فهرست مطالب

پرستاری قلب و عروق - سال ششم شماره 1 (پیاپی 21، بهار 1396)

فصلنامه پرستاری قلب و عروق
سال ششم شماره 1 (پیاپی 21، بهار 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/03/31
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ناهید محمدی، نرگس خیرالهی *، سمیه حقیقت، قدرت الله روشنایی صفحات 6-13
    هدف. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط سازگاری فردی و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد.
    زمینه. پیامد اصلی نارسایی قلبی اختلال در توانایی بیمار و ایجاد محدودیت در وظایف شغلی، خانوادگی و اجتماعی وی است. به دلیل ماهیت مزمن، پیشرونده و غیرقابل برگشت نارسایی قلبی، هدف درمان و مراقبت، بهبود کیفیت زندگی است. عوامل متعددی در بهبود کیفیت زندگی این افراد نقش دارند.
    روش کار.این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود که در سال 1394 بر روی 200 فرد مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مراجعه کننده به مرکز فوق تخصصی قلب اکباتان در شهر همدان، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری فردی بل و پرسشنامه کیفیت زندگی مک نیو بود. داده ها به روش مصاحبه حضوری جمع آوری و سپس در نرم افزار SPSSنسخه 19 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
    یافته ها. میانگین سن نمونه های پژوهش، 63/68 سال با انحراف معیار 12/07 بود. میانگین نمرات سازگاری، 76/16 با انحراف معیار 6/81؛ میانگین نمره کل کیفیت زندگی، 126/85 با انحراف معیار 20/45 بود و 57/6 درصد نمونه های پژوهش از نظر کیفیت زندگی در سطح خوب قرار داشتند.بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، تنها ارتباط بین حیطه جنسی کیفیت زندگی و سازگاری فردی دارای ارتباط آماری معنی دار و معکوس بود (0/65-r= و 0/01p=). با توجه به این که نمره سازگاری بالا در ابزار مورد استفاده نشان دهنده سازگاری کمتر است، این نتیجه نشان می دهد که سازگاری کمتر با کیفیت زندگی پایین تر در حیطه جنسی ارتباط دارد.
    نتیجه گیری. افزایش میزان سازگاری منجر به افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی در حیطه جنسی می شود. تاکید بر اقدامات مراقبتی که منجر به ارتقای سازگاری فرد می شود می تواند کیفیت زندگی در بعد جنسی را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: نارسایی مزمن قلبی، سازگاری، کیفیت زندگی
  • رضا جوهری فرد، سجاد سبک خیز * صفحات 14-21
    هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و ترس از شکست در افراد با بیماری قلبی انجام شد. زمینه: امروزه بیماری قلبی عروقی به عنوان شایع ترین بیماری جدی در کشورهای پیشرفته محسوب می شود. خودانتقادی و ترس از شکست از جمله مواردی هستند که ممکن است اثر منفی بر سلامت جسمی داشته باشند یا موجب بیماری های قلبی شوند. روش کار: طراحی این مطالعه از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون) با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران قلبی بیمارستان مصطفی خمینی شهرستان بهبهان بود. تعداد 30 فرد مبتلا به بیماری قلبی با استفاده از روش نمونه گیری مستمر و براساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به روش گمارش تصادفی تصادفی ساده در یکی از دو گروه آزمون (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل آزمون های خودانتقادی و ترس از شکست بودند. از راهنمای عملی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای هدایت مداخله استفاده شد. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 18 با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب شد نمره ترس از شکست (22/53F= و 0/0001p≤) و خودانتقادی (22/23F= و 0/0001p≤) در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل کاهش یابد. نتیجه گیری: آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش موثر برای کاهش خودانتقادی و ترس از شکست در افراد مبتلا به بیماری قلبی به کار گرفته شود.
    کلیدواژگان: بیماری قلبی، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، خودانتقادی، ترس از شکست
  • طاهره نجفی قزلجه، مهدی نصر اصفهانی، ساناز شریفیان* صفحات 22-31
    هدف. مطالعه حاضر با هدفمقایسه تاثیر آموزش خودمدیریتی، با و بدون پیگیری تلفنی، و استفاده از شبکه اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه بر فشارخون مبتلایان به پرفشاری خون انجام گرفت.
    زمینه
    با توجه به اینکه پرفشاری خون یکی از مهمترین علل مرگ های قابل پیشگیری در سراسر جهان است، آموزش خودمدیریتی در این بیماران و پیگیری آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
    روش کار. این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل بود که بر روی 100 بیمار مبتلا به پرفشاری خون اولیه، مراجعه کننده به بیمارستان الزهرای اصفهان که به روش در دسترس انتخاب شده بودند در سال 1395 انجام شد. تخصیص نمونه ها به صورت تصادفی با بلوک های چهارتایی بود و افراد به طور تصادفی به چهار گروه کنترل (آموزش رایج)، آموزش خودمدیریتی بدون پیگیری، آموزش خودمدیریتی با پیگیری تلفنی (آموزش خودمدیریتی همراه با تماس هفتگی برای 6 هفته) و آموزش خودمدیریتی با پیگیری شبکه اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه (آموزش خودمدیریتی همراه با ارتباط هفتگی از تلگرام برای 6 هفته) تخصیص یافتند. داده ها از طریق اندازه گیری فشارخون و ثبت آن، قبل از مداخله و 6 هفته بعد از ورود به مطالعه جمع آوری شدند. سپس داده ها با استفاده از آزمون های کای اسکوئر، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی شفه و آزمون تی زوجی در نرم افزار SPSSویرایش 16 تحلیل شدند.
    یافته ها. پس از مداخله، فشارخون گروه های چهارگانه با یکدیگر تفاوت معنادار آماری داشتند (0/0001p≤). براساس آزمون تعقیبی شفه، گروه های آموزش (با و بدون پیگیری) در مقایسه با گروه کنترل از نظر فشارخون اختلاف معنی دار آماری داشتند (0/0001p≤). همچنین، آزمون تعقیبی شفه نشان داد سه گروه آموزش بدون پیگیری و با پیگیری های تلفنی و پیگیری با شبکه اجتماعی (تلگرام) اختلاف معناداری با یکدیگر از نظر میانگین فشارخون سیستول و نیز دیاستول نداشتند.
    نتیجه گیری. با توجه به یافته ها، آموزش خودمدیریتی با و بدون پیگیری تلفنی و یا با استفاده از شبکه اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه بر تعدیل فشارخون مبتلایان به پرفشاری خون موثر هستند. لذا پرستاران با آموزش جامع به بیمار و در صورت امکان پیگیری می توانند گامی مثبت در جهت بهبود مدیریت فشار خون این بیماران بردارند.
    کلیدواژگان: پرفشاری خون، آموزش خودمدیریتی، پیگیری تلفنی، شبکه اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه
  • شیوا خالق پرست، مهناز مایل افشار، مجید ملکی، نسیم نادری، بهروز قنبری، شیرین حسینی * صفحات 32-39
    هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای الگوی نظارت بالینی بر میزان ارائه آموزش به بیماران قلبی انجام شد. زمینه: نظارت بالینی رابطه ای متقابل بین پرستار و ناظر است که می تواند موجب توسعه مهارت های حرفه ای پرستار گردد. روش کار: این مطالعه از نوع نیمه تجربی قبل-بعد بدون گروه کنترل است. روش نمونه گیری، احتمالی و به صورت طبقه بندی بود که با داشتن معیارهای ورود و خروج، تا رسیدن حجم نمونه به 300 نفر انجام شد. پژوهشگر با استفاده از فرم جمع آوری داده ها میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران و همچنین میزان ثبت آن در پرونده را ارزیابی و ثبت نمود. الگوی نظارت بالینی به عنوان مداخله این پژوهش، شامل برنامه ریزی، برگزاری جلسات ماهیانه با رابطین آموزش سلامت بخش ها، ارائه آموزش های طبقه بندی شده، اجرای نظارت بالینی روزانه، پیگیری ها، مشخص نمودن نقاط ضعف پرستاران در حیطه ارائه آموزش به بیماران قلبی و انجام اقدامات اصلاحی به مدت یک سال به طور منظم و مستمر بود. سپس، پژوهشگر با استفاده از همان فرم، دوباره میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران و همچنین، میزان ثبت آن در پرونده را ارزیابی کرد و نتایج قبل و بعد از اجرای مداخله را با یکدیگر مقایسه نمود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد. یافته ها: پس از اجرای الگوی نظارت بالینی، میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران، در ابتدای بستری، حین بستری و زمان ترخیص، نسبت به قبل از مداخله به طور معنی داری افزایش یافت (001/0p<). همچنین، یافته ها نشان داد که بیماران بعد از اجرای الگوی نظارت بالینی، از آموزش های دریافت شده رضایت بیشتری دارند (001/0p<). نتیجه گیری: نظارت مستمر و منظم، بر روند اجرای آموزش به بیمار نقش به سزایی دارد. با توجه به اهمیت آموزش به بیمار و نقش آن در بهبود وضعیت بیماری و ارتقای سلامتی، توصیه می شود برای پرستاران در زمینه آموزش به بیمار برنامه های مدیریتی و نظارتی در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: نظارت بالینی، آموزش به بیمار، پرستار
  • فرشید حیدری بنی، زهره احمدی، امیر طباطبایی، اسمعیل محمدنژاد *، عایشه حاجی اسماعیل پور صفحات 40-47
    هدف. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر آموزش همتا بر خودکارآمدی مبتلایان به نارسایی قلبی انجام شد.
    زمینه. نارسایی قلبی یک سندرم بالینی است که می تواند تاثیر منفی بر خودکارآمدی داشته باشد. با توجه به نقش آموزش در ارتقای خودکارآمدی، یافتن یک روش آموزشی مناسب برای افزایش خودکارآمدی این بیماران مهم است.
    روش کار. در این مطالعه کارآزمایی بالینی که در سال 1395 انجام شد تعداد 60 نفر از افراد مبتلا به نارسایی قلبی به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه 30 نفر) تقسیم شدند. بعد از آماده کردن گروه همتا، سه جلسه آموزشی یک ساعته توسط همتا برای نمونه های گروه آزمون در قالب گروه های کوچک 8-6 نفره در طول یک ماه با محتوای آموزشی در مورد نارسایی قلبی برگزار شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خودکارآمدی سولیوان بود که قبل از مداخله، بلافاصله بعد از مداخله، و یک ماه بعد از مداخله در هر دو گروه تکمیل گردید. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 21 با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های کای اسکوئر و تی زوجی تحلیل شد.
    یافته ها. میانگین نمره خودکارآمدی قبل از مداخله در هر دو گروه همتا و فردی تفاوت معناداری نداشت. میانگین نمره خودکارآمدی در بیماران نارسایی قلبی بلافاصله بعد از آموزش، در گروه آزمون، 50/3 با انحراف معیار 7/21 و در گروه کنترل، 24/9 با انحراف معیار 1/7 بود و یک ماه بعد از آموزش، در گروه آزمون، 48/8 با انحراف معیار 1/2 و در گروه کنترل، 23/4 با انحراف معیار 4/6 بود. آزمون تی زوجی نشان داد آموزش همتا بر خودکارآمدی بیماران نارسایی قلبی تاثیر داشته است (0/0001p≤) و باعث بهبود خودکارآمدی بیماران شده است.
    نتیجه گیری. آموزش همتا باعث بهبود و ارتقای خودکارآمدی بیماران مبتلا نارسایی قلبی می شود، بنابراین، استفاده از این شیوه آموزشی در افراد مبتلا به نارسایی قلبی در مراکز درمانی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: نارسایی قلب، خودکارآمدی، آموزش همتا
  • ناهیده رحیمی *، احمد امین، بهشید قدردوست صفحات 48-53
    هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر تزریق دیورتیک داخل وریدی بر مدت بستری افراد با نارسایی قلبی انجام شد.
    زمینه. در حالی که بیماری نارسایی قلبی همواره به بستری طولانی مدت در بیمارستان می انجامد، استفاده از یک پروتکل استاندارد ممکن است بتواند منجر به کاهش هزینه ها و عوارض در افراد مبتلا به این بیماری شود.
    روش کار. در این مطالعه مداخله ای یک گروهی (بدون گروه کنترل)، 111 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن قلبی، تحت درمان با دیورتیک وریدی (هر نوبت، شش ساعت) به مدت یک سال در بخش نارسایی قلبی قرار گرفتند. این درمان در ماه اول به صورت یک بار در هفته، ماه دوم تا ششم به صورت یک بار هر دو هفته، و ماه هفتم تا دوازدهم به صورت یک بار در هر ماه انجام شد. در طول درمان با دیورتیک، آموزش هایی درباره تغذیه، تنظیم داروها و اصلاح شیوه زندگی به بیماران داده شد. داده های جمع آوری شده شامل برون ده ادراری، وزن، دفعات و تعداد روزهای بستری، الکترولیت ها، شاخص های عملکرد کلیه و میزان مرگ بودند.
    یافته ها. میانگین سنی نمونه ها 58/88 سال با انحراف معیار 16/33 بود. حداقل و حداکثر دوز دیورتیک تجویز شده، به ترتیب، 20 و 200 میلی گرم بود. میانگین برون ده ادرای، 1890 میلی لیتر با انحراف معیار 1101 (حداقل، 200 میلی لیتر و حداکثر 5700 میلی لیتر) و میانگین کاهش وزن، 3/4 کیلوگرم با انحراف معیار 5/91 بود. افزایش کراتینین و هایپوکالمی به صورت گذرا، به ترتیب در 15 و 20 بیمار مشاهده شد. در دوره یک ساله درمان، 31 بیمار (27/4 درصد) نیازمند بستری در بیمارستان و انتقال به سی سی یو شدند.
    نتیجه گیری. دوره های کوتاه مدت تزریق دیورتیک در افراد با نارسایی قلبی روشی ایمن است و می تواند بستری طولانی مدت در بیمارستان را به حداقل برساند.
    کلیدواژگان: نارسایی قلبی، درمان با دیورتیک، مدت بستری، آموزش به بیمار
  • سحر کیوانلو، فاطمه غنودی، فاطمه بهرام نژاد، الهام نواب * صفحات 54-61
    هدف. مطالعه ی مروری حاضر با هدف تعیین نقش بیماری های قلبی عروقی بر دمانس در سالمندان انجام شده است.
    زمینه. امروزه جمعیت سالمندی در جهان افزایش چشمگیری پیدا کرده است. همچنین، بیماری های مزمن وابسته به افزایش سن مثل زوال عقل عروقی و بیماری های قلبی عروقی نیز افزایش یافته اند که به عنوان مشکلات عمده ی سلامتی اثرات چشمگیری بر سطح سلامت جامعه و خانواده دارند.
    روش کار. مطالعه ی مروری حاضر با بررسی مطالعات منتشر شده بین سال های 2000 تا 2017 از طریق جستجو در پایگاه های داده ای و موتورهای جستجو شامل IranMedex، Magiran، Science Direct، PubMed، Google Scholar، و SID با استفاده از کلیدواژه های dementia، cardiovascular disease، hypertension، heart failure، cognitive impairment، elderly، older adult، و atrial fibrillation و معادل فارسی آنها انجام شد.
    یافته ها. می توان از عواملی همچون افزایش فشار خون، بیماری عروق کرونر، فیبریلاسیون دهلیزی، نارسایی قلبی و آترواسکلروز به عنوان مهمترین دلایل ابتلا به بیماری دمانس عروقی به خصوص در سنین سالمندی نام برد.
    نتیجه گیری. در سنین سالمندی، اختلال در عملکرد قلب و عروق، به ویژه از نوع مزمن اثر قابل توجهی در کاهش عملکرد شناختی مغز و بروز دمانس عروقی دارد.
    کلیدواژگان: سالمند، بیماری قلبی عروقی، دمانس، اختلالات شناختی، دمانس عروقی
  • مهین نوملی، کیان علی پسندی، رامین محمدرضایی، معصومه ذاکری مقدم صفحه 62
    هدف. این مطالعه مروری با هدف تعیین تاثیر برنامه خودپایشی بر پیامدهای نارسایی قلب انجام شد.
    زمینه. نارسایی قلبی بیماری مزمن و پیش رونده با شیوع در حال افزایش است. برنامه خودپایشی منجر به شناسایی علائم عدم جبران نارسایی قلب و به کارگیری اقدام مناسب و به موقع می شود، اما پتانسیل آن در بهبود پیامدهای نارسایی قلب هنوز سوال برانگیز است.
    روش کار. در این مطالعه مروری روایتی، برای جمع آوری داده ها از پایگاه های داده ای Pubmed، Scopus، Web of science، Embase و Cochrane library استفاده شد. جستجوی مقالات در بازه زمانی سال های 1961 تا 2017 بدون محدودیت زبانی و با استفاده از کلیدواژه های Self- monitoring، Heart failure وOutcome و مترادف های انگلیسی آنها صورت گرفت. معیار انتخاب مطالعات، تشابه موضوعی با عنوان مورد مرور، طراحی کارآزمایی بالینی و وجود خودپایشی وزن و ثبت آن در دفترچه توسط بیمار مبتلا به نارسایی قلب بود.
    یافته ها. از 13924 مطالعه بازیابی شده، عنوان و خلاصه 8384 مطالعه از نظر معیارهای ورود غربالگری شدند. متن کامل 20 مقاله مرتبط دریافت شد. در نهایت اطلاعات مربوط به 12 مطالعه در بازه ی زمانی 1998 تا 2014 مرور شد. پیامدهای برنامه ی خودپایشی شامل بستری مرتبط با نارسایی قلب و ویزیت اورژانس، مرگ و میر، خودمراقبتی، کیفیت زندگی و سایر پیامدها مانند دانش بیماری، تماس تلفنی با ارائه دهنده مراقبت، کسر تخلیه، کلاس نارسایی قلب NYHA، پپتید ناتری یورتیک مغزی (BNP) و هزینه مراقبت بود.
    نتیجه گیری. برنامه ی خودپایشی منجر به بهبود پیامدهای نارسایی قلب شده است. بنابراین، استفاده از دفترچه خودپایشی وزن و سایر علائم در کنار آموزش خودمراقبتی به منظور درگیر نمودن بیشتر بیمار در خودمراقبتی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: خودپایشی، پیامد، نارسایی قلب
|
  • Nahid Mohamadi, Narges Kheirollahi *, Somayeh Haghighat, Ghodratoallah Roshanaie Pages 6-13
    Aim.This study aimed to examine the relationship between adaptability and quality of life in people whit heart failure.
    Background.Heart failure has a chronic debilitating process that can be very influential on quality of life. The main outcome of heart failure is disability and limitation in doing family, social and occupational roles. One of the determinants of health and prevention of exacerbations in heart failure patients is adaptability with the disease.
    Method.This Correlationalstudy was conducted on 200 people referring to Ekbatan Hospital located in Hamadan, Iran. Data were collected by demographic questionnaire, Bell Adjustment inventory, and Mac New Quality of Life Questionnaire. Data were analyzed in SPSS version 19 using descriptive and analytical statistics.
    Findings.The mean age of the sample was 63.68±12.07 years. The meanscore ofadaptabilityand quality of life were76.16±6.81 and 126.85±20.45, respectively. There wasno statisticallysignificant relationshipofadaptabilityscore anddomains of quality of life ,except for the sexual domain of quality of life.
    Conclusion. In people with chronic heart failure, an increase in adaptability may enhance the sexual quality of life.
    Keywords: Chronic heart failure, Adaptability, Quality of life
  • Reza Joharifard , Sajad Sabokkhiz * Pages 14-21
    Aim: The purpose of this study was to examine the effect of mindfulness-based cognitive therapy education on self-criticism and fear of failure in people with heart disease Background: Cardiovascular disease is already considered as the most common serious illness in advanced countries. Self-criticism and fear of failure may have a negative effect on physical health and cause heart disease. Method: In this experimental pretest posttest study with control group, the study population consisted of all people with heart disease referred to Mostafa Khomeini Hospital, located in Behbahan, Iran. Thirty patients with heart disease were recruited through consecutive sampling based on inclusion criteria and were allocated to either experimental (n=15) or control (n=15) group. The data collection tools included self-criticality test, fear of failure questionnaire. The practical guide for cognitive therapy based on mind-awareness was used to guide the intervention. Data were analyzed in SPSS 18 using descriptive and inferential statistics. Findings: The findings of this study showed that mindfulness-based cognitive therapy education reduced fear of failure (P≤0.0001, F=22.53) and self-criticism (P≤0.0001, F=22.23) in experimental group relative to control group. Conclusion: Mindfulness-based cognitive therapy education can be considered as an effective way for reducing self-criticism and fear of failure in people with heart disease.
    Keywords: Heart disease, Mindfulness-based cognitive therapy education, Self-criticism, Fear of failure
  • Tahereh Najafi Ghezeljeh, Mehdi Nasr Esfahani, Sanaz Sharifian* Pages 22-31
    Aim. The aim of this study was to examine the effect of self-management training and follow-up with phone calls or mobile social network on the blood pressure of people with hypertension.
    Background. Hypertension is one of the main causes of preventable death worldwide, and self-management training and follow-up is of particular importance in these patients.
    Method. This randomized controlled clinical trial was conducted on 100 patients with primary hypertension referred to AL-Zahra hospital, Isfahan, Iran in 2016. The patients were recruited through convenience sampling and were allocated by blocking randomization into four groups, control group, “self-management education without follow-up” group, “self-management education by social network follow-up” group (education and weekly follow-up for 6 weeks) and “self-management education by telephone follow-up” group (education along with weekly calls for 6 weeks). Data were collected before and 6 weeks after intervention. The data were analyzed using Chi-square test, ANOVA, and paired t-test in SPSS, version 16.
    Findings. After intervention, the study groups were significantly different in terms of blood pressure (P ≤0.0001). According to Scheffe post hoc test, intervention groups (with and without follow-up) had a statistically significant difference regarding to the blood pressure when compared with compared with the control group (P≤0.0001). Scheffe post hoc test results showed that three interventions (education without follow-up, education with telephone follow-up and education with social networks follow-up) did not differ in terms of effect on systolic and diastolic blood pressure.
    Conclusion. Self-management training and follow-up by telephone or mobile social network were effective on the blood pressure of people with hypertension. Nurses can take a positive step towards improving the management of hypertension with a comprehensive patient education and follow-up.
    Keywords: Self-management, Follow-up, Social network, Hypertension
  • Shiva Khaleghparast , Mahnaz Mayel Afshar , Majid Maleki , Nasim Naderi , Behrooz Ghanbari , Hosseini Shirin * Pages 32-39
    Aim: The aim of this study was to determine the effect of the implementation of clinical surveillance model on the amount of education provided to cardiac patients. Background: Clinical supervision is a relationship between nurse and observer that promotes the development of nursing professional skills. Method: This is a quasi-experimental before-after study without control group. The stratified sampling method was used to recruit 300 patients based on inclusion and exclusion criteria. The researcher used the data-gathering form to record teachings provided to patients by nurses and also, the rate of their registration in the medical record. Clinical surveillance model included planning, monthly meetings with health education volunteers, classified teaching, daily clinical supervision, follow-up, identifying the weaknesses of nurses in providing training to cardiac patients and corrective actions in a regular and continuous basis for one year. After the intervention, teachings provided to patients by nurses and also, the rate of their registration in the medical record were re-evaluated. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics in SPSS version 19. Findings: After intervention, the amount of teaching provided by nurses at the time of admission, during hospitalization and at the time of discharge was significantly increased (P<0.001). The findings also showed that the patients were more satisfied with the received teaching after intervention (P<0.001). Conclusion: Continuous and regular monitoring has a significant role in the amount of education provided to patients by nurses. It is recommended to plan management and supervisory programs to be implemented for nurses involved in patient education.
    Keywords: Clinical supervision, Patient education, Nurse
  • Farshid Heidari-Beni, Zohreh Ahmadi-Tameh, Amir Tabatabaee, Esmaeil Mohammadnejad *, Ayeshe Haji-Esmaeelpour Pages 40-47
    Aim. This study was performed with the aim of determining the effect of peer education on self-efficacy in people with heart failure.
    Background. Heart failure is a clinical syndrome which may have negative effects on self-efficacy. Given the positive role of education in improving self-efficacy, probing a suitable educational method to improve the self-efficacy of these patients is important.
    Method. In this clinical trial study, 60 people with heart failure were recruited and randomly allocated to experimental (n=30) and control group (n=30). After preparing the peer group, four peer to peer training sessions were conducted during one month. Persian translation the self-efficacy questionnaire was used for data collection, which was completed by both groups, before, just and one month after the intervention. Data were analyzed in SPSS, version 21 and P values less than 0.05 were considered significant.
    Findings. No statistically significant difference was observed between groups in overall self-efficacy score before the intervention. The mean score of self-efficacy, immediately after the intervention was 50.3±7.21 and24.9 ±1.7, in the experimental and control group, respectively, and a statistically significant difference was seen between the mean scores of the groups (P≤0001). The mean score of self-efficacy, one month after the intervention was 48.8±1.2 and 23.4±4.6, in the experimental and control group, respectively and paired t-tests showed a statistically significant difference between the mean scores of the groups (P≤0001)
    Conclusion. Based on this study, Peer education intervention can be a beneficial educative-supportive approach and enhance the self-efficacy life of heart failure patients. Therefore, using this method is recommended in patients with heart failure patients.
    Keywords: Heart failure, Self-efficacy, Peer education
  • Nahideh Rahimi *, Ahmad Amin, Behshid Ghadrdoost Pages 48-53
    Aim. This study was aimed to examine the effect of intravenous diuretic therapy hospitalization of people with heart failure patients.
    Background. Heart failure is a progressive disease with a long term hospital admission; while having a standardized protocol can lead to a reduction in hospital costs and adverse effects of hospitalized days.
    Method. This clinical trial (without control group) was conducted on 111 heart failure patients who received intravenous diuretic therapy (in 6 hours sessions) for at least one year in heart failure ward. This treatment was performed once a week in the first month, once in two weeks in the second to sixth month and once in month in the 7th to 12th month. During the treatment, patients were given training on nutrition, drug regimen and lifestyle modification. Outcomes included urine output, weight loss, hypokalemia, worsening of renal function, hospitalization and mortality rate.
    Findings. The mean age of patients was 58.88±16.33. The minimum dose of prescribed diuretics was 20 mg and the maximum dose was 200 mg. Mean of urine output and weight loss were 1890±1101 ml and 3.04±5.91 kg, respectively. Transient worsening of renal function and hypokalemia occurred in 15 and 20 patients, respectively. During one year period, 31 patients (27.4%) need to be hospitalized.
    Conclusion. Short courses of intravenous diuretic therapy in people with heart failure are a safe and effective method that may provide an alternative to hospitalization.
    Keywords: Heart failure, Diuretic therapy, Hospitalization, Patient education
  • Sahar Keivanloo, Fatemeh Ghonoodi, Fatemeh Bahramnezhad, Elham Navab* Pages 54-61
    Aim. This review study was conducted to review the relationship between cardiovascular disease and vascular dementia in the elderly.
    Background. The aging of the world population has increased dramatically. Chronic diseases related to aging, such as dementia, vascular and cardiovascular disease also have increased as a major health problem with a large impact on community health and family.
    Method. The studies published between 2000 and 2017 were searched for in databases and search engines Google scholar, Pumped, Science Direct, Magiran, IranMedex, and SID by the keywords dementia, cardiovascular disease, hypertension, heart failure, cognitive impairment, elderly, older adult, and atrial fibrillation and their Persian meanings.
    Findings. The factors such as high blood pressure, coronary artery disease, atrial fibrillation, heart failure and atherosclerosis are considered as the main causes of vascular dementia, especially in the elderly.
    Conclusion. In the elderly, cardiovascular disorders, especially those with chronic nature have a considerable effect on cognitive performance impairment and vascular dementia.
    Keywords: Elderly, Cardiovascular disease, Dementia, cognitive disorder, Vascular dementia
  • Mahin Nomali, Kian Alipasandi, Ramin Mohammadrezaei, Masumeh Zakerimoghadam * Page 62
    Aim. The aim of this literature review was to investigate the effect of self-monitoring program on outcomes of heart failure (HF).
    Background. Heart Failure is a chronic and progressive disease with an increasing prevalence. Self-monitoring program may help to recognize decompensated HF symptoms and taking proper and early action. However, its potential for improvement of HF outcomes has remained unknown.
    Method. In this narrative review, databases such as PubMed, Scopus, Web of science, Embase, and Cochrane library was used for data collection. Searching out was conducted on 27 Feb, 2017 for published articles between 1961- 2017 by the keywords "self-monitoring", "heart failure", "outcome", and their English synonyms without language limitation. Inclusion criteria were content similarity to subject under study, clinical trial study design, and self-monitoring of weight and recording it in a diary by patient with HF.
    Findings. Out of 13924 retrieved articles, titles and abstracts of 8384 papers were screened for inclusion criteria. Full- text of 20 related paper were downloaded. Finally, data related to 12 papers published between 1998 to 2014 were reviewed. Outcomes of self-monitoring program included HF- related hospitalization and Emergency Department (ED) visit, mortality, self-care, quality of life and other outcomes such as disease knowledge, phone call to health care provider, Ejection Fraction (EF), HF NYHA function class, Brain Natriuretic Peptide (BNP), and care cost.
    Conclusion. Self-monitoring program has led to improve in HF outcomes. Therefore, giving weight and other symptoms self-monitoring diary beside self-care education will be recommended in order to increase patient’s engagement in his/her care.
    Keywords: Self, monitoring, Outcomes, Heart Failure