فهرست مطالب

اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی - پیاپی 38 (تابستان 1395)

فصلنامه اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی
پیاپی 38 (تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/05/11
  • تعداد عناوین: 17
|
  • علی تدین *، صدیقه بهشتی صفحات 283-296
    یکی از نیازهای مهم در برنامه ریزی زراعی ارزیابی سیستم های مختلف تغذیه ای گیاه است. با اعمال روش صحیح تغذیه گیاه می توان ضمن حفظ محیط زیست، کارایی نهاده ها را نیز افزایش داد. به منظور بررسی اثر محلول پاشی کودهای آلی و ریز مغذی بر برخی خصوصیات گیاه روغنی دان سیاه، آزمایشی به صورت بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد در سال زراعی 93-1392 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل شاهد (عدم مصرف کود)، سه سطح اسید هیومیک (1، 3 و 6 لیتر در هکتار)، آهن (4 در هزار) و روی (4 در هزار) بودند. در این آزمایش صفات ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت و درصد و عملکرد روغن و پروتئین مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد محلول پاشی این مواد افزایش معنی دار کلیه صفات مورد بررسی را در پی داشت. عملکرد روغن با افزایش 63 و 53 درصدی به ترتیب با کاربرد 6 لیتر اسید هیومیک و روی نسبت به کاربرد 1 لیتر در هکتار مشاهده شد که برآیند افزایش عملکرد و افزایش درصد روغن می باشد. ضمنا بیشترین درصد پروتئین در تیمار 6 لیتر در هکتار مشاهده گردید. بیشترین پاسخ صفات ابتدا به کاربرد 6 لیتر در هکتار اسید هیومیک و سپس با محلول پاشی روی حاصل شد که بیانگر محدودیت جذب و احتمالا کمبود این عناصر در خاک مورد آزمایش است.
    کلیدواژگان: دان سیاه، شاخص برداشت، عملکرد روغن، عناصر پر و کم مصرف، کود زیستی
  • محمد خیرخواه، فاطمه محمدخانی، علیرضا دادخواه، محمود قربانزاده نقاب صفحات 297-310
    اهلی سازی، کاشت و تولید انبوه موسیر برای جلوگیری از کاهش ذخایر ژنتیکی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این آزمایش با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف کود فسفره و تراکم های کاشت بر گیاه دارویی و صنعتی موسیر به صورت فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه دانشکده کشاورزی مجتمع آموزش عالی شیروان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح کود فسفره (صفر، 150، 250، 350 کیلو گرم در هکتار) از منبع سوپرفسفات تریپل و سه سطح تراکم (20، 30، 40 بوته در مترمربع) بودند. نتایج آزمایش نشان داد با افزایش سطوح مختلف کود فسفره وزن، قطر، عملکرد تر و خشک پیازهای مادری به طور معنی داری افزایش یافتند اما با بالا رفتن تراکم از وزن، قطر، عملکرد تر و خشک پیازهای مادری کاسته شدند. همچنین، اثر متقابل فسفر و تراکم تاثیر معنی داری بر وزن، قطر، عملکرد تر و خشک پیازهای مادری و شاخص های رشدی مورد ارزیابی شامل شاخص سطح برگ، نسبت سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و بازده آسیمیلاسیون خالص داشتند. بر اساس نتایج این آزمایش می توان نتیجه گرفت که موسیر نسبت به استفاده از عناصر غذایی پرمصرف مانند فسفر عکس العمل نشان می دهد.
    کلیدواژگان: تراکم، شاخص های رشد، فسفر، موسیر
  • میلاد جوادی، هاشم امین پناه* صفحات 311-326
    کشت گیاهان زمستانه خانواده بقولات در تناوب با برنج و استفاده از باکتری های محرک رشد گیاه می توانند راه کار مناسبی در جهت افزایش پایداری تولید در مزارع برنج باشند. به منظور بررسی اثر باکتری آزوسپریلوم لیپوفروم، محصول قبلی و مقدار نیتروژن بر رشد و عملکرد رقم شیرودی برنج، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات برنج تنکابن، استان مازندران، در سال 1393 انجام شد. گیاهان قبلی شبدر برسیم، باقلا و آیش به عنوان عوامل اصلی و دو سطح از مصرف باکتری آزوسپریلوم (تلقیح و عدم تلقیح) و سه سطح مقدار از کود نیتروژنه توصیه شده (50، 75 و 100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) به عنوان عوامل فرعی به صورت فاکتوریل در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که عملکرد برنج در صورت کاشت آن پس از شبدر برسیم حدود سه درصد بیشتر از عملکرد برنج در صورت کاشت آن پس از آیش بود. در مقابل، عملکرد شلتوک در صورت کاشت آن پس از باقلا حدود 16 درصد کمتر از عملکرد شلتوک در صورت کاشت آن پس از آیش بود. کاربرد باکتری آزوسپریلوم سبب افزایش عملکرد شلتوک به میزان 14 درصد گردید. با افزایش مصرف نیتروژن از 50 به 75 کیلوگرم در هکتار، عملکرد شلتوک به میزان 11 درصد افزایش یافت، در حالی که مصرف بیشتر نیتروژن اثر معنی داری بر عملکرد شلتوک نداشت. با توجه به نتایج این آزمایش، کاربرد باکتری آزوسپریلوم به همراه مصرف 75 درصد از مقدار نیتروژن توصیه شده جهت دست یابی به حداکثر عملکرد برنج رقم شیرودی در تنکابن می تواند مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: باکتری های محرک رشد، تثبیت بیولوژیکی نیتروژن، تغذیه معدنی برنج، تناوب بقولات، برنج
  • تهمینه میرعرب، عیسی پیری، ابوالفضل توسلی، مهدی باباییان* صفحات 327-338
    به منظور بررسی اثر کود گاوی، کمپوست و ورمی کمپوست بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد اسانس ریحان در منطقه سیستان، آزمایشی به صورت گلدانی و در قالب طرح کاملا تصادفی، با سه تکرار در سال 1392 در گلخانه ای واقع در شهر زابل اجرا گردید. تیمارهای کود آلی مورد آزمایش شامل : F1= شاهد (عدم مصرف کود) 20 %F2= حجمی ورمی کمپوست، 40%= F3حجمی ورمی کمپوست، 20 % F4= حجمی کمپوست،40%F5 = حجمی کمپوست، 20%= F6 حجمی کود گاوی و 40%= F7حجمی کود گاوی می باشند. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از کود های آلی به طور معنی داری باعث بهبود خصوصیات کمی و کیفی ریحان می شود. تیمار های کود آلی تاثیر معنی داری بر اغلب صفات مورد اندازه گیری داشتند و کلیه صفات مورد بررسی را در مقایسه با شاهد افزایش دادند. به طوری که، بیشترین مقادیر صفات اندازه گیری شده، به جز وزن هزار دانه، در ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد دانه در بوته، وزن خشک، درصد و عملکرد اسانس تحت تاثیر تیمار 40% ورمی کمپوست و کمترین آنها در تیمار شاهد حاصل گردیدند. همچنین، نتایج به دست آمده نشان داد که افزایش مقدار کود مصرفی از 20 درصد به 40 درصد برای هر یک از کود های ورمی کمپوست، کمپوست و کود گاوی موجب افزایش ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد دانه در بوته، وزن خشک و درصد اسانس شد. به طورکلی، کاربرد کود های آلی در مقایسه با عدم مصرف آنها منجر به حصول عملکرد کمی و کیفی مطلوبی در گیاه ریحان گردید که نشان می دهد که کاربرد آنها در راستای نیل به اهداف کشاورزی پایدار می باشد.
    کلیدواژگان: اسانس، ریحان، کمپوست، کود گاوی، ورمی کمپوست
  • شهاب خاقانی* صفحات 339-352
    امروزه کمبود عناصر ریزمغذی در تغذیه انسان سبب بروز مشکلات فراوان از جمله سو تغذیه می شود. یکی از برنامه های مهم متخصصان تغذیه افزایش میزان این عناصر در بخش های خوراکی گیاهان می باشد. به منظور تعیین تاثیر قارچ مایکوریزا و ریزمغذی ها بر صفات ریشه جو، تحقیقی در پاییز سال 1392 در شهرستان کرج به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار روی گیاه جو رقم بهمن اجرا شد. تیمارها شامل دو سطح قارچ، بدون مصرف، و خاک مصرف گونه intraradices Glomus به میزان 10 کیلوگرم در هکتار به صورت در کنار بذر، سه سطح آهن، بدون مصرف، مصرف 2.5 و 5 کیلوگرم در هکتار از منبع آهن سکوسترین 138 با بنیان Fe-EDDHA و سه سطح روی شاهد، مصرف 25 و 50 کیلوگرم در هکتار سولفات روی بودند. مقایسه میانگین های اثر ساده قارچ مایکوریزا روی صفت های طول کل ریشه، تراکم طول ریشه ها، طول مخصوص ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه و عملکرد دانه نشان داد که این صفات تحت تیمار قارچ به ترتیب به میزان 900.6 سانتی متر، 0.52 سانتی متر بر سانتی متر مکعب، 1738.1سانتی متر بر گرم، 5.41 درصد و 1 تن در هکتار افزایش نشان داده اند. مقایسه میانگین های اثر متقابل سه گانه قارچ مایکوریزا، روی و آهن نشان داد که تیمار مصرف قارچ مایکوریزا، 5 کیلوگرم آهن و عدم مصرف روی بالاترین میزان وزن خشک ریشه را به میزان 2.81 گرم دارا می باشد.
    کلیدواژگان: آهن، جو، روی، صفات ریشه، غنی سازی، قارچ مایکوریزا
  • سجاد نصیری*، سهراب محمودی، محمدعلی بهدانی، علیرضا صمدزاده صفحات 353-370
    به منظور بررسی تاثیر مصرف کودهای دامی، شیمیایی و تلفیقی بر عملکرد و برخی شاخص های فیزیولوژیکی ارقام مختلف گوجه فرنگی، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند در سال زراعی 1393 انجام شد. در این آزمایش از سه نوع کود دامی، شیمیایی و تلفیقی به عنوان عامل اصلی و سه رقم اوربانا، سوپر چیف و سوپر مجار به عنوان عامل فرعی استفاده شدند. شاخص های رشد مورد بررسی شامل شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و سرعت ماده سازی خالص بودند و نمونه ها پس از استقرار گیاه، هر 10روز یک بار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثرات کود و رقم بر این شاخص ها معنی دار شدند. بیشترین (3.56) و کمترین (3) شاخص سطح برگ به ترتیب به تیمار کود شیمیایی و کود دامی تعلق داشتند. همچنین، رقم اوربانا نیز با میزان LAI برابر (4) بیشترین و رقم سوپر چیف با LAI برابر (2.78) کمترین شاخص سطح برگ را به خود اختصاص دادند. در این آزمایش، بیشترین سرعت رشد محصول (CGR) در اثر استفاده از تیمارهای کود تلفیقی در رقم اوربانا و کمترین آن در اثر کود دامی در رقم سوپر چیف مشاهده شدند. همچنین، گیاهان تحت تیمار کود شیمیایی بالاترین سرعت رشد نسبی را تولید کردند و گیاهان با تیمارهای کود تلفیقی و کود دامی بعد از آن قرار گرفتند. در انتهای فصل رشد بیشترین عملکرد مربوط به مصرف کود شیمیایی و پس از آن تلفیقی بودند. این آزمایش می تواند در جهت نقش کودهای آلی در تولید مواد غذایی با کمیت و کیفیت مطلوب مورد استفاده کشاورزان این منطقه و سایر مناطق مشابه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: شاخص سطح برگ، کود آلی، کود شیمیایی، مصرف تلفیقی کود دامی و شیمیایی، ماده سازی خالص
  • الناز فرج زاده معماری تبریزی*، مهرداد یارنیا، وحید احمدزاده، نوشین فرج زاده معماری تبریزی صفحات 371-384
    کاربرد کودهای شیمیایی در دهه های اخیر منجر به افزایش عملکرد گیاهان زراعی شده است. اما، کاربرد آنها در دراز مدت با اثرات زیان باری بر محیط زیست و حتی عملکرد گیاهان همراه می باشد. از این رو تحقیقات به سمت استفاده از کود های زیستی به جای کودهای شیمیایی سوق داده شده است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر کود های زیستی نیتروژنه (نیتروکارا، نیتروکسین، ترکیب نیتروکارا+ نیتروکسین و شاهد)، کودهای زیستی فسفره (فسفره بارور2، بیوفسفر، ترکیب فسفره بارور2+ بیوفسفر و شاهد) بر رشد و عملکرد جو می باشد. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان داد که کاربرد کودهای زیستی فسفره و نیتروژنه اثر معنی داری بر صفات ارتفاع، وزن خشک بوته، تعداد پنجه و سنبلچه در واحد سطح، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، تعداد دانه در بوته، شاخص سطح برگ و شاخص کلروفیل برگ داشتند. بر اساس نتایج حاصل، کاربرد نیتروکارا، نیتروکسین و ترکیب این دو کود به ترتیب افزایش 100، 86 و 110 درصدی را در عملکرد دانه باعث شدند. با کاربرد کودهای زیستی فسفره نیز بیشترین میزان افزایش عملکرد دانه جو مربوط به کاربرد بیوفسفر بود. این تیمار توانست عملکرد دانه را به میزان 50 درصد افزایش دهد.
    کلیدواژگان: جو، کود زیستی فسفره، کود زیستی نیتروژنه، عملکرد دانه
  • علیرضا پیرزاد *، مهدی جبارزاده صفحات 385-400
    برای بررسی اثر محلول پاشی ذرات نانوپتاسیم بر تنظیم کننده های اسمزی، رنگیزه های فتوسنتزی، مجموع کارتنوئیدها و عناصر غذایی بخش هوایی سالیکورنیای اروپایی، یک آزمایش فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سال 1391 در زمین های اطراف دریاچه ارومیه در سه تکرار انجام شد. عوامل آزمایش شامل غلظت های محلول پاشی در 5 سطح (صفر، 1، 2، 3 و 4 در هزار نانوذرات پتاسیم) و تعداد دفعات محلول پاشی در 3 سطح (یک، دو و سه بار محلول پاشی) اعمال شدند. اثرمتقابل بین تعداد دفعات محلول پاشی و غلظت نانوذرات پتاسیم بر پرولین، قند محلول، کلروفیل کل، کلروفیل a و b، مجموع کارتنوئیدها (گزانتوفیل و کاروتن) و عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و سدیم) بخش هوایی معنی دار شد. بیشترین مقادیر پرولین (1.84 میلی گرم در گرم ماده خشک) در یک نوبت محلول پاشی 4 در هزار، قند محلول (66.9 میلی گرم در گرم ماده خشک) در سه بار محلول پاشی با غلظت 2 در هزار، کلروفیل کل (26.23 میلی گرم برگرم وزن تر) و کلروفیل b ( م 22.85 میلی گرم برگرم وزن تر) در دو بار محلول پاشی، و کلروفیل a ( م 9.93 میلی گرم برگرم وزن تر) در سه بار محلول پاشی 4 در هزار نانوذرات پتاسیم به دست آمدند. بیشترین مقدار نیتروژن (0.95 درصد) و فسفر بخش هوایی (2.99 گرم در کیلوگرم ماده خشک) مربوط به سه نوبت محلول پاشی بود. در حالی که بالاترین مقادیر پتاسیم (65.08 گرم در کیلوگرم ماده خشک) و سدیم (403 گرم در کیلوگرم ماده خشک) در دو نوبت، و بالاترین انباشت کلسیم (29.23 گرم در کیلوگرم ماده خشک) درسه نوبت محلول پاشی با غلظت چهار در هزار پتاسیم مشاهده شدند. با وجود تجمع زیاد اسمولیت ها در محلول پاشی پتاسیم، از نظر عناصر غذایی سطوح مختلف محلول پاشی دارای برتری معنی داری نسبت به هم نبودند.
    کلیدواژگان: اسمولیت، سالیکورنیای اروپایی، عناصر غذایی، کارتنوئید، کلروفیل، نانوپتاسیم
  • منوچهر فرضی، خشنود علیزاده *، موسی ارشد صفحات 401-412
    بالنگوی شهری گیاهی یک ساله، علفی و متحمل به خشکی از تیره نعناع است که برای استفاده از بذر آن کشت می شود. در این پژوهش تنوع 12 توده بالنگوی شهری انتخابی از مناطق مختلف کشور با استفاده از صفات مورفولوژیک و برخی شاخص های تحمل به خشکی مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش مزرعه ای در بهار 1392 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی اجرا گردید. تجزیه مرکب برای عملکرد دانه نشان داد که اختلاف بسیار معنی داری در بین محیط های اجرای آزمایش وجود داشت. میانگین های عملکرد دانه در شرایط آبیاری تکمیلی 730 تا 1380 کیلوگرم در هکتار و در شرایط دیم 360 تا 680 کیلوگرم در هکتار برآورد شدند. توده های کلیبر و نظرلو از لحاظ تمامی شاخص های متحمل به خشکی برتر بودند و در گروه بندی خوشه ای، گروه های ایجاد شده در سه خوشه کاملا متمایز قرار گرفتند. بر اساس تجزیه همبستگی در شرایط آبیاری تکمیلی صفت ارتفاع بوته و تعداد روز تا گلدهی بیشترین ضریب همبستگی را با عملکرد دانه نشان دادند و در شرایط دیم تعداد شاخه اصلی بیشترین ضریب همبستگی را با عملکرد دانه داشت.
    کلیدواژگان: بزرک سیاه، خصوصیات بالنگو، مقاومت به خشکی، تنش خشکی
  • رضا شهریاری* صفحات 413-430
    تنوع ژنتیکی برخی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گندم نان در 42 ژنوتیپ در مزرعه تحقیقات کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در دو شرایط محیطی جداگانه (بدون اعمال تنش خشکی و تنش خشکی آخر فصل) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به اجرا درآمد. در زمان های مناسب از صفات مختلف مورفولوژیک و فیزیولوژیک یادداشت برداری به عمل آمد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات متقابل سطوح آبیاری×ژنوتیپ بر ارتفاع بوته، تعداد پنجه های نابارور، طول سنبله، نسبت پدانکل به ارتفاع بوته، تعداد سنبله در مترمربع و عملکرد دانه معنی دار بودند. ژنوتیپ شماره 35 (4057) با میانگین 6313 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را تولید کرد. رگرسیون چند متغیره خطی نشان داد که صفات تعداد دانه در سنبله، تعداد گره و وزن سنبله حدود 58 درصد از تغییرات میانگین عملکرد را در بین ژنوتیپ ها در شرایط تنش خشکی آخر فصل توجیه می کنند. تعداد گره بیشترین اثر مستقیم (0.438) را بر عملکرد دانه داشت. همچنین، اثرات مستقیم تعداد دانه در سنبله با عملکرد مثبت (0.135) و وزن سنبله با عملکرد منفی (0.345-) بودند. اثر غیرمستقیم تعداد گره از طریق وزن سنبله بیشتر از اثر غیرمستقیم وزن سنبله از طریق تعداد گره بر عملکرد بود. در تجزیه عامل ها، شش عامل در کل 75.80 درصد تغییرات را تبیین کردند. عامل اول تا ششم به ترتیب 21.32، 18.13، 9.72، 9.62، 9.4 و 7.6 درصد از تغییرات کل را توجیه نمودند. تجزیه خوشه ای بر اساس روش وارد با استفاده از ضریب مجذور فاصله اقلیدسی، ژنوتیپ ها را به پنج گروه تقسیم بندی کرد. نتایج این بررسی حاکی از آن است که صفاتی مانند تعداد دانه در سنبله، تعداد گره و وزن سنبله را می توان به عنوان شاخص انتخاب عملکرد در برنامه های به نژادی و به منظور بهبود عملکرد دانه گندم نان در مناطق دارای تنش خشکی آخر فصل مورد استفاده قرار داد.
    کلیدواژگان: تجزیه های چند متغیره، تنش خشکی آخر فصل، تنوع ژنتیکی، گندم نان
  • نورالله خیری*، حمیدرضا مبصر صفحات 431-446
    به منظور بررسی اثر سن نشا و میزان بذر مصرفی در خزانه بر صفات کمی برنج رقم طارم هاشمی، آزمایشی در سال زراعی 1391 در شهرستان آمل، به صورت کرت های خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. سن نشا در سه سطح ( 20، 30 و 40 روزه) به عنوان عامل اصلی و چهار سطح میزان بذر مصرفی در خزانه (10، 30، 50 و 70 کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. بر اساس نتایج این بررسی، اثر سن نشا بر طول پانیکول (خوشه)، تعداد کل پنجه و پنجه های بارور در کپه، درصد دانه پر، تعداد دانه پوک و شاخص برداشت معنی دار بود. تیمار میزان بذر مصرفی در خزانه فقط بر عملکرد دانه اثرگذار بود. همچنین، اثر متقابل تیمارهای آزمایش بر ارتفاع بوته، طول ساقه و خوشه، تعداد دانه پوک و شاخص برداشت معنی دار گردید. با افزایش سن نشا از 20 به 40 روز، از تعداد کل پنجه در کپه، تعداد پنجه های بارور، درصد دانه پر و شاخص برداشت کاسته شده و در مقابل طول پانیکول و تعداد گلچه پوک افزایش یافتند. بیشترین عملکرد دانه (3033 کیلوگرم در هکتار) با مصرف 30 کیلوگرم بذر در هکتار به دست آمد و با افزایش میزان بذر مصرفی، از 30 به 70 کیلوگرم در هکتار، عملکرد دانه حدود 15 درصد (2567 کیلوگرم در هکتار) کاهش یافت. با توجه به نتایج این تحقیق، برای دست یابی به توان عملکردی رقم طارم هاشمی، استفاده از نشاهای 20 روزه و مصرف 30 کیلوگرم بذر در هکتار مناسب تر است.
    کلیدواژگان: برنج، تراکم بذر، خزانه، سن نشا، عملکرد دانه
  • بابک هوشمندی*، ورهرام رشیدی صفحات 447-460
    به منظور بررسی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک موثر بر عملکرد ارقام گندم پاییزه، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز اجرا گردید. در این آزمایش 15 رقم بومی و اصلاح شده گندم پاییزه از لحاظ صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر ارتفاع بوته، طول پدانکل، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، تراکم سنبله، تعداد پنجه نابارور، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و محتوای نسبی آب برگ پرچم اختلاف معنی داری داشتند. همچنین، مشخص شد که صفات تعداد دانه در سنبله، تراکم سنبله، تعداد پنجه بارور، وزن هزار دانه، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک از همبستگی مثبت و معنی داری با عملکرد دانه برخوردار بودند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که اثر مستقیم شاخص برداشت و محتوای نسبی آب برگ پرچم بر عملکرد دانه مثبت ولی اثر مستقیم طول سنبله بر عملکرد دانه منفی بود. تجزیه خوشه ای به روش WARD، ژنوتیپ ها را در دو گروه بر اساس صفات مورد نظر گروه بندی کرد و همه ارقام بومی در یک گروه جای گرفتند. ارقام شماره 7، 4 و 13 از لحاظ عملکرد دانه نسبت به دیگر ارقام مورد بررسی، برتر تشخیص داده شدند.
    کلیدواژگان: تجزیه علیت، صفات مورفوفیزیولوژیک، عملکرد دانه، گندم پاییزه
  • پیام مرادحاجتی، علیرضا شکوه فر* صفحات 461-476
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف بذر بر مولفه های مهم تجزیه رشد، عملکرد و اجزای عملکرد سه ژنوتیپ جو در اهواز، آزمایشی به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 93-1392 اجرا گردید. کرت های اصلی شامل سه رقم جو (جنوب، نیمروز و زهک) و کرت های فرعی چهار میزان بذر (250، 300، 350 و 400 بذر در متر مربع) بود. نتایج نشان داد افزایش میزان بذر در هر سه رقم باعث افزایش شاخص سطح برگ (LAI)، سرعت رشد محصول (CGR) و کاهش فتوسنتز خالص (NAR) شد. رقم جنوب دارای بیشترین مقادیر (LAI)، (CGR) و (NAR) بود. اختلاف بین ارقام از نظر تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، طول سنبله و عملکرد دانه در سطح احتمال 1 درصد و شاخص برداشت در سطح 5 درصد معنی دار بود. بین سطوح مختلف میزان بذر از نظر طول سنبله، تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه در سطح احتمال 1 درصد و از نظر عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی داری مشاهده گردید. بیشترین عملکرد دانه به میزان 5561 کیلوگرم در هکتار مربوط به رقم جو جنوب در میزان 350 بذر در متر مربع به دست آمد. بیشترین شاخص برداشت را رقم جنوب با میزان 350 بذر در متر مربع با 40 درصد به خود اختصاص داد. نتایج این بررسی نشان داد که رقم جنوب به دلیل بیشتر بودن شاخص های فیزیولوژیکی و اجزای عملکرد (طول سنبله، وزن هزار دانه و تعداد دانه در سنبله) نسبت به سایر ارقام ذکر شده و همچنین با افزایش تراکم (350 و 400 بذر در متر مربع) در این رقم، تعداد سنبله در متر مربع افزایش یافته که باعث عملکرد بیشتر شده است.
    کلیدواژگان: تراکم بذر، شاخص رشد، عملکرد دانه، CGR، NAR
  • رحیم ناصری، مهرشاد براری*، محمدجواد زارع، کاظم خاوازی، زهرا طهماسبی صفحات 477-492
    به منظور بررسی ساختار ریشه و خصوصیات مورفولوژیک ریشه های بذری و نابجا در گندم های نان و دوروم، آزمایشی گلخانه ای در پاییز 1392 در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل 6 رقم گندم نان (سرداری، کراس سبلان و نستور، پیشتاز، بهار و S83-3)، و 4 رقم دوروم (کرخه و دنا، ساجی و سورا) بودند. صفات مورد بررسی شامل تعداد ریشه های بذری، نابجا (گرهی یا طوقه ای)، مجموع طول ریشه ها، طول ریشه های بذری، طول ریشه های نابجا، طول، مجموع طول آنها، وزن خشک ریشه، حجم ریشه و نسبت ریشه به قسمت های هوایی بودند. نتایج این پژوهش نشان دهنده اختلاف معنی دار میان ارقام از نظر ساختار ریشه بود. همچنین، نتایج نشان داد که ارقام سرداری، کراس سبلان و نستور در مقایسه با ارقام پیشتاز، بهار و S83-3 دارای سیستم ریشه دهی قوی تر بوده و مشاهده گردید که ارقام نان و دوروم نیز تفاوت های معنی داری از نظر سیستم ریشه دهی داشتند. به طوری که، ساجی در بین ارقام دوروم و کراس سبلان در بین ارقام نان از مجموع تعداد ریشه (بذری و نابجا)، مجموع طول ریشه (بذری و نابجا)، وزن خشک ریشه، حجم ریشه و نسبت ریشه به قسمت های هوایی بالاتری برخوردار بودند. مقایسات گروهی نشان داد که تعداد و طول ریشه های نابجای ارقام نان نسبت به ارقام دوروم از وضعیت بهتری برخوردار می باشد.
    کلیدواژگان: حجم ریشه، ریشه بذری، ریشه نابجا، طول ریشه، وزن خشک ریشه
  • بهرام میرشکاری* صفحات 493-508
    به منظور مطالعه نقش آللوپاتیک غلظت های مختلف صفر، 100، 200، 300 و 400 قسمت در میلیون اسانس گیاه دارویی برگ بو بر جوانه زنی و استقرار اولیه علف های هرز گاو پنبه و پیچک صحرایی آزمایشی در سال 1392 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز اجرا شد. بر اساس یافته ها، میزان جوانه زنی بذر در تیمار آب مقطر 73.3 درصد و در میانگین تیمارهای برخوردار از اسانس 64.7 درصد بودند. کمترین طول بوته در تیمار 400 قسمت در میلیون اسانس مشاهده شد. سطح برگ تک بوته علف هرز از حداکثر 13.5 سانتی متر مربع در تیمار شاهد تا حداقل 9.7 سانتی متر مربع در میانگین غلظت های 300 و 400 قسمت در میلیون اسانس تغییر کرد. وزن خشک علف هرز در صورت تیمار بذر با غلظت های 300 و 400 قسمت در میلیون اسانس برگ بو تا بیش از دو برابر تیمار شاهد کاهش یافت. گیاهچه های تحت تیمار با غلظت های 100 و 200 قسمت در میلیون اسانس و نیز شاهد (بدون تیمار) در مقایسه با میانگین دو تیمار حایز کمترین شاخص ویگور، به ترتیب از بنیه 1.5، 1.5 و 2.6 برابری برخوردار بودند. بر اساس تجزیه رگرسیون سه صفت درصد جوانه زنی، سطح برگ و وزن خشک تک بوته تاثیر معنیداری روی شاخص قدرت گیاهچه داشتند. اسانس برگ بو از قابلیت بالایی در کنترل علف های هرز گاوپنبه و پیچک صحرایی، به ویژه در غلظت های بیشتر از 400 قسمت در میلیون برخوردار بود که می تواند به عنوان راهکاری در مسیر سنتز علف کش های بیولوژیک به منظور کنترل غیرشیمیایی این دو علف هرز در مزارع برخی از گیاهان زراعی مد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: درصد جوانه زنی، رگرسیون، شاخص قدرت گیاهچه، غلظت اسانس
  • نصیبه توکلی*، علی عبادی، حوریه توکلی، پیام تیزفهم صفحات 509-528
    به منظور بررسی تاثیر پرولین و دما بر میزان اسمولیت ها، میزان آنزیم های آنتی اکسیدان و شاخص های جوانه زنی کنجد، آزمایشی در سال 1393 در آزمایشگاه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح پرولین (صفر، 5، 10 میلی مولار) و دماهای مختلف جوانه زنی (15، 25، 35 درجه سلسیوس) بودند. نتایج آزمایش نشان دهنده تاثیر مثبت پرولین بر شاخص های جوانه زنی، آنزیم های آنتی اکسیدان، پرولین، پروتئین و تحرک ذخایر غذایی بود. به طوری که، کاربرد خارجی (اگزوژنیک) پرولین منجر به افزایش میزان این اسمولیت در گیاهچه ها گردید. همچنین، دماهای 15 و 35 درجه سلسیوس نسبت به دمای 25 درجه سلسیوس منجر به تولید پرولین کمتری شدند. میزان آنزیم پراکسیداز نیز در دمای 25 درجه سلسیوس کمتر از دماهای 15 و 35 درجه سلسیوس برآورد شد و افزایش پرولین منجر به افزایش میزان این آنزیم در دماهای مورد بررسی گردید. در دمای 25 درجه سلسیوس با کاربرد 10 میلی مولار پرولین بیشترین میزان کاتالاز و پلی فنل اکسیداز مشاهده گردید. همچنین، میزان این آنزیم ها در دماهای 15 و 35 درجه سلسیوس نسبت به دمای 25 درجه سلسیوس کاهش نشان داد. با توجه به افزایش کارآیی ذخایر غذایی و شاخص قدرت بذر، درصد و سرعت جوانه زنی، میزان پرولین، پروتئین و آنزیم های آنتی اکسیدان در اثر کاربرد پرولین به نظر می رسد که پیش تیمار بذر با پرولین می تواند یکی از راهکارهای مناسب برای جوانه زنی بهتر آن تحت شرایط تغییرات دما باشد.
    کلیدواژگان: آنزیم های آنتی اکسیدان، پرولین، پروتئین، شاخص های جوانه زنی بذر، کنجد
  • محمدمهدی رحیمی*، علیرضا هاشمی صفحات 529-540

    به منظور بررسی اثر کود آلی (ورمی کمپوست) و کود زیستی فسفات بارور-2 بر عملکرد و اجزای عملکرد ماش آزمایشی در سال زراعی 92-91 در یاسوج انجام گرفت. آزمایش به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دوازده تیمار و سه تکرار انجام یافت. عامل اول مصرف ورمی کمپوست در چهار سطح (صفر، 10، 20، 30 تن در هکتار) به صورت خاک مصرف و عامل دوم استفاده از کود زیستی فسفات بارور-2 در سه سطح (صفر، 50، 100 گرم در هکتار) به صورت بذرمال در نظر گرفته شدند. صفات اندازه گیری شده شامل عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت و ارتفاع بوته بودند. نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها و بر همکنش تیمارها نشان داد که کاربرد 30 تن در هکتار ورمی کمپوست همراه با بارور-2 به میزان 100 گرم در هکتار سبب بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی به ترتیب برابر 4.3 و 18.8 گرم در بوته شدند. بر اساس یافته های آزمایش استفاده از تلفیق بارور-2 و ورمی کمپوست نسبت به استفاده از هر کدام به تنهایی از این عوامل برتری نشان داده و تلفیق این دو عامل با همدیگر می تواند باعث افزایش عملکرد شود. با توجه به یافته های آزمایش، مصرف 30 تن ورمی کمپوست همراه با بارور-2 به میزان 100 گرم در هکتار برای افزایش عملکرد دانه در این گیاه می تواند مفید باشد.

    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، عملکرد، فسفات بارور، 2، ماش، ورمی کمپوست
|
  • Ali Tadayyon*, Sedigheh Beheshti Pages 283-296
    One of the most important needs in farm planning is the evaluation of different systems of plant nutrition. By supplying the correct way of plant nutrition you can preserve the environment and increase efficiency of agricultural inputs. In order to investigate the effect of foliar application of organic fertilizers and micronutrients on some characteristics of neger, a field experiment was conducted in a complete randomized block design with three replications at Agricultural Research Station of Shahrekord University in 2013-2014. Treatments consisted of control, three levels of humic acid (1, 3, and 6 liters/ha of humic acid, iron (4 per thousand), and zinc (4 per thousand). In this experiment traits like plant height, stem diameter, stem branch number, biological yield, seed yield, harvest index, and percent and oil yield were evaluated. The results showed that foliar application of these materials resulted in significant increase in the traits under study. Oil yield increased by 63 and 53 percent with the use of 6 liters humic acid and zinc respectively, as compared to the use of 1 liter per hectare. This may be the outcome of increased in oil yield and protein content. Meanwhile, the highest percentage of protein observed for tratment of 6 liters per hectare. The highest response of traits firstly obtained by use of 6 liters per hectare humic acid and then from spraying plants with the zinc which shows its limited absorption and/or probably the lack of this element in the soil where the experiment was conducted.
    Keywords: Bio, fertilizer, Harvest index, Microelement, Oil yield
  • Mohammad Kheirkhah, Fateme Mohammadkhani, Alireza Dadkhah, Mahmood Ghorbanzadeh Neghab Pages 297-310
    Domestication, cultivation and mass production of shallot to prevent the loss of its genetic resources are of particular importance. This study was conducted in a factorial experiment based on randomized complete block design with 3 replications to evaluate the effects of different levels of phosphorus fertilizer and planting densities on medicinal and industrial plants of shallots at the Agricultural Research Station of Higher Education Complex of Shirvan. Treatments of this study were plant densities at tree levels (20, 30 and 40 plants per square meter) and phosphorus applications (superphosphate) at four levels (0, 150, 250 and 350 kg.ha-1). The results showed that phosphorus, plant density and the interactions between them significantly affected growth parameters such as leaf area index, leaf area ratio, crop growth, relative growth, and net assimilation rates as compared to controls. According to these results, it can be concluded that this plant reacts positively to the phosphorus fertilization.
    Keywords: Allium altissimum Regel, Growth analyses, Phosphorus, Plant density
  • Milad Javadi, Hashem Aminpanah* Pages 311-326
    Incorporation of winter legume crops in rotation with rice and using plant growth-promoting rhizobacteria can be a proper alternative approach in increasing sustainable crop production in rice fields. A split factorial field experiment using randomized complete block design with three replications was conducted at the Rice Research Station of Tonekabon, Mazandaran province, Iran, in 2014 to evaluate the effects of previous crop, Azospirillum lipoferum inoculation, and N rate on growth and seed yield of rice (Oryza sativa L. cv. Shiroudi). Main plots were consisted of previous crop [berseem clover, faba bean, and control (fallow)] and subplots of Azospirillum lipoferum (Inoculated and Un-inoculated) and recommended rate of N applications (50, 75, and 100 kg.ha-1). Analysis of variance showed that rice paddy yield was significantly affected by previous crop, Azospirillum lipoferum and N rate. Result also showed that rice paddy yield was increased only by 3% when rice was planted after berseem clover as it compared with rice plant after fallow. However, rice paddy yield was significantly reduced by 16% when it was planted after faba bean as compared to that it was planted after fallow. Rice paddy yield was significantly increased by 14% after Azospirillum lipoferum inoculation. Rice paddy yield was significantly increased by 11% when N application increased from 50 to 75 kg N ha-1, and further N application (100 kg N ha-1) did not affect paddy yield significantly. Based on the result of this experiment, planting rice after berseem clover, Azospirillum lipoferum inoculation and application of kg N ha-1 of recommended rates can be used to obtain highest paddy yield in the experimental site.
    Keywords: Biological N2 fixation, Legume, rice rotations, Plant growth, promoting rhizobacteria, Sustainable crop production
  • Tahmineh Mir Arab, Esa Piri, Abolfazl Tavassoli, Mehdi Babaeiyan* Pages 327-338
    To evaluation the effect of manure, compost and vormicompost on yield and yield components of basil (Ocimum basilicum), a pot experiment was carried out as completely randomized design with three replications in Zabol, Sistan, in 2013. Bio fertilizer treatments consisted of seven levels: F1= control (no fertilizer), F2= 20% vormicompost, F3= 40% vormicompost, F4= 20% compost, F5= 40% compost, F6= 20% manure and F7= 40% manure. Traits measured were plant high, number of branches, number of seeds per plant, dry weight, essence content and yield. The results showed that the use of bio fertilizer significantly improved the quantity and quality basil characters. Treatments had a significant effect on most of the measured traits and increased all of the traits as compared to thos of control. Thus, with the exceotion of 1000 grain weight, highest amounts were obtained for plant height, number of branches, number of seeds per plant, dry weight, essence content and essence yield by using 40% vormicompost and lowest to those of control treatment. Our results also showed that increasing vermicompost, compost and manure from 20% to 40% increased plant height, number of branches, number of seeds per plant, dry matter and essence percent. Generally, the use of organic fertilizers, as compared with not using them, produced optimum quality and quantity of basil. As a whole, it can be said that using bio fertilizers may help to achieve sustainable agriculture goals.
    Keywords: Compost, Vermicompost, Farmyard manure, Essence, Basil
  • Shahab Khaghani * Pages 339-352
    Deficiency of micro-nutrients in human diet may cause health problems. To increase the amount of these elements in the edible parts of the plants would eliminate the incidence of these health problems. Thus, the effects of iron and zinc on seed yield and morphological characteristics of mycorrhized barley (cv. Bahman) root was studied in Karaj, Iran, during growing season of 2013-14. It was carried out in afactorial experiment based on randomized complete block design with three replications. Treatments consisted two levels of mycorrhiza, non-inoculation (M0) and inoculation with 10 kg/ha of Glomus intraradices (M1), and three levels of iron from Fe-EDDHA (Sequestrene138) as control (F0), 2.5 kg/ha (F1) and 5kg/ha (F2) and three levels of zinc as zinc sulphate (ZnSO4) as control (Z0), 25 kg/ha (Z1) and 50 kg/ha (Z2). The results showed that application of mycorrhiza increased parameters like total root length (TRL), root length density (RLD), specific root length (SLR), root colonization percentage and grain yield by 900.6 cm, 0.52 cm/cm3, 1738.1 cm/g, 5.41% and 1ton/ha respectively. Mean comparisons also revealed that using iron, mycorrhiza and without Zn application increased levels of root dry weight (RDW) by 2.81 g.
    Keywords: Glomus intraradices, Barley, iron, micronutrients, Zinc
  • Sajjad Nasiri *, Sohrab Mahmoudi, Mohammad Ali Behdani, Alireza Samadzadeh Pages 353-370
    To evaluate the effects of manure, chemical fertilizers and their combined uses on yield and some physiological parameters of tomato varieties, an experiment was conducted as split plot in a randomized complete block design with three replications at the Agricultural Faculty of the University of Birjand in 2014. In this experiment fertilizer with 3 levels (manure, chemical fertilizer and their combined uses) asseigned to main plots and three tomato varieties (Orbana, Super chief and Super majar) to sub plots. Physiological parameters under study were LAI, CGR, RGR and NAR which measured every 10 days after the seedling establishment. The results showed significant effects of fertilizer and varieties on these parameters. The highest leaf area index (3.56) was obtained by the used of chemical fertilizers and the lowest (3) by the application of manure. Orbana possessed the highest LAI (4) and Super chief the lowest LAI (2.78). In this experiment, the highest crop growth rate (CGR) belonged to Orbana by the use of combined application of fertilizers and the lowest to Super Chief by the use of manure. Plants treated with chemical fertilizer had the highest relative growth rate (RGR) and those treated with their combined application and manure stood in the lower categories. The highest total tomato yield was related to the use of chemical fertilizer and the lowest to the use of combined fertilizers. The results of this experiment can be used to emphasize the role of organic fertilizers to produce highest tomato yield, both in quantity and quality, in this region and other similar regions in the country.
    Keywords: Chemical fertilizer, Leaf area index, Manure, Net assimilation rate, Tomato
  • Elnaz Farajzadeh Memari Tabrizi *, Mehrdad Yarnia, Vahid Ahmadzadeh, Noushin Farajzadeh Memari Tabrizi Pages 371-384
    In recent decades, using chemical fertilizers has resulted in increasing the yields of crop plants. However, it has been found that their use in the longrun has damaging effects on both environment and crop yields. Therefore, investigations of using organic fertilizers, instead of chemical fertilizers, have been emphesised. The aim of the present study was to evaluate the effect of nitrogen bio-fertilizers (Nitrokara, Nitroxin, combination of Nitrokara Nitroxin and control) and phosphate bio-fertilizers (phosphorus fertilized 2, Biophosphorus, combination of phosphorous fertilized 2 Biophosphorus and control) on agronomic and physiological traits of barley. The results of the study showed that the use of biological phosphorus and nitrogen fertilizers significantly affected plant height, whole plant dry weight, number of tillers and spikelets/m2, 1000 seed weight, grain yield, number of seeds per a plant, the leaf area index and the leaf chlorophyll index. Based on these results it seems that using Nitrokara, Nitroxin and the combination of Nitrokara Nitroxin increased grain yield by 100, 86, and 110% respectively. It was also revealed that highest increase in grain yield belonged to biophosphorus as compared to other phosphorus treatments. This treatment increased the grain yield by 50 percent.
    Keywords: Barley, Bio, fertilizer phosphorus, Grain yield, Nitrogen
  • Alireza Pirzad*, Mehdi Jabbarzadeh Pages 385-400
    To evaluate the effects of spraying potassium nano-particles on the osmolytes, photosynthetic pigments, total carotenoids and nutrients of aerial parts of common glasswort (Salicornia europaea L.), a factorial experiment based on randomized complete block design with three replications was conducted at the marginal lands of Lake Urmia in 2012. The treatments consisted of application of potassium nano-particle concentrations at five levels (0, 1, 2, 3 and 4 g/l of K nano-particles) applied, once, twice and three times. Results of analysis of variance (ANOVA) showed that there were significant interaction between the levels and concentrations of potassium nano-particles sprayings on aerial parts with respect to their contents proline, total soluble carbohydrates, total chlorophyll, chlorophyll a and b, total carotenoids (xanthophyll and carotene) and nutrients (nitrogen, phosphorus, potassium, calcium and sodium). The highest levels of proline (1.84 mg/g dry weight) at one time spraying 4 g/l of K, total soluble carbohydrates (66.9 mg/g dry weight) at three times spraying 4 g/l, total chlorophyll (26.23 mg/g fresh weight) and chlorophyll b (22.85 mg/g fresh weight) at two times of water spraying, and chlorophyll a (9.93 mg/g fresh weight) at three times of 4g/l of potassium nano-particles sprayings were obtained. The highest nitrogen (0.95 % of aerial parts) and phosphorus (2.99 g/kg dry weight of aerial parts) contents were obtained from three times water spraying. However, the highest amounts of aerial plant part of potassium (65.08 g/kg dry weight) and sodium (403 g/kg dry weight) belonged to the two times, and calcium (29.23 g/kg dry weight) to the three times spraying of 4 g/l nano-potassium. Despite of the high concentration of osmolytes by potassium spraying, the nutrient accumulations levels were not significantly different from each other.
    Keywords: Cartenoids, Chlorophyll, Mineral nutrients, Nano, potassium. Osmolytes, Salicornia europaea
  • Manouchehr Farzi, Khoshnood Alizadeh*, Mousa Arshad Pages 401-412
    Lallemantia iberica is an annual, herbaceous and drought tolerant plant in the mint family, Lamiaceae, which is cultivated for its seeds. Diversity of 12 dragons head landraces were studied for phenotypic and genotypic variations using agro-morphological traits and some drought tolerance indices. Field study was conducted in the spring of 2013 as a randomized complete block design with three replicates in Maragheh. Results of analysis of variance showed that there was significant difference among the studied landraces for all agro-morphological traits under study between the experimental sites. Combined analysis for grain yield showed that there were significant differences between the experimental sites. The average grain yields were in the range of 730 to 1380 kg.ha-1 under complementary irrigated condition and from 360 to 680 kg.ha-1 under rainfed conditions. Kalibar and Nazarlo landraces for all parameters were highly drought tolerant. Cluster analysis grouped these populations into three distinct clusters. The results also indicated that plant height and days to flowering under complementary irrigation and main branches under rainfed conditions exhibited highest correlations with seed yields.
    Keywords: Agro, morphological characters, Drought resistance, Supplemental irrigation
  • Reza Shahryari * Pages 413-430
    The present study was conducted in the agricultural research farm of Islamic Azad University, Ardabil Branch, to investigate genetic variation of some bread wheat genotypes for some morpho-physiological traits under separate environmental conditions (drought stress and without drought stress). Results from analysis of variance showed that the interaction of “irrigation levels × genotypes” on traits like plant height, infertile tillers number, spike length, peduncle to plant height ratio, spike number per m2 and grain yield were significant. Genotype No. 35 (4057) produced the highest (6.3 ton/ha) grain yield. Linear multivariable regression revealed that traits such as grain numbers per spike, node number and spike weight accounted for about 58% of overall mean yield among the genotypes under terminal drought stress condition. Node number had the highest direct effect (0.438) on grain yield. The results, also, showed that the direct effect of grain number per spike on yield was positive (0.135) while spike weight on yield was negative (-0.345). Direct effect of node number on yield by spike weight was higher than indirect effect of spike weight by node number. Based on the factor analysis, 75.80% of total variations were explained by 6 factors. The first up to the sixth factors accounted for 21.32, 18.13, 9.72, 9.62, 9.4 and 7.6% of the total variations respectively. Furthermore, cluster analysis, based on Ward method and by using Euclidian squared distance, classified the genotypes into five groups. Results from this study suggest that traits such as grain number per spike, node number and spike weight can be used as a selection criteria in breeding programs for higher grain yield of bread wheat in the regions where plants may be subject to terminal drought stress.
    Keywords: Bread wheat, Genetic variation, Multivariable analyses, Terminal drought stress
  • Norollah Kheyri *, Hamid Reza Mobasser Pages 431-446
    To study the effects of seedling age and seeding rate in nursery on some quantitative traits of rice, a field experiment was conducted as split plot in a randomized complete block design with three replications in Amol during the 2012 growing season. Seedling ages with three levels (20, 30 and 40 days old) were considered as main plots and seeding rates with four levels (10, 30, 50 and 70 kg.ha-1) as sub-plots. Results showed that the effect of seedling age on panicle length, total tiller number and fertile tillers per hill, percent of furtile and unfurtile florets and harvest index and seeding rates on seed yield were significant. The interaction effects of experimental treatments on plant height, stem and panicle lengths, number of furtile and unfurtile florets and harvest index were also significant. Increasing seedling age from 20 to 40 days, decreased the total tiller number per hill, number of fertile tillers, percent of furtile florets and harvest index, while, they increased panicle length and number of unfilled florets. The highest seed yield (3033 kg.ha-1) was obtained by seeding rate of 30 kg.ha-1. Increasing seeding rates beyond 30 kg.ha-1, decreased the seed yield by 15% (2567 kg.ha-1). Therefore, using 20 days old seedlings and seeding rate of 30 kg.ha-1 in the nursery plots can be recommended to the Tarom Hashemi cultivar to the experimental site.
    Keywords: Grain yield, Nursery, Rice, Seed density, Seedling age
  • Babak Hooshmandi *, Vrahram Rashidi Pages 447-460
    To evaluate the effects of some morphologic and physiologic traits on seed yield of 15 winter wheat genotypes and landraces an experiment on the basis of randomized complete block design with four replications was conducted at the Agricultural Research Field of Islamic Azad University of Tabriz branch in 2012-2013. Analysis of variance showed that traits like plant height, peduncle length, spike length, number of kernel spike, spike density, number of unfertile tiller, 1000 kernel weight, seed yield, harvest index, biological yield and relative water content of flag leaf were significant It was also indicated that kernel no. per spike, spike density, fertile tiller no., 1000 kernel weight, harvest index and biological yield were positively correlated with seed yields. Results of path analysis also showed that the direct effect of harvest index and relative water content of flag leaf on grain yield were positive but the direct effect of spike length on grain yield was negative. Cluster analysis of WARD method, divided genotypes into two groups. The results also specified that genotypes 7, 4 and 13 were higher seed yielder than other genotypes.
    Keywords: Grain yield, Morphophysiologic traits, Path analysis, Winter wheat
  • Payam Moradhajati, Alireza Shokuhfar* Pages 461-476
    This experiment was conducted as split plot based on randomized complete block design with 3 replications during 2013-2014 at the Research and Experimental Field of Islamic Azad University in Ahvaz, Iran. The main plots consisted of three cultivars of barley (Jonoob, Nimrooz, and Zahak) and subplots of plant density with four levels (250, 300, 350, and 400 seeds/m2). Results showed that increasing seed density increased leaf area index (LAI), crop growth rate (CGR), and decreased net assimilation rate (NAR) in all of the cultivars under study. The Jonoob cultivar had the highest (LAI), (CGR), and (NAR). The differences among cultivars in number of spikes/m2, seed number per spike, length of spike and seed yield were significant at %1 and harvest index at the 5% levels of probabilities. The effects of seeding rates on spike length, spike number, seed number per spike, seed yield and stem length were significantly at 1% and, biological yield and harvest index at 5% levels of probabilities. The highest seed yield was produced by Jonoob cultivar by using 350 seeds/m2 (5,561 kg/ha), The Maximum harvest index was obtained in Jonoob cultivar at the rate 350 seeds/m2 (40%). The results showed that the Jonoob cultivar, because of higher physiological indices and yield components (spike length, seed weight and number of grains per spike) and seeding density of 350 and 400 seeds/m2 by increasing number of spikes/m2, produced higher yield.
    Keywords: CGR, Growth index, NAR, Plant densities, Seed Yield
  • Rahim Naseri, Mehrshad Barari *, Mohammad Javad Zarea, Kazem Khavazi, Zahra Tahmasebi Pages 477-492
    To study the root structure and its morphological characteristics of winter and durum wheat cultivars, an experiment was carried out based on randomized completely design with four replications at faculty of Agriculture, Ilam University during 2013-2014. Experimental treatments consisted of six bread wheat cultivars (Sardari, Keras Sabalan, Nestor, Pistaz, Bahar and S83-3), four durum wheat cultivars (Karkheh, Dena, Sora and Saji). Traits under study were seminal roots, nodal roots, sub-nodal roots, number of total roots, seminal roots length, nodal and sub-nodal roots, total root lengths, root dry weight, root volume and root to shoot ratio. The results showed significant differences for root structure of bread wheat cultivars (Sardari, Keras Sabalan and Nestor). They had stronger root system than the other bread wheat cultivars.It was also found that Saji from durum and Sabalan cross from bread wheat cultivars had the highest number of total roots (seminal, nodal and sub-nodal roots), root length total (seminal, nodal and sub-nodal roots), root volume and root/shoot ratio as compared with the other cultivars under study. Orthogonal contrast for three groups of genotypes indicated that in terms of number and length of nodal roots, bread wheat cultivars showed higher values as compared to durum wheat cultivars.
    Keywords: Adventitious roots, Root dry weight, Root length, Root volume, Seminal roots
  • Bahram Mirshekari * Pages 493-508
    To study allelopatic effect of sweet bay essence concentrations (0, 100, 200, 300 and 400 ppm) on germination and early establishment of velvetleaf and field bindweed an experiment was conducted at Islamic Azad University of Tabriz, Iran, during 2013. Results indicated that germination percentage of non-treated seeds was 73.3%, and that of treated seeds 64.7%. Plant height at 400 ppm concentration was shorter than other treatments. Mean leaf area per plant of weeds ranged from 13.5 cm2 in control up to 9.7 cm2 in 300 ppm and 400 ppm concertrations. Dry weight per weed plant of the seeds treated with 300 and 400 ppm concentrations was twice lower than of untreated seeds. Vigor index of seedling from seeds treated with 100 and 200 ppm essence and control were 1.5, 1.5 and 2.6 times higher than those treated with 300-400 ppm, respectively. Regression analysis showed that germination percentage, leaf area and dry weight per plant did have higher effect on seedling vigor index. It can be concluded that essential oil of sweet-bay may have potential in controlling weeds, especially in the higher concentrations. Therefor, it could be used in the synthesis of bioherbicides compounds to control weeds.
    Keywords: Essence concentration, Germination percentage, Regression, Seedling vigor index, Sweet bay (Laurus nobilis)
  • Nasibeh Tavakoli *, Ali Ebadi, Hourieh Tavakoli, Payam Tizfahm Pages 509-528
    To study the effects of proline and temperature on the rates of antioxidant enzymes and germination index, a factorial laboratory experiment based on completely randomized design was conducted with three replications at the Mohaghegh Ardabili University in 2014. Treatments cinsisted of three levels of proline (0, 5 and 10 mM) and different temperature regimes (15, 25 and 35°C). Results showed that proline significantly increased germination index, rates of antioxidant enzymes, proline, protein and mobility of food reserves. Exogenous application of proline increased assimilates in the seedlings. However, proline synthesis was decreased at temrature regimes of 15 and35°C as compared to 25 °C. Peroxidase enzyme rate at 25°C was lowere than of 15 and 35 °C and addition of proline increased levels of enzymes at these temperature regemes. Application of 10 mM proline at 25 °C showed the highest activity of catalase and polyphenol oxidase rates. However, rates of these enzymes at 15 and 35°C decreased as compared with that of 25°C. The length of radicle increased at all temperatures regemes and the length of plumule increased by proline, but reduced at temperatures of 15 and 35°C. According to the positive effects of proline on food reserves and seed vigor index, speed and rate of germination, proline, protein and antioxidant enzymes contents of seedlings, it seems that pretreatment of seeds with proline is an appropriate method for better seed germination attributs under these temperatures regemes.
    Keywords: Antioxidant enzyme, Germination, Proline, Sesame
  • Mohammad Mehdi Rahimi *, Alireza Hashemi Pages 529-540

    To evaluate the effects different levels of phosphate biofertilizer barvar-2 and vermi compost on yield and yield components of vetch plant (Vigna radiata L.)in Yasouj a factorial experiments was performed in completely randomized design in crop year of 2013. Experimental treatments were phosphate biofertilizer barvar-2 at 3 levels (0, 50, 100 gram per hectare) and vermicompost at 4 levels (0, 10, 20, 30 ton per hectare). In this study stem height, root length, biological yield, seed yield and harvest index was measured. ANOVA and comparison of means showed that vermicompost significantly increased stem height, economic and biological yields. Results, also, indicated that highest yield and biomass, 4.3 and 18.8 g/plant, observed respectively when 100 g/ha of barvar-2 and 30 t/ha of vermi compost were used. Using both of phosphate biofertilizer barvar-2 and vermicompost was better than their individnal usage. This indicates that combined use of these 2 factors would produce higher yield. It can be concluded that application of 100 g/ha of barvar-2 and 30 t/ha of vermicompost would a proper recommendation.

    Keywords: Phosphate barvar, 2, Vermicompost, Seed Yield, Economical yield