به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۰۱۷۰ عنوان مطلب
|
  • ثمانه آریابد، امیر فتوت*، رضا خراسانی، محمدحسن انتظاری
    در این مطالعه غیر متحرک کردن کادمیم در خاک در حضور نانوذرات و میکرو ذرات دی اکسید تیتانیم و نقش اسید هومیک در پایداری نانو ذرات و جذب کادمیم در سطح نانوذرات و میکرو ذرات مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان داد که در خاک آلوده به کادمیم در محیط سوسپانسیون ، اسید هومیک باعث افزایش فراهمی کادمیم در خاک از طریق افزایش غلظت کادمیم در محلول رویی سوسپانسیون ها می شود و اصلاح سطح نانو ذرات دی اکسید تیتانیم با اسید هومیک جذب کادمیم را در سطح نانو ذرات افزایش می دهد. همچنین از آنجا که میکرو ذرات غلظت کادمیم محلول رویی سوسپانسیون ها و غلظت کادمیم تبادلی را به مقدار بیشتری از نانو ذرات کاهش داده اند می توان نتیجه گیری کرد که اثر میکرو ذرات در کاهش فراهمی کادمیم در خاک بیشتر از نانو ذرات بوده است.
    کلید واژگان: نانو و میکرو ذرات دی اکسید تیتانیم, عصاره گیری جزء به جزء کادمیم, اسید هومیک, سوسپانسیون خاک, پایداری نانو ذرات مقدمه
    Samaneh Aryabod, Amir Fotovat *, Khorassani Reza, Mohammad Hassan Entezari
    This study has investigated cadmium immobilization in the soil at the present of nano and micro titanium dioxid and the role of humic acid in nanoparticle stability and cadmium adsorption on nano and micro particles. The results of this study showed that in the soil contaminated with cadmium in suspension conditions, humic acid increased soluble cadmium in supernatant suspention and therfore increased cadmium availability in the soil. Modification of TiO2 nanoparticles surfaces with humic acid increases adsorption of cadmium at the nanoparticle surfaces. Also, since microparticles have reduced the soluble cadmium in supernatant suspensions and the concentration of exchangeable cadmium to a greater extend than nanoparticles, it can be concluded that the effect of microparticles in reducing available cadmium in the soil is greater than that of nanoparticles.
    Keywords: nano, micro TiO2, cadmium fractionation, humic acid, soil suspention, nano particle stability
  • امیرحسین بقایی *
    سابقه و هدف
    استفاده از افزودنی های آلی به عنوان یک ماده ارزان قیمت برای اصلاح خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاکهای مناطق خشک و نیمه خشک رو به افزایش است و در این میان استفاده از کمپوست زباله شهری احتمالا می تواند با افزایش پی اچ، درصد کربن آلی خاک و ظرفیت تبادل کاتیونی باعث کاهش قابلیت دسترسی فلزات سنگین خاک نظیر کادمیم شود. از سویی دیگر کاربرد رسهای طبیعی خاک نظیر زئولیت ها احتمالا می تواند با افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی خاک باعث کاهش قابلیت دسترسی فلزات سنگین در خاک وگیاه شود، هر چند که قابلیت دسترسی عناصر غذایی خاک نیز ممکن است تحت تاثیر قرار گیرد. این پژوهش با هدف بررسی اثر کاربرد کمپوست زباله شهری اراک و زئولیت بر کاهش قابلیت دسترسی کادمیم در یک خاک با بافت لومی انجام شد.
    مواد و
    روش
    خاکی با بافت لومی، غیر شور با درصد کربن آلی پائین از عمق 15-0 سانتی متری مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اراک نمونه برداری شد. این پژوهش در شرایط گلخانه ای به صورت آزمایش فاکتوریل در فالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد کمپوست زباله شهری اراک در مقادیر 0، 15 و 30 مگاگرم در هکتار بود. خاک با مقادیر 0، 5، 10، 15 و 20 میلی گرم کادمیم در کیلوگرم خاک از منبع کلرید کادمیم آلوده و به مدت یک ماه نگهداری شد. از سویی دیگر زئولیت (از نوع کیلینوپتیلولایت) با مقادیر 0 و 10 درصد وزنی به خاک اضافه شد. سپس بذر ذرت (سینگل کراس 704) کاشته شد. بعد از گذشت 60 روز از شروع آزمایش، ویژگی های فیزیکی، شیمیایی خاک و غلظت کادمیم در خاک و گیاه ذرت اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج حاکی ازآن بود که افزایش کاربرد کمپوست زباله شهری از 0 به 30 مگاگرم در هکتار باعث افزایش معنی دار ظرفیت تبادل کاتیونی خاک (3 واحدی) و پی اچ خاک تحت کشت ذرت شد. افزایش کاربرد کمپوست زباله شهری اراک از 0 به 15 و 30 مگاگرم در هکتار در خاک آلوده به 20 میلی گرم کادمیم در کیلوگرم خاک و فاقد کاربرد زئولیت به ترتیب باعث کاهش 19 و 30 درصدی در مقدار کادمیم قابل عصاره گیری با DTPA شد. مشابه این نتیجه، غلظت کادمیم ریشه و ساقه نیز کاهش یافت، به طوری که کاربرد 30 مگاگرم در هکتار کمپوست زباله شهری اراک ( در خاک آلوده به 20 میلی گرم کادمیم در کیلوگرم خاک) و بدون دریافت زئولیت به ترتیب باعث کاهش 37 و66 درصدی غلظت کادمیم ریشه و شاخساره گیاه شد. علاوه بر این، کاربرد زئولیت در مقدار 10 درصد وزنی، درخاک آلوده به کادمیم (20 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و فاقد کاربرد کمپوست زباله شهری باعث کاهش 7 درصدی مقدار کادمیم قابل عصاره گیری با DTPA شد. غلظت کادمیم ریشه و شاخساره گیاه نیز به ترتیب 16 و23 درصد کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    کمترین مقدار کادمیم قابل عصاره گیری با DTPA در یک خاک آلوده کادمیوم به 5 میلی گرم کادمیم و تیمار شده با 30 مگاگرم در هکتار کمپوست زباله شهری و 10 درصد وزنی زئولیت مشاهده شد، این در حالی است که بیشترین مقدار کادمیم قابل عصاره گیری با DTPA مربوط به خاکی که فاقد دریافت کمپوست زباله شهری و زئولیت و آلوده به 20 میلی گرم کادمیم در کیلوگرم خاک بود. نتایج کلی این تحقیق حاکی از آن است که کاربرد زئولیت و کمپوست زباله شهری اراک احتمالا می تواند با افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی خاک باعث کاهش غلظت کادمیم در خاک یا گیاه شود، هر چند که سایر اثرات کاربرد این افزودنی های آلی نیز نبایستی نادیده گرفته شود.
    کلید واژگان: کمپوست زباله شهری, کادمیم, زئولیت, ذرت, آلودگی خاک
    Amir Hoseiin Baghaie *
    Background And Objectives
    Application of organic amendments as a cheap material is increasing to modify soil physical, chemical and biological properties of arid and semi-arid regions. Applying municipal waste compost can probably increase soil pH, organic carbon percent and cation exchange capacity and thereby decreaseing heavy metal availability such as cadmium. On the other hand, applying soil natural clay such as zeolites can probably increase cation exchange capacity that decreases the heavy metal availability in soil and plant. However, this may be affect soil nutrition availability. This research was done to investigate the effect of applying Arak municipal waste compost and zeolite on decreasing cadmium availability in a loamy soil.
    Materials And Methods
    A loamy, non-saline soil with low organic carbon percent was sampled from soil surface layer (0–15 cm) in the research field of Arak Azad University. A factorial experiment with a randomized complete block design with 3 replications was conducted in greenhouse conditions.. Treatments were consisting of applying Arak municipal waste compost at the rates of 0, 15 and 30 Mg ha-1. The soil was polluted with cadmium from cadmium chloride source at the rates of 0,5,10, 15 and 20 mg Cd kg-1 soil and incubated for one month. On the other hand, zeolite clay (clinoptilolite) was added to the soil at the rates of 0 and 10 % (W/W). Then, corn (Zea mays L. single grass 704) seeds were sown. After 60 days from the experiment, soil physio-chemical properties and soil and plant Cd concentration were measured.
    Results
    The results showed that increasing application of municipal waste compost from 0 to 30 Mg ha-1 significantly increased CEC (3 units) and pH in the soil under growth of corn. Increasing the amount of Arak municipal waste compost from 0 to 15 and 30 Mg ha-1 in a 20 mg Cd kg-1 soil without applying zeolite, caused a significant decrease in DTPA-extractable Cd by 19 and 30 %, respectively. Similar to this result, root and shoot Cd concentration were decreased, as, applying 30 Mg ha-1 Arak municipal waste compost (in a soil polluted with 20 mg cd kg-1 soil) without receiving zeolite caused a significant decrease in root and shoot Cd concentration by 37 and 66%, respectively. In addition, applying 10 % (W/W) zeolite clay in a cadmium polluted soil (20 mg Cd kg -1soil) without municipal waste compost decreased the DTPA-extractable Cd by 7%. Root and shoot Cd concentration was also decreased by 16 and 23%, respectively.
    Conclusion
    The lowest DTPA-extractable Cd was in a 5 mg cadmium polluted soil treated with 30 Mg ha-1 municipal waste compost and 10% (W/W), white the greatest amount of DTPA-extractable Cd was observed in a polluted soil with 20 mg cd kg-1 soil without receiving municipal waste compost and zeolite. The result of this experiment showed that applying zeolite and Arak municipal waste compost can increase the cation exchange capacity and thereby decreasing cadmium concentration in soil or plant. However, the other effect of applying organic amendments cannot be ignored.
    Keywords: Municipal waste compost, Cadmium, Zeolite, Corn, Soil pollution
  • حمیدرضا مشایخی، امیر حسین حسین بقایی *، مسعود گماریان
    آلودگی خاک به کادمیم می تواند سبب کاهش تولیدات گیاهی و افزایش خطر استفاده از محصولات گیاهی آلوده به این فلز توسط انسان و حیوانات شود. این پژوهش با هدف بررسی اثر کی لیت EDTA بر میزان جذب کادمیوم در گل همیشه بهار(Calendula officinalis L.) به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد مقادیر 0(Co)، 25 (C25) و 50 (C50) مگاگرم در هکتار کود گاوی در یک خاک آلوده به کادمیوم با مقادیر 0(Cd0)، 5 (Cd5) و 10 (Cd10) میلی گرم کادمیوم بر کیلوگرم خاک و همچنین کاربرد دو سطح کی لیت EDTA در غلظت های 0(E0) و 5/2 (E2.5) میلی مول بر کیلوگرم خاک بود. کاربرد 5/2 میلی مول کی لیت EDTA در خاک تیمار شده با 25 و 50 مگاگرم در هکتار کود گاوی و آلوده به 10 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم به ترتیب باعث افزایش 25% و 41 درصدی در جذب کادمیوم شاخساره گیاه شد، همچنین کاربرد 5/2 میلی مول کی لیت EDTA باعث افزایش فاکتور انباشت زیستی کادمیوم ریشه و شاخساره گیاه شد. نتایج این تحقیق نشان داد که که کاربرد 5/2 میلی مول کی لیت EDTA توانست با افزایش قابلیت دسترسی کادمیوم در خاک نقش مهمی در افزایش پالایش کادمیوم در خاک تیمار شده با مواد آلی داشته باشد.
    کلید واژگان: قابلیت دسترسی کادمیوم, پالایش کادمیوم, مواد آلی, انباشت زیستی
    H. R. Mashayekhi, A. H. Baghaie *, M. Gomarian
    Any cadmium (Cd) contaminated soil might cause reduction in plants’ yield and increase the hazard of Cd-contaminated plants consumption by both human and animals. The research aimed to investigate the effect of EDTA chelate on Cd uptake in pot marigold (Calendula officinalis L.). A factorial experiment using randomized complete blocks was used in three replications. Treatments included application of 0(C0), 25(C25), and 50(C50) Mg ha-1 cow manure in a Cd polluted soil [ 0(Cd0), 5(Cd5), and 10 (Cd10) mg Cd kg -1 soil] and two rates of EDTA chelate (0 and 2.5 mmol kg-1 soil). Applying 2.5 mmol EDTA chelate caused significant increase in shoot Cd uptake by 21% and 25% in a Cd polluted soil (10 mg Cd kg -1 soil) treated with 25 and 50 Mg ha-1 cow manure, respectively. Also, addition of 2.5 mmol EDTA chelate caused an increase in the root and shoot bio-concentration factor. The results of this experiment showed that applying 2.5 mmol EDTA would increase the Cd availability, which could be considered as a factor that plays an important role in Cd remediation in soils treated with organic amendments.
    Keywords: Bio-concentration, Cadmium availability, Cd remediation, Organic amendments
  • الهام صادقی*، فایز رئیسی
    سابقه و هدف

    خاک به عنوان محیط رشد گیاه و زیست گاه موجودات زنده گوناگون با انواع تنش های زیستی روبه رو است. ریزجانداران خاک نقش مهمی در عملکرد و حفظ کیفیت خاک دارند، زیرا آن ها مسیول تجزیه مواد آلی، گردش چرخه عناصر غذایی و تخریب آلاینده-های خطرناک هستند. سمیت فلزی و شوری از مهم ترین تنش های موثر بر فعالیت میکروبی و آنزیمی خاک در بسیاری از مناطق جهان به ویژه مناطق خشک می باشند. شوری ممکن است تاثیرات منفی آلودگی بر فعالیت میکروبی خاک را برانگیزد. در سوی دیگر، کاربرد مواد آلی در خاک های شور یا خاک های آلوده به فلز سمی ممکن است پیامدهای منفی این دو تنش را بر جمعیت و فعالیت میکروبی و آنزیمی خاک کاهش دهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرهای شوری و بقایای گیاهی (یونجه) به عنوان یک سوبسترای آلی بر غلظت عناصر محلول، فعالیت آنزیم های فسفاتاز اسیدی، ساکاراز و تنفس ناشی از سوبسرا (SIR) در یک خاک آهکی آلوده به کادمیوم بود.

    مواد و روش ها

    این پژوهش در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده در دانشگاه شهرکرد انجام شد. آزمایش به صورت طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل و در چهار تکرار انجام شد. فاکتورها شامل دو سطح کادمیوم (0 و 30 میلی گرم بر کیلوگرم)، سه سطح شوری (35/1، 5/7 و 15 دسی زیمنس بر متر) و دو سطح بقایای گیاهی (با و بدون مانده یونجه) انجام شد. خاک ابتدا با استفاده از نمک کلرید کادمیوم آلوده و سپس با بقایای یونجه (1% وزنی- وزنی) مخلوط گردید. پس از اختلاط کامل خاک و بقایای گیاهان، تیمارهای شوری (کلرید سدیم) استفاده شدند. برای فعال سازی دوباره ی جمعیت میکروبی، رطوبت خاک در پیرامون 70 درصد از گنجایش مزرعه تنظیم و ظروف به مدت 4 هفته در دمای اتاق نگهداری شدند. پس از آن نمونه ها به مدت 90 روز در دمای 1±25 درجه سلسیوس انکوبه شدند. سپس فعالیت آنزیم های فسفومنواستراز اسیدی و ساکاراز در سه دوره به صورت ماهانه و تنفس ناشی از سوبسترا و غلظت عناصر محلول (کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم) یک بار در طول دوره انکوباسیون اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد افزایش سطح شوری در خاک کاهش فعالیت آنزیمی، تنفس ناشی از سوبسترا و غلظت عناصر محلول کلسیم، منیزیم و پتاسیم را به همراه داشت. اثر منفی شوری بر ویژگی های میکروبی در خاک آلوده به کادمیوم بسیار محسوس تر از خاک غیرآلوده بود. کاربرد مانده های یونجه آثار منفی شوری بر تنفس و فعالیت آنزیمی خاک را کاهش داد و افزایش غلظت عناصر کلسیم، منیزیم، پتاسیم و سدیم در محلول خاک را در پی داشت. این یافته ها نشان می دهد در خاک های شور و آلوده که محدودیت کربن دارند، کاربرد مواد آلی غلظت کادمیوم قابل دسترس را کاهش، فراهمی سوبسترای موجود در خاک را افزایش و در نتیجه فعالیت آنزیمی و میکروبی خاک را بهبود می بخشد.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان می دهد در خاک های آلوده شور با محدودیت فراوان کربن، مصرف مواد آلی اصلاحی به منظور تقویت ماده آلی خاک غلظت کادمیوم قابل دسترس و اثرات شوری را کاهش و در نتیجه تنفس و فعالیت آنزیمی خاک (ساکاراز، فسفومنواستراز اسیدی) را افزایش می دهد. همچنین افزدون مانده گیاهی یونجه به خاک افزایش غلظت عناصر محلول در خاک (کلسیم، پتاسیم، منیزیم و سدیم) را به همراه داشت. به طور خلاصه، این پژوهش نشان داد که اثر مشترک نمک NaCl و کادمیوم بر فعالیت آنزیمی و غلظت عناصر محلول خاک در غیاب بقایای گیاهی اغلب هم کرداری ولی در حضور بقایای گیاهی پادکرداری است.

    کلید واژگان: تنش غیرزنده, شوری, فعالیت آنزیم, کادمیوم قابل جذب, کودهای آلی
    Elham Sadeghi *, Faez Raiesi
    Background and Objectives

    Soil, as an important component of terrestrial ecosystems, plant growth media, and a habitat of diverse living organisms commonly encounters a variety of abiotic stresses. Soil microorganisms play an important role in maintaining soil quality and functioning, since they are responsible for the decomposition of dead organic material, nutrient cycling and degradation of hazardous organic pollutants. Metal toxicity and salinity are the major abiotic stresses affecting soil microbial activity and community structure in many areas of the world, in particular arid regions. Salinity may prompt the negative influences of soil pollution on soil microbial activity. On the other hands, application of organic amendments to saline soils or toxic metal-polluted soils may alleviate the negative consequences of these two abiotic stresses on soil microbial activity and population.

    Materials and Methods

    This study was conducted under controlled laboratory conditions at Shahrekord University. The main aim of this study was to investigate the effects of salinity and plant residue as an organic amendment on concentrations of soluble elements, enzyme activity and substrate-induced respirations (SIR) in a calcareous soil polluted with cadmium (Cd) over a three-month incubation experiment. A factorial experiment with two levels of cadmium (0 and 30 mg kg-1), three levels of salinity (1.35, 7.5 and 15 dS m-1) and plant residue treatments (with and without alfalfa residue) was conducted using a completely randomized design with four replications. Using cadmium chloride salt, the soil was contaminated, and subsequently amended with alfalfa residue (1%, w/w). After thorough mixing of soil and plant residue, salinity treatments were applied using NaCl salt. To reactivate the microbial population and for the aging effect, soil moisture was set at 70% of field capacity, and containers were pre-incubated at room temperature for 4 weeks. The samples were then incubated at 25±1 oC for 98 days.

    Results

    Increasing salinity levels resulted in an increase in soluble Na concentration, a reduction in soil enzyme activity and SIR, and a decline in the concentrations of soluble Ca, Mg and K. The harmful impact of soil salinity on microbial properties was much greater in Cd-polluted soils than unpolluted soils.

    Conclusion

    Results indicated that addition of plant residue reduced the negative impacts of salinity and Cd pollution stresses on soil microbial and enzyme activity, and that resulted in increases in the concentrations of water soluble elements.The findings of the current study confirmed that application of adequate organic amendments can decrease Cd toxicity, enhance substrate availability and maintain soil microbial and enzyme activity in saline and polluted soils with substrate limitation.

    Keywords: enzyme activity, Cadmium availability, Salinity, Abiotic stress, Organic amendments
  • ندا مرادی*، عبدالامیر معزی، شیلا خواجوی شجاعی، پردیس خاجی
    تجمع فلزات سنگین در سال های اخیر به دلیل فعالیت های بشری در حال افزایش است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر نانوبیوچار و نانوبیوچار اصلاح شده با آهن، تهیه شده از گیاه نی بر تحرک و توزیع شکل های شیمیایی کادمیوم در یک خاک آلوده بود. این پژوهش در سال 1400-1399 به صورت آزمایش فاکتوریل، با دو فاکتور شامل نوع جاذب (در چهار سطح شامل بیوچار، بیوچار اصلاح شده، نانوبیوچار و نانوبیوچار اصلاح شده) و کاربرد بیوچار (در سه سطح شامل صفر، 5/0 و 1 درصد وزنی) در قالب طرح کاملا تصادفی، در سه تکرار و در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. پس از اعمال تیمارها، نمونه های خاک به مدت 90 روز در شرایط انکوباسیون نگه داری شدند. در پایان آزمایش غلظت قابل دسترس و شکل های شیمیایی کادمیوم اندازه گیری شد. همچنین فاکتور تحرک کادمیوم تعیین شد. نتایج نشان داد در اثر کاربرد تمامی جاذب ها (به ویژه در سطح 1 درصد وزنی) غلظت کادمیوم قابل دسترس خاک، کادمیوم تبادلی و کادمیوم پیوند شده با کربنات ها به طور معنی داری کاهش یافت، در حالی که کادمیوم پیوند شده با اکسیدهای آهن و منگنز، کادمیوم پیوند شده با مواد آلی و کادمیوم باقی مانده در خاک، به طور معنی داری (05/0> P) افزایش یافت. بطوریکه مقدار کادمیوم قابل دسترس در تیمار 1 درصد نانوبیوچار اصلاح شده در مقایسه با تیمار شاهد 37/26 درصد کاهش یافت. نتایج همچنین نشان داد تیمار نانوبیوچار در تثبیت کادمیوم و کاهش تحرک آن در خاک موثرتر از بیوچار اولیه بود. افزون بر این، بیوچار و نانوبیوچار اصلاح شده در مقایسه با بیوچارهای اولیه کارایی بالاتری در ثبیت کادمیوم در خاک داشتند.  به طورکلی نتایج نشان داد نانوبیوچار نی و نانوبیوچار نی اصلاح شده با کلرید آهن، می توانند جاذب های مناسبی برای تثبیت کادمیوم در خاک های آلوده باشند.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, جاذب آلی, فراهمی کادمیوم, فاکتور تحرک
    Neda Moradi *, Abdolamir Moezzi, Shila Khajavi-Shojaei, Pardis Khaji
    In the past few decades, accumulation of heavy metals in soils has increased as a result of human activities. The objective of this study was to evaluate the effect of common reed nano-biochar and Fe-modified nano-biochar on cadmium (Cd) mobility and fractionation in a Cd-contaminated soil. This study was carried out in 1399-1400 as a factorial experiment based on a completely randomized design (CRD) with two factors including absorbent type (at four levels including biochar, modified biochar, nano-biochar and modified nano-biochar), and biochar application levels (0, 0.5 and 1% w/w) in three replications under laboratory conditions. After treatments’ application, the soil samples were incubated for 90 days. At the end of incubation period, Cd availability and fractionation were measured and Cd mobility factor was determined. The results indicated that with the application of all absorbents (especially at 1% w/w level), concentration of available Cd, exchangeable and Cd bound to carbonate fraction were significantly decreased, while Cd bound to Fe-Mn oxides, Cd bound to organic matter and residue fraction of Cd significantly (P<0.05) increased. The Cd availability in modified nano-biochar treatment (1%) decreased by 26.37 % compared to the control. Results also indicated that nano-biochar had a more significant impact than raw biochar on the immobilization of Cd and decrease its mobility in the soil. In addition, modified-biochar and nano-biochar had more efficiency than raw biochars on the Cd stabilization in the soil. In general, the results revealed that common reed nano-biochar and modified nano-biochar with FeCl2 can be suitable absorbent for stabilization of Cd in contaminated soils.
    Keywords: Soil contamination, Organic absorbent, Cadmium availability, Mobility factor
  • بهرام ابوالفضلی بهروز، شاهین اوستان*، حسین میرسید حسینی، حسن اعتصامی

    آلودگی خاک های شالیزاری به کادمیم (Cd) در کشورهای تولید کننده برنج یک معضل جدی به شمار می رود. به علاوه، بیوچار یک اصلاح کننده مهم در خاک های شالیزاری آلوده به کادمیم می باشد. با این حال، ضروری است ظرفیت بیوچار برای جذب این فلز سنگین افزایش یابد. بیوچار اصلاح شده با کلرید منیزیم (MgCl2) به طور گسترده ای در حذف فلزهای سنگین از محلول های آبی استفاده شده است. با این حال، اطلاعات کمی درباره کارایی آن در خاک وجود دارد. در مطالعه حاضر تاثیر سطوح مختلف (0، 3 و 5 درصد وزنی) بیوچار پوسته برنج اصلاح شده و اصلاح نشده با MgCl2 (تهیه شده در دمای 600 درجه سلسیوس) بر سینتیک و همدمای جذب کادمیم در یک خاک شالیزاری با بافت رس شنی بررسی شد. نتایج نشان داد که اصلاح بیوچار با MgCl2 باعث افزایش نسبت O/C از 27/0 به 48/0 و افزایش مساحت سطح از 6/195 به m2/g 2/231 شد. خاک های تیمار شده با بیوچارها به مدت 45 روز در دمای 25 درجه سلسیوس انکوباتور نگهداری شدند. سپس، آزمایش سینتیک جذب در غلظت 375 میلی گرم کادمیم بر لیتر در زمان های 25/0، 5/0، 1، 2، 4، 8، 16، 24 و 48 ساعت و آزمایش همدمای جذب در غلظت های 50، 100، 150، 200، 300، 350، 400، 600 و 800 میلی گرم کادمیم بر لیتر انجام گرفت. داده های سینتیکی جذب کادمیم توسط مدل الوویچ با خطای معیار تخمین (SEE) کوچک تر توصیف شدند. همچنین، داده های همدماهای جذب کادمیم توسط مدل فروندلیچ با SEE کوچک تر توصیف شدند. کاربرد 3 و 5 درصد بیوچار اصلاح شده، پارامتر KF مدل فروندلیچ برای جذب کادمیم را به ترتیب 4/2 و 8/2 برابر نسبت به خاک تیمار نشده با بیوچار افزایش داد، در حالی که کاربرد بیوچار اصلاح نشده تاثیری قابل ملاحظه ای بر این پارامتر نداشت. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که بیوچار پوسته برنج اصلاح شده با MgCl2  قادر به کاهش تحرک و فراهمی کادمیم حتی در یک خاک شالیزاری رس شنی با ظرفیت بالا برای جذب کادمیم بود، هرچند که نتیجه گیری قطعی در این مورد منوط به انجام مطالعات واجذب کادمیم است.

    کلید واژگان: خاک رسی, فراهمی کادمیم, مدل الوویچ, مدل فروندلیچ
    B. Abolfazli Behrooz, S. Oustan *, H. Mirseyed Hosseini, H. Etesami
    Introduction

    Cadmium (Cd) contamination has been a widespread concern in paddy soils because of its subsequent transfer to the food chain. Biochar amendment is proposed to stabilize Cd in the contaminated soils. However, the pristine biochar shows limited functionality towards Cd sorption in practice. Recently, Mg-modified biochars have attracted much attention for their low toxicity. These biochars are coated by MgO or Mg(OH)2 precipitates during the pyrolysis process. Magnesium chloride (MgCl2)-modified biochars have been used widely in the removal of heavy metals from the aqueous solutions. However, there is little literature about their performance in soils. The present study therefore was conducted to investigate the effects of application of unmodified and MgCl2-modified rice husk biochars on the kinetics and isotherms of Cd sorption in a calyey paddy soil.

    Materials and Methods

    The unmodified and MgCl2-modified biochars were produced from rice husk at 600°C. Some relevant characteristics of the produced biochars (including elemental composition, pzc, pH1:10, ash content and BET surface area) were determined. Moreover, the studied soil was taken from a paddy field (0-20 cm) in the Qaemshahr region of Mazandaran province. The biochars (< 0.5 mm) were added to the soil samples at three levels (0, 3, and 5% w/w) and the amended soils were incubated at 25°C for 45 days. Then, the kinetic experiments of Cd sorption at a concentration of 375 mg Cd/L at times of 0.25, 0.5, 1, 2, 4, 8, 16, 24 and 48 hours and the isothermal experiments of Cd sorption at concentrations of 50, 100, 150, 200, 300, 350, 400, 600 and 800 mg Cd/L were performed. In both kinetic and isotherm experiments, a 0.01 M KCl solution was used as the background electrolyte. Finally, the relevant kinetic and isotherm models were fitted to the sorption data and their parameters were calculated.

    Results and Discussion

    Biochar characterization indicated that modification with MgCl2 resulted in an increase of the O/C ratio (from 0.27 to 0.48) and pH (from 7.67 to 8.60). This modification also increased the H/C ratio (from 0.032 to 0.071) and the specific surface area (from 195.6 to 231.2 m2/g). As a result, the MgCl2-modified biochar was more hydrophilic and less carbonized than the unmodified one. Moreover, the characteristic peaks of the MgCl2-modified biochar (3700, 1428 and 500 cm-1) were present in its FTIR spectrum. The results revealed that about 74 to 89% of the Cd sorption by the soils occurred in times less than 2 hours. With MgCl2-modification, the sorption equilibration time was reduced from 48 hours to 24 hours. In contrast, the unmodified biochar had no considerable effect on the Cd sorption kinetics. Among the kinetic models, the Elovich model with lower SEE was the best to fit the Cd sorption kinetic data. The intra-particle diffusion model was not satisfactory for Cd sorption on the biochars. Freundlich model with lower SEE well described the Cd sorption isotherms. Application of 3% and 5% MgCl2-modified biochar increased the Freundlich KF parameter by 2.4 and 2.8 times as compared to the control. Moreover, the aforementioned treatments increased the heterogeneity parameter of the Freundlich model (n) from 3.48 to 6.08. The Temkin model could not reasonable fit the sorption data. In contrast, the unmodified biochar did not show any considerable effect on the Cd sorption capacity of the clayey soil used in this research. This finding means that the unmodified biochar could not improve the sorption performance of negatively charged soil clay particles.

    Conclusion

    According to the results obtained, it could be concluded that the Cd sorption behavior of the soil treated with unmodified rice husk biochar was similar to that of the untreated soil. Whereas, the MgCl2-modification improved both sorption rate and sorption capacity of the soil for Cd. Application of MgCl2-modified biochar improved the Cd sorption properties of a clayey soil with high intrinsic sorption ability. Thus, this may be a promising approach in remediation of Cd-contaminated paddy soils with the aim of reducing Cd mobility and availability. However, there is need to do more research to create awareness about the importance of biomass nature as well as pyrolysis temperature, the ratio of MgCl2 to biomass, the mechanism of Cd stabilization and the desorption of Cd from soils treated with MgCl2-modified biochars.

    Keywords: Cadmium Availability, Clayey Soil, Elovich Model, Freundlich Model
  • اکرم حلاج نیا *، امیر لکزیان، غلامحسین حق نیا، عاطفه رمضانیان

    گیاهان از نظر مقدار جذب عناصر سنگین و توزیع آنها در بافتهای خود متفاوت عمل می کنند. علاوه بر تفاوتهای ژنتیکی عوامل محیطی مختلف از جمله برهمکنش عناصر سنگین با عناصر غذایی ضروری گیاه می تواند بر میزان جذب این فلزات توسط گیاهان موثر باشد. در این مطالعه تاثیر فراهمی آهن و منگنز بر تجمع کادمیوم در ریشه و اندام هوایی در دو گیاه آفتابگردان و ذرت در محیط کشت آبی مورد بررسی قرار گرفت. در کلیه تیمارهای آزمایش آفتابگردان نسبت به ذرت مقادیر زیادتری کادمیوم را در اندامهای هوایی و ریشه ها جذب کرد. فراهمی آهن موجب کاهش غلظت کادمیوم در اندامهای هوایی هر دو گیاه گردید. فراهمی آهن تاثیری بر تجمع کادمیوم در ریشه های ذرت نداشت در حالی که اثر آن بر کاهش غلظت کادمیوم در ریشه های آفتابگردان بسیار زیاد بود. فراهمی منگنز تاثیر کمتر و متفاوت تری بر تجمع کادمیوم در ریشه و اندامهای هوایی دو گیاه داشت. غلظت کادمیوم در ریشه و اندامهای هوایی آفتابگردان با افزایش فراهمی منگنز افزایش پیدا کرد در حالی که در ذرت فراهمی منگنز تاثیر معنی داری بر غلظت کادمیوم در اندامهای هوایی نداشت و باعث کاهش غلظت آن در ریشه گردید.

    کلید واژگان: کادمیوم, آفتابگردان, ذرت, آهن, منگنز
    A. Halajnia*, A. Lakzian, Gh. Haghnia, A. Ramezanian

    Heavy metals uptake and their distribution in plants are different. In addition to the genetic factors, environmental factors such as interactions of heavy metals with essential elements are very important on the amount of heavy metals uptake. In this study, the effects of iron and manganese on accumulation of cadmium in shoot and root of sunflower and corn in different concentration of those elements in a hydroponic condition was investigated. The results showed that cadmium uptake in root and shoot of sunflower were higher significantly compared to corn. The concentration of cadmium decreased in the shoot of sunflower and corn with increasing the iron availability. Cadmium concentration of corn root was not affected by iron availability but cadmium concentration in sunflower root was reduced dramatically. Manganese availability had less effect on cadmium accumulation of root and shoot of both plants. Cadmium concentration of root and shoot of sunflower increased by manganese availability but it was different in corn plant.

    Keywords: Cadmium, Corn, Sunflower, Iron, Manganese
  • امیر لکزیان*، اکرم حلاج نیا، غلامحسین حق نیا، عاطفه رمضانیان

    آلودگی خاک به عناصر سنگین و جذب آن توسط گیاه منجر به ورود این عناصر به زنجیره غذایی می گردد. از این رو بررسی عوامل موثر بر مقدار جذب این عناصر توسط گیاه در خاکهای آلوده از قبیل فراهمی عناصر غذایی حائز اهمیت می باشد. به منظور بررسی و مقایسه تاثیر فراهمی عناصر کم مصرف روی و مس بر تجمع کادمیوم در اندام های هوایی و ریشه آزمایشی با آرایش فاکتوریل با دو گیاه ذرت و آفتابگردان، سه سطح غلظت از عناصر مس (صفر، 01/0 و 02/0 میلی گرم در لیتر) و روی (صفر، 025/0 و 05/0 میلی گرم در لیتر) و دو سطح کادمیوم (غلظتهای 02/0 و 05/0 میلی گرم در لیتر) در محیط کشت آبی انجام گرفت. بررسی جذب کوتاه مدت کادمیوم در تیمارهای مختلف روی و مس نشان داد که فراهمی مس و روی تاثیری بر جذب کادمیوم در گیاه ذرت نداشت. در گیاه آفتابگردان بیشترین تجمع کادمیوم در اندام های هوایی و ریشه در غلظت 05/0 میلی گرم در لیتر کادمیوم در تیمار بدون مس مشاهده شد. در آفتابگردان تغذیه مناسب با روی در تیمار 05/0 میلی گرم در لیتر در هر دو سطح کادمیوم موجب کاهش غلظت کادمیوم در ریشه و اندام های هوایی این گیاه گردید. این در حالی است که اثر سینرژیسمی بین روی و کادمیوم در تیمار کمبود روی در غلظت 05/0 میلی گرم در لیتر کادمیوم مشاهده گردید. به طوری که افزایش روی در این تیمار در مقایسه با تیمار بدون روی موجب افزایش تجمع کادمیوم در اندام های هوایی و ریشه گردید.

    کلید واژگان: روی, مس, کادمیوم, ذرت, آفتابگردان
    .A. Lakzian, .A. Halajnia, G.H. Haghnia, A. Ramezanian

    Heavy metals enter to human food chain through the plant and soil contamination. It is very important to evaluate the affecting factors on plant uptake of heavy metals. In this study the effects of copper and zinc availability on cadmium uptake of root and shoot of corn and sunflower was investigated. The experiment was carried out with a factorial arrangement, two species of plants (sunflower and corn), two cadmium concentrations (0.02 and 0.05 mg /l) and three concentrations of zinc and copper (0, 0.025 and 0.05 mg/l for Zinc and 0, 0.01 and 0.02 mg/l for copper) based on a completely randomized design with three replications. The results showed that copper and zinc availability had no effect on cadmium uptake of corn plant. The highest concentration of cadmium in root corn was observed in 0.05 mg/l of cadmium concentration without copper application. In sunflower, the addition of 0.05 mg/l zinc to medium decreased cadmium uptake in 0.02 and 0.05 mg/l cadmium treatments. The synergistic effect of cadmium and zinc was observed in 0.05 mg/l cadmium and 0.025 mg/l zinc treatments. Zinc concentration had a positive effect on cadmium uptake in root and shoot of sunflower in this treatment.

    Keywords: Zinc, Copper, Cadmium, Corn, Sunflower
  • هدا کریمی، شهریار مهدوی*، نسرین حسن زاده، روح الله کریمی

    آلودگی خاک به ویژه آلودگی توسط فلزات سنگین در بسیاری از جوامع شهری مورد توجه قرارگرفته است.امروزه کاربرد بیوچار به عنوان یک روش سالم جهت کنترل آلودگی فلزات سنگین در خاک پیشنهاد شده است. در این آزمایش به بررسی اثر بیوچار دردو رقم انگور(بیدانه سفید و پرلت) در مواجهه با تنش 100 میلی گرم بر کیلوگرم کادمیوم انجام گرفته است.پس از اعمال تنش کادمیوم و کاربرد بیوچار(3 درصد وزنی) در گلدان های مورد آزمایش ، نمونه های خاک های منطقه ریزوسفری و نمونه های برگ پس از 2 ماه از اعمال تنش و بیوچار جمع آوری گردید وغلظت کادمیوم به شکل جزءبندی 5 مرحله ای در آزمایشگاه تحقیقاتی دانشگاه ملایر انجام گرفت و در نهایت به وسیله دستگاه جذب اتمی آنالیزگردید و شاخص های فیزیولوژیکی اندازه گیری شد.نتایج نشان داد که کاربرد بیوچار در هر دو رقم انگور باعث افزایش محتوای نسبی آب، کلروفیل و فسفر گردید و میزان نشت یونی را نیز تا حدودی کاهش داد. در فرم های شیمیایی خاک نیز کاربرد بیوچار باعث کاهش فرم های تبادلی و کربناته و افزایش فرم های آلی، اکسیدی و باقیمانده گردید.بیوچار، بخش های کادمیوم به راحتی قابل تعویض را به آنهایی که کمتر در دسترس هستند تغییر داد.طبق یافته های این پژوهش، در شرایط تنش کادمیوم استفاده از بیوچار در خاک می تواند نقش بسیار مهمی در شاخص های گیاهی داشته باشد، بطوریکه مطابق با نتایج این پژوهش، کاربرد بیوچار در خاک می تواند به عنوان یک راهکار مدیریتی برای کنترل کادمیوم در مناطق آلوده به این فلز سنگین در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: انگور, جزءبندی کادمیم, شاخص های فیزیولوژیکی برگ
    Hoda Karimi, Shahriar Mahdavi *, Nasrin Hasanzadeh, Rouholah Karimi
    Introduction

    Soil and water pollution, especially pollution by heavy metals such as cadmium,, has been noticed in many modern urban and industrial societies. If heavy metals accumulate in the soil, the capacity of the soil to keep the metals decreases, as a result, they enter the product and their bioavailability increases. Today, the use of biochar is suggested as a healthy method to control heavy metal pollution in the soil.In this research, in order to investigate the concentration of cadmium metals in soil and leaves in the exposure of cadmium stress and using biochar to investigate some physiological indicators of leaves and also to investigate the level of soil composition in 2 varieties of grapes in Malayer city, grape cuttings in plastic pots It was cultivated in the research greenhouse of Malayer University and Faculty of Agriculture.

    Materials and Methods

    In this experiment, the effect of biochar on two grape varieties (white Soltana and perlet) was investigated in the face of 100 mg/kg cadmium stress. After applying cadmium stress and using biochar (3% by weight) in the tested pots, The soils of the rhizosphere area were collected after 2 months of applying stress, and the cadmium concentration was done in the form of 5-stage classification in the research laboratory of Malayer University and finally analyzed by atomic absorption device. Leaf samples were also collected after about 2 months of applying stress and biochar, and physiological indicators such as ion leakage, chlorophyll, phosphorus and relative water content were measured.
    The data related to each treatment (three replications) were carefully recorded and analyzed using SPSS software. EXCEL software was used to draw graphs. Duncan's test was used at a significance level of 1%.

    Results and Discussion

    The results showed that cadmium stress decreased the amount of chlorophyll and the relative content of water and also increased the amount of ion leakage. It was also observed that the application of biochar in both grape varieties increased the relative content of water, chlorophyll and phosphorus and reduced the amount of ion leakage to some extent. In the chemical forms of the soil, the use of biochar caused the reduction of exchange and carbonate forms and the increase of organic, oxide and residual forms. Biochar changed the easily replaceable parts of cadmium to those that are less available. In the conditions of cadmium stress, the use of biochar in soil can play a very important role in plant indicators such as relative water content, ion leakage, chlorophyll and phosphorus.The application of biochar decreased the fraction of exchangeable and carbonated cadmium, while the forms bound to Fe-Mn oxide, organic form and residual fractions increased.It was observed that the availability of heavy metals in the soil was significantly reduced with the addition of biochar compared to the control. Biochar significantly reduced ion leakage in both grape cultivars compared to untreated soil. In the organic form, the white Soltana variety in the presence of biochar and stress of 100 mg/kg of cadmium in the soil (6.57) compared to the samples without the presence of biochar (3.39) had an increase of 48.40% in the average concentration of cadmium. In Perlet cultivar, the percentage of increase was 21.45%, all of which showed an increase in organic form in the presence of biochar.Cadmium in soil in exchangeable and carbonate forms decreased after biochar application.In the residual form, the White Soltana variety in the presence of biochar and stress of 100 mg/kg of cadmium in the soil (20.88) compared to samples without the presence of biochar (15.47) had an increase of 34.97% in the average concentration of cadmium. In Perlet cultivar, the percentage of increase was 30.34%, which all showed the increase of residual form in the presence of biochar. Our results showed that the application of biochar can reduce the availability and toxicity of cadmium.

    Conclusion

    According to the results of this research, the application of biochar in the soil can be considered as an efficient management solution to control cadmium in areas contaminated with this heavy metal and can cause positive changes in plant leaf indices.Changes in the concentration of cadmium in different soil forms of grape cultivars as a result of the use of grape trunk biochar show that the use of biochar is a good strategy to reduce the risks of transferring cadmium to humans and the environment in metal-contaminated soils.

    Keywords: Grapes, Cd fractionation, leaf physiological indices, Cadmium
  • عبدالایمان عمویی، کاظم ندافی، امیر حسین محوی
    سابقه و هدف
    در دهه اخیر، کاربرد گیاهان جهت پاک سازی خاک های آلوده به ترکیبات آلاینده به ویژه فلزات سنگین افزایش چشمگیری داشته است. یکی از چالش های جدی در این روش، کاهش قابلیت دسترسی فلزات سنگین خاک توسط گیاهان می باشد. این پژوهش، جهت بررسی نقش ترکیبات شیمیایی فسفات آمونیوم، سیترات آمونیوم و ËDTÂ بر میزان تحرک و قابلیت دسترسی سرب و کادمیوم در خاک توسط گیاهان بومی استان مازندران انجام گردیده است.
    مواد و روش ها
    دراین پژوهش از خاک اطراف بزرگراه و مناطق صنعتی و کشاورزی شهرهای آمل و بابل، به صورت کاملا تصادفی نمونه برداری شد. از 3 گونه بومی گیاهان منا طق شما لی کشور با نام های گاوپنبه (Âbutilon theophrasti)، گیاه تاج خروس وحشی (Âmaranthus retroflexus) و ذرت (Zea maize)، استفاده شد. میزان غلظت سرب و کادمیوم در نمونه های خاک و گیاه به کمک دستگاه جذب اتمی مدل Perkin-Ëlmer مدل 603 آزمایشگاه آنالیز دانشگاه تهران تعیین گردید.
    یافته ها
    بیشینه غلظت سرب (5/686، 538، 5/264) بر حسب میلی گرم بر کیلوگرم به ترتیب در گیاهان ذرت، تاج خروس وحشی و گاو پنبه و بیشینه میزان کادمیوم (66، 43، 36) به ترتیب در گیاهان تاج خروس وحشی، گاو پنبه و ذرت وجود داشته که به تیمارهای حاوی ËDTÂ مربوط می باشد. کمینه سرب، 15 میلی گرم بر کیلوگرم در گیاه گاو پنبه و کمینه کادمیوم، 5/5 میلی گرم بر کیلوگرم در گیاه ذرت وجود داشته که به تیمارهای دارای فسفات آمونیوم مربوط می باشد. میانگین سرب در اندام های هوایی گیاهان تاج خروس وحشی و گاو پنبه در تیمارهای ËDTÂ و سیترات آمونیوم بیشتر از اندام های زیرزمینی (بر خلاف گیاه ذرت)، در حالی که غلظت کادمیوم در کلیه تیمارها، در ریشه گیاهان بیشتر از ساقه و برگ بوده است. در این مطالعه، گیاهان ذرت و تاج خروس وحشی به ترتیب بیشترین میزان سرب و کادمیوم را دارا بوده اند.
    استنتاج
    با توجه به میزان جذب قابل توجه فلزات سنگین سرب و کادمیوم موجود در خاک توسط گیاهان غیرخوراکی مناطق شمالی کشور (تاج خروس وحشی و گاو پنبه) و وجود غلظت های پایین فلزات سنگین در خاک های اطراف مناطق صنعتی استان های سرسبز شمال کشور، استفاده از تکنولوژی گیاه پالایی، گامی بسیار اساسی در راستای حفظ محیط زیست و تامین و ارتقای سطح سلامت در جامعه خواهد بود.
    کلید واژگان: سرب, کادمیوم, خاک, گیاهان, مواد افزودنی, گیاه پالایی
    Abdoliman Amouei, Kazem Naddafi, Amir Hossein Mahvi
    Background and
    Purpose
    Üsing of plants is increased to cleaning up of contaminated soils with heavy metals. The important challenge of phytoremediation, is heavy metals availability decreasing in soil by plants. This study was performed to determine of ËDTÂ, Çitrate ammonium and Phosphate ammonium effect on availability of Pb and Çd in soil by native plants of Mazandaran province.
    Materials And Methods
    Sampling soils with concentration 0f 400 and 20 mg/Kg as Pb and Çd was mixed and translated in to poly ethylene pot. This study, 3 native plants of north Ïran (Âbutilon theophrasti, Âmaranthus retoflexus, Zea maize) was studied. Lead and Çadmium concentration in soils and plants was determined by Âtomic Âbsorption Spectrometry (ÂÂS) Perkin-Ëlmer 603 of analysis lab of Tehran university.
    Results
    Maximum of lead and Çadmium concentration was related to ËDTÂ treatment, so that concentration of Lead in Zea maize, Âmaranthus retroflexus and Âbutilon theophrasti was 686.5, 538 and 264.5 mg/Kg respectively. Minimum concentration of Lead and Çadmium was related to Phosphate ammonium treatment in studied plants. Mean concentration of Lead in shoots of plants more than roots and Çadmium concentration in roots of plants in all treatments more than shoots. This study, maximum of Lead and Çadmium concentration was in Zea maize and Âmaranthus retroflexus respectively.Çonclusion: Phytoremediation of contaminated soils with heavy metals in industrial places of north Ïran is important, because of low concentration of these elements and high concentration of Lead and Çadmium in native inedible plants.
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال