-
در این مطالعه با توجه به اعماق سطح بالایی پی سنگ و سطوح بالایی و پایینی سازند آسماری و ضخامت این سازند و سازندهای رسوبی بالای پی سنگ، تاثیر ریخت شناسی سطح بالایی پی سنگ بر فضای رسوب گذاری مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از تحقیقات پیشین و داده های بیش از 200 حلقه چاه حفاری شده در میادین نفتی فروبار دزفول و دشت آبادان، نقشه های عمقی سطح بالایی پی سنگ و سطوح بالایی و پایینی سازند آسماری و نقشه های هم ضخامت سازند آسماری و سازندهای بالای پی سنگ تهیه گردید. نقشه سطح بالایی پی سنگ نشان می دهد که کمینه و بیشینه مقادیر مربوط به عمق پی سنگ از حدود 7000 تا 15000 متر متغیر است، به طوری که عمیق ترین سطح آن در فروبار دزفول شمالی و کم عمق ترین آن در فروبار دزفول جنوبی و دشت آبادان قرار دارد. نقشه های سطوح بالایی و پایینی سازند آسماری نیز انطباق خوبی با نقشه سطح بالایی پی سنگ، به ویژه در ناحیه فروبار دزفول شمالی، نشان می دهند. همچنین نقشه های هم ضخامت تهیه شده نیز هم خوانی مناسبی با نقشه عمقی سطح بالایی پی سنگ و سطوح بالایی و پایینی سازند آسماری در این ناحیه دارد. با این وجود در فروبار دزفول جنوبی نقشه سطح بالایی پی سنگ همخوانی منطقی با دیگر نقشه ها نشان نمی دهد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که فضای رسوب گذاری سازند آسماری در فروبار دزفول شمالی و دشت آبادان، عمدتا متاثر از ریخت شناسی سطح بالایی پی سنگ در دوره های مختلف رسوب گذاری بوده است. بنظر می رسد این فضا در فروبار دزفول جنوبی عمدتا تحت تاثیر زون های گسلی پی سنگی قرار داشته است. براساس نتایج این مطالعه بیشترین نرخ تامین رسوب در بخش میانی فروبار دزفول شمالی ثبت شده است.کلید واژگان: زاگرس, فروبار دزفول, پی سنگ, سازند آسماری, فضای رسوب گذاریThe effect of basement’s upper surface morphology on the accommodation development is investigated in this study, through a case study from the Asmari Formation in Dezful Embayment and Abadan Plain. Considering the depth of the basement’s upper surface, position of the studying formation’s bounding surfaces, its thickness and total thickness of basin fill sediments are calculated. Based on the available data from previous researches and data extracted from more than 200 drilled oil wells in the studied area, the maps of basement surface, the Asmari Formation bounding surfaces, isopach maps of the Asmari Formation and total basin fill deposits are created. Results from this study shows the minimum and maximum depth of the basement’s upper surface 7,000 and 15,000 meters respectively. The deepest level of the surface is in the north Dezful Embayment, while the shallowest level in the southern Dezful and Abadan plain. The maps of the formations bounding surfaces well correlates with the basement’s upper surface map, especially in the north Dezful embayment area. Similar results are achived from the correlation of created isopach maps with that of basement’s top. However, slight discrepancy in the correlations is observed in the south Dezful embayment. Results of present study clearly show that development of accommodation space of the Asmari Formation in the north Dezful embayment and Abadan plain was mainly affected by the basement upper surface during different sedimentation periods. The accommodation space in the southern Dezful embayment was most likely affected from the basement faults’ actvities. Highest rate of sediment supply was recorded in the middle part of the north Dezful embayment.Keywords: Zagros, Dezful embayment, Basement, Asmari Formation, Accommodation space
-
تفسیر زمین ساختی زاگرس در قالب مطالعه هندسه حرکت (حد واسط گسلهای میناب تا قطر- کازرون)اگر چه بحث درخصوص پی سنگ زاگرس از دیرباز توسط محققین مختلف بیان شده است، اصولا بحث مقادیر حرکت و نحوه چرخش پی سنگ زاگرس در حد واسط گسلهای میناب و قطر - کازرون تنها در چند مقاله و در حد کلی بیان شده است.
هدف اصلی این نوشتار رسیدن به مقادیر حقیقی توزیع سرعتهای خطی در گستره پی سنگ زاگرس در حد واسط گسلهای میناب تا قطر - کازرون می باشد. از آنجا که هر مدل صحیح و اصولی از ساختار منطقه می بایست براساس داده های واقعی استوار باشد، ابتدا سعی شده است براساس کلیه شواهد موجود در منطقه چرخش پی سنگ به اثبات برسد سپس براساس تئوری های هندسیه حرکت و براساس سرعتهای اندازه گیری شده از جابجایی و بازشدگی دریای سرخ و خلیج عدن مقدار سرعت دورانی صفحه عربستان بدست آمد در نهایت با جمع برداری سرعتهای انتقالی و دورانی و با احتساب مرکز دوران در بخشی از منطقه مورد مطالعه، نمودارهای توزیع سرعت خطی برای نقاط مختلف پی سنگ رسم گردید که همگی با واقعیت یعنی چرخش و نرخ حرکت پی سنگ در محدوده مورد نظر کاملا همخوانی دارد.
کلید واژگان: تفسیر زمین ساختی, هندسه حرکت, گسل, پی سنگ زاگراس -
سد اکباتان از نوع سد بتنی وزنی پایه دار است که به منظور تامین آب آشامیدنی شهر همدان بر روی رودخانه یلفان و در فاصله 5 کیلومتری از شهر همدان ساخته شده است. به دلیل پر شدن بیش از نیمی از ظرفیت سد توسط رسوبات و به منظور رفع مشکل فوق و تامین آب شرب مورد نیاز شهرهمدان، پروژه افزایش ارتفاع سد اکباتان به عنوان راه حل اصلاحی انجام پذیرفته است. بستر قبلی سد بر روی سنگ های شیستی قرار داشته که در اثر افزایش در قاعده سد بعد ازافزایش ارتفاع، بخشی از پی سد جدید بر روی سنگ های آهکی کارستی قرار گرفته است. این موضوع باعث ایجاد نگرانی هایی در خصوص وضعیت باربری و نشست پی سنگ کارستیک و همچنین افزایش احتمال فرار آب از طریق مجاری کارستی گردیده است. در این پژوهش بررسی های آزمایشگاهی و صحرایی به منظور ارزیابی خصوصیات زمین شناسی مهندسی پی سنگ انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که سنگ های آهکی موجود در پی سنگ، دارای خصوصیات مهندسی متوسط و قابلیت انحلال بالایی هستند. همچنین شکستگی هایی که همراستا با زون زاگرس می باشند، نقش مهمی در جهت یافتگی مجاری کارستی دارند. شناسایی زون های کارستی پی سنگ با حفر گمانه های اکتشافی و انجام آزمون های فشارآب انجام گردید است. نتایج این آزمایشات نشان می دهد که زون های کارستی در تکیه گاه راست و بستر سد در بخش سطحی بوده و حداکثر تا عمق 30 متری از سطح زمین ادامه دارند. با این وجود، کارستی شدن در تکیه گاه چپ در اعماق 80-55 متری گسترش پیدا کرده است. با توجه به لزوم اجرای عملیات افزایش ارتفاع سد، به منظور افزایش توان باربری پی سنگ و جلوگیری از فرار آب اقدام به اجرای پرده آببند و عملیات تزرق سیمان گردیده و نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
کلید واژگان: سد اکباتان, افزایش ارتفاع, نفوذپذیری, تزریق پذیری, پی سنگ, کارستKarst Studies and Assessment of Groutability of Rock Foundation in Ekbatan Dam (Heightening Pattern)Ekbatan dam is a buttress gravity concrete dam. This dam is performed on Yalfan River in 5 km from south-east part of Hamedan, Iran. The purpose of dam is providing the drinking water of Hamedan city. It should be noted that more than 50% of dam capacity is filled by sediments. For this reason and in order to provide the drinking water of Hamedan city, it was decided to increase the height of old dam. The old dam was performed on the schisty rocks. Due to the heightening of dam and increasing of dam foundation, a main part of dam foundation is located on the karstic limestones. This caused to be worry about the bearing capacity, settlement and seepage problems in the new dam site. In this research, both labratoray and filed investigations have been carried out. Results show that rock mass properties are in medium category and they show potential of solubility. In this site, orientation of the main joint set is as same as Zagros zone orientation, which plays an initial role in distribution of karstic conduits. Recognition of karstic zones has been carried out using boreholes and water pressure tests data. Results show that karstic zones in the right abutment and also central part of the dam are located in the surface parts and maximum in 30m depths. Whereas, concentration of karstic zone in left abutment has been develop in 55-80 m depths. Because of dam heightening and in order to increase the bearing capacity of dam foundation and prevent the seepage problems, cut off design and grouting have been carried out. Consequently, their results have been analyzed. -
در این مقاله با استفاده از داده های گرانی دریایی برداشت شده ی حوضه شرقی خلیج فارس به تخمین عمق سطح پی سنگ پرداخته و منطقه با مدل سازی سنگ بستر بررسی شده است. برای تخمین عمق از چند روش مختلف برای تحلیل میدان گرانی از جمله روش های خودکار)دیکانولوشن اویلر،دیکانولوشن ورنر،سیگنال تحلیلی)، روش طیف توانو مدل سازی وارون سه بعدی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داد که عمق دسترسی به پی سنگ، تقریبا 6000 متر و بیشینه عمق آن در حدود 14000-13500متر تخمین زده شده است.کلید واژگان: داده های گرانی دریایی, تخمین عمق, حوضه خلیج فارس, مدل سازی وارون
-
فصلنامه زمین شناسی ایران، پیاپی 51 (پاییز 1398)، صص 111 -128
منطقه بصیران واقع در جنوب شهر بیرجند در یک محیط آتش فشانی واقع شده و از نظر کانی سازی های معدنی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در سال 1383 عملیات مغناطیس سنجی هوابرد با وضوح بالا (فواصل خطوط 250 متر) در محدوده ای به وسعت حدود 850 کیلومتر مربع توسط سازمان زمین شناسی کشور اجرا گردید. هدف از اجرای این عملیات علاوه بر شناسایی مستقیم کانی زایی های معدنی جدید، تولید یک پایگاه داده ژئوفیزیکی مطلوب برای مطالعات و اکتشافات زمینی در آینده بوده است. روش مغناطیس هوابرد ابزاری موثر در شناسایی پی سنگ مغناطیسی و شناسایی خطواره های مغناطیسی پنهان در مناطق مختلف بخصوص محیط های آتش فشانی است. به منظور تهیه نقشه های مغناطیسی مورد نیاز برای تفسیر زمین شناسی، تصحیحات و پردازش های لازم از جمله تصحیح تغییرات روزانه، دورافت، حرکات مانور بالگرد و هم ترازسازی بر روی داده های خام شدت میدان مغناطیسی صورت گرفت. در این مقاله با استفاده از داده های مغناطیس هوابرد به دو موضوع اساسی در اکتشافات پرداخته شده است: 1- برآورد عمق پی سنگ مغناطیسی و 2- شناسایی فابریک ها و گسل های مغناطیسی. به منظور برآورد ضخامت رسوبات غیرمغناطیسی از تلفیق روش های اویلر و ورنر استفاده شده است. با در نظر گرفتن شواهد زمین شناسی نتایج هر کدام از این روش ها مورد تحلیل قرار گرفت و سپس مطلوب ترین عمق مربوط به پی سنگ مغناطیسی در هر نقطه تعیین گردید. در نهایت نقشه خطوط هم تراز پی سنگی مغناطیسی ارائه شد. در بسیاری از بخش های منطقه که توسط واحدهای آذرین پی سنگی پوشیده شده است، عمق صفر و دیگر بخش ها عمق چند متر تا حدود 1200 متر برآورد شده است. بیشترین عمق پی سنگ مغناطیسی مربوط به حوضه رسوبی شرق منطقه است. به منظور شناسایی خطواره های مغناطیسی از فیلتر مشتق زاویه تیلت در ارتفاع فراسوی50 ، 200 ، 500 و 1000 متر استفاده گردید. آن دسته از گسل های مغناطیسی که در نقشه های تیلت فراسوی 500 و 1000 متر قابل ردیابی هستند، به عنوان گسل های اصلی یا پی سنگی و دیگر گسل های شناسایی شده در نقشه تیلت به عنوان گسل های فرعی در نظر گرفته شد. در مجموع بیش از 20 گسل پنهان درجه یک و دو شناسایی و به نقشه درآمد.
کلید واژگان: بصیران, خراسان جنوبی, خطواره مغناطیسی, پی سنگ مغناطیسی, مغناطیس سنجی هوابردBasiran area in the south of Birjand city is well-known for its important mineral potential and is located in the volcanic region of eastern Iran. . In 2005, the geological survey of Iran (GSI) conducted a high resolution airborne magnetic survey over the area about 850 km2 to create a suitable geospatial database for further explorations and investigations. Aeromagnetic survey is an effective tool for magnetic basement mapping and detecting concealed magnetic lineaments in a volcanic area. This work focuses on two main subjects using aeromagnetic data: (1) depth estimation of sediment sequences (i.e. depth to the magnetic basement), and (2) extracting magnetic lineaments. Necessary corrections such as diurnal, compensation, lag and IGRF applied over the raw aeromagnetic data to generate residual magnetic intensity data. Then, required filters were sequentially applied. They were reduced-to-pole (RTP), upward continuation (UP), Euler and Werner deconvolutions and Tilt derivation (TDR). To estimate the thickness of sedimentary sequences, a combination of depth estimators that were the Euler and Werner were utilized. Consequently, the outputs showed thick volcanic (magnetic basement) outcrops in some portions, and the thick sedimentary sequences that extended from a depth of a few meters to 1200 meters. Magnetic lineament in the form of magnetic fabric and fault were detected by tilt derivation method, in which positive and negative peaks in TDR map were in association with a magnetic fabric in the area. Meanwhile, magnetic fabrics showed small linear magnetic traces which were used for recognition of linear structural pattern. In addition, magnetic faults were detected through implementation of a collection of filters namely TDR of RTP_UP of 50, 200, 500 and 1000 meters. Note that, minor magnetic faults (order 1) were only detectable in the low level TDR_UP, but major ones were detectable in the high level of TDR_UP. This work emphasizes the important role of the magnetic data processing to better understand the relation between magnetic anomalies and the subsurface geology. Totally, more than 20 first and second order faults were identified and mapped.
Keywords: Basiran area, South of Khorasan, Magnetic basement, Magnetic lineaments, Aeromagnetic -
پهنه شمالی – جنوبی گسل راستالغز منقارک در کمربند ساده چین خورده زاگرس قرار داد که از 30 کیلومتری باختر شیراز شروع شده و تا جنوب شهرستان دهرم به طول 140 کیلومتر ادامه دارد. ساختهای نمکی متعددی همانند جهانی، فیروزآباد و گچ از داخل پهنه گسل منقارک و ساخت نمکی کوچک دیگری در راستای راندگی کیلاق بیرون زده است. وجود ساختهای نمکی در منطقه می تواند بیانگر لایه جدا کننده و گرانرو در توالی رسوبی باشد. وجود و یا تغییر در توزیع لایه های جداکننده گرانرو در افقهای مختلف، می تواند بر چگونگی سبک دگرشکلی در بخشهای بالایی و پایینی تاثیرگذار باشد. در این نوشتار، تغییرات فضایی افقهای جداکننده گرانرو و تاثیر آن در سبک دگر شکلی پهنه گسل منقارک با استفاده از همانند سازی مدرج آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. در یک کمربند چین خورده – رانده، هر چه قدر ضریب چسبندگی پی سنگ و توالی رسوبی پوشاننده بیشتر باشد، پهنای دگرشکلی کم و شیب انباشتگی زیاد بوده و هر چه ضریب چسبندگی کم باشد، پهنای دگرشکلی زیاد شیب انباشتگی یا شیب توپوگرافی ملایم است. وجود و ستبرای زیاد سری نمکی هرمز بین پی سنگ و رسوبات پوشاننده، باعث کاهش ضریب چسبندگی پی سنگ و رسوبات بالایی شده و نبود آن یا ستبرای کم آن بیانگر ضریب چسبندگی بالا بین پی سنگ و رسوبات بالایی است. نتایج این بررسی نشان می دهد که شیب انباشه دگرشکلی در منطقه متغیر بوده و به خوبی با نحوه توزیع لایه های جدا کننده گرانرو در ارتباط بوده و از آن پیروی می کند. در باختر پهنه گسل منقارک، ضریب چسبندگی و شیب انباشتگی زیاد، پهنای دگرشکلی کم و در خاور پهنه، ضریب چسبندگی و شیب انباشتگی کم، پهنای دگرشکلی زیاد است.
کلید واژگان: کوهزاد زاگرس, پهنه گسل راستالغز منقارک, دکلمان قاعده ای, مدل سازی آنالوگ, نمک هرمز, شیب انباشتگیThe N-S strike-slip Mangharak fault zone is located in Zagros simply folded belt, and continuous from about Shiraz to south of Dehram for about 140 km. Various large salt plugs such as Jahani, Firuzabad, Gach in the middle part of Mangharak fault zone, and small salt plug in Kaylag thrust pierce the cover layers. Existence of salt plugs in this area indicates the presence of viscous basal decollement layers at depth, which may cause variation in structural style above and below the decollement. Spatial distribution of decollement layers are analyzed through experimental analogue modeling method. As a result when cohesion coefficient between basement rocks and sedimentary sequence is high, tapper angle of the thrust and fold belt is high and width of deformation is narrow. Existence of Hormoz salt Formation has decreased the cohesion coefficient between basement and cover sequence. Consequently, in the studied area the tapper angle of deformed belt is variable and closely related to the spatial distribution of the decollement layers. In the west of Mangharak fault zone, cohesion coefficient and tapper angle are high, width of deformed zone is low, however in the east of Mangharak fault zone, cohesion coefficient and tapper angle are low, and width of deformed zone is high. -
در این پژوهش دگرشکلی ترد در همتافت تکاب بررسی شده است. دو دسته گسل اصلی در شمال خاور تکاب تغییرشکل این منطقه را کنترل کرده است. دسته اول با شیب زیاد و روند شمال شمال باختر- جنوب جنوب خاور دارای سازوکار اصلی راستالغز راستبر و مولفه وارون است. دسته دوم با شیب متوسط، سازوکار وارون و روند باختر شمال باختری- خاور جنوب خاوری که به روشنی با گسلهای دسته اول جابه جا شده اند. برونزد سنگ های دگرگون پی سنگ در فرادیواره این گسلها، درگیری پی سنگ منطقه با گسلش جوان تر و دگرشکلی ستبر پوسته و بالا آمدن آنها را گواهی می دهد.گسل های اصلی که سازو کار راستالغز راست بر با مولفه وارون دارند موجب شکل گیری ترافشارش شیب دار در این گستره شده اند. چین های مرتبط با گسلش که در فرادیواره و فرودیواره گسل ها به وجود آمده اند -به ویژه در رسوبات سنوزوییک- به خوبی فعالیت جوان منطقه و بالاآمدگی این گستره را نشان می دهند. گسترش گسل های عادی و چین های محلی، و در پی آن، روکانون زمین لرزه های رخ داده در منطقه، شاهدی بر فعال بودن زمینساخت منطقه است. برداشت ساختاری و تحلیل آنها مشخص میکند که گسل های اصلی و پر شیب منطقه که سازوکار راستالغز راست بر با مولفه وارون دارند، دگرشکلی این گستره را کنترل می کنند و با افزایش دگرشکلی موجب تبدیل کرنش همگن (homogenous strain) به کرنش تقسیم شده (partitioned strain) شده اند و همچنین دگرشکلی سنگ های سنوزوییک که روی سنگ های دگرگونی پی سنگی قرار دارند نشان دهنده ترافشارش شیب دار راست بر است. در این منطقه دگرشکلی در پوشش رسوبی جوانتر (رسوبات سنوزوییک)، به پیروی از تغییر شکل ستبرپوست در پی سنگ دگرگونی رخ داده است.کلید واژگان: همتافت تکاب, گسل چهارطاق, ترافشارش شیب دار, کرنش همگن, کرنش تقسیم شدهIn this study, brittle deformation in Takab complex is discussed. Deformation in the Takab area has been controlled by two sets of major faults. The first set is characterized by NNW-SSE trending steeply-dipping dextral strike-slip faults with reverse component. The second set includes WNW-ESE trending moderately-dipping reverse faults which have been obviously displaced by the first set. The basement metamorphic rocks are exposed in the hangingwall of the faults indicating thick-skinned type of deformation and exhumation in the area. The major strike-slip reverse faults have resulted in dextral inclined transpression in the Takab complex area. Fault-related folds in hangingwall and footwall of the faults especially in the Cenozoic sediments indicate young activity and uplift in the area. Development of normal faults and local folds, as well asthe occurrence of earthquakes in the area imply that it is tectonically active. Structural analysis in this area reveal that the major steeply-dipping strike-slip reverse faults have controlled deformation and changedthe homogeneous strain to partitioned strain.Deformation of Cenozoic rocks overlying the basement metamorphic rocks indicate a dextral inclined transpression. Deformation in the younger sedimentary cover (Cenozoic sediments) is related to thick-skinned deformation in the basement metamorphic rocks.Keywords: Takab complex, Chahartagh fault, Inclined transpression, Homogenous strain, Partitioned strain
-
به منظور تعیین منشا سرب در تعدادی از کانسارهای سرب و روی ایران، نسبت های ایزوتوپی سرب در نمونه های گالن متعلق به پنج کانسار سرب و روی با سنگ میزبان کربناته واقع در پهنه ایران مرکزی و کمربند چین خورده زاگرس اندازه گیری شدند. مقادیر نسبت های ایزوتوپ سرب کانسار کوه سورمه که در کمربند چین خورده زاگرس و در حاشیه شمال شرقی صفحه عربستان واقع شده است، نشان می دهد که کانسار مذکور در مقایسه با کانسارهای ایران مرکزی کمترین نسبت های 206Pb/204Pb (062/18) و 208Pb/204Pb (230/38) را دارا می باشد. با توجه به سن مدل سرب (585 میلیون سال) و نیز مقادیر بالای 207Pb/206Pb (8683/0)و 208Pb/206Pb (117/2) که بیانگر سهم غالب پی سنگ های اولیه در تامین سرب کانسار است، می توان این طور استنباط کرد که سرب و سایر فلزات کانسار همزمان با فاز تکتونیکی پان آفریقا (کراتونی شدن نهایی پی سنگ های ایران و عربستان در زمان پرکامبرین پسین) از مخزن جدا شده اند.
کلید واژگان: ایزوتوپ سرب, کمربند چین خورده زاگرس, ایران مرکزی, زمان فرورانش, کانسار سرب و رویn order to determine the source of Pb in a number of Pb–Zn deposits in Iran, Pb isotope ratios of galena in five Pb–Zn deposits with carbonate host rock, located in Central Iran zone and Zagros folded belt, have been measured. Pb isotopic ratios of Kuhe Surmeh deposit from Zagros folded belt, in northeastern of Arabian plate, has the least ratios of 206Pb/204Pb (18.062) and 208Pb/204Pb (38.230). Considering Pb model age (585 Ma) and high values of 207Pb/206Pb (0.8683) and 208Pb/206Pb (2.117) and thus significant contribution of original basement rocks in providing Pb for these deposits, it can be inferred that lead and other metals were derived from the Iranian basement that was metamorphosed and consolidated in late Precambrian. -
نشریه پترولوژی، پیاپی 26 (تابستان 1395)، صص 171 -186پی سنگ پرکامبرین ایران مرکزی در منطقه لاخ برقشی (جنوب باختر بردسکن، خراسان رضوی)، بیشتر متاپلیت، متابازیت و گنیس میلونیتی بوده و دچار هجوم توده گرانیتی لاخ برقشی به سن ادیاکاران-کامبرین شده است. متاپلیت ها بیشتر گارنت شیست بوده، دارای کانی های همایند گارنت + بیوتیت + مسکوویت + کوارتز + فلدسپار هستند. متابازیت ها شامل گارنت آمفیبولیت و گارنت- اپیدوت آمفیبولیت بوده، کانی های همایند آنها آمفیبول + فلدسپار + گارنت ± کوارتز ± اپیدوت ± میکای سفید ± روتیل ± اسفن ± ایلمنیت هستند. برای هر دو واحد متاپلیتی و متابازیتی، شرایط دگرگونی به دست آمده با استفاده از نرم افزار ترموکالک، شبکه های سنگ زادی (پتروژنتیک) و دمافشارسنج های قراردادی با یکدیگر هم خوانی دارد. فشار و دمای به دست آمده به ترتیب 1/7 تا 3/12 کیلوبار و 482 تا 661 درجه سانتیگراد بوده، تقریبا هم ارز با رخساره های پوسته قاره ای زیرین، شامل آمفیبولیت و اپیدوت آمفیبولیت فشار بالا هستند. احتمالا توده گرانیتی گارنت و اپیدوت دار لاخ برقشی و پی سنگ متاپلیتی و متابازیتی میزبان آن، بیانگر پیدایش آنها در پهنه کمان قاره ای هستند که بر اثر فرورانش پروتوتتیس به زیر صفحه ایران ضخیم شده است.کلید واژگان: دما, فشارسنجی, لاخ برقشی, جنوب باختر بردسکن, قوس قاره ای, پی سنگ پرکامبرینPetrology, Volume:7 Issue: 26, 2016, PP 171 -186Precambrian basement of Central Iran in Lakh Bargheshi area from SW Bardaskan mainly consists of metapelite, metabasite and mylonitic gneiss and has been invaded by Lakh Bargheshi granitic body with the age of Ediacaran-Cambrian. Metapelites mostly are Garnet schist type and encompass mineralogical paragenesis of garnet biotite muscovite quartz feldspar. Metabasites contain of garnet amphibolite and garnet-epidote amphibolite and show mineralogical paragenesis of amphibole feldspar garnet ± quartz ± epidote± whitemica ±rutile ± sphene ±ilmenite. Metamorphic conditions that obtained by Thermocalc software, petrogenetic grids and conventional thermobarometries are compatible for both metapelitic and metabasitic units and include pressure between 7.1 until 12.3 Kb and temperature between 482 until 661°C that nearly are equivalent of high pressure amphibolite and epidote amphibolite facieses that are dominant in the lower continental crust. Epidote and garnet-bearing granitic body of Lakh Bargheshi and host metapelites and metabasites probably representing thickened continental arc induced by Prototethys subduction beneath Iran plate.Keywords: Thermobarometry, Lakh Bargheshi, SW Bardaskan, Continental arc, Precambrian basement
-
تمامی میدان نفتی دریای کم عمق و نزدیک ساحل عربستان نظیر Abqaiq و Damman توسط پی سنگ گسل خورده ایجاد شده اند که مربوط به دیاپیرسیم عمیق نمکی سری هرمز از پرکامبرین بالایی است.میادین نفتی عربستان سعودی همگی از نوع نفتگیرهای ساختمانی بوده و در شمال شرقی این کشور و در قسمت های ساحلی خلیج فارس قرار گرفته اند. ساختمان این میادین عمدتا به وسیله گسل هایی با روند (N-S) که به صورت کششی در پی سنگ پرکامبرین عمل کرده اند تشکیل شده اند. این نوع بالا رانده های پی سنگی به صورت متناوب فعال شده اند, که بزرگترین میادین نفتی جهان در زیر آن قرار گرفته اند.
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر