-
سابقه و هدفاگر چه مطابق راهنماهای غذایی مصرف بالای غلات برای پیشگیری از ابتلا به بیماری های مزمن توصیه می شود، تاکنون هیچ مطالعه ای در زمینه ارتباط مصرف غلات کامل با دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک منتشر نشده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط مصرف غلات کامل با دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در جامعه شهری صورت گرفته است.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی 827 فرد 18-74 ساله از افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. دریافت های غذایی افراد با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک برای یک سال ارزیابی و طبقه بندی غلات به دو رده غلات کامل و تصفیه شده طبق روش یاکوبس انجام شد. وزن و قد طبق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و نمایه توده بدن محاسبه و نمونه خون در حالت ناشتا از افراد گرفته شد و فشار خون طبق روش استاندارد اندازه گیری شد. دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک به صورت داشتن همزمان سطح تری گلیسرید سرمی بزرگتر یا مساوی 150 میلیگرم در دسی لیتر و دور کمر بزرگتر یا مساوی 79 سانتیمتر در زنان و 80 سانتیمتر در مردان تعریف شد. چارک های غلات کامل و تصفیه شده دریافتی محاسبه شد و تحلیل آماری داده ها بر اساس رده بندی افراد مورد مطالعه به چارک های مختلف غلات کامل و تصفیه شده صورت گرفت.یافته هامیانگین غلات کامل و تصفیه شده دریافتی در کل افراد 93± 29 و 201 ±57 گرم در روز بود. در هر دو جنس میانگین غلات تصفیه شده دریافتی بیشتر از غلات کامل بود. میزان شیوع دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در افرادی که در چارک چهارم غلات کامل دریافتی بودند کمتر از افرادی بود که در چارک اول قرار داشتند %29) در مقابل %44، (p<0.05. در مورد غلات تصفیه شده شیوع دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در افرادی که در چارک چهارم بودند بیشتر از افرادی بود که در چارک اول قرار داشتند %45) در مقابل %27، (p<0.05. پس از تعدیل اثر عوامل مخدوش کننده، با افزایش دریافت غلات کامل روند معنی داری در کاهش خطر ابتلا به دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک مشاهده شد)نسبت خطر به ترتیب در بین چارک ها: 1، 0.95، 0.90، 0.78 و مقدار p برای روند (0.02=. با افزایش دریافت غلات تصفیه شده روند معنی داری در افزایش خطر ابتلا به دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک 1)، 1.38، 1.65، 2.1 و مقدار p برای روند (0.01= مشاهده شد.نتیجه گیرییافته ها حاکی از ارتباط معکوس بین مصرف غلات کامل با دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک هستند. هم چنین رابطه مثبتی بین مصرف بالای غلات تصفیه شده با دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک مشاهده شد. پیشنهاد می شود که مطالعات آینده بر مکانیسم تاثیر مصرف غلات کامل و تصفیه شده بر عوامل خطر متابولیک متمرکز شوند و چنین ارتباط هایی را به صورت آینده نگر بررسی کنند.
کلید واژگان: غلات کامل, غلات تصفیه شده, دور کمر, هیپر تری گلیسریدمی, عوامل خطر قلبی - عروقی -
روند تغییرات سطح زیر کشت، عملکرد و تولید گندم، جو و برنج به عنوان سه غله اصلی کشور در فاصله سالهای 82-1350 در قالب سری های زمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و وضیعت آینده تولید غلات در کشور با ادامه سری زمانی برای سالهای 1400-1382 پیش بینی گردید. نتایج نشان داد که سطح زیر کشت غلات کشور در طی دوره 32 ساله داده ها پس از افزیش اولیه تقریبا به ثبات رسیده و سطح زیر کشت فعلی تا سال 1400 حفظ خواهد شد. البته روند افزایش سطح زیر کشت گندم آبی و برنج با سرعت اندکی ادامه دارد. عملکرد غلات کشور در طی 32 سال گذشته بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافته و این افزایش که در مورد غلات آبی (5/62 کیلوگرم در سال) و برنج (7/69 کیلوگرم در سال) نسبت به غلات دیم (6/12 کیلوگرم در سال) بمراتب چشمگیر تر است، تا سال 1400 ادامه خواهد داشت. بر این اساس تولید کل غلات در کشور علیرغم ثبات نسبی سطح زیر کشت، به دلیل افزایش عملکرد در واحد سطح افزایش یافته و بر اساس پیش بینی های این تحقیق در افق 1400 از مرز 26 میلیون تن خواهد گذشت. البته بر اساس یافته های این مطالعه تولید سرانه غلات که در طی سالهای میانی دوره مطالعه افزایش قابل توجهی یافته بود، مجددا کاهش یافته بطوریکه در حال حاضر برابر 310 کیلوگرم می باشد که نسبت به سال مبدا تغییر چشمگیری را نشان نمی دهد. بعلاوه به دلیل پیشی گرفتن رشد جمعیت از رشد تولید غلات در کشور به نظر می رسد که تا سال 1400 افزایش قابل توجهی در تولید سرانه غلات در کشور بوجود نخواهد آمد. در مجموع ارزیابی روند تولید غلات در کشور و مقایسه آن با وضعیت تولید این محصولات در جهان، آسیا و خاور میانه نشان می دهد که تولید فعلی غلات در ایران نسبت به میانگین جهانی و میانگین منطقه ای آن مطلوب می باشد.
Trends in cultivated area, yield and production of wheat, barley and rice as the main cereal crops of Iran were studied during 1350-1382 using time series analysis and the situation of future were predicted for 1382-1400 period. The results showed that country-level cultivated area of cereals is leveled off after and initial increase and the current area under cultivation will be maintained until year 1400. However, cultivated area of irrigated wheat and rice will be increased slightly. During the last 32 years cereals yield is increased considerably. Mean annual rate of yield increase was much higher for irrigated cereals (62.5 kg year-1) and rice (69.7 kg year-1) compared to rainfed cereals (12.6 kg year-1), this incremental trend will be continued towards year 1400. The increase of cereal yield in spite of constant cultivated area is led to increase in total production and it was predicted that total cereal production of country will be exceed 26 million tons in target year of 1400. However, per capita cereal production which was at its highest in the mid years of the study period, was decreased later and at present is about 310 kg which is not much different from the baseline year (1350). Per capita production of cereals will remain unchanged until year 1400 because of high predicted population growth rate. -
نیتروژن مهم ترین عامل محدودکننده رشد و عملکرد گیاهان زراعی، به خصوص غلات است. لذا با هدف بررسی کارایی مصرف نیتروژن و اجزای آن در غلات مختلف تحت شرایط عدم استفاده از نیتروژن و شرایط مطلوب نیتروژن، آزمایشی مزرعه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در دانشگاه گنبد کاووس در سال 97-1396 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل غلات در 7 سطح شامل گندم نان رقم کوهدشت (Triticum Aestivum L.)، گندم دوروم رقم سیمره (Triticum turgidum L.)، جو شش ردیفه رقم صحرا، جو دو ردیفه رقم خرم، جو لخت لاین17 (Hordeum vulgare L.)، یولاف زراعی رقم کانادایی (Avena sativa L.) و تریتیکاله رقم جوانیلو (Triticosecale Wittmack L.) و عامل نیتروژن در دو سطح شاهد (صفر) و مطلوب مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر متقابل غلات × نیتروژن بر کارایی بهره وری نیتروژن، کارایی جذب نیتروژن، کارایی مصرف نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن، درصد نیتروژن و پروتئین دانه اثر معنی داری نداشت. اما اثر اصلی نیتروژن و غلات بر کارایی جذب نیتروژن، کارایی مصرف نیتروژن و درصد پروتئین دانه در سطح یک درصد معنی دار بود. در حالی که شاخص برداشت تنها تحت تاثیر غلات قرار گرفت، همچنین انتقال مجدد نیتروژن تحت تاثیر غلات، نیتروژن و اثر متقابل این دو قرار گرفت. در نهایت نتایج این آزمایش نشان داد که در شرایط مطلوب نیتروژن در تمام غلات مورد مطالعه، کارایی مصرف نیتروژن افزایش یافت. کارآیی مصرف نیتروژن متشکل از دو جزء کارآیی جذب نیتروژن و کارآیی بهره وری نیتروژن است درنتیجه، افزایش در کارآیی مصرف نیتروژن بیش تر به دلیل بهبود در کارآیی جذب نیتروژن می باشد. همچنین در تمام غلات در شرایط مطلوب نیتروژن درصد پروتئین و عملکرد دانه افزایش یافت که افزایش درصد پروتئین ناشی افزایش انتقال مجدد نیتروژن بود. از طرفی جو لخت نسبت به سایر غلات از کارایی مصرف نیتروژن بالاتری برخوردار بود.
کلید واژگان: انتقال مجدد نیتروژن, درصد پروتئین دانه, شاخص برداشت نیتروژن, کارایی بهره وری نیتروژن, کارایی جذب نیتروژنNitrogen is the most important factor limiting the growth and performance of crops, especially cereals. Therefore, with the aim of investigating the nitrogen use efficiency and its components in different cereals under the conditions of control (no use nitrogen) and optimal conditions of nitrogen, a factorial field experiment was conducted base on randomized complete block design with three replications at Gonbad Kavus University in 2017-2018. The experimental treatments included cereals at 7 levels, including bread wheat Koohdasht cultivar, durum wheat Seimareh cultivar, two rowed barley Khoram cultivar, six rowed barley Sahra cultivar, hull less barley Line 17, triticale Javanilo cultivar and oat Canadian cultivar) and the nitrogen factor were evaluated at two control (zero) and optimum levels. The result showed that cereal × nitrogen interaction was not significant on nitrogen utilization efficiency, nitrogen uptake efficiency and nitrogen use efficiency, nitrogen harvest index, nitrogen content and grain protein. But the main effect of nitrogen and cereals on nitrogen uptake efficiency, nitrogen utilization efficiency and grain protein percentage was significant at 1% level. While the nitrogen harvest index was only affected by cereals, Also, nitrogen remobilization was affected by cereals, nitrogen and cereals × nitrogen interaction. Finally, the results of this experiment showed that nitrogen use efficiency increased in all studied cereals under optimal nitrogen conditions. Nitrogen use efficiency consists of two components, nitrogen uptake efficiency and nitrogen utilization efficiency, as a result, the increase in nitrogen use efficiency is mostly due to the improvement in nitrogen uptake efficiency. Also, in all cereals under optimal nitrogen conditions, protein percentage and grain yield increased, in order to the increase in protein percentage was due to increased nitrogen remobilization. On the other hand, hull less barley had a higher nitrogen use efficiency than other cereals.
Keywords: Nitrogen remobilization, Nitrogen utilization, efficiency, Nitrogen uptake efficiency, Nitrogen harvest index, Grain protein percentage -
کنه شکارگر Amblyseius swirskii Athias-Henriot یکی از مهم ترین گونه های خانواده Phytoseiidae می باشد. در پژوهش حاضر، تاثیر تغذیه از طعمه های مختلف شامل کنه تارتن دولکه ای Tetranychus urticae Koch، کنه غلات Tyrophagus putrescentiae (Schrank) ، سفید بالک پنبه Bemisia tabaci (Gennadius) و هم چنین تیمارهای ترکیبی آ ن ها شامل کنه تارتن+کنه غلات، کنه تارتن+سفید بالک، کنه غلات+سفیدبالک و کنه تارتن+کنه غلات+سفیدبالک روی ویژگی های زیستی ماده های بالغ این دشمن طبیعی (تغذیه، باروری و زنده مانی) پس از هفت روز نگهداری در دمای 10 درجه سلسیوس، مورد مطالعه قرار گرفت. لارو و کنه های بالغ ماده به ترتیب با تلفات 34/72 و 76/11 درصد، بیش ترین و کم ترین میزان حساسیت این کنه شکارگر را نسبت به دمای 10 درجه سلسیوس داشتند. بیش ترین میزان تغذیه کنه شکارگر پس از نگهداری در دمای پایین از لارو و پوره سن اول کنه تارتن دولکه ای مشاهده شد (63/91 طعمه). کم ترین میزان تغذیه نیز روی تخم کنه غلات ثبت شد (18/10 طعمه). طعمه های مورد مطالعه باروری کل کنه شکارگر را به صورت معنی داری تحت تاثیر خود قرار دادند؛ بیش ترین (13/5 تخم) و کم ترین (55/1 تخم) تعداد تخم گذاشته شده توسط کنه شکارگر به ترتیب در تیمارهای "کنه تارتن+کنه غلات+سفیدبالک" و "کنه غلات" مشاهده شد. در بررسی میزان مرگ و میر، بالاترین درصد تلفات در کنه های شکارگری که روی کنه غلات پرورش داده شده بودند، مشاهده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، تیمار ترکیبی "کنه تارتن+کنه غلات+سفیدبالک" نسبت به سایر تیمارهای مورد مطالعه شرایط مطلوب تری را برای نگهداری کنه شکارگر A. swirskii در شرایط سرد فراهم می نماید.
کلید واژگان: سفیدبالک, کارایی بیولوژیک, کنه غلات, مهار زیستیPredatory mite Amblyseius swirskii Athias-Henriot is one of the most important species of Phytoseiidae. In the current study, the effects of feeding on different preys including two-spotted spider mite Tetranychus urticae Koch, cereal mite Tyrophagus putrescentiae (Schrank), silverleaf whitefly Bemisia tabaci (Gennadius); together with integrated treatments of these preys including spider mite+cereal mite, spider mite+whitefly, cereal mite+whitefly and spider mite+cereal mite+whitefly on the biological charactristics of adult females of this predator (predation, fecundity and survivorship) were investigated after seven days storage at 10 °C. Larva and adult female with 72.34 and 11.76 % mortality had the highest and lowest susceptibility of this predator to temperature of 10 °C, respectively. The highest feeding of predatory mite after cold storage was observed on the larva and protonymph of T. urticae (91.63 prey). The lowest feeding was recorded on eggs of cereal mite (10.18 prey). Total fecundity of the predatory mite was significantly affected by different prey; the highest (5.13 egg) and lowest (1.55 egg) values of this parameter were recorded when the predatory mite fed on “spider mite+cereal mite+whitefly” and “cereal mite”, respectively. In the view point of mortality, the highest percentage was recorded in the predatory mites that reared on the cereal mite. According to the results obtained, integrated treatment of “spider mite+cereal mite+whitefly” was the most suitable treatment for the storage of A. swirskii at cold conditions than other treatments tested.
Keywords: whitefly, Biological performance, Cereal mite, biological control -
طول دوره های رشدی، میزان تغذیه سنین مختلف پور گی، بقا، تولید مثل و طول عمر سن شکارگر Orius albidipennis روی سه رژیم غذایی مختلف شامل کنه تارتن دولکه ای (Tetranychus urticae) همراه با گرده ذرت، کنه تارتن دولکه ای و تخم بید غلات (Sitotroga cerealella) همراه با گرده ذرت در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت. از برگ شمعدانی (Pelargonium hortom) به عنوان بستر تخم گذاری و تامین رطوبت استفاده شد. نتایج نشان داد طول دوره رشد و نمو از تخم تا بالغ با تغذیه از تخم بید غلات همراه با گرده ذرت به طور معنی دار بیشتر از طول دوره با تغذیه از کنه تارتن دولکه ای و کنه تارتن دولکه ای همراه با گرده ذرت بود. طول عمر حشرات ماده با تغذیه از تخم بید غلات همراه با گرده ذرت به طور معنی دار بیشتر از طول عمر حشراتی بود که از کنه تارتن دولکه ای همراه با گرده ذرت و کنه تارتن دولکه ای تغذیه کردند. طول عمر حشرات نر با تغذیه از سه رژیم غذایی فاقد تفاوت معنی دار بود. درصد بقا با تغذیه از کنه تارتن دولکه ای و کنه تارتن دولکه ای همراه با گرده ذرت به طور معنی دار بیشتر از درصد بقا روی تخم بید غلات همراه با گرده ذرت بود. طول دوره تخم گذاری و میزان کل تخم گذاری با تغذیه از تخم بید غلات همراه با گرده ذرت به طور معنی دار بیشتر از مقادیر متناظر با تغذیه از کنه تارتن دولکه ای همراه با گرده ذرت و کنه تارتن دولکه ای بود. میانگین تخم گذاری روزانه با تغذیه از کنه تارتن دولکهای همراه با گرده ذرت و کنه تارتن دولکه ای به طور معنی دار بیشتر از میانگین تخم گذاری روزانه با تغذیه از تخم بید غلات همراه با گرده ذرت بود. نسبت جنسی (نسبت افراد ماده به کل) با تغذیه از تخم بید غلات همراه با گرده ذرت بیشتر از دو غذای دیگر بود. طول دوره های قبل از جفتگیری و تخم گذاری، رشد و نمو جنینی و درصد تفریخ تخم تحت تاثیر نوع غذا نبود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان دادند که اولا سن O. albidipennis میتواند به عنوان عامل بیولوژیک علیه کنه تارتن دو لکه ای به کار رود و ثانیا تخم های شب پره بید غلات همراه با گرده ذرت غذای مناسبی برای پرورش این شکارگر است.
کلید واژگان: Orius albidipennis, ویژگیهای زیستی, کنه تارتن دولکه ای, گرده ذرت, بید غلاتThe developmental period, prey consumption of different nymph instars, survival, reproduction and longevity of Orius albidipennis were studied on three different diets including the two-spotted spider mite, Tetranychus urticae plus corn pollen; two-spotted spider mite; and eggs of Sitotroga cerealella plus corn pollen under laboratory conditions. Leaves of Pelargonium hortom served as oviposition substrate as well as moisture source. The results showed that developmental periods from egg to adult were significantly higher on eggs of grain moth plus corn pollen than on T.urticae and T. urticae plus corn pollen. The female longevity was significantly higher on grain moth eggs plus corn pollen than on T. urticae plus corn pollen and on T. urticae. There were no significant differences among the three different diets as male longevity was concerned. The survival rates on T.urticae plus corn pollen and on T.urticae were significantly higher than on the eggs of grain moth plus corn pollen. The oviposition period and fecundity rate on grain moth eggs plus corn pollen were significantly higher than on T. urticae plus corn pollen and on T. urticae. Daily egg-laying of O. albidipennis feeding on T. urticae plus corn pollen and on T. urticae were significantly higher than on grain moth eggs plus corn pollen. The sex ratio (the female to whole population ratio) was higher on grain moth eggs plus corn pollen than on the other two diets. The kind of diets didn’t have any effect on premating period, preoviposition period, embryonic development and percent of egg hatching. Results indicated that the bug O. albidipennis can act as the biological control agent against two spotted spider mite and secondly that the eggs of grain moth plus corn pollen constitute a suitable feed for rearing of this predator. -
تاثیر ترتیب خوراک دهی و پختن دانه جو بر قابلیت هضم فیبر و فعالیت آنزیم های هیدرولیتیک در محتویات کولون اسب بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با شش راس مادیان عربی به صورت کراس- اور در 4 دوره دو هفته ای انجام شد. بخش کنسانتره جیره یا نیم ساعت قبل (غلات - علوفه) و یا نیم ساعت بعد از بخش علوفه (علوفه - غلات) در اختیار اسب ها قرار گرفت. دانه جو یا به صورت پخته (فراوری شده) و یا به صورت خرد شده (فرآوری نشده) استفاده شد. در انتهای هر دوره، نمونه مدفوع به طور مستقیم از رکتوم جمع آوری شد و فعالیت آنزیم های کربوکسی میتیل سلولاز، میکروکریستالین سلولاز، آلف آمیلاز و فعالیت تجزیه کاغذ صافی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان مصرف ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی در ترتیب غلات - علوفه بیشتر از ترتیب علوفه - غلات بود (05/0P<). ترتیب خوراک دهی تاثیری بر قابلیت هضم فیبر، فعالیت آنزیم های کربوکسی متیل سلولاز، میکروکریستالین سلولاز و فعالیت تجزیه کاغذ صافی نداشت. فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز در اثر مصرف بخش غلات قبل از بخش علوفه افزایش و در اثر پختن دانه جو کاهش یافت (05/0P<). زمانی که جو فراوری شده استفاده شد، فعالیت آنزیم کربوکسی متیل سلولاز در ترتیب علوفه - غلات کاهش، ولی در ترتیب غلات - علوفه افزایش یافت (05/0P<). براساس نتایج حاصل، مصرف دانه غلات نیم ساعت بعد از علوفه و پختن دانه جو تاثیرات مثبتی بر فعالیت آنزیم های هیدرولیتیک در محتویات رکتومی مادیان های عربی دارد.کلید واژگان: اسب عربی, آمیلاز, ترتیب خوراک دهی, فرآوری غلات, کربوکسی متیل سلولاز, میکروکریستالین سلولازEffects of feeding sequence and boiling of barley on digestibility of fiber and activity of hydrolytic enzymes in colonic contents of horse were investigated. The experiment carried out in a completely randomized design using six Arabian mares in a factorial cross-over with four consecutive periods. The concentrate part of the ration was offered either 30 min after (F-C) or 30 min before (C-F) forage feeding. Barley grain was either boiled (processed) or crushed (not processed). At the end of each period, fecal sample was collected directly from rectum and the activities of carboxymethyl cellulase, microcrystalline cellulase, filter paper degrading, and α-amylase enzyme were determined. Results showed that dry matter, neutral detergent fiber and acid detergent fiber intakes were significantly higher in C- F than those in F-C (PKeywords: amylase, Arabian horse, carboxymethyl cellulose, feeding sequence, microcrystalline cellulose, cereal processing
-
هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثر فرآوری دانه های جو و ذرت (پرک شده با بخار یا بلغور شده) و افزودن پروبیوتیک حاوی انتروکوکوس فاسیوم (Enterococcus faecium، 10 گرم در روز با دوز 1011×5/2 واحد تشکیل دهنده کلونی) در جیره، بر قابلیت هضم مواد مغذی، pH مدفوع، گلوکز خون و آسیب های پاتولوژیک در اسب های بالغ نژاد کرد بود. در این آزمایش از 12 راس اسب بالغ با میانگین وزن 43±416 کیلوگرم در قالب طرح مربع لاتین تکرار شده 4×4 به روش فاکتوریل 2×2 استفاده شد. آزمایش در چهار دوره 28 روزه، شامل 21 روز برای سازگاری و هفت روز برای نمونه برداری، انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از جیره های (با نسبت 60 به 40 علوفه به کنسانتره) حاوی: 1) غلات بلغور شده بدون پروبیوتیک، 2) غلات بلغور شده همراه با پروبیوتیک به میزان 10 گرم در روز به ازای هر اسب، 3) غلات پرک شده با بخار بدون پروبیوتیک و 4) غلات پرک شده با بخار همراه با پروبیوتیک به میزان 10 گرم در روز به ازای هر اسب. نتایج نشان داد قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، NDF، ADF، گلوکز خون، وقوع لنگش و کولیک تحت تاثیر پرک کردن غلات با بخار، افزودن پروبیوتیک و اثر متقابل آنها قرار نگرفت (05/0<P). میانگین pH مدفوع در تیمارهای مختلف برابر با 57/6 بود و تحت تاثیر نوع فرآوری غله، افزودن پروبیوتیک و اثر متقابل آنها قرار نگرفت (05/0<P). در مجموع، تغذیه غلات پرک شده با بخار به جای غلات بلغور شده و کاربرد 10 گرم پروبیوتیک انتروکوکوس فاسیوم به ازای هر راس حیوان در جیره اسب، تاثیری بر قابلیت هضم، pH مدفوع، گلوکز خون، وقوع لنگش و کولیک نداشت. به هر حال، تاثیر تغذیه با سطوح بالاتر پروبیوتیک انتروکوکوس فاسیوم در جیره های حاوی سطح بالاتری از غلات فرآوری شده می تواند بررسی شود.
کلید واژگان: اسب, انتروکوکوس فاسیوم, فرآوری غلات, قابلیت هضمThe objective of this study was to investigate the effect of two processing methods of barley and corn grains (steam-flaking or cracking) and the addition of a probiotic containing Enterococcus faecium (10 g/d to provide 2.5 × 1011 colony-forming unit) to diet on nutrients digestibility, fecal pH, blood glucose, and pathologic problems of horses. In this experiment, 12 adult Kurdish horses with an average weight of 416± 43 kg were used in a replicated 4×4 Latin Square experiment with a 2×2 factorial design during four periods of 28 days, including 21 days for dietary adaptation and seven days for sampling. Experimental diets (60:40 forage to concentrate ratio) were: 1) Cracked grains based diet without probiotic, 2) Cracked grains based diet with 10 g/d probiotics, 3) Steam-flaked grains based diet without probiotic, 4) Steam-flaked grains based diet with 10 g/d probiotics. Results showed that mean fecal pH was 6.57 in different treatments and was not affected by the type of grain processing, probiotic supplementation, and their interaction (P>0.05). Also, digestibility of dry matter, organic matter, NDF, and ADF, as well as blood glucose, lameness, and colitis incidence were not affected by two types of cereal processing including cracking or steam-flaking, the addition of probiotic, and their interaction. Overall, our results showed that replacing steam-flaked corn for cracked corn and supplementing 10 g per day enterococcus faecium probiotic did not affect digestibility, fecal pH, and blood glucose. However, further research is recommended to investigate the effects of higher enterococcus faecium probiotic doses in high grain diets.
Keywords: Horse, Enterococcus faecium, Cereal processing, digestibility -
مقدمهاگرچه گزارش شده است که غذاهای غنی از غلات کامل سطوح سرمی مارکرهای التهابی را تحت تاثیر قرار می دهد. هرچند، طبق دانش کنونی ما هیچ مطالعه ای به بررسی مصرف غلات کامل بر سطح سرمی مارکرهای التهابی در کودکان چاق نپرداخته است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مصرف غلات کامل بر سطوح بیومارکرهای التهابی و آدیپوسیتوکین های سرم در کودکان چاق صورت گرفت.روش هادر این کارآزمایی بالینی تصادفی متقاطع (cross-over) 44 دختر چاق یا دارای اضافه وزن (نمایه ی توده ی بدنی بالاتر از صدک 85 برای قد و وزن) 8-15 ساله شرکت کردند. پس از یک دوره ی دو هفته ای run-in، افراد به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. به افراد گروه مداخله لیستی از غلات کامل داده شد و از آنان خواسته شد که برای مدت 6 هفته روزانه 50% از تعداد سروینگ غلات به دست آمده را به غلات کامل اختصاص دهند. به افراد گروه کنترل نیز لیست کاملی از غلات کامل داده شد و از آنان خواسته شد که اقلام ذکر شده در این لیست را تا زمان پایان مرحله ی مداخله دریافت نکنند. پس از یک دوره 4 هفته ای wash-out فاز دوم مطالعه شروع شد و گروه های مداخله جابجا شدند. نمونه های خون ناشتا قبل و بعد از هر فاز مطالعه برای اندازه گیری فاکتورهای التهابی جمع آوری شدند.یافته هامیانگین سنی افراد مورد مطالعه 5/0±2/11 سال بود. میانگین وزن و نمایه ی توده ی بدنی (BMI) افراد به ترتیب 27/10±26/51 کیلوگرم و 5/2±57/23 کیلوگرم بر متر مربع بود. تفاوت معنی داری در تغییرات ایجاد شده از نظر شاخص های تن سنجی در دو گروه وجود نداشت. تاثیر معنی داری از مصرف غلات کامل بر وزن و نمایه ی توده ی بدنی (BMI) در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل دیده نشد. یافته های ما حاکی از تاثیر معنی دار مصرف غلات کامل بر کاهش سطح سرمی پروتئین واکنشگر با ماده C با حساسیت بالا (hs-CRP) (55/0- در مقایسه با 20/0 میلی گرم در لیتر P=0.03)، مولکول چسبنده بین سلولی نوع 1 (sICAM) (121- در مقایسه با 23 میکروگرم در لیترP=0.02 )، سرم آمیلوئید A (SAA) (59/0- در مقایسه با 32/0 میلی گرم در لیتر P=0.02) و لپتین (5/11- در مقایسه با 8/36 نانوگرم در لیترP=0.02) در مقایسه با گروه کنترل پس از 6 هفته بود. افراد گروه مداخله تمایل به کاهش بیشتر در سطح سرمی مولکول چسبنده سلول های عروقی نوع 1 (sVCAM) در مقایسه با گروه کنترل داشتند (166- در مقایسه با 32- میکروگرم در لیترP=0.07).نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه از تاثیر مثبت مصرف غلات کامل بر سطوح بیومارکرهای التهابی و آدیپوسیتوکین ها در کودکان چاق حمایت می کند.کلید واژگان: غلات کامل, التهاب سیستماتیک, چاقی, کودکانBackgroundWhole-grain foods have been reported to affect serum levels of inflammatory cytokines. However, we are aware of no study examining the effect of whole-grain intake on inflammatory biomarkers among childrenObjectiveThe present study aimed to determine the effect of whole grain intake on serum levels of inflammatory biomarkers in overweight or obese children.MethodsIn this randomized cross-over clinical trial, 44 overweight or obese (BMI>85th percentile for age and sex) girls aged 8-15 y participated. After a 2-wk run-in period, subjects were randomly assigned to either intervention or non-intervention groups. Subjects in the intervention group were given a list of whole grain foods and were asked to obtain 50% of their grain servings from whole grain foods each day for 6 weeks. Individuals in the non-intervention group were also given a list of whole-grain foods and were asked not to consume any of these foods during the intervention phase of the study. A 4-wk washout period was applied following which subjects were crossed over to the alternate arm for an additional 6 wk. Fasting blood samples were taken before and after each phase of study to quantify markers of systemic inflammation.ResultsMean (±SD) age of study participants was 11.2±1.49 years. Mean weight and BMI of subjects was 51.2±10.2 kg and 23.5±2.5 kg/m2, respectively. No significant effect of whole-grain intake on weight and body mass index (BMI) was seen compared with the non-intervention group. We found a significant effect of whole grain intake on serum levels of hs-CRP (changes from baseline in intervention group: -0.55 vs. 0.20 mg/L in non-intervention group, P=0.03), soluble inter-cellular adhesion molecule-1 (-121 vs. 23 μg/L, P=0.02), serum amyloid A (-0.59 vs. 0.32 mg/L, P=0.02) and leptin (-11.5 vs. 36.8 ng/L, P=0.02) after 6 weeks. A trend toward the significant effect of whole grain intake on serum levels of sVCAM-1 (-166 vs. -32 μg/L, P=0.07) was also observed.ConclusionThis study provides evidence supporting the beneficial effects of whole-grain foods on biomarkers of systemic inflammation in obese children.Keywords: Whole grain, Systemic inflammation, Obesity, Children
-
از فرقه هایی که در کتب ملل و نحل اغلب به شیعه منتسب شده، غلات اند که دارای عقاید غلوآمیز نسبت به ائمه^ بوده و به همین رو مورد تکفیر و بیزاری آن بزرگواران قرار گرفته اند. غلات در حوزه های مختلف تاریخ شیعه تاثیر نهاده و عقاید شیعه را تحریف کرده و سبب انزوای مکتب تشیع و جلوگیری از گسترش آن شده اند.
در این پژوهش مواردی چون تاثیر غلات در تخریب وجاهت ائمه^ و اصحاب ایشان و اثرگذاری شان در اندیشه تحریف قرآن و جعل احادیث و نیز تاثیر در برخی علوم اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد.
کلید واژگان: غلات, غلو, جعل حدیث, تحریف قرآن, اباحی گریFrom among the sects ascribed to the Shiites in the books of religious sects are the Extremists who used to exaggerate about holy Imams; they were thus blasphemed and excommunicated by the holy Imams. The Shiite Extremists have touched thus distorted the Shiite doctrines in different fields and as a result drove the Shiite school isolated from the society thus preventingthem from progress. In the paper follows, the author has dealt with the role of the Shiite Extremist who made the reputation of the holy Imams and their companions fell into ruin; they have also distorted the Quran and fabricated some hadiths and were influential in some branches of Islamic knowledge.Keywords: The Extremists, exaggeration, fabrication of hadith, distortion of the Quran, antinomian practice -
یکی از محدودیت های موجود در صنعت دامپروری کشور، تامین علوفه مورد نیاز دام است. به دلیل هزینه کم تولید و تولید ماده خشک زیاد، گیاهان خانواده غلات به طور گسترده ای به عنوان علوفه مورد استفاده قرار می گیرند. با این حال، به دلیل اینکه کیفیت علوفه گیاهان خانواده غلات پایین است، نیاز است به طریقی این کمبود جبران شود. یکی از راهکارها کشت مخلوط غلات با گیاهان خانواده لگوم است، چرا که لگوم ها هر چند عملکرد ماده خشک پایینی دارند ولی به دلیل محتوای بالای پروتئین خام، از کیفیت علوفه بالاتری نسبت به غلات برخوردارند. لذا کمبود پروتئین در جیره غذایی دام ها را جبران می نمایند. در کشت مخلوط، گیاهان غلات و لگوم به دلیل تفاوت های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی شان باعث استفاده بهینه از منابع محیطی و در نتیجه باعث افزایش کمی تولید علوفه می شود. در این مقاله کوشش شده است ضمن مرور تعریف و شاخص های تعیین کننده کیفیت علوفه و بررسی عوامل موثر بر آن، اثر سیستم های کشت مخلوط غلات مختلف با لگوم ها مورد بررسی قرار بگیرد. به طور کلی برای تولید علوفه توصیه می شود در زمان کشت گیاهان خانواده غلات، همراه آن ها گیاهان خانواده لگوم نیز کشت شوند تا علاوه بر تولید علوفه بیشتر، کیفیت علوفه (بویژه از نظر میزان پروتئین) نیز بهبود پیدا کند.کلید واژگان: پروتئین خام, غلات, لگوم و هضم علوفهForage production is one of the most important limitations which affect livestock products in Iran. Cereals are widely used as forage bcause of their high dry matter production and low cost. However, cereals have low forage quality which needs to be compensated in animals diets. Cereals-legumes intercropping is a suitable approach for reaching this goal. Although legumes have low dry matter production, because of their high crude protein, their forage is in high quality compared to cereals. In intercropping systems, morphological and physiological differences between legumes and cereals lead to use of environmental resources that can result higher forage production. In this review paper, definition of forage and its quality indicators as well as factors affecting forage quality are discussed and also elements which are important in cereals-legumes intercropping systems will be explained. In general, for forage production it is better to intercrop cereals with legumes to produce forage with high quality (especially in terms of crude protein) and quantity.Keywords: Cereal, crude protein, forage digestion, legume
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 1589
- 40
-
علمی1629
- 1622
- 7
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.