به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۲۴۸۱۴۰ عنوان مطلب
|
  • نسرین سادات حسینی رمقانی، حبیب هادیان فرد، سید محمدرضا تقوی، عبدالعزیز افلاک سیر
    این پژوهش با هدف بررسی اثر اضطراب اجتماعی بر عملکرد در کارکرد بازداری حافظه ی فعال، در دو شرایط عادی و القای اضطراب طرح شده است. عملکردی که افراد در تکلیف مربوط به کارکرد بازداری داشتند، از دو بعد کارآمدی پردازش و اثربخشی عملکرد بررسی شده است. بدین منظور 24 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و 24 فرد بهنجار به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند و مصاحبه ی بالینی، پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی کانور، مقیاس میزان تلاش ذهنی صرف شده و آزمون استروپ رنگ-کلمه اجرا گردید. نتایج با استفاده از طرح اندازه گیری مکرر مختلط، آزمون مقایسه های جفتی با بن فرنی اصلاح شده و آزمون T مستقل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو گروه در شرایط عادی و القای اضطراب در کارآمدی پردازش(26/0p< و 79/0p<) و اثربخشی عملکرد(1 p <) تفاوت معناداری وجود ندارد. اما در شرایط القای اضطراب اجتماعی، بین دو گروه مضطرب اجتماعی و بهنجار در دو بعد کارآمدی پردازش(001/0p<) و اثربخشی عملکرد(001/0 p<) تفاوت معناداری وجود داشت. این نتایج حاکی از این بود که افراد مضطرب اجتماعی در کارکردهای اجرایی شان نقص هایی را نشان می دهند. این نقص ها می تواند منطبق با مدل های شناختی تبیین کننده ی این اختلال باشد؛ به خصوص این تبیین که این افراد نمی توانند توجه شان را به سمت محرک های بیرونی در موقعیت اجتماعی تغییر دهند.
    کلید واژگان: اختلال اضطراب اجتماعی, کارکرد بازداری, کارآمدی پردازش, اثربخشی عملکرد
    N. Hoseini, H. Hadianfard, S. M. R. Taghavi, A. Aflakseir
    The present study set out to investigate the effect of social anxiety on performance in central executive functions of working memory، means inhibition function، in two condition of basic and induced anxiety Also performance in this task that related to inhibition function، is investigated both of processing efficacy and performance effectiveness. For this purpose، recruited 24 patients with social anxiety disorder and 24 non patients in multi-stage sampling method and were tested by Clinical Interview، Connor Social Anxiety Scale، Self-reported mental effort scale، Stroop Color Word Test، The results were analyzed with mixed repeated measures، modified bone ferreni post hoc test، independent T- test. Under basic and induced anxiety conditions the results showed that there were No significant differences between groups in processing efficacy (p<0. 26، p<0. 79) and performance effectiveness (P<0. 1). But In the induced anxiety condition there were significant differences between groups in both of processing efficacy (p<0. 001) and performance effectiveness (p<0. 001). Working memory in the social phobia patients was impaired، as compared to that of the healthy controls. Working memory deficiency observed in social phobia might be related to assumptions about social phobia’s cognitive model. This model suggests that individuals with social phobia cannot shift their attention to external stimuli in social situations.
    Keywords: Social anxiety disorder, inhibition function, processing efficacy, performance effectiveness
  • لیلا رحیمی *، مجتبی رفیعیان، محمد باقری
    با توجه به مسئله تضعیف ارتباط ساکنین با مکان های سکونتی، مقاله حاضر در تلاش است به اهداف تحقیق یعنی یافتن ارتباط میزان دلبستگی ساکنین و ابعاد آن با سه مقیاس مکانی (خانه، محله و شهر)، شناخت تصویر ذهنی ساکنین و یافتن ارتباط آن با دلبستگی مکانی بپردازد. بنابراین تحقیق حاضر با فرض دلبستگی کمتر ساکنین به محله تاریخی به دو روش کیفی و کمی شامل ترسیم نقشه شناختی و توزیع پرسش نامه در میان ساکنین محله تاریخی سرخاب شهر تبریز انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که ارتباط بین میزان دلبستگی و مقیاس مکان به شکل منحنی U (دلبستگی به محله، کمترین) است. با افزایش مقیاس مکان، میزان تصویر ذهنی ساکنین کاهش می یابد، در مقیاس محله، نشانه و در مقیاس شهر، گره نقش موثرتری در خوانایی ساکنین از محله و شهر دارد و ارتباط خطی مستقیمی بین تصویر ذهنی و میزان دلبستگی به محله وجود دارد. بنابراین نتایج آزمون برای ارتقای دلبستگی به محله تاریخی، توجه بیشتر بر بعد عاطفی (عوامل کالبدی) و بعد شناختی دلبستگی به محله، تاکید بیشتر بر تقویت مولفه های نشانه و مسیر در محله، و از طرف دیگر اقدامات بهسازی مرکز محله را برای ارتقای مشارکت و روابط اجتماعی ساکنین از سوی مسئولین و برنامه ریزان شهری می طلبد.
    کلید واژگان: مقیاس مکان, شناخت, عاطفه, رفتار, دلبستگی به مکان, محله تاریخی
    Leila Rahimi *, Mojtaba Rafieian, Mohammad Bagheri
    Due to the weakening of the bonds of place-human that are part of globalization, spatial mobility, and environmental problems, bond and attachment to place (psychological issues) and cognitive issues are major factors in overcoming these problems, and in achieving environmental sustainability. Thus to enhance the attachment to place and to reduce the spatial mobility in new and central urban environments, it necessary to review the factors and variables affecting the place attachment in these environment. Place attachment involves positively experienced bonds, sometimes occurring without awareness, that are developed over time from the behavioral, affective, and cognitive ties between individuals and groups and their socio-physical environment. The neighborhood attachment is embedded in the relationships between physical, cognitive, affective and behavioral aspects of people-residential environment transactions. The few research studies that took into account more than one type of place demonstrate that attitudes towards place and their predictors may differ depending on the spatial scale. The present paper attempts to evaluate the theories of place attachment at central neighborhood and at three scales of home, neighborhood, city, and factors of place attachment and relationship among these factors with attachment intensity and spatial scale. The research is conducted using qualitative and quantitative methods such as drawing cognitive maps and distribution of questionnaires among Sorkhab (historical-central) neighborhood residents. Results of test showed that there is a U shaped relationship between place attachment intensity and spatial scale. Attachment to home has the highest value and attachment to neighborhood has the lowest one. There are descending linear relationship between cognitive and spatial scale from home to city and also a U shaped relationship between cognitive- attachment value and spatial scale. This relationship is of the highest value for the city scale and of the lowest for neighborhood scale. Evaluation of cognitive maps drawn by residents showed that cognitive maps of neighborhood have the highest frequency for the ways, nods, symbols and edges, while for the cognitive maps of city, this belongs to ways, edges, symbols and nods. So symbols at neighborhood scale and nodes at city scale have the more impact upon the residents’ mental image and legibility of neighborhood and city. Socio-demographic factors (gender, marital status, home ownership, car ownership, age, education, type of transportation, duration of residence) showed consistent impacts on place attachment and a strong positive and significant relationship was established between social factors and attachment to neighborhood. Understanding the relationship between place attachment and place identity and characteristics of the activities is useful for planners and urban designers in making livable and meaningful urban places. Also the results showed that increase of the spatial scale decrease the intensity of residents’ mental image. The results of the research indicate that in order for improving attachment to historic neighborhood, affective dimension (physical factors) and cognitive dimension of attachment to neighborhood must be taken into account, and more emphasis must be placed on improving symbols and ways in neighborhood; on the other hand, there is a need for improvement efforts for neighborhood center to enhance residents’ participation and social relations.
    Keywords: Spatial scale, cognition, affection, behavior, place attachment, historical neighborhood
  • امید گیاهی، ابراهیم درویشی*، مهدی اکبرزاده، سیروس شهسواری
    زمینه و هدف
    بار ذهنی کار، یک مفهوم کلی در ادبیات ارگونومی بوده که می تواند به صورت هزینه های تحمیلی به اپراتور جهت دستیابی به یک سطح معین از عملکرد تعریف شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی ریسک بار ذهنی کار در ایجاد اختلالات اسکلتی - عضلانی در کارمندان بانک استان کردستان بود.
    روش بررسی
    پژوهش توصیفی – تحلیلی حاضر بر روی 200 نفر از کارمندان بانک استان کردستان انجام شده است. به منظور ارزیابی وضعیت بار ذهنی کار و میزان شیوع ناراحتی های اسکلتی- عضلانی به ترتیب از نرم افزار NASA-TLX و پرسشنامه عمومی نوردیک استفاده شده است. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19 صورت گرفت.
    یافته ها
    78% از افراد تحت مطالعه مرد و 22% آنها زن بودند. میانگین سنی و سابقه کار افراد به ترتیب 36/28 و 14/2 سال بود. در مجموع 48% از کارمندان در یکسال گذشته حداقل یک بار درد را در یکی از اندام 9گانه خود تجربه کرده بودند که گردن (48%)، کمر (44%) و پشت (36%) دارای بیشترین فراوانی بوده اند. شاخص NASA نشان داد که کارمندان بانک مقیاس تلاش و مقیاس کارایی را به ترتیب با میانگین و انحراف معیار 25/3±72/8 و 22/6±36/0به عنوان بیشترین و کمترین مقدار در بین ابعاد مختلف بارکاری ارزیابی کرده اند. نتایج آنالیز آماری نیز نشان داد که بین تاهل، سابقه کاری و همچنین میزان شیوع و تجربه درد در اندام های 9گانه با میانگین بار ذهنی کار رابطه معنی دار وجود دارد (0/0001=P).
    نتیجه گیری
    بر طبق نتایج، میزان بار ذهنی کار و نارحتی های اسکلتی– عضلانی در کارمندان بانک به یک نسبت بالا است و در واقع به نظر می رسد که مقیاس های بار ذهنی کار علاوه بر افزایش بار ذهنی کار به عنوان ریسک فاکتور در ایجاد اختلالات اسکلتی– عضلانی نقش دارند.
    کلید واژگان: ارزیابی ریسک, اختلالات اسکلتی, عضلانی, بهداشت حرفه ای, استان کردستان, بانک
    Dr Omid Giahi, Ebrahim Darvishi *, Mehdi Akbarzadeh, Siroos Shahsavari
    Background And Aim
    Subjective workload (SWL) is a general concept in ergonomics literature. SWL is defined as the costs to the operator's health to achieve a certain level of performance. The aim of this study was to assess the risk of SWL for musculoskeletal disorders in bank employees in Kurdistan Province.
    Material And Method
    This analytical - descriptive study included 200 employees from the banks of Kurdistan Province. NASA-TLX software and general Nordic questionnaire were used for the assessment of subjective work load and the incidence of musculoskeletal disorders respectively. Statistical analysis was performed by means of SPSS19.
    Results
    78% of the subjects were male and 22% were female. The mean age and mean work background of the subjects were 36.28 and 14.2 years, respectively. On the whole, 48% of the staff had experienced pain at least once during the past year with highest frequency in the neck (48%), lower back (44%), and upper back (36%). The NASA Index showed that the bank staffs have scored the effort scale and efficiency scale with respective mean values and SD of 72.8±25.3 and 36.0±22.6, as the maximum and minimum values among the various aspects of workload. Data analysis revealed that mean subjective workload had statistically significant relationships with matrimony, work background, and also with prevalence and experience of pain (P=0.0001).
    Conclusion
    The rate of subjective workload and musculoskeletal disorders in bank staff are high to the same degree and it seems that subjective workload scales not only add to the subjective workload but also act as a risk factor for musculoskeletal disorders.
    Keywords: Risk assessment, Musculoskeletal disorders, Occupational health, Kurdistan province, Bank
  • شادی نوروزی، حسین کرمی*، زری سعیدی

    پژوهش حاضر به بررسی رفتار پاسخ گویی و ادراک آزمون دهندگان، هنگام پاسخ گویی به سوال های یک آزمون، از دیدگاه نظریه بار شناختی پرداخت. داده های تجربی از 60 دانش آموخته و دانشجوی کارشناسی ارشد زبان انگلیسی با سطح بالایی از مهارت زبان گردآوری شدند. شرکت کنندگان می بایست به 60 سوال زبان چندگزینه ای (یعنی سوال های دستور زبان و واژگان)، که از آزمون های سرنوشت ساز ورودی دانشگاه ایران برای گرایش های کارشناسی ارشد زبان انگلیسی گرفته شده بودند، به سریع ترین و دقیق ترین شکل ممکن پاسخ می دادند. پس از تکمیل هر سوال، آن ها درک خود را از نظر دشواری سوال های آزمون (برتفیش و همکاران، 1972) و میزان تلاش ذهنی (پاس، 1992) ارزیابی کردند. زمان پاسخ گویی آن ها به هر سوال زبان و گزینه های انتخابی آن ها نیز توسط نرم افزار سایکوپای ذخیره شد (پیرس و همکاران، 2019). یافته ها، با استفاده از همبستگی های پیرسون و اسپیرمن رو، نشان دادند که زمان پاسخ گویی با میزان تلاش ذهنی همبستگی مثبت قوی دارد، بدین معنا که هر دو مقیاس عینی و ذهنی بار شناختی از نظر حساسیت به تغییرات بار شناختی در سوال های آزمون زبان منطبق هستند. افزون بر این، مقیاس های تلاش ذهنی ادراک شده و سطح دشواری ادراک شده نشان دادند که این دو شاخص های درست ارزیابی تغییرات بار شناختی هستند. همان گونه که پیش بینی شده بود، زمان پاسخ گویی نیز نشان داد که سوال های دشوار تر آزمون زبان، بار بیشتری را بر آزمون دهندگان تحمیل می کنند.

    کلید واژگان: بارشناختی, سوال های زبان انگلیسی, سوال های چهار گزینه ای, زمان پاسخ گویی, مقیاس های عینی, ذهنی
    Shadi Noroozi, Hossein Karami *, Zari Saeedi

    The current study strived to delve into the response behavior and perceptions of examinees while taking a test in light of cognitive load theory. The empirical data were collected from 60 MA English major graduates and students, with a high level of language proficiency. The participants were required to answer 60 multiple-choice language items (i.e., grammar and vocabulary questions), taken from the high-stakes tests of the MA English majors of the Iranian university entrance examination (IUEE), as fast and as accurately as possible. After completing each test item, they rated their perceptions with regard to the difficulty of test items (Bratfisch et al., 1972) and the amount of mental effort (Paas, 1992). Their response time spent on each language item and their selected options were also stored by the Psychopy software (Peirce et al., 2019). Through running Pearson and Spearman rho correlations, the findings revealed that response time enjoyed a strong positive correlation with mental effort, meaning that both objective and subjective cognitive load measures matched in terms of sensitivity to cognitive load changes in language test items. Further, the subjective measures of perceived mental effort and perceived level of difficulty revealed to be the sound indicators of cognitive load changes. As predicted, response time also indicated that more difficult language test items imposed a greater amount of load. The implications of the study will be explained.

    Keywords: cognitive load, language test-items, multiple-choice questions, response-time, subjective, objective measures
  • الهه حجازی*، ناهید صادقی، میثم شیرزادی فرد
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی باورهای اساسی و ادراک از روابط والدینی با بهزیستی ذهنی بود. به همین منظور، 655 دانش آموز دختر و پسر رشته های نظری از دبیرستان های شهر تهران به روش خوشه ایانتخاب شدند و به سیاهه ی باورهای اساسی (BBI)، مقیاس ادراک والدین (POPS)، مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس های عاطفه مثبت و عاطفه منفی پاسخ دادند. یافته های حاصل از تحلیل های همبستگی و رگرسیون چندمتغیری گام به گام نشان داد که باور به دنیای معنادار، باور به خود مطلوب، ادراک گرمی والدین و ادراک از حمایت والدین از خود مختاری با بهزیستی ذهنی رابطه ی مثبت دارد. باور به دنیای معنادار به همراه ادراک گرمی والدین، باور به خود مطلوب وادراک حمایت والدین از خود مختاری 51 درصد از تغییرات بهزیستی ذهنی را تبیین می کند. بر اساس این یافته ها تلاش برای ایجاد باورهای مثبت و بهینه سازی روابط والدینی با ارتقاء سطح بهزیستی ذهنی دانش آموزان همراه است.
    کلید واژگان: باورهای اساسی, ادراک از روابط والدینی, بهزیستی ذهنی
    E. Hejazi*, N. Sadeghi, M. Shirzadifard
    The current research is aimed to investigate the relationship between basic beliefs and perception of parental relationships and subjective well-being. To do so, 655 high school students in Tehran (283 boys and 372 girls), were selected through cluster sampling. They were asked to complete the Basic Beliefs Inventory (BBI), the Perception of Parents Scale (POPS), the Satisfaction with Life scale, and the Positive and Negative Affection Scales inventories. Results obtained from correlation and regression analyses showed that meaningful world belief, favorable self belief, parents’ warmth perception, and perception of parents’ self-autonomy support are positively and significantly related to subjective well-being. Meaningful world belief along with perception of parents’ warmth, favorable self belief, and parents’ self-autonomy support detemine 51% of changes in subjective well-being. Based on the results of the current study, it is concluded that attempts to construct positive beliefs and optimizing parental relationships have important contributions to students’ subjective well-being.
    Keywords: basic beliefs, perception of parenting, subjective well, being
  • اعظم حقی، حسن رجبی وردنجانی، احسان الله حبیبی، محمد زیندینی جشوقانی
    مقدمه
    بار ذهنی کار، مجموعه عواملی که بر فرآیند ذهنی پردازش اطلاعات، تصمیم گیری و عکس العمل فرد در محیط کار تاثیر می گذارد است. مطالعه حاضر با هدف تعیین بار ذهنی کار و فاکتور عوامل تاثیرگذار بر آن در پرسنل فوریت های اورژانس در حین انجام ماموریت های پیچیده نجات و انتقال مصدومین انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی، بر روی 96 نفر پرسنل فوریت های اورژانس شهر اصفهان در سال 1392 صورت گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد بار ذهنی NASA-TLX که شامل 6 مقیاس نیازهای ذهنی، نیازهای فیزیکی، نیازهای زمانی، نحوه عملکرد، میزان تلاش و سطح ناامیدی می باشد، استفاده شد و نمره بار ذهنی از طریق نرم افزارNASA-TLX مشخص گردید. سپس داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 و با استفاده از آزمون های آماری کولموگرف اسمیرنوف، تی مستقل، اسپیرمن و رگرسیون خطی چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    میانگین نمره بار ذهنی افراد مورد مطالعه در عملیات های پیچیده اورژانس با توجه به وزن و درجه هر یک از مقیاس های شش گانه (81/4±25/81)، محاسبه گردید که بیشترین نمره در مقیاس های شش گانه بار ذهنی کار NASA-TLX مربوط به نمره نیازهای ذهنی(14/8±10/90) و کمترین نمره مربوط به ناامیدی(01/8±20/55) پرسنل اورژانس در انجام ماموریت های پیچیده می باشد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که پرسنل فوریت های اورژانس در انجام ماموریت کمک به مصدومین و بیماران در معرض بار ذهنی کار بالایی می باشند که مهمترین علل آن می تواند ناشی از نیاز به سرعت عمل، تصمیم گیری های مهم و انتقال سریع بیماران به مراکز درمانی باشد. این بار ذهنی می تواند منجر به افزایش خطا در کارکنان گردد، لذا انجام مداخله های ارگونومیکی و روانشناختی جهت کاهش خطاهای انسانی، استرس و خستگی شغلی در این کارکنان، پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: بار ذهنی کار, شاخص NASA, TLX, پرسنل فوریت های اورژانس
    Haghi A., Rajabi H., Habibi A., Zeinodini M
    Introduction
    Mental workload is a set of factors that affect on the mental processes of information, providing decision making and individual reactions in the workplace. This study aimed to assess the mental work load and effective factors on it among the emergency medical personnel during the rescue missions, and transportation of the injured persons.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 96 emergency medical personnel in Isfahan in 2013. For data collection, a standard questionnaire was used. The NASA TLX is an assessment tool that rates perceived workload on 6 different subscales: Mental demand, Physical demand and temporal demand, Frustration, effort, and performance. Score of mental work load was determined by NASA-TLX (V.2) software. Using SPSS 18 through Kolmogorov–Smirnov (K-S) test, independent t test, spearman and multivariate linear regression were analyzed.
    Results
    Average scores on the mental workload during the complex mission emergency medical personnel according to the weight and rating of each of sextet scales, (81.25±4.81) were calculated. The highest score sextet scales of NASA-TLX mental workload was for mental demands (90.10±8.41) and the lowest score related to the disappointment (55.20±8.01) of emergency medical personnel during the mission emergency medical personnel.
    Conclusion
    Results showed that the emergency medical personnel at the mission complex emergencies exposed to high mental load that the main reasons were caused of the need to high speed action, make important decisions, and fast transportation of injured persons to the medical centers. This mental workload can lead to increase the error in the emergency medical personal, therefore, ergonomic and psychosocial interventions are suggested to reduce the human errors, stress and stress and fatigue among the emergency medical personnel job performance.
    Keywords: NASA, TLX, Mental workload, Emergency personal
  • بهاره امیری، خدامراد مومنی*، کامران یزدانبخش

    هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکد ماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورنده ای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده می کنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روان شناسان می توانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمان ها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند.

    کلید واژگان: بهزیستی ذهنی, پدیدآورندگی - راکدماندگی, راهبردهای مدیریت زندگی, روان شناسی گستره عمر, میانسالی
    Bahareh Amiri, Khodamorad Momeni*, Kamran Yazdanbakhsh

    The purpose of this study was to identify the mediating role of life management strategies in the relationship between generativity-stagnation with subjective well-being in the middle age period. The research framework was correlation type and the statistical population of the research consisted of all middle-aged citizens of Kermanshah 200 individuals (127 men and 73 women) were selected by voluntary sampling method and responded to four instruments of subjective well-being (Keyes, Shmotkin & Ryff, 2002), Loyola generativity scale) McAdams & de St Aubin, 1992), stagnation scale (Bradley,1997), and life management Strategies scale (Baltes et al.,1999). For data analysis, we used path analysis. The results showed generativity- stagnation has a relationship with subjective well-being through life management strategies. those creators who use life management strategies will enjoy more subjective well-being in middle age. Also, people who experience stagnation in middle age use less management strategies, which reduces subjective well-being. As a result, considering the importance of subjective well-being in the middle-aged, psychologists can take a step towards increasing the quality of this period by relying on the two variables of generativist- stagnation and life management strategies and trying to improve and modify them in the middle-aged and performing interventions and treatments in the society

    Keywords: Subjective Well-Being, Generalist- Stagnation, Life Management Strategies, Life Span Psychology, Middle Age
  • محمد مقیسه، احسان الله حبیبی، اکبر حسن زاده، محمدکاظم خوروش، نهال آرامش، امیرحسین پوررحمتیان
    مقدمه
    از روش های ارزیابی تناسب کار جسمانی، ذهنی و فیزیولوژیکی است. رایج ترین ابزار به کار برده شده برای ارزیابی خستگی حین کار فیزیکی با علائم ذهنی استفاده از مقیاس بورگ و فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب است. این مطالعه با هدف بررسی سختی کار بر اساس ارزیابی ذهنی و فیزیولوژیکی در یکی از صنایع فلزی اصفهان انجام شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه 200 نفر پرسنل مرد به صورت تصادفی ساده شرکت نموده اند، افراد مورد مطالعه به وسیله ارگومتر و پروتکل آستراند مورد ارزیابی قرار گرفتند.از افراد حین انجام آزمایش خواسته شد تا مقیاس بورگ (شدت تلاش درک شده) را به منظور ارزیابی ذهنی نرخ گذاری و همچنین ضربان قلب آنان به عنوان شاخص فیزیولوژیکی توسط دستگاه ثبت شد.
    یافته ها
    نتایج ارتباط قوی، بین شدت تلاش درک شده با افزایش بار کاری ارگومتر را نشان داد(91/0= R^2) (0001/0P<). از سویی ارتباط ضربان قلب با افزایش بارکاری معنی دار می باشد(96/0= R^2) (0001/0P<)، آنالیز رگرسیون خطی در ارتباط شدت تلاش درک شده و بار کاری به صورت معادله workload=12/56 -4/45 (RPE) و در ارتباط ضربان قلب و بار کاری به صورت معادله workload=125/89 -0/54(HR) می باشد. به عبارتی بار کاری فیزیکی دارای ارتباط قوی تری با ضربان قلب نسبت به شدت تلاش درک شده را دارد.
    نتیجه گیری
    با استفاده از معادله رگرسیون توسعه یافته، بار کاری فیزیکی قابل سنجش می باشد تا با اندازه گیری ضربان قلب در حین کار و یا درک ذهنی فرد، تغییرات توانایی فیزیکی نیروی کار پایش شود تا سلامت جسمی و روانی با هم مد نظر قرار گیرد و بر اساس آن پیشگیری های مورد نیاز، معاینات دوره ای، آموزش و غیره صورت گیرد.
    کلید واژگان: بار کاری, شدت تلاش درک شده, ضربان قلب, صنایع فلزی
    Mohammad Moghiseh, Ehsan Habibi, Akbar Hasanzadeh, Mohammad Kazem Khorvash, Nahal Aramesh, Amir Hossein Poorrahmatian
    Background
    The importance of ergonomics is to create fit between work and human physiology using assessment methods of physical, physiological and subjective evaluation. The most commonly used tool for assessment of subjective symptoms is Borg scale during physical work and heart rate in physiological situations. This study is based on a subjective and physiological assessment during hard work in one of the metal industry in Isfahan.
    Method
    In this study, 200 male workers have entered voluntarily according to the Strand study protocol and were evaluated by ergometer. Subjects were asked to report Borg scale at the end of each minute pricing during the experiment, and the heart rate at the end of each minute was recorded by the device.
    Result
    There was a very strong correlation between the perceived intensity of effort as a subjective factor and ergometer increased workload (R^2= 0/91),(P<0.0001). Heart rate as a physiological factor associated with an increased workload and stiffness (R^2=0/96),(P<0.0001). Linear regression analysis of the relationship between perceived effort and workload was as equation Workload= 126.54 - 4.45 (RPE) and linear regression analysis of the relationship between heart rate and physical workload was as equation Workload= 125.89 – 0.54 (HR). In other words, the physical workload and heart rate has a more significant relationship than rating of perceived exertion with physical workload. Consequences: With a developed regression equation without any laboratory facilities, the workload of physical work is easily measurable. The physical working ability could be estimated based on measuring heart rate during work, or on the basis of changes in perceived physical ability and mental labor monitoring, so the required periodic checkups, education, etc. could be done.
    Keywords: aerobic capacity, rate of perceived exertion, heart rate, workers in metal industries
  • زهرا رضایی*، احمد به پژوه، باقر غباری بناب
    هدف کودکان کم توان ذهنی، علاوه بر مشکلات ارتباطی و اجتماعی، با والدین، برادران و خواهران و معلمان خود هم مشکل دارند. ماهیت پایدار طرد اجتماعی به آسانی سبب انزوای اجتماعی این کودکان می شود. درنتیجه کودکان و بزرگسالان کم توان ذهنی، دوستان کمی دارند. آن ها ناامید هستند، ولی می خواهند دوست داشته شوند. آن ها تلاش می کنند دوستانی پیدا کنند ولی تلاش آن ها، شانسشان را برای تعامل با دیگران به حداقل می رساند و چرخه معیوبی را ایجاد می کند. با توجه به ویژگی هایی که برنامه آموزش ارتباط بدون خشونت دارد، به نظر می رسد این برنامه بتواند مشکلات ارتباطی کودکان کم توان ذهنی را کاهش دهد و تعامل مادرکودک را بهبود بخشد. آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت یکی از روش های ارتقای مهارت های ارتباطی والدین با کودکان کم توان ذهنی است، چراکه این والدین با مشکلاتی در ارتباط با فرزندان خود مواجه هستند. امروزه تلاش های زیادی برای بهبود تعامل مادرکودک در مادران کودکان با نیازهای ویژه، به خصوص مادران کودکان کم توان ذهنی صورت می گیرد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت بر تعامل مادرکودک در مادران با کودک کم توان ذهنی انجام شد. روش بررسی این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام مادران کودکان کم توان ذهنی مرکز روزانه آموزشی و توان بخشی البرز، وابسته به سازمان بهزیستی تشکیل دادند. 30 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی با روش نمونه گیری دردسترس از مرکز توان بخشی البرز واقع در شهرستان البرز استان قزوین انتخاب و سپس در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش، در هشت جلسه آموزشی (هفته ای دو جلسه و هر جلسه 90 دقیقه) در برنامه آموزش ارتباط بدون خشونت شرکت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش مقیاس رابطه والد کودک پیانتا (1992) بود. مقیاس رابطه والدکودک پیانتا را مادران برای آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. اطلاعات به دست آمده از پرسش نامه در قبل و بعد از مداخله با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نسخه 22 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها در ابتدا مفروضه های عادی بودن و همگنی واریانس کوواریانس متغیرها ارزیابی شد. آزمون کلموگروف اسمیرنوف حاکی از آن بود که همه متغیرها عادی هستند (P>0/05). آزمون باکس هم فرض همگنی واریانس کوواریانس را تایید کرد؛ بنابراین، مفروضه های آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری برقرار است و می توان برای تجزیه و تحلیل داده ها از این آزمون آماری استفاده کرد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی در گروه های آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (P<0/001). همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون خرده مقیاس های تعارض، نزدیکی و وابستگی در گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (P<0/001). بر اساس مجذور اتا می توان عنوان کرد 67 درصد تغییرات رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی به علت اثر مشارکت آزمودنی ها در برنامه آموزشی ارتباط بدون خشونت است. همچنین بر اساس مجذور اتا می توان عنوان کرد به ترتیب 63، 65 و 66 درصد تغییرات هریک از مولفه های تعارض، نزدیکی و وابستگی از مشارکت آزمودنی ها در برنامه آموزشی ارتباط بدون خشونت ناشی می شود؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت در بهبود رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی تاثیر مثبت داشته است. نتیجه گیری والدین کودکان کم توان ذهنی نسبت به دیگر والدین کودکان استثنایی، به میزان بیشتری در ارتباط با فرزندشان مشکل دارند. برای این کودکان در موقعیت های اجتماعی دوراندیشی نشده است و از حقوق اجتماعی خود محروم می شوند. متاسفانه، آن ها جایگاه اجتماعی منفی را تجربه می کنند که کسب موفقیت را دشوار و به آرزویی همیشگی تبدیل می کند. آموزش ارتباط بدون خشونت موجب بهبود رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی می شود؛ بنابراین، برنامه ریزی برای ارائه آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت برای مادران با کودک کم توان ذهنی اهمیت ویژه ای دارد.
    کلید واژگان: ارتباط بدون خشونت, تعامل مادرکودک, کم توان ذهنی
    Zahra Rezaei*, Ahmad Behpajooh, Bagher Ghobari, Bonab
    Objective Besides their communication and socialization problems, many children with Intellectual Disability (ID) have difficulties with their parents, siblings, and teachers. The enduring nature of social reactions easily leads to social isolation. Thus, many children and adults with ID have few friends, even though they may desperately want to be liked. This can set up a vicious circle in which they attempt to win friends by latching onto the least chance for interaction with others. Regarding the characteristics of nonviolent communication program training, it seems that this program could reduce communication problems and improve mother-child interaction of children with ID. The nonviolent communication training program is one method for improvement of communication skills in parents of the children with ID because these parents are often facing problem in communication with their children. Nowadays, much effort is made for improving mother-child interaction, especially in mothers of children with ID. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effect of nonviolent communication program training on mother-child interaction in mothers of children with ID. Materials & Methods The present research was a quasi-experimental study with pretest-posttest and a control group. The study population included all of the mothers of children with ID who attend to Alborz Educational and Rehabilitation Institute which is located in Alborz Province, Iran under the supervision of welfare organization. The study sample included 30 mothers selected by convenience sampling method and assigned to two groups. The experimental group participated in a communication skills training program based on life language for 8 sessions (90 minutes for per session; twice a week), while the control group received no such training. The study instrument was the Pianta mother-child interaction scale (1992). The Pianta mother-child interaction scale was completed by mothers for all subjects in pretest and posttest. The study data were collected through the questionnaire before and after the training sessions. Multivariate analysis of covariance was performed in SPSS (Version 22) for analyzing the obtained data. Results First, the normality of study variables and contingency of variance and covariance assumptions were tested. The Kolmogorov-Smirnov test showed that all variables were normally distributed (P>0.05). Also, the Box test confirmed the contingency of variance-covariance assumption. So, assumptions of the MANCOVA test were confirmed and MANCOVA test can be used for analysis of data. The results of MANCOVA revealed that posttest scores of experimental and control groups had a significant difference with regard to mother-child interaction (P<0.001). Also, the results of MANCOVA revealed that posttest scores of experimental and control groups had a significant difference with regard to conflict, closeness, and dependency subscales (P<0.001). It can be stated that according to Eta2, 67% of the variance in mother-child interaction can be explained by the subjects’ participation in the nonviolent communication training program. Also, according to Eta2, respectively 63%, 65%, and 66% of the variance in components of conflict, closeness, and dependency can be explained by the subjects’ participation in the nonviolent communication training program. Therefore, communication skills training based on life language has a positive effect on mother-child interaction of the mothers of children with ID. Conclusion Parents of children with ID has more problems in communication with their children than parents of any other kind of exceptional children. It doesn’t take long that these children be ostracized from social activities. Unfortunately, the negative social status experienced by children with ID is difficult to overcome and usually long-lasting. Nonviolent communication program training improves mother-child interaction in mothers of children with ID. Therefore, providing nonviolent communication program training has particular importance for these mothers.
    Keywords: Nonviolent communication, Mother-child interaction, Intellectual disability
  • سید سعید ترابی، حمیدرضا حسن آبادی*، پروین کدیور، ربابه نوری

    مطالعه حاضر با هدف بررسی شاخص های روان سنجی مقیاس 14 گویه ای مقیاس ارزش ذهنی تکلیف (TSV؛ وو و فان، 2016) در جامعه دانشجویی ایرانی انجام شد.شرکت کنندگان 260 نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی شهرستان دامغان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در یک جلسه منفرد و به صورت اجرای کلاسی و با چیدمان یکسان ابزارها به ترتیب به مقیاس های ارزش ذهنی تکلیف، رفتارهای پیشرفت و خودکارآمدی پاسخ دادند. به منظور بررسی روایی سازه مقیاس TSV از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. نتایج تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس نشان داد مقیاس TSV از دو خرده مقیاس ارزش کاربردی- دستیابی و ارزش درونی تشکیل شده است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی با مقایسه مدل های رقیب تک عاملی، دوعاملی و چهار عاملی نشان داد که ساختار دوعاملی مقیاس برازش قابل قبول تری با داده ها دارد و کلیه شاخص های برازندگی نیز برازش مدل را تایید کردند. همچنین، همسانی درونی خرده مقیاس های TSV با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند. به منظور برآورد روایی ملاکی و همگرا ضرایب همبستگی خرده مقیاس های ارزش ذهنی تکلیف (TSV) با خرده مقیاس های تلاش و پشتکار از مقیاس رفتارهای پیشرفت (وو و فان، 2016) و خودکارآمدی تحصیلی (پینتریچ و دی گروت،1990) در سطح 01/0 معنی دار بودند. درمجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار TSV به مثابه ابزار جهت بررسی ارزش ذهنی تکلیف در بین دانشجویان ایرانی فراهم کرد و می تواند مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.

    کلید واژگان: مقیاس ارزش ذهنی تکلیف, ارزش کاربردی- دستیابی, ارزش درونی, شاخص های روان سنجی
    Seyed Saeed Torabi, Hamidreza Hassanabadi *, Parvin Kadivar, Robabeh Noori

    The purpose of this study was to investigate the psychometric Indices of the 14-item Questionnaire of Mental Scale (TSV; Wu & Fan, 2016) in the Iranian student community. Participants were 260 students from Damghan State universities who were selected by cluster sampling. Participants responded to individually Task Subjective Value scales, Achievement behaviors, and academic self-efficacy in a single classroom session with the same set of tools, respectively. Exploratory and confirmatory factor analysis were used to evaluate the construct validity of the TSV Scale. The results of principal component analysis with varimax rotation showed that the TSV scale consists of two subscales Utility-Attainment value and intrinsic values. Confirmatory factor analysis results by comparing competing single-factor, two-factor and four-factor models showed that the two-factor structure of the scale had a better fit to the data and all fit indices confirmed the fit of the model. Also, the internal consistency of the TSV subscales using the Cronbach's alpha method was appropriate. To estimate the criterion and convergent validity of the correlation coefficients of the TSV subscales with the subscales of effort and persistence on the Scales of achievement Behaviors (Wu & Fan, 2016) and academic self-efficacy (Pint rich and De Groot, 1990). The level of 0.01 was significant. Totality, the results of the present study provide evidence for the validity and reliability of TSV as a tool for assessing the subjective value of homework among Iranian students and can be used by researchers.

    Keywords: psychometric indices, Task Subjective Value Scale, Attainment- Utility Value, Intrinsic Value
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال