-
شناخت نواحی مستعد توسعه گردشگری از جمله گردشگری عشایری می تواند بسترساز برنامه ریزی و توسعه باشد. منطقه کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری به واسطه جامعه عشایری، از ظرفیت مطلوبی برای توسعه گردشگری عشایری برخوردار است. با توجه به این ظرفیت، بایستی برنامه ریزی مناسب با توجه به کاربری اراضی آن انجام شود. هدف این پژوهش ارزیابی تناسب اراضی منطقه کوهرنگ برای برنامه ریزی گردشگری عشایری در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده های مکانی سازمان نقشه برداری کشور در سال 1392 است. تحلیل ها بر اساس روش AHP فازی در نرم افزار Arc GIS انجام شده است. داده ها در محیط نرم افزار، فازی سازی و استاندارد شدند. برای مقایسه معیارها و زیرمعیارها نیز از دیدگاه 10 کارشناس جهت مقایسه در نرم افزار Expert Choice استفاده شد. در نهایت نقشه های مربوط به هر معیار تهیه و در نهایت نیز، نقشه تناسب اراضی برای برنامه ریزی گردشگری منطقه تدوین شد. نتایج نشان داد که هشت معیار در ارزیابی تناسب اراضی برای برنامه ریزی گردشگری عشایری قابل استفاده هستند. سه معیار مجاورت با منابع آب با وزن 268/0 ، پوشش اراضی با وزن 237/0 و مجاورت با جاده با وزن 145/0 به عنوان مهمترین معیارها در ارزیابی تناسب اراضی برای گردشگری عشایری شناخته شدند. نتایج نشان داد که اراضی بسیار مناسب منطقه برای گردشگری عشایری 258/471 کیلومترمربع بوده که معادل 80/12 درصد از مساحت منطقه است. همچنین اراضی نسبتا مناسب برای برنامه ریزی گردشگری عشایری نیز 57/27 درصد از اراضی منطقه را به خود اختصاص داده است. تحلیل الگوریتم موران در زمینه الگوی توزیع اراضی مستعد گردشگری عشایری نشانگر آن است که اراضی شناسایی شده به صورت خوشه ای توزیع شده اند و بیشترین تمرکز اراضی مستعد در بخش شمال غربی و همچنین شرق منطقه قرار دارد. در مجموع منطقه، دارای اراضی مستعدی برای برنامه ریزی و توسعه گردشگری عشایری است.
کلید واژگان: تناسب اراضی, برنامه ریزی, گردشگری عشایری, GIS, منطقه کوهرنگKnowing the areas prone to tourism development, including nomadic tourism, can be a platform for planning and development. Kohrang region in Chaharmahal and Bakhtiari province has a favorable capacity for the development of nomadic tourism due to the nomadic community. Considering this capacity, proper planning should be done according to its land use. The aim of this research is to evaluate the land suitability of Kohrang region for nomadic tourism planning in the geographic information system (GIS). The descriptive-analytical research method is based on the spatial data of the country's mapping organization in 2012. The analysis was done based on the fuzzy AHP method in Arc GIS software. The data were fuzzified and standardized in the software environment. In order to compare the criteria and sub-criteria, the opinion of 10 experts was used for comparison in the Expert Choice software. Finally, the maps related to each criterion were prepared and finally, the land suitability map was compiled for regional tourism planning. The results showed that eight criteria can be used in evaluating land suitability for nomadic tourism planning. Three criteria of proximity to water resources with a weight of 0.268, land cover with a weight of 0.237 and proximity to the road with a weight of 0.145 were recognized as the most important criteria in evaluating the suitability of land for nomadic tourism. The results showed that the most suitable land for nomadic tourism was 258.471 square kilometers, which is equivalent to 12.80% of the area of the region. Also, relatively suitable lands for the planning of nomadic tourism have been allocated 27.57% of the lands of the region. The analysis of Moran's algorithm in the field of the pattern of distribution of lands susceptible to nomadic tourism shows that the identified lands are distributed in clusters and the most concentration of susceptible lands is located in the northwestern and eastern parts of the region. In general, the region has suitable lands for planning and developing nomadic tourism.
Keywords: Land Suitability, Planning, Nomadic Tourism, GIS, Kohrang Region -
مناطق عشایرنشین شاهسون با جذابیت های فرهنگی و طبیعی منحصر به فرد بعنوان یکی از مهمترین گزینه های توسعه اکوتوریسم در شمالغرب ایران مطرح است. با این وجود چارچوب و عوامل توسعه گردشگری عشایری در مطالعات پیشین کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. بر این اساس مطالعه حاضر با بهره گیری از رویکرد مدلسازی ساختاری-تفسیری، ارایه الگوی توسعه گردشگری عشایری را هدف قرار داده است. بدین منظور داده های مورد نیاز با رویکرد تحقیق کیفی- کمی جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. ابتدا با استفاده از نمونه گیری قضاوتی و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان گردشگری شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان گردشگری و عشایری، ابعاد و عوامل تاثیر گذار بر توسعه گردشگری عشایری شناسایی و دسته بندی گردید. در مرحله بعد با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) روابط بین ابعاد تعیین و بصورت یکپارچه مورد تحلیل قرار گرفته و استفاده از تحلیل MICMAC متغیر مستقل، وابسته، تاثیرگذار و دو وجهی کلیدی در توسعه گردشگری عشایری شناسایی شدند. نتایج نشان داد که توانمندسازی جامعه عشایری با قرار گرفتن در ربع اول ماتریس به عنوان کلیدی ترین متغیر دو وجهی، یکی از مهمترین پیشران های توسعه گردشگری عشایری به شمار رفته و تقویت و توسعه آن باید در اولویت سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه گردشگری عشایری قرار گیرد. از طرف دیگر سرمایه های اجتماعی، کنشگری دولت، عوامل ساختاری-نهادی با قرار گرفتن در ربع دوم ماتریس از جمله متغیرهای استراتژیک تاثیرگذار بر توسعه گردشگری عشایری شناسایی شدند.
کلید واژگان: جامعه عشایری, گردشگری عشایری, مدل سازی ساختاری تفسیری, عشایر شاهسونNomadic regions of Iran with their unique cultural and natural attractions are considered as one of the most important options for the development of ecotourism in the country. However, the framework and factors of nomadic tourism development have been less considered in previous studies. Accordingly, the present study aims to provide a model for the development of nomadic tourism by using the structural modeling-interpretation approach. For this purpose, the required data were collected and analyzed from the Shahsavan nomadic areas in northwestern Iran with a qualitative-quantitative research approach. For this purpose, using snowball sampling and through semi-structured interviews with 19 tourism experts consisting of university professors, tourism experts and nomadic community, the dimensions and factors affecting the development of nomadic tourism were identified and categorized. In the next step, using interpretive structural modeling (ISM), the relationships between the dimensions were determined and analyzed in an integrated way, then using MICMAC analysis, independent, dependent, effective and two key aspects in the development of nomadic tourism were identified. The results showed that empowerment of nomadic community as the key two-way variable is one of the most important drivers of nomadic tourism development and its strengthening and development should be a priority in policy and planning for nomadic tourism development. On the other hand, social capital, government activism, structural-institutional factors were identified as strategic variables affecting the development of nomadic tourism.
Keywords: Nomadic community, nomadic tourism, interpretive structural modeling, Shahsoon nomads -
معیشت عشایری امروزه با چالش های جدی همراه شده است. سیاست گذاری های غلط در رابطه با جامعه عشایری، باعث شده است، تعداد جمعیت عشایر کوچنده نسبت به گذشته کمتر شده و عشایر به یکجانشینی سوق داده می شوند. این در حالی است که جامعه عشایری ایران از پتانسیل های بالایی برای جذب گردشگر برخوردار است که عواید حاصله از آن می تواند بعنوان یک گزینه معیشتی مکمل برای عشایر مطرح باشد. استفاده از قابلیت های گردشگری، نیازمند سیاست گذاری و شناخت عوامل تاثیرگذار بر توسعه گردشگری عشایری است. بر این اساس، هدف این پژوهش شناسایی عوامل تاثیرگذار بر توسعه گردشگری عشایری بعنوان مکمل معیشت عشایری است. این تحقیق از نوع پژوهش های کیفی بوده و با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان انجام یافته است. از تحلیل تماتیک برای استخراج مفاهیم پنهان مرتبط با عوامل تاثیرگذار بر گردشگری عشایری استفاده و در قالب دو دسته عوامل ایجابی و سلبی طبقه بندی شدند. عوامل ایجابی که دارای تاثیر مثبت بر توسعه گردشگری عشایری است شامل: سرمایه اجتماعی، کنشگری دولت، توان محیطی، سرمایه فرهنگی و نمادین، توان اقتصادی، امکانات و زیرساخت ها و توانمندسازی جامعه عشایری است. همچنین عوامل سلبی توسعه گردشگری عشایری شامل موانع فرهنگی، موانع اجتماعی، موانع زیست محیطی، موانع شناختی-دانشی و بی توجهی به عشایر بود.
کلید واژگان: معیشت عشایری, گردشگری عشایری, عشایر شاهسون, تحلیل کیفیWrong policies regarding the nomadic community have caused the number of nomadic populations to decrease compared to the past and the nomads are being pushed towards monogamy. Meanwhile, the nomadic community of Iran has high potentials to attract tourists, the income of which can be considered as a complementary livelihood option for nomads. The use of tourism capabilities requires policy-making and knowledge of the factors affecting the development of nomadic tourism. Accordingly, the purpose of this study is to identify the factors affecting the development of nomadic tourism as a complement to nomadic livelihood. This research is a qualitative research and has been done using the content analysis of semi-structured interviews with experts. Thematic analysis was used to extract the hidden concepts related to the factors affecting nomadic tourism and were classified into two categories of positive and negative factors. Positive factors that have a positive impact on the development of nomadic tourism include: social capital, government activism, environmental power, cultural and symbolic capital, economic power, facilities and infrastructure, and empowerment of nomadic society. Negative factors in the development of nomadic tourism also included cultural barriers, social barriers, environmental barriers, cognitive-knowledge barriers, and inattention to nomads.
Keywords: nomadic livelihood, Nomadic Tourism, Shahsavan nomads, Qualitative Analysis -
کوچ نشینی کهن ترین شیوه زیست بشر است که پابرجا بودن آن تا عصر حاضر از بزرگ ترین جاذبه های این شیوه معیشت است. دیدنی های زندگی کوچ نشینی می تواند جذابیت های بسیاری برای گردشگران داخلی و خارجی داشته باشد و به صنعت گردشگری کشور کمک کند. اما امروزه تغییر نگرش در زندگی کوچ نشینی و عشایری، نبود فرصت های اقتصادی، مشکلات فرهنگی و زیست محیطی، شکست پیوندهای اجتماعی و مشکلات این نوع زندگی از یک طرف و رشد و توسعه کشور از سوی دیگر هر روز عرصه را بر کوچ نشینان تنگ تر و آنان را برای ادامه این شیوه زیستی دل زده می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی پتانسیل های کارآفرینی گردشگری قومی انجام شده است تا با شناسایی این پتانسیل ها، زمینه ای برای بهره گیری از آن ها در کارآفرینی و اشتغال زایی، درآمدزایی و درنهایت فرصتی برای احیای آداب ورسوم و بهبود وضعیت معیشت مردم عشایر قشقایی از طریق گردشگری قومی فراهم شود. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از ابزارهای مصاحبه و مشاهده انجام شده است. مصاحبه با یازده نفر از کارآفرینان گردشگری عشایری به روش گلوله برفی انجام پذیرفت. مشاهده نیز از دو تیره عشایری گردشگرپذیر به صورت مشارکتی به عمل آمد. درنهایت نتایج تحلیل ها نشان داد که تمام اجزای زندگی عشایری پتانسیلی برای کارآفرینی گردشگری است. بر اساس نتایج مصاحبه ها، گردشگری عشایری موجب اشتغال زایی، احیای پوشاک، مهارت های تولید سنتی و صنایع دستی می شود. اما مشاهدات نشان داد که گردشگری عشایری، برخلاف انتظار، موجب اشتغال زایی و کسب درآمد نشده و بر احیای پوشاک، صنایع دستی و تولیدات بومی تاثیر چندانی نداشته است.کلید واژگان: کارآفرینی گردشگری, گردشگری فرهنگی, گردشگری عشایری
-
ظرفیت پذیرش گردشگری مفهومی از فعالیت های گردشگری است که در آن گردشگری بدون ایجاد خسارت جبران ناپذیر به جامعه میزبان انجام شود. در همین راستا برنامه ریزان گردشگری در زمینه ظرفیت تحمل (پذیرش) مقصد معتقدند که جامعه میزبان برای رشد و توسعه گردشگری ظرفیت معینی دارد و رشد فراتر از حد ظرفیت آن، منجر به بروز پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی خواهد شد. این تحقیق به دنبال مطالعه تاثیر ظرفیت پذیرش اجتماعی گردشگری عشایری در توسعه پایدار گردشگری عشایری تیره هیبت لو در استان فارس است. در این مطالعه برای جمع آوری اطلاعات از روش های مطالعه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. به این صورت که اطلاعات میدانی با استفاده از توزیع یک پرسشنامه محقق ساخته در بین عشایر تیره هیبت لو استان فارس بدست آمده است که در بین نمونه ای به حجم 218 نفر توزیع شده است. نتایج آزمون فرضیات بیان گر آن است که هر کدام از شاخص های جمعیت، اشتغال، مسیرهای گردشگری، رفاه، امنیت و اثرات روانشناختی که در ظرفیت پذیرش اجتماعی منطقه عشایری تیره هیبت لو مورد مطالعه قرار گرفتند تاثیر مستقیم و معناداری بر توسعه پایدار گردشگری داشته اند. بر اساس یافته های پژوهش به دست اندرکاران گردشگری پیشنهاد می شود برای توسعه پایدار گردشگری عشایری، شاخص های ظرفیت پذیرش اجتماعی را مد نظر قرار دهند.کلید واژگان: ظرفیت پذیرش اجتماعی, گردشگری عشایری, توسعه پایدار
-
گردشگری در جهان معاصر در فضاهای جغرافیای برکنش های بسیاری در ابعاد درون متنی شکل می دهد که هر یک از این بر کنش ها، تاثیراتی را پیرامون تولید و مصرف فضای گردشگری ایحاد می کند و در راستای اشتغال و درآمد رویکرد به پردازش رفاه مندی ساکنان محلی دارد. در این میان ساختار شکنی گردشگری در چالش های پسامدرنیته نوع پردازش گردشگری و جذب آنها را به هریک از فضاهای جغرافیای در دورنمایی پساگردشگری انبوه تبلوری دیگر داده است. این گونه از گردشگری میل به تقاضای مصرف فضاهای سنتی و فرهنگی در یک نگرش میراث گونه دارد و از آنجا که جوامع عشایری به عنوان میراثی سترگ، برجای مانده اصالت کارکردی و طبیعی شدن هستی شناسانه انسان در روابطی متقابل با محیط همراه با نشانه هایی از بازتابندگی تاریخ مندی می باشند، می توانند در روندی از شناخت جریان پساگردشگری انبوه به عنوان مقاصد گردشگری ایفای نقش نمایند. از این رو این مقاله سعی بر آن دارد تا با رویکرد به پسا گردشگری انبوه، قابلیت گردشگری را در مناطق عشایری و شکل گیری گردشگری عشایری را به عنوان یک الگوی فضایی گردشگری با نگاهی به ایران مورد بررسی قرار دهد. آنچه مدنظر است رویکرد فراهم آوردن بنیانی هستی شناختی - جغرافیایی در روند دو سویه گردشگری و مناطق عشایری می باشد.
کلید واژگان: گردشگری, رفاه مندی, پسامدرنیته, بازتابندگیIn the contemporary world, has man many interactions within the context of geographic spaces. Every interaction has its influence on tourism space production and supply patterns. In these patterns the welfare of local citizens and rural people is of main interest. The structural decence in post-modernist challenges of tourism has been bearing drastic changes.The post modernist tourism inclines toward the consumption of cultural and traditional spaces in an inheritant approach. whereas the tribal societies as a great heritage of the past remain in a mutual epistemological relationship with their environment consisting of historical reflection, it can be taken into account as a main tourism attraction phenomenon. -
نشریه مطالعات برنامه ریزی قلمرو کوچ نشینان، سال سوم شماره 2 (پیاپی 6، پاییز و زمستان 1402)، صص 117 -132مقدمه
منابع و ظرفیت های فراوانی برای توسعه ی گردشگری عشایری در ایران وجود دارد که از نظر اجرایی و پژوهشی مغفول مانده است. علیرغم اهمیت مزیت رقابتی گردشگری عشایری، پیشینه ی پژوهشی متمرکز بر جایگاه آن در ادبیات گسترده ی گردشگری، ضعیف به نظر می رسد. . ضرورت بررسی روند پژوهش های علمی در هر حوزه ای از دانش، به دلیل اهمیت ارایه ی تصویر شفاف از سیر علمی این پژوهش ها و شناسایی شکاف های پژوهشی در آن حوزه از دانش می باشد.
هدف پژوهش:
در همین راستا هدف پژوهش حاضر، توصیف و تحلیل محتوای پژوهش های ایرانی گردشگری عشایری است.
روش شناسی تحقیق:
پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع توصیفی-اکتشافی، از نظر ماهیت داده ها، کیفی مبتنی بر داده های ثانویه ی آرشیوی، به لحاظ روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای آنلاین و از نظر تحلیل، کمی مبتنی بر تحلیل محتوای کمی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی مقالات علمی و پایان نامه ها/رساله هایی می باشد (تمام شماری) که با محوریت گردشگری عشایری به چاپ رسیده و انجام شده اند. با دریافت فایل این مقالات و پایان نامه ها/رساله ها، بر اساس سیوال های پژوهش این اسناد با استفاده از نرم افزار SPSS22 تجزیه و نرم افزار مایکروسافت-اکسل 2016 ترکیب و تحلیل شدند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش:
پژوهش حاضر، قلمروی جغرافیایی خاصی ندارد و با رویکرد بررسی اسنادی-آرشیوی، تمام پژوهش ها در زمینه ی گردشگری عشایری را مدنظر قرار داده است.
یافته ها و بحث:
تعداد پژوهش های گردشگری عشایری 68 مورد است و سرآغاز آن مربوط به سال 1386 است. در سال 1400 و 1401، بیشترین تعداد آن منتشر شده اما در سال 1402 با کاهش چشمگیری روبرو شده است. 53% پژوهش ها در حوزه ی نشریات و پایان نامه ها/رساله های جغرافیایی منتشر شده اند. بیشترین تخصص دانشگاهی، ترکیبی (بین رشته ای) و جغرافیایی بوده است. بیشترین گرایش موضوعی مربوط به موضوعات برنامه ریزی، ظرفیت سنجی منابع در مناطق و جامعه ی عشایری و اثرات گردشگری عشایری، و بیشترین رویکردهای مطالعاتی مربوط به رویکرد علمی و دانش محور بوده است. گردشگری عشایری بیشتر با رویکردهای گردشگری طبیعی-فرهنگی، گردشگری روستایی و احداث اقامتگاه بومگردی در ارتباط است. ایلات قشقایی و بختیاری و استان های فارس، چهارمحال وبختیاری، بیشتر از سایرین در این پژوهش ها مدنظر قرار گرفتند. عمده ی پژوهش ها از روش کمی استفاده نموده اند. نقش تاثیرپذیر گردشگری عشایری پررنگ تر بوده و بیشتر از جنبه ی عرضه محوری، این پژوهش ها انجام شده است.
نتایجبه عنوان نتیجه گیری کلی، پژوهشگران این حوزه روند علمی و دانش محورشدن در پژوهش های گردشگری عشایری و به تبع آن سیاست گذاری و اجرای صحیح سیاست ها را در پیش گرفته اند، اما روند این پژوهش ها در سال 1402 دچار یک افول زودرس شده است. پیشنهادات کاربردی مبتنی بر یافته ها و نتایج در حد اقتباس پژوهشگران به منظور اصلاح رویکردهای قبلی و یا آغاز پژوهش های نوین در این حوزه ارایه گردید.
کلید واژگان: پژوهش های گردشگری, عشایر کوچنده, قلمرو و جامعه ی عشایری, گردشگری عشایری, عشایر ایرانIntroductionThere are many resources and capacities for the development of nomadic tourism in Iran, which have been neglected in terms of implementation and research. The necessity of examining the process of scientific research in any field of knowledge is due to the importance of presenting a clear picture of the scientific course of these researches and identifying research gaps in that field of knowledge.Purpose of the research: The purpose of this research is to describe and analyze the content of Iranian nomadic tourism researches.
MethodologyThe current research is descriptive-exploratory in terms of its purpose, in terms of the nature of the data, it is qualitative based on archival secondary data, and in terms of analysis, it is quantitative based on quantitative content analysis. The statistical population of the research includes all scientific articles and theses that have been published focusing on nomadic tourism. Upon receiving the files of these studies, they were combined and analyzed based on the research questions using SPSS22 and Microsoft-Excel 2016 software.Geographical area of research: The current research does not have a specific geographical area and with the approach of documentary-archival review, it has considered all the researches in the field of nomadic tourism.
Results and discussionThe number of nomadic tourism researches is 68, and its beginning dates back to 1386. In 1400 and 1401, the largest number of it was published, but in 1402, it faced a significant decrease. 53% of the researches have been published in the geographical field. The most academic specialization has been combined (interdisciplinary) and geographical.The most subject trends are related to planning issues, capacity measurement of resources in nomadic regions and communities, and the effects of nomadic tourism, and most study approaches are related to scientific and knowledge-oriented approaches. Nomadic tourism is more related to the approaches of natural-cultural tourism, rural tourism and the construction of eco-residence. Qashqai and Bakhtiari tribes and Fars and Chaharmahal and Bakhtiari provinces were considered more than others in these studies. Most of the researches have used the quantitative method. The impactful role of nomadic tourism has been more pronounced and these researches have been conducted mostly from the supply-side.
ConclusionAs a general conclusion, the researchers of this field have taken the scientific and knowledge-oriented process in nomadic tourism researches and as a result policy making and the correct implementation of policies, but the process of these researches has suffered a premature decline in 1402. Practical suggestions based on findings and results were presented to the extent of adaptation by researchers in order to modify previous approaches or start new researches in this field.
Keywords: Tourism Research, Pastoral Nomad, Nomadic Territory, Community, Nomadic tourism, Iran’s Nomad -
نشریه مطالعات برنامه ریزی قلمرو کوچ نشینان، سال سوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار و تابستان 1402)، صص 13 -30مقدمه
در عصر حاضر، گردشگری با توجه به رشد غیرقابل انکار آن، به انواع مختلف در حال توسعه و نقش آفرینی است. گردشگری عشایری به دلیل ارتباط با طبیعت و فرهنگ بومی، اهمیت زیادی پیدا کرده است. احداث اکوکمپ های گردشگری عشایری، نمونه بارزی از برنامه ریزی در این زمینه است. در این راستا برنامه ریزی برای رشد و توسعه آن ضروری است.
هدف پژوهشهدف این تحقیق، شناخت و مکان یابی مناطق مستعد اکوکمپ های گردشگری عشایری در منطقه چهارمحال و بختیاری است.روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده های مکانی و پرسشنامه به روش مقایسه زوجی است. جامعه آماری را کارشناسان مرتبط با موضوع تشکیل داده که 30 نفر جهت مقایسه زوجی شاخص ها به روش AHP انتخاب شدند. همچنین از الگوریتم های موجود در GIS نیز برای ترسیم نقشه ها و مکان یابی مناطق مستعد احداث اکوکمپ های عشایری استفاده گردید. شاخص های تحقیق عبارت اند از ارتفاع، شیب، خاک، کاربری و پوشش اراضی، نزدیکی به منابع آب، دوری از مناطق حفاظت، فاصله از خط گسل، فاصله از زمین لغزش، متوسط دما سالانه، متوسط بارش سالانه، نزدیکی به جاده ارتباطی، نزدیکی به شهر، نزدیکی به روستا، تراکم جمعیت
قلمروجغرافیایی پژوهشقلمرو جغرافیایی پژوهش، مناطق عشایری استان چهارمحال و بختیاری است. یافته ها و بحث: مهمترین معیار جهت احداث اکوکمپ گردشگری، نزدیکی به منابع آب با ضریب اهمیت 148/0 شناخته شده است. بعد از آن شاخص های نزدیکی به جاده ارتباطی با ضریب اهمیت 130/0؛ کاربری اراضی با وزن 109/0 و همچنین دوری از زمین لغزش با امتیاز 096/0 شناخته شده اند. یافته ها گویای این مطلب است که منطقه چهارمحال و بختیاری دارای ظرفیت های قابل توجه ای برای توسعه گردشگری و احداث اکوکمپ است. همچنین این تحقیق تایید می نماید که کانون های عشایری می تواند با احداث اکوکمپ های گردشگری ارتباط داشته باشند؛ چرا که 10 کانون عشایری در پهنه هایی از منطقه چهارمحال و بختیاری قرار گرفته اند که بر اساس تحلیل، بهترین پهنه ها برای احداث اکوکمپ گردشگری محسوب می شوند.
نتایجنتایج نشان داد که 10 اکوکمپ شامل چلگرد، شرمک، هیرگان، شیخ علیخان، شلیل، صمصامی، بارز، قلعه مدرسه، مازه سوخته و کری بنیچه برای توسعه گردشگری عشایری در این منطقه می تواند طراحی و برنامه ریزی شود.
کلید واژگان: اکوکمپ, گردشگری عشایری, سیستم اطلاعات جغرافیایی, چهارمحال و بختیاریIntroductionNowadays, nomadic tourism has become very important due to its connection with nature and local culture. The construction of nomadic tourism ecocamps is a clear example of planning in this field. In this regard, planning for its growth and development is essential.Purpose of the research: The purpose of this research is to identify and locate potential areas for nomadic tourism ecocamps in Chaharmahal and Bakhtiari region.
MethodologyThe descriptive-analytical research method is based on spatial data and a questionnaire using the paired comparison method. The statistical community is made up of experts related to the subject, 30 of whom were selected to compare pairs of indicators using the AHP method. Algorithms in GIS were also used to draw maps and to locate areas prone to the construction of nomadic ecocamps. The research indicators are height, slope, soil, land use and cover, proximity to water sources, distance from protected areas, distance from fault line, distance from landslide, average annual temperature, average annual precipitation, proximity to communication road, Proximity to the city, proximity to the village, population density.Geographical area: The geographical area of the research is the nomadic areas of Chaharmahal and Bakhtiari province.Findings and
discussionThe most important criterion for the establishment of a tourism ecocamp is proximity to water sources with an importance factor of 0.148. After that, indicators of proximity to the communication road with an importance factor of 0.130; Land use with a weight of 0.109 and distance from landslides with a score of 0.096 are known.
ResultsThe results showed that 10 ecocamps including Chelgerd, Shermak, Hirgan, Sheikh Alikhan, Shaleel, Samsami, Barz, Qala Madrasa, Maze Sokhte and Keri Beniche can be designed and planned for the development of nomadic tourism in this region.
Keywords: EcoCamp, Nomadic tourism, Geographic information system, Chaharmahal, Bakhtiari -
نشریه مطالعات برنامه ریزی قلمرو کوچ نشینان، سال دوم شماره 1 (پیاپی 3، بهار و تابستان 1401)، صص 109 -122مقدمه
ترکیب اجتماعی جامعه ایران را سه جمعیت متمایز شهری، روستایی و عشایری تشکیل می دهد. با توجه به سابقه کهن ایران، در این راستا این کشور دارای بستر بسیار مناسبی برای برنامه ریزی انواع گردشگری است و از آنجاییکه ایران از معدود کشورهایی است که کوچ همچون گذشته در آن جریان دارد و هنوز عشایر ایران سنت های خویش را برپا می دارند، می تواند محمل مناسبی برای گردشگری عشایری باشد، در این میان قلمرو عشایری با جاذبه های طبیعی، منابع و پتانسیل های سنتی، فرهنگی و زیست محیطی، فرصت بزرگی در توسعه گردشگری عشایری، در ایران به شمار می رود.
هدف پژوهش:
هدف تحقیق حاضر، بررسی و واکاوی ظرفیت های مغفول مانده گردشگری در قلمرو کوچ نشینان رضوانشهر می باشد.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی و کمی می باشد، و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تیوری زمینه ای و مدل های فازی استفاده شد. همچنین جامعه آماری در پژوهش حاضر، شامل خبرگان گردشگری، عشایری و روستایی می باشند که بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد (45)، نفر تعیین شدند.
قلمرو جغرافیایی:
شهرستان رضوانشهر، در شمال غربی ایران بین سواحل دریای خزر و رشته کوه های تالش قرار دارد و از دو بخش جلگه ای و کوهستانی تشکیل شده است. این شهرستان از شمال به دریای خزر و شهرستان تالش، از غرب به شهرستان خلخال، و از جنوب به شهرستان های صومعه سرا و ماسال و در نهایت از شرق با شهرستان بندرانزلی مرز مشترک دارد.
یافته ها و بحث:
بر اساس دیدگاه خبرگان، ناحیه رضوانشهر با آیین بزرگ و پهناور، دارای تمدنی اصیل و دیرینه است و به دلیل موقعیت خاص و اقلیم و آب و هوای مطلوب، دارای جاذبه های تاریخی، فرهنگی، طبیعی بسیاری دارد، در این راستا ظرفیت های زیادی را برای گردشگری عشایری نیز فراهم کرده است که از بین آنها؛ ((آداب و رسوم زندگی عشایری)) با مقدار وزن (411/0)، از مهمترین ظرفیت های مغفول مانده در این ناحیه است که پیشرفت و توسعه در این بخش می تواند کمک شایانی در شناسایی بهتر از گردشگری عشایری در این ناحیه گردد.
نتایجشناسایی ظرفیت های مغفول مانده گردشگری عشایری، بخشی از بازار گردشگری و منبعی برای اشتغال و درآمد است و راهبردی برای حفظ محیط زیست و فرهنگ سنتی عشایر و منبعی مکمل و متنوع ساز در اقتصاد عشایر و در نتیجه سیاستی برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی جوامع عشایری ناحیه رضوانشهر قلمداد می شود.
کلید واژگان: ظرفیت, گردشگری, قلمرو کوچ نشینان, رضوانشهرIntroductionThe social composition of Iranian society consists of three distinct populations: urban, rural and nomadic. Due to the fact that Iran has different ethnicities since ancient times, in this regard, it has a very suitable platform for planning all kinds of tourism, and due to the fact that it is one of the few countries where migration continues as in the past, and the nomads of Iran still have their traditions. It can be a good place for nomadic tourism, in the meantime, the nomadic territory with its natural attractions, traditional, cultural and environmental resources and potentials is a great opportunity for the development of nomadic tourism in Iran.
The purpose of the research:
The purpose of the present research is to examine and analyze the neglected capacities of tourism in the nomadic area Razvanshahr. The purpose of the research The purpose of the present research is to examine and analyze the neglected capacities of tourism in the nomadic area Razvanshahr.Geographical area: Rezvanshahr county is located in the northern part of Iran, between the shores of the Caspian Sea and the Talash mountain range, and consists of two plains and mountains. This city has a common border with the Caspian Sea and Talesh city from the north, Khalkhal city from the west, Soumesara and Masal cities from the south, and Bandar Anzali city from the east.
Findings and discussionAccording to experts, Razvanshahr region has a great and extensive religion, has an original and ancient civilization, and due to its special location and favorable climate and weather, it has many historical, cultural, and natural attractions. It has also provided a lot for nomadic tourism, among them; (Nomadic life customs) with a weight value of (0.411) is one of the most important neglected capacities in this area, and progress and development in this area can be a great help in better identifying nomadic tourism in this area.
ResultsIdentifying the neglected capacities of nomadic tourism is a part of the tourism market and a source of employment and income, and a strategy to preserve the environment and traditional culture of nomads, and a complementary and diversifying source in the nomadic economy, and as a result, a policy for economic development. It is considered social and ecological of nomadic societies.
Keywords: Capacity, Tourism, nomadic area, Razvanshahr -
الگوی معیشت عشایری در کشور ما در حال حاضر با بحران جدی مواجه است. این در حالیست که اجبار جامعه عشایری برای گذار از معیشت کوچ نشینی تحت تاثیر فشارها و تنش ها پیامدهای نامطلوبی را برای کیفیت زندگی آنان به همراه دارد. اما معیشت عشایری بعنوان بخشی از میراث قومی کشور این قابلیت را دارد که از گردشگری برای تنوع بخشی به اقتصاد خود کمک بگیرد؛ ضمن اینکه، رونق گردشگری عشایری به تنوع محصول گردشگری کشور می انجامد. خط مشی گذاری و برنامه ریزی برای بهره مندی از قابلیت های جامعه عشایری در گردشگری، در گرو حفظ معیشت عشایری و مستلزم شناخت عواملی است که به ارتقای ظرفیت تاب آوری آن خواهد انجامید. با این حال، پژوهش پیرامون تاب آوری معیشت عشایری تاکنون مغفول مانده است. هدف این پژوهش شناسایی عواملی است که به تاب آوری معیشت عشایری می انجامد. همچنین، این پژوهش کوشیده تا با مفهوم سازی نظریه چشم انداز ثبات به بسط مبانی نظری تاب آوری معیشت کمک نماید. روش پژوهش، مطالعه موردی است و داده ها از طریق مشاهده مستقیم، مصاحبه نیمه ساختاریافته با عشایر کوچنده ایل قشقایی و مطلعین کلیدی و مطالعه داده های غیرتعاملی (آرشیوی) گردآوری شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. در نهایت، عوامل شکل دهنده تاب آوری معیشت عشایر کوچنده بر مبنای نظریه چشم انداز ثبات، در قالب هفت مقوله دسته بندی شدند؛ به طوری که ویژگی های معیشت و عوامل محدودکننده درونی گویای مقاومت؛ عوامل تواناساز درونی بیان کننده گستره، عوامل مرتبط با کیفیت زندگی گویای تزلزل سیستم معیشت و عوامل محدودکننده بیرونی، عوامل تواناساز بیرونی و تغییرات و تنش ها منطبق بر مفهوم پانارشی بود.کلید واژگان: تاب آوری معیشت, چشم اندازثبات, گردشگری عشایری, ایل قشقایی, تحلیل تماتیکIrans Nomadic communities are now facing major challenges regarding their livelihoods. The forced transition of their settled lifestyle due to these challenges can have undesirable outcomes for their quality of life. The nomadic communities as a part of Irans ethnic heritage has the capacity to employ tourism for diversifying its economy and the countrys tourism product diversity. Therefore, the importance of identifying those factors that contribute to the communitys capability to build their livelihood resilience is justified. This paper aims at exploring the factors that can improve nomadic communities resilient. Furthermore, this study attempts to present a livelihood resilience framework with a particular focus on nomads. So, the research contributes to the theoretical and applied dimensions of livelihood resilience. To accomplish these goals, a qualitative contextual case study method was employed. We used semi-structured interviews with Qashqai nomads and key informants. In addition, direct observation and unobtrusive data were collected in the study. We used thematic analysis to interpret interviews. Based on stability landscape theory, factors contribute to the nomadic livelihood resilience were categorized as seven main themes, including: livelihood characteristics and internal constraints (implying resistance); internal enablers (implying adaptive capacity); quality of life (implying precariousness); external constraints; external enablers and changes and stresses (implying panarchy theory).Keywords: Livelihood resilience, Stability landscape, Nomadic tourism, Qashqai tribe, Thematic analysis
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 8890
- 102
-
علمی8992
- 8975
- 17
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.