-
هدفسندرم لوب فرونتال، اختلال دایم شخصیتی با نمای بالینی خاص است که ناشی از آسیب لوبهای فرونتال است. در این سندرم ناپایداری خلقی، حملات تکراری خشونت، قضاوت اجتماعی مختل، آپاتی، بی تفاوتی، یا شک و افکار پارانوییدی دیده می شود. در حال حاضر طبق طبقه بندی DSM-IV به عنوان یک اختلال شخصیتی ناشی از حالت طبی خاص در محور I طبقه بندی می شود.روشآقای 46 ساله ای است که 10 سال پیش به دنبال ضربه مغزی دچار بی تفاوتی، بی انگیزگی و آپاتی به صورت گوشه گیری، کم حرفی، زندگی در پارک و خیابان شده است. تابلوی بالینی در طی 10 سال گذشته ثابت بوده است.یافته هابر اساس شرح حال اخذ شده از خانواده، معاینه روانی و عصبی بیمار، تصویربرداری از مغز، بررسی اعمال شناختی و آزمونهای سرندشناسی و تروپسیکولوژیک عمده با هدف ارزیابی عملکرد لوب فرونتال بوده است.نتیجهبا توجه به شایع نبودن این اختلال و این که به ندرت در تشخیص های نهایی روان پزشک منعکس میگردد، شباهت زیاد علایم آن با سایر بیماری های روانی و تاکید بر این نکته که کلید تشخیص در این اختلال، تغییر شخصیت از سطح قبلی است و نه نوع ملایم، و تطابق این تغییر با یافته های تصویربرداری مغزی، بیمار فوق معرفی گردیده است.
کلید واژگان: سندرم لوب فرونتال, دمانس ساب کورتیکال, تغییرات شخصیتی وابسته به 6MC, ضربه به سرThe frontal lobe syndrome is a permanent personality change disorder with characteristic clinical pictures, which followed by frontal lobes damage. Clinical picture include: Affective instability, recurrent aggressive behavior, impaired social judgment, apathy and undifferentiating or suspiciousness and paranoid ideations. According DSM-IV classification frontal lobe syndrome named personality change due to head trauma on Axis I. Herein we report a case of 46 years-old man, who has developed behavioral disturbances following head trauma, about 10 years ago. Main clinical figures in this case are apathy, avolition and, undifferentiating. Clinical pictures are constant during these 10 years. The diagnostic approach has been based on patient’s problems history which, has taken from his family, mental status examination, Neurological examination, Brain imaging and Neuropsychological assessments which related to frontal lobes function. Because of rarity & neglection due to mysterious function of frontal lobes, and also considering that personality change from previous level is prominent figure of this syndrome and also brain imaging findings, which compatible with clinical findings, with this aim, we have reported this case.Keywords: Frontal lobe syndrome, Subcortical dementia, Personality change due to GMC, Head trauma -
BackgroundMorphometric data of the frontal lobe are important for surgical planning of lesions in the frontal lobe and its surroundings. Magnetic resonance imaging (MRI) techniques provide suitable data for this purpose..ObjectivesIn our study, the morphometric data of mid-sagittal MRI of the frontal lobe in certain age and gender groups of children have been presented..Patients andMethodsIn a normal age group of 6-17-year-old participants, the length of the line passing through predetermined different points, including the frontal pole (FP), commissura anterior (AC), commissura posterior (PC), the outermost point of corpus callosum genu (AGCC), the innermost point of corpus callosum genu (IGCC), tuberculum sella (TS), AGCC and IGCC points parallel to AC-PC line and the point such line crosses at the frontal lobe surface (FCS) were measured in three age groups (6-9, 10-13 and 14-17 years) for each gender..ResultsThe frontal lobe morphometric data were higher in males than females. Frontal lobe measurements peak at the age group of 10-13 in the male and at the age group of 6-13 in the female. In boys, the length of FP-AC increases 4.1% in the 10-13 age group compared with the 6-9-year-old group, while this increase is 2.3% in girls..ConclusionDifferences in age and gender groups were determined. While the length of AGCC-IGCC increases 10.4% in adults, in children aged 6-17, the length of AC-PC is 11.5% greater than adults. These data will contribute to the preliminary assessment for developing a surgical plan in fine interventions in the frontal lobe and its surroundings in children.Keywords: Frontal Lobe, Child, Magnetic Resonance Imaging
-
هدفدر این پژوهش فرضیه ی نارسایی کارکردهای قطعه پیشانی در اختلال سلوک مورد بررسی قرار گرفته است.روشعملکرد 21 نوجوان پسر مبتلا به اختلال سلوک در آزمون های شناختی مرتبط با کارکردهای قطعه پیشانی با 21 نفر نوجوان پسر گروه گواه مقایسه شده است. گردآوری داده ها به کمک آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و آزمون عملکرد مداوم انجام شد و به کمک آزمون های آماریt، تحلیل واریانس و ضریب همبستگی تحلیل گردید.یافته هانوجوانان مبتلا به اختلال سلوک در بیشتر مقیاس های شناختی مرتبط با کارکردهای قطعه پیشانی (زمان واکنش و خطای اعلام کاذب آزمون استروپ، خطای حذف آزمون عملکرد مداوم و خطای درجاماندگی آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین) عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند.نتیجهنوجوانان مبتلا به اختلال سلوک در زمینه کارکرد قطعه پیشانی دچار نارسایی هایی هستند.
کلید واژگان: رفتارهای ضداجتماعی, اختلال شخصیت ضد اجتماعی, اختلال سلوک, قطعه پیشانیThis study examined the hypothesis of cognitive functioning deficiency in the frontal lobe of conduct disordered adolescents. Cognitive functioning of frontal lobe in 21 conduct disordered male adolescents was compared with that of a matched control group.Data were collected by Stroop Test, Continuous Performance Test,and Wisconsin Card Sorting Test. T-test,analysis of variance,and correlation coefficient were used for analysis of the data. The conduct disordered adolescents scored more poorly than the control group across most of the cognitive measures assessing frontal lobe functioning. They exhibited slower reaction time and greater false alarm errors on Stroop Test,executed more omission errors on Continuous Performance Test, and performed greater perseveration errors on Wisconsin Card Sorting Test. Conduct disordered adolescents have cognitive functioning deficiencies in frontal lobe. -
حرکت پریشی (دیسکنزی) یک اختلال عصبی حرکتی است که فقط عارضه جانبی درمان با داروهای ضد روان پریشی (آنتی سایکوتیک ها) نیست بلکه حداقل قسمتی از این حرکات، جزئی از بیماری اسکیزوفرنی و به دلیل اختلال عملکرد قسمت پیشانی مغز (لوب فرونتال) است. در این پژوهش، برای یافتن پاسخ سوالات زیر عملکرد ناحیه پیش پیشانی (پره فرونتال) در بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس، مورد بررسی قرار گرفت. آیا رابطه ای بین دیسکنزی دیررس و اختلال عملکرد لوب فرونتال وجود دارد؟ آیا راهی برای شناسایی افراد مستعد به دیسکنزی دیررس و جلوگیری از ایجاد این معضل وجود دارد؟ برای انجام این پژوهش 100 بیمار اسکیزوفرن بستری در بیمارستان (50 بیمار مبتلا به دیسکنزی دیررس و 50 بیمار غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس) انتخاب شدند و با آزمون ویسکانسین (WCST) که یک تست استاندارد نورسایکالوژیک برای ارزیابی ناحیه پره فرونتال است مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج حاصله با استفاده از آزمون تی- تست و کای اسکوئر و نرم افزار SPSS مورد مقایسه آماری قرار گرفت. بیماران اسکیزوفرن مبتلا به دیسکنزی دیررس نسبت به بیماران اسکیزوفرن غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس (افزایش تعداد کل خطاها، خطای درجاماندگی و کاهش تعداد طبقات تکمیل شده) به صورت معنی داری (P<0.001) در معیارهای مورد ارزیابی در آزمون ویسکانسین اختلال نشان دادند که حاکی از اختلال عملکرد لوب فرونتال در این بیماران بود. به نظر می رسد با انجام آزمون ویسکانسین در زمان تشخیص بیماری اسکیزوفرنی، می توان بیماران مبتلا به اختلال عملکرد لوب فرونتال و در نتیجه حساس به وقفه سیستم دوپامینرژیک را شناسایی نموده و با مصرف داروهای آنتی سایکوتیک نامعمول (آتیپیک) و کنترل مداوم حرکات غیر طبیعی در این گروه از بیماران، از ایجاد و پیشرفت دیسکنزی دیررس جلوگیری نمائیم.
کلید واژگان: اسکیزو فرنی, حرکت پریشی (دیسکنزی) دیررس, آزمون و یسکانسین, ناحیه پره فرو نتال, آنتی سایکو تیک, آتی پیکTardive dyskinesia (TD) is a neurological movement disorder. It is induced by neuroleptic drugs but at least some of these movement are due to dysfunction of frontal lobe in Schizophrenic patients. In this research, we assessed the function of prefrontal area in Schizophrenic patients with and without TD to answer the following questions: Is there any relationship between TD and dysfunction of frontal lobe? Is there any way to recognize patients that are vulnerable to TD and to prevent it> In this research 100 Schizophrenic in-patients were chosen (50 with TD and 50 without it). They were assessed with WCST that is a standard neuropsychologic test for assessment of prefrontal function. Results were statistically analyzed with T-test and Chi-square, SPSS. Patients with TD compared to patients without TD had significantly (P~0) increased errors in WCST that showed dysfunction of frontal lobe in patients with TD. It appears with WCST in early stages of Schizophrenia we can recognize patients with dysfunction of frontal lobe and vulnerable to TD and prevent development and progression of TD with atypical antipsychotics and regular monitoring of abnormal movements in these patients. -
زمینه و اهدافیکی از فرضیه های رایج در مورد اسکیزوفرنی، اختلال عملکرد لوب فرونتال، بویژه نواحی پره فرونتال، است. در راستای این فرضیه نقصی در الیگودندروسیت های کرتکس پره فرونتال مبتلایان به اسکیزوفرنی گزارش شده است. مطالعات الکتروانسفالوگرافیک کمی (Q-EEG) نشان داده ا ند که در این بیماران در امواج بتا افزایش و کاهش در فعالیت امواج دلتا و تتا و فقدان فعالیت آلفا وجود دارد. هدف این پژوهش مقایسه فعالیت امواج بتای نواحی فرونتال بیماران اسکیزوفرنیک دارای علایم منفی، مثبت و یک گروه نرمال بود.روش بررسی30 نفر بیمار دارای تشخیص اسکیزوفرنی (براساس ملاک های تشخیصی DSM-VI-TR)، و 30 نفر افراد سالم انتخاب شدند. مقیاس سنجش علایم منفی (SANS) و مقیاس سنجش علایم مثبت (SAPS) برروی گروه بیمار اجرا و از کل این نمونه پژوهشی 14 نفر دارای علایم منفی و 16 نفر دارای علایم مثبت بودند. داده های Q-EEG به دست آمده از 8 ناحیه فرونتال گروه های نمونه با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.یافته هانتایج نشان دادند که در امواج بتای چهار ناحیه از فرونتال (Fz، Fp2، Fpz، Fp1) در بین سه گروه سالم، اسکیزوفرنیک دارای علایم مثبت و منفی تفاوت معنی داری وجود دارد. فعالیت امواج بتا، بطور کلی، در گروه بیمار بیشتر از گروه سالم بود و نیز در گروه بیماران دارای علایم مثبت فعالیت امواج بتا بیشتر از گروه دارای علایم منفی بود.نتیجه گیریاین یافته ها نشان می دهند که امواج بتای ثبت شده در نواحی فرونتال بیماران اسکیزوفرنیک، به علاوه ناحیه مرزی فرونتال، به طور معنی داری از امواج بتای ثبت شده از نواحی مشابه نمونه سالم افزایش نشان می دهند.
کلید واژگان: اسکیزوفرنی, امواج بتا, لوب فرونتال, پره فرونتال, مطالعات الکتروآنسفالوگرافیک کمی (Q, EEG)Background And ObjectivesFrontal lobe, especially prefrontal areas dysfunction, is one of the assumptions in the pathogenesis of schizophrenia. Consistent with this hypothesis, a deficit of prefrontal cortex oligodendrocytes was reported in schizophrenic patients. Quantitative Electroencephalography (Q-EEG) studies in these patients indicated that there is an increased in beta, delta and theta waves but a lack of alpha activity. The objective of this study was to study the frontal lobe beta activity in symptomatic and asymptomatic schizophrenic patients and normal individuals.Materials And MethodsThirty patients diagnosed with schizophrenia (diagnosed by DSM-IV-TR criteria), and 30 normal individuals entered this study. Patients group was divided in to symptomatic and asymptomatic subgroups by Assessment of Negative Symptoms (SANS) and Scale for Assessment of Positive Symptoms (SAPS) tests. The results of SANS and SAPS indicated that 14 patients had negative and 16 patients had positive symptoms. Q-EEGs of patients and control groups were obtained from 8 areas of frontal lobes and the results were compared.ResultsResults indicated that there were significantly differences between the groups in 4 areas of frontals waves (Fz, Fp2, Fpz, Fp1). Activity of beta waves, in patient groups was generally increased. Moreover in patients with positive symptoms, activity of beta was higher than in patients with negative symptoms.ConclusionIt is concluded that obtained beta waves from different areas of frontal lobes, in addition to borderline of frontal lobes, differed significantly from obtained beta waves from the same areas of frontal lobes in normal individuals.Keywords: Schizophrenia, Beta waves, Frontal lobes, Q, EEG (Quantitative Electroencephalography), Prefrontal -
BackgroundAttention-deficit hyperactivity disorder is among disorders that has attracted the attention of many psychologists, psychiatrists, and researchers. The results of different researches have showed that the frontal lobe plays an important role in the incidence of this disorder and its continuity; therefore, the aim of the present research was to compare between frontal lobe function of students with attention-deficit hyperactivity disorder and normal students.MethodsThis research was descriptive and causal-comparative. The research population included all third-grade high school male normal students and those with attention-deficit hyperactivity disorder in Ardabil city (2015), from which 60 students (including 30 normal students and 30 students with attention-deficit hyperactivity disorder) were selected through multi-step cluster sampling. For data collection, Conners adult ADHD Rating Scale-Self report form and subscale, subtests of similarities, mazes, Wechslers picture regulation, and Wisconsins cart sorting test, tower of London test, and diagnostic interview based on diagnostic and statistical manual of mental disorders (DSM)-5 were used.ResultsThe results of multivariate of variance analysis (MANOVA) showed that there was a significant difference between frontal lobe function of students with attention-deficit hyperactivity disorder and normal students. On the other hand, the function of frontal lobe among students with attention-deficit hyperactivity disorder was significantly weaker than normal students (PConclusionsThe obtained results showed that functions of frontal lobe, such as inhibition behavior, social judgment, abstract reasoning, planning, and other functions related to this lobe among students with this disorder was weaker than normal students; hence, it is necessary to take measures in order to improve their psychological health through suitable treatments, such as cognitive-behavioral therapy with emphasis on cognitive remediation, correcting cognitive distortions, and training behavioral techniques.Keywords: Attention, Deficit Hyperactivity Disorder, Frontal Lobe, Students
-
Epilepsy Semiology for Localization of Epileptogenic ZoneEpilepsy is the second most common neurological disorder. Seizure semiology is a simple allows localization of the symptomatogenic zone which either overlaps or is in close proximity of the epileptogenic zone. Clinical semiology can aids to precisely localize the epileptogenic zone is crucial for surgical success essential in cases of possible epilepsy surgery by Video–EEG monitoring. The clinical manifestation of a seizure (seizure semiology) is also of localizing value. For example, a typical patient with TLE may have an epigastric aura, followed by a quiet period of unresponsiveness with staring, lip-smacking (oral automatisms), picking at sheets or clothes (manual automatisms), contralateral dystonic posturing, postictal confusion and lethargy, and postictal nose wiping with the ipsilateral hand. If seizures arise from the dominant hemisphere, there is usually delayed recovery of language, often with transient aphasia and paraphasic errors on language testing. A typical frontal lobe seizure will occur from sleep with no warning, may show restlessness, prominent bilateral limb movements (such as bicycling or asymmetric tonic posturing, or both, and will end quickly with immediate recovery. This may recur several times in one night. Some patients with frontal lobe seizures may present with stereotypical bizarre and violent thrashing behaviors with prominent motor features. Occipital lobe seizures often have a visual aura, and may progress (due to electrical spread) into a temporal lobe or frontal lobe type of seizure. Parietal lobe seizures are the least common, may have a sensory aura, and tend to mimic frontal lobe seizures.
-
آسیب روانی و اختلال شناختی از مشکلات شایع سالمندان است. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین سلامت روان و کارکردهای شناختی قطعه پیشانی مغز در سالمندان است.
این مطالعه به شیوه مقطعی مقایسه ای انجام شد. در این پژوهش از پرسش نامه 28 سؤالی سلامت عمومی و آزمون های ارزیابی عملکردهای شناختی اجرایی قطعه پیشانی مغز (آزمون ردیابی، آزمون فراخنای اعداد و آزمون روانی کلامی) استفاده شد. پس از آن ارتباط بین سلامت روان و کارایی آزمون های عملکرد های شناختی قطعه پیشانی مغز با استفاده از آزمون های همبستگی بررسی شد.
یافته ها نشان داد که بین آزمون فراخنای اعداد و افسردگی، اضطراب و درد جسمسی ارتباط معنی داری وجود دارد.(مقادیر آماره پی به ترتیب 004/0، 039/0 و 007/0) همچنین بین آزمون روانی کلامی و افسردگی، اضطراب ارتباط معنی داری وجود دارد.(مقادیر آماره پی به ترتیب 006/0 و 001/0) همچنین بین آزمون ردیابی و اضطراب ارتباط معنی داری وجود دارد.(مقادیر آماره پی 014/0)ارتباط بین افسردگی، اضطراب و سلامت شناختی، از نظریه تغیرات شناختی وابسته به سن قطعه پیشانی، نشات گرفته است مسیر قشری- استریاتومی- پالیدمی- تالاموسی- قشری قویا مرتبط با عملکرد های شناختی اجرایی قطعه پیشانی در افراد افسرده و مضطرب به نا کارآمدی دچار می شود. نتیجه کاربردی که از این مطالعه و با کمک مطالعات آتی مداخله ای می توان گرفت این است که توانبخشی شناختی می تواند به عنوان درمانی برای افسردگی سالمندان مطرح شود.
The aim of this study was to determine The relationship between mental health and cognitive function of frontal lobe.In these cross sectional study we used General Health Questioner (GHQ 28) and test for evaluation of executive function of frontal lobe (Trail Making Test, Verbal Fluency Test and Digit Span Test) for evaluation of mental health and executive function of 150 older adults that participated. in this study. We use Spearman’s correlation coefficient for evaluation of relationship between mental health criteria and executive functioning. Results showed that there were significant correlation between digit span performance and depression, anxiety and physical pain (P value respectively 0.004, 0.039 and 0.007). Also there were significant correlation between verbal fluency performance and depression and anxiety (P value respectively 0.006 and 0.001). Finally there were significant correlation between trail making performance and anxiety (P 0.014).Moreauer it was found that depression, anxiety and executive function of frontal lobe was refered to age related cognitive decline of frontal lobe. cortical- striatal- pallidal- thalamus- cortical pathway mediating both cognitive executive function and depression, anxiety and aging causes dysfunction in this pathway. Practical use of this study and future interventional study can be helpful for therapeutic use of cognitive rehabilitation in treatment of geriatrics depression. -
سابقه و هدفپرتودرمانی نقش مهمی در درمان تومورهای خوش خیم و بدخیم سیستم اعصاب مرکزی ایفا می کند. پرتودرمانی علاوه بر از بین بردن سلول های سرطانی، به بافت های سالم نیز آسیب می رساند. هدف از این مطالعه، تعیین دز سطحی ارگان های در خطر (عدسی چشم، پاروتید، تیروئید، غدد بزاقی زیرفکی) در بیمار و فنتوم در پرتودرمانی تومورهای لوب فرونتال مغز می باشد.مواد و روش هااز دو تکنیک رایج در پرتودرمانی تومورهای سمت راست لوب فرونتال مغز، تکنیک یک میدان قدامی به هم راه یک میدان جانبی از سمت راست (تکنیک شماره 1) برای ده بیمار مراجعه کننده به مرکز درمانی رضا (ع) و تکنیک شماره 1 و تکنیک یک میدان قدامی به هم راه دو میدان جانبی (تکنیک شماره 2) برای برآورد دز سطحی ارگان های در خطر (عدسی چشم، پاروتید، تیروئید، غدد بزاقی زیرفکی) در فنتوم سر و گردن ساخته شده از استخوان طبیعی انسان و ترکیب پارافین و نمک طعام به عنوان ماده معادل بافت استفاده شد. دز سطحی هر یک از ارگان ها با استفاده از تراشه های TLDها به دست آمد.یافته هادر فنتوم و اکثر بیماران، دز کلیه ارگان ها در محدوده مجاز قرار داشت؛ البته مقادیر دز سطحی در بیماران نسبت به مقادیر دز سطحی در فنتوم بیش تر بود. در برخی از بیماران عدسی راست حفظ نشده و احتمال بروز کاتاراکت پیش بینی شد. نتایج حاصل، تخمینی از میزان عوارضی که در اثر پرتودرمانی این ناحیه از مغز ایجاد خواهد شد، ارائه می دهد.نتیجه گیریبررسی یافته ها نشان می دهد که در دو تکنیک بررسی شده، تکنیک شماره 1 آسیب کم تری به بافت نرمال می رساند چرا که صرفا سمت راست مغز تحت تابش قرار می گیرد. به علاوه بیش تر بودن دز سطحی در بیماران نسبت فنتوم می تواند به دلیل بزرگ تر بودن میدان اشعه در بیماران باشد، چرا که قطر تومور فرضی در فنتوم 4 سانتی متر بوده، اما در برخی بیماران ابعاد تومور از این مقدار فراتر بودکلید واژگان: سرطان های مغز, پرتودرمانی, پرتو سنجی, دوز تابش, ارگان های در خطرKoomesh, Volume:17 Issue: 2, 2016, PP 323 -328IntroductionRadiotherapy plays an important role in the treatment of most malignant and also benign primary CNS tumors. Radiotherapy affects both tumor cells and normal cells. The aim of this study was to determine the absorbed dose of radiation by the skin surfacing organs at risk (lens, parotid, thyroid and submandibular gland) during radiotherapy of tumors at the frontal lobe of the brain via direct measurement in patients and phantom.Materials And MethodsThere are two conventional techniques for external radiotherapy of patients with tumors of the right frontal lobe. These techniques were used to estimate the amount of surface dose absorption by organs at risk (lens of eye, parotid, thyroid, submandibular glands). Technique 1 was performed for 10 patients who referred to Reza Radiation Oncology Center. Technique 1 is the radiation of frontal field with an extension to the lateral field portion. Technique I and 2, which included radiation of one frontal field along with a bilateral field were performed for a phantom model with an anthropomorphic head and neck constructed from natural human bone with paraffin wax and NaCl as surrounding soft tissues. The surface dose for each organ was measured using TLD chips.ResultsThe measured radiation dose within all organs was within the safe limits in phantom and most patients, however, the surface dose were higher in patients in compare to phantom. In some patients, the right lens was not protected and therefore there would be some risk for cataracts. The findings provide estimation for probable complications along with frontal lobe radiotherapy.ConclusionOur findings showed that regarding these two techniques, technique I impose less harm to normal tissue, since the right lobe of brain is only irradiated. Besides, the higher values of surface dose in patients compared to phantom might be due to larger tumor field in patients, because the tumor dimensions in phantom was considered 4 cm, while in some patients it was largerKeywords: Brain Neoplasms, Radiotherapy, Radiometry, Phantoms Imaging, Radiation Dosage, Organ at Risk
-
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «آستانه گذری» با فرآیند های هشیاری که در فعالیت های لوب پیشانی، ریشه دارند، و با توجه به نقش جنسیت انجام گرفته است. بدین منظور 266 دانشجو علاوه بر مقیاس «آستانه گذری» به پرسشنامه های فرایندهای خودشناختی، شامل بهوشیاری، خودشناسی انسجامی و خودمهارگری پاسخ داده اند. تحلیل داده ها نشان می دهد که زنان در «آستانه گذری» نمره های بالاتری دارند. همچنین ارتباط فرایندهای خودشناختی با هم مثبت و قوی بوده، اما نمره های آزمودنی ها در مقیاس «آستانه گذری» با فرایندهای خودشناختی، رابطه منفی دارد. بر پایه این یافته ها «آستانه گذری» به عنوان گونه ای از هشیاری که در ناحیه گیجگاهی ریشه دارد، با فرایندهای خودشناختی به عنوان هشیاری های مرتبط با ناحیه پیشانی، رابطه تقابلی دارند. بالاتر بودن نمره زنان در «آستانه گذری»، توجیهی برای بالاتر بودن گرایش های معنوی آنان است.
کلید واژگان: هشیاری, آستانه گذری, فرایندهای خودشناختی, روان شناسی دین, جنسیتThe present research aims at comparing "transliminality" and consciousness processes which are rooted in the activities of frontal lobe taking into account the gender role, as well. So, 266 university students filled out questionnaires of self-cognition processes which included consciousness, cohesive self-cognition, and self-control. Data analysis shows that women have higher scores on "transliminality". Furthermore, the relationship between self-cognition processes is positive and strong, but the relation of subjects’ scores on "transliminality" scale with self-cognition processes is negative. According to these findings, "transliminality" - a kind of consciousness rooted in temporal lobe - has a reciprocity relation with self-cognition processes - which are forms of consciousness related to frontal lobe. Women’s higher scores on "transliminality" are ascribed to their higher spiritual tendencies.
نکته:
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
متن مطلب
- 2088
- 35
نوع نشریه
-
علمی2123
اعتبار نشریه
- 2122
- 1
نام نشریه (ده نشریه با بیشترین تعداد نتایج)
موضوعات گروه نشریات علمی
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.