. اما با افزایش شوری آب آبیاری به 16.14 دسی زیمنس بر متر میزان عملکرد دانه به میزان 2.53 تن در هکتار (معادل 41 درصد) کاهش اما کود روی موردنیاز کاهش نیافت. هم چنین نتایج این تحقیق نشان داد که الگوی پاسخ گندم به تنش شوری به میزان کود سولفات روی مصرفی بستگی دارد. در تیمارهای مصرف 0، 20 و 40 کیلوگرم در هکتار سولفات روی با افزایش شوری میزان عملکرد به صورت خطی کاهش یافت اما در تیمار مصرف 80 کیلوگرم در هکتار سولفات روی رابطه میزان عملکرد و شوری آب آبیاری از معادله درجه دوم پیروی کرد. در مجموع، مصرف 20 کیلوگرم در هکتار کود سولفات روی جهت تولید گندم در کلیه سطوح شوری آب آبیاری توصیه می شود.

    کلید واژگان: خاک های شور, عناصر کم نیاز, کودهای شیمیایی
    Mehdi Karimi *, Majid Nikkhah

    The objectives of this field study were to evaluate the interactions between Zn nutrition and the salinity of irrigation water and their effects on wheat growth. The treatments, four zin sulphate application rates (0, 20, 40 and 80kg ha-1) and three irrigation water qualities (1.88, 7.22, 14.16dS/m), were arranged in a compelet randomized block, split plot design with three repelications. The results showed that wheat grain yield at irrigation water salinities of 1.88 and 16.14dS/m responded similarly to zinc application rates and followed the quadratic non-linear regression model. The maximum grain yield for plants irrigated with both irrigatin water salinity of 1.88 and 16.14dS/m were found at zinc sulphate application rate of 25kgha-1. In addition, wheat grain yield response to salinity stress at zinc sulphate rates of 0, 20 and 40kgha-1 was similar and followed linear regression model. As with increasing Zn application rate the decline per unit slope decreased, it can be concluded that zinc increases the salinity tolerance of wheat. Interestingly, wheat grain yield response to salinity stress at highest Zn application rate of 80kgha-1 followed the quadratic regression model. This observasion, also, proves that wheat response to salinity stress depends on soil fertility level. The results of this experiment showed that wheat response to salinity stress depends on soil fertility level (Zn application rate). In additions, the results showed that with increasing irrigation water salinity from 1.88 to 16.14dS/m the grain yield decreased from 6.5 to 3.5 tonnes/ha but ZnSO4 requirement was not changed.

    Keywords: Chemical fertilizer, micronutrients, Salt affected soil
  • محمدحسین موذنی زاده، آرمین توحیدی*، مهدی ژندی، کامران رضا یزدی
    سابقه و هدف

    گوساله های شیرخوار در معرض عوامل تنش زای مختلف نظیر فرآیند تولد، عوامل بیماری زا و تنش های محیطی هستند که باعث افزایش تولید رادیکال های فعال و تنش اکسیداتیو در گوساله ها می شود. مواد معدنی کمیاب بخشی از آنزیم های متعدد آنتی اکسیدانی بوده و برای حفظ بهینه سلامت ضروری هستند. مقدار مواد معدنی کمیاب آغوز و شیر بهینه نبوده و استفاده از مکمل این مواد معدنی در دوره شیرخوارگی ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی اثر افزودن همزمان عناصر معدنی کمیاب آهن، روی، منگنز و مس بر عملکرد رشد، فراسنجه های بیوشیمیایی، آنزیمی، آنتی اکسیدانی، هورمونی و خون شناسی گوساله های شیرخوار هلشتاین بود.

    مواد و روش

    تعداد 20 راس گوساله نر و ماده یک روزه شیرخوار نژاد هلشتاین به طور تصادفی بر اساس وزن اولیه بدن (5±40 کیلوگرم) به دو گروه مساوی (10 راس در هر گروه) تقسیم و در جایگاه های انفرادی تا 63 روزگی و زمان شیرگیری نگهداری شدند. گوساله های گروه شاهد جیره آغازین و شیر به همراه پروتیین آب پنیر به عنوان حامل عناصر معدنی و نیز گوساله های گروه تیمار به ترتیب شیر به همراه 15 قسمت در میلیون سولفات آهن، 6 قسمت در میلیون سولفات روی، 6 قسمت در میلیون سولفات منگز، 5/1 قسمت در میلیون سولفات مس و جیره آغازین پایه به همراه 100 قسمت در میلیون سولفات آهن، 40 قسمت در میلیون سولفات روی، 40 قسمت در میلیون سولفات منگنز و 10 قسمت در میلیون سولفات مس تا زمان قطع شیر در 63 روزگی دریافت کردند. گوساله ها در طول آزمایش دسترسی آزادانه به آب و جیره آغازین داشتند. مصرف خوراک به صورت روزانه و وزن کشی به صورت هفتگی جهت محاسبه ضریب تبدیل غذایی و متوسط افزایش وزن روزانه اندازه گیری شد. حیوانات جهت تعیین سطح مواد معدنی پلاسما و فراسنجه های بیوشیمیایی، آنزیمی، هورمونی، آنتی اکسیدانی و خون شناسی در روزهای 0، 21، 42 و 63 پس از تولد خونگیری شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مکمل مواد معدنی اثر معنی داری بر عملکرد رشد و فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز و وضعیت اکسیدانی تام نداشت. غلظت عنصر روی پلاسما در گروه دریافت کننده مکمل بالاتر بود (05/0<p). در گروه تیمار نسبت به گروه شاهد غلظت لیپوپروتیین های با چگالی بالا افزایش و غلظت لیپوپروتیین های با چگالی پایین کاهش یافت (05/0 <p). فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز، تعداد گلبول های قرمز، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت در گروه دریافت کننده عناصر معدنی کمیاب، افزایش یافت (05/0 <p). غلظت هورمون تری یدوتایرونین در پلاسمای گوساله های گروه تیمار افزایش یافت (05/0 <p).

    نتیجه گیری

    به طور کلی افزودن عناصر معدنی کمیاب به شیر و جیره آغازین باعث بهبود عملکرد رشد و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی گوساله های شیرخوار نشد، درحالی که برخی فراسنجه های بیوشیمیایی، هورمونی و آنزیمی مرتبط با التهاب، استخوان سازی و سوخت و ساز پایه سلول ها در گوساله های شیرخوار بهبود یافت.

    کلید واژگان: گوساله شیرخوار, عناصر کم نیاز, وضعیت آنتی اکسیدانی
    MohammadHossein Moazeni Zadeh, Armin Towhidi *, Mehdi Zhandi, Kamran Rezayazdi
    Background and objectives

    Suckling calves are exposed to different stressors such as birth, pathological factors and environmental factor stress which cause increase of reactive oxygen species (ROS) production and oxidative stress. Trace minerals are a part of some antioxidative enzymes which are necessary for health maintenance. Trace mineral amount of colostrum and milk is not optimal and usage of trace mineral supplements are necessary for suckling calves. Therefore, the aim of this study was evaluation of adding a mixed supplement of trace minerals including copper, iron, zinc and manganese on growth performance, biochemical, enzymatic, antioxidant, hormonal and hematological parameters.

    Materials and methods

    A total of 20 day-old male and female suckling Holstein calves were randomly divided in to two equal groups (ten calves per group) based on initial body weight (40±5 Kg) and until weaning (day 63) they were kept in individual pens. the control group calves were fed with milk and starter diet including whey protein as trace mineral career and treatment group were fed with milk including 15 part per million (ppm) iron sulfate (FeSo4), 6 ppm zinc sulfate (ZnSo4), 6 ppm manganese sulfate (MnSo4) and 1.5 ppm copper sulfate (CuSo4) supplements and basal starter diet including 100 ppm FeSo4, 40 ppm ZnSo4, 40 ppm MnSo4 and 10 ppm Cuso4 supplement until weaning on day 63. During entire experimental period calves accessed starter diet and water ad libitum. Feed intake was calculated daily and calves were weighed weekly to calculate feed conversion ratio (FCR) and average daily gain. Blood samples were collected on days 0, 21, 42 and 63 to determine plasma trace mineral levels and biochemical, enzymatic, hormonal, antioxidant and hematological parameters.

    Results

    The results indicated that growth performance, catalase and superoxide dismutase activity, total antioxidant capacity, and thyroxine (T4) concentration were not affected by trace mineral supplement. Although, plasma zinc concentration and high density lipoprotein concentration were recorded higher in animals received supplemented trace minerals (P<0/05), low density lipoproteins concentration was lower in the calves fed with trace mineral supplement (P<0/05). In addition to the parameters listed above, alkaline phosphatase concentration, red blood cells count, hemoglobin and hematocrit and triiodothyronine (T3) concentrations were significantly increased in the calves received trace minerals supplement (P<0/05).

    Conclusion

    Totally, supplemental trace minerals could not improve growth performance and enzymatic antioxidant activity of suckling Holstein calves; however, some biochemical, hormonal and enzymatic parameters related to inflammation, ossification, and cellular basal metabolism were improved in suckling calves.

    Keywords: Antioxidant Status, Suckling calves, Trace minerals
  • سکینه یگانه*، سعید وحدت، منیژه بیابانی اسرمی، مهدی نیکو
    هدف

    این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات عناصر کمیاب بر رشد، محتوای روغن، پروفایل اسید های چرب و خواص سوخت بیودیزل جلبک Dunaliella salina انجام شد.

    مواد و روش ها

    سلول های D. salina در محیط کشت گیلارد (f/2) با شوری 117 گرم بر لیتر و با 19 تیمار غذای حاوی درصد های مختلف از عناصر کمیاب (25،، 50 و 75 درصد از غلظت اولیه محیط کشت گیلارد برای هر عنصر) و با 3 تکرار، رشد کردند. در انتهای آزمایش، وزن خشک، میزان چربی، اسید های چرب و خواص سوخت بیودیزل اندازه گیری شدند.

    نتایج

    وزن خشک جلبک به طور قابل توجهی تحت تاثیر غلظت های عناصر کمیاب قرار گرفت. حداکثر زیست توده جلبک و محتوای چربی در غلظت مس 75 درصد به مقدار23/98 ± 08/1425 میلی گرم بر لیتر و32/5 ± 374 میلی گرم بر زیست توده مشاهده شد که نسبت به تیمار شاهد افزایش چند برابری را نشان داد (05/0<P). اکثر متیل استر های اسید چرب بین C14-18 و C22:1n9 قرار داشتند. در تیمار کبالت 25 درصد بالاترین عدد ستان (69/82) و پاین ترین عدد ید (45/123) مشاهده شد که دارای تفاوت معنی دار با تیمار شاهد بود (05/0<P). بالاترین مقدار درجه غیراشباعیت در تیمار منگنز 25 درصد بصورت معنی دار مشاهد شد (05/0<P). بیشترین و کمترین میزان CFPP در تیمار کبالت 75 درصد (50/4 درجه سلسیوس) و کبالت 25 درصد (86/2- درجه سلسیوس) مشاهده شد که نسبت به تمیار شاهد دارای تفاوت معنی داری بودند (05/0<P).

    نتیجه گیری

    بیودیزل با کیفیت بالای به دست آمده از زیست توده جلبک D. salina رشد یافته در تیمار کبالت 25 درصد (عدد ستان بالاتر و اسید های چرب بلند زنجیره غیر اشباع پایین تر)، امکان کشت انبوه آن را برای تولید بیودیزل دارد چراکه با وجود تولید زیست توده کمتر، میزان چربی (92/197 میلی گرم بر زیست توده کل) بیشتر از تیمار شاهد (44/193 میلی گرم بر زیست توده کل) تولید می کند. حتی زیست توده جلبک D. salina که در معرض کمبود برخی از عناصر کمیاب قرار گرفته بود، توانای رشد به اندازه تیمار شاهد (همانند تیمار های روی، منگنز، کبالت و مولیبدات 75 درصد) و یا بیشتر (تیمار مس 75 درصد با مقدار زیست توده 08/1425 میلی گرم وزن خشک) را نشان داد. پتانسیل استفاده از محیط کشت گیلارد (f/2) تغیر یافته در بخش عناصر کمیاب می تواند در طول دوره پرورش بدون اینکه میزان زیادی از زیست توده را از دست بدهد (مانند زمانی که از شوک عناصر پر مصرف مانند نیتروژن و فسفر برای تولید چربی استفاده می شود)، مقدار چربی بیشتری را نسبت به تیمار شاهد حاصل کند.

    کلید واژگان: عناصر کم نیاز, زیست توده جلبک, سوخت زیستی, اسیدهای چرب
    Sakineh Yeganeh *, Saeid Vahdat, Manizheh Biabani Asrami, Mehdi Nikoo
    Objective

    This study was conducted to evaluate the effects of trace elements on growth, oils content, fatty acid profiles, and biodiesel properties of Dunaliella salina.

    Materials and methods

    Algae cells were grown in Guillard medium (f/2) with a salinity of 117 g/L and with 19 nutrient treatments containing different concentrations of trace elements (25, 50 and 75% of the initial concentration of Guillard medium), with 3 repetitions. At the end of the experiment, dry weight and some selected growth parameters, lipids content, fatty acids, and biodiesel fuel properties were determined.

    Results

    Dry weight of algae was significantly influenced by addition levels of trace elements. The maximum algal biomass and fat content were observed in CuSO4 with 75% of standard concentration (1425.1 mg/L and 374 mg/biomass, respectively) and was significantly higher than the control treatment (P < 0.05). Majority of the fatty acid methyl esters were between C14-18 and C22:1n9., The highest cetane number (82.7) and the lowest iodine value (123.5) were found in CoCl2 with 25% of the standard concentration treatment (P < 0.05). Among all treatments, the highest degree of unsaturation was observed in the 25% manganese treatment (P<0.05). The highest and lowest amount of CFPP was observed in cobalt 75% (4.50°C) and cobalt 25% (-2.86°C) treatments, respectively; being significantly higher than the control treatment (P<0.05).

    Conclusions

    High-quality biodiesel that was obtained from D. salina grown in CoCl2 with 25% of the standard concentration (higher cetane number and lower long-chain unsaturated fatty acids) showed the great potential for biodiesel production due to higher lipids content (197.92 mg/total biomass) than the control treatment (193.44 mg/total biomass) from lower mass quantity. The exposure of D. salina to trace elements deficiency revealed the ability of this algae to grow the same rate as control (in case of zinc, manganese, cobalt, and molybdate treatments 75%) or even higher growth (75% copper; 1425.1 mg/d.w.). The use of modified Guillard medium (f/2) could be beneficial during the cultivation period of D. salina to prevent biomass loss to some degree (e.g.  nitrogen and phosphorus shock), resulting in higher lipids production.

    Keywords: Trace Elements, Algae Biomass, Biofuel, Fatty Acids
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال