به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۲۸۶۰۷ عنوان مطلب
|
  • محمدعلی رضایی اصفهانی، روح الله بهادری جهرمی
    وجود خرافات ضد علم در قرآن ، در واقع، زیر مجموعه بحث کلان تری با عنوان «قرآن و فرهنگ زمانه» است که از ناحیه مستشرقان وارد فضای قرآنی شده است و بعد از آن از سوی برخی اندیشمندان مسلمان نیز پیگیری شده است. مسئله این است که آیا قرآن از فرهنگ زمانه تاثیر پذیرفته است یا نه؟ در این نوشتار دیدگاه دکتر جعفر نکونام درباره وجود خرافات ضد علم در قرآن مورد بحث و نقد قرار گرفته است. قبول وجود خرافات حتی از باب جدل و تمثیل مستلزم سیالیت دلالت متن، فرو کاستن بخشی از متون وحیانی به شواهد تاریخی، غیر قابل بهره برداری ، بی اعتبار شدن قرآن، سرایت اشکال به تمام دین و... است. وجود جن خرافه ای است که به نظر ایشان از باب جدل و تمثیل در قرآن بیان شده و در این نوشتار بدان پرداخته است. وجود جن با توجه به آیات زیادی که در قرآن درباره آن وجود دارد و نیز روایات بسیار زیاد قابل انکار نیست و تنها دلیل بر نفی وجود آن، صرفا استبعاد و اثبات نشدن آن از سوی علوم تجربی امروزی است.
    کلید واژگان: قرآن, علوم تجربی, خرافات, فرهنگ زمانه, جن, جعفر نکونام
    Muhammad Ali Rezaei Isfahani, Rohullah Bahaduri Jahrumi
    The existence of anti-scientific superstitions in the Quran, is indeed a sub-branch of a broader topic ‘the Quran and the dominant culture of the era of revelation’ which is primarily imported in the Quranic atmosphere by Orientalists but later on the Muslim intellectuals have followed the suit as well. The question at hand is whether or not the Quran is under the influence of dominant culture? [in other words, has the Holy Quran been passive or active towards the dominant cultural values of its time?] The current paper deals with Dr. Jaafar Nikonam’s views about the existence of anti-scientific superstitions in the Quran. According to him the existence of Jinn is a superstition that is dealt with in the Quran metaphorically and due to its polemic significance. But to the critics, Jaafar Nikonam’s theory seems inaccurate for its poor reasons and the wrong implications it entails. So, to accept the anti-scientific superstitions in the Quran, even in a polemic way, implies the fluidity of text connotation, reduction of part of revelational texts to unusable pieces of historical evidence, invalidation of the Quran, generalization of the very problem to the whole religion and etc. To the author, considering a great number of verses and the traditions related to Jinn, one can hardly deny the existence of Jinn. The only reason that has been put forth by the proponent is a mere assumption of improbability and that today’s empirical science could not prove such existents.
    Keywords: the Quran, Empirical Science, Superstitions, the Dominant Culture, Jinn, Jaafar Nikonam
  • عبدالله جبرئیلی، حمیدرضا طوسی*

    یکی از شاخصه های تفسیری نواعتزالیون مغرب عربی معاصر، نقد همه جانبه سنت است. ادله نومعتزلیان درباره نقد سنت، دو گونه اند؛ پاره ای از دلایل با دیدگاه انتقادی آنان بر متن قرآن اشتراک دارد و پاره ای دیگر، اختصاص به سنت دارد. در دسته اول دلایل انتقادی، نومعتزلیان مسیله سیالیت معانی متون مربوط به سنت را مطرح کرده اند. در دسته دوم با پیش کشیدن مسیله رابطه دین و تجدد (سنت و مدرنیته) هم ادعای عدم قداست داشتن سنت را مطرح کرده اند و هم به سمت تقلیل قلمرو سنت معتبر رفته اند. حاصل پژوهش نشان می دهد که مبانی تفسیر عقل گرای نومعتزله از قبیل برداشت آنان از سنت، اعتقاد به تاریخمندی و اصول هرمنوتیکی و قلمرو سنت، همگی قابل انتقاد است. این تحقیق درصدد است با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی جریان نومعتزله مغرب عربی معاصر و رویکرد آنان به سنت را تصویر کرده و آسیب های آن را بررسی کند.

    کلید واژگان: نومعتزلیان, سیالیت متن, قلمرو سنت, عقل گرایی
    Abdullah Jabreili, HamidReza Tousi *

    One of the characteristic features of contemporary Abab Maghrebi New Mu'tazilites interpretations is the comprehensive critique of the Sunnah. New Mu'tazilites arguments regarding the critique of the Sunnah can be divided into two categories: some reasons share a critical perspective on the text of the Quran, while others specifically target the Sunnah. In the first category of critical reasons, New Mu'tazilites raise the issue of the fluidity of meanings in texts related to the Sunnah. In the second category, they address the relationship between religion and modernity (Sunnah and modernity), claiming both the lack of sanctity in the Sunnah and a reduction in its valid scope. The research findings indicate that the foundations of the rationalist New Mu'tazilites interpretation, such as their understanding of the Sunnah, belief in historicity, hermeneutical principles, and the scope of the Sunnah, are all subject to criticism. This study aims to depict and examine the contemporary Arab Maghrebi New Mu’tazilites movement and their approach to the Sunnah using a descriptive-analytical and critical methodology and its drawbacks.

    Keywords: New Mu'tazilites, Fluidity of Text, The Scope of Sunnah, Rationalism
  • جواد گرجامی
    متن شعری جایگاه حضور بسیاری ازنشانه هایی است که در سایه روابط کنش مند در محورهای افقی (همنشینی) و عمودی (جانشینی) به شکل گیری قطب های مجازی و استعاری در شعر می انجامند. هر یک از این نشانه های شعری به نوبه خود دلالت های چندگانه ای را به وجود می آورند که این امر در نهایت، به تکثر مدلول های واژگان شعری و پدیده چندمعنایی درآن منتهی می شود. حرکت در مسیر مدلول های مختلف و برداشت های معنایی نامحدود از واژگان شعری، بیانگر اصل سیالیت و شناوری نشانه های ادبی در شعر است. در پژوهش پیش رو، برآن خواهیم بود تا به نقش و کارکرد اصلی ترجمه ادبی در انعکاس این سیالیت نشانه ای بپردازیم. در این میان، ترجمه مرحوم کاظم برگ نیسی از مجموعه اغانی مهیار الدمشقی ادونیس را به عنوان موردپژوهانه تحلیل خواهیم کرد. در نهایت، نتایج برآمده از پژوهش، گویای این حقیقت خواهد بود که در مجموعه اغانی مهیار الدمشقی، حرکت نشانه ها در مناسبات نامتعارف و هنجارگریز مجازی و استعاری، مجموعه ای از مدلول های متغیر و متکثر را به دنبال داشته است. این مهم در نهایت، به ابهام و چندلایگی شعر وی می انجامد. در ترجمه مرحوم کاظم برگ نیسی، علاوه بر رعایت دقت، ظرافت و ادبیت در برگردان نشانه های شعری و سیالیت موجود در آن ها، هم ارزی میان متن مبدا و متن مقصد به خوبی رعایت شده است و به موجب آن، فاصله میان متن اصلی و ترجمه از بین رفته است، به طوری که خواننده این مجموعه به هنگام خوانش شعر و مقایسه آن با ترجمه حاضر، همواره به تصور این همانی میان دو متن پیشین و پسین می رسد. این مهم بدان معناست که مترجم در انتقال و انعکاس سبک و لحن شاعر به زبان مقصد و مخاطبان آن موفق بوده است.
    کلید واژگان: نشانه های ادبی, دلالت های چندگانه, اغانی مهیار الدمشقی, ترجمه, هم ارزی
    Javad Gharjami *
    We will be encountered with a bewildering variety of literary signs in a poetic text. Action-oriented relations between mentioned signs in poem sitting-together axes and poem substitution leads to the fluidity of these signs and their different implicative functions. This is a factor which contributes to poetic language prominence and leads to literariness of the poetic text. Considering the special function of literary signs and their fluid nature in the formulation of poetic texts causes a complexity and difficulty in translating of these kinds of texts. This research criticizes the role and position of translation, in reflecting the fluidity of literary signs in the target language. In the meanwhile, the translations of Aghany Mahyar Aldamshqy's poems by Kazem Barg Neisi will be examined. Finally, the researcher considers the translation of Kazem Barg Neisi as a successful one in the realm of literary translation. The translator's success is because he has a full knowledge of his poet style and poetic language. By adopting this strategy and having a full knowledge of the poet style, the translator has chosen suitable equivalences and has conserved the fluidity of the text in a way that the reader of this work, by juxtaposing of the source text and the target one can reach the same effect as the readers of the source text do.
    Keywords: Fluidity, Literary signs, Translation equivalence, Aghany Mahyar Aldmshqy
  • محمدعلی رضایی اصفهانی، عباس کریمی*
    مستشرق مداران که افق اندیشه خویش را بر مدار مستشرقان گره می زنند و مبانی، روش ها و گرایش های آنان را جهت استنباط به کار می بندند، هرمنوتیک فلسفی را نیز به جهت خوانش و فهم متون ارج نهاده و چشم انداز متن را به مثابه دیالوگ ابژه (متن) و سوژه (مفسر) و آمیزش آن ها با پیش فرض های سلسله وار تاریخ مند و از جهتی گشوده می نهند، ازاین رو در این مقاله به روش توصیفی -تحلیلی سعی شده است، نسبت آراء مستشرق مدارانی چون سروش، شبستری، ابوزید و فضل الرحمان در نسبت با هرمنوتیک فلسفی بیان گردد، کثرت معنایی متن و سیالیت آن و به عبارتی نسبی گرایی شناختی آن را به نقد کشانیده و کاربست آن را توسط مستشرق مداران با سنت تفسیری اسلامی در فهم متون وحی ناسازگار دانسته است.
    کلید واژگان: قرآن, مستشرق مداران, هرمنوتیک فلسفی, نسبی گرایی, کثرت گرایی
    Mohammad Ali Rezaee Isfahani, Abbas Karimi *
    Orientalists’ followers who tie their horizons of thought to the Orientalists and use their foundations, methods and tendencies to deduce, give value to philosophical hermeneutics for reading and understanding texts and view the text as the dialogue of the object (text) and subject (interpreter), combine them with historical hypotheses historical presupposes. So, we have tried with descriptive – analytical method to explain the viewpoints of Orientalists’ followers like Soroush, Shabistani, Abu Zayd, and Fazlur Rahman in accordance the philosophical hermeneutics, to criticize the plurality in meaning and its fluidity in other words, its cognitive relativism and its usage by the Orientalists is regarded incompatible with the Islamic interpretive tradition in understanding the texts of revelation
    Keywords: Quran, Orientalists, Philosophical Hermeneutics, Relativism, Pluralism
  • سیدمحسن کاظمی *
    بافت گرایی نظریه ای معنایی است که بر نقش آفرینی بافت درون زبانی و برون زبانی در فرایندهای تولید و فهم معنا تکیه دارد و در مقابل وضع گرایی و یا دوئالیسم هسته گرا قرار دارد و به این ترتیب، نگرانی هایی را در حوزه تفسیر قرآن در پی دارد؛ زیرا آن را بر تقدیر اراده بافت عصر نزول، به دیدگاه قوم گرایان و بر تقدیر اراده بافت عصر مفسر، به دیدگاه مخاطب گرایان نزدیک می کند. به باور نگارنده اشکال های فراروی نظریه بافت گرایی، به سوء تقریر آن در آرای باورمندان و منتقدان مربوط می شود. به همین منظور، نگارنده از میان قرائت های مختلف فرمالیستی، پراگماتیستی، رفتارگرایی، مفهوم گرایی و معناشناختی، به نوعی رویکرد هرمنوتیکی گرایش می یابد که با تبیینی فلسفی بر سرشت بین الاذهانی فهم زبانی تاکید می ورزد و با اتکا بر ویژگی های بافتی متمایز قرآن، بر سیالیت هنجارمند معانی آن استدلال می کند. با این روش، به نگرانی هایی همچون عینیت ناپذیری معنای بافت نهاد، سیالیت معانی بافت نهاد و فرهنگ زدگی معانی بافت نهاد پاسخ داده می شود. برایند التزام به نظریه بافت گرایی را در تحول روش ها و ضوابط حاکم بر تفسیر متن، تغییر نوع نگاه به متن، معنا و عناصر موثر در فهم می توان یافت.
    کلید واژگان: بافت گرایی, تفسیر قرآن, هرمنوتیک عینیت گرا, سیالیت معنایی, بافت
    Sayyed Mohsen Kazemi *
    Contextualism is a semantic theory according to which intra- and extra-linguistic contexts play a role in processes of producing and understanding the meaning, as opposed to conventionalism or core-oriented dualism. This view is surrounded with worries when it comes to the Quranic exegesis, since it approaches the exegesis with intentions in the context of the time of Quranic Revelation, the views of ethnicists, and intentions of the time of the exegete, culminating in an audience-oriented view. In my view, problems raised against contextualism are rooted in its misinterpretations by both its proponents and critics. Thus, I set aside various formalist, pragmatist, behavioristic, conceptualist, and semantic versions of the view, espousing instead a hermeneutic version of contextualism which provides a philosophical account of the intersubjective nature of linguistic understanding, arguing for normative fluidity of Quranic meanings by relying upon distinct contextualist features of the Qur’an. In this way, we can reply to objections such as non-objectivity of contextual meanings, the fluidity of contextual meanings, and culturalism about contextual meanings. Contextualism can result in changes within methods and maxims governing the exegesis of a text, changes in one’s view of the text, and meaning and elements affecting one’s understanding.
    Keywords: Contextualism, Quranic exegesis, objectivist hermeneutics, semantic fluidity, context
  • صدیقه کرمی*، سهراب مروتی، مهدی اکبرنژاد، بهروز سپیدنامه
    «ایمان» و «اعتقاد» از جمله کلید واژه های مبحث دینداری هستند که در بسیاری از متون دینی غالبا در کنار یکدیگر و گاه به عنوان دو واژه مترادف به کار رفته است و «انسان مومن و معتقد» به عنوان یک گزاره پربسامد در بسیاری از پژوهش ها مشاهده می گردد. اما از منظر دین شناسان غربی این دو واژه نه تنها با هم متفاوتند بلکه متضاد یکدیگرند. بر اساس تعریفی که دین شناسان غربی از ایمان و اعتقاد دارند دو سنخ دینداری با عنوان «دینداری مومنانه» با مولفه اصلی سیالیت فرد دیندار، و «دینداری معتقدانه» با مولفه اصلی عدم سیالیت فرد دیندار قابل پیگیری است. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی به مطالعه ی «دینداری معتقدانه» به عنوان یکی از جلوه های دینداری در قرآن کریم، در قالب چهار مولفه خودشیفتگی، پیش داوری، جمود و تعصب بپردازد. یافته های به دست آمده موید آن است که دینداری برخی از اهل کتاب، کافران و مشرکان، دینداری معتقدانه است و مهمترین پیامد این نوع دینداری سکون و محرومیت خودآگاهانه از اسباب هدایت است که نقش بازدارنده ای در تربیت دینی انسان دارد.
    کلید واژگان: عدم سیالیت, خودشیفتگی, پیش داوری, جمود, تعصب
    Sedigheh Karami *, Sohrab Morovatii, Mehdi Akbar Nezhad, Behrooz Sepidnameh
    "Faith" and "belief" are among the keywords on the subject of religiosity, which in many religious texts are often used side by side and sometimes as two synonymous words, and "believing man" as a frequent statement in many Research is observed. But from the point of view of Western theologians, these two words are not only different but also contradictory. According to the definition of faith and belief of Western theologians, two types of religiosity called "religious religiosity" can be followed with the main component of the religious person's fluidity, and "religious religiosity" with the main component of the religious person's lack of fluidity. This article intends to study the "religious religiosity" as one of the manifestations of religiosity in the Holy Quran, using the method of qualitative content analysis, in the form of four components of narcissism, prejudice, rigidity and prejudice. The findings confirm that the religiosity of some of the People of the Book, infidels and polytheists is a religious religiosity and the most important consequence of this type of religiosity is the stillness and conscious deprivation of guidance that has a deterrent role in human religious education.
    Keywords: Fluency, narcissism, rigidity, Prejudice
  • حسین زارع، آزاده نیرومند *
    هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر نوع بازنمایی و ارائه مواد آموزشی (متن و تصویر/ متن) بر یادآوری واژگان در محیط یادگیری چند رسانه ای با میانجی گری سیالی کلامی بوده است. در این پژوهش 78 دانشجو (45 زن و 33 مرد) در 6 گروه 13 نفری در یک طرح پیش آزمون- پس آزمون چند گروهی شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش آزمون هوش آزمای تهران-استانفورد- بینه (TSB-R) و آزمون یادآوری لغت محقق ساخته بود. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی (کنترل، کلامی و متن- دیداری) و صفحه نمایش (برزگ و کوچک) تقسیم شدند. پیش و پس از کاربندی آزمایشی یادآوری لغت اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد که گروه متن/ تصویر به طور متوسط، لغات بیشتری را یادآوری کرده است و به علاوه، افراد این گروه در مقایسه با گروه های دیگر عملکرد نزدیک تری به یکدیگر داشته اند. همچنین یافته ها حاکی از این است که یادآوری لغت در گروه با صفحه بازنمایی بزرگ تر بیش از صفحه بازنمایی کوچک و گروه کنترل است. یافته های پژوهش در زمینه میانجی گری سیالی کلامی نشان داده است که تاثیری در یادگیری لغت در بین آزمودنی ها ندارد. در طراحی محیط های چندرسانه ای باید به نقش مثبت توضیحات متن/ تصویر و همچنین اندازه صفحه نمایش چندرسانه ای توجه کرد.
    کلید واژگان: روش بازنمایی, یادگیری چند رسانه ای, یادآوری واژگان, سیالی کلامی
    Hosein Zare, Azadeh Niroomand *
    The aim of this study is to investigate the effects of the type of presenting educational materials (text only and text/picture) on vocabulary retention in the multimedia learning environment with the mediation of verbal fluidity. In this study, 78 students (45 female and 33 male) were randomly distributed into 6 thirteen-member groups in a multi-group pretest-posttest plan. The tools in this study were Tehran-Stanford-Binet intelligence test (TSB-R) and the researcher-made test of recalling words. The participants were randomly divided into test groups (control, verbal and picture-text) and screen size (big and small) groups. Before and after the tests, a retention was measured. The findings indicated that the text-picture group recalled fairly more words. Also, the members of this group in comparison with each other had closer performance. In addition, results indicated that the groups with bigger screen size recalled more words than the groups with smaller screen size. The findings about the mediation of verbal fluidity showed that it doesn’t have any effect on the subjects. The positive function of the text- picture explanations and screen size should be considered in planning the multimedia environment.
    Keywords: Presenting Method, Multimedia Learning, Recalling Vocabulary, Verbal Fluidity
  • زهرا مجدی زاده، اعظم راودراد*
    در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساخت شده با تصاویر و ویژ گی های بصری به مخاطب منتقل می شود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت و زمینه دخیل در امر تولید متن توجه دارد و در عین حال، به دلیل توجه بر چندوجهی بودن و استفاده از رویکرد نشانه شناسی اجتماعی به منظور تحلیل وجه تصویر، برای تحلیل متون اینستاگرامی مناسب است. هدف مقاله حاضر، معرفی روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و بیان چگونگی کاربست آن به عنوان روشی مناسب برای انجام تحلیل گفتمان در اینستاگرام است. ساخت هویت، یک حوزه اصلی موردعلاقه برای مطالعات گفتمان انتقادی به شمار می رود. از طرفی، رسانه های اجتماعی مبتنی بر تصویر همچون اینستاگرام، توانایی تصویر برای برساخت هویت و انتقال آن به دیگران را ارتقا داده اند. به همین دلیل، مطالعه برساخت هویت کودکی، مادری و پدری در صفحات کودک محور اینستاگرامی برای مطالعه موردی انتخاب شد. برای این منظور، ابتدا الگوی تحلیلی کرس و ون لیوون در تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و چگونگی تحلیل هر یک از فرانقش های اندیشگانی، بین فردی و ترکیبی شرح داده شد. سپس تنها صفحه کودک محور خواهربرادری که در دسته اینفلوئنسرهای سطح بالای اینستاگرام ایرانی قرار دارد، با استفاده از این روش تحلیل شد. یافته ها به تفکیک تحلیل متنی و تحلیل پیکره ای بیان شد که به دنبال آن، دو گفتمان مردسالاری و سرمایه داری در این صفحه شناسایی شدند. در ادامه، ارتباط این دو گفتمان با زمینه های اجتماعی و صنعتی شرح داده شد. یافته ها همچنین سیال شدن و هم زمانی شدن هویت ها، متاثر از ظهور رسانه های اجتماعی را نشان داد.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی, نشانه شناسی اجتماعی, هویت, اینستاگرام, صفحات کودک محور
    Z. Majdizade, A. Ravadrad *
    Instagram texts need to be analyzed from a multimodal perspective because a large part of it on this social media platform is conveyed to the audience through images. The multimodal critical discourse analysis approach, like others, focuses on power and ideology concepts, as well as the context involved in text production and at the same time, due to attention to multifacetedness and using the social semiotics approach, it is suitable for analyzing Instagram texts. The study of childhood, motherly and fatherly identity construction on child-centered Instagram pages was chosen as a case study. For this purpose, first the analytical framework of Kress and Leeuwen was explained with the focus on how to analyze each of the intellectual, interpersonal, and hybrid meta-roles. Then only the child-centered page of fraternity that is among the top-ranked Iranian Instagram influencer pages was analyzed using the same method. Findings were analyzed by separating texts as corpus. Following that, the discourses of patriarchy and capitalism were identified and their connection to social and industrial context was described. Findings also demonstrated the fluidity and simultaneity of identities influenced by the emergence of social media.
    Keywords: Instagram, Multimodal Critical Discourse Analysis, Child-Centered Pages, Social Semiotics, Identity
  • احمدرضا عارف پور احمدرضا عارف پور*، احمد منشی احمد منشی، حمیدرضا ربیعی حمیدرضا ربیعی
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر سیالیت پودرهای قالب ریخته گری مداوم فولاد با سرعت بالا در مقیاس آزمایشگاهی با استفاده از آنالیز میکروسکوپ حرارتی و تغییر در ترکیب شیمیایی آنها می باشد. بدین منظور از دستگاه میکروسکوپ حرارتی جهت مقایسه سیالیت پودرهای تولیدی با پودر قالب صنعتی استفاده گردید. نتایج آنالیز نشان داد که، یک نمونه مشابه سازی شده پودر قالب صنعتی با استفاده از فلورین و چهار نمونه کم فلورین با استفاده از ترکیب هایی نظیر اکسید آهن، اکسید روی، کربنات سدیم و اکسید تیتانیوم حاصل گردید که دارای سیالیت مشابهی با پودر قالب صنعتی بودند که این ترکیب ها می توانند جایگزین مناسبی برای پودر قالب مورد استفاده در صنعت ریخته گری مداوم فولاد با سرعت بالا باشند.
    کلید واژگان: پودر قالب, سیالیت, میکروسکوپ حرارتی
    A. Arefpour*, A. Monshi, H. Rabie
    The purpose of this research is evaluation of the effects of chemical compositions on the fluidity of steel continuous casting high speed mold powders in laboratory. Thermal microscope analysis was used to compare the fluidity of generated powders with that of the industrial mold powder. A sample purpose with low fluorine and other samples purposed from mixture of iron oxide، zinc oxide، sodium carbonate and titanium oxide showed similar fluidity to the industrial mold powder. These powders can be substituted for high speed casting powder in steel continuous casting processes.
    Keywords: Mold Powder, Fluidity, Hot Stage Microscope
  • سید حسین (ایرج) معینی*
    با این که امروزه نه مقید نمودن فرم معماری به تبعیت از کارکرد، نه دیدن آن به عنوان نظامی صرفا نشانه شناختی و نه بحث ضرورت یا عدم ضرورت توجه به زمینه در طراحی هیچ یک جزو موضوعات تازه بحث در معماری محسوب نمی گردند هنوز مشکل می توان در دنیای حرفه ای بدون داشتن پاسخ هایی برای نحوه مواجه با پرسش های فوق، زمینه تحقق طرح های معماری واجد پشتوانه قابل اعتنای فکری را فراهم آورد. این نوشتار نگاهی است به گونه ساختمان های دوقلوی بلند متصل به هم، که به لحاظ این که بالنسبه فاقد پیشینه تاریخی است تا حدودی عاری از لایه های معنایی است که در طول زمان بر آن ها انباشته شده باشد. با توجه به این ویژگی و با نیم نظری به دیدگاه جیم کالینز که قائل به جایگزینی شعار «فرم تابع کارکرد است » با «ارزش تابع موقعیت است » در زمان حاضر می باشد، هدف نشان دادن این موضوع است که حتی در مورد چنین گونه ای که هنوز کمتر در گذر زمان دستخوش خوانش های متکثر گردیده است، باز هم می توان شاهد نوعی سیالیت در رابطه بین فرم و کارکرد از یک سو و فرم و بستر سیاسی - اجتماعی و کالبدی از سویی دیگر بود. به عبارت دیگر این فقط سنت های تاریخ محور و عقلانیت گرایانه دیدگاه های کلاسیک گونه شناسی نیست که برای توضیح این گونه نوین به نظر ناکافی می رسد، بلکه تفکر مدرنیستی تبعیت فرم از کارکرد – که هنوز برای توجیه منطق طراحی کارایی خود را دارد – و مدل پسامدرن ساختمان به منزله محملی برای تولید معنا و ارجاعات نمادین نیز تکیه گاه های محکمی برای تحلیل آن به شمار نمی روند.

    پرسش های تحقیق
    1. آیا رویکردهای گونه شناختی در تبیین شکل گیری گونه های جدید فرم های معماری کارایی دارند؟
    2. در تنش معاصر بین نگاه های عقلانی سازی و نمادگرایی که اولی با حرفه و اقتصاد و دومی با فرهنگ و سیاست رابطه نزدیکتری دارند آیا می توان یکی را به عنوان نیروی غالب در شکل گیری گونه های نوین فرم های معماری قلمداد نمود؟
    کلید واژگان: گونه شناسی, نشانه شناسی, کارکردگرایی, نقد معماری معاصر
    Seyed Hossein (Iradj) Moeini*
    Although none of the concepts of form as following function or form as a purely semiological order or the necessity or otherwise of taking the context into account in design are new in architecture today, it is still hard to create any remarkably thoughtful architecture without having answers to such questions. The present text is an exploration of the high-rise, gate-like twin tower type: a type without a significant historic precedent, and as such, relatively free from post-design semiological loads despite the limited numbers of its examples. Having Jim Collins’s idea of the replacement of ‘form follows function’ with ‘value follows location’, the text attempts to demonstrate that even in the case of this type in which close associations between design ideas and semiological references are not far away, one can still witness a fluidity in the relationship between form and function on one hand, and form and socio-political and cultural context on the other. In other words, it is not just the classic views on typology whose historicist and rationalist traditions seem inadequate to explain this type, but also that neither the earlier idea of form following function nor the latter one of the building as a meaning-producer and a conveyor of semiological references can provide a firm ground in this regard.
    Keywords: typology, semiology, functionalism, contemporary architecture criticism
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال