-
زمینه و اهدافنوروپاتی سر عصب بینایی در بیماری گلوکوم با نازک شدگی پیشرونده لایه فیبر عصبی مشخص می شود. مشخص شده است که گلوکوم زاویه باز اولیه باعث آسیب های عملکردی و ساختمانی در چشم میشود. هدف از این مطالعه دستیابی به الگوی نازک شدن لایه فیبر عصبی شبکیه در گلوکوم زاویه باز با استفاده از روش آنالیز ضخامت لایه فیبر عصبی با دستگاه توموگرافی انسجامی نوری بوده است.روش بررسیضخامت لایه فیبر عصبی شبکیه با استفاده از روش آنالیز ضخامت لایه فیبر عصبی در نواحی مختلف دور سر عصب بینایی با روش اسکن دایره ای به شعاع 1.73 میلیمتر در 30 چشم مبتلا به گلوکوم زاویه باز با 15 چشم جور شده از نظر سن و اختلال انکساری مقایسه شد. بیماران گلوکومی به سه گروه زیر مطابق با میانگین انحراف میدان بینایی تقسیم شدند:گلوکوم خفیف یا زودرس)میانگین انحراف بیش از -3 دسی بل(گلوکوم متوسط)میانگین انحراف بین -3 تا -7 دسی بل(و گلوکوم پیشرفته با میانگین انحراف -7 تا -15 دسی بل.یافته هامقادیر ضخامت لایه فیبر عصبی شبکیه در نواحی تحتانی خارجی و فوقانی خارجی در تمام گروه های گلوکومی نسبت به چشم های سالم نازک تر می باشد؛ (P<0.001). مقدار ضخامت تحتانی خارجی از مقدار ضخامت فوقانی خارجی در مراحل اولیه گلوکوم نازکتر است (P<0.001). در مراحل متوسط و پیشرفته گلوکوم تفاوت بارزی بین این دو قسمت وجود ندارد.نتیجه گیریدر بیماری گلوکوم زاویه باز علاوه بر کاهش منتشر لایه فیبر عصبی، نقایص کانونی نیز وجود دارد که کاهش ضخامت در ناحیه تحتانی خارجی در مراحل اولیه گلوکوم از آن جمله است. در این مطالعه مشخص که توموگرافی انسجامی نوری قادر است تا محل آسیب لایه فیبر عصبی را در مقایسه با سایر روش های استاندارد از جمله پریمتری کامپیوتری نشان دهد.
کلید واژگان: گلوکوم زاویه باز, توموگرافی انسجامی نوری, لایه فیبر عصبی -
هدفبررسی ارتباط بین ضخامت مرکزی قرنیه و ضخامت لایه ی فیبر عصبی شبکیه در افراد امتروپ، مایوپ، هایپروپ.روش بررسی180 چشم (64 چشم امتروپ،70 چشم مایوپ و 46 چشم هایپروپ) در محدوده ی سنی 35-18 سال، به صورت تصادفی انتخاب شدند. افراد شرکت کننده در طرح دارای سلامت عمومی چشم و عدم سابقه ی جراحی چشم بودند. الگوی پاکیمتری آنان در بخش مرکزی قرنیه و همچنین پارامترهای شبکیه با استفاده از دستگاه (OCT Optovue (Optovue Optical Coherence Tomography اندازه گیری گردید.یافته هامیانگین ضخامت قرنیه در گروه امتروپ 33/76±536/14، مایوپ 33/05±539/67 و در هایپروپها 43/40±543/28میکرون (p<0/005) بود. ضخامت لایه فیبر عصبی رتین (RNFL) در گروه مایوپها 17/27±114/24 و امتروپ 22/84±121/05 و هایپروپ 21/22±120/45 میکرون بود (p<0/005). در تحلیل تک متغیری، در گروه مایوپی و هایپروپی، ضخامت مرکز قرنیه با ضخامت RNFL، ارتباط مثبت دارد.نتیجه گیریوجود ارتباط مثبت بین ضخامت مرکزی قرنیه و لایه فیبر عصبی شبکیه (RNFL) در گروه های هایپروپ و مایوپ نشان می دهد که افراد با قرنیه های ضخیم تر، RNFL ضخیم تری دارند. در چشم ها با مایوپی بیشتر، انتظار RNFL نازک تر و در چشم ها با هایپروپی بیشتر انتظار RNFL ضخیم تر را داریم. ضخامت مرکزی قرنیه (CCT) با میزان عیوب انکساری رابطه ی معنی داری از نظر آماری نداشت در حالی که ضخامت لایه فیبر عصبی رتین با تغییر عیوب انکساری مرتبط است (p<0/001).
کلید واژگان: ضخامت قرنیه, ضخامت شبکیه, عیوب انکساری, دستگاه توموگرافی همدوسی نوریPurposeThe association between central corneal thickness and retinal fiber layer thickness with refractive error (emmetropic، myopic and hyperopic eyes).Methods180 eyes (64 emmetropic eyes، 70 myopic eyes، 46 hyperopic eyes) in young subjects (18-35 years of age) were randomly selected. The participants in this study didn’t have any ocular pathology or any previous surgical history. Pachymetry pattern of RTVUE OCT in central corneal thickness (CCT) and retinal nerve fiber layer (RNFL) thickness were measured.ResultsMean CCT was 539. 36 ± 36. 37 microns. Emmetropic eyes had thinner corneas (emmetropic eyes: 536. 14، myopic eyes: 539. 67، hyperopic eyes: 543. 28 microns). Myopic subjects had thinner RNFL thickness (myopic eyes: 114. 21، emmetropic eyes: 121. 05، hyperopic eyes: 120. 45). Univariate analysis revealed that CCT is positively correlated with RNFL in hyperopic and myopic eyes.ConclusionOur findings demonstrate that RNFL may have positively correlated with CCT in hyperopic and myopic eyes. RNFL had inversely correlated with the amount of myopia and positively correlated with hyperopia. CCT was not significantly correlated with refractive error.Keywords: Central Corneal Thickness, Retinal Nerve Fiber Layer, Refractive Error, Optical Coherence Tomogeraphy (OCT) -
هدفاین تحقیق با هدف ارزیابی ضخامت لایه فیبر عصبی شبکیه (RNFL)، به وسیله دستگاه OCT سه بعدی (optical coherence tomography) در یک جمعیت سالم ایرانی و مقایسه نتایج با دستگاه OCT II (نسل دوم دستگاه) صورت پذیرفت.
روش پژوهش: در این مطالعه توصیفی مقطعی (cross-sectional)، 96 فرد سالم ایرانی در محدوده سنی 53-20 سال بررسی شدند. یک چشم افراد به صورت تصادفی انتخاب و ضخامت لایه فیبر عصبی شبکیه (RNFL)، به وسیله دستگاه OCT سه بعدی و OCT II اندازه گیری شد. هم چنین در چشم های تحت بررسی، ارزیابی میدان بینایی (پریمتری) استاندارد بدون رنگ، ضخامت قسمت مرکزی قرنیه و بیومتری صورت پذیرفت. میزان عیب انکساری، قطر عمودی و افقی قرنیه و ناحیه دیسک بینایی نیز مورد بررسی قرار گرفت.یافته هامتوسط RNFL به وسیله دستگاه OCT سه بعدی (38/8±50/75 میکرومتر) به صورت قابل ملاحظه ای از مقادیر OCT II (23/33±10/144 میکرومتر) کم تر بود (001/0P<). از نظر متوسط ضخامت RNFL براساس OCT سه بعدی بین جنس مذکر و مونث (9/0P=) و نیز چشم های سمت راست یا چپ (17/0P=) اختلاف معنی داری یافت نگردید. هم چنین متوسط RNFL با سن بیماران (95/0P=)، طول قدامی خلفی کره چشم (32/0P=)، معادل کروی عیب انکساری (21/0P=)، ضخامت ناحیه مرکزی قرنیه (66/0P=) و مساحت دیسک بینایی (31/0P=) ارتباط آماری نداشت. رابطه مستقیم و معنی داری بین RNFL و قطر عمودی و افقی قرنیه مشاهده شد (03/0P=).نتیجه گیریمتوسط ضخامت فیبر عصبی شبکیه براساس مقادیر دستگاه OCT سه بعدی در مقایسه با دستگاه OCT II کم تر می باشد. بنابراین در کاربرد هر وسیله، لازم است مقیاس پایه متفاوت جهت تفسیر نتایج مورد استفاده قرار گیرد.
PurposeTo determine peripapillary retinal nerve fiber layer (RNFL) thickness by three-dimensional optical coherence tomography (3D-OCT) in a normal Iranian population and to evaluate the concordance of these measurements with those obtained by the second generation of optical coherence tomography (OCT II).MethodsIn a cross-sectional observational study, 96 normal Iranian subjects 20-53 years of age were enrolled. Peripapillary RNFL thickness in one randomly selected eye of each subject was measured by 3D-OCT and also by OCT II. Standard achromatic perimetry, corneal pachymetry and A-scan ultrasonographic biometry were also performed. Other study variables included age, gender, laterality (right versus left eye), refractive error, corneal diameter and disc area.ResultsMean peripapillary RNFL thickness measured by 3D-OCT (75.50±8.38 µm) was significantly less than that measured by OCT II (144.10±33.32 µm) (P<0.001). Using 3D-OCT, no significant difference in peripapillary RNFL thickness was observed by gender (P=0.90) or laterality (P=0.17); RNFL thickness had no correlation with age (P=0.95), axial length (P=0.32), spherical equivalent refractive error (P=0.21), central corneal thickness (P=0.66) and disc area (P=0.31). However, a positive correlation was found between peripapillary RNFL thickness and corneal diameter (P=0.03).Conclusion3D-OCT seems to yield lower RNFL thickness values as compared to OCT II. It seems advisable to obtain separate baseline measurements when using different generations of OCT machines. -
هدفمطالعات قبلی نشان میدهد که ضخامت لایه فیبر عصبی شبکیه (RNFL) در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس کاهش می یابد و میتواند نشانگر فعالیت بیماری در پیگیری بیماران باشد. در این مطالعه ما با هدف مقایسه ضخامت RNFL در بیماران مبتلا به ام اس عود کننده-بهبود یابنده (RRMS) طی سه سال پیگیری شدیم.روش هادر این مطالعه آینده نگر، بیماران مبتلا به تشخیص RRMS و با سابقه التهاب عصب بینایی وارد شدند. مشخصات دموگرافیک و ویژگی های بیماری جمع آوری شد و آنها تحت تصویر برداری OCT قرار گرفتند. OCT پس از سه سال تکرار شد و مقادیر به دست آمده مقایسه شد.یافته هادر مجموع 12 بیمار (11 زن) با میانگین سنی 6/1 ± 35/6 سال و میانگین مدت بیماری 5/8 ± 5/3 در مطالعه گنجانده شدند. ضخامت RNFL برابر با 9/15 ± 101/27 میکرومتر و 7/96 ± 92/00 در چشم چپ به ترتیب در ابتدا و پس از 3 سال (P-value <0.001) بود. در سمت راست، ضخامت RNFL به ترتیب در ابتدا و پس از 3 سال (014/0 = p) براب بار 16/37 ± 99/72 میلیمتر و 20/35 ± 86/36 میکرومتر بود.نتیجه گیریدر مقایسه با درمان تنظیم کننده ایمنی، میزان قابل توجهی از کاهش ضایعات RNFL در بیماران RRMS بعد از 3 سال پیگیری مشخص شد. ما OCT را به عنوان یک ابزار ارزان و قابل قبول برای اندازه گیری نتیجه بیماری در مبتلایان به RRMS توصیه می کنیم.کلید واژگان: بررسی ضخامت لایه فیبر عصبی شبکیه, مولتیپل اسکلروزیس, تصویربرداری OCTBackgroundPrevious studies suggest that retinal nerve fiber layer (RNFL) thickness decreases over time in multiple sclerosis (MS) and can be a marker of disease activity for patients follow-up. Here, we aimed to compare RNFL thickness in patients with relapsing remitting MS (RRMS) during three years of follow-up.MethodsDuring this prospective study, patients with diagnosis of RRMS and history of optic neuritis were included in the study. Demographic features and disease characteristics were collected and they underwent Optical coherence tomography (OCT). OCT was repeated after three years and obtained amounts were compared.ResultsA total of 12 patients (11 women) with mean age of 35.6 ± 6.1 years and mean disease duration of 5.3 ± 5.8 were included in the study. RNFL thickness was 101.27 ± 9.15μm and 92.00 ±7.96 μm in the left eye at the baseline and after 3 years, respectively (P-valueConclusionsWe found a significant decrease in RNFL thickness in RRMS patients after 3 years of follow up, in spite of getting immunomodulatory treatment. We recommend OCT as an inexpensive and feasible tool for outcome measurement in RRMS patients.Keywords: Relapsing Remitting Multiple Sclerosis, Retinal Nerve Fiber Layer, Optical Coherence Tomography
-
مقدمه و اهدافاین مطالعه برای تعیین تفاوت متوسط ضخامت لایه فیبرهای عصبی شبکیه در دو چشم افراد آنیزومتروپ غیر آمبلیوپ و ارزیابی ارتباط آن با استرئوپسیس نزدیک این افراد انجام گرفت.مواد وروش هااین مطالعه به روش توصیفی - تحلیلی انجام گردید. در این مطالعه 23 بیمار آنیزومتروپ غیر آمبلیوپ (13بیمار مذکر، 10 بیمار مونث، میانگین سنی 82/ 27 سال; دامنه سن 18تا 35 سال) پس از اعمال معیار های ورود و خروج، وارد مطالعه شدند. تفاوت ضخامت لایه فیبر های عصبی شبکیه، بین دو چشم افراد آنیزومتروپ غیر آمبلیوپ تعیین شد و ارتباط آن با استرئوپسیس نزدیک فرد ارزیابی شد.یافته هابیماران آنیزومتروپ در 3 گروه آنیزوآستیگماتیسم، آنیزومایوپیک و آنیزوهاپروپیک تقسیم بندی شدند.ابتدا تفاوت میانگین متوسط ضخامت لایه فیبر های عصبی شبکیه، بین چشم چپ و راست در افراد آنیزومتروپ 08/ 0 محاسبه شد که از لحاظ آماری معنی دار نشد (979/ 0=P). تفاوت میانگین متوسط ضخامت لایه فیبر های عصبی شبکیه، بین چشم چپ و راست در گروه آنیزوآستیگماتیسم 21/ 5 ± 72/ 0 شد و در گروه غیرآنیزوآستیگماتیسم 19 /4 ± 83/ 0 شد که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نشد (436/ 0 =P). تفاوت میانگین مورد نظر در گروه آنیزومایوپیک 10/ 4 ± 00/ 1 شد و در گروه غیر آنیزومایوپیک 30/ 5 ±10/ 1 شد. این تفاوت نیز معنی دار نشد (P= 0.296). گروه آنیزوهایپروپیک به علت تعداد کم (یک نفر) مورد محاسبات آماری قرار نگرفتند. همبستگی بین اختلاف ضخامت مورد نظر و استرئوپسیس 6/ 19 درصد محاسبه شد که از لحاظ آماری معنی دار نشد (P= 0.371).نتیجه گیریدر افراد آنیزومتروپ غیر آمبلیوپ تفاوت قابل توجهی بین متوسط ضخامت لایه فیبر های عصبی شبکیه چشم چپ و راست وجود ندارد. بین استرئوپسیس نزدیک و اختلاف ضخامت گفته شده در این افراد نیز، رابطه معنی داری وجود ندارد.
کلید واژگان: آنیزومتروپ غیر آمبلیوپ, استرئوپسیس, آنیزوآستیگماتیسم, آنیزومایوپیک, آنیزوهایپروپیکBackground And AimThis Study was performed in order to determine the mean difference of retinal nerve fiber layer thickness in both eyes of non-amblyopic anisometropia and evaluation of its relationship with near stereopsis of these individuals.Materials And MethodsIn the present analytical descriptive study, 23 patients with non-amblyopic anisometropia were chosen (13 men, 10 women, with an average age of 27.82 and with the range age of 18-35 years). Patients were studied after applying the inclusion and exclusion criteria. The difference of nerve fiber layer thickness in both eyes of non-amblyopic anisometropia was determined and then its relationship with near stereopsis was evaluated.ResultsAnisometropic patients were divided into 3 groups: anisoastigmatism, anisomyopic, and anisohypropic. The difference of the means of the retinal nerve fiber layer thickness was found to be 0.08 between the right and the left eyes in anisometropic patients, which is not statistically significant (P= 0.979). The difference of the means in anisoastigmatic group was calulcated to be 0.72±5.21 and. 83± 4.19 in non-anisoastigmatic group, which was not statistically significant, either (P= 0.436). The difference of the means in was 1.00±4.10 anisomyopic group and 1.10±5.30 in non-anisomyopic group, which waere not significant, either (P= 0.296). The data of the anisohypropic group was not stiatistically studied due to the insufficiency of participants (one individual only). The correlation coefficient between the thickness difference and stereopsis was found to be %19.6, reveling no statistically significant difference (P= 0.371).ConclusionThere is no significant difference between the mean of thickness of retinal nerve fiber layers of right and left eyes in patients with non-amblyopic anisometropia. Also, there is no significant relationship between near stereopsis and the aforementioned thickness difference in these individuals.Keywords: Non, amblyopic anisometropia, Stereopsis, Anisoastigmatism, Anisomyopic, Anisohypropic -
سابقه و هدفتجربیات انجام شده برروی دوک عضلانی (MS)Muscle Spindle موجود در عضله سولئوس در موشهای بیهوش شده نشان داده است که، بعد از تحت تاثیر قرار دادن این عضله با محرک کشش آهسته(SS) Slow Stretch مکانیکی، MS موجود در این عضله در یک وضعیت سکون slack باقی مانده است و یا به عبارتی MS فاقد فعالیت بوده است. این حالت سکون یعنی عدم فعالیت الکترومکانیکی MS را هم چنین در MS ایزوله مشاهده نمودند و این حالت در شرایطی اتفاق افتاد که همواره دوک عضلانی تحت تاثیر حداقل تحریک فیبر های حرکتی گاما (γ) قرار داشت.
با استفاده از محرک ارتعاش (Vibration) پاسیو بر روی دوک عضلنی عضله سولئوس این حالت سکون باز هم مشاهده شد. البته در این تجربه، قبل از این که دوک عضلانی را تحت تاثیر این محرک قرار دهند، ابتدا آن را به وسیله فیبر عصبی sγ فعال شده تحریک نموده و عملکرد واضحی در دوک عضلانی مشاهده گردید. اما بر خلاف تاثیر مثبت فیبر عصبی sγ بر روی MS، فیبر عصبی dγ قادر به ایجاد فعالیتی در دوک عضلانی نبوده است.
دوک عضلانی در وضعیت سکون هم، همواره دارای تخلیه زمینه یی Resting Discharge (RD) قابل قبولی بوده است به طوری که، هنگام تحت تاثیر قرار دادن MS با محرک SS و بخصوص با تحریک فیبر عصبی sγ، RD هم چنان وجود داشته است. ولی تحریک dγ اثر قابل ملاحظه یی بر روی MS-RD نداشت.
بنابراین تغییر در فعالیت MSمی تواند ناشی از تحت تاثیر قرار گرفتن تغیراتی در طول عضله اسکلتی باشد. پاسخ MS در این روند وابسته به فعالیت فیبر عصبی sγ بوده است. ضمنا، تحریک فیبر عصبی sγ که خود به دنبال فعال شدن فیبر حسی فیبر زنجیره ای (chain fiber)موجود در MS حاصل گردیده است. بنظر می رسد که در این حلقه عصبی- عضلانی برای فعالیت فیبر کیسه یی (bag fiber)جایگاهی وجود ندارد.
کلید واژگان: فیبرهای MS, فیبرهای عصبی حسی و حرکتی MS, کشش آهسته SS, ارتعاش پاسی -
سابقه و هدفتجربیات انجام شده برروی دوک عضلانی (MS)Muscle Spindle موجود در عضله سولئوس در موشهای بیهوش شده نشان داده است که، بعد از تحت تاثیر قرار دادن این عضله با محرک کشش آهسته(SS) Slow Stretch مکانیکی، MS موجود در این عضله در یک وضعیت سکون slack باقی مانده است و یا به عبارتی MS فاقد فعالیت بوده است. این حالت سکون یعنی عدم فعالیت الکترومکانیکی MS را هم چنین در MS ایزوله مشاهده نمودند و این حالت در شرایطی اتفاق افتاد که همواره دوک عضلانی تحت تاثیر حداقل تحریک فیبر های حرکتی گاما (γ) قرار داشت.
با استفاده از محرک ارتعاش (Vibration) پاسیو بر روی دوک عضلنی عضله سولئوس این حالت سکون باز هم مشاهده شد. البته در این تجربه، قبل از این که دوک عضلانی را تحت تاثیر این محرک قرار دهند، ابتدا آن را به وسیله فیبر عصبی sγ فعال شده تحریک نموده و عملکرد واضحی در دوک عضلانی مشاهده گردید. اما بر خلاف تاثیر مثبت فیبر عصبی sγ بر روی MS، فیبر عصبی dγ قادر به ایجاد فعالیتی در دوک عضلانی نبوده است.
دوک عضلانی در وضعیت سکون هم، همواره دارای تخلیه زمینه یی Resting Discharge (RD) قابل قبولی بوده است به طوری که، هنگام تحت تاثیر قرار دادن MS با محرک SS و بخصوص با تحریک فیبر عصبی sγ، RD هم چنان وجود داشته است. ولی تحریک dγ اثر قابل ملاحظه یی بر روی MS-RD نداشت.
بنابراین تغییر در فعالیت MSمی تواند ناشی از تحت تاثیر قرار گرفتن تغیراتی در طول عضله اسکلتی باشد. پاسخ MS در این روند وابسته به فعالیت فیبر عصبی sγ بوده است. ضمنا، تحریک فیبر عصبی sγ که خود به دنبال فعال شدن فیبر حسی فیبر زنجیره ای (chain fiber)موجود در MS حاصل گردیده است. بنظر می رسد که در این حلقه عصبی- عضلانی برای فعالیت فیبر کیسه یی (bag fiber)جایگاهی وجود ندارد.
کلید واژگان: فیبرهای MS, فیبرهای عصبی حسی و حرکتی MS, کشش آهسته SS, ارتعاش پاسیو -
مقدمهاستفاده از جریان های متناوب فرکانس بالا روشی ایمن، بازگشت پذیر و دارای خاصیت انتخابی برای انسداد الکتریکی عصب و جلوگیری از انتشار پالس های عصبی است که در دهه گذشته جهت درمان بیماری و ناتوانی های مرتبط با پالس های عصبی ناخواسته، مورد توجه محققین قرار گرفته است. با این حال کاهش دامنه تحریک، از بین بردن پاسخ هجومی اولیه و بهینه سازی پارامترهای تحریک برای کاربردهای مختلف همچنان مورد بررسی قرار دارد. در این مطالعه با شبیه سازی انسداد فیبرهای عصبی، کارآیی شکل موج پیشنهادی دوفاز نامتقارن در القای بلوک عصبی و مکانیزم اثر آن مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روش هاشبیه سازی به وسیله ی مدل بسیار دقیقی از اکسون مایلین دار پستانداران انجام شد. تحریک الکتریکی یک فیبر عصبی شامل 51 گره رانویه با دو الکترود نقطه ای یکی برای ایجاد بلوک و دیگری برای ایجاد پتانسیل عمل تست شبیه سازی شد و رفتار فیبر عصبی از جمله پدیده انسداد و مکانیزم تحقق آن مورد بررسی قرار گرفت.یافته هااعمال تحریک متناوب فرکانس بالا در حالت کلی سه رفتار متفاوت را در فیبر القا می نماید. عدم پاسخ به تحریک، آتش شدن متناوب فیبر یا بلوک شدن فیبر پس از چندین بار آتش. با کاهش تقارن شکل موج پیشنهادی دوفاز نامتقارن، آستانه لازم برای القای انسداد الکتریکی در فیبرهای عصبی کاهش می یابد. اعمال تحریک باعث افزایش متوسط ولتاژ غشاء می شود که می تواند منجر به کاهش تحریک پذیری غشاء و بلوک شدن فیبر گردد.نتیجه گیریاستفاده از شکل موج دوفاز نامتقارن در ایجاد انسداد عصبی سبب کارایی بالای این روش در بکارگیری بالینی می شود. اعمال این شکل موج باعث کاهش مصرف انرژی سیستم تحریک و همچنین کاهش آسیب به بافت شده و این مساله می تواند گامی موثر در جهت استفاده بالینی از این روش برای کاهش درد، ویا ایجاد بی حسی باشد.
کلید واژگان: جریان های متناوب فرکانس بالا, شکل موج دوفاز نامتقارن, مکانیزم انسداد فیبر عصبی, شبیه سازی کامپیوتری -
صفحات کامپوزیت های در حین دریل کاری تحت تمرکز تنش قرار می گیرند و مستعد لایه لایه شدن هستند. در این پژوهش اثر سرعت پیشروی مته و همچنین قطر مته در فرآیند سوراخکاری صفحات کامپوزیتی بصورت تجربی بررسی شده است. برای این هدف دو نوع کامپوزیت مختلف فیبر شیشه و فیبر کربن به ضخامتهای متفاوت در ازمایشگاه ساخته شده و عملیات سوراخکاری بر روی آنها در 54 حالت مختلف صورت گرفته است. سپس از لبه های سوراخ شده عکس برداری شده و توسط پردازش تصویر دیجیتال میزان لایه لایه شدگی در حالتهای مختلف محاسبه و سپس مقایسه شده است. سرعت پیشروی بهینه سرعتی حدود 200 میلیمتر بر دقیقه برای کامپوزیت با فیبر کربن و حدود 125 میلیمتر بر دقیقه برای کامپوزیت با فیبر شیشه برای سرعت دوران 800 دور در دقیقه می باشد. با افزایش ضخامت کامپوزیت ها کاهش معیارهای لایه لایه شدگی مشاهده می شود، بطوریکه با افزایش ضخامت کامپوزیت کربن و شیشه به 4 میلیمتر با افزایش قطر مته، مساحت سطح لایه لایه شدگی در سرعت پیشروی یکسان، کاهش یافته است. همچنین در اکثر موارد رابطه مستقیمی بین مساحت ناحیه آسیب دیده و سرعت پیشروی وجود دارد.کلید واژگان: سوراخکاری, لایه لایه شدگی, کامپوزیت شیشه, کامپوزیت کربنThe laminate composite plates are a candidate to delaminate when subjected to stresses concentration during the drilling operation. In this paper, the influence of drill feed rate and diameter in the delamination of composite plates is studied by experimental tests. For this purpose a carbon fiber reinforced plastic (CFRP) and glass fiber reinforced plastic (GFRP) plates with different thickness are made in laboratory and drilling is done for the 54 different drilling condition cases. Based on digital images processing (DIP) for the drilled surfaces, an image of the damaged area was used to measure the delaminated area and then compare the results. Optimum feed rate is obtained as 200 mm/min for CFRP and 125 mm/min for GFRP with the spindle speed of 800 rpm. By increasing the thickness of the composites, there is a decrease in the delamination, so that by increasing the thickness of the CFRP and the GFRP to 4 mm, with increasing diameter of the drilling tool, the area of the damage region in the same feed rate has decreased. In most cases, a directly proportional relationship was confirmed between an area of damage region and the feed rate.Keywords: Drilling, Delamination, GFRP, CFRP
-
زمینه و هدفآپاندیسیت شایع ترین جراحی شکم حاد است که در حال حاضر پاتوژنز آن به درستی مشخص نیست. شواهد فزاینده ای مبنی بر درگیری سیستم عصبی در تنظیم ایمنی و پاسخ های التهابی وجود دارد. در این مطالعه وضعیت سیستم عصبی و ماست سل های روده ای در آپاندیس های طبیعی و ملتهب ارزیابی گردید.روش بررسیاین مطالعه توصیفی روی 45 نمونه آپاندیس بیمارانی که طی سال های 79 لغایت پایان اسفند ماه 80 در مرکز پزشکی آموزشی درمانی شهید مصطفی خمینی تهران تحت عمل آپاندکتومی قرار گرفته بودند، انجام شد. بیماران به سه گروه 15 نفره آپاندیسیت حاد با علائم بالینی و پاتولوژی، آپاندیسیت حاد از نظر بالینی بدون یافته های هیستولوژی و آپاندیس طبیعی به عنوان گروه کنترل تقسیم شدند. نمونه ها با روش ایمونوهیستوشیمی برای مارکرهای سیناپتوفیزین به منظور مشاهده فیبرهای عصبی، S100 برای بررسی سلول های شوان و نیز به روش هیستوشیمی رنگ آمیزی تولوئیدن بلو برای مشاهده ماست سل ها بررسی شدند. سپس تعداد فیبرهای عصبی، سلول های شوان در زیر مخاط و لایه عضلانی و تعداد ماست سل ها در زیر مخاط در 20 میدان میکروسکوپی شمارش و میانگین تعداد در هر میدان با بزرگ نمایی 400 تعیین گردید. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.یافته هادر مطالعه انجام شده اختلاف معنی داری از نظر وجود سلول های عصبی شوان، فیبر عصبی و سلول ایمنی ماست سل بین سه گروه وجود داشت. بدین ترتیب که در گروه اول در مقایسه با دو گروه بعدی خصوصا گروه کنترل افزایش داشت (05/0P<). آزمون تکمیلی دانکن نشان داد که در مورد متوسط سلول های شوان در زیر مخاط و لایه عضلانی و همچنین تعداد ماست سل ها در زیر مخاط از لحاظ آماری در سه سطح جداگانه قرار داشتند. اما در مورد متوسط تعداد فیبرهای عصبی در زیرمخاط و لایه عضلانی گروه اول در یک سطح و گروه دوم و سوم در یک سطح قرار داشتندنتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که افزایش واضح در اجزاء عصبی و ماست سل ها در آپاندیسیت حاد بیانگر این مطلب است که ارتباطی عملکردی بین سیستم عصبی روده، ماست سل ها و پاتوژنز آپاندیسیت حاد وجود دارد. اگر چه مکانیسم واقعی هنوز مشخص نمی باشد.
کلید واژگان: آپاندیسیت, پاتوژنز, ماست سل, سلول شوان, فیبر عصبیBackground and ObjectiveThe pathogenesis of appendicitis remains poorly understood. However there is increasing evidence of involvement of the enteric nervous system in immune regulation and in inflammatory responses.This study was setup to characterize the status of the enteric nervous system and mast cells in acute appendicitis with normal and non inflamed appendix with clinical symptomsMaterials and MethodsIn this descriptive study, staining in surgically resected appendixes from 15 patients with histologically proven acute appendicitis (Histologically appendicitis, HA), 15 histologically normal appendix (Histologically normal, HN) from patients with a clinical diagnosis of appendicitis and normal histology,and15 normal appendixes from patients undergoing elective abdominal surgery were studied in Shaid Mostafa Khomeyni medical center, Iran during 2000-01. S100-Positive schwann cells and synaptophisin-positive nerve fibers were evaluated with immunohistochemical staining and mast cells were evaluated with histochemical staining with Toloiden –blue.The number of nerve fibres, schwann cells and mast cells in each tissue compartment was measured quantitively with light microscope in 20 microscopic high power fields. Then the mean number of cells was calculated in each field (×400).ResultsIncreased numbers of fibers and schwann cells widely distributed in the Muscularis and submucosa were seen in the all HA appendixes. Increased numbers of mast cells distributed in submucosa were seen in the all HA appendixes. A significantly increased number of individually stained nerve fibers, schwann cells and mast cells were present in HA appendixes compared with control appendixes (P<0.05).ConclusionIn this study showed that significant increase in neural components and mast cells in acute appendicitis indicates the interaction between the nervous system and mast cells in pathogenesis of acute appendicitis.Keywords: Appendicitis, Pathogenesis, Schwann cells, Nerve fiber, Mast cell
نکته:
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافتشده، آمار تفکیکی نمایش داده نمیشود. بهتراست برای بهینهکردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
متن مطلب
اعتبار نشریه
-
معتبرحذف فیلتر