به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۴۸۴۹۲ عنوان مطلب
|
  • سید یوسف عرفانی فرد
    سابقه و هدف
    رقابت درون گونه ای بین درختان یک برهمکنش کلیدی در شکل گیری توده های جنگلی است و تحلیل فرایندهای نهفته بوم شناختی در جنگل ممکن می سازد. این برهمکنش بر رویش و توزیع مکانی درختان تاثیر گذاشته و منجر به یک ساختار افقی و عمودی خاص در توده می شود. به همین دلیل، رقابت به عنوان یکی از نخستین فرایندهایی شناخته می شود که تراکم جمعیت، ساختار جامعه و تنوع آن را تحت تاثیر قرار می دهد. به منظور درک برهمکنش رقابتی درختان در جنگل، روش های متعددی توسعه یافته اند که مقیاس مکانی رقابت را بین تک درختان ارزیابی کرده و تاثیر رقابت را بر ویژگی های زیست سنجی آنها نشان می دهند. بنابراین با توجه به نقش مهم رقابت بر رویش درختان و ساختار مکانی آنها، این پژوهش با هدف بررسی اثر رقابت درون گونه ای بین جست گروه های بلوط ایرانی بر ویژگی های زیست سنجی آنها در جنگل های خشک و نیمه خشک زاگرس با استفاده از تحلیل مکانی انجام شد.
    مواد و روش ها
    یک قطعه نمونه با ابعاد 300 متر × 300 متر که به طور خالص پوشیده از بلوط ایرانی بود در نزدیکی شهر یاسوج در استان کهگیلویه و بویراحمد انتخاب شد. نقشه نقطه ای همه 1113 جست گروه با استفاده از روش آزیموت و فاصله تهیه گردید. ابتدا از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای بررسی اختلاف توزیع جست گروه ها با توزیع پوآسون همگن استفاده شد. سپس تحلیل مکانی جست گروه های بلوط ایرانی با استفاده از تابع همبستگی جفتی، g(r)؛ تابع O-ring، O(r) و تابع همبستگی نشان دار، kmm(r) انجام شد. در تابع همبستگی نشان دار، ویژگی های زیست سنجی ارتفاع کل، ارتفاع تاج، قطر یقه، قطر متوسط و مساحت تاج به عنوان نشان بکار رفتند. همچنین از آزمون مونت کارلو برای بررسی معنی داری نتایج به دست آمده استفاده شد.
    یافته ها
    مقایسه با فرایند پوآسون همگن نشان داد که الگوی مشاهده شده بلوط های ایرانی به طور معنی داری (در سطح 05/0) همگن بود. نتایج تابع همبستگی جفتی و تابع O-ring نشان دادند که بین جست گروه های بلوط ایرانی در منطقه مورد مطالعه رقابت درون گونه ای وجود داشته که این رقابت تا مقیاس مکانی 5 متر معنی دار بود (در سطح 05/0). همچنین نتایج تابع همبستگی نشان دار نیز بیانگر این بود که ارتفاع کل، ارتفاع تاج و قطر یقه به رقابت درون گونه ای بسیار حساس بوده در حالیکه ویژگی های تاج (قطر متوسط و مساحت) حساسیت کمتری به رقابت نشان دادند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی، نتیجه گیری شد که در توده خالص مورد مطالعه بین بلوط های ایرانی برهمکنش های رقابتی وجود داشته که این رقابت بر ویژگی های زیست سنجی آنها تاثیر منفی داشته است. رقابت بین جست گروه ها بر رویش آنها تاثیر منفی گذاشته اگرچه این برهمکنش منفی تاثیر کمتری بر مشخصات تاج داشته است زیرا فاصله بین جست گروه ها در نتیجه تراکم کم آنها (7/123 جست گروه در هکتار) رقابت تاجی را کاهش داده است.
    کلید واژگان: بلوط ایرانی, تابع همبستگی نشان دار, رقابت درون گونه ای, زاگرس, ویژگی زیست سنجی
    Y. Erfanifard
    Background And Objectives
    Intraspecific competition between trees is a key interaction in shaping forest stands and makes analyzing the underlying ecological processes possible. This interaction may affect growth and spatial distribution of trees and result in a specific horizontal and vertical stand structure. For this reason, competition is known as one of the primary processes that influence population size, community structure and its diversity. In order to understand competitive interactions of trees in forests, several methods have been developed to assess spatial scale of competition among individual trees and show the effect of competition their biometric characteristics. Therefore, this study was aimed to investigate the effect of intraspecific competition between Persian oak coppice trees on their biometric attributes in Zagros arid and semi-arid forests using spatial analysis.
    Materials And Methods
    A 300 m × 300 m plot purely cover with Persian oaks was selected close to Yasuj city, Kohgiluye - BoyerAhmad province. The point map of all 1113 coppice trees was obtained by azimuth and distance technique. Kolmogorov-Smirnov test was primarily applied to investigate the difference between the distribution of coppice trees and homogeneous Poisson process. Spatial analysis of Persian oak coppice trees was then performed using pair correlation function g(r), O-ring function O(r), and mark correlation function kmm(r). In mark correlation function, biometric characteristics of total height, crown height, diameter at root collar, crown mean diameter and area were implemented as marks. Moreover, Monte Carlo test was used to test the significance of the results.
    Results
    Comparison with homogeneous Poisson process showed that the observed pattern of Persian oaks was significantly homogeneous (α=0.05). The results of pair correlation function g(r), and O-ring function revealed that there was intraspecific competition between Persian oak coppice trees that was significant up to spatial scale of 5 m (α=0.05).In addition, the results of mark correlation function demonstrated that total height, crown height, and diameter at root collar were very sensitive to intraspecific competition, while crown attributes (i.e. mean diameter and area) showed less sensitivity to competition.
    Conclusion
    In general, it was concluded that there were competitive interactions between Persian oaks in the studied pure stand that negatively affected their biometric characteristics. Competition between coppice trees negatively influenced their growth, although this negative interaction had less effect on crown attributes as the distance between coppice trees because of their low density (123.7 coppice trees ha-1) reduced the crown competition.
    Keywords: Persian oak, Mark correlation function, Intraspecific competition, Zagros, Biometric attribute
  • اسماء امیری قنات سامان، بابک پیله ور*، کامبیز ابراری واجاری
    سابقه و هدف
    ورود گونه های گیاهی غیربومی با اهداف ارائه کالاها و خدمات مختلفی انجام می شود. برخی از این گونه ها اثرات منفی در اکوسیستم نشان نمی دهند، در حالیکه بعضی دیگر موجب اختلال در زیستگاه ها می شوند. با توجه به این موضوع تلاش برای اطلاع از اثرات مثبت و منفی این گونه ها امری ضروری است. پالونیا یکی از گونه های چوب ده و تندرشد صنعتی غیربومی است که اختلاف نظر درباره اثرات مثبت و منفی کشت آن در عرصه های جنگلی و غیر جنگلی در میان صاحب نظران و متخصصان وجود دارد. بر اساس مطالعات انجام شده تحقیقات اندکی بر روی این گونه خصوصا سرشت تهاجمی آن در کشور ایران انجام شده است. این پژوهش سعی دارد با تکیه بر روش های علمی به مطالعه توده کشت شده این گونه در جنگل تحقیقاتی شصت کلاته بپردازد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه در جنگل آموزشی و پژوهشی شصت کلاته صورت گرفت. جمع آوری داده ها در یک توده آمیخته با جنگل کاری پالونیا و تجدیدحیات گونه های بومی و یک توده با تجدیدحیات طبیعی گونه های بومی به مساحت هر یک حدود 5/2 هکتار انجام پذیرفت. تمامی درختان با قطر برابرسینه بیش از پنج سانتیمتر اندازه گیری شدند. متغیرهای گونه، قطر برابرسینه (سانتی متر)، ارتفاع درخت (متر) و قطر تاج (متر) اندازه گیری و ثبت شدند. مختصات مکانی همه ی درختان شامل گونه غیربومی پالونیا فورتونی (Paulownia fortunei) و درختان بومی افرا پلت (Acer velutinum Bioss)، افرا شیردار (Acer cappadocicum Gled) و ممرز (Carpinus betulus L.) ثبت شد. به منظور بررسی کنش متقابل و تعامل بین گونه ها از آماره دومتغیره او-رینگ و تابع دومتغیره همبستگی نشان دار که مبتنی بر فاصله هستند، استفاده شد. جهت مقایسه متغیرهای زیست سنجی گونه های بومی در دو توده از آماره t مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    نمودارهای حاصل از آماره ی او-رینگ بین گونه پالونیا و گونه های بومی حاکی از آن است که ارتباطات عموما از نوع جذب یا مستقل است. همچنین نتایج برحسب توابع همبستگی نشان دار، نشان داد که بین گونه پالونیا و شیردار برمبنای متغیر ارتفاع درخت، ارتباطات منفی، ازنظر قطربرابرسینه و قطر تاج، تعاملات منفی و یا مستقل است. تعاملات بین گونه پالونیا و ممرز بر مبنای متغیر ارتفاع و قطر تاج مستقل و یا منفی و ازنظر متغیر قطر برابرسینه، در تمامی فواصل ارتباطات مستقل است. همچنین بین گونه پالونیا و افرا پلت، ازنظر ارتفاع و قطر تاج کنش ها از نوع مثبت، یا منفی و یا مستقل و از نظر قطربرابرسینه تعاملات جذب و یا مستقل نشان داده شد. به طور کلی نوع ارتباطات در فواصل مختلف متفاوت بود. همچنین نتایج برحسب آماره t مستقل نشان داد که میانگین قطربرابرسینه و قطر تاج گونه شیردار در منطقه جنگل کاری با پالونیا بیشتر و ازنظر ارتفاع اختلاف معنی داری ندارند. درختان ممرز از نظر ارتفاع در منطقه شاهد دارای میانگین بیشتری و ازنظر قطر تاج در منطقه جنگل کاری با پالونیا دارای میانگین بیشتر و ازنظر قطربرابرسینه اختلاف معنی داری ندارند. درختان افرا پلت نیز میانگین قطربرابرسینه و قطر تاج آن ها در منطقه جنگل کاری با گونه پالونیا بیشتر و از نظر ارتفاع، میانگین کمتری نسبت به منطقه شاهد دارند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه پالونیا گونه ای تندرشد است، این رشد سریع، خود را در مولفه های ارتفاع، قطربرابرسینه و تاج نشان می دهد؛ اما در گونه های بومی این سرعت رشد وجود ندارد. از طرفی نشان های به کاررفته در تابع همبستگی نشان دار مشتمل بر متغیرهای ارتفاع، قطربرابرسینه، قطر تاج است، بنابراین می توان علت تاثیر منفی در نتایج تابع همبستگی نشان دار و آماره t مستقل را به تفاوت سرشت و ماهیت گونه ها مرتبط دانست. به منظور معرفی یک گونه به عنوان مهاجم نیاز به تحقیقات جامع و مطالعه اثرات آن بر سایر جنبه های اکوسیستمی از قبیل تجدید حیات گونه های بومی، ترکیب پوشش گیاهی و خاک منطقه می باشد
    کلید واژگان: پالونیا, رقابت بین گونه ای, آماره او-رینگ, تابع همبستگی نشان دار
    ASMAE AMIRI GHANAT SAMAN, Babak Pilehvar *, Kambiz Abrarivajari
    Background and Objectives
    Non-native plant species have been introduced to provide various goods and services. Some species have not shown negative effects on the ecosystem, while others cause habitat disturbances. Considering this issue, it is necessary to know these species' positive and negative effects. Paulownia is an exotic industrial tree species, and there are debates on the positive and negative effects of its plantation in forests and non-forest areas among experts and scientists. There are few studies on paulownia invasion behaviour based on the literature review in Iran. This study tries to investigate the competitive behaviour of Paulownia using scientific methods in reforested mixed stands in the educational and research forest of Shast-Kalate.
    Materials and Methods
    Data were collected in the educational and research forest of Dr. BahramNia (Shast Kalateh) in the two areas. An area of 2.5 hectares of native species mixed with non-native species of Paulownia and another area of 2.5 hectares that only had native species (control). All trees in the study area were recorded. The measured variables for each tree include tree species, diameter at the breast height (DBH), tree height, and crown diameter. All trees with a diameter at the breast height above 5 cm are included in the surveying. The spatial coordinates of all trees were also recorded. The trees included the non-native species of Paulownia fortunei, and the native trees included Acer velutinum bioss, Acer cappadocicum Gled, and Carpinus betulus L. In order to investigate the interaction between species, bivariate O-Ring statistics and bivariate mark correlation functions were used based on distance. The independent T-statistic was used to compare the biometric variables of native species.
    Results
    The graphs obtained from the O-Ring statistic between Paulownia species and native species indicate that the relationships are generally of the attraction or independent type. Also, the mark correlation function results indicate negative and independent interactions based on the DBH and crown diameter and negative for tree height between Paulownia and Acer cappadocicum. Interactions between Paulownia species and Carpinus betulus in all distances were independent based on DBH and negative and independent regarding crown diameter and tree height. Also, positive, negative and independent interactions were seen regarding tree height and crown diameter between Paulownia species and Acer velutinum and attraction and independent interactions were seen in terms of DBH. The independent t-statistics indicate that the average DBH and crown diameter of the Acer cappadocicum Gled in Paulownia mixed plantation is more than the control area, there is no significant difference in tree height. The average DBH and crown diameter of Acer velutinum bioss were higher, and tree height was less in Paulownia mixed plantation compared to the control area. The tree height of the Carpinus betulus L. was higher, and the crown diameter was less in the control than the Paulownia mixed plantation. No significant differences were seen in DBH between the two study areas.
    Conclusion
    Considering Paulownia's growth nature, a higher tree height, DBH, and crown diameter can be expected, and the results confirmed this. In contrast, this growth rate does not exist in native species. On the other hand, the marks used in the mark correlation function include the variables of tree height, DBH and crown diameter, so the negative marked correlation function results can be attributed to this property. In order to introduce a species as invasive, comprehensive research is needed for its effects on the regeneration of native species, composition of vegetation, and soil properties.
    Keywords: Paulownia, inter-specific competition, O-ring statistics, Mark correlation function
  • علی اصغر واحدی*، اسدالله متاجی، عزت الله خطیب نیا

    الگوی مکانی و پراکندگی روشنه های ایجادشده در جنگل های طبیعی، یکی از موارد مهمی هستند که می توانند در ارزیابی کیفیت آینده این بوم سازگان ها به کار برده شوند. در این راستا، پژوهش پیش رو در قطعه شاهد سری سه در گلندرود شهرستان نور با هدف معرفی الگوی مکانی روشنه های طبیعی در جنگل های آمیخته راش (Fagus orientalis Lipsky) انجام شد. برمبنای آماربرداری صددرصد، مرکز روشنه های موجود در منطقه مورد مطالعه با استفاده از دستگاه موقعیت یاب ثبت شد. همچنین، سطح هر روشنه با استفاده از روش شعاعی اندازه گیری شد. تحلیل های آماری با کاربرد فرم اصلاح شده تابع K رایپلی در قالب تابع L و نیز تابع تک متغیره همبستگی نشان دار انجام گرفت. از آزمون مونت کارلو به منظور بررسی معنی داری تفاوت الگوهای مشاهده شده نسبت به الگوی تصادفی به عنوان فرض صفر استفاده شد. نتایج نشان داد که روشنه های با مساحت های کوچک (کمتر از دو آر) و متوسط (دو تا پنج آر) به ترتیب 32 و 49 درصد از فراوانی روشنه ها را در منطقه مورد مطالعه به خود اختصاص دادند. پراکنش روشنه های کوچک فقط در شعاع 14 تا 20 متری از نوع کپه ای (تجمعی) بود. به غیراز این مورد، روشنه ها در همه طبقه های سطحی، پراکنش کاملا تصادفی داشتند. با احتساب تمام طبقه های سطحی، الگوی مکانی روشنه ها در جنگل مورد مطالعه به صورت کپه ای به دست آمد. نتایج تحلیل تابع همبستگی نشان دار و شاخصه همبستگی تراکم به ترتیب نشان دادند که استقرار و تعداد انواع طبقه های سطحی روشنه در هر کپه به صورت تصادفی و مستقل از یکدیگر هستند. با استناد به وضعیت و نحوه چیدمان روشنه ها در این پژوهش می توان به ازای شعاع 40 متر، موزاییک هایی را در جنگل مورد مطالعه تفکیک کرد که شامل یک یا چند توده با سنین مختلف و در مراحل مختلف تحولی باشند. از این موزاییک ها می توان به عنوان یکی از شاخصه های سطح مبنا برای اجرای روند بهینه مدیریتی استفاده کرد.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, جنگل های حفاظتی, روشنه های طبیعی, موزاییک های جنگل
    A.A. Vahedi *, A. Mataji, E. Khatibnia

    One of the most prominent issues indicating the future quality and quantity of natural forest ecosystems is spatial pattern and distribution of disturbances consequences manifested as canopy gaps (CGs). The main purpose of this study was to illustrate the CGs distribution pattern in one of the Hyrcanian mixed-beech (Fagus orientalis Lipsky) forests, so-called preserved Glandroud forests. All CGs areas were measured based on full callipering on the basis of the radius method, and the coordinate of each CG was recorded in the forest. The univariate Ripley’s L-function, mark correlation function (MCF), and density function (DC) in turns were used for analyzing the spatial patterns, size correlation, and frequency of the CGs distribution at the observation scale. Furthermore, the statistical significance of all ordination analyses was tested by the Monte Carlo permutation method. The results showed that the frequency of small gaps (0-2 R), medium gaps (2-5 R), and in turns were almost 32%, 49% in the study forest. Only the small CGs distribution was clustered at a specified distance of 14–20 meters, though the other CGs size classes were completely randomly distributed in the forest. Integrating whole CGs size classes on the basis of Ripley’s L-function showed that the CGs spatial pattern in the studied forest was clustered at a distance of 40 m. According to the mark correlation function (MCF) and density correlation (DC) analyses, there in turns were found that the location and number of size classes in each aggregation were totally significantly independent and random based on the specific distance in the forest. Pertaining to these results, it is possible to introduce mosaics consisting of forest stands which may include specified tree stands with various tree species composition, different developmental stages, and structures in the forest. Therefore, each mosaic can be a base area for monitoring disturbances consequences and implementing optimum managements.

    Keywords: Climate change, forest mosaics, natural canopy gaps, preserved forests
  • رضا اخوان*، پژمان پرهیزکار، بیت الله امان زاده، شیرزاد محمدنژاد کیاسری
    تحلیل الگوی مکانی درختان یکی از ابزارهای بررسی رقابت در جنگل است که با در نظر گرفتن یکی از مشخصه های درخت مانند اندازه قطر، الگوی پراکنش قطرها را در جنگل به صورت سه بعدی بررسی می کند. این مهم به کمک تابع همبستگی نشاندار (MCF) انجام پذیر است. هدف این پژوهش، کمی کردن رقابت در توده های راش جنگل های هیرکانی شمال کشور با استفاده از MCF و تبیین کاربرد این تابع است. در این بررسی نه قطعه نمونه یک هکتاری در سه مرحله تحولی اولیه، بلوغ و پوسیدگی در توده های شاهد راش خالص در مناطق شفارود، کلاردشت و نکا در جنگل های شمال کشور انتخاب و کلیه درختان با قطر برابرسینه بیشتر از 7/5 سانتی متر اندازه گیری و مختصات دکارتی آنها به روش فاصله- آزیموت تعیین شد. نتایج استفاده از MCF در بررسی رقابت درون گونه ای راش نشان داد که قطر برابرسینه درختان راش مجاور در مرحله تحولی اولیه متفاوت بود که نشان از رقابت پایه ها در این مرحله دارد. در مراحل بلوغ و پوسیدگی، قطر درختان مجاور تا مقیاس فاصله ای حداکثر 12 متر متفاوت (وجود رقابت) و پس از آن دارای تشابه قطری بود که مبین نبود رقابت درون گونه ای راش در هر یک از این دو مرحله است. نظر به کاربرد تابع همبستگی نشاندار در بررسی رقابت درون گونه ای راش در جنگل های شمال ایران در این پژوهش، می توان دخالت در توده ها و تنک کردن آنها را براساس وجود یا نبود رقابت در جنگل و شدت آن برنامه ریزی کرد.
    کلید واژگان: اثر متقابل, راش شرقی, قطر برابرسینه, مراحل تحولی جنگل
    R. Akhavan *, P. Parhizkar, B. Amanzadeh, S. Mohammadnezhad Kiasari
    Point pattern analysis based on the spatial distribution of a mark, e.g., diameter; could be implemented using Mark Correlation Function (MCF). The purpose of this study was to quantify the spatial interaction and competition in the intact beech stands of Hycanian forests of Iran using MCF. To this end, nine 1-ha sample plots were established at three developmental stages of initial, optimal and decay in three intact natural, unmanaged and uneven-aged beech (Fagus orientalis Lipsky) stands in the north of Iran. Diameter at breast height (DBH) of all trees greater than 7.5 cm along with their coordinates were recorded and fully mapped in the plots. Analysis of intra-specific competition of beech trees using MCF showed that DBH in the initial stage had a negative correlation indicating high spatial competition at all distances, while it was independent or positive in optimal and decay stages, except at distances up to 12 meter. Consequently, there was no intra-specific competition in each of these two stages. The results demonstrates the utility of second – order analysis of marked point processes for characterizing the competition in the beech stands and planning silvicultural interventions, e.g., thinning, based on the competition intensity of trees.
    Keywords: DBH, Forest development stages, Interactions, Oriental beech
  • رضا اخوان، علی مهدوی *، موسی کیان فر
    حدود یک دهه است که پدیده خشکیدگی در جنگل های بلوط زاگرس مشاهده شده است. یکی از کانون های اصلی و ابتدایی این پدیده جنگل های استان ایلام هستند. در این پژوهش جنگلی به مساحت 83 هکتار در منطقه زرآب ایلام که مبتلا به خشکیدگی بود انتخاب و نوع گونه، قطر برابرسینه، فرم پرورشی، ارتفاع کل، درصد خشکیدگی و سطح تاج کلیه درختان خشکیده بررسی و مختصات جغرافیایی آنها تعیین شد. ساختار، الگو و همبستگی مکانی این متغیر ها به ترتیب با استفاده از تحلیل واریوگرام، آماره او-رینگ و تابع همبستگی نشان دار (MCF) بررسی شد. نتایج نشان داد که تراکم درختان دچار خشکیدگی 27 پایه در هکتار است که بیشتر شامل جست گروه های شاخه زاد با بیشترین فراوانی در پایه های کم قطر و میان قطر بوده است. الگوی پراکنش درختان دچار خشکیدگی تا شعاع 35 متری خوشه ایو پس از آن یکنواخت بود. تحلیل واریوگرم نشان داد که درصد خشکیدگی و قطر برابرسینه دارای ساختار مکانی قوی قابل مدل سازی و سطح تاج و ارتفاع کل دارای ساختار مکانی ضعیف هستند. نمودار MCF نشان داد که قطر برابرسینه درختان خشکیده مجاور مشابه نیستند، اما درصد خشکیدگی آنها به هم شباهت دارند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که خشکیدگی در تمام درختان منطقه پژوهش با متغیرهای زیست سنجی مختلف و در جهات مختلف جغرافیایی اتفاق افتاده است. نتایج به دست آمده می تواند راهنمایی برای مدیریت پایدار این توده ها و جنگل شناسیکاربردی آنها بوده و به هنگام برش های بهداشتی مدنظر قرار گیرد تا براساس نوع الگوی پراکنش و ابعاد لکه ها و خوشه ها و فواصل موجود دخالت صورت گیرد.
    کلید واژگان: الگوی مکانی, زمین آمار, همبستگی مکانی, زوال جنگل, ایلام
    R. Akhavan, Ali Mahdavi*, M. Kianfar
    Recently, forest decline has outburst in Zagros forests region in the west of Iran, especially in Ilam province. In this research, we selected an 83 ha infected forest area in Zarab, Ilam and the dried trees were fully investigated for variables including dbh, height, drought intensity, crown cover, origin and Cartesian coordinates. Their spatial structure, spatial patterns and spatial correlation were analyzed using variogram analysis, O-ring statistic and Mark correlation function (MCF), respectively. Results showed that the density of dried trees was 27 N/ha which is more comprised of coppice trees in small and medium diameter classes. A cluster spatial pattern of dried trees was determined up to 35 m and after that it was uniform, implying dried trees created patches with 3850 m2 surface area. Variogram analysis showed that only dbh and drought intensity of dried trees had strong spatial structure which was mapped using Kriging interpolation method of Geostatistics. Mark correlation function graph showed that adjacent dried trees were similar according to drought intensity while were not similar based on their dbh. In general, the results illustrated that all of the trees in the studied area were infected by drought with different biometric characteristics as well as at different geographical aspects. These results can be used as an instruction for sustainable management of the stands based on their spatial characteristics.
    Keywords: Forest decline, Geostatistics, Spatial patterns, Spatial correlation, Zagros forests
  • رضا اخوان*، یونس رستمی کیا
    ذخیره‌گاه‌های جنگلی الگوی کوچک‌شده ذخیره‌گاه‌های بیوسفر هستند که در آنها گونه‌های منحصربه‌فرد و کمیاب یا رو به انقراض به‌صورت طبیعی می‌رویند. جنس ارس از معدود سوزنی‌برگان بومی ایران است که با وجود اهمیت زیاد روندی رو به انهدام دارد که این موضوع به‌ویژه در مناطق حفاظت‌نشده بحرانی‌تر است. در این پژوهش رقابت بین‌گونه‌ای ارس با گونه‌های همراه در ذخیره‌گاه جنگلی کندیرق خلخال در استان اردبیل بررسی شد. بدین منظور یک قطعه جنگلی به مساحت 2/13 هکتار آماربرداری صددرصد شده و متغیرهای قطر برابرسینه، ارتفاع کل و قطر تاج و مختصات مکانی همه گونه‌های درختی ثبت شد. سپس از آماره دومتغیره او- رینگ و تابع همبستگی نشان‌دار برای بررسی رقابت بین‌گونه‌ای ارس با دو گونه اصلی همراه یعنی بنه و کیکم استفاده شد. نمودارهای آماره دومتغیره او- رینگ نشان داد که کنش متقابل این سه گونه بیشتر از نوع استقلال یا در نهایت در مقیاس‌های کوچک از نوع جاذبه است. نمودارهای توابع تک‌متغیره و دومتغیره همبستگی نشان‌دار نیز نشان داد که متغیرهای قطر برابرسینه، ارتفاع کل و قطر تاج در ارتباط متقابل و دوبه‌دوی این سه گونه عمدتا مستقل از یکدیگرند و درختان مجاور این سه گونه از نظر متغیرهای یادشده همبستگی مکانی معنی‌داری را نشان نمی‌دهند که همه این موارد دلیل بر نبود رقابت معنی‌دار بین ارس و گونه‌های همراه آن در این ذخیره‌گاه است. بنابراین به‌منظور احیا و غنی‌سازی در دیگر رویشگاه‌های ارس با شرایط مشابه می‌توان بنه و کیکم را به‌عنوان گونه‌های همراه وارد رویشگاه ارس کرد.
    کلید واژگان: بَنه, کُنش متقابل, کیکُم, نمودار MCF
    Reza Akhavan *, Younes Rostamikia
    Forest reserves are a shrinking pattern of biosphere reserves in which unique and rare or endangered species grow naturally. Juniper genus is one of the few indigenous conifers of Iran with habitats in large areas of the country. However, nowadays, despite its importance, there is a declining trend that is particularly critical in areas without control and management. The purpose of the study was to investigate and quantify the inter-specific competition of juniper trees (Juniperus excelsa) with the main associated species, namely pistachio (Pistacia atlantica) and maple (Acer monspessulanum), in Kandirigh forest reserve in Ardabil Province of north-west of Iran. For this purpose, full census inventory was taken in a protected area of 13.2 hectares, and variables of DBH, total height and crown diameter and spatial coordinates of all tree species were recorded. Then, the bivariate O-ring statistic and mark correlation function (MCF) were used to evaluate the competition between the junipers with pistachio and maple. Bivariate O-ring statistic showed that most of the interactions of these three species are independent or, ultimately, at small scales are attractions. Univariate and bivariate mark correlations function also showed that the interested variables of DBH, total height and crown diameter were spatially independent. All of this is due to the lack of significant competition between juniper trees and the associated species in this forest reserve. Thus, pistachio and maple can be introduced as associated species for the reforestation and enrichment of the other juniper habitats with similar conditions.
    Keywords: interaction, Maple, MCF, Pistachio
  • کمی سازی ساختار مکانی جنگل های میان بند شمال ایران / مطالعه موردی: بخش گرازبن جنگل خیرود
    وحید علی جانی، جهانگیر فقهی، محمود زبیری، محمدرضا مروی مهاجر
    کمی سازی ساختار مکانی، از مهمترین اجزای تشریح بوم سازگان های طبیعی و تنوع زیستی آنهاست. در این پژوهش ضمن معرفی مجموعه ای از شاخص ها و توابع مربوط به ساختار مکانی، با استفاده از 102 قطعه نمونه 1000 متر مربعی ساختار مکانی تیپ ممرز-راش بخش گرازبن جنگل خیرود بررسی شد. بدین منظور از شاخص های کلارک و اوانز، زاویه یکنواخت، شانون-وینر، آمیختگی، اندازه قطر برابر سینه و ارتفاع و تابع های همبستگی جفتی و همبستگی ویژگی ها استفاده شد. شاخص های مذکور به بررسی تنوع موقعیت مکانی، تنوع گونه ای و تنوع ابعاد درختان می پردازند. میانگین شاخص های کلارک و اوانز و زاویه یکنواخت به ترتیب 86/0 و 53/0 محاسبه شد که نشان دهنده ی توزیعی بین تصادفی و کپه ای است. همچنین تابع همبستگی جفتی بیان کرد که تعداد جفت درختان با فاصله بین درختی کمتر از 5/5 متر بیشتر از جنگل دارای توزیع تصادفی است. میانگین شاخص های شانون-وینر و آمیختگی به ترتیب 17/1 و 36/0 محاسبه شد. شاخص آمیختگی نشان دهنده ی اختلاط کم گونه های راش و ممرز و اختلاط بالای سایر گونه ها است. مقدار میانگین دو شاخص اندازه قطر برابر سینه و ارتفاع 51/0 محاسبه شد که نشان دهنده ی غالبیت ابعاد گونه-هایی از جمله نمدار و توسکای ییلاقی و مغلوبیت گونه هایی مانند ملج و خرمندی است. تابع همبستگی ویژگی ها نشان داد که درختانی که در فاصله کمتر از 5/7 متر نسبت به یکدیگر قرار دارند دارای قطر کمتری نسبت به متوسط تیپ هستند. شاخص و تابع-های بکار رفته در این تحقیق توانایی بالایی در تشریح ساختار گونه های تیپ ممرز-راش دارند و نتایج آن جهت مدیریت پایدار جنگل مفید است.
    کلید واژگان: ساختار مکانی, موقعیت مکانی, تنوع گونه ای, تنوع ابعاد, جنگل خیرود
    V. Alijani, J. Feghhi, M. Zobeiri, M.R. Marvi Mohadjer
    Quantifying spatial structure is one of the most important components, describing natural ecosystems and their biodiversity. In this study, a set of indices and functions related to spatial structure using 102 established plots with an area of 1000 m2 were presented. To achieve spatial structure of Carpinus-Fagus type, a set of indices (Clark & Evans, uniform angle, Shannon-Wiener, mingling and DBH/Height dimension) and functions (pair correlation and mark correlation) were applied. The indices and functions demonstrated the diversity of tree positioning, species, and tree dimension. The mean values of Clark & Evans and uniform angle indices were 0.86 and 0.53, respectively, indicating a distribution between random and cluster patterns. Also, pair correlation function indicated trees with inter-tree distance smaller than 5.5 m were more than the same forest with a random distribution. The mean values of Shannon-Wiener and mingling indices were computed 1.17 and 0.36, respectively. Mingling index properly showed a low mixture of beech and hornbeam and a high mixture of other species. Furthermore, the mean values of both DBH/Height dominance indices were 0.51, which indicated that some species such as linden and alder were dominance and species including elm and persimmon were conquered. Mark correlation function showed that trees with inter-tree distance less than 7.5 m had a smaller DBH rather than the average of forest. The utilized indices and functions in this study had a high ability in describing of available species structure in Carpinus-Fagus forest type, so the result could be applied in sustainable forest management.
    Keywords: Spatial structure, Tree positioning, Species diversity, Dimension diversity, Kheirud forest
  • محسن حسین علی زاده*، محمد علی نژاد، نرگس کریمی نژاد، علی محمدیان بهبهانی
    درک فرایندهای پراکنش گیاهان و تحلیل الگوی مکانی آن ها، تاثیر برهم کنش گیاهان با محیط را آشکار می کند. نبکا به عنوان پدیده شاخص برهم کنش گیاه- رسوب نقش مهمی بر حفظ پوشش گیاهی و تثبیت ماسه های روان بازی می کند. این پژوهش با هدف ارزیابی برهم کنش نبکا و گیاه، بر اساس روش میدانی و اندازه گیری متغیرهای مورفومتری و ثبت موقعیت دقیق 322 نبکا و 119 گیاه در بخشی از دشت آق قلا در شمال غربی استان گلستان، انجام شد. برای بررسی الگوی پراکنش مکانی نبکاها و گیاهان و همچنین ارتباط متقابل بین آن ها و تاثیر متغیرهای خاک بر الگوی پراکنش آن ها، از توابع تک و دو متغیر G و تابع همبستگی نشان دار استفاده شد. نتایج تابع مکانی همبستگی جفتی تک متغیره نشان داد که الگوی پراکنش گیاه Halocnemum Strobilaceum در فاصله های بین 0 تا 23 متر، پراکنده و نامنظم است و این بدین معناست که گیاهان برای شکل گیری دارای رقابت خاصی با یکدیگر نیستند. علاوه بر آن، الگوی مکانی نبکاها نیز در فاصله های بین 0 تا 23 متر به صورت پراکنده است. همچنین نتایج تابع دو متغیره g(r) در فاصله های بین صفر تا 50 متر نشان داد که گیاه و نبکا ارتباط متقابل مثبتی با یکدیگر داشته و بر شکل گیری و پراکنش یکدیگر تاثیر مستقیم می گذارند. نتایج تابع همبستگی نشان دار kmm(r) نشان داد که به احتمال 95% ویژگی های خاک از جمله: هدایت الکتریکی، اسیدیته، ماده آلی، نسبت جذب سدیم، سدیم تبادلی و کج شدگی رسوبات نبکا بر الگوی پراکنش نبکاها در این منطقه تاثیرگذار هستند.
    کلید واژگان: الگوی مکانی, تابع G, تابع همبستگی نشان دار, فرسایش بادی
    Mohsen Hosseinalizadeh *, Mohammad Alinejad, Narges Kariminejad, Ali Mohammadian Behbahani
    Understanding of distribution of plants and analyzing their spatial pattern reveal the interactions of plants and environment. Nebka as an indicator phenomenon of plant-sediment interaction, plays an important role in protecting of vegetation and sand stabilization. The aim of the present study was to evaluate the interaction of Nebka and plant based on a field study, measuring the morphometric parameters, and precise point positioning. Therefore, 322 Nebkas and 119 plants were determined in the northern region of Aq-Qala, Golestan province. In order to investigate and determine the spatial pattern and interactions of Nebkas and plants, and impact of soil parameters on their distribution pattern, univariate and bivariate functions including g and mark correlation functions were used. The pair correlation function showed that spatial pattern of plant at distance of less than 23 m was irregular. This means there is no competition between plants at distance of less than 23 m. Furthermore spatial pattern of Nebka was irregular at distance of less than 23 m. Bivariate g function at distances less than 50 m indicated positive correlation between plant and Nebka. Therefore, all plants and Nebkas have a positive impact on formation and distribution of each other. Results of the MCF function with 95% probability showed that soil properties such as EC, pH, OM, SAR, and skewness of Nebka sediments influence the Nebka’s pattern in the study area.
    Keywords: R application, Spatial pattern, G function, marked correlation function, Wind erosion
  • حمیدرضا عسگری*، محمد علی نژاد

    تغییر اقلیم و گرمایش جهانی به دلیل افزایش مصرف سوخت های فسیلی نیازمند کاهش گازهای گلخانه ای است. ترسیب کربن در زی توده گیاهی و خاک، راهکار ساده برای کاهش دی اکسید کربن اتمسفری بوده و باعث بهبود کیفیت هوا و افزایش تولید و حاصلخیزی خاک می شود. تحقیق حاضر در سال 1400 در منطقه چپرقویمه استان گلستان انجام شد تا میزان کربن ترسیب شده در خاک و گیاه آتریپلکس با لحاظ عوارض انسان ساز مانند جاده، بررسی شود. لذا با نمونه برداری از خاک و پوشش گیاهی در مکان های دارای گونه گیاهی آتریپلکس، میزان کربن ترسیب شده اندازه گیری و با استفاده از بسته نرم افزاری InVEST، نقشه ترسیب کربن تهیه شد. همچنین با برداشت مختصات گیاهان منطقه تحلیل مکانی میزان کربن ترسیب شده با استفاده از توابع مکانی در محیط نرم افزار R و Programita (توابع k رایپلی، g تک و چندمتغیره و تابع همبستگی نشان دار (MCF)) انجام شد. تحلیل مکانی گونه آتریپلکس نشان داد که الگوی پراکنش آن پراکنده است و در نزدیکی جاده (گنبد-اینچه برون) بیشترین میزان کربن را ترسیب کرده (مقدار 85/828 کیلوگرم بر مترمربع) و با افزایش فاصله مقدار آن (مقدار 13/258 کیلوگرم بر مترمربع) کاهش یافته است. میانگین کل کربن ترسیب شده در منطقه مطالعاتی 3/489 کیلوگرم بر مترمربع است. الگوی مکانی آتریپلکس ها طبق نتایج تابع g (r)، در فواصل بیشتر از 5 متر یکنواخت و پراکنده است و در سطح 5 درصد قابل پذیرش است. تابع همبستگی نشان دار نشان داد که الگوی پراکنش مکانی گیاه آتریپلکس تاثیری بر میزان کربن ترسیب شده در این منطقه ندارد. شناخت گونه های بومی و سازگار با قابلیت ذخیره و نگهداشت کربن می تواند موجب تاکید بر اهمیت و توسعه ی خدمات اکوسیستم های طبیعی شده و عملیات مدیریت سرزمین و اصلاح و احیای اراضی تخریب یافته را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: توابع مکانی, تحلیل فضایی, Invest, بیابان زدایی, خدمات اکوسیستم
    Hamidreza Asgari*, Mohammad Alinejad

    Climate change and global warming, primarily driven by increased fossil fuel consumption, necessitate a reduction in greenhouse gas emissions. Carbon sequestration in plant biomass and soil offers a straightforward solution for lowering atmospheric carbon dioxide levels, thereby improving air quality and enhancing soil productivity. The present study was conducted in the year 2021 in the Chaparquimeh region of Golestan Province, aimed to assess carbon sequestration levels in both soil and Atriplex vegetation, considering human-made disturbances such as road. To accomplish, soil and vegetation samples were collected from locations featuring Atriplex plant species. The measured carbon sequestration levels were utilized to create a carbon sequestration map using by the InVEST software package. moreover, by extracting the coordinates of the plants in the region, spatial analysis of the sequestered carbon was conducted using spatial functions in the R software environment and Programita (including Ripley's k functions, g functions and marked correlation function (MCF)). Spatial analysis of the Atriplex species revealed a scattered distribution pattern, with the highest carbon sequestration occurring near the road (Gonbad-Inche Borun), reaching 828.85 kg/m2, and decreasing with distance 258.13 kg/m2. The overall average carbon sequestration in the study area was 489.3 kg/m2. The spatial pattern of Atriplex, according to the results of the g(r) function, is uniform and scattered at distances greater than 5 meters and is acceptable at a 5% significance level. The MCF function indicated that the spatial distribution pattern of Atriplex has no significant impact on the amount of carbon sequestration in the area. Understanding native species compatible with carbon storage capabilities can underscore the importance of developing and preserving natural ecosystem services. This knowledge can contribute to land management practices and the restoration of degraded lands, ultimately improving carbon sequestration efforts.

    Keywords: Spatial Functions, Spatial Analysis, Invest, Desertification, Ecosystem Services
  • میترا دارسنج، رضا بصیری*، مصطفی مرادی
    سابقه و هدف

    اثر متقابل درون گونه ای به دلیل اینکه بین پایه های یک گونه که دارای آشیان اکولوژیک مشابهی هستند رخ می دهد دارای اهمیت می باشد. هدف این تحقیق، ارزیابی اثر متقابل درون گونه ای درختان پده (Populus euphratira Oliv.) با استفاده از تابع همبستگی نشان دار می باشد.

    مواد و روش ها

    موقعیت مکانی تمام درختان دارای قطر بیشتر از 5/2 سانتیمتر در دو توده خالص و آمیخته به مساحت 5/4 و 1/9 هکتار در منطقه چهارآسیاب بهبهان، برداشت شد. ارتفاع کل درخت، قطر برابر سینه، قطر تاج و طول بخش نورگیر تاج درختان به عنوان متغیر نشان اندازه گیری شدند. جهت بررسی اثر متقابل درون گونه ای از تحلیل الگوی مکانی نقطه ای استفاده شد. جهت آشکار کردن ارتباطات مکانی بین پایه های درختان پده از نظر ویژگی های مختلفی مثل ارتفاع کل درخت، قطر برابر سینه، قطر تاج و طول بخش نورگیر تاج از تابع همبستگی نشان دار (MCF) استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در توده خالص، بین قطر برابر سینه درختان در فاصله کمتر از 5 و بیشتر از 20 متر همبستگی منفی معنی دار دیده شد. بین فواصل 5 تا 20 متر حالت استقلال بین پایه ها دیده شد. بین قطر تاج درختان پده از فاصله 5 تا 40 متر همبستگی مثبت و از فاصله 45 متر به بعد همبستگی منفی دیده شد. بین ارتفاع کل و طول بخش نورگیر تاج درختان از فاصله 5 تا 30 متر همبستگی مثبت معنی داری دیده شد. از فاصله 30 متر به بعد حالت استقلال بین پایه ها دیده شد. در توده آمیخته، بین قطر برابر سینه درختان تا فاصله 40 متری حالت استقلال دیده شد. از فاصله 40 متر به بعد همبستگی مثبت دیده شد. بین قطر تاج درختان در تمام فواصل همبستگی منفی دیده شد. بین ارتفاع کل و طول بخش نورگیر تاج درختان در اکثر فواصل حالت استقلال دیده شد.

    نتیجه گیری

    در توده خالص، بسته به فواصل مختلف و متغیرهای متفاوت حالات مختلفی از اثر متقابل اعم از منفی، مثبت و استقلال در بین پایه های درختی دیده شد. در حالی که در توده آمیخته بجز وضعیت اثر متقابل منفی که در رابطه با قطر تاج دیده شد در بقیه موارد حالت استقلال بین پایه های مختلف از نظر متغیرهای مورد بررسی مشاهده شد. قطر برابر سینه در دو توده خالص و آمیخته شرایط مشابهی نشان دادند. در توده خالص، قطر تاج بین پایه های درختی همبستگی مثبت و در توده آمیخته همبستگی منفی نشان داد. همبستگی مثبت بین ارتفاع کل و طول بخش نورگیر تاج پایه ها در توده خالص دیده شد درحالی که در توده آمیخته، استقلال بین پایه ها مشاهده گردید. مجموع، مطالعه اثر متقابل بین درختان پده برای درک پویایی، روند رشد و مکانیسم هایی که این گونه با ارزش را در خطر انقراض قرار می دهد مفید باشد.

    کلید واژگان: جنگل رودخانه ای, تحلیل الگوی مکانی نقطه ای, توده خالص و آمیخته, تابع همبستگی نشان دار
    Mitra Darsanj, Reza Basiri *, Mostafa Moradi
    Background and objectives

    Intraspecific interaction is important because it occurs between the same species individuals that have similar ecological nests. The objective of this study was to evaluate intera-specific interaction of poplar trees (Populus euhratira Olivier.) using mark correlation functions.

    Materials and methods

    The position of all trees with DBH>2.5 cm were recorded in two pure and mixed stands in Behbahan Chaharasyab area with area of 4.5 and 9.1 ha, respectively. Tree height (H), diameter at breast height (DBH), crown diameter (CD) and light crown length (LCL) were measured as mark variables. Point spatial pattern analysis was used to study the spatial pattern and intraspecific interaction. Marked correlation (MCF) function was used to reveal the spatial relationships between the poplar individuals trees in terms of various characteristics such as total tree height, diameter at breast height, crown diameter and light crown length.

    Results

    The results showed that in pure stand, a significant negative correlation was observed between the DBH of trees at a distance of less than 5 and more than 20 m. Between distances of 5 to 20 m, an independent state was observed between the individuals. There was a positive and negative correlation between the crown diameter of poplar trees from a distance of 5 to 40 m and more than 45 m, respectively. There was a significant positive correlation between the total height and the light crown length of the trees from a distance of 5 to 30 m. At a distance of more than 30 m, the independence was seen between the individuals. In mixed stand, the independence status was observed between DBH of trees up to a distance of 40 meters. A positive correlation was observed at distances greater than 40 m. There was a negative correlation between trees CD at all distances. The independence was seen between H and LCL of trees at most distances.

    Conclusion

    In pure stand, depending on different distances and marks, various states of interaction including negative, positive and independence were seen between the tree individuals. While in mixed stand, except for the state of negative interaction that was seen in relation to the crown diameter, in other cases, the condition of independence between different individuals was observed in terms of the studied marks. DBH showed similar conditions in both pure and mixed stands. CD showed positive and negative correlations between individuals in pure and mixed stands, respectively. There was a positive correlation between H and LCL of individuals in pure stand while independence was observed in mixed stand. Overall, it is useful to study the interaction between poplar trees to understand the dynamics, growth process and mechanisms that endanger this valuable species.

    Keywords: Riparian forests, Point pattern analysis, Pure, mixed stands, Mark correlation function
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال