فهرست مطالب

نشریه توسعه آبزی پروری
سال هفتم شماره 4 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/12/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • جلیل جلیل پور، حبیب وهاب زاده، ابوالفضل سپهداری، ذبیح الله پژند صفحات 1-11
    آفلاتوکسین ها مواد شیمیایی سمی هستند که به‏وسیله انواع قارچ ها ( (Aspergillus flavus & Aspergillus parasiticus تولید می‏شوندکه بطورکلی به عنوان کپک شناخته میشوند. آفلاتوکسیکوزیس بیماری است که در اکثر انواع ماهیان بر اثر تغذیه از غذای آلوده به آفلاتوکسین ها ایجاد می گردند. این مطالعه جهت کسب اطلاعات کاربردی در ارتباط با تاثیرات آفلاتوکسین B1 در موردگونه ازون برون پرورشی (Acipenser stellatus) انجام پذیرفت. بچه ماهیان ازون برون با میانگین وزن اولیه 12/0 ± 90/7 گرم پس از عادت دهی، با تراکم10 عدد در مخازنی با حجم 50 لیتر در شرایط یکسان برای همه تیمارها در غلظت های پیشبینی شده با مقادیرppb 1500، 1850، 2300، 2850و 3500 آفلاتوکسین B1 ودو شاهد در3 تکرار بررسی شدند. تغذیه بچه ماهیان در تیمارهای آزمایشی و شاهد تا پایان آزمایش روزانه در 3 نوبت و به مدت 56 روز انجام شد. نتایج نشان دادکه افزایش میزان غلظت سم (ppb3500و 2850) علاوه بر بروز تغییرات رفتاری، تاثیر معنی داری برکارایی شاخص های رشد و تغذیه شامل درصد افزایش وزن (bw%)، بیومس نهایی، ضریب چاقی(K)، رشد روزانه(GR) و نرخ رشد ویژه (SGR) داشت (05/0>P). همچنین بیش ترین میزان تلفات در تیمار حاوی بیش ترین غلظت سم (ppb3500) که از روز 6 آغاز گردید مشاهده شد. پس از 52 روز بچه ماهیان تغذیه شده با غذای حاوی ppb3500 آفلاتوکسین B1 درصد بازماندگی کمتری (%50/47) را نسبت به تیمارهای ppb 2850 (%50/57)، ppb2300 (%65)، ppb1850 (%80) و ppb1500 (%75/93) داشتند، در مطالعات فاکتورهای بیوشیمیایی خون با افزایش مقدار سم در غذا تغییرات و اختلاف های آماری در میزان آنزیم-های کبدی ALP،ALT،AST مشاهده شد(05/0>P).
    کلیدواژگان: ازون برون (Acipenser stellatus)، آفلاتوکسیکوزیس، رشد، بقا، آنزیم های کبدی
  • علی حمیداوغلی، بهرام فلاحتکار، مجیدرضا خوش خلق، احد صحراگرد صفحات 13-24
    لاروهای خانواده شیرونومید (با نامتجاری کرم خونی) یکی از اقلام غذایی با ارزش برای بسیاری از ماهی ها به شمار می روند. در تحقیق حاضر، تولید لاروهای شیرونومید در محیط کاملا بسته،با کنترل شرایط فیزیکوشیمیایی انجام شد. میزان تولید در هر متر مربع به طور میانگین 10±80 گرم برآورد شد. غنی سازی لاروها با اضافه کردن مقادیر صفر (C0)، 100 (C100) و 1000 (C1000) میلی گرم ویتامین C (اسید اسکوربیک) در هر کیلو گرم از کود مرغی (به عنوانبستر پرورش) انجام شد. اندازه گیری میزان اسید اسکوربیک در لاروهای شیرونومید، مقادیرμg/g4/15±2/74، μg/g 6/116±0/325 و μg/g 3/81±8/779 را به ترتیب در تیمارهای C0، C100 و C1000 با اختلاف معنی دار بین گروه ها نشان داد (05/0P <). در مرحله بعد، شیرونومیدهای غنی سازی شده و دافنی زنده (D) برای تغذیه لاروهای تاسماهی ایرانی با وزن ابتدایی g‏ 03/0±3/0 مورد استفاده قرار گرفته و مقایسه شدند. تعداد 20 قطعه لارو تاسماهی ایرانی در تانک های پلاستیکی 10 لیتری به مدت 14 روز تغذیه شدند. اندازه گیری طول و وزن لاروهای تاسماهی ایرانی، اختلاف معنی داری را در فاکتورهای رشد نشان نداد (05/0P >). ولی میزان بازده تبدیل غذایی در گروه C1000 به طور معنی داری از گروه D بیشتر بود (05/0P<). در نهایت می توان از لاروهای شیرونومید به عنوان یک غذای زنده با قابلیت غنی سازی نام برد و عنوان نمود که استفاده از ویتامین C برای غنی سازی این موجودات می تواند نیازهای ماهیان به این ماده مغذی را برطرف کند.
    کلیدواژگان: پرورش لاروی، کرم خونی، اسید اسکوربیک، ماهی خاویاری
  • سید جلیل ذریه زهرا، مریم قیاسی، محمد بینایی صفحات 25-33
    نظر به سابقه تلفات و مشاهده بیحالی، اتساع محوطه بطنی، لاغری و شنای نامتعارف در ماهیان کفال طلایی (Liza auratus)، 86 عدد کفال طلائی (56 عدد واجد علایم بالینی و 30 بظاهر سالم) از پره های استان مازندران در اسفند ماه 1388 صید گردید. پس از بیومتری، گلبول های قرمز،گلبول های سفید، شمارش تفریقی، هموگلوبین و هماتوکریت، ALT، AST، C3، C4، IgM،آلبومین و پروتئین تام سنجش شد. متوسط وزن و طول ماهیان واجد و فاقد علایم بالینی به ترتیب2/10 ± 1/193 گرم و4/0± 6/30 سانتی متر و 3/11 ±233 گرم و5/0 ± 5/32 سانتی‏متر بودند. متوسط سن نیز به ترتیب 1/0 ± 7/3 و 1/0 ± 9/3 سال بود. بررسی ها نشان داد گلبول های قرمز و سفید، هموگلوبین، هماتوکریت و(MCHC) در ماهیان بیمارکاهش معنی داری در مقایسه با ماهیان سالم داشته است (05/0P<). لیکن (MCV) در ماهیان بیمار به طور معنی داری بیشتر از ماهیان سالم بود (05/0P<) ولی (MCH) تفاوتی در دوگروه نداشت (05/0P>). در شمارش تفریقی نیزکاهش معنی داری در مقادیرلنفوسیت و نوتروفیل دیده شد لیکن میلوسیت در ماهیان بیمار افزایش معنی داری را نشان داد (05/0P<). کاهش معنی دار در پروتئین تام، آلبومین و IgM مشاهده شد (05/0P<). لیکن C3 وC4 ازکاهش معنی داری برخوردار نبود (05/0P>). بالعکس دو آنزیم (ALT) و (AST) افزایش معنی داری را در ماهیان بیمار نشان داد (05/0P>). وزن ماهیان بیمار نیز به طور معنی داری کمتر از ماهیان سالم بود (05/0P>). با توجه به نتایج ماهیان بیمار مبتلا به کم خونی از نوع ماکروسیتیک هیپوکرومیک بوده که نشانگر یک گرسنگی طولانی مدت و بیماری تحلیل برنده مزمن در کفال ماهیان دریای خزر می باشد.
    کلیدواژگان: دریای خزر، کفال طلایی، شاخص های خونی، شاخص های سرمی
  • متین شکوری، حامد قلی پور، سمیرا ناصری صفحات 35-42
    در تحقیق حاضر اثر جایگزینی سطوح مختلف پودر شفیره کرم ابریشم به جای پودر ماهی بر برخی از فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)، به مدت 60 روز بررسی شد. به این منظور 360 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 42/3±55 گرم در 4 تیمار و سه تکرار انتخاب شدند. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف جایگزینی0، 5 ،10 و15 درصد پودر شفیره کرم ابریشم به جای پودر ماهی بود و تیمار 1، به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. در پایان دوره آزمایش حداکثر تعداد گلبول‏های سفید (3mm-1047/2) وحداکثر تعداد گلبول های قرمز (3 mm-10625/1) در تیمار دوم، حداکثر حجم متوسط گلبول‏های قرمز (00/382) در تیمار چهارم، حداکثر مقدار متوسط هموگلوبین گلبول قرمز (33/74)، حداکثر غلظت وزنی متوسط هموگلوبین گلبول قرمز (00/20) و حداکثر غلظت هموگلوبین (mg/dl )( 13/8) در تیمار سوم ، حداکثر درصد هماتوکریت (به ترتیب 00/41) در تیمار اول، حداکثر میزان کلسترول (mg/dl) (33/391) وتری گلیسسیرید (mg/dl)( 33/357) در تیمار چهارم و حداکثر میزان گلوکز (mg/dl)( 00/79) در تیمار شاهد گزارش شد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که جایگزینی سطوح مختلف پودر شفیره کرم ابریشم به جای پودر ماهی در جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان، تاثیر نامطلوبی را بر پارامترهای خونی و بیوشیمیایی مورد بررسی در این تحقیق نشان نداد.
    کلیدواژگان: شفیره کرم ابریشم، قزل آلای رنگین کمان، فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی
  • روح الله عباسپور، حسن حسن زاده، حمیدرضا علیزاده ثابت، مسعود هدایتی فرد، جواد مسگران کریمی صفحات 43-56
    در پژوهش حاضر به بررسی کیفی آب رودخانه چشمهکیله با استفاده از جوامع درشت بیمهرگان کفزی در سال 1390-1389 در چهار ایستگاه و طی دوازده نوبت نمونه برداری با سوربر سطح1/0 متر مربع صورت گرفت. در بررسی کفزیان رودخانه 47 خانواده متعلق به 15 راسته و شش رده شناسایی شد که در میان آنها لارو حشرات آبزی بیش ترین تنوع را داشتهاند. همزمان با نمونه برداری از فون بنتیک برخی از فاکتورهای فیزیکی شیمیایی نظیر دمای آب،BOD5 TSS، و ECدر ایستگاه ها اندازه گیری گردید. نتایج نشان میدهد که راسته هایEphemeroptera، Trichoptera Diptera، در ایستگاه های 1و 2و 3 و راسته های Diptera، Ephemeroptera، Tubificida در ایستگاه 4 غالبیت داشتند. همچنین ایستگاه 1 با 07/9 گرم بر متر مربع بیش ترین میزان زیتوده کفزیان و ایستگاه 4 با میانگین وزن 11/1 گرم بر متر مربع از کمترین میزان زیتوده کفزیان در کل سال را به خود اختصاص داده است. بررسی ها نشان داد که حداقل میانگین شاخص EPT / CHIR EPT، و ASPT متعلق به ایستگاه 4 و حداکثر آن متعلق به ایستگاه 1 میباشد. شاخص BMWP و EPT بیان کننده وجود اختلاف معنی دار بین ایستگاه هادر سطح احتمال 5 درصد (05/0P<) میباشد. بر طبق نتایج به‏دست آمده مشخص شد که تغییرات و استرسهای موجود در مسیر رودخانه به خصوص پساب مناطق مسکونی در ترکیب جمعیت کفزیان ایجاد تغییر نموده و درصد فراوانی گروه های مقاوم و فیلترگر افزایش یافته و از مقدار گروه های حساس به طور نسبی کاسته شده است.
    کلیدواژگان: رودخانه چشمه کیله، شاخص زیستی، فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، ماکروبنتوز
  • احمد قانع صفحات 57-65
    این بررسی در سال 7-1386 در رودخانه زاینده رود، از نزدیکی تونل کوهرنگ یعنی سرچشمه تا حدود 30 کیلومتر تا پل سودجان در محدوده استان چهار محال، انجام شد. 6 ایستگاه مطالعاتی انتخاب و نمونه های ماکروبنتوز رودخانه توسط یک دستگاه سوربر 1600 سانتی‏متر مربع با تور 250/0 میلی متری به طور ماهیانه جمع آوری و بررسی شدند. با توجه به نتایج، 31 گروه از کفزیان شامل 22 گروه لارو حشرات آبزی (که 11 گروه از آن ها از راسته های حساس به آلودگی یا Ephemeroptera، Plecoptera، Trichoptera بوده اند) و 9 گروه از سایر کفزیان نظیر کرم ها و گاماریدها، شناسایی شدند. اعضای متعلق به راسته های دوبالان و زودمیران در همه ایستگاه ها بیش ترین درصد فراوانی را داشته اند، بجز ایستگاه 2 یعنی چشمه دیمه که گاماریدها در آنجا 90 در صد از جمعیت را تشکیل داده اند. در میان ایستگاه های مورد بررسی ایستگاه 3 که بعد از تلاقی خروجی یک کارگاه پرورش 200 تنی قزل‏آلا و رودخانه، واقع است، بیش ترین غنای کل و ایستگاه های بعدی بیش ترین غنای گروه های حساس (EPT) را داشته اند. مقایسه شاخص زیستی هیلسنهوف نیز بهبود کیفیت آب رودخانه بعد از ایستگاه 3 و طبقه کیفیتی خوب (شاخص زیستی برابر 2/4 تا 8/4) را نشان می دهد. مواد مغذی طبیعی وارده از حوضه اطراف، غیر طبیعی حاصله از فعالیت کارگاه قزل آلا، فعالیت های کشاورزی منطقه، همچنین چرخه زندگی موجودات بنتیک، از عوامل مهم در تغییر ترکیب جمعیت فون ماکروبنتیک رودخانه زاینده رود بوده است.
    کلیدواژگان: زاینده رود، ماکروبنتوز، آبزی پروری، EPT، هیلسنهوف
  • مریم قیاسی، رضا پورغلام، حسن نصرالله زاده، آذین زاهدی، محمد بینایی صفحات 67-76
    در این مطالعه مقایسه بین اثرات استفاده شیرابه کود گاویو کود شیمیایی بر میزان بار میکروبی، باکتری های بیماری زا و فاکتورهای فیزیکوشیمیایی آب با هدف جایگزینی کود آلی به جای کود شیمیایی در غنی سازی استخر پرورش ماهیان کپورانجام گردید.میانگین شمارش کلی باکتری ها و کلی کلیفرم شیرابه مورد استفاده به ترتیب 1200 ±6 10× 4 و102 ×47 کلنی درهر میلی لیتر بود. در ادامه نمونه-برداری از آب دو استخر که در یکی تنها از شیرابه کود گاوی(استخر 1) و در دیگری فقط از کود شیمیایی(استخر 2) استفاده شده بود طی ماه های خرداد تا مهر انجام گردید. نتایج نشان داد میزان شمارش کلی باکتری در آب استخر 1به طور معنی داری از استخر 2 بیشتر بوده است و میزان بار میکروبی استخر 1 در مرداد ماه تفاوت معنی داری با سایر زمان های نمونه برداری داشتدر حالیکه در استخر 2 چنین نبود.همچنین آب استخر 1 از تنوع میکروبی بیشتری برخوردار بوده و در تمام نمونه برداری ها باکتری های سودوموناس، کلبسیلا، انتروباکتر، اشریشیا کولی ویرسینیا جداسازی گردید ولی از استخر 2 تنها سودوموناس و اشریشیا کولی جداسازی شد. میزان سختی کل، فسفر کل، مواد جامد محلول و هدایت الکتریکی در آب استخر 1 به طور معنی داری بیشتر از آب استخر 2 بود ولی میزان BOD، اکسیژن محلول و شفافیت آب استخر 1به طور معنی داری کمتر از استخر 2 بود. ازت کل، قلیاییت و pH آب دو استخر تفاوت معنی داری نداشت. کشت میکروبی کبد و کلیه ماهیان استخر 1 طی تیر تا مهر ماه منفی بود.
    کلیدواژگان: فلور میکروبی، فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، شیرابه کود گاوی
  • عضیم مدبری، قباد آذری تاکامی، شهرام بهمنش، حسین خارا صفحات 77-87
    پروبیوتیک ها مکمل های میکروبی هستند که با بهبود تعادل جمعیت میکروبی روده میزبان به آن سود می رسانند. پروبیوتیک باکتوسل حاوی یکی از انواع باکتری های اسید لاکتیک بنام Pedicoccus acidlactici می باشد. به همین دلیل در این تحقیق اثر این زیست یار حیاتی بر فاکتورهای رشد، و فلور باکتریایی روده ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور در سه تیمار (300،200،100 گرم پروبیوتیک به ازاء هرتن غذا) و یک شاهد آزمایش ها انجام پذیرفت. به طوری-که 3600 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی5/3 تا 4 گرم در 12 حوضچه بتونی رهاسازی و به مدت 2 ماه پرورش داده شدند. پس از اتمام دوره با توجه به بیومتری های انجام گرفته و فرمول های مختلف رشد و تغذیه مشخص شده که اگرچه بین تیمارها اختلاف معنی داری از لحاظ فاکتورهای مختلف وجودندارند، اما بیش ترین افزایش طول (17/21 سانتی متر) و وزن (9/48 گرم) مربوط به تیمار 300 گرم به ازاء هرتن غذا بوده است و تیمار شاهد دارای کمترین مقادیر بوده است. همچنین بالاترین میزان توتال کانت باکتری های اسید لاکتیک (پروبیوتیک) روده ماهیان قزل آلادر تیمار 3 (300 گرم به ازاء هرتن غذا)( CFU/g67/36366) به‏دست آمد، در حالی که کم ترین مقدار مربوط به تیمار شاهد(CFU/g 6000) بود. همچنین مقادیر توتال کانت باکتری های اسید لاکتیک در غذاهای تحت تیمار در روز اول و هفتم نشان داد که تیمار 3 دارای بیش ترین مقدار (به ترتیب CFU/g 75334 و CFU/g 326667) و تیمار شاهد (به مقدار صفر) کم ترین میزان را به خود اختصاص داده بود. براساس نتایج به‏دست آمده می توان گفت که پروبیوتیک باکتوسل با دوز 300 گرم به ازاء هرتن غذا می تواند در افزایش وزن ماهی قزل آلا رنگین کمان موثرباشد. ضمن اینکه طبق این بررسی در غذا و روده ماهیان قزل آلای تحت تیمار نشان داد که مقدار300 گرم به ازاء هرتن غذا بهترین اثر را در بهبود فلور باکتریایی داشته و به عنوان دوز مناسب پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: قزل آلای رنگین کمان، پروبیوتیک، باکتوسل، رشد، فلورباکتریایی