فهرست مطالب
International Journal of Reproductive BioMedicine
Volume:13 Issue: 9, Sep 2015
- تاریخ انتشار: 1394/07/14
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 525-532مقدمه
آسیب DNA اسپرم یک عامل مهم در علت شناسی ناباروری مردانه است.
هدفهدف از انجام این مطالعه ارزیابی ارتباط استرس اکسیداتیو آسیب DNA بدنبال استرس اکسیداتیو با آسیب شناسی ناباروری مردانه بود.
مواد و روش هااین مطالعه 66 مرد بارور (25 نفر) و نابارور (41 نفر) که از نظر سن با هم تطابق داده شده بودند، مقایسه شدند. مالوندیالدهاید (MDA) منی, فسفولیپیدهیپراکسید از (PHP), سوپر اکسید دسموتاز (SOD), وضعیت کل آنتی اکسیدانی (TAS) و 8-هیدروکسی-2-داکسی گوانوزین (8-OHdG) با اسپکتروفوتومتری و الیزا سنجیده شدند و ارتباط بین آنها و پارامترهای منی نیز مورد مطالعه قرار گرفت.
نتایجدرصد سلولهای متحرک و آنهایی که از نظر مورفولوژی طبیعی بودند در مردان نابارور به طور معنی داری پایین تر بود (0/000 =p، 0/000 =p به ترتیب). سطوح MDA, PHP و OHdG-8 در منی بالاتر بود) p=0/000, p=0/000 و p=0/02 به ترتیب) در حالی که SOD و TAS به طور معنی داری در مردان نابارور پایین تر بودند (0/000 =p و 0/000 =p به ترتیب). پارامترهای اسپرم رابطه عکس با MDA,PHP و 8-OHdG و رابطه مستقیم با SOD و TAS نشان داند. ارتباط مستقیم بین 8-OHdG و MDA و PHP و معکوس با TAS و SOD نیز یافت شد.
نتیجه گیرینتایج پیشنهاد کرد که آسیب DNA اسپرم بدنبال استرس اکسیداتیو ممکن است اثر بسیار مهم در علت شناسی ناباروری داشته باشد. در نتیجه ارزیابی وضعیت اکسیداتیو سیستم های دفاع آنتی اکسیدانی و آسیب DNA به همراه پارامترهای اسپرم ممکن است ابزار مفیدی برای تشخیص و درمان ناباروری مردانه باشد.
کلیدواژگان: آسیب DNA، پراکسیداسیون لیپیدی، ناباروری با علل مردانه، استرس اکسیداتیو، کیفیت اسپرم -
صفحات 533-540مقدمه
استرس اکسیداتیو در محیط فولیکولی ممکن است بر قابلیت اووسیت تاثیر بگذارد و ویتامین های با خاصیت آنتی اکسیدانت ممکن است این اثرات را اصلاح کنند.
هدفهدف تحقیق حاضر ارزیابی اثرات دریافت ویتامین های A، C و E غذایی بر روی استرس اکسیداتیو محیط فولیکولی و سرانجام درمان های کمک باروری بود.
مواد و روش هادر این مطالعه آینده نگر مشاهده ای سطح دریافت ویتامن هایA ، C و E با استفاده از پرسشنامه معتبر بسامد غذایی و سطح مالون- دی آلدیید (MDA) و ظرفیت تام آنتی اکسیدانت (MDA) در مایع فولیکولی در 219 زن تحت درمان های کمک باروری ارزیابی شد. تعداد اووسیت، درصد اووسیت در مرحله متافاز دو، میزان لقاح و کیفیت رویان تعیین شد.
نتایجهمبستگی معنی داری بین سطح دریافت ویتامین ها و نشانگرهای استرس اکسیداتیو یافت نشد، اما میانگین سطح TAC در مایع فولیکولی در زنانی که بیش از 75 میلیگرم در روز یا بیشتر ویتامین C دریافت کرده بودند بیش از مایع فولیکولی زنانی بود که کمتر از این مقدار دریافت داشتند (p < 0.05). پارامتر های درمان های کمک باروری وابسته به سطح دریافت ویتامین E نبود، اما میزان رویان با کلیواژ سریع به شکل مثبت وابسته به سطح دریافت ویتامین A (p<0.05) و ویتامین C (p= 0.02) بود. همچنین درصد اووسیت در مرحله متافاز دو (p= 0.02) و میزان لقاح (p <0.05) با سطح دریافت ویتامین C در ارتباط بودند. ارتباط بین سطح TAC در مایع فولیکولی و نتایج درمان کمک باروری معنی دار نبود.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد دریافت ویتامین C به مقدار زیاد ممکن است با افزایش سطح TAC مایع فولیکولی و اصلاح قابلیت های اووسیت همراه شود، اما تاثیراین ویتامین به دنبال افزایش دفاع انتی اکسیدانتی محیط فولیکولی نیست.
کلیدواژگان: استرس اکسیداتیو، ویتامین A، ویتامین C، ویتامین E، کمک باروری، لقاح، کیفیت رویان -
صفحات 541-548مقدمه
فراوانی گلیکوزیدازها در مایع اپیدیدیمی و پلاسمای مایع منی ارتباط احتمالی آنها با فعالیت اسپرم را مطرح می کند. اگر چه هگزوزآمینیداز فعالترین گلیکوزیداز در مایع اپیدیدیمی، پلاسمای مایع منی و اسپرماتوزآ می باشد، گلوکوزیداز به عنوان یک علامت فعالیت اپیدیدیمی و آزوسپرمیا در نظر گرفته شده است.
هدفهدف از مطالعه حاضر، تشخیص فعالیت آنزیم Hex در پلاسمای منی نمونه هایی با اسپرموگرام طبیعی و غیرطبیعی و بررسی ارتباط آن با پارامترهای مایع منی می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، از پلاسمای مایع منی بیماران آزواسپرمیک، آستنوزوسپرمیک و نورموزوسپرمیک برای بررسی فعالیت آنزیم Hex، ایزوفرم HexA و گلوکوزیداز استفاده شد. علاوه بر این، سطح هگزوآمین، مشخص شد و مقدار Hex با آزمایش immunoblot و با آنتی بادی اختصاصی اندازه گیری شد. همچنین ارتباط بین فعالیت Hex و پارامترهای منی بررسی شد.
نتایجفعالیت Hex همانند گلوکوزیداز در نمونه های آزوسپرمیک بطور چشمگیری کاهش پیدا کرده بود (کاهش 44%, 49% و 60% به ترتیب در میزان کلی Hex، HexA و گلوکوزیداز). کاهش میزان Hex در بیماران آزوسپرمیک با آزمایش Western immunoblot تایید شد. یک ارتباط معکوس بین فعالیت Hex و سلولهای گرد موجود در نمونه های آزوسپرمیک، و همچنین یک ارتباط مستقیم بین فعالیت Hex و تحرک در نمونه های آستنوزوسپرمیک مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج پیشنهاد کرد که فعالیت Hex در نمونه های آزوسپرمیک کاهش داشت و این کاهش به علت میزان پایین آنزیم بود. ارتباط بین فعالیت Hex و پارامترهای منی در ارتباط با آسیب شناسی های خاص پیشنهاد کننده یک ارتباط ممکن بین این آنزیم با ظرفیت باروری است.
کلیدواژگان: گلوکوزیداز، پلاسمای منی، هگزوزآمینیداز، N-acetylglucosaminidase، آنالیز مایع منی -
صفحات 549-556مقدمه
ناباروری یکی ازمشکلات عمده ژنیکولوژیک است. سازمان بهداشت جهانی اعلام میکند که در سراسر جهان 80-50 میلیون زوج نابارور وجودارد.
هدفبر اساس شواهد فاکتورهای سبک زندگی بر سلامت باروری این پژوهش با هدف تعیین و مقایسه سبک زندگی زوجین بارور و نابارور شهرکرمانشاه در سال1392 طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی مقطعی تعداد 216 زوج بارور و نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری و 6 مرکز بهداشتی درمانی منتخب به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش اطلاعات دموگرافیک و مامایی و اطلاعات مربوط به سبک زندگی در ابعاد تغذیه، فعالیت فیزیکی، حمایت اجتماعی درک شده و مسئولیت پذیری سلامت و رفتارهای نادرست بهداشتی انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار کامپیوتری SPSS 19انجام شد و اطلاعات حاصل با استفاده از شاخص های آماری توصیفی، آزمون های independent t, chi-square and Generalized Estimating equation مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایجپژوهش نشان داد که از نظر وضعیت فعالیت فیزیکی و حمایت اجتماعی درک شده تفاوت آماری معنی داری میان زنان بارور و نابارور (86/1% در مقابل و 73/1% ، p=0/03) و همچنین مردان بارور و نابارور (87% در مقابل و 96/3% ،0/001>p) وجود داشت. از نظر وضعیت تغذیه تنها میان زنان بارور و نابارور و از نظر مسئولیت پذیری سلامت بهداشتی و رفتارهای نادرست تنها میان مردان بارور و نابارور تفاوت آماری معنی داری بدست آمد. در مقایسه سبک زندگی زوجین بارور و نابارور تنها از نظر وضعیت تغذیه تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیریاز آنجا که سبک زندگی یکی از عوامل مهم در سلامت تولیدمثلی محسوب میشود، تغییر سبک زندگی نامناسب در زوجین از طریق پاره ای از تلاش ها از جمله افزایش آگاهی، تغییر رفتار و ایجاد محیطی سالم در جامعه ضروری می باشد.
کلیدواژگان: سبک زندگی، زوجین بارور، زوجین نابارور، حمایت اجتماعی، تغذیه، فعالیت فیزیکی، رفتار بهداشتی -
صفحات 557-562مقدمه
آنالیز ترشحات اندومتر به عنوان یک روش غیرتهاجمی و نویدبخش در ارزیابی پذیرش اندومتر مطرح است.
هدفدر مطالعه حاضر به بررسی ارتباط مابین موفقیت لقاح آزمایشگاهی و سطح گروهی از سایتوکاین های موجود در ترشحات اندومتر شامل interleukin-1β (IL-1β) ، tumor necrosis factor (TNF-α)، interferon gamma-induced protein 10 (IP-10) وmonocyte chemoattractant protein (MCP) می پردازیم.
مواد و روش هادر یک مطالعه آینده نگر، 50 زن کاندید انجام لقاح آزمایشگاهی دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند. تمامی شرکت کنندگان پیش از انتقال جنین تحت آسپیراسیون محتویات اندومتر قرار گرفتند. سطح IL-1 β، IP-10، MCP و TNF-α با استفاده از کیت های استاندارد و به روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور تشخیص لانه گزینی و بارداری، بیماران اندازه گیری سطح سرمی human chorionic gonadotropin و ارزیابی سونوگرافیک در کلیه بیماران صورت پذیرفت.
نتایجپنج نمونه از مطالعه حذف گردید و در 9 زن (20%) تشخیص بارداری بالینی انجام شد که در همه موارد منجر به تولد نوزاد زنده گردید. تمامی 36 مورد دیگر (80%) در گروه بارداری ناموفق جای گرفتند. بررسی سطح سایتوکاین ها در ترشحات آسپیره شده نشان دهنده سطوح پایین تر IP-10، MCP و TNF-α در گروه با بارداری موفق در مقایسه با گروه با بارداری ناموفق بود (p-value به ترتیب: 0.005،0.001 و 0.007). اختلاف معنی داری مابین دو گروه در مقایسه سطحIL-1β مشاهده نگردید.(P-value = 0.614)
نتیجه گیریمطالعه ما نشان می دهد که سطوح پایین تر IP-10، MCP و TNF-α در ترشحات اندومتر با بهبود نسبی پذیرش اندومتر و ماحصل لقاح آزمایشگاهی همراه است. چنین ارتباطی در موردIL-1β مشاهده نگردید.
کلیدواژگان: سایتوکاین، لقاح آزمایشگاهی، پیامد، پذیرش اندومتر، لانه گزینی -
صفحات 563-570مقدمه
ناباروری به عنوان یک اختلال، در حدود 20-10 درصد از زوجها را تحت تاثیر قرار میدهد. نزدیک به 50 درصد از ناباروریها در میان زوجها به فاکتورهای مردانه مربوط میشوند. اغلب ناباروریها در مردان نیز به واسطهی حذفهای ناحیه ویژه از کروموزوم Y ایجاد میشوند.
هدفدر این مطالعه، فراوانی حذفها در ناحیه AZF و ارتباط آن با ناباوری و سن پدر افراد بیمار در جمعیت مردان ایرانی مورد بررسی قرار میگیرد.
مواد و روش هابه منظور بررسی حضور حذفهای ریز و جزیی در ناحیهی AZF، 100 مرد نابارور و 100 مرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. حذفهای AZFc، AZFb ،AZFa و حذفهای جزیی در ناحیهی AZF بررسی شدند. در انتها ارتباط میان سن پدر افراد با ناباروری مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایجهیچ حذفی از نوع AZFc، AZFb،AZFa در گروه کنترل مشاهده نشد. هفت بیمار از میان مردان نابارور دارای جهشهایی به شرح زیر میباشند: یک جهش AZFb، پنج جهش AZFc و یک جهش AZFab. جهش از نوع AZFc (gr/gr) در نه نفر از مردان نابارور (9/100 ،9٪) و یک نفر از مردان گروه کنترل (1/100 1%) مشاهده شد. به علاوه، جهش b2/b3 در پنج بیمار آزواسپرمی (5/100 ،5٪) و دو نفر از مردان گروه کنترل (2/100 ،2٪) شناسایی شد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه پیشنهاد میکند که فراوانی حذفهای ریز در ناحیه AZF از کروموزوم Y در افراد دارای نقصهای شدید اسپرماتوژنیک افزایش یافته و جهش gr/gr با نقصهای اسپرماتوژنیک در ارتباط میباشد. این مقاله مربوط به یک پایان نامه دانشجویی میباشد.
کلیدواژگان: کروموزوم Y، ناباروری مردان، حذف های ریز، فاکتور آزواسپرمی -
صفحات 571-576مقدمه
تاکنون مطالعات متعددی به بررسی ارتباط کورویید پلکسوس سیست جنینی و وجود آنومالیهای مادرزادی (خصوصا تریزومی18) پرداخته اند، اما مطالعات کمی در زمینه پیامد کوروییدپلکسوس سیست ایزوله (بدون سایر علایم سونوگرافی ناهنجاریها) صورت گرفته است.
هدفهدف از این مطالعه، تعیین پیامد رویت کورویید پلکسوس سیست جنینی ایزوله به هنگام سونوگرافی و اهمیت بالینی آن می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه یک پژوهش مقطعی توصیفی است که با استفاده از مدارک مراجعین سالهای 1389-1391 در پژوهشگاه رویان شهر تهران به انجام رسیده است. تعداد 6240 سونوگرافی پره ناتال غربالگری که در بخش تصویر برداری در طی این بازه زمانی انجام شده بود، بررسی گردید و 64 مورد کورویید پلکسوس سیست ایزوله تشخیص داده شد. تست های غربالگری سرم مادر، اکوکاردیوگرافی جنین و آمنیوسنتز در این موارد ارزیابی شدند. پیگیری تلفنی بمنظور اطلاع از نتایج سلامتی نوزادان انجام شد.
نتایج6240 مورد حاملگی ارزیابی شد و 64 مورد کورویید پلکسوس ارزیابی شد. نتایج دابل تست (30 مورد) تریپل تست (5 مورد) و اکوکاردیوگرافی جنین (24 مورد) همه نرمال بودند. نتایج تست چهارگانه در 29 مورد که کاریوتایپ طبیعی داشتند در 3 مورد غیر طبیعی گزارش شدند. چهار نمونه از طرح خارج شدند که 3 مورد به دلیل زایمان زودرس و 1 مورد به دلیل مرگ داخل رحمی (IUFD) بوده است و نتایج نشان داد که 60 جنین باقیمانده همه نرمال بودند و هیچ نوع آنومالی تا زمان تولد مشاهده نشد.
نتیجه گیریما میتوانیم نتیجه بگیریم که کورویید پلکسوس سیست منفرد، یک یافته خوش خیم بدون اهمیت بالینی میباشد.
کلیدواژگان: جنین، آنومالی، اولتراسونوگرافی -
صفحات 577-582مقدمه
ناباروری یک مشکل پزشکی و اجتماعی در حال افزایش است. اخیرا، IVF به یک درمان معمول و قابل دسترس برای طیف گسترده ای از این نشانه ها که نتایج متغیری دارند، تبدیل شده است. سلول های کشنده طبیعی به عنوان عوامل ایمنی در خصوص موفقیت یا عدم موفقیت تولیدمثلی شناخته شده اند.
هدفهدف از این مطالعه مقایسه درصد سلول های کشنده طبیعی CD-16 و CD-56 در خون محیطی و سطح سلول های کشنده طبیعی در زنان با IVF ناموفق در مقایسه با زنان با IVF موفق بود.
مواد و روش هاسطحCD56dim CD16+ و CD56bright CD16-در 50 زن نابارور تحت درمان با IVF به روش سایتومتری ارزیابی و بین موارد موفق و ناموفق IVF مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایجدر 68 درصد از زنان تحت مطالعه درمان IVF ناموفق بوده و 32% آنان IVF موفق داشتند. سطح CD56dim CD16+ در زنان با IVF ناموفق بطور معنی داری از زنان با IVF موفق بالاتر بود (0/0001p <). سطح CD56bright CD16- در زنان با IVF ناموفق با زنان دارای IVF موفق تفاوت معنی داری نداشت(0/28=p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که سطح CD56dim CD16+ با عدم حاملگی در زنان با IVF ناموفق در ارتباط بوده اما ارتباطی بین سطح CD56bright CD16- در زنان با IVF ناموفق با زنان دارای IVF موفق وجود نداشت. هرچند انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بزرگتر ضروری می باشد. پیشنهاد می شود گزینه های درمانی در زنان با IVF ناموفق مکرر با افزایش درصد CD56dim و سطح سلول های کشنده طبیعی در خون محیطی مورد توجه قرار گیرد.
کلیدواژگان: سلول کشنده طبیعی، لقاح آزمایشگاهی، ناباروری
-
Pages 525-532Background
Sperm DNA damage is an important factor in the etiology of male infertility.
ObjectiveThe aim of the study was to evaluate the association of oxidative stress induced sperm DNA damage with the pathogenesis of male infertility.
Materials And MethodsThe study comprised a total of 66 subjects, including fertile men (n=25) and infertile men (n=41) matched by age. Seminal malondialdehyde (MDA), phospholipid hydroperoxide (PHP), superoxide dismutase (SOD), total antioxidant status (TAS) and 8-hydroxy-2''-deoxy guanosine (8-OHdG) were estimated by spectrophotometric and ELISA based methods and the association with the sperm parameters was assessed.
ResultsThe percentages of motile and morphologically normal cells were significantly lower (p < 0.001, p <0.001, respectivly) in infertile men. Seminal levels of MDA, PHP and 8-OHdG were significantly higher (p < 0.001, p < 0.001, and p=0. 02, respectively) while the SOD and TAS were significantly lower (p=0. 0003, p< 0.001, respectively) in infertile men. Sperm parameters were negatively correlated with MDA, PHP and 8-OHdG while positively correlated with SOD and TAS. A positive correlation of 8-OHdG with MDA and PHP and a negative correlation with TAS and SOD were also found.
ConclusionThese results suggested that oxidative stress induced sperm DNA damage might have a critical effect on the etiology of infertility. Therefore, evaluation of oxidative status, antioxidant defense systems and DNA damage, together with sperm parameters might be a useful tool for diagnosis and treatment of male infertility.
Keywords: DNA damage, Lipid peroxidation, Male infertility, Oxidative stress, Sperm quality -
Pages 533-540Background
Oxidative stress (OS) in the follicular environment may affect on oocyte competence and antioxidant vitamins may modify its effects.
ObjectiveThis study was conducted to examine the effect of dietary intake of vitamin A, C and E on OS in follicular environment and assisted reproduction technology (ART) outcomes.
Materials And MethodsIn this obsevationalprospective study, the intake levels of vitamin A, C, and E were matured by validated food frequency questionnaire and Malondialdehyde and the total antioxidant capacity (TAC) levels of follicular fluid (FF) in 219 women undergoing ART were assessed. The number of retrieved oocytes, percentages of metaphase II MII) stage oocytes, fertilization rate, and embryo quality were also determined.
ResultsNo significant association was found between vitamins intake levels and OS biomarkers, but the mean of TAC level in FF among women who received vitamin C greater than 75 mg/d was higher than women with lower intakes (p<0.05). The ART parameters were not related to the vitamin E intake level, but the normal cleaved embryo rate was positively related to vitamin A (p<0.05) and vitamin C (p=0.02) intake levels. Also, the percentage of MII oocytes (p=0.02) and the fertilization rate (p<0.05) were related to the vitamin C intake level. The relation between the TAC level in FF and ART outcomes were not significant.
ConclusionCurrent results indicated that high dietary intake of vitamin C would be followed by increasing the TAC level in FF and improving the oocyte competence, but this effect of vitamin C is not dependent of increasing of antioxidant defense in follicular environment.
Keywords: Oxidative stress, Vitamin A, Vitamin C, Vitamin E Assisted reproduction, Fertilization, Embryo quality -
Pages 541-548Background
Glycosidases profusion in male reproductive fluids suggests a possible relationship with sperm function. Although Hexosaminidase (Hex) is the most active glycosidase in epididymal fluid and seminal plasma, as well as in spermatozoa, Glucosidase is considered a marker for epididymal function and azoospermia.
ObjectiveThe aim of this study was to determine Hex activity in seminal plasma from patients with normal and abnormal spermograms and analyze its correlation with seminal parameters.
Materials And MethodsIn this cross sectional study, seminal plasma from azoospermic, asthenozoospermic, teratozoospermic, and normozoospermic patients was analyzed for the activity of: total Hex, HexA isoform, and glucosidase. Besides, hexosamine levels were determined, and the amount of Hex was quantified by immunoblot with a specific antibody. Correlation of Hex activity with seminal parameters was also analyzed.
ResultsHex activity, like glucosidase, was significantly reduced in azoospermic samples (44, 49, and 60% reduction for total Hex, HexA and glucosidase, respectively). A reduced amount of Hex in azoospermic samples was confirmed by western immunoblot. Hex activity was negatively correlated with round cells in azoospermic samples and positively correlated with motility in asthenozoospermic ones.
ConclusionThe results suggested that Hex activity was reduced in azoospermic samples and this was due to a lower amount of enzyme. The correlation to seminal parameters related to particular pathologies suggests a possible relationship of Hex with fertilizing capacity.
Keywords: Glycosidases, Seminal plasma, Hexosaminidase, N, acetylglucosaminidase, Semen Analysis -
Pages 549-556Background
Infertility is a major reproductive health in gynecology. According to the world health organization, there are currently 50-80 million infertile couples in the world.
ObjectiveConsidering the critical effects of lifestyle on reproductive health, this study aimed to compare the lifestyle of fertile and infertile couples in Kermanshah during 2013.
Materials And MethodsThis research is a descriptive cross sectional study that was done on 216 fertile and infertile couples attending Infertility Center and six medical centers that were selected through the convenience sampling. Data were collected using a researcher-made questionnaire containing demographic and fertility-related information and also lifestyle items on nutrition, physical activity, perceived social support, responsibility for health, and inappropriate health behaviors. Descriptive statistics, logistic regression analysis, independent t, chi-square and Generalized Estimating equation were performed to analyze the data.
ResultsFertile and infertile women (86.1% and 73. 1% respectively, p= 0. 03) as well as fertile and infertile men were significantly different in terms of physical activity (87% and 96.3% p<0.001, respectively) and perceived social support (p<0.001). Moreover, there was a significant difference between fertile and infertile women in nutrition (p<0.001). Similar differences were observed in responsibility for health and inappropriate health behaviors between fertile and infertile men. However, all of the dimensions of lifestyle, except nutrition, were significantly different between fertile and infertile couples.
ConclusionAs lifestyle plays a crucial role in reproductive health, the inappropriate lifestyle of infertile couples has to be modified through effective measures such as awareness promotion, behavioral changes, and development of a healthy environment.
Keywords: Lifestyle, Fertile couples, Infertile couples, Social support, Nutrition, Physical activity, Health behaviors -
Pages 557-562Background
Endometrial secretion analysis is a non-invasive and promising method in evaluation of endometrial receptivity.
ObjectiveThe aim of the present study was to assess the relationship between the success rate of IVF procedures and some endometrial secretion cytokines, including interleukin-1β (IL-1β), tumor necrosis factor (TNF-α), interferon gamma-induced protein 10 (IP-10), and monocyte chemoattractant protein (MCP).
Materials And MethodsIn a prospective cohort study, 50 women selected for IVF met the study inclusion criteria. All the patients underwent endometrial secretion aspiration prior to embryo transfer. The level of IL-1β, TNF-α, IP-10 and MCP were analyzed by enzyme-linked immunosorbent assay method using special standard kits. To detect successful implantation and pregnancy patients underwent serum human chorionic gonadotropin measurements and ultrasound evaluation.
ResultsFive samples were excluded. Nine women (20%) had successful clinical pregnancies, which resulted in live birth. Other 36 women (80%) were classified as failed pregnancy. Comparison of cytokine levels showed lower concentrations of TNF-α, IP-10, and MCP in the group with successful clinical pregnancy compared to the group with failed pregnancy (p=0.007, 0.005 and 0.001, respectively). However, no significant difference was revealed in IL-1β levels between two groups (p=0.614).
ConclusionThe current study suggested that lower concentrations of TNF-α, IP-10, and MCP in endometrial secretions might be associated with improved endometrial receptivity and IVF outcome. Regarding IL-1β, no statistically significant differences were seen between the groups with and without successful pregnancy.
Keywords: Cytokine, In vitro fertilization, Outcome, Endometrium, Implantation -
Pages 563-570Background
Infertility is a health problem which affects about 10-20% of married couples. Male factor infertility is involved approximately 50% of infertile couples. Most of male infertility is regarding to deletions in the male-specific region of the Y chromosome.
ObjectiveIn this study, the occurrence of deletions in the AZF region and association between infertility and paternal age were investigated in Iranian men population.
Materials And MethodsTo assess the occurrence of Y chromosomal microdeletions and partial deletions of the AZF region, 100 infertile men and 100 controls with normal spermatogenesis were analyzed. AZFa, AZFb, AZFc and partial deletions within the AZFc region were analyzed using multiplex PCR method. Finally, the association between paternal age and male infertility was evaluated.
ResultsNo AZFa, AZFb or AZFc deletions were found in the control group. Seven infertile men had deletions as the following: one AZFb, five AZFc, and one AZFab. Partial deletions of AZFc (gr/gr) in 9 of the 100 infertile men (9/100, 9%) and 1 partial AZFc deletions (gr/gr) in the control group (1/100, 1%) were observed. In addition, five b2/b3 deletions in five azoospermic subjects (5/100, 5%) and 2 partial AZFc deletions (b2/b3) in the control group (2/100, 2%) were identified. Moreover, the risk of male infertility was influenced by the paternal age.
ConclusionThe results of this study suggested that the frequency of Y chromosome AZF microdeletions increased in subjects with severe spermatogenic failure and gr/gr deletion associated with spermatogenic failure.
Keywords: Y chromosome, Male infertility, Microdeletion, Azoospermia factor -
Pages 571-576Background
Several studies have assessed the correlation of fetal choroid plexus cyst (CPC) and the risk of congenital anomalies, but few ones have discussed isolated CPC (with no other abnormal sonographic finding).
ObjectiveThe aim of this study was to determine the outcome of isolated fetal choroid plexus cyst and to specify its clinical significance.
Materials And MethodsThis cross sectional study was carried out at Royan Institute in Tehran, Iran, between April 2009 and December 2012. All prenatal sonographies in this period of time were assessed using a computerized database and fetuses who had isolated CPC were recruited in the study. Sonography reports, mother serum screening test results, fetal echocardiography and amniocentesis were evaluated until birth. A follow-up phone call was made to all individuals to learn about the neonatal outcomes.
ResultsOverall, 6240 prenatal sonographies were performed in this setting during this period. Isolated CPC was detected in 64 fetuses. The results of double test (N=30), triple test (N=5) and fetal echocardiography (N =24) were normal. Quadruple test result showed 3 abnormal out of 29 cases that all had normal karyotypes. Four samples were dropped out due to premature rupture of membranes (N=3) and intrauterine fetal death (N=1). It was found that the outcomes of all remaining fetuses (N=60) were normal and no anomaly ones were seen until birth.
ConclusionIsolated CPC is a benign regressive condition with no clinical significance.
Keywords: Fetus, Anomaly, Ultrasonography -
Pages 577-582Background
Infertility is an increasing medical and social problem. In vitro fertilization (IVF) has become a common and accessible treatment for a wide variety of indications that have variable outcomes. Natural killer (NK) cells have been identified as relevant immunological factors involved in reproductive success or failure.
ObjectiveThe aim of this study was to compare the percentage of peripheral blood CD56+ (CD56dim and CD56bright) cells and the level of NK cell in patients with IVF failure with those of successful IVF control women.
Materials And MethodsWe assessed the level of CD56dim CD16+ and CD56bright CD16- cells in 50 women under IVF treatment and compared between successful IVF and IVF failure with the flowcytometry technique.
ResultsOf studied women, 68% did not response to IVF therapy and 32% had successful IVF, the level of CD56dim CD16+ cells in women with IVF failure was significantly higher than successful IVF (p<0.0001) but the level of CD56bright CD16- cells was not significantly different between women with IVF failure and successful IVF (p=0.28).
ConclusionThe results of present study demonstrated that the level of NK cells as a risk factor is associated with pregnancy loss in women with IVF failure. However, number of sample in this study is low and further studies with more sample size are needed to be done. We suggest considering treatment option for women undergoing repeated IVF failure with increased percentage of CD56dim cells and the level of peripheral blood NK cell.
Keywords: Natural killer cells, In vitro fertilization, Infertility