فهرست مطالب

نشریه مطالعات جامعه شناختی
پیاپی 40 (بهار و تابستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/06/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • فاطمه جلیلی، سوسن باستانی، فاطمه نصراصفهانی صفحات 1-22
    پژوهش حاضر درصدد مطالعه اعتماد به جنس مخالف درمیان جوانان 15تا29ساله شهر تهران، در دو بعد بین شخصی و عام، شناسایی میزان هریک از شاخص های فوق و نیز عوامل مرتبط با آن هاست. برای چارچوب نظری از نظریه چلبی، گیدنز، کلمن و زتومکا در بحث اعتماد، بهره برداری شده است. به منظور نزدیک ترکردن نظریه با واقعیت اجتماعی و بومی سازی در پایین ترین سطح، فرضیه یابی از مطالعه اکتشافی نیز صورت گرفته است. فرضیه ها با روش پیمایش و براساس روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای در سه منطقه شهر تهران، با تعداد 254 پرسش نامه مورد آزمون قرار گرفته است.
    یافته ها بیانگر آن است که میزان اعتماد کل و بین شخصی به جنس مخالف پاسخ گویان، کمتر از متوسط است؛ یعنی زنان و مردان قابلیت اعتمادپذیری اندکی دارند. اما در بعد اعتماد عام به جنس مخالف، نمره پاسخ گویان بیش از متوسط است. میان متغیرهای احساس امنیت، اعتماد بنیادین، تعامل اظهاری با جنس مخالف، تعهد در رابطه، تعهد درونی و نیز احساس نیاز به جنس مخالف، با متغیر اعتماد به جنس مخالف، رابطه معنادار و مثبت است. از میان این متغیرها، احساس امنیت در بعد ذهنی (به معنای احساس آرامش، فراغت از ترس و تهدید و نیز احساس امنیت نسبت به جنس مخالف) دارای قوی ترین رابطه با متغیر وابسته است.در مورد متغیر تجربه های پیشین فرد که ماخوذ از مطالعه اکتشافی بوده است، یکی از ابعاد آن یعنی متغیر تجربه قبلی رسانه ای، با اعتماد به جنس مخالف رابطه معنادار و منفی دارد. سه متغیر احساس امنیت، احساس نیاز به رابطه با جنس مخالف و تعهد در رابطه با جنس مخالف، وارد معادله رگرسیونی شده و درنهایت، مجموعه عوامل مطرح شده بیش از 35درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند.
    کلیدواژگان: اعتماد به جنس مخالف، اعتماد بین شخصی، اعتماد عام، جوانان، بومی سازی، احساس امنیت
  • غلامرضا غفاری، خیام عزیزی مهر صفحات 23-56
    این مقاله با رویکرد نهادی، به بررسی سیاست ها و برنامه های رفاهی در ایران معاصر، یعنی از زمان برآمدن دولت ملی مدرن ایران در سال 1304 تا سال 1384 می پردازد. مقاله شامل سه بخش است. ابتدا مسئله و سوالات تحقیق بیان و رویکردهای مطرح درباب مطالعه سیاست اجتماعی توضیح داده شده و سپس، توان تبیینی این رویکردها در مطالعه سیاست گذاری رفاهی و اجتماعی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. استدلال اصلی مقاله این است که رویکرد نهادی دولت محور و تحلیل مسیر وابسته، برای مطالعه سیاست اجتماعی ایران مناسب تر از دو رویکرد صنعتی شدن و نئومارکسیسم است و در پرتو این نگاه، سیاست ها و برنامه های رفاهی در ایران معاصر، با توجه به نقش دولت مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است. یافته های این مقاله نشان می دهد که برنامه و خدمات رفاهی مدرن در ایران، صورت متمرکز و از بالا به پایین داشته است. در مجموعه سیاست گذاری اجتماعی رفاهی، ساختار سیاسی نقش تعیین کننده ای داشته است و این ساختار، بی تاثیر بر ساختار اجتماعی و حتی نهادی کشور نبوده است. درنتیجه ازحیث رویکرد نهادی در چارچوب تحلیل مسیر وابسته، درقیاس با رویکردهای صنعتی شدن و نئومارکسیسم، برای تحلیل سیاست های رفاهی در ایران مناسب تر به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: دولت، سیاست های رفاهی، رویکرد نهادی، تحلیل دولت محور، مسیر وابسته
  • حمزه نوروزی، علیرضا کریمی صفحات 57-78
    مقاله حاضر تلاش می کند سیر تحول در معنا و مفهوم توسعه پس از انقلاب اسلامی ایران را بررسی نماید. در این مقاله، از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و از تحلیل گفتمان، به عنوان روش تحقیق، استفاده شد. این پژوهش جریان کشمکش بر سر تثبیت معنای توسعه را تحلیل نموده است. تحلیل گفتمان های توسعه پس از انقلاب، نشان می دهد که هر گفتمان توسعه از مفصل بندی یکسری دال های شناور حول یک دال مرکزی تشکیل شده است. یافته ها نشان می دهند که نظام معنایی توسعه در گفتمان سازندگی براساس دال مرکزی رشد اقتصادی، در گفتمان اصلاحات بر محور آزادی و به همین ترتیب، در گفتمان عدالت، حول دال مرکزی عدالت شکل می گیرد. علاوه براین، هر گفتمان برای تثبیت معنای توسعه، از منظر خود، از ابزارهایی همچون برجسته سازی و حاشیه رانی، منطق هم ارزی، واسازی و... استفاده می کند. نتیجه اینکه، گفتمان های توسعه بعد از انقلاب اسلامی هریک سعی کردند یک فضای متفاوت از وضعیت موجود و یک معنای متمایز از سایر معانی ترویج شده توسط سایر رقیبان شکل دهند؛ بنابراین معنا و مفهوم توسعه پس از انقلاب اسلامی هیچ گاه تثبیت نشد و این امر، راه را برای کشمکش های همیشگی بر سر معنا و مفهوم توسعه باز می گذارد.
    مقاله حاضر تلاش می کند سیر تحول در معنا و مفهوم توسعه پس از انقلاب اسلامی ایران را بررسی نماید. در این مقاله، از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و از تحلیل گفتمان، به عنوان روش تحقیق، استفاده شد. این پژوهش جریان کشمکش بر سر تثبیت معنای توسعه را تحلیل نموده است. تحلیل گفتمان های توسعه پس از انقلاب، نشان می دهد که هر گفتمان توسعه از مفصل بندی یکسری دال های شناور حول یک دال مرکزی تشکیل شده است. یافته ها نشان می دهند که نظام معنایی توسعه در گفتمان سازندگی براساس دال مرکزی رشد اقتصادی، در گفتمان اصلاحات بر محور آزادی و به همین ترتیب، در گفتمان عدالت، حول دال مرکزی عدالت شکل می گیرد. علاوه براین، هر گفتمان برای تثبیت معنای توسعه، از منظر خود، از ابزارهایی همچون برجسته سازی و حاشیه رانی، منطق هم ارزی، واسازی و... استفاده می کند. نتیجه اینکه، گفتمان های توسعه بعد از انقلاب اسلامی هریک سعی کردند یک فضای متفاوت از وضعیت موجود و یک معنای متمایز از سایر معانی ترویج شده توسط سایر رقیبان شکل دهند؛ بنابراین معنا و مفهوم توسعه پس از انقلاب اسلامی هیچ گاه تثبیت نشد و این امر، راه را برای کشمکش های همیشگی بر سر معنا و مفهوم توسعه باز می گذارد.
    کلیدواژگان: توسعه، گفتمان، تحلیل گفتمانی، مفصل بندی، دال و مدلول
  • سهیلا صادقی فسایی، سمیه آجورلو صفحات 79-112
    اگرچهامروزه بسیاری از موانع رسمیکه زنان را مورد تبعیض قرار می داد، مرتفع شده است و زنان، در بسیاری از عرصه های اجتماعی، ازجمله موقعیت های کاری مختلف مشغول فعالیت می باشند، اما نشانه های زیادی وجود دارد که موقعیت فروتر زنان را در جامعه آشکار می سازد. حضور زنان در مشاغل سطح پایین یا کم درآمد و بی ارزش شمردن کار زنان، همه از مواردی هستند که الگوهای عمیق مناسبات جنسیتی را در جامعه ما آشکار می سازد.
    مقاله حاضر که مبتنی بر یک پژوهش کیفی است، سعی دارد تا با استفاده از نتایج حاصل از مشاهده و مصاحبه های عمیق که با 30 زن دست فروش مترو انجام شده است، تجربه زیسته آن ها را آشکار سازد و موضوع دست فروشی و علل گرایش زنان به این پدیده را از دید آن ها بازگو کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نیاز مالی، فضای زنانه، انعطاف پذیری شغلی و درآمد مناسب، ازجمله عواملی است که زنان را به سوی دست فروشی سوق می دهد. ازطرفی، با توجه به نتایج تحقیق، امکان شناسایی و دسته بندی زنان دست فروش در پنج گروه سرپرستان، همیاران، تفنن جویان، مجرمان و عادت گرایان وجود دارد. اگرچه دسته های شناسایی شده، در نوع کار که همان دست فروشی است، مشترک می باشند، اما انگیزه های آن ها برحسب سه مفهوم نیاز و عادت و لذت می تواند متفاوت باشد.
    کلیدواژگان: مناسبات جنسیتی، پژوهش کیفی، دست فروشی، سرپرستان، همیاران، تفنن جویان و عادت گرایان
  • امیلیا نرسیسیانس، منصوره افقهی صفحات 113-160
    بررسی موانع احراز پست های مدیریت عالی زنان، در یک بخش مهم از جامعه یعنی دانشگاه ها، از دریچه های مختلف قابل اهمیت و ارزیابی است؛ زیرا روشن شدن ابعاد مختلف چرایی مسئله، زمینه ها را برای تولید نظریه ها و روش های جدید بازنگری درقبال ساختار اشتغال و مدیریت زنان تغییر خواهد داد. هدف در این پژوهش، بررسی عواملی است که مانع از آن می گردند تا زنان، علی رغم افزایش کمی در حوزه های تحصیلی و تخصصی، نتوانند به کسب رده های بالای مدیریتی در سازمان های دولتی و مراکز آموزشی موفق شوند تا درصورت امکان، به منظور افزایش کارایی زنان مدیر و کاهش موانع اجرایی مدیریت آنان، پیشنهادهایی ارائه گردد و به فکر راه چاره بود.
    «مصاحبه عمیق» را به عنوان یکی از ابزارهای روش کیفی در تحقیقات انسان شناسی، در میان پانزده تن از زنان مدیر دانشگاه تهران اعمال کردیم و درپایان، این نتیجه به دست آمد که این مسئله از همان ابتدا، با «جامعه پذیری جنسیتی» درآمیخته است و ریشه در «باورها و اعتقادات اجتماعی» دارد و ازطرف دیگر، با مقوله «گروه گرایی مردان» در سازمان نیز در ارتباط است. همچنین «مسئولیت های خانوادگی»، «موانع ساختاری»، «نظام حقوقی»، «تفکر و نگرش مردان نسبت به توانایی های زنان» و «عدم آمادگی آن ها برای انتقال قدرت به زنان»، از دیگر عواملی است که باعث کم رنگ شدن حضور آن ها در عرصه های مدیریتی، به ویژه در سطوح عالی، شده است.
    کلیدواژگان: پست های مدیریتی زنان، جامعه پذیری جنسیتی، فرهنگ سازمانی، نقش های چندگانه زنان
  • منیژه مقصودی، زهره انواری صفحات 161-186
    مردم ایلام در گذشته زندگی عشایری داشته اند که نظام سلسله مراتبی ایلی و هنجارهای خویشاوندی، بر آن حاکم بوده است. این مردم به تدریج اسکان داده شده اند و زندگی شان صورتی شهری به خود گرفته است. پرسش آن است که آیا بعد از این اسکان، نحوه زندگی مردم به طور کامل تغییر کرده و اکنون شهر با حاکمیت نظام دیوان سالار اداره می شود یا هنوز نظام خویشاوندی بر زندگی و روابط اجتماعی افراد حاکمیت دارد. زندگی اجتماعی در شهر ایلام، تا چه حد مبتنی بر قواعد شهروندی است و تا چه حد نظام خویشاوندی در آن تعیین کننده است؟ براساس نتایج این تحقیق، در شهر - عشیره ایلام، مفهوم شهروندی شکل نگرفته است و افراد، بیش از آنکه خود را یک شهروند ایلامی تلقی کنند، خود را متعلق به یک ایل یا طایفه می دانند. در ایلام، افراد هنوز بیش از آنکه تحت حمایت های اجتماعی نظام دیوان سالار شهری باشند، از حمایت های ساختار خانوادگی بهره می برند. درصد بالای ازدواج های درون همسری، نحوه پراکندگی قومیتی در فضای شهری، انتخاب اعضای شورای شهر به شکلی قومیتی، نحوه گذران اوقات فراغت به صورت دسته جمعی و خانوادگی و حضور قدرتمند هنجارهای خانوادگی در مراسم مختلف مانند عروسی، عزاداری، خون بس و لویرات، نشانه هایی از حاکمیت هنجارهای قبیله ای و خانوادگی در شهر ایلام است.
    کلیدواژگان: نظام خویشاوندی ایلی، نظام دیوان سالار شهری، شهروندی، شهر، عشیره
  • جمال محمدی، فردین محمدی، زهراالسادات سلیمان زاده صفحات 187-221
    پژوهش حاضر تلاشی است برای تبیین رابطه اثربخشی آموزشی معلمان با سرمایه اجتماعی/ فرهنگی آنان. به بیان دیگر، این پژوهش قصد دارد پدیده اثربخشی آموزشی را در ارتباط با متغیرهای اجتماعی و به مثابه امری اجتماعی مطالعه کند. لذا پرسش های محوری آن، حول این مسئله اصلی صورت بندی شده اند که تعامل بین فضای اجتماعی و میدان آموزشی چگونه است و معلمان چگونه به تناسب سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، هنجارهای همیاری و شبکه های روابط اجتماعی) و سرمایه فرهنگی شان (تجسم یافته و عینیت یافته و نهادی شده)، در میدان آموزشی ایفای نقش می کنند. چارچوب مفهومی و نظری پژوهش، از نظریه های بوردیو و کلمن و پاتنام استخراج شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دبیران مقطع متوسطه آموزش و پرورش ناحیه 1 و 2 شهر سنندج، در سال تحصیلی 89-90 بود که کلا 1262 نفر بودند و با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای نسبی، 300 نفر از آن ها انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از میان تمام شاخص های هر دو متغیر سرمایه اجتماعی و فرهنگی، شاخص همیاری اجتماعی دارای بیشترین ضریب هم بستگی و ضریب تعیین با اثربخشی آموزشی معلمان است. درخصوص رابطه اثربخشی آموزشی با شاخص های سرمایه فرهنگی، نتایج نشان می دهد که با توجه به مقادیر ضریب هم بستگی، از میان این شاخص ها، شاخص «هبیتاس فرهنگی» دارای بیشترین ضریب هم بستگی با اثربخشی آموزشی است و بعد از آن، شاخص سرمایه فرهنگی نهادی قرار دارد. نتایج تحقیق در کل گویای آن است که در میدان آموزشی، معلمانی که دارای سرمایه فرهنگی و اجتماعی بیشتری هستند، اثربخشی آموزشی بیشتری نیز دارند. درنتیجه برای دستیابی به اثربخشی آموزشی، فقط توجه به ویژگی های فردی (مهارت، دانش، توانایی ها و استعدادها) کافی نیست؛ بلکه تلاش برای تغییر و بهبود وضعیت های عینی اجتماعی و فرهنگی نیز ضرورت دارد.
    کلیدواژگان: اثربخشی آموزشی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، میدان آموزشی، همیاری اجتماعی، هبیتاس فرهنگی، اعتماد اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی
  • محسن نیازی، اسدالله بابایی فرد صفحات 223-262
    هرچند سالمندی به عنوان دوران آسایش و رهاشدن از کار و فعالیت و مشغله های گوناگون زندگی به شمار می آید، اما دارای مسائل و مشکلات متعددی است که باید ازسوی کارشناسان و کارگزاران امور سالمندان مورد شناسایی قرار گرفته و برای آن ها چاره اندیشی شود. امروزه، در سراسر جهان، جمعیت سالمندان روبه گسترش است؛ ازاین رو، لازم است مشکلات آن ها با استفاده از روش های علمی شناسایی شود. در این پژوهش، مسئله رضایت از دوران سالمندی، در بین سالمندان مقیم آسایشگاه و سالمندان ساکن در خانه، مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش، در این مطالعه، روش پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه بوده است. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از سالمندان آسایشگاه گلابچی و سالمندان ساکن در خانه شهر کاشان در سال 89-1388. در این پژوهش، برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 300 نفر از سالمندان، به عنوان حجم نمونه پژوهش، مورد بررسی قرار گرفته اند. 110 نفر از این تعداد، سالمندان آسایشگاه و 190 نفر دیگر از آن ها سالمندان ساکن در خانه هستند. در این پژوهش، برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است.
    در آزمون فرضیات پژوهش، ملاحظه شد که بین جنسیت و وضعیت تاهل و رضایت از اقامت در آسایشگاه، با رضایت از دوره سالمندی، رابطه معنادار وجود ندارد؛ اما بین متغیرهای نحوه زندگی، رضایت از زندگی، روابط خویشاوندی، روابط دوستی و تقدیرگرایی، با رضایت از دوره سالمندی، رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد؛ بدین معنا که به موازات بالارفتن میزان متغیرهای مذکور، میزان رضایت از دوران سالمندی نیز افزایش پیدا می کند. در تحلیل چندمتغیره نیز ملاحظه شد که متغیر روابط خویشاوندی دارای رابطه معنادار با رضایت از سالمندی بوده و بیشترین تاثیر را بر رضایت سالمندان از دوره سالمندی داشته است. این متغیر توانسته است 52درصد بر رضایت از سالمندی اثرگذار باشد. در تحلیل مسیر نیز ملاحظه شد که مهم ترین متغیرهای اثرگذار بر متغیر وابسته، به ترتیب اهمیت، عبارت اند از: 1. روابط خویشاوندی؛ 2. روابط دوستی؛ 3. رضایت از دوره زندگی و 4. تقدیرگرایی.
    کلیدواژگان: سالمندی، نحوه زندگی، روابط دوستی، روابط خویشاوندی، تقدیرگرایی، آسایشگاه سالمندان و رضایت از دوران سالمندی
|
  • Fatemeh Jalili, Sosan Bastani, Fatemeh Nasresfahani Pages 1-22
    This research is going to study different aspects of trusting, -interpersonal and generalized- the opposite sex among youth in Tehran, to examine the levels of each indicator. and also it is to evaluate the variables affecting them. As a theoretical model, Chalabi, Giddens, Coleman and Sztompka theories about the trust have been applied. Besides, to close the theory with social fact for indigenous in the lowest level, getting hypothesis from exploratory study has been done. Using the method of survey and cluster multi-stage sampling, the hypotheses are assessed by 254 questionnaires which have been distributed in 3 areas in Tehran. Results indicate that among the respondents the levels of general and interpersonal trust the opposite sex are less than intermediate, which means that the amount of reliability among both men and women is low. However, respondents’ score for generalized trust to the opposite sex is more than intermediate level. Also there is a positive significant association between trust the opposite sex and each of the following variables: feeling of security, basic trust, expressive interactions, feeling of need to the opposite sex, inner commitment, and commitment in the relationships. Among these variables, feeling of security (feeling peaceful, without fear and threat and also feeling of security toward the opposite sex) has the strongest association with dependent variable. In the case of the exploratory variable, personal experiences in the past, which have been taken from exploratory study, the mass media experience has the negative and meaningful association with trust the opposite sex. Three variables, feeling of security, feeling of need to the opposite sex, and commitment in the relationships are meaningful in the regression equation. These variables explain more than 35 percent of dependent variable.
    Keywords: feeling of security, generalized trust, indigenous, interpersonal trust, trust the opposite sex, youth
  • Ghlamreza Ghafari, Khayam Azizimehr Pages 23-56
    The essay has inquired welfare policies and program in contemporary of Iran that is simultaneously with establish national state in 1935until 2005 through institutional approach. The essay encompasses three parts: at first, the problem and research questions stated and then approaches about social policy and capability explaining them. The central argument of this essay is that state-oriented institutional approach and analysis of dependent path is far better than approaches of industrialization and new Marxism. By paying attention to state-oriented institutional approach and analysis dependent path policies and welfares programs have been analyzed. Findings of the essay show that program and welfare services in Iran have been centralized and top –to -bottom. In formulating welfare social policing state or political structure has played the determining role. Because of its power, the political structure shaped institutional and social structure. As a result, in Iran welfare system is a governmental system that non-governmental parts have at least contribution and role.
    Keywords: analysis of dependent path, government, state, oriented institutional approach, welfare policies
  • Hamzeh Norozi, Alireza Karimi Pages 57-78
    This paper tries to trace the meaning of development in Iran after the 1979 Revolution. In this paper Lakla and Mouffe discourse theory and discourse analysis are used to account for the arguments. This study analyzes the current conflict over the development and consolidation. It is to show that discourses of development after the Revolution shows that any discussion of joint development based on a series of floating signifiers articulated to the central signifier. The finding reveals that the central signifier of constructing government was economic growth, while the reformist focused on political development and justice state was highlighting the concept of equity and justice. As a result, the development discourses of the Islamic Revolution tried a different space than the existing situation and promote a sense of meaning distinct from the other form by other competitors. The meaning of the revolution was never fixed and the usual way for the struggle over the meaning of will open.
    Keywords: articulation, Development, Dialogue, discourse analysis, signified, signifier
  • Soheila Sadeghi Fasaei, Somayeh Ajorloo Pages 79-112
    Peddling in underground is a very prevalent issue today and it is a very popular job for some women in Tehran. Therefor, it has gained considerable attention among some of the social researchers to see why women are attracted to this job? And what types of women are involved in this kind of job?
    This research draws an original data collected from in depth interview with 30 women aged 19 to 53 in Tehran. Narratives provided by women included in this study are used throughout the thesis as means of drawing the attention to the point that women are attracted to peddling in underground because of job’s flexibility, rewarding income and dealing with women (feminized nature of the job). Choosing peddling as a job is not something that happens out of the context but is situated in the social details of individuals’ circumstances and their life style.
    The result of research makes it possible to categorize women in five groups, breadwinners; family assistants; habitual peddlers; those peddling for fun; and undercover criminals who use peddling. These five groups are distinct based on their needs, habits, pleasure and life style.
    Keywords: assistants, fun, seekers, gender relationships, habitual, head, qualitative research, stalling
  • Emilia Nersisians, Mansoreh Afghahi Pages 113-160
    Participation of women in universities is examined in this thesis. University is an important cultural sector and a branch of governmental organization. The study is to account for why women has been accomplished taking the control of positions at state-run universities, although they have made a significant breakthrough in academic fields. The survey also comes up with some practical approaches to ameliorate the state. The study uses "qualitative interview" as subset of "qualitative methodology" that is common in Anthropological research. We interview 15 manageresses in Tehran University. The study finds out most of the women refuse managerial offices because they have to make it one's duty to do house works and managerial office needs a lot of time and energy. This attitude is consequent on the "gender socialization" and stem from "social believes". On the other hand, "grouping of men" in the organization is a setback for women. Also structural snags, legal system, viewpoint of men toward women's abilities, lack of equal opportunity and experiment for women, less of self-reliance and corporate discrimination are other effective factors that cause to transfer a few managerial offices to women.
    Keywords: gender socialization, Organizational culture, women's managerial offices, women's multiple roles
  • Manijeh Maghsoodi, Zohreh Anvari Pages 161-186
    The main question of this research is whether social life in Ilam Province—located in west of Iran --based on citizen rule or based on kinship system. Previously, people in Ilam lived in tribe with rule of kinship system and hierarchy. They were settled on Ilam and they live like urbanite (city dweller). The question is if the people life system changes after they were settled completely and also whether Ilam is managed with bureaucrat system or still kinship system control life style and social relation of people.
    According to the results of this research, the concept of citizen have formed in Ilam as a city – tribe. Individuals belong to their tribe rather than to their city. They are supported from kinship system more than bureaucrat system. High percent of Endogamy marriage, ethnic dispersal type on the city space, ethnic election for choice the member of city council, and powerful attendance of domestic norm at marriage ceremony, interment, khun bas and levirate are signs of governability of kinship system.
    Keywords: Bureaucrat system, citizen, City, tribe, Kinship system
  • Jamal Mohammadi, Fardin Mohammadi, Zahrasadat Soleimanzadeh Pages 187-221
    This research is an attempt to explain the relationship between the educational efficacies of teachers and their social/cultural capital. In other words, the research aims to study the phenomena of educational efficacies as the social and in relation with some social variables. Therefore, its main questions are formulated around the problematic of the nature of interaction between social space and educational field: how do teachers act and play their roles according to their social and cultural capital in educational field? The theoretical framework is based on Bourdieu, Putnam and Coleman social theory. The population includes high school teachers of Sanandaj in 1389-1390 that are about 1262. The sample is selected via stratified relative sampling which is about 300. The findings show that the main index of social and cultural capital which has meaningful relationship with educational efficacies is social corroboration. Moreover, cultural habitus and institutionalized cultural capital has also most meaningful relationship with educational efficacies. We can generally claim that the teachers who own a high degree of social and cultural capital have also a high degree of educational efficacies.
    Keywords: cultural habitus, educational efficacies educational field, meaningful relationship, social, cultural capital
  • Mohsen Niazi, Asadolah Babaeifard Pages 223-262
    Old age may mean less work and more spare time, but it is also associated with its own problems that should identify and treated by experts and practitioners of elderly affairs. As the number of the elderly population is rapidly increasing, their problems need to be identified using scientific methods. In this study, satisfaction with aging among the elderly living in nursing homes (the Home-Stay) and elderly people living homes were studied. The study used a survey method and the data were collected through a questionnaire. The study population consists of the elderly people of Golabchi Nursing Home and elderly people at home in Kashan in 1388-89. In this study, to determine the sample, simple random sampling is used. Based on Cochran’s formula, 110 of the former and 190 of the latter group were chosen as the sample and also SPSS statistical software has been used for data analysis.The results of data analysis indicate that there was no significant relationship between sexuality, marital status and satisfactionofresidency innursing home in terms of satisfaction with aging. On the other hand, the results showed that life style, life satisfaction, kinship ties, friendship and fatalism were positively related to satisfaction with aging. It means that along with the rise of those variables, the satisfaction rate of aging also increases. Multivariate analyses showed family relationships to account for 52 percent of the variation in satisfaction of aging among elderly. In path analysis it was observed that the most important variables affecting the dependent variable, regarding the importance, are: 1. kinship ties, 2. friendship, 3. satisfaction with life, 4. fatalism.
    Keywords: aging, friendships, fatalism, kinship ties (family relationships), life style, nursing home, satisfaction with aging