به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۳۶۰۳۳ عنوان مطلب
|
  • هانیه فاتحی فلاحتی، مریم خلیلی راد*، اکبر فرقانی، محمود فاضلی سنگانی
    با توجه به اهمیت روی در تغذیه گیاه برنج، پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر تیمار زمان غرقاب بر مقدار روی قابل دسترس در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت جداگانه در دو خاک اسیدی و قلیایی انجام شد. تغییر در توزیع فرم های مختلف روی نیز قبل و در انتهای دوره غرقاب با یکدیگر مقایسه شد. خاک ها به مدت 90 روز غرقاب و سپس در زمان های 0، 7، 15، 30، 45 و 90 روز پس از غرقاب پارامترهای Eh، pH و روی قابل دسترس گیاه در خاک اندازه گیری شد. فرم های مختلف روی در خاک نیز با استفاده از روش عصاره گیری دنباله ای تعیین شد. به طور کلی، در هر دو خاک اسیدی و قلیایی پس از غرقاب، مقدار روی قابل دسترس کاهش یافت. شرایط غرقاب منجر به کاهش معنی دار فرم محلول+تبادلی و فرم آلی روی شد درحالی که در پایان دوره غرقاب، فرم کربناتی روی در خاک قلیایی به طور معنی دار افزایش یافت. در هر دو خاک اسیدی و قلیایی تغییرات چندانی در فرم روی متصل به اکسید منگنز مشاهده نشد درحالی که مقدار روی متصل به اکسیدهای آهن بی شکل و بلوری افزایش و مقدار روی باقی مانده کاهش معنی دار داشت. به طورکلی نتایج نشان داد که غلظت روی در خاک های غرقاب تا حد زیادی تحت تاثیر تغییر در فرم های مختلف آهن است. علاوه بر این، در شرایط غرقاب فرم هایی که قابلیت دسترسی بیشتری برای گیاهان دارند کاهش می یابد که این امر می تواند منجر به ایجاد شرایط کمبود روی برای گیاه برنج گردد. بنابراین توصیه می شود مقدار روی قابل دسترس در خاک، از طریق کاربرد خاکی و یا محلول پاشی کودهای حاوی روی به گونه ای مدیریت گردد که کاهش آن در طول دوره غرقاب بر عمکرد گیاه اثر منفی نداشته باشد.
    کلید واژگان: خاک شالیزار, روی قابل دسترس گیاه, شرایط احیایی, عصاره گیری دنباله ای
    Haniyeh Fatehi Falahati, Maryam Khalilirad *, Akbar Forghani, Mahmood Fazeli Sangani
    Due to the importance of zinc in rice plant nutrition, the present study was conducted to determine the effect of waterlogging period on the amount of plant available zinc in acidic and alkaline soils separately based on a completely randomized design. Variation in distribution of different forms of zinc before and after waterlogging was also compared. Soils were submerged for a period of 90 days and then the parameters of Eh, pH and plant available zinc were measured at 0, 7, 15, 30, 45 and 90 days after waterlogging. Different forms of zinc were also determined using sequential extraction method. Generally, the amount of plant available zinc decreased in both acidic and alkaline soils during the waterlogging period. Submergence condition led to a significant decrease in soluble + exchangeable and organic forms of zinc, while at the end of the submergence period, the carbonate form of zinc significantly increased in alkaline soil. In both acidic and alkaline soils, no significant changes were observed in the form of zinc bound to manganese oxide, while the amount of zinc bound to amorphous and crystalline iron oxides increased and the amount of residual zinc significantly decreased. In general, the results showed that the concentration of zinc in waterlogged soils is mainly affected by the changes in various forms of iron. Furthermore, plant available forms of zinc decreased in waterlogged condition which can lead to zinc deficiency in rice plants. Hence, it is recommended that the amount of plant available zinc in soil should be managed via soil or foliare application of zinc fertilizers in a way that its decline during waterlogging period has less negative impact on plant yield.
    Keywords: Paddy soil, Plant available zinc, Reduction conditions, Sequential extraction
  • عبدالایمان عمویی، امیر حسین محوی، کاظم ندافی، حمید فهیمی، علیرضا مصداقی نیا، سیمین ناصری
    سابقه و هدف
    در دهه اخیر، تکنولوژی گیاه پالایی به دلیل ارزانی، سادگی، استفاده از انرژی نورانی خورشید و برخورداری از مکانیسم های طبیعی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار گردیده است. در این تحقیق، قابلیت پاکسازی خاک های آلوده به سرب و کادمیوم توسط گیاهان بومی ایران مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، از گیاهان گاو پنبه، تاج خروس وحشی و ذرت مورد استفاده قرار گرفت. عصاره گیری در نمونه های خاک با استفاده از نیتریک و هیدرو کلریک اسید و در گیاهان با مخلوط نیتریک، پرکلریک و سولفوریک اسید انجام گردید. میزان سرب و کادمیوم در نمونه های خاک و گیاه به کمک دستگاه جذب اتمی «Perkin-Elmer» تعیین شد.
    نتایج
    میزان سرب(خاک های قلیایی) در ریشه گیاهان بیشتر از اندام های هوایی و در خاک های اسیدی(به جز ذرت) کمتر از اندام های هوایی بوده است. این مقادیر در تیمارهای گروه 3 و در اندام های زیر زمینی و هوایی گاو پنبه، تاج خروس و ذرت بر حسب میلی گرم بر کیلو گرم (خاک های قلیایی) به ترتیب(5/54، 5/25)، (69، 6/37) و (47، 32) و در خاک های اسیدی به ترتیب (4/71، 5/92)، (89، 5/120) و (85، 7/66) بدست آمد. میزان کادمیوم نیز در اندام های گیاهان و در خاک های قلیایی به ترتیب (5/6، 4)، (8، 2/6) و (6/5، 4/3) و در خاک های اسیدی به ترتیب (8/5، 5/4)، (6/7، 4/5) و (6، 8/4) میلی گرم بر کیلوگرم بدست آمد. میزان بیوماس تولیدی گیاهان درخاک های آلوده (گروه 3) کمتر از تیمار شاهد و گروه های 1 و 2 بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به افزایش میزان جذب و تجمع سرب و کادمیوم در گیاهان رشد یافته در خاک های اسیدی و قلیایی و میزان بیوماس گیاهان ذرت و تاج خروس وحشی، کاربرد این دسته از گیاهان بومی به منظور پالایش خاک های آلوده به فلزات سنگین در مناطق مختلف کشور مناسب می باشد.
    کلید واژگان: گیاه پالایی, ذرت, تاج خروس وحشی, گاو پنبه, خاک, سرب, کادمیوم
    Dr Abdoliman Amouei, Dr Amir Hosein Mahvi, Dr Kazem Naddafi, Dr Hamid Fahimi, Dr Alireza Mesdaghinia, Dr Simin Naseri
    Background And Aim
    In recent decade، phytoremediation technology is regarded very important because of its simplicity، inexpensiveness and use of natural resources and solar energy. In this study، we investigated the efficiency of remediation of contaminated soil with Lead and Cadmium by using native plants of Iran. We selected three native plants of Iran (Abutilon theophrasti، Amaranthus retoflexus and Zea maize) for this study. Extraction of soil and plant samples was performed by use of HNO3، HCl and HNO3، HClO4 and H2SO4 respectively. Concentrations of Lead and Cadmium in soil and plants were determined by Perkin-Elmer 603 atomic absorption spectrophotometer.
    Results
    Lead concentration in the roots of plants (Alkaline soil) was more than those in their shoots. In acidic soil (with exception of Zea maize)، concentration of Lead in the shoots was more than its concentration in the roots of the plants. Concentrations of lead in the roots and shoots of Abutilon theophrasti، Amaranths and Zea maize in alkaline soil were (54. 5 and 25. 5 mg/kg)، (69 and 37. 6mg/kg) and (47 and 32mg/kg) respectively، and its respective concentrations in acidic soil were (71. 4 and 92. 5 mg/kg)، (89 and 120. 5mg/kg) and (85 and 66. 7 mg/kg). Cadmium concentrations in alkaline soil were (6. 5 and 4mg/kg)، (8 and 6. 2 mg/kg) and (5. 6 and 3. 4 mg/kg) and in acidic soil were (5. 8 and 4. 5 mg/kg)، (7. 6 and 5. 4mg/ kg) and (6 and 4. 8 mg/kg) respectively. Plants in group 3 produced less biomass than those in control group، group 1 and group 2.
    Conclusion
    Considering the increased rate of absorption of Lead and Cadmium and the amount of biomass produced by Zea maize and Amaranthus retoflexus in the acidic and alkaline soil، use of these native plants is recommended for refining the soil contaminated with heavy metals.
    Keywords: Phytoremediation, Zea maize, Amaranth, Abutilon, Soil, Lead, Cadmium
  • محمدحسین صادق زاده حلاج، داوود آزادفر، رسول میرآخوری
    گز شاهی (Tamarix aphylla L. یا Tamarix articulata Vahl.) گونه ای سریع الرشد و مقاوم به شوری است که علاوه بر استفاده های رایج در طرحهای بیابان زدایی و تثبیت شن به عنوان گزینه ای مناسب به منظور زراعت چوب در اراضی بیابانی و نیمه بیابانی جنوب کشور مطرح می باشد. این تحقیق به منظور بررسی امکان توسعه کشت این گونه در اراضی شور و قلیای حاشیه کویر مرکزی ایران بر روی نهالهای 6 جمعیت گز شاهی از استانهای سیستان و بلوچستان (شهرستانهای زاهدان، زهک)، یزد (شهرستان یزد)، قم (شهرستان قم)، اصفهان (شهرستان کاشان) و سمنان (شهرستان گرمسار) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات بیابان گرمسار انجام شد. آماربرداری از نهالها در ابتدا و انتهای سال 1391 انجام شده و شامل مشخصه های جوانه زنی، زنده مانی، تعداد جست، قطر یقه قطورترین جست، ارتفاع و شادابی تاج بود. نتایج نشان داد که به رغم برتری نسبی جمعیت های گرمسار و قم هیچ تفاوت معنی داری در مشخصه های مزبور میان جمعیت های مختلف وجود ندارد و تمام جمعیت ها از این لحاظ از عملکردی متوسط برخوردارند. با توجه به میزان زنده مانی و رویش نهالهای تولیدی می توان گفت که کاشت و پرورش گونه گز شاهی در اراضی شور و قلیا و مناطق دارای زمستانهای سرد حاشیه کویر مرکزی ایران به عنوان گونه ای مناسب برای زراعت چوب توجیه پذیر بوده و در این راستا استفاده از پایه های دست کاشت موجود در این مناطق از اولویت بیشتری برخوردار است.
    کلید واژگان: گز شاهی, جمعیت, عملکرد رویشی, خاکهای شور و قلیا, گرمسار
    Salt cedar (Tamarix aphylla L. or Tamarix articulata Vahl.) is a rapid growth and salt tolerance species which has been considered as suitable tree for wood production in arid and semi-arid lands of southern Iran in addition to its common usages in desertification and sand fixation programs. In order to study the possibility of development of this tree in saline-alkaline soils of Iran central desert boundaries، this research was carried out on 6 different population of salt cedar from Sistan va Balouchestan (Khash and Zahak townships)، Yazd (Yazd township)، Qom (Qom township)، Isfahan (Kashan township) and Semnan (Garmsar township) provinces at Garmsar research station of desert in CRBD experimental design. Inventory of seedlings was carried out at beginning and end of 2012 and consisted of sprouting، Survival، number of sprouts، collar diameter of thickest sprout، height and crown vitality parameters. Results showed that in contrast with partial advantages of Garmsar and Qom population، there was no significant difference between populations and all of them showed moderate performance. Considering seedlings growth and survival we can conclude that plantation of this tree as suitable species for wood production in saline-alkaline soils of Iran central desert boundaries is possible and in this framework native populations in this region have more priority.
    Keywords: Salt cedar, population, growth performance, saline, alkaline soils, Garmsar
  • نصرت الله نجفی، سنیه مردمی، شاهین اوستان
    اثر غرقاب، لجن فاضلاب و کود دامی بر غلظت Fe، Mn، Cu و Zn قابل استخراج با DTPA (قابل جذب) در دو خاک مختلف بررسی گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه فاکتور شامل مدت غرقاب در شش سطح (0، 1، 3، 7، 15، 30 روز)، منبع کود آلی در سه سطح (شاهد، کود دامی، لجن فاضلاب)، نوع خاک در دو سطح (یک خاک قلیایی شن لومی و یک خاک اسیدی رسی) و با دو تکرار در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. کود دامی و لجن فاضلاب به طور مساوی و به میزان 30 گرم بر کیلوگرم خاک افزوده شدند. در طول دوره غرقاب، آبی به ارتفاع 3 سانتی متر روی سطح خاک نگهداری شد. نتایج نشان داد که با افزایش مدت غرقاب، Fe و Mn قابل استخراج با DTPA هر دو خاک در تمامی تیمارها به طور معنی داری افزایش یافت و میزان افزایش در خاک اسیدی رسی بیشتر از خاک قلیایی شن لومی بود. پس از غرقاب، در تمامی تیمارها به استثنای تیمار شاهد در خاک اسیدی رسی، سرعت احیای Mn بیشتر از Fe بود. با افزایش مدت غرقاب، Cu و Zn قابل استخراج با DTPA هر دو خاک در تمامی تیمارها به طور معنی داری کاهش یافت و میزان کاهش در خاک رسی اسیدی بیشتر از خاک شن لومی قلیایی بود. افزودن کود دامی و لجن فاضلاب به هر دو خاک، Cu، Fe، Mn و Zn قابل استخراج با DTPA را افزایش داد و میزان افزایش بستگی به مدت غرقاب داشت. میان مدت غرقاب و غلظت Cu، Fe، Mn و Zn قابل استخراج با DTPA در تمامی تیمارها و در هر دو خاک روابط رگرسیونی معنی داری مشاهده گردید. pH خاک قلیایی در تمامی تیمارها پس از غرقاب افزایش یافت. pH خاک قلیایی پس از کاربرد کود دامی افزایش ولی پس از کاربرد لجن فاضلاب کاهش یافت.
    کلید واژگان: لجن فاضلاب, Mn, مس, روی, کود دامی, غرقاب
    Nosratollah Najafi, Senieh Mardomi, Shahin Oustan
    The effects of waterlogging, sewage sludge and animal manure on the concentrations of DTPA extractable copper, iron, manganese and zinc were investigated in two different types of soil. A factorial experiment based upon a completely randomized design of two replications containing duration of waterlogging at six levels (0, 1, 3, 7, 15, 30 days), source of organic fertilizer at three levels (control, animal manure, sewage sludge) and soil type at two levels (one alkaline loamy sand soil and one acidic clay soil) was carried out under laboratory conditions. Equal quantities of animal manure and sewage sludge, at a rate of 30 grams per kilogram of soil, were added. During waterlogging period, the water level was maintained 3 cm above the soil surface. The results showed that by increase in the duration of soil waterlogging, the DTPA extractable Fe and Mn in both soils and for all treatments increased significantly with the degree of increase in acidic clay soil being more than that in alkaline loamy sand soil. Following waterlogging, manganese reduction rate was more than iron in acid clay soil for all treatments except control. By increasing the duration of soil waterlogging, the DTPA extractable Cu and Zn for both soils and in all treatments decreased significantly with the level of decrease in acidic clay soil being higher than that in the alkaline loamy sand soil. By application of sewage sludge and animal manure, the DTPA extractable Cu, Fe, Mn, and Zn in both soils increased significantly with the level of increase being dependent on the duration of soil waterlogging. There existed significant regression equations between the duration of soil waterlogging and concentrations of DTPA extractable Cu, Fe, Mn, and Zn in both soils and for all treatments. Following waterlogging, the pH in an alkaline soil increased for all the treatments. The pH in an alkaline soil increased following the application of animal manure while being decreased following application of sewage sludge.
    Keywords: Manure, Sewage sludge, Zinc, Copper, Waterlogging, Manganese, Iron
  • Hamidreza Falahatpishe, Mahmoud Jalali, Naser Badami, Nadia Mardani, Kianoush Khosravi, Darani
    This research has focused on isolation and characterization of a strain of Bacillus sp. from alkaline soil, which was able to produce extracellular alkaline protease at pHs ranging from 8 to 11 and temperatures of 20 to 50C. Also the impact of different carbon and nitrogen sources were investigated. The yield and fold of enzyme purification was 24% and 50 times, respectively. Molecular weight of purified enzyme was measured by SDS-PAGE as 24.7 kDa. The alkaline protease produced by Bacillus sp. 2 - 5 showed the most caseinolytic activity (without any gelatinolytic activity) at pH>10.
  • محرم اشرف زاده، رضا عرفانزاده
    این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تاج پوشش درخت کنار (Ziziphus spina-christi) در ویژگی های بانک بذر (تراکم و تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی) در دو منطقه با خاک متفاوت (شور و قلیا، قلیایی) انجام شد. در این مطالعه تعداد 20 پلات در زیر درخت کنار و 20 پلات در فضای باز اطراف هر منطقه مستقر گردید. نمونه برداری خاک از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری در هر پلات صورت گرفت. مقایسه تراکم بانک بذر و تشابه آن با پوشش گیاهی روزمینی هر یک از اعماق خاک زیر تاج پوشش درخت کنار با فضای باز اطراف آن در هر منطقه با استفاده از آزمون تی استیودنت با نمونه های وابسته انجام شد. برای مقایسه خصوصیات بانک بذر بین دو منطقه (شور و قلیا، قلیایی) از آزمون تی استیودنت با نمونه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر دو منطقه تراکم بانک بذر عمق 5-0 سانتی متری به طور معنی داری بیشتر از عمق 10-5 سانتی متری بود. همچنین، تراکم بانک بذر خاک هر دو عمق منطقه شور و قلیا بیشتر از منطقه قلیایی بود. تشابه بانک بذر خاک با پوشش روزمینی فقط در عمق 5-0 سانتی متری زیر تاج پوشش بین دو منطقه اختلاف معنی داری داشت. همچنین، تراکم بذور زیر تاج پوشش در دو منطقه بیشتر از فضای باز اطراف آن بود. تاج پوشش گیاهان چوبی در هر دو منطقه نقش بارزی در حفظ بانک بذر خاک ایفا کرد. حفظ تک درختان در مناطق خشک، به عنوان عاملی موثر در حفظ بانک بذر، ضروری است.
    کلید واژگان: بانک بذر خاک, پوشش تاجی, تراکم بانک بذر, ضریب تشابه, مناطق خشک, Ziziphus spina, christi
    Moharram Ashrafzadeh, Reza Erfanzadeh
    This study was carried out to investigate the effect of crown canopy of Ziziphus spina-christi on seed bank characteristics (density and similarity with above ground flora) in two sites with saline-alkaline and alkaline soils. In each soil، forty plots were established، half in and half outside of Z. spina-christi cover. In each plot، soil sampling was done from 0-5 and 5-10 cm depths. Paired and un-paired t-test were used to compare soil seed bank characteristics between the depths، between two different soils and between in- and outside the tree canopy. The results showed that the density of seed bank in 0-5 cm depths was significantly higher than 5-10 cm depths in both soils. The density of seed in both depths was significantly higher in saline-alkaline than alkaline soils. The similarity coefficient between soil seed bank and above-ground was significantly different between under tree canopy of two soils in 0-5 cm. Soil seed density was highest under crown cover in both soils. The crown canopy of trees in dry rangelands can play an important role in reservation of soil seed bank. Therefore، the conservation of individual trees in these areas should be concerned of the managers.
    Keywords: Ziziphus spina, christi, Soil seed bank, Seed band density, Similarity coefficient, Arid land, Crown canopy
  • معصومه فریادی شاهگلی، عادل ریحانی تبار*، نصرت الله نجفی، شاهین اوستان
    سابقه و هدف

     روی (Zn) در غلظت های کم به عنوان یک عنصر ضروری برای رشد گیاهان و در غلظت های بالا، به عنوان فلز سنگین و آلاینده خاک عمل می کند. از بیوچار برای بهبود کیفیت خاک، افزایش رشد گیاهان و کاهش فراهمی فلزهای سنگین در خاک های آلوده استفاده می شود. رفتار بیوچار در خاک و اثر آن بر فراهمی Zn، به نوع زیست توده و دمای پیرولیز بستگی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر بیوچارهای تولید شده بر فراهمی Zn در دو خاک اسیدی و قلیایی دارای مقادیر متفاوت Zn کاربردی، در طی انکوباسیون یک ساله بود.

    مواد و روش ها

    آزمایشی به صورت فاکتوریل اسپلیت در قالب طرح کاملا تصادفی در دو خاک اسیدی و قلیای، با دو فاکتور نوع بیوچار در نه سطح و زمان استخراج در 12 سطح و با دو تکرار انجام شد. چهار نوع بیوچار از زیست توده های کاه و کلش برنج (RB) و ضایعات چوب درخت سیب (WB) در دو دمای پیرولیز (300 و 600 درجه سلسیوس) تولید شدند. دو نمونه خاک اسیدی (8/5=pH) و قلیایی (1/8=pH) انتخاب وسه سطح (صفر، 10 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم) Zn از منبع سولفات روی (ZnSO4.7H2O) به آن ها افزوده شد. بیوچارها در دو سطح (1 و 4 درصد وزنی) به خاک ها افزوده شده و به مدت 360 روز در دمای 2±25 درجه سلسیوس و رطوبت حدود ظرفیت مزرعه ای نگهداری شدند. در 12 زمان مختلف (25/0، 1، 3، 5، 15، 30، 60، 90، 120، 180، 270 و 360 روز)، pH، EC، رطوبت و Zn استخراج شده با DTPA در 1296 نمونه خاک مورد مطالعه اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    در خاک اسیدی و در سطح Zn=200 mg kg-1 کاربردی، سطوح 1 و 4 درصد بیوچارها موجب کاهش معنادار غلظت DTPA-Zn شدند و با گذشت زمان، غلظت DTPA-Zn به طورمعنادار کاهش یافت (p<0.05). بیش ترین کاهش (48 درصد) مربوط به تیمار 4% RB600 در 360 روز بود (p<0.05). در سطح بدون Zn (Zn=0) و Zn=10 mg kg-1 در خاک اسیدی، افزایش معنادار غلظت DTPA-Zn در تیمارهای 4% RB300، 1% RB400 و 4% RB600 حاصل شد اما گذشت زمان، موجب کاهش معنادار آن شد. تیمار 4% WB300 با افزایش زمان، موجب کاهش معنادار غلظت DTPA-Zn نسبت به خاک بدون بیوچار شد. افزایش معنادار pH خاک اسیدی در تیمارهای 4% RB600 و 4% WB600 و کاهش معنادار آن در 4% WB300، در طول 360 روز انکوباسیون مشاهده شد. در خاک قلیایی و در سطح بدون Zn (Zn=0)، بیش ترین افزایش غلظت DTPA-Zn، در تیمار 4% RB600 نسبت به خاک بدون بیوچار به دست آمد ولی افزایش زمان، موجب کاهش معنادار آن شد. در خاک قلیایی و در سطح Zn=10، فقط تیمار 4% WB300 توانست باعث کاهش معنادار غلظت DTPA-Zn با گذشت زمان شود. در همین خاک در سطح Zn=200، کاهش معنادار غلظت DTPA-Zn، در تیمارهای 4% RB300، 1% RB600، 4% RB600 و 4% WB300 مشاهده شد. کاهش معنادار pH خاک قلیایی در تیمارهای 4% RB300 و 4% WB300 و افزایش هدایت الکتریکی (EC) در هر دو خاک اسیدی و قلیایی در تیمارهای بیوچار کاه و کلش برنج مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    کاربرد بیوچار کاه و کلش برنج (پیرولیز شده در 600 درجه سلسیوس) موجب کاهش فراهمی Zn در خاک های اسیدی و قلیایی با سطح بالای Zn کاربردی (Zn=200) شد، بر فراهمی Zn در سطوح کم (صفر و mg kg-1 10) اثر منفی نداشت و در سطح بدون کاربرد Zn (Zn=0)، موجب افزایش غلظت DTPA-Zn در هر دو نوع خاک شد.

    کلید واژگان: چوب, خاک آلوده, کاه و کلش, انکوباسیون, DTPA-Zn
    Masoumeh Faryadi Shahgoli, Adel Reyhanitabar *, Nosratollah Najafi, Shahin Oustan
    Background and Objectives

    Zinc (Zn) is an essential element for plants growth at low concentrations and at high concentrations, it acts as a heavy metal and soil pollutant. Biochar is used to improve soil quality, plant growth and also to reduce the availability of heavy metals in contaminated soils. The biochar behavior in soil and its effect on Zn availability rely on the feedstock nature and pyrolysis temperature. This study aimed to investigate the effects of produced biochars on Zn bioavaiability in two acidic and alkaline soils with different levels of applied Zn, during one year-long incubation.

    Materials and Methods

    The experiment was conducted as a factorial split arrangement in a completely randomized design in two acidic and alkaline soils, with two factors including biochar types at 9 levels and extraction times at 12 levels with two replications. Four types of biochar were produced from rice straw (RB) and apple wood waste (WB) biomasses at two pyrolysis temperatures (300 and 600 °C). Two acidic (pH=5.8) and alkaline (pH=8.1) soils were collected and treated with 3 levels of Zn (0, 10, and 200 mg kg-1) from zinc sulfate (ZnSO4.7H2O) source. Biochars were added to soils in two doses (1 and 4 % w/w) and incubated at around FC moisture condition for 360 days at 25±2◦C. The pH, EC, moisture content and DTPA extractable-Zn were measured in the studied soils at 12 designated extraction times (0.25, 1, 3, 5, 15, 30, 60, 90, 120, 180, 270 and 360 day).

    Results

    In acidic soil and Zn level of 200 mg kg-1, levels of 1 and 4 % biochars caused the significant decrease in DTPA-Zn concentration and the elapsing of time had a significant effect on the reduction of DTPA-Zn concentration and maximum decrease (48 %) was observed in the treatment of 4% RB600 and 360th day (p<0.05). At the Zn levels of 0 and 10 mg kg-1, in acidic soil, DTPA-Zn concentration was significantly increased in 4% RB300, 1% RB600, and 4% RB600 treatments, and passage of time had a decreasing effect on it and DTPA-Zn concentration significantly reduced with time in 4% WB300 treatment compared to the control (without biochar). A significant increase of pH in acidic soil was observed in 4% RB600 and 4% WB600 treatments during the 360 days of incubation while the significant decrease was showed in 4% WB300 treatment. In alkaline soil and under Zn=0, the maximum increment of DTPA-Zn concentration compared to the control (without biochar) was obtained in 4% RB600 treatment but the elapsing of time had a significant reduction effect on it. In alkaline soil at Zn level of 10 mg kg-1, only the 4% WB300 treatment could significantly decrease the concentration of DTPA-Zn over time, but in the same soil at the level Zn of 200 mg kg-1, the significant decrease of DTPA-Zn concentration was observed at the 4% RB300, 1% RB600, 4% RB600 and WB300 4% treatments. A significant decrease in alkaline soil pH was observed in the 4% RB300 and 4% WB300 treatments and an increase in electrical conductivity (EC) in both acidic and alkaline soils was observed in rice straw-derived biochars treatments.

    Conclusion

    Although the application of rice straw derived biochar (pyrolysis at 600 °C) decreased the availability of Zn in both acid and alkaline soils with the high level of Zn (200 mg kg-1), it did not have a negative effect on Zn availability in normal levels of Zn (0 and 10 mg kg-1) and even increased the concentration of DTPA-Zn in both acidic and alkaline soils under without Zn application conditions.

    Keywords: DTPA-Zn, Incubation, Polluted soil, Straw, Wood
  • کیوان کمالی یزدی، معصومه انوری*، علی محمدی ترکاشوند، مهدی شهریاری نور
    در این تحقیق که با هدف بررسی مقایسه ای دو روش کشت غوطه ور (Submerged fermentation:SMF) و تخمیر در بستر جامد (Solid- state fermentation:SSF)برای تولید آنزیم پروتئاز قلیایی از سوبسترای کاه گندم انجام شد، جدایه باکتریایی از جنس Bacillus از خاک های قلیایی استان گیلان جداسازی و پس از غربالگری بررسی تولید آنزیم، به طور همزمان در دو شرایط کشت غوطه ور و تخمیر در بستر جامد از نظر تولید آنزیم مورد ارزیابی قرار گرفت.بهترین نتایج در SSF در محتوی رطوبت 100 درصد پس از تلقیح 40 درصد سوسپانسیون باکتریایی و طی گرمخانه گذاری در 37 درجه سانتی گراد به مدت 48 ساعت(PH آغازین 9/4) حاصل گردید.لذا بررسی مقایسه ای دو سیستم در بهترین حالت نشان از تولید 1/9 برابری در شرایط تخمیر در بستر جامد U/g4025 در مقایسه با U/ml در شرایط تخمیر در بستر غوطه ور بوده و حاکی از برتری این روش بر کشت غوطه ور است.
    کلید واژگان: پروتئاز قلیائی, کشت غوطه ور, تخمیر در بستر جامد, Bacillus, کاه گندم
    K. Kamaliyazdi, M. Anvari*, A. Mohammadi Torkashvand, M. Shariarinour
    A comparative study was carried out on the production of alkaline protease using wheat straw as substrate in solid-state fermentation (SSF) and submerged fermentation (SMF). A strain of bacillus. spp was isolated from Guilan alkaline soils and after screening for enzyme production enzyme activity was assayed in SSF and SmF simultaneously. The best result were obtain at 100% initial moisture content, 40% inoculums size, temperature 37◦c and initial PH 9.4 in SSF. In the same condition enzyme production in SSF (4025u/gr) was 1.9 fold of SmF (2100u/ml).
    Keywords: alkaline protease, submerged fermentation (SmF), solid, state fermentation (SSF), bacillus, wheat straw
  • معصومه فریادی شاهگلی، شاهین اوستان، ناصر علی اصغرزاد، نصرت الله نجفی
    استفاده از غیرمتحرک کننده ها یکی از روش های موثر برای کاهش اثرات زیان آور فلزات سنگین در خاک است. در پژوهش حاضر کارایی این روش برای کاهش میزان Zn محلول و قابل استخراج با DTPA دو خاک قلیایی و اسیدی آلوده به Zn (200 میلی گرم Znبر کیلوگرم خاک از منبع سولفات روی و دو هفته نگهداری در دمای C° 5/0±25 در اینکوباتور) مورد بررسی قرار گرفت. دو خاک قلیایی و اسیدی آلوده به Zn در دو شرایط رطوبتی ظرفیت مزرعه و غرقاب (با و بدون 50 گرم کود گاوی بر کیلوگرم خاک) قرار گرفته و به مدت یک ماه در اینکوباتور نگهداری شدند. نتایج نشان داد که تیمار غرقاب با مصرف کود گاوی، بیشترین کاهش را در Zn محلول و قابل استخراج با DTPA خاک قلیایی (به ترتیب 97 و 75 درصد) و اسیدی (به ترتیب 85 و 78 درصد) سبب شد. برای بررسی اثر مواد فسفاتی، پنج گرم فسفر بر هر کیلوگرم خاک از منابع مونو کلسیم فسفات، تری کلسیم فسفات، پتاسیم مونو هیدروژن فسفات، پتاسیم دی هیدروژن فسفات و اسید فسفریک به خاک اسیدی آلوده اضافه گردید. نتایج نشان داد که Zn محلول در تیمار پتاسیم مونو هیدروژن فسفات 88 درصد و Zn قابل استخراج با DTPA در تیمار تری کلسیم فسفات 5/12 درصد کاهش یافتند. در آزمایشی دیگر، افزودن 10 گرم کربنات کلسیم بر کیلوگرم خاک اسیدی آلوده شده، سبب کاهش Zn محلول به میزان 97 درصد و قابل استخراج با DTPA به میزان 43 درصد گردید.
    کلید واژگان: غرقاب کردن, مواد فسفاتی, Zn قابل استخراج با DTPA, Zn محلول
    M. Faryadi Shahgoli, Sh Oustan, N. Aliasgharzad, N. Najafi
    Chemical immobilization is an operative approach to reduce detrimental effects of heavy metals in soils. The present study was conducted to test the usefulness of this procedure to decrease soluble and DTPA-extractable Zn in two Zn-spiked (addition of 200 mg Zn kg–1soil from zinc sulfate and incubation for two weeks at 25±1ºC) acid and alkaline soils. In order to study the effect of submergence، two Zn-spiked acid and alkaline soils under two moisture conditions (field capacity [FC] and submergence [S]، with and without 50 g cow manure/kg soil [M]) were incubated for one month. Results showed that S+M treatment caused a markedly decrease in soluble and DTPA-extractable Zn in both alkaline (97 and 75%، respectively) and acid (85 and 78%، respectively) soils. To evaluate the effect of phosphate amendments، 5 g P/kg soil from various sources (Ca(H2PO4) 2. H20، Ca3 (PO4) 2، H3PO4، K2HPO4 and KH2PO4) was added to the Zn-spiked acid soil. Results showed that the K2HPO4 treatment caused a markedly decrease in soluble Zn (88%). Neverthless DTPA-extractable Zn decreased (12. 5%) in Ca3 (PO4) 2 treatment. In another experiment the addition of calcium carbonate to acid soil (10 g CaCO3 kg-1 soil) caused a markedly decrease in soluble and DTPA-extractable Zn (97 and 43%، respectively).
  • فهیمه میرخانی، حسین علایی، امیرحسین محمدی، معصومه حقدل
    به منظور شناسایی گونه های تریکودرما، نمونه برداری طی سال های 1389–1391 از خاک باغ های پسته ، در مناطق مختلف استان کرمان به صورت تصادفی از عمق صفر تا 40 سانتی متری و ناحیه ی ریزوسفر انجام شد. تعداد 194 نمونه خاک به آزمایشگاه منتقل و اسیدیته و شوری خاک (EC و pH) اندازه گیری شد و با استفاده از محیط کشت انتخابی TSM، در مجموع تعداد 117 جدایه ی تریکودرما جداسازی گردید. محدوده ی مقدار pH در خاک های مورد آزمایش، 7 تا 3/8 و برای مقدار EC 5/1 تا 3/12 دسی زیمنس بر متر اندازه گیری شد. شناسایی شکل شناسی جدایه ها بر اساس ویژگی های ماکرومورفولوژیک از قبیل نحوه ی رشد و شکل پرگنه، وجود یا عدم وجود جوش ، تولید رنگدانه و نحوه ی اسپورزایی و ویژگی های میکرومورفولوژیکی مانند شکل و نحوه ی انشعاب کنیدیفور، شکل و اندازه فیالید، کنیدیوم و کلامیدوسپور روی محیط‍ کشت های PDA و CMD با استفاده از کلیدهای معتبر انجام شد. شناسایی بر پایه ی مشخصه های مولکولی با استفاده از تکثیر و ترادف نوکلئوتیدی ناحیه ی ITS از DNA ریبوزومی شامل ITS1، ژن 5.8S و ITS2 با استفاده از جفت آغازگرهای ITS1F- ITS4 انجام و جدایه ها با استفاده از پایگاه بانک ژن NCBI و برنامه ی TrichOKEY 2.0 شناسایی شدند. بر اساس ویژگی های شکل شناسی و مولکولی جدایه های شناسایی شده متعلق به چهار گونه ی Trichoderma harzianum، T.virens، brevicompactum T. و T. longibrachiatum می باشند. بیش از 50 درصد جدایه های این تحقیق، به گونه یT. harzianum تعلق داشتند که به عنوان گونه ی غالب خاک باغ های پسته ی استان کرمان معرفی گردید. اگر چه بر اساس آنالیز رگرسیونی، رابطه ی معنی داری بین فراوانی جمعیت تریکودرما و مقادیر pH و EC در خاک باغ های پسته ی این منطقه وجود نداشت(R2=0.25، Pr=0.74، 0.26>0.05) . اما با توجه به این که تریکودرما در pH اسیدی تنوع و گسترش بیشتری دارد، قلیایی بودن خاک می تواند یکی از دلایل کاهش تعداد و تنوع گونه های تریکودرما در نمونه های خاک مورد آزمایش باشد. بر اساس بررسی های انجام شده، این مطالعه اولین گزارش از شناسایی و بررسی تنوع گونه ای تریکودرما در میزبان پسته می باشد.
    کلید واژگان: تریکودرما, شکل شناسی, DNA ریبوزومی, آنالیز رگرسیونی
    F. Mirkhani, H. Alaei, A.H. Mohammadi, M. Haghdel
    Introduction
    Trichoderma species are significant biocontrol agents against fungal plant pathogens. Some species produce a wide diversity of metabolites, antibiotics, as well as the toxins. Because of the intimate relationship between species of Trichoderma and human activity, there is a great need for the accurate identification of Trichoderma species. Accurate species identification is possible only through a combination of morphological and molecular methods. For identification of new Trichoderma species, most authors have used the combination of ITS and tef1. Many studies have been done on the taxonomy of this genus in the world. Nevertheless, the information about the diversity of Trichoderma/Hypocrea in Iran is scarce. Due to this, in discussing the use of antagonistic agents in biological control, the establishment of biocontrol agents seems to be the first and most important step. Thus, identifying effective native biocontrol agents to be used against plant pathogen agents in an area is of considerable importance. There are no reports for the biodiversity of Trichoderma species on saline and alkaline soils of pistachio orchards in Iran and the world. Because of the alkaline and saline nature of Iranian pistachio soils and the importance and applications of Trichoderma species in biological control of plant pathogens, the objective of the present study was to evaluate the occurrence and species diversity of Trichoderma isolates recovered from alkaline soils of pistachio orchards based on morphological and molecular analysis.
    Materials And Methods
    Soil samples were collected from a depth of 0 – 60 cm the rhizosphere of pistachio trees in Kerman province during 2010 – 2012. The samples were then transferred to the laboratory. Trichoderma species were isolated from soil samples using a selective Trichoderma medium (TSMC). The pH and electrical conductivity EC of each soil sample were measured. The morphological identification of Trichoderma isolates was performed based on macro- micromorphological observation, including rate growth and colony formation, presence or absence of pustules, pigmentation and sporulation, as well as conidiophores shape and branching, size and shape of phialid, conidia and chlamydospores on PDA and CMD media using valid Trichoderma keys. Then, the Trichoderma isolates were grouped in the preliminary experiment based on morphological characteristics and the resulted data from RAPD molecular marker using the primer A-5. The molecular identification of selected Trichoderma isolates was performed based on determination of the complete sequences of ribosomal DNA internal transcribed spacer regions using the primer set ITS1F-ITS4 and identified by submission to GenBank and the BLAST interface in TrichoKEY 2.0 to BLAST homology search.
    Results And Discussion
    In our present study, 194 soil samples were collected from pistachio orchards. The soils were near neutral to alkaline with an optimal pH range of 7.0 to 8.3 and the EC ranged from 1.5 to12.3 dSm–1. A total of 117 isolates of Trichoderma were obtained and purified. Isolates were identified to species level by a combination of morphological and genotypic characters. Before molecular identification, the Trichoderma isolates were grouped according to an examination of their morphology on PDA and CMD, using the following macroscopic and microscopic characteristics. Also, all isolates of each group were analyzed by RAPD molecular marker using the primer A-5. The RAPD-PCR profile analysis showed 16 different band patterns. The representative isolates of each profile was selected for DNA sequencing. As a result the isolates were identified as four species including T. harzianum, T. virens, T. brevicompactum and T. longibrachiatum. The results showed that more than 50% of the isolates belonged to T. harzianum and introduced as the dominant species in soil of pistachio orchards in Kerman province. Based on logistic regression analysis, although there was no relationship between the soil properties (pH, EC) and the presence of Trichoderma (R2=0.25, Pr=0.74, 0.26>0.05) but decreasing in numbers and diversity of Thrichoderma species in testing soils could be a result of alkaline conditions. To our knowledge, this study was the first report of identification and diversity of Trichoderma species in alkaline soils and pistachio trees.
    Conclusion
    A low degree of biodiversity of Trichoderma isolates was found in soils of pistachio orchards. In fact, acidity and alkaline conditions as well as environmental parameters such as soil temperature, moisture, pH, organic matter (OM) and nutrient content are factors that could affect on Trichoderma population, such as its presence, density, longevity as well as production of enzymes.
    Keywords: Logistic Regression, Morphology, Ribosomal DNA, Trichoderma
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال