به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۲۴۸ عنوان مطلب
|
  • مهدی شکری
    نوشته پیش روی، برآن است تا تاثیر گناه بر شناخت را، در قلمرو شناخت حضوری و حصولی، باتاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی کند؛ در قلمرو شناخت حضوری، به بررسی تاثیر عامل گناه بر شناخت حضوری از خود و شناخت حضوری از خداوند می پردازد و درشناخت حصولی نیز بحث را در حوزه عقل عملی و نظری، پیش می برد.
    علامه طباطبایی، میزان فهم را در چارچوب علم النفس فلسفی، علم اخلاق تبیین می کنند؛ از این روی، در کنار عوامل اجتماعی و بیرونی نظیر دوری از مراکز علمی، ملکات واعمال ناپسند را نیز عامل تفاوت در فهم می دانند و بر نقش منفی ملکات رذیله در استعدادهای ذهنی و فراگیری علوم تاکید می کنند.
    در واقع، از آن جا که، آیات و روایاتی بر تاثیر تقوا برشناخت و قوه تمییز انسان تصریح دارد، می توان تاثیر اعمال وملکات را در متون دینی، در چارچوب تاثیر تقوا به مثابه خودنگه داری در اعمال و داشتن همهملکات فضیلت مند دانست. لذا، علامه طباطبایی بین رعایت تقوای الهی و توان عقل در ادراک نظری قایل به ملازمه اند؛ این سخن بدین معناست که نه تنها توان عقل در میزان رعایت تقوای الهی مؤثر است، بلکه پای بندی به تقوا در مقام علم نیز تاثیر دارد.
    کلید واژگان: شناخت, گناه, تقوا, عدالت اخلاقی, علامه طباطبایی
    Mehdi Shokri
    The present paper is going to examine the effect of sin on knowledge, whether direct or indirect knowledge, with an emphasis on Allamah Tabatabai’s viewpoint. In the domain of direct knowledge, the paper discusses such an effect in both the direct knowledge of the self and the direct knowledge of God. In the domain of indirect knowledge, it goes on to discuss it in terms of theoretical and practical reason. In fact, as the Koranic verses and the Islamic traditions have specified, God fearing results in increasing knowledge; moreover, it expresses itself in the form of self-controlling and in the acquisition of moral virtues. So, Allamah Tabataba`i holds that there is a concomitance between God fearing and the power of intellect in discursive discernment. This means that there is a mutual interaction between the power of reason and the observance of divine commands.
  • رضا حصاری*، یحیی کبیر، سید محمد موسوی
    تبیین عقلانی «انقطاع عذاب» توسط صدرالمتالهین، با انتقاداتی از سوی سبزواری مواجه شد. عدم پذیرش قاعده «القسر لایدوم» و عدم زوال فطرت الهی، حتی نسبت به کسانی که عذاب الهی براساس مقتضای طبع و ذاتشان است، دو انتقاد مهمی است که حکیم سبزواری نسبت به دیدگاه ملاصدرا دارند. در دیدگاه حکیم سبزواری ملکات رذیله در اثر تکرار، در نفوس افراد شقی رسوخ نموده است؛ به گونه ای که جزء ذاتیات آنها شده و امکان انفکاک آن وجود ندارد. لذا برای تمسک به انقطاع عذاب، جایی برای استفاده از قاعده «القسر لایدوم» نمی ماند. افزون بر این، استدلال به اینکه عذاب برخی براساس طبیعت و مقتضای ذاتشان است نادرست می باشد؛ زیرا فطرت الهی امری باقی است. لکن براساس دیدگاه ملاصدرا، هیچ یک از این دو انتقاد مورد قبول نمی باشد؛ زیرا وی تنها در یک مورد و نسبت به یک گروه خاصی از اهل عذاب از این قاعده استفاده می کند که خود این دیدگاه مورد پذیرش سبزواری است. بنابراین ملاصدرا هیچ گاه قایل به زوال فطرت الهی نسبت به هیچ یک از افراد موجود در آتش جهنم نمی باشد که در این نوشتار با روش تحلیلی- تطبیقی به تفصیل از آن بحث می شود.
    کلید واژگان: فطرت الهی, القسر لایدوم, ملاصدرا, ملکات رذیله
    Reza Hesari *, Yahya Kabir, Mohammad Moosavi
    Mulla Sadra’s rational explanation of “termination of the after death torment” came under Sabziwari's several criticisms. He has leveled two criticisms to Mulla Sadra’s point of view: first is based on the denial of the “no compulsion persists” rule, and second on that the God-given innate nature does not go away, even as to those who shall suffer due to their nature and temper. Sabziwari holds that through regular practice evil habits go implanted in the soul of damned people as an inseparable part of their nature. Therefore, there will be no room to resort to the "no compulsion persists" rule in order to prove the termination of torment. Furthermore, it is incorrect to argue that the torment of some people depends on their temper and required nature, because the God-given nature keeps exiting. According to Mulla Sadra’s viewpoint, however, none of the two criticisms are acceptable, because he merely applies the rule to one case and one particular people of hell punishment; the very viewpoint is embraced by Sabziwari himself, too. Accordingly, Mulla Sadra has never held that the God-given nature of all people in hellfire goes away. In this essay, the authors have comparatively and analytically examined this issue in detail.
    Keywords: The God-given innate nature, no compulsion persists, Mulla Sadra, evil habits
  • مهدی ستاری، محمدحسین صائنی*، حسین مرادی، فرهاد ادریسی

    یکی از پدیده هایی که در طول تاریخ اسلام، به چشم می خورد، پدیده تکفیر است. از خوارج در قرن اول هجری تا کسانی چون ابن تیمیه و بعدها محمد بن عبدالوهاب تا جریان هایی چون القاعده و داعش تحت عنوان گروه های سلفی و تکفیری، علی رغم این که در برهه های مختلف ظهور داشتند، ولی به نظر می رسد که اشتراکات و شباهت هایی میان عقاید و عملکردشان می توان یافت. این اشتراکات، در این مقاله، موضوع بحث است و هدف این است تا به روش کتابخانه ای و استفاده از گزارشات و مستندات تاریخی و کلامی، شباهت ها و اشتراکات موجود میان این جریان ها بررسی و استخراج شود. آن چه که از مقایسه این دو گروه و بررسی منابع و مستندات به دست می آید، این است که این دو، در باورهایی چون ظاهرگرایی، نفی تاویل، تقیه، توسل و شرک دانستن آن ها و تکفیر دیگر مسلمانان باهم شباهت و اتفاق نظر دارند که ناشی از جمود و تحجر و کج فهمی است و ریشه اش به جهل و فهم ناقص دین و چه بسا برخی ملکات رذیله نفسانی بر می گردد.

    کلید واژگان: تکفیر, خوارج, سلفیه, داعش, وهابیت
    Mehdi Sattari, Mohammadhossein Saieni *, Hossein Moradi, Farhad Edrisi

    One of the phenomena that can be seen throughout the history of Islam is the phenomenon of Takfir(Excommunication). From the Khawarij in the first century A.H to people like Ibn Taymiyyah and later Muhammad Ibn Abd al Wahhab to movements like Al-Qaeda and ISIS under the title of Salafi and Takfiri groups, despite the fact that they appeared at different times, it seems that commonalities and similarities between their beliefs and actions can be Found. These commonalities are the subject of discussion in this article and the goal is to examine and extract the similarities and commonalities between these movements using a library findings including a review of existing historical and verbal reports and documents. What is obtained from the comparison of these two groups and the examination of sources and documents is that these two are similar and agree in beliefs such as formalism, rejection of esoteric interpretation(ta'wil), taqiyyah(Precautionary Dissimulation), recourse and calling them polytheism and excommunication of other Muslims, which is caused by rigidity, petrification and misunderstanding and its roots go back to ignorance and incomplete understanding of religion and perhaps some satanic soul faculties.

    Keywords: takfir, khawarij, Salafism, ISIS, Wahhabism
  • رضا اکبری
    ابن سینا به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفا به بررسی فلسفی معاد روحانی می پردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار می کند. تصویری که او از معاد روحانی به دست می دهد بر فیلسوفان پس از او بسیار اثرگذار بوده است. روش کار او چنین است که ابتدا به ذکر پنج اصل دربار? قوای نفس و رابط? آنها با لذت و الم هر یک می پردازد و آن گاه این پنج اصل را در مورد نفس ناطقه پیاده می کند. علت آن است که بر اساس نفس شناسی او ذات نفس عقل است و حواس ظاهر و باطن به علت تعلق نفس به بدن تحقق دارند و به همین علت بعد از مرگ که بدن وجود ندارد حواس ظاهر و باطن نیز معدوم اند و هر گونه معاد روحانی مربوط به قو? ناطقه خواهد بود. او افراد بشر را با توجه به جنب? نظری و ملکات عملی و همچنین مقصر یا معاند بودن تقسیم می کند و وضعیت هر یک را در زندگی بعدی مورد بررسی قرار می دهد. بخشی از مباحث او نیز به وضعیت عده ای که وی از آنها با تعابیری چون «نفوس بله» و «نفوس ساده» یاد کرده اختصاص دارد. از نظر او عذاب ناشی از جنب? نظری نفس دائمی است، ولی عذاب ناشی از ملکات رذیله دائمی نیست و به پایان می رسد.
    کلید واژگان: ملکه, عقل نظری, لذت, قوای نفس, ابن سینا, نفوس بله, _ معاد روحانی, الم
    The aim of this article is to examine Avicenna’s theory of the immortality of human soul. Avicenna believes in immortality of the soul and resurrection of the body but he engages in a philosophical investigation about the former not the latter. According to his view, religion has talked of resurrection of the body in detail. The picture he presented of the immortality of the soul, viz spiritual immortality, was very impressive on Muslim philosophers. In illustrating the situation of the soul after death, first he mentions five principles about the pleasures and pains of the faculties of the soul and then makes use of these principles to explain the pain and pleasure of the intellect. Given that vegetative and animal faculties have embodied realizations and are evolved from the soul’s attachment to the body, they can’t survive the bodily death, so any kind of immortality belongs to intellect. He divides human beings according to the intellectual aspect of their souls and their habits and also according to their being adversary or culpable, and explains their position in the afterlife. He also explains the position of whom that couldn’t reach to intellect (bulh) in their earthy life. According to Avicenna, the punishment of intellectual aspect of the soul is everlasting but the punishment of the behavioral bad habits of the soul is temporary.
  • رضا اکبری
    در این مقاله نشان می دهیم که معاد جسمانی از دیدگاه ابن سینا آموزه ای خردگریز است؛ یعنی اثبات عقلی آن ممکن نیست و تنها باید آن را از طریق نقلی - که خود در نهایت مورد تایید عقل است - پذیرفت. البته، ابن سینا معاد روحانی را به لحاظ عقلی قابل اثبات می داند؛ از نظر او ذات نفس، عقل است که مجرد بوده و دیگر قوا به دلیل تحققشان از ناحیه تعلق نفس به بدن بهعنوان امری مادی، غیر مجرد اند. از آن جا که قوه عقل مجرد است و بعد از مرگ بدن باقی می ماند، می توان تبیینی فلسفی از لذات و آلام آن ارائه کرد. در نتیجه، معاد روحانی لذات و آلام قوه عقل است که از ملکات حسنه و رذیله سرچشمه می گیرد. اما با توجه به این که قوای نباتی و حیوانی در بدن تحقق دارند، با جدایی نفس از بدن نابود شده و از این رو، ارائه تبیین فلسفی از لذات و آلام آنها - در نظام فلسفی ابن سینا- میسور نیست. در نتیجه، اثبات عقلی معاد جسمانی امکان ندارد. به نظر می رسد، این تواضع عقلی بهتر از تلاش های ناموفق برای اثبات عقلی معاد جسمانی است.
    کلید واژگان: ابن سینا, عقل, نفس, جاودانگی, معاد جسمانی
    Reza Akbari
    In this paper I will show that Avicenna considers the bodily resurrection as a non-reasonable doctrine, which cannot be proved and can only be accepted through religious narrations which are eventually proved by reason. Avicenna, of course, maintains that the spiritual resurrection can be proved by reason. He takes the essence of the soul to be the intellect as an immaterial entity. Since the intellectual faculty is immaterial and survives the death of the body, there might be a philosophical account for its pleasures and pains. Thus the spiritual resurrection consists in the pleasures and pains of the intellect, which arise from the person's virtues and vices. But given that the vegetative and animative faculties are inside the body, they are destroyed after the separation of the soul from the body, and so its pleasures and pains cannot be philosophically accounted for. Thus it is impossible to prove the bodily resurrection by reason. It seems to me that this intellectual modesty is much better than attempts to prove the bodily resurrection through reason.
    Keywords: Ibn Sina, Intellect, Soul, Immortality, bodily resurrection
  • سیدعلی حسینی شریف
    بحث ارتباط اخلاق و صفات نیک و بد آدمی با ذات و طبیعت وی از مباحث کهن در عرصه حکمت عملی است، این مسئله که آیا همه اخلاق یا بخشی از آن، در همه انسان ها یا در بعضی از آدمیان اختیاری و اکتسابی، یا غیر اختیاری و غیرقابل تحصیل بوده و تغییر ناپذیر است، از دیر باز مطمح نظر دانایان و حکیمان بوده است.
    هدف این نوشتار طرح و دفاع از این نظریه است که فضایل و کمالات امور وجودی و حقایق عینی و اکتسابی هستند، اما رذایل اخلاقی امور عدمی و نقایص و اعدام ملکات فاضله اند و از این جهت همین که ذات انسان فاقد کمال و فضیلتی باشد کافی است تا مصداق رذیله مقابل قرار گیرد و از آنجا که انسان در اصل خلقت تهی از فضایل بوده و عالم و عادل متولد نمی شود، صرف ذات آدمی و به اصطلاح انسان من حیث هو هو، از این جهت مصداق رذایل است و این به معنی «ذاتی بودن» این صفات است، چنانکه امکان ذاتی ممکن می باشد، یعنی رذایل در عین ذاتی بودن مانند فضایل تغییرپذیر و زوال پذیر هستند و اختیار و اراده انسان در آن ها نافذ است. از این رهگذر تعلیم و تربیت نیز جایگاه ویژه خود را از دست نمی دهد.
    کلید واژگان: خلق, فضایل, رذایل, صفات ذاتی, صفات اکتسابی
    Sayyid AlĪ, Ḥ, UsaynĪ, SharĪ, F
    The relation between ethics and human good and evil attributes and his nature is among the age-old discourses in the field of practical philosophy (wisdom). Since long ago, it has been of concern to the learned and the philosophers as to whether all ethics or a part of it in all human beings or in some of them is optional and acquired or non-optional, unacquirable, and unchangeable. This writing aims at bringing up and defending the theory that excellences and virtues are existential affairs and objective and acquired facts; however, moral vices are non-existential affairs, contradictions and lacking of virtuous faculties. Therefore, that the human nature is lacking in a virtue or excellence suffices to be regarded as the evidence of the opposite vice and since man in the very creation is void of excellences and is not born learned and equitable, the mere nature of man or the so-called human being in terms of its essence, is in this respect the evidence of vices and this means the “essentiality” of these features, in case the essential possibility is likely. That is to say, the vices, although being essential, like virtues are changeable and perishable and man’s free will and volition are effective on them. As a result of this, education would not lose its special standing.
    Keywords: disposition, excellences, vices, essential attributes, acquired attributes, habit, nature
  • محمد مهدی، فیروزمهر
    مسائل اخلاقی با رویکردهای متفاوتی دسته بندی و تنظیم شده است: الف. رویکرد ارسطویی: از نگاه ارسطو اخلاق به معنای ملکات راسخه در نفس است که بر اثر تکرار عمل حاصل می شود. منشا عمل قوای نفس است و قوای نفس به قوه ی شهویه، غضبیه و عاقله تقسیم می شود، که بر اساس آن چهار فضیلت و هشت رذیله به عنوان اصول اخلاق تعریف گشته، سایر مسائل اخلاق به عنوان فروع این اصول تنظیم شده است. ب. رویکرد دینی و قرآنی: به سبب برخی کاستی های موجود در رویکرد ارسطویی، برخی صاحب نظران مسائل اخلاق قرآنی را بر اساس تنوع متعلقات افعال اختیاری انسان (خدا، خویشتن و دیگران) به اخلاق الهی، فردی و اجتماعی تقسیم و تنظیم کرده اند. ج. رویکرد تاریخی و وقوع مسائل اخلاقی در زندگی بشر بر اساس نقل قرآن. د. رویکرد عرفانی و سیر و سلوکی
    کلید واژگان: دسته بندی مسائل اخلاقی, قوای نفس, مسائل اخلاق, فضائل و رذائل
    Muhammad Mahdi Firouz Mehr
    Ethical issues are classified in different ways A. Aristotle Approach: based on the Aristotle’s view moralities are the innate dispositions gained by frequent exercise. The origins of moral acts are internal soul faculties which are divided to faculty of desiring، faculty of anger and faculty of reason. Based on these faculties four virtues and eight vices will be produced which make up the principles of ethics. Other ethical issues are secondary rulings stemming from the primary principles. B. Religious and Quranic Approach: Due to some shortages of Aristotle approach، some experts in Islamic and Quranic ethical theory divided ethical acts based on the elements they are connected to (i. e. God، oneself، others) to divine، individual and social ethics. C. Historical Approach: Investigating ethical issues as they happened in human life based on narration of Quran. D. Mystical Approach. ∗ Keywords:
    Keywords: Classification of ethical issues, Faculties of the soul, issues of ethics, virtues, vices.
  • مصطفی مختاری*، سید احمد غفاری قره باغ

    در علم اخلاق، به افعال اختیاری انسان و ملکات و صفات فاضله و رذیله نفس پرداخته می شود و راه های تهذیب نفس بیان می گردد. در این میان، کیفیت عملکرد قوای نفسانی تاثیر مستقیم در کیفیت زیست اخلاقی انسان دارد. اهمیت این مسئله، از این جهت است که اخلاق جدای از انسان نیست، بلکه سازنده هویت و من واقعی او است. علامه طباطبائی با تاکید بر مبدایت قوای نفسانی و نقش آن در کیفیت صدور فعل اخلاقی، رویکردی انسان شناسانه به حوزه اخلاق ارائه می دهد. در این رویکرد، تمامی مفاهیم اخلاقی در مفهوم «اعتدال» خلاصه می گردد و راه رسیدن به تربیت اخلاقی و رهایی از رذائل را اعتدال بخشی به قوای درونی نفس برمی شمرد. وی جایگاه ادراکات عقل عملی را بی بدیل توصیف می کند؛ ولی ازآنجاکه انسان شناسی علامه از خداشناسی او جدا نیست، ضمن پیوند میان این دو مبنا، با بهره گیری از معارف قرآن در نهایت رویکرد «اخلاق توحیدی» را برگزیده و آن را کامل ترین رویکرد اخلاقی نسبت به مکاتب اخلاقی پیش از اسلام معرفی می نماید. روش این مقاله، تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: اخلاق, قوای نفس, اعتدال, عقل, توحید, علامه طباطبائی
    Mustafa Mokhtari*, Seyyed Ahmad Ghafari Gharrebagh

    In the ethics, human’s freewill deeds, good characteristics and traits, and moral vices of the self are discussed, and the ways of self-purification are expressed. In the meantime, the quality of the actions of sensual forces has a direct impact on the quality of one’s ethical life. The importance of this issue is that morality is not separate from man, but is the maker of his real identity and his real I. Allameh Tabataba'i, with emphasis on the originality of the sensual forces and its role in the quality of issuing moral act, offers an anthropological approach to the field of ethics. In this approach, all ethical concepts are summarized in the concept of "moderation" and the path to moral training and liberation from vices is described as moderation in the inner forces of the self. He describes the place of the perceptions of practical reason unmatched; but since Allameh's anthropology is not separate from his theology, while linking these two foundations, using the teachings of the Quran, finally, he adopts the "monotheistic ethics" approach and introduces it as the most comprehensive ethical approach to pre-Islamic moral schools. The method of this article is analytical and using library data

    Keywords: Ethics, Self, Moderation, Reason, Monotheism, Allameh Tabataba'i
  • حسین اژدری زاده *

    یکی از مباحث اساسی در حوزه اخلاق، میزان اثرپذیری آن از عوامل فرهنگی و اجتماعی است. عالم ربانی، ملااحمد نراقی، در کتاب گران سنگ خود، «معراج السعاده»، به این مهم توجه ویژه دارد. او ضمن آنکه حضور در جامعه را زمینه رسیدن به صفات اخلاقی دانسته است، بین کنش های اجتماعی ازیک سو، و معرفت ها و ملکات اخلاقی ازسوی دیگر، تعامل برقرار می کند. به علاوه، او برای بسیاری از صفات اخلاقی، خاستگاه اجتماعی قایل است. وی همچنین با دخالت دادن عرف، به نوعی نسبیت اخلاقی معتقد است. وی عوامل اجتماعی را در تکوین شخصیت اخلاقی مهم می داند و آنها را یک راه کلیدی برای ریشه یابی و ریشه کنی صفات رذیله، و ایجاد و رشد صفات حسنه معرفی می کند.

    کلید واژگان: تعین فرهنگی اجتماعی, معرفت های اخلاقی, صفات اخلاقی, وظایف اخلاقی
  • محمد تقی سبحانی نیا *
    «تقلب» یکی از رذایل رفتاری است که رواج آن در یک محیط انسانی، اعم از محیط کار، تحصیل یا در سطح کلان جامعه، تبعات بسیار سنگین و جبران ناپذیری به دنبال دارد. آگاهی از پیامدهای این رذیله رفتاری، یکی از راهکارهای منع رواج این رذیله در جامعه به شمار می رود؛ رذیله ای رفتاری که ممکن است در صورت استمرار آن، به رذیله اخلاقی تبدیل شود. مهم ترین انواع تقلب در تحصیل، امور اقتصادی، مالی و تقلب در امور حاکمیتی و پست و مقام متجلی می شود. پیامدهای ناگوار آن، در دو بخش فردی و اجتماعی آشکار می گردد، به گونه ای که فرد متقلب بیش از هر کسی متحمل آن خواهد شد. در این مقاله، با روشی کتابخانه ای تلاش شد تا پیامدهای فردی و اجتماعی آن به تفکیک شناسایی و تبیین شود. در مسیر دستیابی به این مهم، از منابع قرآنی و روایی در حد امکان بهره گیری شده است.
    کلید واژگان: تقلب, دروغ, رذایل اخلاقی, آسیب های اجتماعی, پیامدهای تقلب
    Muhammad Taqi Subhaninia *
    The fraud is one of the behavioral vices that have very grave and irreversible consequences if it spreads in the human being's environments, such as workplace, educational place or at the macro level of society. One of the ways to prevent the spread of this vicious behavior in society is awareness about the consequences of this behavior. This behavioral vice may turn into vicious morale by continuation. The most important types of fraud manifest in education, economic affairs, financial affairs, governance affairs and position. The devastating consequences of this behavior are evident in both individual and social, so that the dishonest person will suffer more than anyone else. Using the library method this paper identifies the individual and social consequences of fraud through the Holy Quran and the narrations.
    Keywords: fraud, lie, behavioral vices, social harm, consequences of fraud
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
متن مطلب
نوع نشریه
  • علمی
    248
اعتبار نشریه
زبان مطلب
موضوعات گروه نشریات علمی
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال