به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۳۷۶۹۹ عنوان مطلب
|
  • علی رنگچیان*
    امروزه شاید کمتر بتوان یک فضای شهری تاریخی جامع، که شامل همه ویژگی های چنین فضایی باشد را معرفی نمود. فضاهای شهری تاریخی اغلب دستخوش مناسبات مدرن شهر امروزی، کارکرد اصیل خود را از دست داده، دچار دگرگونی و تغییرات بنیادین شده اند که البته امری است اجتناب ناپذیر.
    اما نکته اینجاست که تجربیات موفق شهری، متذکر این نکته اند که فضاهای شهری در عین پاسخگویی به نیازهای امروزی، ظرفیت حفظ ارزش های تاریخی و خاطره ذهنی گذشته را نیز داشته، دستیابی به چنین الگویی متضمن ادراک محیطی متفاوت و حس مکانی ویژه ای از چنین فضایی خواهد بود.
    میدان مشق تهران، نمونه منحصر به فرد چنین فضای شهری است که جامعیتی ویژه در آن دیده می شود. میدان مشق در قلب پایتخت 200 ساله ایران جای گرفته است و مجموعه ای است که بستر بسیاری حوادث مهم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر بوده است. فضایی است که از یک سو تجربه تاریخی را پیش چشم مخاطب می گذارد و از سوی دیگر تجربه ای از زندگی روزمره کنونی.
    در اینجا با شبکه ای تنیده از فضاهای شهری و محورهای تاریخی متصل به یکدیگر مواجه می شویم که درک رابطه میان آنها و ساماندهی هوشمندانه این روابط، می تواند منجر به ایجاد فضایی با ارزش مکانی چند وجهی تاریخی- اجتماعی گردد. در مقاله پیش رو به بررسی سیر تحول و توسعه میدان مشق و نیز بازوهای متصل به این فضای تاریخی شهری می پردازیم و بازوهای اطراف آن را نیز به طور مفصل مورد بررسی قرار می دهیم.
    کلید واژگان: میدان مشق, بازوهای شهری, فضای شهری تاریخی
    Ali Rangchian*
    It is nowadays less likely to findcomprehensive historical areas, which can represent all the typical features of a historical urban environment. Most historical urban spaces have undergone modernization and have inevitably ceased to function as they were originally devised to. However, successful experiences of urban space construction provethat modern urban areascan both meet the present day needs and maintain historic values ​​and reminiscences. To achieve such a role model requires a different perception of environment and a particular sense of position. Mashgh Square in Tehran is a unique urban space which represents a particularly comprehensive example of the aforementioned historical urban areas. It is located in the heart of thetwo-hundred year capital city of Iran and has witnessed many important political, social and cultural events, mediating both a historical and a contemporary visual experience to observant eyes. The area is a very important urban space in that it is connected from different sides to other important urban and historical spaces.Understanding these interconnections and their intelligent organization can result in creating a multi-purpose space with socialand historical capacities. This paper examines the evolution and development of Mashgh Square and the arms (joints) attached to the historical atmosphere of this square in detail.
    Keywords: MashghSquare, Arms (joints), Historical Urban Space
  • زهره فنی *، فرزانه شیرزادی
    هسته اصلی میدان مشق در اوایل دوران قاجار، به عنوان محلی برای حفاظت و دفاع از شهر در قالب یک پادگان نظامی شکل گرفت. علی رغم ارزشهای منظری، زیبایی شناسی، معماری، تاریخی و فرهنگی، کارکردهای یک محیط زنده و فعال شهری را ندارد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد باززنده سازی فضای شهری، با هدف بررسی ارتقا کیفیت فضا از طریق القای روح کارکرد های اجتماعی به فضای شهری و کشاندن دوباره مردم به آن است؛ لذا ضمن دستیابی به مدلی مفهومی از مهم ترین ابعاد تاثیرگذار و تاثیرپذیر کیفیت فضای شهری ارائه می نماید. سپس از طریق بررسی نظرات مردم و کارشناسان، مولفه ها و شاخص های تاثیرگذار بر باززنده سازی مجموعه میدان مشق تبیین شده است. این مقاله بر روش ارزشیابی کیفیت کارکردی میدان مشق بر اساس ترکیبی از نظرات کارشناسان و مردم استوارست که ضعف های یکدیگر را جبران می کند؛ تحلیلی دقیق تر از کیفیت مکان بدست می دهد و می تواند مبنایی برای فرایند تصمیم سازی باشد. پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت تحلیلی-توصیفی است. مبانی نظری با مطالعات اسنادی-کتابخانه ای و اطلاعات و داده ها از طریق تهیه پرسشنامه و انجام مصاحبه گردآوری و تنظیم شدند. نتایج پژوهش نشان داد که برپایه تعیین ضرایب 40 متغیر مورد بررسی، متغیرهای فعالیت های فرهنگی-هنری، فعالیت های غیررسمی، زندگی شبانه، فعالیت های گردشگری و تفریحی مقیاس کارکرد ی، نورپردازی، مبلمان شهری، بسته و محدود بودن فضا، تاثیر چیدمان عناصر فضا در ارتباط و تعامل میان افراد، نظارت و امنیت، حضور افراد، چشم اندازها و مناظر، خاطره انگیزی فضا، بر بازآفرینی و احیاء کارکردی میدان مشق موثر هستند.
    کلید واژگان: رویکرد بازآفرینی شهری, افت فضای شهری, کارکرد فرهنگی, میدان مشق
    Z. Fanni *, F. Shirzadi
    The Mashgh Sq.in the early Qajar period, as a place to protect and defend the city and it was established as a military base. Despite its visual, aesthetic, architectural, historical and cultural values it does not have functions of a lively urban space. This research is based on approach of restoring the urban space in improving the quality of space through induction spirit of social functions and bring back people to urban space. We have tried to provide a conceptual model of main inter-impacts on urban space’s quality. Then, by examining the views of people and experts, it is explained components and effective factors on the revitalization of Mashgh Complex.This article focuses on the functional quality assessment method about Mashgh Square based on a combination of experts and people that make up the weaknesses of each other; it provides a closer analysis of place's quality and could be a basis for the decision making process.The research is practical with analytical-descriptive nature. Its theoretical foundations was set through documentary, library studies and information/data have provided through interviews and questionnaires collected from beneficiaries and experts. The results showed that base on the coefficients of 40 studied varieties, variables of arts and cultural activities, informal activities, nightlife, tourism and recreational activities functional scale, lighting, street furniture, closed space, the effect of the arrangement of space on communication and interaction between people, monitoring and security, the presence of people, landscape and scenery, memorability of space are influenced on the regeneration and functional restoration.
    Keywords: urban renewal approach, urban degradation, cultural function, Mashgh Square
  • محمدحسن خادم زاده*، یاسمن غلامی

    روزگار قاجاریان، دوره تغییرات بنیادین و ورود مفاهیم نوین شهری بوده و میدان ها، گونه ای از فضاهای شهری بستر برخی از این تغییرات بودند. هدف این مقاله که بر چهار میدان اصلی پایتخت قاجاری (مشق، ارگ، توپخانه، سبزه میدان) متمرکز است، درک تحولات کالبدی و مکانی آنها در کنار یکدیگر و مرتبط با ارگ به عنوان بستر شهری مشترکشان است. سوالات پژوهش عبارت اند از: 1.کدام تحولات این چهار میدان بر محوطه ارگ تاثیرگذار بوده است؟ 2.تغییرات هر میدان چه تاثیری بر تحولات میدان های دیگر داشتند؟ با استفاده از روش تفسیری- تاریخی در منابع مکتوب دست اول و دوم و استاد تصویری جمع آوری شده و استدلال منطقی یافته ها، ترسیم دیاگرام ها و باز تولید برخی نقشه ها مشخص کرد که اولا تحولات میدان های ارگ، مشق و سبزه میدان در دوره ناصری (پیش از گسترش شهر) و بهبود وضعیت کالبدی و عملکردی آنها سبب تولد میدان هایی با طرح و کارکرد معین در شمال و جنوب ارگ شد که تا پیش از این فضاهای بی نظم و ترتیب با عملکردهای چندگانه بودند. همچنین تغییرات میدان ارگ و تبدیل آن به باغ گلشن، سبب تولد میدان توپخانه در شمال ارگ و چهارمین میدان پیرامون این بستر شهری مشترک شد. شکل گیری این میدان جنبه ارتباطی جدیدی را به سمت شمال و محله تازه تاسیس دولت برای ارگ به همراه داشت. دوم اینکه میدان ها پیش زمینه پیدایش دیگری بوده اند: ابتدا سبزه میدان، سپس میدان ارگ و بعد از آن میدان مشق و در نهایت میدان توپخانه شکل می گیرد و از طرفی عملکرد و مکان یابی میدان ها در هماهنگی با یکدیگر بوده است.

    کلید واژگان: میدان توپخانه, میدان مشق, سبزه میدان, میدان ارگ, ارگ حکومتی
    Mohammad Hassan Khademzadeh*, Yasaman Gholami

    Qajar era is the period of fundamental changes and the introduction of new urban concepts. Squares, a type of urban space, were the subject of some of these changes. This article focuses on four main Qajar capital squares (Mashgh, Arg, Toupkhaneh, Sabzi-meidan) in their urban context around the royal citadel, aiming to answer these questions: 1-What changes in these squares over time have affected the citadel? 2-what is the role of the relationship between these squares and their spatial and functional features in other developments? Using the interpretive-historical method and primary and secondary sources as well as visual documents, the initial findings were collected, and logical reasoning of the findings, drawing diagrams, and reproduction of some maps showed that developments of Arg, Mashgh, and Sabzi-meidan squares in Naseri period (before the city expansion) and the improvement of their physical and functional condition led to the birth of squares with specific design and function in the north and south of the royal citadel; previously, these spaces were chaotic with multiple functions. Also, the changes in Arg Square and its transformation into Golshan Garden led to the birth of Toupkhaneh Square in the north of the citadel and the formation of the fourth square around this common urban context. Secondly, these four squares have been the precondition for the emergence of another: first Sabzi-meidan, then Arg, then Mashgh, and finally Toupkhaneh square were formed. On the other hand, the function and location of the squares have been in harmony with each other.

    Keywords: Toupkhaneh square, Mashgh square, Sabzi-meidan, Arg square, Government citadel
  • بازشناسی عناصر تاریخی هسته شهر ایرانی / مطالعه موردی؛ هسته تاریخی مرکز شهر کرمانشاه
    کیومرث ایراندوست*، کسری آشوری، بهیه هاشمی
    با آغاز روند نوسازی معاصر بسیاری از ساختارها و عناصر شهر کهن ایرانی اسلامی دچار دگرگونی شدند. از این رو بسیاری از عناصر هویت بخش شهری که تاریخ و پیشینه و شخصیت شهر را در خود داشت به مرور از میان رفت و شهرها در پرشتاب ترین دگرگونی تاریخی تا آن زمان، شکل و ساختار تازه ای یافتند. شهر قدیم در این روند دگرگونی عناصر دارای کارکرد اجتماعی را از دست داد و عناصری جدید و بیش تر با محوریت خودرو را جایگزین آن کرد. شهر تاریخی کرمانشاه که بر سر راه تجاری ایران- میان رودان، با پیشینه ای تاریخی درخور، در دوران مختلف پیش و پس از اسلام از اهمیت چشمگیری برخوردار بود و بنا بر اسناد تاریخی تا اواخر دوره قاجار در اوج رونق و شکوفایی بوده است. از این رو، در دوران تاریخی کرمانشاه از مرکز شهری پویا و با عناصر گوناگونی برخوردار بود. پس ازآن، با فرایند نوسازی این شهر نیز چون بسیاری از شهرهای ایران، تحولات عمیقی را تجربه کرد و با دگرگونی کارکرد آن و نیز ورود خودرو و دیگر نمادهای نوسازی، مرکز شهر دچار دگرگونی ژرفی شد؛ به گونه ای که ماهیت مرکزیت و هویت آن از میان رفت و به تدریج به فراموشی سپرده شد. هدف از این پژوهش که به روشی توصیفی تحلیلی انجام گرفته، بازشناسی عناصر هسته مرکزی شهر کرمانشاه با استفاده از منابع، اسناد، سفرنامه ها و مدارک مرتبط است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به جایگاه شهر کرمانشاه در اواخر قاجاریه مرکز شهر از عناصر گوناگون با عملکرد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب یک نظام سامان یافته برخوردار بود. این عناصر با توجه به شرایط زمان، منعکس کننده روابط قدرت، مذهب، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع بودند که امروزه برخی از آن ها کاملا از یاد رفته اند. عمده ترین این عناصر عبارت بوده اند از قصر حکومتی، میدان مشق، نقاره خانه، مسجد جامع، بازار، میدان توپخانه و دیوان خانه.
    کلید واژگان: مرکز تاریخی شهر, عناصر مرکز شهر, ساختار شهر, کرمانشاه
    Kayoumars Irandoost*, Kasra Ashoury, Baheie Hashemi
    With the beginning of the contemporary reconstruction process¡ a great deal of structures and elements belonging to the Islamic-Iranian cities has altered. So¡ many identifying elements of those cities which encompassed their history¡ records and frameworks have vanished gradually and the most hustle transformation in that time¡ gave these cities a novel structure and form. In the process of this transformation¡ the old city lost its elements of social function and they have been replaced with more novel self-driven ones. The historical city of Kermanshah which was on the trading route of Iran-Mesopotamia¡ with its historical background¡ was once of great importance before and after Islam. According to the existing historical documents until the end of Qajar era¡ this city benefited from a prosperous and historical city center with diverse elements. Thereafter¡ through the process of reconstruction¡ like many other Iranian cities¡ this city has experienced fundamental evolutions and due to its functional alternation and also the arrival of automobiles and other reconstruction symbols¡ the city undergone fundamental alternations¡ in a way that its central essence and identity vanished and gradually was forgotten. The aim of this analytical-descriptive study is to recognize the elements of central core of Kermanshah City with the aid of sources¡ documents¡ travelogues and other related evidence. The findings of this research indicate that on the basis of the position of Kermanshah at the end of Qajar era¡ the city center has benefited from different elements with political¡ economical¡ social and cultural functions which were reformed in a well-ordered framework. On the basis of the time circumstances¡ these elements have reflected power¡ religious¡ cultural¡ economical and social relations that nowadays some of them have been forgotten completely. Some of these major elements included: the government palace¡ Mashgh Square¡ timpani house¡ Jame Mosque¡ bazaar¡ Topkhaneh Square and the forum.
    Keywords: Historical Center of City, The Element of City Center, Structure of The City, Kermanshah City
  • علی اکبر اکبری، کاوه بذرافکن*، فرهاد تهران، حسین سلطان زاده
    هم کنش معماری و زمینه یکی از موضوع های اصلی در حوزه معماری و طراحی شهری است. این مبحث از اندیشه ورزی در دوران باستان درباره قرارگیری بناها در ارتباط با بناهای مجاور سرچشمه می گیرد. در زمینه های با ارزش می توان با استفاده از خوانش متن تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مورد نظر به طرحی ارزش مند و متناسب با زمینه فرهنگی و تاریخی آن دست یافت. در این پژوهش در قسمت نخست مفهوم زمینه و هم چنین روش های طراحی چون زمینه گرایی، منطقه گرایی و گونه شناسی که واکنشی مستقیم به بستر طراحی هستند شرح داده می شود. در قسمت دوم با انتخاب بناهایی از میدان مشق تهران که دارای ساختمان های مهم دولتی و حکومتی از دوره های پیشین معماری گذشته شهر تهران به خصوص دوره پهلوی اول است، سعی در شناسایی رهیافت معماران آن دوره نسبت به زمینه و هم چنین میزان تآثیرپذیری زمینه گذشته در این ساختمان ها داریم. تفاوت میان برخورد با زمینه در نزد معماران دوره پهلوی اول با معمارهای هم دوره خود در غرب (شیوه بین الملل)، پرسش این پژوهش است. در این مطالعه از ترکیب روش تحلیلی-تطبیقی و روش مطالعه بر روی نمونه های موردی استفاده شده است. در قسمت اول پژوهش، بازشناسی نظریه ها و صورت بندی چارچوب نظری با رجوع به منابع دست اول و پایه، منابع دست دوم و اسناد تاریخی موجود انجام گرفته و در قسمت دوم که پژوهش بر روی نمونه های موردی تاریخی انجام می شود، اطلاعات مورد نیاز از طریق مشاهده و تحقیقات میدانی جمع آوری اطلاعات شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که برخورد معماران پهلوی اول با زمینه، متفاوت با معماران هم دوره خود در غرب است. بااینکه بناهای مورد بررسی دارای کارکرد جدید بوده اند اما هنوز ردپایی از معماری گذشته ایران، در تزیین ها و یا حتی در فرم هایی از این بناها دیده می شود.
    کلید واژگان: زمینه, زمینه گرایی, منطقه گرایی, میدان مشق, پهلوی اول
    Ali Akbar Akbari, Kave BazrAfkan *, Farhad Tehrani, Hosein Soltanzade
    The relationship between Architecrure and previous context is one of the most important issues of architecture and city designing. This discussion from the thoughts of ancient ages about buildings’ placement rooted from placement of buildings related to the adjacent ones. In the valued issues, through the review of history, culture and society, a valuableand suitable architectural design of aimed area according to the cultural and historical backgrounds could be done. In this research, and at the first part, we aim to define the context and design approaches like contextualism, regionalism and typology that had the dirrect reaction with design bed. At the second part, via choosing of buildings from Mashgh Square of Tehran, which have the important governmental buildings from previous times of Tehran, especially First Pahlavi era, we try to recognize architects’ approach towards context and the extend of influences of past on these buliding at that time. The diffrences between first Pahlavi era and western contemporary architects (international style) about the context is the question of this research. In this research, the methodology is the combination of Analytical-Adaptive method and study on case studies. At the first part, basic and first class refrences, and historical and second-class documents are analyzed. At the second part, the research would be done on case precedents, through the field study, photography and collecting data. Results reveal that attitude of arcitects of first pahlavi era towards context, is different with contemporary western architects. Although reviewed buildings had new approaches, but still footprints from Iranian past architecture could be traced in decoration or even seen at some forms of these buildings.
    Keywords: Contextualism, context, Mashgh square, regionalism, the first Pahlavi era
  • رضا بیگدلو

    تاسیس موزه در عصر جدید به عنوان نهادی چندوجهی و چند کارکردی، نشانگر تحولی بنیادین در نظام معرفتی انسان بود. زمینه شکل گیری این نهاد بر اساس زمینه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاصی استوار بود. ایجاد محلی به عنوان محل نگهداری اشیاء عتیقه یا موزه به دنبال آشنایی ایرانیان با موزه های اروپایی و اکتشافات آثار باستانی به عصر ناصرالدین شاه قاجار برمی گردد. ناصرالدین شاه در پی ایجاد موزه، در کاخ گلستان محلی را برای حفظ و نمایش آثار عتیقه و باارزش تاریخی دایر کرد، اما این اقدام قوام نیافت. با آشنایی ایرانیان با اندیشه های جدید و اهمیت موزه و آثار باستانی، اندیشه تاسیس موزه توسط نخبگانی که در انجمن آثار ملی جمع شده بودند، دنبال شد و درنهایت با تشکیل دولت مدرن پهلوی، بنای موزه ایران باستان در ضلع غربی میدان مشق و در موقعیت مرکزی پایتخت آغاز شد. این مقاله با روش تاریخی تحلیلی بر آن است که علل ایجاد و مهم ترین کارکردهای موزه ایران باستان را در بافتار دولت پهلوی تحلیل و بررسی نماید. دستاوردهای پژوهش بیانگر آن است که تاسیس موزه در ایران در پیوند عمیق با اندیشه ناسیونالیسم شکل گرفت. هرچند تاسیس این نهاد از آمال روشنفکران مشروطه بود، به دست دولت پهلوی نهایی و عملی شد. باوجود کارکردهایی چون گردآوری و نگهداری و حفاظت، نمایش، آموزش و پژوهش، هویت سازی و مشروعیت جویی از این نهاد مهم ترین هدف و خواست دولت پهلوی بود و به دنبال برساخت و بازتولید روایت هایی از تاریخ باستانی بود که از ایدئولوژی دولت پهلوی پشتیبانی نماید.

    کلید واژگان: موزه ایران باستان, دولت پهلوی, ناسیونالیسم, مشروعیت
    Reza Bigdelou

    The establishment of museum in the modern age as a multifunctional and multidimensional institution indicated a fundamental change in the epistemic system of mankind. This institution was built on special cultural, political, and social foundations. Designating a site for keeping antique objects or museum objects, which aimed at making Iranians familiar with European museums and discoveries of ancient artifacts, dates back to the age of Nasir al-Din Shah Qajar. Hoping to build a museum, Nasir al-Din Shah allocated a site for keeping and exhibiting valuable and historic artifacts, but the attempt failed to be kept on any longer. With Iranians’ acquaintance with new ideas and the importance of museum and ancients works, the idea of establishing a museum was pursued by the elites who gathered in the Society for National Monuments, which eventually led to the idea of the establishment of Museum of Ancient Persia on the western side of Mashgh Square, at the heart of the capital, when modern Pahlavi came to power. With a historical-analytical method, this paper aims to investigate the reasons why Museum of Ancient Persia was built and the most important functions of it in the context of the Pahlavi State. The achievements of the research indicate that the establishment of museum in Iran was deeply associated with the idea of nationalism. Although the establishment of this institution was a dream that Constitutionalist intellectuals cherished, it was materialized and fulfilled by Pahlavi. Despite such functions as collection, preservation, protection and exhibition, it was the most important goal and demand of the Pahlavi State to provide learnings and studies, create identity and legitimize this institution, so they decided to rebuild and reproduce some narrations of ancient history that espoused the ideology of the Pahlavi State.

    Keywords: Museum of Ancient, Persia Pahlavi State, Nationalism, Legitimacy
  • آناهیتا مقبلی*، سید سعید حسینی
    زبان هنر زبانی جهان شمول است و دراین ارتباط مقوله ای که نباید آن را ازنظر دور داشت توجه به پیچیدگی های تجارب تجسمی است. تحلیل فرآیندهای دیدن و ادراک و تاکید بر فرآیندهای ناخودآگاه در رویکردهای روان شناختی و روانکاوانه هنر ازجمله عواملی است که برای درک بهتر چنین پیچیدگی هایی همواره موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است. این رویکرد ها هم هنرمند و هم اثر هنری و هم به طورکلی فرآیند آفرینش هنری را موردتوجه قرار می دهند. در همین ارتباط روزالیند کراوس مفهوم ناخودآگاه دیدمانی را در مقابله با شیوه های سنتی تلقی از آفرینش هنری و تسلط بصری و خودمختاری هنرمند ارائه کرد. با این وصف پژوهش پیش رو که به شیوه توصیفی-تحلیلی پردازش شده، با استفاده از مفهوم ناخودآگاه دیدمانی در ارتباط با سیاه مشق های میرزا غلامرضا (1304-1246 ه.ق)، بر این موضوع متمرکزشده که فرآیند خلق آثار موردنظر تا چه حد پیچیده و تحت تاثیر ناخودآگاه بوده است. خلاصه آن که هنرمند موردنظر در خلق اثر هنری خود به طور ناخودآگاه، علاوه برافزودن برخی عناصر مطلوب، به حذف عناصر نامطلوب مصالح مورد کاربرد که در درجه اول شامل حروف و کلمات می شود پرداخته و کیفیت های فرمی تاثیر برانگیزی را رقم زده است. این موضوع نشان می دهد که سیاه مشق های میرزا غلامرضا که همچون بسیاری از آثار هنری حاوی ناخودآگاه دیدمانی است تا چه حد پیشاپیش هنرمندان مدرنی همچون پیکاسو و دوشان و ارنست آثار انتزاعی نابی را رقم زده است.
    کلید واژگان: ناخودآگاه دیدمانی, سیاه مشق, میرزا غلامرضا اصفهانی, خوشنویسی ایرانی
    Anahita Moghbeli *, Seyyed Saeed Hosseini
    This is a general opinion that art can be a universal communication medium. But what should not be ignored are the diversity of visual experiences around the world and the different artistic practices of artists of dissimilar cultures. The analysis of the processes of viewing and perception and the emphasis laid upon on the unconscious functions, as matters of importance in psychological and psychoanalytic approaches, are among the most substantial factors which attracted the attention of scholars of the fields to understand such complicated visual experiences. According to these intricate interactions, both the artist and the artwork, as well as the spectator of that artwork and above all the process of its creativity are key subjects for analysis. It was based on such elements that Rosalind Krauss, as an art critic and theorist, used the term ‘optical unconsciousness’ as an incisive objection against the history of modern art and also against the critical tradition that attempted to define modern art according to certain broadly recognized dictum and self-fulfilling truth. Krauss arguments that the artist is not a professional in control of the process of creating and viewing, but is rather a force who releases unconscious drives and desires in the process of creating a piece of art. Moreover, through formal qualities such as rhythm, harmony, transformation and repetition, the artwork prompts unconscious visualizations in viewers.Based on this assumption, this paper aims to examine whether this concept of ‘optical unconscious’ could be attributed to Siyah-mashgh form of script written by Mirza Gholamreza Esfahani who was one of the most famous and outstanding Persian Nastaliq and Shekaste-Nastaliq script calligraphers living during the reign of Qajar dynasty.The general objective of the study is to determine the relationship between unconscious and the creativity as well as the diachronic process of calligraphy. Thus, it is important to understand how much the creation of calligraphic forms, separately and in compositions, is influenced by the unconscious. In the process of conducting this research, a number of published researches and books related to the subject were studied which indicated that in the majority of cases, only the biography of Persian calligraphers as well as the chronological trends of calligraphy styles were taken into consideration. Moreover, most of the researches were carried out regardless of a defined historiography of Siyah-mashgh, its innovator or any reference to the oldest sample of this art style available. In general, it was observed that the researchers have not paid adequate attention to different forms of calligraphy including Siyah-mashgh, which was artistically practiced by Mirza Gholamreza and some of the other calligraphers. Meanwhile, the lack of focus on critical approaches towards modern art history which are rooted in critical theories has turned such researches into redundant studies. To avoid such redundancy, this paper has used a descriptive-analytic approach and employed psychological and psychoanalytic approaches to recognize the role of unconscious factors in the creativity and perception of Siyah-mashgh script. Data have been collected through desk studies of library resources and processed by qualitative method. The main questions to be answered are: Did Mirza Gholamreza’s Siyah-mashgh popped up from his unconscious impulses? What materials the artist has used in this unconscious process?The research mainly comes to this understanding that Mirza Gholamreza created his Siyah-mashgh form of scripture not only by adding elements to them, but also by removing undesirable ones from his unique form of script. We might say that he devised a subtractive concurrently with an additive process, and the main materials and elements forming such course were evidently words and letters.In order to better explain this process through the use of Nastaliq calligraphy, we can say that the additive process includes the repetition of Keshideh or longed words and the arrangement of other identical and analogical words and letters. On the other hand, the marginalizing process of the artist,s unconscious is realized through forgetting the disciplined manner of linear calligraphy and omission of less desirable or less artistic words and letters. Certainly such a process takes place diachronically and not synchronically. For example in the course of time, the calligrapher comes to know that he cannot use three or four Keshideh or longed words on one line; so he performs it in Siyah-mashgh. Or he finds out that some words shall look more pleasant if attached, and so he attaches them together but not in a disciplined linear script because it is only Siyah-mashgh that allows him to do so.Such analytic approaches could pave the way towards the development of theoretical frameworks for studies on the art of calligraphy and help to fill the analytic-based studies’ gap in the field. Although this paper exclusively elucidates on the process involved in creating Siyah-mashgh form of Nastaliq calligraphy; however, the feasibility of this approach can be generalized to other forms of Persian calligraphy, particularly Shekaste Nastaliq and Naqqashi Khat.
    Keywords: Optical unconscious, The Siyah-Mashgh Scripts of Mirza Gholam Reza Esfahani, Persian calligraphy
  • محمدرضا امینی*، محمدرضا اولیاء
    در این مقاله "بهیافت" در مرحله اول به عنوان یک فعل معرفی می شود که به دلیل دستگاه فکری توحیدی حاکم برآن با موارد مشابه مانند بازیافت و آپسایکل تفاوت داشته و به معنای نوعی از کشف استعداد مکتوم نعمت ها و کاربست آن ها است. "بهیافت" را می توان در ترادف با اصطلاحات اصیلی همچون "عمل آوردن" ، کیمیاگری و تبدیل محدودیت به امکان دانست که جزو دایره اصطلاحات پرکاربرد تمدن های واقع شده در اقلیم های سخت مانند اقلیم گرم و خشک ناحیه حاشیه کویر مرکزی ایران به شمار می روند. به واسطه عمل بهیافت با رجوع به مواد و مصالح، اشیا و وسایل بلااستفاده، چیزهایی با ارزش تر تولید می شود. به این تعبیر، هر عملی که به حفاظت و تحول ارزش چیزی بیانجامد گونه ای از بهیافت خواهد بود و می تواند در مقیاسی وسیع تر، دست مایه ای برای تعریف مجدد فعل معماری (به معنای آبادانی) باشد. این مقاله در مرحله دوم به تعریف مکتب بهیافت می پردازد که یکی از مبانی نظری تمدن معماری ایرانی و سنت ساختن بوده و ریشه ناپیدای به وجودآمدن بسیاری از وجوه پیدای این تمدن قابل تشخیص است. به نظر می رسد مکتب بهیافت می تواند به عنوان یک فلسفه پشتیبان، بسیاری از امور مرتبط با زیستن را متحول سازد. این مقاله از نوع تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و با اتکا بر روش استدلال منطقی بر پایه تعاریف اولیه از مفهوم بهیافت، و مراجعه به منابع و داده های کتابخانه ای و میدانی به راهبرد ارایه مدل عملیاتی می انجامد. تحقیق حاضر مشق بهیافت را به عنوان روشی برای بازرویش و احیای مکتب بهیافت معرفی می نماید که به معنی انجام روشمند عمل بهیافت بوده و شامل سه مرتبه "بن یافت"، "بهیافت" و "دریافت" می باشد. تعاملی دوسویه بین مشق و مکتب برقرار است که به دلیل قوه ی نامیه مشق بهیافت، به بالندگی ساحت نظری مکتب بهیافت می انجامد. در نهایت، مقاله حاضر طرح منظومه مشق را برای کارگاه های مشق بهیافت ارایه می دهد.
    کلید واژگان: بهره وری, مکتب بهیافت, عمل آوردن, مشق بهیافت, تعلیم و تربیت
    Mohammadreza Amini *, Mohammadreza Owlia
    Referring to the act of discovering the concealed potentials of the blessings, “Behyaft” as a verb, primarily differs from similar cases such as recycling and upcycling; due to the “monotheistic intellectual system” in which it is defined. Behyaft can be considered as synonymous to authentic terms such as “Amal Avordan” (produce), “Kimia” (alchemy), and the act of altering restriction into opportunity, which are the most widely applied terms in civilizations located at environmentally deprived climates such as the cities established at the edge of the deserts of Iran. Through the “Mashgh” (practice) of Behyaft, by employing obsolete materials, higher-value products are created. In this sense, any action that leads to the elevation of the value of things could be considered as a type of Behyaft; and can be a basis for redefining the concept of architecture with its original definition as “Abadani”. At the second step, Behyaft as a school of thought is one of the leading concepts in the Iranian architecture civilization, and it can be recognized as the invisible root for the emergence of many visible epitomes of this civilization. This article believes that the Behyaft as a school of thought can evolve any thought or action by acting as a supporting philosophy. This article is considered as a descriptive-analytical research that relies on the logical reasoning method, based on the initial definitions of the concept of Behyaft, and referring to library resources and field studies, leads to presenting an operational model. This article introduces the Mashgh-e-Behyaft as a way to revitalize the Behyaft school of thought, which is defined as the implementation of the practice of Behyaft in a disciplined method, consisting of its three stages: Bonyaft, Behyaft, and Daryaft. There is a reciprocal interaction between the Mashgh and the school of thought, which leads to the progression of the theoretical fields of Behyaft as a school of thought due to the “sprouting potential” of the Mashgh. Finally, this article proposes a system, designed for Mashgh-e-Behyaft workshops.
    Keywords: Productivity, Behyaft School of Thought, Amal Avordan, Mashgh-e-Behyaft, Education
  • احد روان جو*

    آیین جوانمردان را می توان از راه مطالعه در متون فتوت نامه ها پژوهش کرد و به فرهنگ عیاران و فتیان پی برد. به متون این چنینی متون «ادب» نام می نهند. آداب المشق مانند فتوت نامه ها آن چه را که باید در ارتباط با صنف در درون و با مشتریان در برون در راسته بازار و نیز رعایت آداب اخلاقی آن معین می کند. در این مقاله در پی آنیم تا آداب المشق ها را فتوت نامه خوشنویسان بدانیم که جایگاه خود برای مناسبات درون صنف، ارتباط استاد-شاگردی، جایگاه استاد، منزلت صنف، بیان اصول و حدود حرفه موضوعاتی را بیان می کنند همان کارویژه ای که فتوت نامه ها در باب آیین جوانمردی بیان می کنند. این مقاله به تطابق کامل آداب المشق با فتوت نامه می پردازد تا وجوه تقدس مآب آن را در قالب ویژگی بازاری آن بررسی کند. این پژوهش با روش کیفی و با شیوه مطالعه کتابخانه ای و بررسی متون انجام شده است. هدف آن شفاف سازی زوایای پنهان این صنف از حرفه های بازار است تا جایگاه اجتماعی آنان به عنوان صنفی از جوانمردان که به لحاظ فرهنگی از فرهیختگان حرفه های بازار محسوب می شود، روشن گردد. یافته های این پژوهش گواه آن است که اداب المشق خوشنویسان مانند متن فتوت نامه ها آنان را جوانمردانی معرفی می کند که به همه موازین و آداب آیین فتوت پایبند بوده افزون بر آن بهره ای از زیبایی شناسی و هنر سنتی را با خود داشتند.

    کلید واژگان: فتوت نامه, آئین جوانمردی, حرفه های بازار, خوشنویسی, آداب المشق
    Ahad Ravanjoo *

    Fotovat-namehs are slangy inscriptions that chivalrous people from different classes of Bazaar wrote to use in favor of their professions. These writings value a certain occupation, showing the holy side of it, praising the good deeds and focusing on teaching the traditional culture, and spreading the acknowledgment. In the case of Fotovat-nameh and Adab-ol-mashgh, masters tried to be trustworthy to the profession so they interviewed the pupils before teaching them. They teach the basics and the relation between master and the pupil to the beginners. It is a source for aesthetics, foundation, and details of calligraphy. Writing these inscriptions started at Timurids and ended in Safavid historical era, have had a huge impact on calligraphers' knowledge about their profession. The most important part of it is Baba-shah-e-isfahani's adab-ol-mashgh that has all the components that "literature" should have had. Chivalry can be researched by exploring through the Fotovat-nameh and knowing the generosity and culture. These kinds of scripts are called “literature”. Adab-ol-mashgh is just like Fotovat-nameh, it sets the connection between the guild on the inside and the costumers on the outside and surely the right manners and behaviors between them.  In this article, we consider Adab-ol-mashgh, as the Fotovat-nameh of the calligraphy, since it contains the condition of the guild, the relation between master and the pupil, the master’s position, the guild’s dignity, principles, and the span of the profession, the same thing that Fotovat-namehs did with chivalrous cultures. This article will show the complete accordance between Adab-ol-mashgh and Fotovat-nameh and shows the innocent side of calligraphy while being in the business world and the bazaar as a tool. The explanation of chivalrous people from Ghaboos-ebn-voshmgir shows the common culture back in the days; when chivalry was based on their behavior in every class of the community and they followed an instance to always be pure. Ayaran were the people who spent their whole lives developing and promoting Fotovat-nameh, even if they had jobs it would’ve been chivalry related. From what’s recalled about the Ayari culture in fairytales and legends about their bravery (like Ya’qub-layth) it’s like they fought just to spread the word and chivalry was the main goal of their lives. Here we’re going to look at Henry Corbin’s writings (1984) that shows the godly side of chivalry. He did an analytical introduction about chivalry, he explained the “chivalry movements” to be “mystical conducts” and named “chivalry” the “mystical knights” that do major movements and they have a strong relation with Islam’s Shi’a religion, he found it similar to Europe's renaissance courses. This article is an effort in the cognition of chivalry taking chivalrous actions and deeds into consideration by researching and analyzing the history of chivalry licenses and adapting it to the Adab-ol-mashgh educational context.Fotovat-nameh and its contents are authentic Adab-ol-mashghs with calligraphy studies so it is calligraphers Fotovat-nameh and it has the same impact on calligraphy that Fotovat-nameh had on the traditional cultures. The behavioral and cultural context has had the same impact on eastern Asia as well.Guiding students how to learn from the master, guidelines, and contexts covering different grounds of learning to use different materials and getting more experienced along the way, these contexts are called “literature” or “etiquettes” you can find lectures about using certain kinds of tools and the way that papers are supposed to be and other elements that would help a student to start their journey, etc. This research has been done by a qualitative method and by the method of library study and reviewing historical texts. Its purpose is to clarify the hidden angles of this class of market professions in order to clarify their social status as a class of gentlemen who are culturally considered intellectuals of the market professions. Gentlemen who adhered to all the norms and customs of the ritual of Fotovat, in addition, had the benefit of aesthetics and traditional art, the study of which is very important for the people of art.

    Keywords: Fotovat-nameh, chivalry, Adab-ol-mashgh, Calligraphy, generosity
  • غلامحسین شریفی، ریحانه صادقی
    در این مقاله برآنیم تا به بررسی جایگاه سخنان عارفانه ومفاهیم اخلاقی در اشعار هوشنگ ابتهاج (1306) بپردازیم.
    انسان کامل ازنظر ابتهاج آن عاشقی است که به تعبیر او ایمان خلیلی دارد. از مرگ نمی هراسد و در بلای عشق وپیمانی که روز الست با او بسته اند، ثابت قدم وصبور باشد.
    تجلی خداوند متعال در همه پدیده ها ودریافت اسم اعظم در هر موجودی، نکته ای است که در سخنان ابتهاج یافت می شود. این گفته نشان دهنده آن است که جهان را از دیدگاه عارفان و حکیمان مظهر اسماءالله بدانیم.
    اهمیت دادن به دل وتهذیب آن از رذایل،قطع تعلقات نفسانی ودنیوی،دوری از خلق وخلوت گزینی برای دریافت تجلی خداوند متعال دردل، نکته درخور توجه دیگری است که ابتهاج بدان نظر داشته است.وی دل را بهترین مرید وراهنمای سالک در مسیر سلوک معرفی می کند و بر آن است که از طریق راز ونیاز واشک و آه، می توان دل را مصفا ساخت وبه دیدار دلدار راه یافت.
    این بررسی با توجه به مجموعه آثارابتهاج تاپایان دفتر سیاه مشق (4)انجام پذیرفته است.
    کلید واژگان: خدا, عشق, عرفان, تجلی, دل, معشوق, سالک, الست
    Gh. H. Sharifi, R. Sadeghi
    In this article, we investigate the place of mystical words and empression of mystical and ethnical concepts in ebtehaj’s poetry.In the view of ebtehaj the perfect human is a lover who has a khalil faith. He doesn’t fear death and he is stead fast and patient in disaster of love and that contract which has been done in the day of the worlds creation, the earliest day (Alast).God’s manifestation in all phenomenons and finding the greatest name in every creature are found in ebtehaj words. This statement indicates that universe is the epitome of gods name in the view of sages and philosophers.The considerable point that ebtehaj has concentrated on it is consider to the heart and refine it frome iniquities, leave the worldly and carnal desires and attachment, being separated from people and secluded to receive god on high in his heart. He introduces the heart as the best disciple and guide for way farer in deportment way. He expresses that we can make heart pleasant and visit beloved by communing and weeping.This study has been done to the end of “siyah mashgh 4” as regarded to the collection of ebtehaj works.
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال