-
قتل های ناموسی، پدیده ای شایع در بین جوامع عشایری و سنتی بوده و از ساختار سنتی، زندگی کوچ نشینی، حاکمیت پدرسالاری، نگاه ابزاری به زنان و سلطه وجدان جمعی و عصبیت ایلی بر می خیزد. هدف اصلی تحقیق حاضر، تبیین عوامل اجتماعی - فرهنگی موثر در بروز قتل های ناموسی در میان جامعه عشایری است. این تحقیق از نظر هدف و ماهیت کاربردی و از نظر روش مورد مطالعه، توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه است. از جامعه آماری 900 خانوار عشایری، 267 خانوار از طریق فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب و پایایی تحقیق با استفاده آلفای کرونباخ تایید شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که متغیرهای مربوط به باورهای طایفه ای (36 درصد)، وجدان جمعی (43 درصد) و داغ ننگ (35 درصد) با گرایش به قتل ناموسی رابطه مستقیم و متغیرهای اعتماد اجتماعی (59- درصد)، محلی گرایی (21- درصد)، فردگرایی (49- درصد) با گرایش به قتل های ناموسی رابطه معکوسی داشته است. در مجموع، ضریب همبستگی چندگانه بین متغیرها برابر با 59/0 و ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 47/0 است.
کلید واژگان: قتل ناموسی, عشایر, وجدان جمعی, فردگرایی, باورهای اجتماعی, فرهنگیReputational homicide is a common phenomenon among the Iranian tribes and traditional societies and stems from the traditional structure, tribe lives,patriarchal governance and instrumental abuse of women.The present study aims at clarifying the social-cultural factors affecting the reputational homicides among the Iranian tribes.Questionnaire was used to collect the required data. 900 tribes formed the statistical population from which 267 families were randomly selected.The findings showed that variables are related to the tribal beliefs and the collective conscience have direct significant relationship with reputational homicides and variables such as a social trust, localization, and individualization have reverse relationship with reputational homicide.Keywords: Reputational Homicide, Collective Conscience, Social Cultural Beliefs -
یافته های تجربی موید این تصور که گروه های غیررسمی تعیین کنندگان اصلی اثرگذاری شهرت سازمانی هستند عمدتا از این نتیجه پرتکرار ناشی می شوند که سازمان های مدعی داشتن گروه های غیررسمی با ارتباطات اثرگذار به احتمال زیاد خود هم اثرگذار خواهند بود. یافته ها نشان می دهند که ارتباطات قوی و مداوم گروه های غیررسمی حداقل تا حدی در عوامل اثرگذاری شهرت سازمانی نقش دارد. همچنین، تحلیل شبکه اجتماعی روش مناسبی برای مطالعه استفاده از تقویت اثرگذاری در سازمان های مبتنی بر شبکه های اجتماعی است. نتایج تحلیل آماری شبکه، یافته های جالبی درباره قالب های ساختاری اصلی و اثر حضور یا ریشه داشتن در شبکه های رسمی به دست می دهند. به عبارت دقیق تر، این یافته ها بیان می دارند که ریشه داشتن شرکت ها در یک ساختار شبکه ای متمرکز مبتنی بر ارتباطات رسمی به سطح اثرگذاری شهرت سازمان لطمه می زند.
کلید واژگان: شبکه تامین, رفتار سازمانی, تحلیل شبکه های اجتماعیEmpirical support for the assumption that cliques are major determinants of reputational influence derives largely from the frequent finding that organizations which claimed that their cliques’ connections are influential had an increased likelihood of becoming influential themselves. It is suggested that the strong and consistent connection in cliques is at least partially responsible for the reputational influence factors. It is argued that social network analysis is an appropriate method for studying the use of influence development in the context of networked organizations. The results of the statistical network analysis reveal interesting findings in terms of prominent structural forms and the impact of involvement or embeddedness in the formal network. Consequently, this tells us that firms’ embeddedness in a centralized network structure which is based on formal ties harms the firms’ level of reputational influence.
Keywords: Supply Network, Organizational behavior, Social network analysis -
اکراه، از جمله عواملی است که به موجب حدیث رفع و ادله دیگر، تکلیف و مسئولیت را از مرتکب جنایت برداشته است، ولی مشهور فقهای امامیه، اکراه در قتل را استثناء کرده و قائل شده اند به این که در صورت ارتکاب قتل، شخص مکره قصاص می شود. سوال اصلی این تحقیق آن است که بر فرض پذیرش نظر مشهور، هرگاه تهدیدی که از جانب مکره صادر می شود، مهم تر و اشد از قتلی باشد که شخص مکره به آن اکراه شده است، مانند این که کسی دیگری را به کشتن شخصی اکراه نموده و تهدید کند که اگر آن شخص را نکشد تمام خانواده اش را خواهد کشت، تکلیف چیست؟
با توجه به ادله ای که در مقاله ارائه گردیده، نتیجه گرفته شده است که می توان در فرض جریان قاعده اهم و مهم، قائل به جواز و بلکه وجوب قتل اکراهی شد.کلید واژگان: اکراه, قتل, قاعده اهم و مهم, سبب و مباشر, تزاحم
Duress is one of the factors that, according to the Hadith of Raf and other reasons, eliminate duty and responsibility from committing a crime but well-known Imams' jurists accepted duress in homicide and are believed that in the case of committing, the person becomes the retribution. The main question of this study is that, with Supposing the acceptance of the famous opinion, Whenever a threat comes from Mokrah, is more important and more difficult than homicide that Mokrah duress to that, for example a person duress other to homicide a person and Threatening if he don’t homicide him, he will homicide the whole of his family, what is duty?
Based on the evidence presented in the article, it is concluded that in the premise of the rule of the most important and the important, it permits the permission and the need for homicide of duress.Keywords: : Duress. Homicide, the Rule of the Most Important, the Important, Cause, Advisor, Affectation -
همسرکشی مسئله ای فردی، خانوادگی و اجتماعی است که تاثیر مخرب و نابودکنند ای بر امنیت و سلامت عمومی جامعه به جای می گذارد. قتل های خانوادگی، به خصوص همسرکشی، برخلاف قتل های دیگر، خشونتی تصادفی و نامحتمل نیست، بلکه ماجرای غم انگیزی از انواع خشونت خانوادگی، فشارها و پیامدهای زیان بار فردی و اجتماعی را در خود پنهان دارد. از این رو هدف مقاله حاضر، کشف علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پدیده همسرکشی است که در سال های اخیر در جامعه ما افزایش داشته و زنان و مردان بسیاری را در جایگاه قاتل یا مقتول درگیر ساخته است. بدین منظور، با روش کیفی از میان پرونده های جنایی همسرکشی مربوط به قتل هایی که در خلال سال های 1380 تا 1387 در استان تهران رخ داده است، 34 پرونده، 17 مورد مربوط به زن کشی مردان و 17 مورد مربوط به شوهرکشی زنان، به طور تصادفی انتخاب شده اند و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بررسی و تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که وجود فشارهای روانی اجتماعی بر زنان و مردان در خانواده، در غیاب یا ضعف شبکه های حمایت اجتماعی و فردی، همچنین معاشرت با دوستان بزهکار و انسداد راه های قانونی مواجهه با این فشارها، همسران را به قتل شریک زندگی سوق داده است. یافته ها همچنین تفاوت هایی را در الگوی ارتکاب قتل زنان و مردان و عوامل دخیل در ارتکاب قتل توسط آنان نشان داده اند. علاوه بر این، متغیرهای جمعیت شناختی و اجتماعی چون پایگاه اقتصادی اجتماعی زن و شوهر و خانواده منشا، سن زن و شوهر و تعداد و سن فرزندان نیز بر ارتکاب همسرکشی تاثیر داشته اند.
کلید واژگان: همسرکشی, خشونت, قتل, شوهرکشی, پرونده جنایی, زن کشی, فشارهای روانی, اجتماعیSpousal homicide is a personal, domestic and social problem which has mortal and morbid effects on public safety. Domestic homicide, especially spousal homicide, is typically unlike stranger murder, not a crime of sudden, unanticipated violence. Rather, these murders hide the tragic story of escalated domestic violence, strain and personal and social harmful consequences in them that require serious study. So the aim of this research is to identify social-cultural factors leading to spousal homicide which has been increased considerably in last years and involve many men and women as a "murder" or "victim". By applying qualitative method of research, we try to achieve this aim. For this reason, through random sampling, we select 34 files of spousal homicide incidents that occurred in Tehran between 1380 and 1387. Half of these files belong to spousal homicide of men and the rest half belong to spousal homicide of women. By applying content analysis technique, we have analyzed and examined all of these files. The result of this research show that the presence of social-psychological strain on men and women in the family, in the absence of social and personal support system and association with delinquent peers and blockage of legal coping ways, lead couples to commit spousal homicide. Results also show different patterns of killing and factors between men and women.Moreover demographic variables such as social-economical status of couples and their families, couple's age and age disparity, age and the number of children also affecting spousal homicide. -
در مرحله جرم انگاری، اصل برجرم بودن قتل عمدی است؛ اما امروزه قتل هایی که نه از روی عمد، بلکه در نتیجه عدم بکارگیری فکر و اندیشه در انجام اقدامات و فعالیتهای مختلف ارتکاب می یابند، عملا نظم عمومی را به هم زده و ضرورت دارد، که این نوع قتل ها واجد وصف کیفری شوند؛ لذا رکن روانی جرم قتل بسط می یابد و علاوه بر عمد، کوتاهی در بکارگیری فکر و اندیشه، علی رغم قابلیت پیش بینی نتیجه زیانبار را نیز در بر می گیرد، که به آن اصطلاحا تقصیر گفته می شود. تقصیری که توان برهم زدن نظم عمومی را داشته باشد، جنبه جزایی به خود می گیرد. قانونگذار، در مواردی، تقصیر را بجای عمد قرار داده و مجازات قتل عمدی را به آن تسری داده است. در این مقاله ثابت می شود که قصاص، کیفر قتل عمدی می باشد و در هیچ شرایطی شامل قتل ناشی از تقصیر شدید نمی شود.
کلید واژگان: تقصیر جزایی, قتل, عمد, رکن روانی جرم, اصل توقیفی بودن قصاصIn criminalization stage‚ the principle is that homicide must be intentional. But nowadays‚ homicides are not committed intentionally, but they occur as a result of misusing of thought during various activities‚ disturbing the public order and hence they must be criminalized. Hence, the mens rea of homicide should be extended and, in addition to intent‚ it should cover the failure in using the thought by human. If the fault is so grave that it can disturb the public order‚ it is called criminal fault. It must be suggested that the authority that finds occurrence or non- occurrence of criminal fault and its gravity is jury. Criminality of homicide that rises from criminal fault is exceptional and needs to be expressed by legislator. Occasionally, the legislator has alternated the fault with intention and has extended the punishment of murder to that. In this article, it is proved that retaliation is the punishment of murder and would not cover the homicide rising from fault by anyway.Keywords: criminal fault, homicide, intention, mens rea, the principle restricting retaliation -
قتل سریالی، به ندرت توسط حقوق دانان و جرم شناسان تعریف شده و اغلب به عنوان مصداقی از قتل های عمدی و جرایم خشونت آمیز تحلیل می شود؛ قوانین جزایی نیز آن را تعریف نکرده اند. به بیانی دیگر، قتل سریالی کمتر به مثابه یک پدیده مستقل حقوقی یا جرم شناختی نگریسته شده است. تعریف قتل سریالی از آن جهت دارای اهمیت ویژه ای است که به دلیل عدم شناخت دقیق آن، مواردی از قتل های متعدد (چند قربانی) در حالی قتل سریالی تلقی می شوند که مصداق واقعی آن نیستند؛ در واقع، وقتی که تعریف نادرست و غیر علمی باشد، تحلیل و استنتاج هم غیر علمی خواهد بود. در مقاله حاضر، تعاریف مختلف از قتل سریالی و ارکان اختصاصی آن بیان شده و مورد بحث قرار گرفته و در نهایت تعریفی که به نظر جامع-تر می آمد ارائه شده است. در این تعریف سه رکن زمان، تعداد حداقلی قربانیان و انگیزه شخصی به عنوان عناصر تشکیل دهنده قتل سریالی بیان شده است. ایده مهمی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته این است که قتل سریالی، یک مفهوم روان شناختی است تا حقوقی؛ به همین روی چنانچه در تعریف و تمییز این پدیده به دنبال معیارهای صرف حقوقی باشیم، به تعریف دقیق و کارایی از قتل سریالی دست پیدا نخواهیم کرد. همچنین، به دلیل شباهت قتل سریالی با برخی از پدیده های مشابه (قتل دسته جمعی، قتل تفریحی) تفاوت های موجود بین آن ها به تفکیک تحلیل شده است. صرف تعداد متعدد قربانی و یا متوالی بودن قتل ها دلیل کافی بر اطلاق قتل سریالی نیست بلکه لازم است علاوه بر آن، قاتل شرایط انگیزشی و درونی ویژه ای داشته باشد که دلالت بر این کند که قتل ها زاییده نیاز ذهنی و درونی او بوده است.
کلید واژگان: قتل سریالی, قتل متعدد, قتل دسته جمعی, قتل تفریحی, فواصل زمانی, تعداد قربانیانSerial homicide has rarely been defined by lawyers and criminologists and is often analyzed as an aspect of violent crimes; criminal law has not defined it yet. The present study aims at presenting several different definitions of serial homicides and their specific basics; one comprehensive definition is finally given. Three elements of such definition are: time, the least number of victims, and personal motivation. What the present paper tries to emphasize is the fact that serial homicide is more of a psychological concept than a legal one, so to define such phenomenon one should not seek mere legal criteria, otherwise all aspects of it will not be clarified well. There are certain significant differences between serial homicide and other types of homicide which has been elaborated on in this study.Keywords: Serial homicide, Police, Time, Victims, Law, Psychology -
In this study we have examined the risk of death by homicide in Miami-Dade County and Broward County (BC); and examined the association between socioeconomic status and homicide while describing victim's typical characteristics such as age, gender, race/ethnicity, and type of injury.MethodsData was collected from the County's Medical Examiner's Offices, Census Bureau, and Federal Bureau of Investigation between 2004 and 2007.ResultsThere has been an increase in the risk of dying by homicide in the studied area; the homicide rate for the selected period was two times higher than the national average. Although Black Non-Hispanics count for 19% of the population of Miami-Dade County and 23% in Broward County, 56% and 53% of homicide victims are among this ethnic group in Miami-Dade County and Broward County respectively. Hispanics were more at risk of being a victim of homicide in 2007 than they were in 2004.ConclusionsA substantial proportion of the homicide victims were 22 years of age or younger.. In fact, the homicide victim's average age has been steadily decreasing in recent years. The drastic increase in the risk of death by gunshot among young Black non-Hispanic and Hispanic residents warrants cause for concern.
-
طرح مساله: در این مقاله تلاش شده تا با دیدی ژرفانگر بر یکی از مسایل اجتماعی ایران یعنی قتل (دگرکشی) تمرکز شده و عوامل و شرایط بروز آن مورد مطالعه قرار گیرد.روشدر این مطالعه از روشی نو بنام موردپژوهی چندگانه در تشریح و تبیین وضعیت و شخصیت افراد مرتکب قتل استفاده شده است.یافته هاسطح تولید فرصت های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و انتظارات جامعه و خانواده دارای یک رابطه سهمی به شکل U معکوس با قتل است. علاوه بر این، هر گونه افزایش در نیازهای مادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاثیری مستقیم بر ارتکاب قتل می گذارد. در نهایت، این متغیر احساس نابرابری است که به عنوان عامل تشدیدکننده و تسهیل کننده قتل، عمل می نماید.نتایجبه طور کلی این پژوهش نشان داد که نظریه کژرفتاری چلبی، نظریه ای جامع و قوی برای تبیین قتل در ایران است.
کلید واژگان: انتظارات, قتل, موردپژوهی چندگانه, نابرابری, نیازObjectivesThis article explains and articulates a social problem that is murder. Murder is a type of criminal homicide that is the unlawful killing of another human person with malice aforethought, as defined in Common Law countries. Homicide refers to the act of killing another human being that consist two kinds: Criminal homicide and Noncriminal homicide. Criminal homicide is a mala in se crime, and every legal system contains some form of prohibition or regulation of it. Noncriminal homicide is not always a crime. Sometimes the law allows homicide by allowing certain defenses to criminal charges. One of the most recognized is self defense, which provides that a person is entitled to commit homicide to protect his or her own life from a deadly attack. Here, attempted analysis homicide and study its causes by using depth method.MethodThe Multiple Case Study is method for study in this research that is one forms of case study. A case study is an empirical inquiry that investigates a contemporary phenomenon within its real-life context, especially when the boundaries between phenomenon and context are not clearly evident. Statistics society includes all of prisoners in Tehran prisons that indicted murder. However in this method there arent sampling in common form, but try to select modal type. This sample include four cases that one woman and three man. The level of analysis is micro and the unit of analysis is individual. In study with use tactics such construct validity, internal validity and external validity tested research design.FindingIn order to explanation of murder used Chalabi Deviance Theory. This theory begins definition of behavior. The behavior is function of four elements: opportunity, need, expectation and meaning. Whenever combination these elements shaped like below occurs deviance: 1) Level of opportunity is low or high, 2) Needs be high, 3) Social expectation from individual is high or low and so 4) Meaning be ambiguous and irrational. This research indicates relation between economic, political and cultural opportunities with murder is a parabola shape (Reverse U). Economic Opportunities (EO) include settlement, job, clothing and food. Political Opportunities (PO) contain safety, freedom and external control. Also Social Opportunities (SO) contains primary, secondary and community relationship. The role of economic opportunities than other variables is too significant and prominent. Moreover, any increase in material, political, social and cultural needs causes increase at murder. Also the relation between homicide and expectation of society and family is U reversing shape. Impression of inequality is an important factor in study that is cased easy at perpetration of murder.ResultHowever, this research display Chalabi Deviance Theory (CDT) is a comprehensive and useful theory at the study of deviances particularly murder, but must that distinct between cold murder and passion murder.Keywords: Inequality, Multiple Case Study, Murder, Needs, Social expectation -
International Journal of Medical Toxicology and Forensic Medicine, Volume:7 Issue: 2, Spring 2017, PP 89 -97BackgroundThe relationship between personality traits and criminal behavior has not been sufficiently investigated. This study was done to determine the personality traits in a group of criminals who have committed homicide.MethodsThis study was conducted to compare the personality traits in three groups of people in Tehran during 2014. The statistical population was examined 3 communities; first, forensic psychiatric patients; Second, people who accused homicide without psychiatric diagnosis; and, matched group (with no diagnosis and crime). The study sample included 121 males; they have been divided into 3 groups: psychiatric patients who have committed homicide (n=41), murderers without any major psychiatric disorder (n=40) and control group which includes non-committed and non-patient (n=40). The cases were evaluated by a short form of Neo questionnaire.ResultsThere was a significant difference between the groups in terms of personality traits, which included neurosis, extroversion, agreeableness and conscientiousness. The most significant difference was in extroversion and conscientiousness variables. Psychiatric patients committed homicide showed higher scores than those of non-patient and the control group. Psychiatric patients had lower scores in extroversion, agreeableness and conscientiousness characteristics in comparison with the other two groups.ConclusionPsychiatric patients who have committed homicide have more Irascible traits. Non-patient cases who committed homicide have a tendency to introspection and egocentrism and they are socially compatible in comparison with patient groups. These subjects are among dispassionate ones. The results of this study failed to demonstrate a significant difference between non-patient cases who have committed homicide and the control group.Keywords: Homicide, Murder, Psychiatric Disorders, Personality Traits
-
قتل، هولناک ترین جرم خشن، یک مسیله مهم اجتماعی است که می تواند تحت تاثیر شاخص های کلان اقتصادی باشد؛ اما در ایران به این موضوع کمتر توجه شده است. در این پژوهش کوشش شده است رابطه شاخص های اقتصادی مانند سرانه تولید ناخالص داخلی، مشارکت زنان در نیروی کار، بیکاری، تورم و ضریب نفوذ اینترنت با قتل بررسی شود. این پژوهش از نوع طولی است که به روش سری های زمانی انجام شده و طی آن رابطه شاخص های اقتصادی و قتل در دور ه 1397-1374 تحلیل شده است. برای بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای تحقیق، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در نرم افزار مایکروفیت استفاده شده است. براساس یافته های تحقیق، با بهبود شاخص های اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و ضریب نفوذ اینترنت، از میزان قتل کاسته شده است؛ اما با بهبود مشارکت زنان در نیروی کار میزان قتل افزایش پیدا کرده است. با استناد به یافته های تحقیق، نتیجه گیری می شود که قتل ها در ایران تحت تاثیر شاخص های اقتصادی کلان است؛ البته باید به این نکته نیز توجه داشت که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی وابسته به نفت و متاثر از تحریم های بین المللی است که بخشی از نوسان های شاخص های اقتصادی، تحت تاثیر تشدید یا تضعیف شدن آنهاست که در تحلیل های نهایی باید به آن توجه شود.
کلید واژگان: قتل, سرانه تولید ناخالص داخلی, مشارکت زنان در نیروی کار, بیکاری, تورم, ضریب نفوذ اینترنتIntroductionMore than 464,000 people are killed each year worldwide. Homicide as a violent crime occurs in all countries, regardless of political, religious, or economic background. It is considered as a major public health issue. In explaining homicide, some studies have examined this phenomenon at the macro level and tried to explain the relationship between economic indicators and homicide. As a result, 4 approaches have been developed. The first view is that by improving economic indicators, homicide rates decrease. The mechanism of this negative relationship involves the effect of economic development on reducing or eliminating deprivation. Economic deprivation causes anger, frustration, and aggression. By lowering the tolerance threshold, it paves the way for murder in the society. The second view is that by improving economic indicators, homicide rates increase. The mechanism of this positive relationship is that the improvement of economic indicators would lead to urbanization, which weakens social cohesion and control by increasing heterogeneity and inequality and thus, the homicide rate rises in the society. The third view is that by declining economic indicators, homicide rates increase. The mechanism of this positive relationship originates from Durkheim's idea, which states that in the context of economic recession, one's status is impaired and individuals have difficulty in matching their expectations and abilities. The last view is that by declining economic recession, homicide rates decrease. The mechanism of this negative relationship originates from Henry and Short's idea of how people interpret this situation. If they attribute their misery and deprivation to macroeconomics and its performance, the homicide rate will decrease, but if they attribute their feelings to themselves, the homicide rate will raise. Although Iran is considered as one of the low-rate countries in terms of homicide, the homicide rate has been fluctuated during the past three decades. Since there is no longitudinal study of the relationship between economic indicators and homicide in Iran, the key question of the present study was whether there was a relationship between economic indicators and homicide rates in Iran or not.
Materials and MethodsThis time-series study examined the relationship between economic indicators, including GDP per capita, inflation, unemployment, women's participation in labor force, and the internet penetration, and homicide rate during 1995-2018. The research data were collected from the Iranian Statistical Center, the Central Bank of Iran, the Iranian police, and the World Bank. To investigate the short-run and long-run relationship between the variables, Auto-Regressive Distributed Lag (ARDL) method was applied in Microfit 5 software.
Discussion of Results & ConclusionsBased on the results, the long-run relationship of economic indices and homicide rate showed that GDP per capita and the internet penetration negatively affected homicide and women's participation in labor force had a positive impact on it. Moreover, there was no significant relationship of unemployment and inflation with homicide. The negative relationship between GDP per capita, the internet penetration, and homicide obviously confirmed the first theoretical approach (the more improving the economic indicators were, the less homicide rates appeared). On the other hand, the positive relationship between women's participation in labor force and homicide clearly affirmed the second theoretical perspective (the more improving the economic indicators were, the more homicide rates occurred). In the end, the following two key limitations had to be considered: 1) Iran's economy is mainly a state economy that is dependent on oil export and affected by foreign sanctions. Thus, a part of fluctuations in the economic indicators during the period of 1995-2018 was influenced by intensifying or improving the above mentioned factors, which could not be controllable by the author ; 2) There were other variables for measuring economic indicators, to which the author did not have access. It is clear that they must be also tested in order to obtain a more obvious perspective on the relationship between economic indices and homicide rates.
Keywords: Homicide, GDP per capita, Women's Participation In Labor Force, unemployment, Inflation, Internet Penetration
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 250
- 2
-
علمی252
- 250
- 2
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.