فهرست مطالب

پژوهشنامه ادیان
سال هفتم شماره 1 (پیاپی 13، بهار و تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1391/11/22
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علی اشرف امامی صفحات 1-22
    در سوره قلم، آیات 42-43 یکی از ویژگ ی های قیامت با تعبیر «یوم یکشف عن ساق» به تصویرکشیده شده، که کنایه از رفع حجاب عزت است و در پی آن ذلت بندگان با فرمان عمومی برای سجده به نمایش گذاشته میشود. در این جستار با بهره گیری از مبانی عرفانی و تفاسیر روایی شیعه به چهار پرسش مطرح شده درباره این فراخوان پاسخ داده شده است: عمومی بودن این فراخوان، فایده و حکمت سجده در قیامت، عدم استطاعت مشرکان، و سجده در پیشگاه چه کسی؟ نگارنده با ابن عربی بر مبنای آن پرداخته شده است و نیز «اله المعتقد» که نظریه - «حدیث تحول» استفاده از را با تجلی حق در صورت «کشف عن ساق» احادیثی که فریقین ذیل این آیه ذکر کرده اند- تعبیرانسان کامل مرتبط دانسته است. بر طبق حدیث تحول، خداوند در قیامت متناسب با صور اعتقادی تجلی میکند و در قیامت همگان حق را با صورت معهود در دنیاشان می شناسند. اما قیامت عرصهجداسازی اهل توحید از غیر است. از اینرو، تجلی خاصی لازم است که با آن اهل توحید به سجده در روایات شیعه محل اجتماع «ساق العرش» میافتند و دیگران نمیتوانند. با توجه به اینکه تعبیر نور توحید و نور محمدی دانسته شده و برخی روایات کشف ساق را به ولایت امامان (ع) تاویل را که در حدیث صحیح بخاری آمده «یکشف ربنا عن ساقه» کردهاند با این ملاک میتوان تعبیر متشابه دانست و به ظهور ولایت کلیه تاویل کرد و در نهایت سجده در برابر این حقیقت در قیامت مشابه سجده ملائکه در برابر آدم خواهد شد.
    کلیدواژگان: آدم، انسان کامل، حدیث تحول، ساق، سجده، عرش، ولایت، قیامت
  • پریا الیاسی صفحات 23-39
    بهکتی به معنی «ستایش عاشقانه» از اصطلاحات مهم در دو مذهب عمده هندویی (ویشنویی و شیوایی) است. هندشناسان اولیه بهکتی را احساس و عاطفه لجام گسیخته و مهارناپذیری می دانستند که در تقابل با جنانه (معرفت) یا شناخت عقلانی خداوند قرار داشته است، اما علمای هندو هم چون شنکره و رامانوجه هرگز جنانه و بهکتی را منفصل از یکدیگر تصور نکرده اند، بلکه این دو را همواره مکمل یکدیگر دانسته اند. تنها تفاوت دیدگاه آنان نسبت به بهکتی در موضوعی است که بهکتی بر آن حمل میشود؛ در واقع، شنکره معتقد به نیرگونه بهکتی (بهکتی تنزیهی) بود و رامانوجه به سگونه بهکتی (بهکتی تشبیهی) باور داشت.
    کلیدواژگان: بهکتی، جنانه، سگونه بهکتی، نیرگونه بهکتی، بهگودگیت
  • علی بادامی صفحات 41-63
    این نوشتار ناظر به معرفی پدران صحرا، اندیشه ها، آموزه ها و ویژگی های عرفانی آنان است. در عرفان مسیحی تعدادی از پدران همانند آنتونی کبیر، پاخامیوس قدیس، یوحنا کاسین، ماکاریوس قدیس، اریجن، شمعون و… به عنوان نمایندگان واقعی رهبانیت به شمار م یروند به گونه ای که شرح حال و اقوال آنان دائر مدار عرفان مسیحی بوده و هست. از بین آنان آنتونی به عنوان بانی رهبانیت شرق در تعالیم خود تاکید ویژه ای بر گنوسیس (شناخت) داشت و از پاخامیوس قدیس به عنوان تدوین کننده قوانین رهبانیت یاد م یشود. از ویژگی های عرفان پدران صحرا قداست مفهوم صحرا در ادبیات آنان و توجه ویژه شان به ریاضت، فقر، و طاعت است آن ها مهمترین راه های کنترل نفس را روزه گرفتن، نیایش و دعا مهما ننوازی و تواضع می دانستند، افزون بر این از دیگر صفات عرفان پدران صحرا می توان به محبت، توکل، پارسایی، عشق به فقرا، عشق به مسیح، صبور بودن، قرائت کتاب مقد ، س اعتقاد به تثلیث و مهار خشم اشاره کرد.
    کلیدواژگان: پدران صحرا، عرفان، آنتونی کبیر، پاخامیوس قدیس
  • اعظم پرچم، مهدی حبیب اللهی صفحات 65-89
    اخلاق یهودی یکی از قدیمی ترین سنت های اخلاق دینی است که تاثیر زیادی بر مکاتب اخلاقی بعد از خود داشته و از همی نرو توجه پژوهشگران این حوزه را به خود جلب کرده است. با این حال، خاستگاه اولیه و اصلی اخلاق یهودیت، یعنی عهد عتیق با بی مهری و بی توجهی محققان و اندیشمندان مواجه شده و درباره این موضوع کم ترین آثار علمی پدید آمده است. هر چند که کتاب مقدس یک اثر اخلاقی به حساب نمی آید و تعالیم اخلاقی بخش مستقل و مشخصی از آن را به خود اختصاص نمی دهد ولی به هر حال با تحلیل گزاره های فقهی، موعظه ای و روایی آن می توان تعالیم اخلاقی زیادی از آن استخراج کرد. در این نوشتار سعی شده است نمایی کلی از جلوه های اخلاق عهد عتیق ویژگی ها آسیب ها و تعالیم اخلاقی این کتاب به تصویر کشیده شود و بعضی از آموزه های اخلاقی و تربیتی موجود در این کتاب و برخی تقسیمات ممکن در مورد پیام های اخلاقی آن بازگو گردد.
    کلیدواژگان: اخلاق، یهودیت، عهد عتیق، تورات
  • حسین حیدری، خدیجه کاردوست فینی صفحات 91-122
    خشیت از خداوند یا عالم غیب و شفقت نسبت به خلق دو عنصر مشترک همه ادیان بزرگ است که هردوی آن ها به رها شدن از خودخواهی و خودشیفتگی آدمیان م یانجامد. عهد عتیق مجموعه ای است که تحولات اندیشه دینی قوم یهود و برخی از تمدن های حاکم و مجاور آنان را در طول حدود 1500 سال پیش از میلاد مسیح نشان میدهد. این مقاله در جستجوی تبیین و تحلیل آموزه فقهی و اخلاقی احسان (نیکاندیشی و نیکوکاری) در 39 بخش عهد عتیق است و مصادیق آن را - از قبیل احسان به والدین، احسان به سالمندان و بیوهزنان، کارگران، بردگان و… - بررسی و گزارش می کند. همچنین می کوشد به احکام و مقررات فقهی مربوط به آن -از قبیل پرداخت عشریه، رها کردن محصولات و اراضی در سال هفتم برای نیازمندان، بخشیدن همه قرض ها در سال هفتم و… – نیز بپردازد. افزون بر این، در این مقاله می بنیم که آموزه برگزیدگی قوم و سرزمین یهود در کتاب مقدس به نژادپرستی و تبعیض نژادی نسبت به بیگانگان منتهی نمی گردد.
    کلیدواژگان: نیکوکاری، برگزیدگی یهود، عهد عتیق، یهودیت، اخلاق یهودی
  • محمد حسن رازنهان، محمد بیطرفان، تقی شیردل صفحات 123-146
    اصول اعتقادی بکتاشیان بر سه پایه استوار شده است: آموزه های صوفیانه مبتنی بر تاویل و مسامحه، تعالیم شیعیانه مبتنی بر حب علی (ع) و اهل بیت و بهره گیری از آموزه های دیگر ادیان، به ویژه تثلیث مسیحی. یافته های پژوهش حاکی از این است که پژوهشگران حوزه تاریخ تصوف و جغرافیای فکری آسیای صغیر، برداشت ها و تاویلات گوناگونی از سیر طریقت بکتاشیه به دست می دهند، که در پاره ای از مواقع تصویر مبهمی را از گذار تاریخی این فرقه ترسیم می کند. در واقع، دگردیسی مبنای اعتقادی طریقت بکتاشیه حاصل ساختار جغرافیای طبیعی و سیاسی، تساهل و تسامح فکری و نیز شکل گیری و عملکرد مکاتب فکری بعضا غالیانه آسیای صغیر بود. از این رو، تاثیر طریقه های صوفیه و همچنین آموزه های شمنیسم، دین بودایی و مسیحیت در طریقت بکتاشیه، به جامعه ناهمگون نژادی، فرهنگی و دینی آسیای صغیر باز می گردد. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مبانی اعتقادی فرقه بکتاشیه، با تاکید بر تاثیرات جامعه دینی آسیای صغیر بر این فرقه است.
    کلیدواژگان: طریقت بکتاشیه، تشیع، غالی گری، مسیحیت، آناطولی
  • محمد جواد شمس صفحات 147-170
    بایزید بسطامی از بزرگ ترین و پرآوازه ترین عارفان سده دوم و سوم هجری است، که بیشتر تذکره نویسان و نویسندگان صوفی و همچنین بسیاری از عالمان شیعی بر ارتباط او با امام جعفر صادق (ع) تاکید کرده و گفته اند که او مدتی سقای آن حضرت (ع) بود؛ با این همه برخی از محققان معاصر از لحاظ تاریخی درباره این ارتباط تردید کرده اند. اما با توجه به این که در سده های نخستین-سده های دوم تا چهار مه افراد متعددی با کنیه بایزید و نام طیفور وجود داشته اند که ظاهرا همگان از خاندان او بوده اند؛ چنین می نماید که اقوال و نظریات آنان و شرح احوالشان درهم آمیخته باشد. در حالی که برخی از اقران بایزید، از جمله ابراهیم ستنبه، در سده دوم می زیسته اند، و برادرزاده بایزید، ابوموسی، نیز که در حدود نیمه سده سوم فوت کرده، هنگام وفات بایزید، بیست و دو ساله بوده است؛ افزون برآن، برخی تعالیم و سخنان بایزید نیز برگرفته شده و یا شبیه تعالیم ائمه اطهار (ع) ، مخصوصا امام جعفر صادق (ع) ، است.
    کلیدواژگان: بایزید، امام جعفرصادق (ع)، طیفور، تصوف، تشیع