-
تذکرهالاولیاء تنها اثر منثور به جای مانده از عطار است. این کتاب از یک بخش اصلی و یک بخش الحاقی تشکیل شده است. در مورد نویسنده بخش الحاقی نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی نویسنده آن را عطار می دانند و به اعتقاد برخی دیگر شخص دیگری آن را نوشته و به تذکرهالاولیاء افزوده است. این پژوهش انسجام متن اصلی تذکرهالاولیاء را با بخش الحاقی در دو تذکره نمونه، تذکره حلاج از بخش اصلی و تذکره خواص از بخش الحاقی، بر اساس نظریه نظام مند-نقشگرای هلیدی و حسن بررسی و مقایسه کرده است. بر مبنای دستور نظام مند-نقش گرای هلیدی و حسن هر متن از منظر سه فرانقش بررسی می شود: فرانقش اندیشگانی، فرانقش بینافردی و فرانقش متنی. در بررسی فرانقش متنی به شیوه گفتمان در بافتار متن پرداخته می شود. مقوله انسجام از عواملی است که در بررسی فرانقش متنی در کنار عوامل دیگر واکاوی می شود. در بررسی این دو تذکره مشخص شد با وجود این که تذکره خواص به لحاظ حجمی کوتاه تر از تذکره حلاج است، اما تعداد عناصر انسجامی در آن، جز در یک مورد، بالاتر از تذکره حلاج است و از انسجام ساختاری بیشتری برخوردار است. اما باید توجه داشت که این تفاوت ها خیلی چشم گیر نیست و هنگامی که این عناصر در کنار یکدیگر سنجیده می شوند، نتایج قابل تامل است. این نزدیک بودن تعداد عناصر انسجام، شباهت سبکی دو تذکره را بر خواننده عیان می کند. اگر فرض را بر این قرار دهیم که نویسنده هر دوی این تذکره ها عطار است، این تفاوت اندک می تواند ناشی از گذر زمان و استفاده از منابع جدید باشد که منجر به منسجم تر شدن تذکره الحاقی شده است.
کلید واژگان: عطار, تذکره الاولیاء, هلیدی, حسن, دستور نقش گرا, انسجامTadhkirat al-Auliya is the only prose of Attar. This book consists of a main and a supplementary part. There are different opinions about the author of the supplement. Some say its author is Attar, and others believe that someone else wrote and added it to Tadhkirat al-Auliya. This study has analyzed and compared the cohesion of the main section of Tadhkirat al-Auliya with the supplementary section in two sample Tadhkiras; Hallaj Tadhkira from the main section and Khavvas Tadhkira from the supplementary section. The study is carried out based on systemic-functional Grammar of Halliday and Hasan, according to which each text is examined from the perspective of three metafunctions: ideational metafunction, interpersonal metafunction and textual metafunction. In the study of textual metafunction, the method of discourse in the context of the work is discussed. Cohesion is one of the factors that is explored in the analysis of textual metafunction along with other factors. In the study of these two Tadhkiras, it was found that, although the Khavvas Tadhkira is shorter than the Hallaj Tadhkira, the number of cohesive elements in it, except in one case, is higher than the Hallaj Tadhkira and it shows more structural cohesion. It should be noted that these differences are not very remarkable, and when these elements are put together, the results are thought-provoking. The closeness of the number of elements of cohesion reveals the stylistic similarity of Tadhkiras to the reader. Assuming that the author of both Tadhkiras is Attar, this slight difference can be due to the passage of time and the use of new sources, which has led to more cohesion in supplementary Tadhkira.
Keywords: Attar, Tadhkirat al-Auliya, Halliday, Hasan Functional Grammar, Cohesion -
دستور نظام مند یکی از زیر مجموعه های زبان شناسی نقش گرا است که مایکل هلیدی و رقیه حسن این دستور را رشد و توسعه دادند و با هدف کاربردی کردن آن "نظریه دستور زبان نقش گرای نظام بنیاد" را مطرح نمودند. در این پژوهش عامل انسجام متنی حذف براساس نظریه انسجام مایکل هلیدی، در شش دعای صحیفه سجادیه (2، 21، 25، 37، 50، 52) به صورت تحلیلی، توصیفی و آماری مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که حذف قراین لفظی و معنایی در ساختار متن دارد که از طریق بخش ها و عناصر دیگر متن بازیابی می شود می تواند به عنوان یکی از عوامل انسجام متنی در صحیفه سجادیه لحاظ گردد. با توجه به ارتباط نزدیکتر امام سجاد (ع) به خداوند متعال و اصل اقتصاد زبانی، امام (ع) زبان خود را موجز و فشرده بیان کرده اند تا ارتباط و انتقال پیام و اجابت سریع و در کوتاه ترین زمان صورت گیرد. بنابراین جمله ها در صحیفه سجادیه بیشترکوتاه و موجز است و این به خاطر تعجیل در ایجاد پیوند با خالق هستی و درخواست حاجت است.
کلید واژگان: زبان شناسی نقش گرا, حذف, انسجام متنی, صحیفه سجادیهSystemic grammar is one of the subcategories of functional linguistics developed by Michael Halliday and Ruqaiya Hasan, and the "systemic functional grammar theory" was developed to make it practical. In this study, ellipsis as a textual cohesion element based on Michael Holiday's coherence theory has been studied analytically, descriptively and statistically in six prayers (2, 21, 25, 37, 50, 52) of Sahifah Sajjadiyyah. Since ellipsis leaves some literal and semantic clues in the structure of the text, which are retrieved using other parts and elements of the text, it can be considered as one of the textual coherence factors in Sahifah Sajjadiyyah. Taking into account his close relationship with God, Almighty and his linguistic economy principle, Imam Sajjad's (a.s.) has stated his messages in a brief and concise manner, so that communication, transmission of message and quick response to request can be fulfilled in the shortest possible time. Therefore, most sentences in Sahifah Sajjadiyyah are short and concise, and this is due to Imam Sajjad's haste to make a connection with the Creator of the universe and make a request.
Keywords: functional linguistics, ellipsis, textual cohesion, Sahifah Sajjadiyyah -
نشریه علم زبان، پیاپی 14 (پاییز و زمستان 1400)، صص 301 -329«دستور گفتمانی نقشی»، که در بسیاری از فرضیات خود با دستور نقش گرای دایک (1970) مشترک است، در سال 2008، از جانب هنگولد و مکنزی معرفی شد. دایک عقیده داشت که هر الگوی دستوری، که قادر باشد به سطوح کفایت رده شناختی، روان شناختی و کاربردشناختی دست یابد، دستوری کامل است. دستور گفتمانی نقشی، به منظور دستیابی به کفایت روان شناختی، فرایند تولید گفتار را به صورت بالابه پایین سازمان دهی می کند، به منظور دستیابی به کفایت کاربردشناختی، کنش گفتمان را واحد اصلی مطالعه معرفی می کند و ترتیب سطوح زبانی را به گونه ای طراحی می کند که واحدهای کاربردی و معنایی (نقش) بر واحدهای صرفی نحوی و واجی (صورت) حاکمیت دارند. به منظور دستیابی به کفایت رده شناختی نیز، 84 الگوی ترتیب سازه ای معرفی شده است. در این نظریه، واحدهای زبانی براساس نقش ویژه خود در سطح بینافردی و براساس طبقه معنایی در سطح بازنمودی تولید می شوند و سپس، وارد مرحله رمزگذاری در دو سطح صرفی نحوی و واجی می شوند. در این پژوهش، ضمن معرفی اصول کلی این نظریه دستوری، به دنبال آن خواهیم بود تا نحوه تولید کنش گفتمان در این دستور را با مثال های فارسی ارایه دهیم تا در خلال آن، کارایی های این دستور در جهت تبیین تعدادی از پدیده های گفتمانی و دستوری فارسی نمایان شود.کلید واژگان: دستور گفتمانی نقشی, کفایت رده شناختی, کفایت روان شناختی, کفایت کاربردشناختیFunctional Discourse Grammar presented by Hengveld and Mackenzei (2008) as one of the newest Functional Grammar. This theory is mainly based on Dick’s Functional Grammar (1970s). According to Dick, every perfect Grammar should have Pragmatic, Psychological and Typological adequacy. FDG considers a top-down procedures for making speech for the sake of psychological adequacy. For acquiring Pragmatic adequacy, Speech act is considered as the basic element of studying in this approach. Furthermore, In FDG, language is studied in four separated levels in a top-down manner. The order of levels reveals the governing notion of functional and pragmatic units on formal and syntactic ones. Furthermore, FDG introduces a new approach for constituent order which has 84 positions in contrast to Greenberg (1963) 6 positions theory. In this paper, the general principles of FDG and different steps for making speech act is presented by giving Persian examples. Alongside this presentation, some typological behavior of Persian based on FDG and analyzing some Persian grammatical and discoursal phenomenon are discussed.Keywords: Functional Discourse Grammar, Pragmatic adequacy, Psychological adequacy, Typological adequacy
-
جریان احمد الحسن بصری، یکی از جریان های خطرناک در موضوع مهدویت است و بعضی ویژگی ها مانند استناد به بعضی روایات، خواب و استخاره، آن را از سایر مدعیان دروغین مرتبط با آموزه مهدویت متمایز می کند. در چند سال اخیر، فعالیت های تبلیغی این جریان چه به صورت مجازی در پالتاک و وب سایت های مختلف و چه به صورت چهره به چهره افزایش یافته است. این نکات، ضرورت نقد و بررسی این جریان و نشان دادن اشکالات آن را دو چندان می کند. احمد الحسن بصری، که مدعی است امام، مهدی اول و یمانی موعود است، خود را همانند دیگر امامان، بهره مند از علم الهی و مصون از هرگونه اشکال و اشتباه می داند. بر این اساس، اثبات حتی یک اشکال در کتاب های وی برای رد تمام ادعاهای او کافی است. اشتباهات احمد الحسن را می توان در موضوعات مختلف مانند قرآنی، حدیثی، کلامی، ادبی، فقهی و تاریخی دنبال کرد. مسئله اصلی این مقاله، نقد و بررسی دیدگاه احمد الحسن بصری درباره متشابه بودن کل قرآن است که به شیوه توصیفی، تحلیلی و انتقادی، نشان داده خواهد شد. احمد الحسن معتقد است تمام آیات قرآن متشابه است و بدون روایات، نمی توان معنای آیات را فهمید. در این مقاله، نخست، عبارات متناقض احمد الحسن در این ارتباط نشان داده می شود، سپس چهار دلیل قرآنی و روایی برای رد این دیدگاه ارائه و در پایان، استدلال وی به یک روایت، نقد و بررسی می شود.کلید واژگان: مهدویت, احمد الحسن بصری, علم امام, اشتباهات قرآنی, آیات محکم و متشابهThe teachings preached by Ahmad al-Hasan al-Basri are dangerous to Shia beliefs on Mahdism. In recent years, the preaching activities of his followers through cyberspace and face-to-face dialogues have been increased and acceptance of his invitation by few students in Hawza Seminaries has doubled the danger. Thus, to have an analytical approach toward his ideas is of great importance. Ahmad al-Hasan al-Basri who claims to be Imam, the first Mahdi and the promised Yamani, believes that he, just like all the other Imams, is blessed by Divine knowledge and therefore, he is free from any kind of mistake and error. Thus, to show even 1 mistake in his works is enough to reject all his claims. His mistakes can be divided into various categories like those related to the Holy Quran, Hadith, theology, Arabic grammar, jurisprudence and history. This article analayzes his viewpoint which regards all Quranic Verses as ambiguous (Mutishabih) and claims that withought referring to the Infallibles, these is no clear Verse (Muhkam) in the Noble Quran.Keywords: Mahdism, Ahmad al-Hasan al-Basri, The Knowledge of the Imam, Mistakes Regarding the Holy Quran, Firm, Ambigous Verses
-
هدف اصلی مقاله ی حاضر با عنوان بررسی گروه اسمی مفعولی در زبان فارسی از منظر دستور نقش گرای هلیدی بررسی نقش این گروه در سه فرانقش تجربی، بینافردی و متنی از این دستور است. اهداف جزئی تر عبارتند از: میزان هم سویی این گروه با طبقه بندی ها و تحلیل های مطرح در فرانقش های ذکرشده، همچنین تاثیر حضور و عدم حضور نشانه ی مفعولی «را» در تعیین جایگاه و نقش این گروه. کتاب مقدمه ای بر دستور نقش گرای هلیدی و متیسن (2004) به عنوان چارچوب نظری پژوهش، روش پژوهش این مقاله به صورت توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتاب خانه ای است. پیکره ی زبانی مورد مطالعه شامل 100 بند/جمله تصادفی برگرفته از رمان چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد است. نتایج به دست آمده بیانگر تطابق آراء مطرح در این دستور به ویژه درمورد گروه اسمی مفعولی بر پیکره ی زبان فارسی مورد بررسی در این مقاله است و عدم حضور «را» در تعیین جایگاه و نقش گروه اسمی مفعولی تاثیری ندارد.کلید واژگان: دستور نقش گرای هلیدی, فرانقش تجربی, فرانقش بینافردی, فرانقش متنی, گروه اسمی مفعولی فارسیThe articleA study on object Nominal Group in Persian by Functional Grammar approachhad considered the role of this group in the metafunctions in this grammar.Objectives detailed include: the parallel scale of the group with classification and analysis of metafunctions,and the influence of the presence and absence of râon the ascertainment of place and function of this group.The theoretical framework is on the basis of An introduction to Functional Grammar by Halliday and Matthiessen (2004).We have conducted descriptive-analytical approach and data collection library method as our research methods.The corpus includes of 100 clauses/sentences from a novel by Zoya Pirzad which has been named I turn off the lights.The results were obtained specially object nominal group in Persian were considered in this research are aligned and in accordance with Hallidays opinions in Functional Grammar.The absence of râ doesnt have any influence on the ascertainment of place and function of object nominal group.Keywords: Halliday's functional grammar, experimental metafunction, interpersonal metafunction, textual metafunction, object nominal group
-
یکی از روش های بررسی تحول گفتمان در آثار ادبیات داستانی، تحلیل کاربرد زبان بر پایه نظریه دستور نقش گرای هلیدی در چارچوب انتخاب گری در زبان و همچنین مولفه های سبک شناسی روایت بر اساس نظریه سیمپسون است. این تحقیق بر روی داستان سووشون اثر سیمین دانشور انجام شده و این دیدگاه ها در داستان مورد بررسی قرارگرفته اند. روش تحلیل بر اساس دستور نقش گرای هلیدی بر مبنای فرانقش اندیشگانی و تجربی، فرایند افعال و وجه، و نظریه سبک شناسی روایت سیمپسون، بر مبنای شخصیت پردازی، الگوهای جامعه شناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، انجام گرفته است. این تحقیق به روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که انتخاب نوع واژگان، فرایند افعال و همچنین کاربرد وجه در داستان سووشون و نحوه معرفی ویژگی شخصیت های داستان ارتباط معناداری وجود دارد که با تحلیل فرایندها و نحوه بازنمایی شخصیت های داستان مشخص شده است که سبک و انتخاب های نویسنده در زمینه مولفه های شخصیت پردازی، الگوهای جامعه شناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، به صورت دقیق و جزیی تر ویژگی شخصیت های داستان را معرفی و متمایز می کند.کلید واژگان: سبک شناسی روایت سیمپسون, دستور نقش گرا هلیدی, سووشون, شخصیت داستانیA Study on the Characters of “ Souvashoon ” through the Lens of Simpson ’s Narrative Stylistics and Halliday’s Functional GrammarAbstractThis paper employs Halliday Functional Grammar and Simpson ' s framework to conduct a stylistic analysis of Simin Daneshvar ' s " Souvashoon ". The analysis utilizes Systemic Functional Grammar to examine the novel's ideational and experiential meta function, verbal processes, and Mood. Additionally, Simpson's narrative stylistics is employed to analyze the characters, sociolinguistic codes, textual structure, and intertextuality. Data for this research is collected using library methods. The results indicate a significant correlation between word choice, verbal processes, Mood, and the representation of characters in " Souvashoon ". Based on these findings and evaluations, it is evident that the representation of characters can be discerned through an investigation of sociolinguistic codes, textual structures, and intertextuality.Keywords: Narrative Stylistics, Simpson, Functional Grammar, Halliday, " Souvashoon ", Character sKeywords: Simpson', s Narrative Stylistics, Halliday', s Functional Grammar, Souvashoon, Characters
-
در 40 سال گذشته اختلاف نظرها و مناقشه های بسیاری پیرامون آموزش دستور در برنامه های آموزش زبان دوم و جایگاه آن در برنامه زبان آموزی رخ داده، بویژه طرح دیدگاه های زبان شناسی بر آموزش دستور تاثیر بسزایی گذاشته است. برخی رویکردها دستور را هسته مرکزی آموزش زبان دوم به شمار آورده و برخی آن را مهم ترین مانع پیشرفت در آموزش زبان دوم دانسته اند. پژوهش حاضر با مروری فشرده و انتقادی بر آرای برخی متخصصان این حوزه، زمینه های پیدایش دستور آموزشی و سیر شکل گیری و تکامل این اصطلاح را بررسی می نماید. در این بررسی به مهم ترین ویژگی های دستور آموزشی ازجمله همراهی صورت، معنا و کاربرد، پیکره بنیادی، توجه به بازخورد، زبان آموزمحوری و ترکیب روش های آموزش صریح و ضمنی اشاره شده است. این مطالعه نشان می دهد که پیوستار آموزش دستور در زبان دوم از تمرکز افراطی بر آموزش دستور به سمت حذف دستور حرکت کرد و در ادامه براساس پژوهش های تجربی فراوان، به تمرکز منطقی بر آموزش دستور بازگشت، تمرکزی که از آن به عنوان دستور آموزشی یاد می شود. امروزه، دستور آموزشی به اعتبار مخاطب خاص، روش تدریس متفاوت و انطباق با برنامه درسی و رویکردهای آموزش زبان دوم، گونه مستقلی از دستور به شمار می آید.
کلید واژگان: دستور آموزشی, دستور نظام مند نقش گرا, زبان دوم, آموزش زبان ارتباطی, آموزش تکلیف محورIn Search of the Pedagogical Grammar Concept A Historical and Methodological Study Abstract Teaching grammar is considered as one of the most important subjects in second/foreign language curriculums and there have been many disagreements and disputes about it over the past 40 years. During this period, the position of grammar in the language learning programshas been frequently changed. Some approaches have considered the grammar as the central core of the second language teaching, and some have known it as the most important barrier to progress in teaching the second language. The current research investegates the situation of grammar, by reviewing the opinions of individuals as Alan, Dirven, Celce-Murcia, Krashen, Odlin, Ellis, Larsen Freeman, etc. , it has returned towards a logical focus on teaching grammar, a focus that is called as pedagogical grammar. Nowadays, the pedagogical grammar is considered as an independent form of grammar based on its particular audience, different teaching method and adaptation to the curriculum and second language teaching approaches. Keywords: Pedagogical Grammar, Universal Grammar, Systemic Functional Grammar, Communicative Language Teaching, Task-based Teaching
Keywords: Pedagogical Grammar, Universal Grammar, Systemic Functional Grammar, Communicative Language Teaching, Task-based Teaching -
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین ترتیب سازه ای جملات حاوی عناصر مبتدا شده در فرآیند مبتداسازی غیرضمیرگذار در زبان فارسی بر اساس دستور گفتمانی نقشی است. از آنجا که این دستور قایل به مفاهیمی نظیر حرکت نیست، به دنبال تبیین پایه زایشی این فرآیند نیز خواهیم بود. لذا در پژوهش حاضر و به جهت نیل به اهداف فوق، نحوه نگاشت عناصر زبانی جملات حاوی عناصر مبتداسازی شده غیرضمیرگذار فارسی در قالب های ساختواژی-نحوی در چهار جایگاه مطلق: ابتدایی، ثانویه، میانی و پایانی و بی نهایت جایگاه نسبی معرفی شده در دستور گفتمانی نقشی مدنظر قرار گرفت و بر اساس سازوکارهای تعیین ترتیب سازه ای دستور گفتمانی نقشی مورد تحلیل واقع گردید. روش انجام کار به صورت توصیفی- تحلیلی است و داده ها برگرفته از نمونه های منتخب از گفتار و متون نوشتاری فارسی است که پس از معرفی سازوکارهای دستور گفتمانی نقشی، بر اساس اصول این نظریه مورد تحلیل قرار گرفته اند. روش تعیین ترتیب سازه ای به کار گرفته شده در پژوهش حاضر، روش پویای رویکرد دستور گفتمانی نقشی است که با الهام از روش تعیین ترتیب سازه ای گرین برگ گرفته شده و در آن به جای سه مقوله فاعل، مفعول و فعل، به ترتیب مفاهیم اثرگذار، اثرپذیر و محمول، ترتیب سازه ای زبان های دنیا را تعیین می نمایند. نتایج حاکی است از آنجا که در ساخت نشان داری چون مبتداسازی غیرضمیرگذار، با عنایت به نیت ارتباطی سخنگو، عناصر مختلفی شامل عناصر موضوعی و غیر موضوعی و حتی محمول می توانند سازه مبتدا واقع گردند و از طرف دیگر، با توجه به اینکه بر اساس اصول این دستور، سازه تاکیدی در سطح بینافردی در اولویت ورود به قالب های ساختواژی- نحوی قرار می گیرد، لذا فرآیند مبتداسازی غیرضمیرگذار حاصل حرکت نبوده بلکه عنصر مبتدا شده به صورت پایه زایشی در همان جایگاه اصلی خود تولید می شود. نتایج همچنین نشان می دهد که دستور گفتمانی نقشی با مراجعه به اصول سه گانه تصویرگونگی، تمامیت دامنه و ثبات نقشی در تعیین آرایش سازه ای جملات حاوی عناصر مبتداسازی شده فارسی روشی مناسب و کارآمد در تعیین ترتیب سازه ای این فرایند است.کلید واژگان: دستور گفتمانی نقشی, مبتداسازی غیرضمیرگذار, ساخت اطلاعی, زبان فارسی, تاکیدLanguage Research, Volume:14 Issue: 1, 2023, PP 103 -133The main purpose of this study is to explain the word order of topicalized constituents in non-pro.making persian topicalization based on Functional Discourse Grammar. Since this grammar does not believe in concepts such as movement, we will also seek to explain this process in base-generated procedures. Therefore, in this study, in order to achieve the above goals, the method of mapping the linguistic elements of sentences containing non-pro.making Persian topicalized constituents in morphosyntactic templates in four absolute initial, second, medial and final positions and infinite relative ones presented in Functional Discourse Grammar was considered. This study is based on a descriptive-analytical method and the examples are taken from selected samples of Persian speech and written texts, which after introducing the mechanisms of this grammar,have been analyzed based on the principles of this theory. The method of determining the order of constituents used in the present study is the dynamic method of FDG that is inspired by the method of determining the word order of Greenberg. In this approach instead of three categories of subject, object and verb, respectively, the concepts of actor, undergoer and predicate, determine the word order of the languages of the world. The results indicate that in marked constituents such as topicalization, considering the communicative intention of the speaker, various elements including ,thematic and non-thematic elements and even predicates can be topicalized and on the other hand, considering that, based on the principles of this grammar, the topicalized constituent in the interpersonal level is given priority in entering morphosyntactic templates, so the topicalization process is not the result of movement, but the topicalized element is produced in base-generated procedures in the same position. The results also show that Functional Discourse Grammar is an appropriate and efficient method by referring to the three principles of iconicity, domain integrity and functional stability in determining the constituent arrangement of sentences containing non-pro.making Persian topicalization.Keywords: Functional Discourse Grammar, Non-Pro.Making Topicalization, Information Structure, Persian language, focus
-
با توجه به این که منابع دستوری زبان ترکی آذربایجانی عموما بر پایه دستور سنتی است و تمایزی بین عنصر زمان و نمود در این دستور صورت نگرفته است، بنابراین جستار حاضر به بررسی و مقایسه عنصر زمان و نمود در زبان ترکی و انگلیسی با رویکرد دستور نقشی هلیدی می پردازد. در مرحله نخست تحلیل داده ها، پیوندهای زمان در زبان ترکی و سپس ساختار وجه در قالب جملات انگلیسی با معادل های ترکی شان مقایسه و بررسی شدند که این نتایج به دست آمد: در تمامی منابع دستور سنتی ترکی آذربایجانی، پیوندهای -ir، ar/әr و -miş که بیانگر فرآیند وقوع فعل هستند، به عنوان پیوندهای زمان در نظر گرفته شدند. به بیان دیگر، در دستور سنتی با نوعی از آمیختگی زمان و نمود مواجه هستیم. از طرف دیگر، این تکواژها در رویکرد دستور نقشی در گروه زمان داری ها قرار نمی گیرند، بلکه در بخش باقی مانده، نقش اول محمول ها یعنی فرآیند زمانی وقوع فعل را بازی می کنند. همچنین مشخص شد که تکواژ زمان حال در ترکی- برخلاف نگرش دستور سنتی- با عدم حضور پیوند زمان گذشته (di-) نمود پیدا می کند؛ یعنی با تکواژ صفر و مطابق دستور نقشی در بخش «محمول» واقع می شود. برخلاف زبان انگلیسی که تکواژهای زمان داری در مواردی به شکل ادغام با فعل واژگانی نمود پیدا می کنند، این تکواژها در ترکی همیشه به شکل تکواژ وابسته، به پایه فعل واژگانی متصل می شوند.کلید واژگان: باقی مانده, گرامر نقشی, زمان دستوری, محمول, نمودDue to the fact that the grammatical sources of the Azerbaijani Turkish language are generally based on traditional grammar and no distinction is made between the elements of tense and aspect in this approach, so the present study examines and compares these two elements in the Turkish and English languages based on the Halliday’s systemic functional grammar. In the first stage, the conjunctions of tense in Turkish language and then aspect in the form of English sentences with their Turkish equations were compared and examined and the following results were obtained: in all sources of traditional Azerbaijani Turkish grammar conjunctions -'ir ', "ar / әr And - miş, which actually represent the process of occurrence of the verb, are considered as representatives of tense. In other words, in the Turkish traditional grammar we are faced with a kind of fusion of tens and aspect. On the other hand, in the systemic functional grammar, the aforementioned morphemes are not included in the tens group, but, in the residue part, they play the first role of the predicators, i.e., they express the temporal aspect of the occurrence of the verbs. Also it was found that present tense morpheme in the Turkish language – contrary to the traditional grammar - is represented by the absence of the morpheme ‘- di’, that is, with a zero morpheme which according to the systemic functional grammar is placed in the 'predicator section. Tens morphemes in Turkish, unlike in English, which in some cases appear in the form of integration with lexical verbs, are always connected to the lexical verb base in the form of dependent morphemes.Keywords: Aspect, Functional grammar, Predicator, Residue, Tense
-
Systemic functional grammar constructs a grammar for the purpose of text analysis to investigate how grammar is used as a means of making meaning. Grammatical metaphor is one of the language phenomena introduced by Halliday (2004) in the framework of functional grammar. The present work focuses on the application of Hallidays metafunctional framework in health texts of English newspapers. The analysis of data was conducted through a description of English newspaper texts, based on ideational grammatical metaphor. To this end, the researcher conducted some statistics to this strand of meaning, including frequency and percentage of nominalization type of ideational grammatical metaphor in health texts. The obtained results indicate that health texts of English newspapers are using the nominalization of ideational grammatical metaphor and also transitivity analysis in health texts shows how we can express the same meaning in different ways.Keywords: Systemic Functional Linguistics, Ideational Grammatical Metaphor, Nominalization, Health Texts
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر