-
عقلانیت ارتباطی، وضعیتی از ارتباط و مفاهمه است که بدون دخالت و نظارت نهادهای دولتی و برآمده از قدرت با گفتگوی انتقادی و سازنده، به فهم منافع و خیر مشترک منتج می شود. فقدان سلطه، اجبار، وجود اختیار و آزادی، عملیاتی شدن از طریق زبان و مبتنی بودن بر فرهنگ و اخلاق از پیش شرط های عقلانیت ارتباطی است. هدف این پژوهش، بررسی و ارزیابی شبکه های اجتماعی است که آیا بر آن ها، عقلانیت ارتباطی حاکم است یا موارد و مظاهر غیرعقلانی در آن ها بیشتر از عقلانیت است؟ روش انجام پژوهش، مصاحبه عمیق با رویکرد گراندد تیوری است که نتایج در مراحل مختلف به اساتید و کارشناسان آگاه به موضوع، ارجاع داده شده است. بر اساس یافته ها، عملکرد شبکه های اجتماعی بر مبنای مولفه های عقلانیت ارتباطی و پیش شرط های آن، تایید نشده و مواردی همچون ایجاد دسترسی، محدودیت و نظارت بر شبکه های اجتماعی توسط دولت ها، وجود اخبار جعلی، فریبکاری، شایعه، جاسوسی و کاربرهای فاقد هویت یا با هویت جعلی، استفاده تروریست ها و کلاهبرداران از شبکه های اجتماعی، تشویق به خودکشی، ناامنی، بحران زایی و ناهنجاری های اخلاقی، رویکردهای احساسی، هیجانی، حاشیه اید و پوپولیستی به جای استدلال های منطقی، افراط گرایی، فرقه گرایی، تعصب های قبیله ایی و قومی، استفاده از فن های جنگ روانی و تبلیغاتی، سیاست زدگی، قطبی گرایی و استفاده های ابزاری دلیلی بر نتیجه ذکر شده است.کلید واژگان: حوزه عمومی, عقلانیت ارتباطی, شبکه های اجتماعی, جامعه شبکه ایCommunicative rationality is a state of communication and understanding that results in understanding, interests and common interests through critical and constructive dialogue without the interference and supervision of government institutions. Lack of dominance, coercion, existence of agency and freedom, operationalization through language and being based on culture and ethics are prerequisites of communicative rationality. The purpose of this research is to investigate and evaluate social networks, whether they are governed by communication rationality or irrational cases and manifestations in them are more than rationality. The research method is in-depth interview with the Grounded Theory approach, the results of which have been referred to professors and experts in different stages. According to the findings, the performance of social networks based on the components of communication rationality and its preconditions has not been confirmed and Things like creating access, limiting and monitoring social networks by governments, the existence of fake news, deceit and rumours, espionage and users without identity or with fake identity, the use of social networks by terrorists and fraudsters, encouraging suicide, insecurity, Crisis generation and moral anomalies, emotional, marginal and populist approaches instead of logical arguments, extremism, sectarianism, tribal and ethnic prejudices, use of psychological warfare and propaganda techniques, politicization, polarization Instrumentalism uses are the reason for this result.Keywords: Public domain, Communicative Rationality, Social Networks, networked society
-
این نوشتار به توضیح سطوح اثرگذاری همه گیری ویروسی کووید- 19، کرونا، بر گسترش عقلانیت ارتباطی در سطح می پردازد. پرسش اصلی نوشتار آن است که کرونا چه پیامدهای اجتماعی قابل توجهی را در سطح حوزه عمومی جهانی (نظام آگاهی فرا- ملی) برجای نهاده است؟ مدعای نوشتار آن است که بحران کرونا امکان گفت وگوی زیست جهان را در باب خیر عمومی در سطح فرا-ملی گسترشی بی سابقه داده است؛گفت وگویی که، در مسیر شکل بخشی به توافق های خردورزانه در حوزه عمومی جهانی، منجر به ارتقاء عقلانیت موثر جهت بسط جهان شهرگرایی گردیده است. حاصل آن که امروزه روز حوزه عمومی جهانی، توانمندتر از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر، قادر به لحاظ به هم پیوستگی منافع بشری به گونه ای ورای معیارهای قومی، جنسی و ملی گردیده است. توجه بیش تر به مقولاتی هم چون توسعه پایدار در سطح جهان از جمله نتایج این رویکرد بوده است. روش این پژوهش تحلیلی-توصیفی است و طی آن تلاش شده است تا با مراجعه به منابع طراز نخست درکی از مراتب این تحول مهم و در حال پدیداری ارایه شود.
کلید واژگان: ویروس کرونا, عقلانیت ارتباطی, جهان شهرگرایی, زیست جهان, سیستمThis Paper explains the various aspects of the effect of the Covid-19, Corona, epidemic on the development of communication rationality. The main question of the paper is what significant social consequences does the corona have in the global public sphere and its dependent global consciousness system? It argues that the Corona crisis has unprecedentedly expanded and deepened the possibility of dialogue on beneficial lifestyles that focus on the public good at the transnational level; A dialogue that, based on the shaping of rational agreements in the global public sphere, can lead to the promotion of effective communication rationality for the expansion of Cosmopolitanism. The paper shows that even now, influenced by these global dialogues on the Corona epidemic, the global public sphere has been able to address the diverse interconnectedness of human interests, regardless of ethnic, sexual, or national characteristics, more than at any time in contemporary history. Accordingly, it predicts that more systematic attention to issues such as sustainable development at the level of global policy-making in the post-corona space will be among the results of this situation.
Keywords: Corona Virus, communication rationality, Cosmopolitanism, lifeworld, system -
هدف اصلی این پژوهش تبیین ابعاد اصلی عقلانیت ارتباطی هابرماس و بررسی موانع تربیت عقلانی مبتنی بر این نظریه است. این موانع در چهار سطح 1. کاربست 2. «نوع کنش» 3. کارکردهای مترتب با عقلانیت ارتباطی و 4. موانع موجود در سطح پایه یا زیست جهان تبیین شده اند. برای پاسخ به سوالات پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. یافته ها نشان دادند موانع موجود در بسط و برقراری تربیت عقلانی مبتنی بر دیدگاه هابرماس را می توان در سطوح چهارگانه ی باورها، رفتارها، کنش ها و ارزش ها دسته بندی کرد. بنابراین تاکید افراطی بر نسبیت معرفت و حقیقت، تاکید بر بازتولید رفتارهای مخدوش کننده عقلانیت ارتباطی و اشاعه کنش های ضد مفاهمه مهم ترین موانع هستند. این موانع نیز بر اثر فقدان مهارت های گفت وگویی، فقدان زمینه مشترک در ارتباط مبنی بر رابطه بین الاذهانی، اعمال باورهای سلطه جویانه، شدت و قوت بیشتری می گیرند. از سوی دیگر تلاش در برقراری مناسبات برابر و تاکید بر موجه سازی و صدق اطلاعات، پرهیز از مستعمره ساختن زیست جهان ارتباطی افراد، تاکید بر اشتراک آزادانه باورها و احساسات نیز ازجمله عواملی هستند که موانع ذکرشده را تعدیل میسازند.
کلید واژگان: کنش ارتباطی, تربیت عقلانی, موانع تربیتی, زیست جهان, عقلانیت ارتباطیThe main goal of this research is to explain the main dimensions of Habermas' communicative rationality and to analyze and investigate the obstacles to rational education based on this theory. The main issue is what are the obstacles to rational education based on the theory of communicative action. This problem is solved with four questions in the form of identifying a (barriers existing at the level of application b) barriers existing at the level of "type of action", c. barriers existing at the level of functions related to communication rationality, and d. barriers existing at the basic level or lifeworld 1- Obstacles arising from the lifeworld; 2- Obstacles regarding the relationship between the lifeworld and the system have been raised. The analytical descriptive method is used to answer the questions. In this regard, firstly, data collection and sampling from reliable sources have been done, and then qualitative data analysis has been done to achieve the research objectives. The findings showed that the existing obstacles in the development and establishment of rational education based on Habermas's point of view can be categorized into the four levels of beliefs, behaviors, actions, and values. In this way, extreme emphasis on the relativity of knowledge and truth, emphasis on the reproduction of behaviors that distort communication rationality, and the spread of anti-understanding actions are the most important obstacles. These obstacles also become stronger due to the lack of conversational skills, the lack of common ground in communication-based on intersubjective relationships, and the application of domineering beliefs. Also, efforts to establish equal relations and emphasis on justification and truthfulness of information, avoiding colonization of people's communication world, and emphasis on the free sharing of beliefs and feelings are among the factors that moderate the mentioned obstacles.
Keywords: Communicative action, rational education, educational obstacles, Lifeworld, communicative rationality -
تغییرات در نوع بیماری های رایج به تغییر مدل ها و پارادایم های تبیین سلامت منجر شده است. رویکرد معاصر زیستی- روانی- اجتماعی بر این فرض استوار است که بیماری ها، تولیدات و نتایج کنش متقابل کنشگران با یکدیگر و نسبت آنها با عوامل فردی و زیست شناختی هستند. با وجود این، نقش ارتباطات میان فردی و رابطه گفتگویی میان طرفین ارتباط کمتر مورد توجه قرارگرفته است. مطالعه حاضر با اتکاء به آراء هابرماس براین پایه استوار است که به دلیل استعمار زیست جهان توسط سیستم، عقلانیت ارتباطی منحرف گردیده و کاربست گفتگو دچار اختلال شده و سلامت افراد خدشه پذیر شده است. هدف شناسایی رابطه بین کاربست گفتگو و سلامت افراد شاغل با لحاظ کردن برخی مختصات محیط کاری آنها است. این تحقیق که شاغلان را مورد توجه قرار داده، به صورت پیمایش و با جامعه آماری شاغلان منطقه 6 تهران و با حجم نمونه 416 نفر انجام گرفته است. نمونه گیری بر اساس روش نمونه در دسترس صورت پذیرفته و واحد تحلیل فرد است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ترکیبی محقق ساخته و استاندارد استفاده شد. روایی پرسشنامه به شیوه صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه گردید. نتایج تحقیق ضمن تایید اغلب فرضیات پژوهش نشان داد که ضریب تاثیر کاربست گفتگو و ساختار سازمانی بر سلامت روانی به ترتیب 40/0 و 19/0- و ضریب تاثیر گفتگو و فرهنگ سازمانی بر سلامت اجتماعی 19/0 و 15/0- می باشد. در عین حال فرهنگ سازمانی با کاربست گفتگو دارای همبستگی معنادار و منفی با ضریب 29/0- می باشد.
کلید واژگان: گفتگو, سلامت روانی, سلامت اجتماعی, ساختار سازمانی, فرهنگ سازمانیChanges occurred in the type of common diseases have led to changes in medical models and paradigms explaining health. The contemporary bio-psycho-social approach is based on the assumption that diseases are the results of the interaction between sociological interaction of actor with each other and their relationship with individual and biological factors. One of the effective and neglected factors in this approach is interpersonal communication and dialogue between the parties. Based on, the present study is based on Habermas' views that states due to the colonization of the lifeworld by the system, communication rationality has been distorted and the application of dialogue has been disrupted and people's health has been compromised.This is a study that has focused on employees, was conducted as a survey with the statistical population of employees in District 6 of Tehran and analysis unit is individual. Sampling is based on the available sample method. A researcher-made and standard combined questionnaire was used to collect data. The validity of the questionnaire was calculated in a formal way and its reliability was calculated using Cronbach's alpha.The coefficient of significant impact of organizational culture on the application of dialogue is significant and negative with standard Beta coefficient of -0.29%. The standard Beta coefficient of multiple regression of application of dialogue and organizational structure on mental health is 0.40 and -0.19, respectively. The standard Beta coefficient of multiple regression of application of dialogue and organizational culture on social health is 0.19 and -0.15, respectively.
Keywords: Dialogue, mental health, social health, Organizational Structure, Organizational Culture -
نظریه اعتباریات علامه طباطبائی ظرفیت های زیادی برای سیاستگذاری فرهنگی دارد. بر اساس این نظریه، مبنای اختلاف اعتبارات جوامع، تفاوت در جهان بینی و انسان بینی است. با تغییر در ادراکات اعتباری هر جامعه، باورهای بنیادین آن دگرگون شده و نظام نوینی از نیازها، غایات و گرایش ها پدید می آید. نظامی از اعتبارات جامعه غربی در حالی منجر به پیدایش رسانه و ارتباطات نوین شد که بسیاری از آنها مغایر ارزش های جامعه ایران بود. در اثر انقلاب کانتی و انقطاع از غیب، آرمان تحقق بهشت زمینی، تنوع طلبی، مصرف گرائی و استعمار ملل ضعیف در راس ارزش های غرب قرار گرفت. امروزه برای دگرگونی این اعتبارات، از طریق سیر قهقرا به ریشه ای ترین اعتبار رسانه در غرب می رسیم؛ یعنی رسانه به مثابه فرهنگ و ارزش های مشترکی مانند: دنیوی سازی، عقلانیت ارتباطی، تجربه گرائی، انسان محوری. انقلاب اسلامی ایران نظام نوینی از اعتبارات را وارد جامعه ایرانی کرد که باعث شد حرکت دنیوی سازی در ایران، به صورت پنهان و آرام دنبال شود، اما هنوز نتوانسته ارزش های خود را در جامعه نهادینه کند. بیانیه گام دوم نظام نوینی از ارزش ها را برای دگرگونی رسانه تراز انقلاب در بر دارد.
کلید واژگان: نظریه اعتباریات, رسانه, سکولاریسم در ایران, سیاستگذاری فرهنگی, انقلاب فرهنگی, بیانیه گام دومAllameh Tabatabai's credit theory has many capacities for cultural policy making. According to this theory, the basis of the difference in the values of the societies is the difference in the world view and human view. With the change in the credit perceptions of each society, its fundamental beliefs are changed and a new system of needs, goals and tendencies emerges. A system of Western society's values led to the emergence of new media and communication, many of which were contrary to the values of Iranian society. As a result of the Kantian revolution and the disconnection from the unseen, the ideal of realizing an earthly paradise, diversification, consumerism and colonization of weak nations became the top values of the West. Today, in order to transform these credits, we reach the most rooted credit of the media in the West through the course of regression; That is, media as culture and common values such as: secularization, communication rationality, empiricism, human-centeredness.The Islamic Revolution of Iran introduced a new system of credits into the Iranian society, which caused the movement of secularization in Iran to be followed in a hidden and quiet way, but it has not yet been able to institutionalize its values in the society. The statement of the second step includes a new system of values for the transformation of the media on the level of the revolution.
Keywords: Credibility Theory, Media, Secularism In Iran, Cultural Politics, Cultural Revolution, Statement Of The Second Step -
وجهی از جهانی شدن، هژمون شدن برخی از ارزش هایی است که غرب و به خصوص ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم درصدد گسترش آنها بوده است. این رویکرد از جهانی شدن به دنبال ایجاد نظمی مبتنی بر سلسله ارزش های لیبرالیستی است و نظم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطبق با تفاسیر غربی ترویج داده می شود. به همین دلیل به نظر می رسد چالش تفاسیر متعارض در باب ارزش های جهانی، یکی از مهم ترین چالش های عصر کنونی باشد. سوال اصلی مقاله این است که چگونه می توان راه حلی نظری برای عبور از چالش تفاسیر متعارض از مفاهیم و ارزش های جهانی یافت؟ بر این اساس در مقاله حاضر ابتدا تلاش می شود تا چالش های ارزش هایی که موسوم به جهانی اند را دریابیم، سپس نشان خواهیم داد که به فرض وجود ارزش های جهانی، ضمانت اجرایی نیز برای اجرای آنها وجود ندارد. راه حل این مقاله، طرح یک مبنای معرفتی برای مقابله با تفاسیر متعارض و توافق بر روی مفاهیم و ارزش های جهانی بر مبنای هرمنوتیک انتقادی (رهایی بخش) است. فرضیه این نوشتار این است که با اتخاذ یک روش هرمنوتیکی برمبنای کنش های ارتباطی مداوم، بازاندیشی ها و ادراکات بین الاذهانی؛ تفاهم ها و توافق ها صورت بندی می شوند و این رویکرد می تواند منافع سایر دیدگاه ها از جمله ایران و غرب را به طور متقابل و هرچند نسبی تامین کند و آن ها را از جریان میراث بی پایان تاریخ به سوی تفاهم و رهایی بخشی رهنمون کند.کلید واژگان: هرمنوتیک انتقادی, امپریالیسم, جهانی شدن, حقوق بشر, عقلانیت ارتباطیAn aspect of globalization is the hegemony of some of the values that the West and especially the United States have been seeking to expand after World War II. This globalization approach seeks to establish a system based on a series of liberal values, and the political, economic, and cultural order is promoted in line with Western interpretations. For this reason, the challenge of conflicting interpretations of global values seems to be one of the most important challenges of the present era. The main question of this article is how can we find a theoretical pathway to overcome the challenge of conflicting interpretations of global concepts and values? Accordingly, in the present paper, we first try to find out the challenges of the so-called global values, then we will show that there is no guarantee of execution for global values. The solution presented in this paper is the design of an epistemic basis for dealing with conflicting interpretations and an agreement on global concepts and values based on critical (relief) hermeneutics. The hypothesis of this paper is that by adopting a hermeneutic method based on continuous communication actions, rethinking and interpersonal perceptions, understandings and agreements, this approach can serve the interests of other perspectives Including, inter alia, Iran and the West, and, albeit in relative terms, lead them from the continuation of the everlasting legacy of history to reconciliation and liberation.Keywords: critical hermeneutics, imperialism, globalization, human rights, communication rationality
-
بر اساس اندیشه های آیت الله جوادی آملی، با استفاده از روش تحلیلی، یعنی تحلیل به مولفه های معنایی در ارتباطات انسانی، سه الگوی ارتباطی؛ «متدانی»، «متعارف» و «متعالی» قابل تصویر است. بنابراین، در این مقاله، الگوی مطلوب روحانیت با نسل جوان در قالب «ارتباط متعالی»، مورد واکاوی قرار گرفته است. ایشان در این الگو، با توجه به ساختار شخصیت روحانی و ویژگی های دوران جوانی، بر این باورند که روحانیت با مراعات دو عنصر محوری «عقلانیت» و «صداقت» می تواند با نسل جوان ارتباط مطلوب برقرار کند. در این الگو، عقلانیت اقتضا می کند روحانی در ارتباط با نسل جوان، به مولفه هایی همچون: شناساندن هویت جوان، آموزه های دینی، ترغیب به عقل مداری، علم آموزی، مراقبت از نفس، توجه به شبهه های ذهنی و ارائه الگوهای سازنده توجه کند. همچنین با توجه به مفهوم «صداقت»، شایسته است روحانی، در تعامل با نسل جوان، فصاحت بیان، ادب در گفتار، عطوفت و مهربانی در ارائه دین، بلاغت در کلام و برخورد محبت آمیز را رعایت کند.
کلید واژگان: الگوی ارتباطی, روحانیت, نسل جوان, جوادی آملی, عقلانیت, صداقتBased on the thoughts of Ayatollah Javadi Amoli, through an analytic approach, i.e. analysis of the conceptual features in human communication, one can think of three communication models: methodical, regular and supreme. Therefore, this article deals with the favorable model of communication between the clergy and the young generation within the framework of “supreme communication”. Considering the structure of the spiritual personality and the characteristics of the youths, Ayatollah Javadi Amoli believes that clergy will be capable of setting a successful communication with the young generation by paying attention to two central features including “rationality” and “honesty”. In this model, rationality necessitates that the clergy in their communication with the young generation pay attention to the following features: recognition of the youth identity, religious instruction, encouragement of rationality, control of sensual aspirations, bearing doubts in mind, and suggestion of constructive models. Furthermore in the interaction with the youths, based on the concept of “honesty”, it is necessary for the clergy to be eloquent, polite, and affectionate in preaching the religion.Keywords: communication model, clergy, young generation, Ayatollah Javadi Amoli, rationality, honesty -
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 68 (تابستان 1400)، صص 207 -224در پژوهش حاضر سلوک عقلی و شهودی سهروردی بررسی و نظریه های فلسفی هابرماس به ویژه با محوریت نظام ارزش ها و اخلاقیات، عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی با اندیشه های وی ارزیابی شده است. هدف از این پژوهش این بوده است که نشان دهد سهروردی حتی در سلوک شهودی خویش از سلوک عقلی غافل نمانده است و عقلانیت فلسفی را برای رسیدن به حقیقت سعادت انسانی و نایل شدن به علم حضوری (شهود اشراق) لازم و عقل و شهود را مکمل یکدیگر می داند. بر این اساس سهروردی به نوعی «مکتب تلفیق» را که آمیزه ای از عقل، نقل و شهود است بنیاد نهاده است. میان نظریات و اندیشه های سهروردی و هابرماس در حوزه نظام ارزش ها و عقلانیت ابزاری و کنش ارتباطی مشابهت ها و تفاوت هایی وجود دارد که در این مقاله به بررسی و تحلیل آن ها پرداخته شده است. هابرماس و سهروردی هر دو برآنند که با گسترش حیطه ادراکات عقل می توان به حقایقی که به ظاهر فوق عقلانی می نمایند رسید. سهروردی بر این باور است که مکاشفه های عرفا را هم باعقل می توان درک کرد. هابرماس نیز بر این باور است که به حقایق ارزشی با عقلانیت می توان رسید اما از راه کنش ارتباطی و تفاهم. در نظر شیخ اشراق، عقل مکمل شهود است و شهود مکمل عقل؛ ولی از دیدگاه هابرماس عقل درصدد اثبات ادعا است. عقلانیتی که سهروردی برای توسعه آن کوشیده است عقلانیت فلسفی برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی بود آن هم با رشد و توسعه علم حضوری.کلید واژگان: سلوک عقلی, سلوک شهودی, فلسفه اشراق, عقلانیت ابزاری, عقلانیت ارتباطی, مدرنیسمIn this paper the rational and intuitive spiritual journey by Sohrevardi and Habermas' philosophical theories, especially focused on the system of values and ethics, instrumental rationality and communicative rationality are evaluated with his thoughts. The purpose of this paper has been to demonstrate that Sohrevardi was not ignorant even in his own intuitive journey, and to achieve the true reality of human felicity and the necessary intuitive knowledge, he deems wisdom and intuition are supplementary to one another. Accordingly, Sohrevardi somehow founded the school of thought called "Integration School" that is a blend of wisdom, quotation, and intuition. There are similarities between Sohrevardi's theories and thoughts with Habermas in terms of system of values and instrumental rationality and communication which this paper has studied and analyzed them here. Habermas and Sohrevardi both believe that one can achieve beyond rationality realities upon the expansion of rational perceptions. Sohrevardi is of a believe that mystical discoveries are also comprehensible through rationality. Habermas on the other hand believes that one can achieve valuable truths through rationality but through communication and mutual understanding. In Sheikh Eshraq's opinion, rationality is supplement of intuition and vice versa; nevertheless, Habermas' notion is that rationality is after proving it. The rationality that Sohrevardi tries to develop is the philosophical rationality to achieve truth and felicity of human beings through the growth and development of intuitionKeywords: Rational Spiritual Journey, intuitive spiritual journey, philosophy of illumination, Instrumental Rationality, Communicative Rationality, modernism
-
پس از رنسانس آدمی بر آن بود تا با تسلط بر طبیعت به آرامش دست یابد و یا حداقل زندگی راحت تری را تجربه نماید، اما گذر زمان نشان داد که آدمی در دست یابی به آرمان ها و تصوراتی که تفکر مدرن مد نظر داشته، ناموفق بوده است. در این میان عده ای به مخالفت با این روند برخاستند، ولی اندیشمندی چون هابرماس در پی بازسازی آن برآمد. هابرماس با تاثیرپذیری از اندیشمندان مختلف بر آن است که عقل مدرن نتوانسته تمام ابعاد خویش را آشکار سازد و تنها عقل ابزاری بر جامعه مدرن مسلط گشته است، لذا وی با طرح رویکرد معرفت شناختی جدید و نظریه کنش ارتباطی در پی بازسازی پروژه مدرنیته است که به زعم وی عقیم یا ناتوان مانده است. در این مقاله محقق با بهره گیری از رویکرد تحلیلی برآن است تا اهداف تربیت اخلاقی هابرماس را آشکار سازد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که تاکید هابرماس بر عقلانیت ارتباطی، زیست جهان و اخلاق گفتگویی در نظریه کنش ارتباطی اهداف زیر را مطرح می سازد: در سطح فردی رشد و شکوفایی خرد مبتنی بر ارتباط متقابل هنجاری (عقل ارتباطی) و در سطح اجتماعی دست یابی به تفاهم مبتنی بر کنش های اخلاقی هدف تربیت اخلاقی است. البته دست یابی به تفاهم هم در زمینه ای از آزادی و برابری صورت می گیرد و هم زمینه ساز رشد فضایلی چون عدالت و آزادی می گردد.
کلید واژگان: کنش ارتباطی, تربیت اخلاقی, هدف, عقلانیت ارتباطی, اخلاق گفت وگویی, زیست جهانAfter “Renaissance”, human wants to overcome nature and using it for peace or at least getting comfort life, but passing of the time shows that human in achieving ideals and imaginations of “modernity” is unsuccessed. In such condition, some thinkers are disagreed with this trend, but Habermas wants to reform it. Habermas with using different thinkers’ thoughts believes modern rationality could not explore all dimensions of itself and only strategic rationality rule over modern society, so Habermas wants to reform “modernity project” that he says is “unfinished project”, with developing new epistemological approach and “Communicative Action Theory”. In this essay, writer using the analytical-discursive method wants to explore moral education goals. The finding shows that Habermas emphasizing on “communicative rationality”, “life world”, “discourse ethic” in “communicative action theory” propounds following goals: in personal level growth and fulfillment of rationality based on normative communication)communicative rationality) and in social level achieving to consensus based on moral actions are moral education goals. Of course, achieving to consensus is occurred in the context that there is freedom and equity and this context also provides growth of virtues such as justice and freedom. -
عقلانیت را می توان یکی از چارچوب های شناخت شناسانه موثر بر نظریه برنامه ریزی دانست، اما این انگاشت از سوی فرا- نوگرایان انتقاد و انکار شده است. عقلانیت براساس این انتقادها بار ارزشی منفی یافته است، به صورتی که برنامه ریزی عقلانی با فن سالاری سازش ناپذیر و نوعی خودبرتربینی حرفه ای با سطحی نگاری ابزاری مترادف شده است. این مقاله در رویارویی با بایستگی ناشی از اهمیت چالش میان کنش دیالکتیکی دانش و کنش در برنامه ریزی و همچنین پاسخ به تردیدها و نظرات کلیشه ای رواج یافته در برنامه ریزی عقلانی و تردیدهایی که به انکار آن منجر شده است، درپی ابهام زدایی از مفهوم عقلانیت، ردیابی سیر تکامل آن و شناسایی اثرات گونه های مختلف آن بر آن دسته رویکرد های برنامه ریزی شهری است که از انگاشت عقلانیت و نظریه تصمیم گیری عقلانی استفاده کرده اند. پژوهش پایه این مقاله از نوع پژوهش « توصیفی - بیانگر» بوده و روش تحلیل به کار رفته، روش تحلیل زمان سنجی (کرونولوژیک) داده های ثانویه مرتبط با موضوع پژوهش و از طریق روش های تحلیل کیفی محتوا و بازبینی سیستماتیک این داده هاست. برونداد این مقاله مدلی مفهومی برای گونه شناسی عقلانیت و سیر تکامل زمانی آن، ردیابی اثرات آن بر رویکرد های برنامه ریزی شهری و همچنین شرح بایستگی به کارگیری این مفهومی در برنامه ریزی فضایی راهبردی بوده است.کلید واژگان: برنامه ریزی, برنامه ریزی شهری, عقلانیت, عقلانیت ابزاری, عقلانیت ارتباطیIntroduction“Rationality” is one of the most influencing epistemological frameworks in urban planning, though this concept is criticized and denied by post-modernist advocates. The critics believe that it is the “post-rationality” era in urban planning. Furthermore, the concept of rationality has become a negative concept as it has been taken synonymous with an uncompromising technical and professional superiority. According to critics, rationality ignores the other types of knowledge - such as subjective impressions, common sense, social and human values, intuitions and so on – and only justify positivism and value - free knowledge. These criticisms might be due to decreasing the concept of “rationality” to “instrumental rationality”, while there is a variety of concepts of rationality which are different from each other.
This article tries to focus on and develop the necessity and importance of the dialectical challenge amid theory and practice in urban planning. This is done by addressing the stereotypes about the concept and application of “rationality” in urban planning” and the doubts which have led to its denial through 1) clarifying more deeply the definition of the concept of rationality; 2) tracing its chronological and conceptual evolution; and 3) dissecting its influences upon the theories and approaches urban planning. The first two are exploratory- descriptive purposes and the third one is descriptive- analytical purpose of this article.
MethodologyTo achieve the mentioned purposes of this article, the theoretical, experimental, and technical frameworks which are related to the concept of “rationality” has been examined. This article is based on a descriptive-explanatory research and the related text data has been analyzed by the “chronological analysis” method within “qualitative approach” to address the questions of “why”, “how”, “where” and “when”. Furthermore, in this article “thematic analysis method” is being used to trace the themes or repeating pattern in the data sets to describe the research question. By recognition of important and critical events in chronological continuum of the related concepts of the research, this article does not focus on dialectical relationship between knowledge. The methods used to collect and analysis the data within suggested process in the article are included: a) data collection and processing: the data used in this article are secondary data and the method of collecting this data is document review which consist of related data in valid and reliable books and articles; b) data analysis: there is a dual path to analysis the data in this article. In exploratory- descriptive path, it has been traced the theories, concepts and global experiments related to the concept of rationality in urban spatial strategic planning. The output of this path is recognition of the criteria of rationality and irrationality. In descriptive- analytical path, in order to address the third question of the research, this article tries to propose a framework to connect the urban planning approach to different types of rationality to upgrade the actions and interactions of planning.
Results and DiscussionThe chronological evolution of rationality in planning and its effect on planning approach can be discussed within five periods: in the first period, rationality as a pure reason was seen in comprehensive planning. The focus of planning in this period was on “the best action” to achieve the goals set by the employers. It was assumed the needed resources for planning are unlimited and accessible and planners were a value – free technocrat. In the second period, rationality was still introduced as pure reason and the rational comprehensive planning focused on choosing “efficient action” to face the “planning problems”. The main assumption in this period was the existence of unlimited time and resources for problem finding. In the third period, the limitations of time and data resources in planning were been recognized by a planner. Two dominant approaches were identifiable in this period: a) the approaches based on “substantive rationality”: in these approaches, planner as savior tried to do “justly action” to address “plural values” in society. Therefore, while these approaches were concerned about the “ends” and being justly and fair, they were based on substantive rationality; and b) the approaches based on “formal or functional rationality”: the other planning approaches were interested in mutual consensus between the groups with opposite interest - without caring about the quality of the decisions made by these consensus. So, in these approaches the main actors of planning were interest group and not planners. Fourth period was the period of maturity of rationality concept in planning. In this period substantive and formal rationality were dominant concepts and the “communicating rationality” was introduced. The main purpose of the dominant approaches in this period was focusing on efficient, fair and justly and collective action to tolerate the less defeat and face the uncertainties. In the fifth period the communication rationality is the dominant in planning. The approaches based on this concept are concerned about interactions - not actions -. The main purpose of planning in this period is to achieve to not just a “consensus”, but a “consensus based on a mutual understanding”.
ConclusionThe output of this article was a conceptual model in order to show the typology of rationality and their evolution; tracing their influence on urban planning approaches; and explaining the necessity of this concept in strategic spatial planning. Finally the deterrent of using rationality in urban strategic spatial planning could be introduced as: first) the absence of a legal prescribed agenda for the institution which are engaged in urban planning process; second) the epistemological, eclecticism, and political gaps in urban planning and the absence of an agreed definition of strategic spatial planning based of rational thinking; and third) negligence in adaptation underlying economic and political traditions, epistemological foundations and theories and approaches use in planning action and practice.Keywords: Planning, urban planning, strategic spatial planning, rationality, instrumental rationality, communicative rationality
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر