فهرست مطالب

علمی شیلات ایران - سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 105، فروردین و اردیبهشت 1397)

مجله علمی شیلات ایران
سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 105، فروردین و اردیبهشت 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/02/20
  • تعداد عناوین: 16
|
  • مرضیه رخشانی، جواد میردار هریجانی، احمد قرایی صفحات 1-10
    هدف از این مطالعه بررسی اثر بیهوش کنندگی و آسیب های بافتی اسانس نعناع فلفلی در ماهی کپور معمولی است. تعداد 70 عدد ماهی کپور معمولی با میانگین وزن و طول کل به ترتیب 54/1±52/8 گرم و 16/1±47/8 سانتی متر در غلظت های مختلف اسانس نعناع فلفلی شامل 200، 250، 300، 350، 400، 450 و ppm 500 به شیوه حمام بیهوش شدند. میانگین دما، pH و سختی آب مورد استفاده در طی دوره آزمایش به ترتیب برابر C°2±22، 7 و 981 میلی گرم بر لیتر ثبت شد. پس از تیمار ماهیان، زمان های رسیدن به مراحل مختلف بیهوشی، از دست رفتن تعادل، بیهوشی سبک، بازگشت تعادل و احیا کامل در گروه های مختلف اندازه گیری شد. سپس به منظور تعیین تاثیرات احتمالی اسانس نعناع فلفلی از غلظت های 200، 300، 400 و ppm 500 در زمان های صفر و 24 ساعت، اقدام به نمونه برداری بافتی از اندام های کبد، کلیه و آبشش ماهیان شد و بعد از تهیه مقاطع میکروسکوپی و رنگ آمیزی آن ها، با میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین زمان رسیدن به بیهوشی کامل در تیمار های 200 و ppm 500 و به ترتیب پس از 11±5/100 و 16±73 ثانیه بود. کمترین زمان احیاء مربوط به تیمار ppm 200 و به مدت 4/8±300 ثانیه ثبت شد. همچنین مشخص شد که با افزایش غلظت ماده بیهوش کننده، زمان القا بیهوشی سریعتر و زمان بازگشت از بیهوشی افزایش می یابد. از طرفی آسیب شناسی بافتی نیز نشان داد که غلظت بهینه ppm 200 فاقد تاثیرات جانبی است و می توان از این غلظت بدون نگرانی از آسیب های احتمالی به عنوان یک ماده بیهوش کننده بی خطر استفاده نمود.
    کلیدواژگان: اسانس نعناع فلفلی، بیهوشی، کپور معمولی، هیستوپاتولوژی
  • نجمه حقیقت جو، سعید گرگین، عباس حسینی، منوچهر بابانژاد صفحات 11-18
    گونه سرخو معمولی (Lutjanus johni Bloch، 1792) از مهمترین گونه های تجاری در خلیج فارس و دریای عمان به شمار می آید. این گونه در استان هرمزگان غالبا بوسیله تور های گوشگیر صید می شود. در این تحقیق از تور گوشگیری با اندازه چشمه در حالت کشیده (گره تا گره مقابل) cm 17 جهت بررسی انتخاب پذیری تور با استفاده از روابط طول–دور بدن در آبهای ساحلی بندرعباس مورد بررسی قرار گرفت. عملیات نمونه برداری در ماه های اردیبهشت و تیر 1395 انجام گرفته و در طی 210 بار تورریزی 1107 نمونه ماهی بدست آمد. وزن، طول استاندارد و محیط 4 نقطه از بدن (محل قرار گیری چشم، سرپوش آبششی، ابتدای باله پشتی و بیشترین ارتفاع بدن) نمونه ها اندازه گیری شد. با توجه به داده های حاصل، رگرسیون های طول-وزن و طول-دور بدن و منحنی انتخاب پذیری تور رسم گردید. نتایج نشان داد، طول بدن با افزایش وزن و اندازه محیط دور بدن افزایش می یابد. با توجه به محیط بدن در دو نقطه دور برانش و بیشترین ارتفاع بدن، محدوده انتخاب پذیری تورهای گوشگیر مورد بررسی بین 62 تا 76 سانتی متر تعیین گردید که بر اساس آن طول بهینه صید نیز 69 سانتی متر تعیین شد. در نهایت با توجه به بالاتر بودن مقدار طول بهینه صید از اولین طول بلوغ جنسی 50Lm تعیین شده برای گونه سرخو معمولی، می توان چنین نتیجه گرفت که تور گوشگیر با اندازه چشمه 17 سانتی متر مناسب صید این گونه می باشد.
    کلیدواژگان: سرخو معمولی، تور گوشگیر، رابطه طول، دور بدن، خلیج فارس
  • بهزاد رزاقی، سکینه یگانه، عبدالصمد کرامت امیرکلایی، خسرو جانی خلیلی صفحات 19-32
    با توسعه آبزی پروری، یافتن جایگزین برای پودر ماهی بدون تاثیر منفی در عملکرد ماهی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این تحقیق، اثر سطوح مختلف جایگزینی پودر کرم خاکی Eisenia fetida)) همراه با پودر سیر (Allium sativum) بر فراسنجه های خونی و سرمی بچه ماهیان انگشت قد قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفتند. سطوح مختلف جایگزینی پودر کرم خاکی با پودر ماهی شامل صفر، 25، 50 و 75 درصد با یا بدون 5/2 درصد پودر سیر در جیره در نظر گرفته شدند. ماهیان با میانگین وزن 27/0±30 گرم در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار و سه تکرار در شرایط یکسان به مدت 56 روز پرورش داده شدند. در پایان دوره پرورش، نتایج بررسی فراسنجه های خونی و سرمی نشان داد که بالاترین میزان هموگلوبین در تیمار 25 درصد جایگزینی به همراه سیر، بالاترین میزان هماتوکریت در تیمارهای حاوی 25 درصد پودر کرم خاکی با و بدون سیر و کمترین میزان گلبول قرمز خون در تیمارهای 50 درصد پودر کرم خاکی بدون سیر و 75 درصد جایگزینی پودر کرم خاکی با و بدون سیر و بالاترین میزان گلبول سفید در تیمار 75 درصد جایگزینی پودر کرم خاکی بدون سیر مشاهده شد. MCV، MCH و MCHC در تیمار بدون کرم خاکی به همراه سیر به طور معنی داری بیش از سایر تیمارها بجز تیمار شاهد بود (05/0>P). بالاترین میزان پروتئین تام در تیمار بدون جایگزینی به همراه سیر و 25 درصد با و بدون سیر، کمترین میزان گلوکز و تری گلیسرید در تیمار 25 درصد جایگزینی به همراه سیر و کمترین میزان کلسترول در تیمار 75 درصد جایگزینی با و بدون سیر مشاهده شد. نتایج نشان داد که درصدهای مختلف جایگزینی پودر کرم خاکی با و یا بدون پودر سیر موجب بهبود میزان گلبول سفید، تری گلیسرید، گلوکز و کلسترول نسبت به تیمار شاهد شد. اثرات استفاده از مکمل پودر سیر همراه با پودر کرم خاکی بر تمام فراسنجه های سرمی معنی دار بود (05/0>P). در مجموع مشخص شد که کمترین تغییرات فراسنجه های خونی و سرمی در سطح 25 درصد جایگزینی پودر کرم خاکی مشاهده شد و استفاده از مکمل پودر سیر توانست اثر منفی جایگزینی 50 درصد پودر کرم خاکی را بر برخی از فراسنجه ها بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)، پودر کرم خاکی (Eisenia fetida)، فراسنجه های خونی و سرمی، سیر
  • حمیده کردی، علیرضا ولی پور، محمود حافظیه، علیرضا شناور ماسوله، سوده کردی صفحات 33-44
    در این تحقیق اثر Lactobacillus plantarum KC426951پوشش دار شده بر رشد، درصد ماندگاری، شاخص های خون، سرم و فلور باکتریایی روده قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور تعداد 90 ماهی با میانگین وزنی 35/0±94/12 گرم با جیره های غذایی حاوی باکتری پوشش دار شده لاکتوباسیلوس پلانتاروم شامل تیمار 1 (CFU/g 107)، تیمار 2 (CFU/g 108) و شاهد (جیره فاقد باکتری ((T0) به مدت هشت هفته تغذیه شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، تیمارهایی که CFU/g 107 باکتری دریافت کرده بودند به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد بیشترین افزایش وزن، درصد افزایش وزن بدن، ضریب رشد ویژه و کمترین ضریب تبدیل غذایی را دارا بودند (05/0˂P). اما درصد ماندگاری در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری نداشت (05/0˃P). در بررسی فاکتورهای خونی، تعداد گلبول های سفید در تیمارهای حاوی باکتری به طور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود. در تیمار 1، درصد نوتروفیل کمتر و درصد لنفوسیت بیشتر از دو تیمار دیگر بود (05/0˂P) درصد مونوسیت نیز در تیمار 2 به طور معنی داری بالاتر از تیمار 1 بود (05/0˂P). میزان گلوگز، تری گلیسرید، کلسترول،LDL ، AST و ALP به طور معنی داری در تیمار 1 بیشتر از دو تیمار دیگر و میزان پروتئین کل در این تیمار به طور معنی داری بالاتر از تیمار 2 بود (05/0˂P). اما اختلاف معنی داری در سایر عوامل خونی در بین تیمارها مشاهده نشد (05/0˃P). با توجه به نتایج، تعداد باکتری های اسید لاکتیک در تیمارهای حاوی باکتری (1 و 2) به طور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد و شمارش کلی باکتری در تیمار 1 بطور معنی داری بالاتر از دو تیمار دیگر بود (05/0˂P). بنابراین افزودن CFU/g 107 باکتری پوشش دار لاکتوباسیلوس پلانتاروم به جیره ماهی قزل آلای رنگین کمان می تواند اثرات مثبتی بر فاکتورهای رشد و سلامت این ماهی داشته باشد.
    کلیدواژگان: لاکتوباسیلوس پلانتاروم پوشش دار، شاخص های رشد، شاخص های خون، فلور باکتریایی روده، قزل آلای رنگین کمان
  • فاطمه خدابنده، کوروش سروی مغانلو، صابر خدابنده صفحات 45-57
    در این پژوهش تاثیر غنی سازی آرتمیا فرانسیسکانا (Artemia franciscana) با روغن ماهی و سویا همراه با ویتامینE بر ساختار زوائد پیلوریک در لارو تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus) بررسی شد. بدین منظور 1500 قطعه لارو با میانگین وزنی 2±51 میلی گرم به طور تصادفی در 15 مخزن توزیع گردیدند. سپس لاروها در قالب 5 تیمار آزمایشی با آرتمیای غنی نشده (گروه شاهد)، آرتمیای غنی شده با روغن سویا و 15 درصد ویتامین E، آرتمیای غنی شده با روغن سویا و 30 درصد ویتامین E، آرتمیای غنی شده با روغن ماهی و 15 درصد ویتامین E ییو آرتمیای غنی شده با روغن ماهی و 30 درصد ویتامین E به مدت 17 روز تغذیه شدند. در انتهای آزمایش از هر تیمار 15 قطعه لارو جهت بررسی های بافت شناسی در محلول بوئن تثبیت شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری بافت شناسی کل دوره نشان داد، روغن ماهی و روغن سویا به عنوان عامل اصلی و موثر بر شاخص مساحت لایه پوششی زوائد پیلوریک بوده و غنی سازی آرتمیا با روغن ماهی و سویا موجب افزایش معنی دار (05⁄0P<) این شاخص نسبت به گروه شاهد گردید و تاثیر روغن ماهی بر مساحت لایه پوششی حدود دو برابر روغن سویا بود. ویتامین Eعامل اصلی و موثر بر شاخص تعداد انتروسیت های زوائد پیلوریک بود، به طوری که افزایش ویتامین E موجب کاهش معنی دار (05⁄0P<) تعداد انتروسیت ها نسبت به گروه شاهد شد و در بالاترین مقادیر ویتامینE کمترین تعداد انتروسیت ها مشاهده شد. در مجموع می توان نتیجه گیری کرد که غنی سازی آرتمیا با روغن ماهی با توجه به مقادیر ویتامین Eمورد استفاده می تواند بر انتروسیت های زوائد پیلوریک تاثیر مثبت داشته و باعث بهبود تنظیم یونی در لارو تاسماهی ایرانی شود.
    کلیدواژگان: آرتمیا، روغن، ویتامین E، زوائد پیلوریک، تاسماهی ایرانی
  • زهرا سالاری، ایمان سوری نژاد، ملیکا ناظمی، مرتضی یوسف زادی صفحات 59-69
    خیارهای دریایی تولید کننده انواع مختلفی از ترکیبات طبیعی زیست فعال به ویژه متابولیتهای ثانویه از جمله ساپونین می باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی فعالیت ضد باکتریایی ساپونین استخراج شده از خیار دریایی گونه (Stichopus hermanni) جمع آوری شده از خلیج فارس در برابر برخی باکتری های گرم مثبت و منفی بود. ابتدا عصاره گیری با اتانول70% انجام شد و به منظور جداسازی ساپونین، عصاره اتانولی تغلیظ شده بر روی ستون کروماتوگرافی با سیستم های حلالی مختلف شستشو داده شد. ساپونین با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC و HPTLC) شناسایی شد و با استفاده از روش رقت لوله ای حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) و حداقل غلظت کشندگی (MBC) ساپونین تعیین گردید. دو دسته ساپونین استروئیدی و گلیکوزیدی در فرکشن های استخراج شده با کروماتوگرافی لایه نازک بترتیب با Rf برابر با 9/0 و 05/0 شناسایی شد. تشخیص نمونه ای از ترکیب ساپونین استخراج شده توسط دستگاه کروماتوگرافی لایه نازک با کارایی بالا نیز بیانگر تایید حضور ساپونین در خیار دریایی با توجه به Rf بدست آمده بود. از نظر میزان MIC، باکتری گرم منفی Pseudomonas aeroginosa دارای بیشترین مقاومت نسبت به ساپونین استروئیدی و ساپونین گلیکوزیدی-استروئیدی بترتیب با MICبرابر با 500 و 400 میکروگرم بر میلی لیتر بود. ساپونین های استروئیدی و گلیکوزیدی-استروئیدی بر باکتری گرم منفی Pseudomonas aeroginosa هیچ فعالیت باکتریوسیدی نشان ندادند و در بین باکتری های گرم مثبت نیز بیشترین اثر کشندگی میزان مربوط به ساپونین گلیکوزیدی-استروئیدی در Staphylococcus aureus با MBC برابر با 500 میکروگرم بر میلی لیتر بود. بالاتر بودن MIC در باکتری های گرم منفی مورد آزمایش، تاییدکننده خاصیت ضد باکتریایی کمتر ساپونین استروئیدی و گلیکوزیدی استخراج شده خیار دریایی Stichopus hermanni در این باکتری ها نسبت به انواع گرم مثبت می باشد.
    کلیدواژگان: خیار دریایی Stichopus hermanni، ساپونین استروئیدی، حداقل غلظت مهار کنندگی، باکتری های گرم منفی
  • علی جعفرپور، فرزانه مهرابی، قربانعلی نعمت زاده صفحات 71-79
    منابع کربن و نیتروژن از عوامل ضروری برای رشد ریز جلبک ها محسوب می شود، در این مطالعه اثر سدیم نیترات (NaNO3) و سدیم بی کربنات (NaHCO3) بر رشد ریز جلبک N. oleoabundan در محیط کشت BBM موردبررسی قرار گرفت. بدین منظور از محلول NaNO3 با غلظت های (0، 5/0، 1، 5/2، 5، 10) گرم بر لیتر و محلول NaHCO3 با غلظت های (0، 25/0، 5/0، 75/0، 1، 25/1) گرم بر لیتر در محیط BBM طی مدت زمان21 روز استفاده گردید. نتایج حاصله نشان داد که در غلظت 10حاوی میلی مولار ازت بیشترین تعداد 106×(577/0± 66/84) سلول در میلی لیتر و در صورت عدم وجود ازت هیچ افزایشی در تعداد سلول ها مشاهده نشد. از سویی، با افزایش میزان غلظت ازت میزان چربی کل کاهش یافت و بیشترین میزان چربی کل در شرایط نبود ازت 27/0± 32/1 گرم در لیتر ثبت شد (05/0 p <). از طرفی افزودن 25/1 گرم بر لیتر سدیم بی کربنات در محیط رشد ریز جلبک بیشترین تعداد سلولی 106×(00/1 ±96) سلول در میلی لیتر و در صورت عدم وجود سدیم بی کربنات کمترین تعداد سلول ها 106×(0/0± 2) مشاهده شد. همچنین با افزایش میزان NaHCO3 در میزان چربی کل کاهش مشاهده شد و بیشترین میزان چربی کل 144/0±3/0 گرم در لیتر در شرایط 25/0گرم بر لیتر NaHCO3 مشاهده گردید (05/0 p <). نظر به اثرات مثبت بی کربنات سدیم نسبت به سدیم نیترات بر رشد ریز جلبک N. oleoabundans در محیط کشت BBM که یک محیط کشت عمومی و ارزان قیمت می باشد، برای تولید انبوه ریز جلبک N. oleoabundans توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: ریز جلبک N، oleoabundan، زی توده، سدیم نیترات (NaNO3)، سدیم بی کربنات (NaHCO3)، BBM
  • نیما پورنگ، فرخ پرافکنده حقیقی، حمیدرضا معظمی، داوود آقا علی گل، پرگل قوام مصطفوی، مینو محمودیان صفحات 81-97
    در این تحقیق به منظور بررسی قابلیت استفاده از پنج بافت سخت (اتولیت، فلس، شعاع سخت باله، عدسی چشم و مهره های پشتی) ماهی سفید (Rutilus kutum) برای تفکیک جمعیت های مختلف این گونه و ارزیابی قابلیت پایش زیستی در حوزه جنوبی دریای خزر از طریق سنجش تغییرات میزان تجمع زیستی عناصر تعداد 60 نمونه ماهی سفید از سه ایستگاه نمونه برداری در حوزه جنوبی دریای خزر (ایستگاه های 1، 2 و 3 به ترتیب در مجاورت مصب رودخانه های سفید رود، تجن و گرگانرود) گردآوری شد. همچنین در این پژوهش امکان استفاده از هر یک از پنج بافت مزبور به منظور استفاده به عنوان آرشیو زیستی عناصر و از سوی دیگر، تجمع عناصر در بافت های ماکول و مخاطرات احتمالی ناشی از مصرف آنها بررسی گردید. نمونه برداری ها در طی خرداد 1395 توسط تورهای پره ساحلی انجام شد. در مجموع میزان تجمع 13 عنصر اصلی و فرعی در نمونه ها (پنج بافت سخت مذکور و دو بافت عضله و کبد) توسط روش های پیکسی و میکرو پیکسی بررسی شد. کمترین میزان تشابه بین بافت ها در مورد عدسی چشم (از نظر تجمع عناصر P، S و Zn) و کبد (از دیدگاه تجمع عناصر Cl، Fe و K) قابل تشخیص بود. هیچگونه همبستگی معنی داری بین عناصر و خصوصیات بیومتریک مشاهده نگردید. به نظر می رسد که تمام بافت های سخت، بجز عدسی چشم، ممکن است جایگزین های بالقوه ای برای پایش زیستی عناصر Ca، Cl، Fe، K و S باشند. با توجه به نتایج مربوط به تجمع Sr در اتولیت، می توان استنتاج نمود که نمونه هایی که از ایستگاه های 2 و 3 گردآوری شده اند، احتمالا متعلق به یک جمعیت می باشند. استنتاج مشابهی نیز بر مبنای نتایج حاصل از تجمع K در فلس حاصل گردید. فلس ها ممکن است قابلیت استفاده به عنوان ساختار جایگزین اتولیت برای تفکیک جمعیت های R. kutum را داشته باشند. از میان ده عنصری که با بکارگیری روش پیکسی در بافت ماکول (عضله) قابل اندازه گیری بودند، تنها در مورد چهار عنصر Zn، Cu، Fe و Mn آستانه های مجاز در برخی استانداردهای بین المللی تعریف شده است که میانگین مقادیر اندازه گیری شده در این تحقیق در تمامی موارد در مقایسه با استانداردهای مزبور بسیار کمتر بود.
    کلیدواژگان: دریای خزر، ماهی سفید، تفکیک جمعیتی، پایش زیستی، پیکسی
  • محسن نوری نژاد، سهیلا امیدی، غلامحسین دلیرپور، جمشید محمدنژاد، هوشنگ انصاری صفحات 99-106
    به منظور بررسی تغییرات حاصل از توسعه و تغییرات آب و هوایی بر جوامع زیستی، تراکم و ترکیب گروه های مختلف زئوپلانکتونی، منطقه حد فاصل بندر بوشهر تا بندر دلوار مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق به صورت فصلی از تابستان 1394 تا بهار 1395 در اعماق کمتر از 10 متر جفره، جلالی، دستک، سرتل، هلیله، بندرگاه، نیروگاه، بوشهر، پیازی و دلوار به کمک تورپلانکتون گیری با چشمه 100 میکرون انجام شد. در مجموع 40 گروه پلانکتونی متعلق به 8 شاخه جانوری شناسایی گردید. سخت پوستان با میانگین سالانه فراوانی حدود 66/37 درصد از کل نمونه ها، غالب ترین گروه زئوپلانکتون ها را تشکیل می دادند. ژله فیش ها شامل گروه های پلانکتونی، مرجانیان، شانه داران و سالپ ها مقدار 11/16 درصد از تعداد کل نمونه ها را شامل می شدند که در مقایسه با مقادیر ثبت شده قبلی گویای افزایش معنی داری در سطح منطقه طی 4 دهه اخیر می باشد. میانگین سالانه میزان تراکم 69/5512±5/10577 عدد در متر مکعب و شاخص تنوع گونه ای شانون- وینر زئوپلانکتون 218/0±44/2 برآورد گردید. بیشترین میزان تراکم در ایستگاه های سرتل با میانگین 13874±21250 عدد در متر مکعب و کمترین آن در ایستگاه دلوار با میانگین 3075±4388 عدد در متر مکعب بود. همچنین بیشترین و کمترین میزان تراکم و تنوع گونه ای بترتیب در فصل های تابستان و زمستان ثبت گردید. میزان ضریب همبستگی بین نوسانات دما با میانگین شاخص های زیستی تراکم و تنوع گونه ای شانون-وینر بترتیب 665/0(34/0P<) و 91/0(09/0P<) محاسبه شد. مقایسه یافته های این تحقیق با یافته های قبلی، گویای آن است که ساختار جوامع زئوپلانکتونی خلیج فارس بخصوص در آب های ساحلی بوشهر تا دلوار، تحت تاثیر فشارهای مختلف طبیعی و انسانی از جمله افزایش دما و مواد مغذی تغییرات محسوسی شامل افزایش تراکم، کاهش تنوع و تغییر ترکیب گونه ای داشته است.
    کلیدواژگان: زئوپلانکتون، تنوع گونه ای، ژله فیش، بوشهر، خلیج فارس
  • ندا قاسمی، فرزانه نوری، احمد ایمانی، رسول شهروز صفحات 107-118
    مطالعه حاضر به آنتوژنی فعالیت آنزیم های پروتئولیتیک (پپسین، تریپسین و کیمو تریپسین) ماهی ازون برون می پردازد. نمونه هایی از لارو ماهی ازون برون بصورت تصادفی از زمان تخم گشایی تا 50 روزگی جهت سنجش فعالیت آنزیم های پپسین، تریپسین و کیموتریپسین تهیه شد. در لاروهای یک روزه ماهی ازون برون فعالیت پپسینی سنجش شد و فعالیت این آنزیم از روز هشتم پس از تفریخ بویژه همزمان با انتقال از تغذیه درونی به بیرونی یک افزایش ناگهانی داشت (05/0>p ). میزان فعالیت تریپسین یک روز پس از تخم گشایی U.mg protein-1 04/0 بوده و در روز هشتم پس از تخم گشایی به حداکثر رسید (05/0>p) و از روز دهم تا پنجاهم پس از تفریخ فعالیت کاهشی داشت. در کل روند فعالیت تریپسین کاهشی بود (05/0>p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم کیموتریپسین در یک روز پس از تخم گشایی تعیین گردید (U.mg protein-1 03/0، 05/0>p). بعد از آن روند کاهشی داشت. به این معنا که در روزهای 15 و 31 پس از تخم گشایی کمی افزایش یافت و مجدد به روند کاهشی خود تا روز پنجاهم ادامه داد (05/0>p). همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط میان میزان فعالیت آنزیم های تریپسین و کیموتریپسین مثبت بود، اما این همبستگی میان آنزیم های فوق و پپسین منفی بود (05/0>p). این یافته نمایانگر افزایش غالبیت پروتئاز اسیدی در گوارش پروتئین نسبت به انواع قلیایی طی بلوغ دستگاه گوارش ماهی ازون برون می باشد. نتیجه آن که توسعه معده در گونه های ماهی دارای معده فعال به مفهوم شروع هضم اسیدی، پیشی گرفتن گوارش خارج سلولی و کارآمدتر شدن استفاده از منابع پروتئین موجود در رژیم/جیره های غذایی می با شد.
    کلیدواژگان: دستگاه گوارش، لارو ازون برون، آنزیم های پروتئولیتیک، ماهیان خاویاری، Acipenser stellatus
  • عیسی سلگی، حسین علیپور، فرشید مجنونی صفحات 119-129
    در این تحقیق، غلظت کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت در عضله کپور معمولی (Cyprinus carpio) (تعداد 39 قطعه، میانگین وزنی 28/476 گرم و میانگین طول کل51/37 سانتی متر) در خرداد 1395 از جنوب دریاچه خزر جمع آوری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تعیین غلظت فلزات سنگین در بافت عضله با استفاده از دستگاه جذب اتمی به روش کوره گرافیتی انجام شد. غلظت فلزات موجود در بافت عضله برای کادمیوم: 10/0-56/1، سرب:10/0-23/1، مس: 88/0-23/8، منگنز: 34/0-05/1 و کبالت: 56/0-43/1 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر متغیر بود. نتایج نشان داد که غلظت کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت در عضله کپور معمولی پایین تر از محدوده پیشنهادی WHO بود. خطر سلامت انسان از طریق مصرف رژیم غذایی ماهی به وسیله پتانسیل خطر (THQ) ارزیابی شد. مقادیر THQ پنج فلز (کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت) برای کپور معمولی پایین تر از 1 بود. غلظت فلزات در بخش های خوراکی ماهی برای استفاده انسان مطابق با جذب موقت هفتگی قابل تحمل (PTWI) و جذب موقت روزانه قابل تحمل (PTDI) مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه، غلظت های کادمیوم، سرب، مس، منگنز و کبالت در عضله کپور معمولی پایین تر از حداکثر حد مجاز WHO بود.
    کلیدواژگان: فلزات سنگین، کپور معمولی، پتانسیل خطر، برآورد جذب روزانه
  • فرزانه سادات متفقی، سید کمال الدین علامه، ایرج جوادی صفحات 131-137
    مالاشیت گرین(MG) ضدعفونی کننده قوی جهت درمان حملات قارچی در ماهیان است و برای انسان بسیار خطرناک می باشد. در مطالعه حاضر، کیفیت گوشت ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)و کپور (Cyprinus carpio)از نظر حضور و یا عدم حضور مالاشیت گرین در آن مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 8 تیمار با میانگین وزنkg 5/0 و1، مورد آزمایش قرار گرفتند که هر تیمار شامل 4 بار تکرار و هر تکرار شامل 5 نمونه ماهی بوده است. ماهی قزل آلای رنگین کمان از 2 منطقه هراز و شهرکرد و ماهی کپور از 2 مطقه شمال و جنوب تهیه شدند. نمونه ها از زیر باله پشتی جدا و میزان MG در گوشت ماهی ها با روش ELISA اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان MG در گوشت ماهی قزل آلای رنگین کمان منطقه هراز، با وزن kg 5/0 برابر mg/kg 391/0– 139/0 و وزن kg 1، mg/kg 477/0-367/0 می باشد. میزان MG درگوشت ماهی قزل آلای رنگین کمان منطقه شهرکرد، با وزن kg 5/0 برابر mg/kg 680 /0-468/0 و در وزن kg 1 ، mg/kg 529/0-281/0 اندازه گیری گردید. میزان MG در گوشت ماهی کپور منطقه شمال، با وزن kg 5/0 برابر mg/kg 338/0 - 330/0 و در وزن kg 1 ، mg/kg 484/0 - 329/0 بدست آمد. میزان MG درگوشت ماهی کپور منطقه جنوب وزن kg 5/0 برابر mg/kg 414/0 - 318/0 و در وزن kg 1 ، mg/kg 334/0 - 298/0 اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افرار آماری SAS تجزیه و تحلیل گردید و نشان داد که تفاوت معنی داری بین میزان MG در ماهی قزل آلای در اوزان kg 5/0 و 1 هر منطقه وجود ندارد، ولی ماهی kg 5/0 هراز با ماهی kg 5/0شهرکرد تفاوت معنی داری نشان دادند)05/0>p (و تفاوت معنی داری در میزان MG موجود در گوشت ماهی kg 1 دو منطقه هراز و شهرکرد مشاهده نشد)05/0<(p ، همچنین میزان MG در ماهیان کپور در وزن های 5/0و 1 کیلوگرمی در هر دو منطقه شمال و جنوب تفاوت معنی داری ندارند)05/0<(p
    کلیدواژگان: مالاشیت گرین، ماهی قزل آلای رنگین کمان، ماهی کپور
  • مسرور ذاکری نسب، شهلا جمیلی، سعید توتونچی مشهور، زهرا خوشنود صفحات 139-148
    شاه کولی(Alburnus chalcoides)، ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspicus) و ماهی حوض (Carassius auratus auratus) از خانواده کپور ماهیان هستند. هدف از این تحقیق بررسی دستگاه گوارش ماهیان مذکور می باشد. بعد از تهیه نمونه ها، مجرا و ضمائم گوارشی ماهی ها خارج گردید و برای بررسی های هیستولوژی از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E) استفاده شد. سن این ماهیان بین 2 تا 3 سال بود. لوله گوارش هر سه ماهی شامل مری و روده بوده و ضمایم گوارشی از جمله کبد و هپاتوپانکراس در اطراف روده دیده شد. مری در این ماهیان از لحاظ طولی نسبتا کوتاه بوده و دارای چین خوردگی های کوتاه تری نسبت به روده است. چین خوردگی ها در ماهی کلمه نسبتا بلند و نوک تیز بوده اما در ماهی شاه کولی و حوض انتهای گرد دارد. روده چین خوردگی های مخاطی نسبتا بلند داشته که در بخش قدامی تعدادشان بیشتر است؛ ولی در هر گونه، تفاوتهای جزئی نیز مشاهده می شود. سلولهای گابلت، در مری و روده این ماهیان پراکنده است که در بخش خلفی روده دارای تعداد زیادتری است. کبد و هپاتوپانکراس به صورت در هم فشرده و در برخی نقاط مجزا، دیده می شود. دستگاه گوارش این سه گونه شباهت های زیادی داشته اما دارای تفاوتهای خاص مربوط به گونه نیز می باشد.
    کلیدواژگان: هیستولوژی، ماهی شاه کولی، ماهی کلمه، ماهی حوض
  • زهرا مومن زاده، آیناز خدانظری، کمال غانمی صفحات 149-163
    هدف این مطالعه شناسایی و تعیین مقدار پروفایل اسید چرب، مواد معدنی و ویتامین های هامور معمولی بود که به طور عمیق در روغن های گیاهی مختلف (روغن زیتون، روغن هسته انگور و روغن ذرت) سرخ شدند. بیشترین و کمترین مقادیر اسیدهای چرب به ترتیب مربوط به اسیدهای چرب اشباع و اسیدهای چرب چند غیر اشباع بودند. مقدار امگا-6 (n-6) فیله ماهی هامور با سرخ کردن در روغن زیتون، هسته انگور و ذرت بترتیب 08/7، 30/24 و 59/41 درصد افزایش یافت (05/0p<). مقدار امگا-3 (n-3) نمونه ماهی سرخ شده کاهش معنی داری در مقایسه با فیله خام نشان داد. میزان سدیم نمونه های خام و نمونه های سرخ شده در روغن ذرت تفاوت داشت (05/0 p<). مقدار پتاسیم در نمونه های سرخ شده با روغن هسته انگور کاهش معنی داری نشان دادند، در حالیکه در فیله های سرخ شده با روغن زیتون افزایش معنی داری داشتند. میزان منیزیم نمونه های ماهی هامور معمولی سرخ شده با روغن زیتون و روغن هسته انگور نسبت به نمونه خام اختلاف معنی داری نشان ندادند. میزان فسفر و روی و منگنز و آهن در نمونه های سرخ شده با روغن های گیاهی در مقایسه با نمونه خام تفاوت معنی داری نشان ندادند. میزان مس طی روش های مختلف سرخ کردن کاهش معنی داری نشان داد. میزان کلسیم ماهی هامور معمولی طی سرخ کردن با روغن زیتون افزایش معنی داری نشان داد. مقدار ویتامین A در فیله های سرخ شده افزایش یافت. میزان ویتامین D در نمونه های خام و سرخ شده با روغن های مختلف با یکدیگر اختلاف معنی دار نشان ندادند. مقدار ویتامین B1 و B3 در فیله های سرخ شده با روغن های گیاهی کاهش معنی داری داشت. بررسی های پروفایل اسید چرب، میزان ویتامین ها و مواد معدنی نشان داد که ماهی هامور سرخ شده با روغن ذرت بهتر از سایر روغن های گیاهی است.
    کلیدواژگان: هامور معمولی، سرخ کردن، روغن های گیاهی
  • رزاق عبیدی، عبدالرحیم پذیرا صفحات 165-170
    در این تحقیق غلظت فلزات سنگین مس، آهن و سلنیوم در بافت های عضله، کبد و آبشش ماهی قباد در پاییز سال 1395 در بندربوشهر اندازه گیری شدند. 30 عدد ماهی قباد به صورت تصادفی بوسیله تور گوشگیر صید گردید. بعد از زیست سنجی، بافت های عضله، کبد و آبشش نمونه ها جداسازی و هضم شیمیایی آنها با استفاده از روش MOOPAM انجام گرفت و با دستگاه جذب اتمی مجهز به کوره گرافیتی Perkin Elmer 3030 میزان غلظت فلزات در بافت ها اندازه گیری شد. بر اساس آزمایشات انجام شده میانگین غلظت فلزات مس، آهن و سلنیوم در بافت عضله ماهی قباد به ترتیب 21/7، 07/3 و 094/0، در بافت کبد به ترتیب 35/8، 02/3 و 107/0 و در بافت آبشش نیز به ترتیب 87/9، 59/3 و 119/0 میلی گرم در کیلوگرم وزن خشک محاسبه گردید. میزان فلزات سنگین مس و سلنیوم در بافت عضله ماهی قباد در بندربوشهر پایین تر از حد مجاز استاندارد های سازمان بهداشت جهانی (WHO)، سازمان جهانی غذا و کشاورزی (FAO)، مرکز ملی بهداشت و پزشکی استرالیا (NHMRC) و وزارت کشاورزی، شیلات و غذای انگلستان UK(MAFF) بود. اما میزان فلزسنگین آهن اندازه گیری شده بیشتر از مقدار مجاز اعلام شده توسط غذا و دارو آمریکا (FDA) اعلام شد.
    کلیدواژگان: فلزات سنگین، عضله، کبد، آبشش، ماهی قباد
|
  • M. Rakhshani, J. Mirdar Harijani, A. Gharaei Pages 1-10
    The aims of this study were to assess the anesthetic vigor and histopathological effects of peppermint (Mentha piperita) essential oils in common carp (Cyprinus carpio). The total number of 70 fish with the average weight and length of 8.52±1.54 g and 8.47±1.16 cm were anesthetized by various concentrations of peppermint essential oils including 200, 250, 300, 350, 400, 450 and 500 ppm using the immersion method. The average amounts of temperature, pH and the hardness of water were 22±2˚C, 7 and 981 mg/L, respectively. The time taken to reach different stages of anesthesia, loss of equilibrium, twilight anesthesia, balance recovery and complete recovery were measured after exposure of fish to various concentrations of peppermint essential oils. In order to determine the effects of various concentrations of peppermint essential oils including 200, 300, 400 and 500 ppm at time 0 and 24 h, the tissue samples that were taken from the liver, kidney and gill of fish were examined by light microscopy. The results showed that the maximum and minimum time taken to reach complete anesthesia were observed after 10±5.11 and 73±16 seconds of exposure to 200 and 500 ppm of peppermint essential oils, respectively. The minimum time taken for recovery was 300±8.4 seconds which belonged to the treatment of 200 ppm peppermint essential oils. Moreover, the results showed that by increasing the concentration of anesthetic substance, the induction of anesthesia was faster and the time taken for complete recovery from anesthesia was increased. Histopathological studies showed that the optimum concentration of 200 ppm peppermint essential oils had no side effects. Therefore, this anesthetic concentration of peppermint essential oils can be safely used.
    Keywords: Peppermint essential oil, Anesthesia, Common carp, Histopathology
  • N. Haghighatjou, S. Gorgin, A. Hosseini, M. Babanejad Pages 11-18
    Crimson snapper (Lutjanus johni Bloch, 1792) is the most important commercial species in the Persian Gulf and the Oman Sea. This species is caught by gillnets in the coastal waters of Bandar Abbas. In the present study, the gillnet with 17 cm stretched mesh size (knot to knot) is used for investigating the selectivity of gillnet used for catching the crimson snapper by length-girth relationships in the coastal waters of Bandar Abbas. Sampling was performed in May and July 2017. The total numbers of 1107 specimens were caught after 210 times of gillnetting. The weight, total standard length and girth of 4 points of body (locations of eyes, operculum, beginning of the dorsal fin and maximum girth) were measured for all specimens. Regression of length-girth, length-weight and selectivity curve were drawn based the data. Results showed that the total length was increased by increasing the body girth and weight of fish. Based on the body girth of two points including branch girth and maximum body girth, the selectivity of gillnet ranged from 62 to 76 cm in which the optimum length was 69 cm that is higher than Lm50. Therefore, it can be concluded that gillnet with 17 cm mesh size is suitable for catching crimson snapper.
    Keywords: Lutjanus johni, Gillnet, length–girth relationships, Persian Gulf
  • B. Razzaghi, S. Yeganeh, A. Keramat Amirkolaie, K. Janikhalili Pages 19-32
    Finding the suitable substitution for fish meal without any negative effect on fish performance is especially important for aquaculture development. In this research, the effect of substitution of fish meal with different levels of earthworm (Eisenia fetida) meal and garlic (Allium sativum) powder were studied on hematological and serum parameters of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) fingerlings. For this purpose, various diets were prepared containing different levels of substitution of fish meal with 0, 25, 50 and 75% of earthworm meal accompanied by 0 and 2.5% of garlic powder. Fingerlings with the average initial body weight of 30±0.27 g were reared in equal conditions for 56 days in 8 treatments and each treatment had three replicates. At the end of the experiment, the results of blood and serum biochemical indices assessments showed that the highest amounts of hemoglobin, hematocrit and WBC were observed in the treatments containing 25% earthworm meal with garlic powder, 25% earthworm meal with and without garlic powder and 75% earthworm meal without garlic powder, respectively whereas the lowest amount of RBC was observed in the treatment containing 50% earthworm meal without garlic powder. MCV, MCH and MCHC values in the treatment containing 0% earthworm meal with 2.5% garlic powder were significantly higher as compared to those of the other treatments except the control treatment (P
    Keywords: Rainbow trout (Oncorhynchus mykiss), earthworm meal (Eisenia fetida), blood, serum parameters, garlic
  • H. Kordi, A. Valipour, M. Hafezieh, A. Shenavar Masooleh, S. Kordi Pages 33-44
    In this study, the effects of Lactobacillus plantarum KC426951 on growth, survival rate, blood and serum factors and gut bacterial flora of rainbow trout were investigated. For this purpose, 90 fish with an average weight of 12.94±0.35 g were fed for 8 weeks with the diets containing different amounts of encapsulated Lactobacillus plantarum including treatment 1 (107 CFU/g), treatment 2 (108 CFU/g) and the control treatment without Lactobacillus plantarum (T0). The results of this study showed that the highest weight gain, percent of body weight gain, specific growth rate and the lowest feed conversion rate were observed in the treatments 1 which were significantly different as compared to those of the control treatment (P0.05). In blood factors, the numbers of white blood cells in the treatments containing bacteria were significantly higher than the control treatment (P0.05). According to the results, the numbers of lactic acid bacteria in the treatments containing bacteria (1 and 2) were significantly higher than the control treatment. The total bacterial count in the treatment 1 was significantly higher than that of the other treatments (P
    Keywords: Encapsulated Lactobacillus plantarum KC426951, Growth indices, Blood factors, Gut bacterial flora, Rainbow trout
  • Fatemeh Khodabandeh, Kourosh Sarvi Moghanlou, Saber Khodabandeh Pages 45-57
    In the present study, the effects of enrichment of Artemia franciscana with fish oil and soybean oil accompanied with vitamin E were investigated on the structure of pyloric caeca in Persian sturgeon (Acipenser persicus) larvae. A total of 1500 Persian sturgeon larvae (with the average weight of 51±2 mg) were divided into 15 tanks. Larvae were fed for 17 days in 5 experimental treatments including the treatment C (non-enriched artemia), S15 (enriched artemia with soybean oil and 15% vitamin E), S30 (enriched artemia with soybean oil and 30% vitamin E), F15 (enriched artemia with fish oil and 15% vitamin E) and F30 (enriched artemia with fish oil and 30% vitamin E). From each traetment, 15 larvae were collected and were fixed in Bouin’s solution for histological studies. Histological results showed that both fish oil and soybean oil were the main and effective factors on the total area and histo area indices of the pyloric caeca and the enrichment of artemia with fish oil and soybean oil was significantly increased this factor as compared to that of the control treatment (P
    Keywords: Artemia_Oil_Vitamin E Pyloric caeca_Persian Sturgeon
  • Z. Salari, I. Souinezad, M. Nazemi, M. Yousefzadi Pages 59-69
    Sea cucumbers produce various bioactive compounds especially secondary metabolites including Saponin. The aim of this study was to investigate antibacterial activity of the Saponin extracted from the Persian Gulf sea cucumber (Stichopus hermanni) in some gram positive and negative bacteria. Extraction was first done by ethanol 70% and then Saponins were separated through column chromatography with silica gel. Extracted Saponins were identified through thin layer chromatography (TLC) and high performance thin layer chromatography (HPTLC). Minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC) were investigated via tubular dilution. Two groups of steroidal and glycosides Saponins with Rf 0.9 and 0.05 were respectively identified in fractions extracted by TLC. HPTLC results for a sample of extracted Saponin confirmed the existence of Saponin in sea cucumber regarding the Rf. The gram negative bacterium Pseudomonas aeroginosa was the most resistant one to steroidal and glycosides- steroidal Saponins with MIC of 500 and 400 micg/ml, respectively. Steroidal and glycosides- steroidal Saponins showed no bactericidal effect in gram negative bacterium Pseudomonas aeroginosa. Among the gram positive bacteria, the highest MBC of 500 micg/ml belonged to glycosides- steroidal Saponin for Staphylococcus aureus. The higher MIC in gram negative bacteria approves the lower antibacterial property of the steroidal and glycosides Saponin extracted from sea cucumber Stichopus hermanni in these bacteria compared to the gram positive ones.
    Keywords: Sea cucumber Stichopus hermanni, Steroidal Saponin, Minimum inhibitory concentration, Gram, negative bacteria
  • A. Jafarpour, F. Mehrabi, Gh. Nematzadeh Pages 71-79
    Carbon and nitrogen sources are considering as the essential substances for microalgae growth. In this study the effects of sodium Nitrate (NaNO3) and sodium bicarbonate (NaHCO3) on the growth rate of N. oleoabundans microalgae in BBM culture medium were investigated. In this regards, different concentrations of NaNO3 as 0, 0.5. 1.0, 2.5, 5 and 10 and NaHCO3 as 0, 0.25, 0.5, 0.75, 1.0 and 1.25 in BBM during 21 days were tested. According to the results, by application of 10 mM NaNO3 the highest number of microalgae as (84.66±0.577)× 106 cells/mL was recorded and in case of nitrogen absence no increase in cell numbers was observed (p
    Keywords: N. oleoabudnans microalgae, biomass, sodium nitrate, sodium bicarbonate, BBM
  • N. Pourang, F. Parafakndeh, H. Moazami, D. Agha Aligol, P. Ghavam Mostafavi, M. Mahmoudian Pages 81-97
    In this research, the potential use of five hard parts (otolith, scale, eye lens, dorsal spine, vertebral bone) of Rutilus kutum for populations discrimination and biomonitoring as well as their usability as biological archive in the southern Caspian Sea was investigated. Two soft tissues (muscle and liver) were also analyzed for assessment of the possible risk of consumption and use as biomonitoring tool, respectively. A total of 60 specimens were collected using beach seine from three sampling sites (adjacent to the estuaries of the rivers Sefidrud, Tajan and Grorganrud, respectively) in the Southern Caspian Sea in May 2016. In total, the levels of 13 major and trace elements in the samples (the seven soft and hard tissues) was measured using PIXE (Proton Induced X-ray Emission) and µ-PIXE methods. Minor similarities among the tissues were observed in the case of eye lens (for P, S and Zn) and liver (for Cl, Fe and K). There were no significant relationships between the elements and biological characteristics (weight, total length and standard length). Based on the results, it seems that all the studied hard parts, except for eye lens, may offer alternatives for biomonitoring of Ca, Cl, Fe, K and S in the southern Caspian Sea. Considering Sr level in otolith, no significant differences could be found between the sampling sites 2 and 3. So it can be concluded that the specimens collected from the two sites are probably from the same population. Similar results were also obtained based on the results concerning K accumulation in scale. It can be concluded that scales may provide an alternative structure to otolith for stock discrimination of R. kutum in the southern Caspian Sea. Among the 10 elements that were detectable in the muscle using the PIXE method, only in the case of four of them (i.e. Zn, Cu, Fe and Mn) maximum allowable concentrations for human consumption have been defined, which in all the cases the mean concentrations in the present study were far below the recommended limits.
    Keywords: Caspian Sea, Kutum, Population discrimination, Biomonitoring, PIXE
  • M. Noorinezhad, S. Omidi, Gh. Delirpour, J. Mohammadnezhad, H. Ansari Pages 99-106
    The present investigation was performed to identify the impact effect of development and climate change on the zooplankton assemblage in coastal waters of Bushehr-Delvar region. Sampling was occurred seasonally at depths of less than 10 m using a Bongonet (100 µm) at 10 stations including Jophreh, Jalali, Dastak, Saretol, Helileh, Bandargah, Niroogah, Bushehr, Piazy and Delvar from the summer 2015 to the spring 2016. 40 Zooplanktoon groups belong to 8 Phyla were identified. Crustaceans were the most dominant zooplankton group with the average annual abundance of 37.66% of total zooplankton abundance. The total annual abundance of jellyfish including Salps, Cnidaria and Ctenophora was 16.11% which in comparison with the previous registered data indicated a significant increase over the last four decades in the region. The average annual abundance of zooplankton and Shannon-wiener diversity index were 10577.5±5512.69 /m3 and 2.44±0.218, respectively. The highest and the lowest density of zooplankton were found in Saretol and Delvar stations with the average amounts of 21250±13874/m3 and 4388±3075/m3, respectively. Also, the highest and the lowest density and diversity of zooplankton were observed in the summer and the winter, respectively. Correlation coefficient between the average temperature variation with zooplankton density and Shannon–wiener diversity variations were assessed 0.665 (P
    Keywords: Zooplankton, Density, Species diversity, Jellyfish, Bushehr, Persian Gulf
  • N. Ghasemi, F. Noori, A. Imani, R. Shahrooz Pages 107-118
    The present study focused on ontogeny of digestive enzymes activity namely Pepsin, Trypsin and Chymotrypsin of A. stellatus. Stellate larvae, from the first day of hatch to day 50 of development, were randomly taken for enzyme assay. Specific enzyme activities of Pepsin, Trypsin and Chymotrypsin were determined. The Peptic activity was detected in one-day-old larvae with a sharp raise of enzymatic activity from day 8 post hatch forth, especially during the larval transition to exogenous feedings (p
    Keywords: digestive tract, stellate larvae, proteolytic enzymes, sturgeons, Acipenser stellatus
  • E. Solgi, H. AlipourÝ, F. Majnooni Pages 119-129
    In this study, the concentrations of Cd, Pb, Cu, Mn, and Co were analyzed in the muscles of Cyprinus carpio collected from Nowshahr on the south of Caspian Sea, Iran in June 2016. Determination of heavy metals concentrations in the studied fish muscles had been carried out by a graphite furnace atomic absorption spectrometer. The range of metals concentrations were as: Cd: 0.10–1.56, Pb: 0.10–1.23, Cu: 0.88–8.23, Mn: 0.34–1.05 and Co: 0.56–1.43 mg/kg wet weight. The results showed that the concentrations of Cd, Pb, Cu, Mn, and Co in the muscles of C. carpio were lower than the proposed limits of the WHO. Health risks to human via dietary intake of fish were assessed by the target hazard quotients (THQs). The THQ values of the five metals (Cd, Pb, Cu, Mn and Co) were below 1 for C. carpio. Metal concentrations in the edible part of C. carpio were assessed for human uses according to provisional tolerable weekly intake (PTWI) and provisional tolerable daily intake (PTDI). In this study, Cd, Pb, Cu, Mn and Co concentrations in the muscle of C. carpio were below the maximum permissible limit of the WHO.
    Keywords: Heavy metals, Cyprinus carpio, Target hazard quotients, Estimation of Daily Intake
  • F. Motafeghi, S. K. Allameh, I. Javadi Pages 131-137
    Malachite green is a very effective disinfectant that usually uses for fungal invasive and parasite treatments in fish, but is very dangerous for human health. The present study evaluated the existence of Malachite green in rainbow trout and common Carp, flesh. Eight treatments which included two mean weights (0.5 and 1 kg) at the four of (Haraz, Shahrekord, north of Iran and south of Iran) with triplicates were used. The fish flesh samples were taken from under dorsal fin. Malachite green was measured by ELISA method after sample preparation. Results showed that malachite green amounts in Rainbow trout of Shahrekord samples were 0.139 – 0.391 mg/kg and 0.367 – 0.477 mg/kg for 0.5 kg fish and 0.367 – 0.477 mg/kg for 1 kg fish. These amounts in Haraz zone fish were 0.468 – 0.680 and 0.281 – 0.529 mg/kg for 0.5 and 1 kg fish, respectively. There was no significant difference in Malachite green concentrations between 0.5 and 1 kg weights in each zone, but significant difference was observed between 0.5 kg fish from Haraz and 1 kg fish form Shahrekord zone (p0.05). The Malachite green amounts in Carp North of Iran samples were 0.32-0.48 mg/kg and 0.330-0.393 mg/kg for 0.5 kg fish and 0.329-0.484 mg/kg for 1 kg fish. These amounts in south of Iran zone fish were 0.29-0.41 and 0.318-0.414 mg/kg for 0.5 and 0.298 -0.334 for 1 kg fish, respectively. There was no significant difference in malachite green concentrations between 0.5 and 1 kg weights in each zone (p>0.05).
    Keywords: Malachite green, Rainbow trout, Common carp
  • M. Zakeri Nasab, Sh. Jamili, S. Tootoonchi, Z. Khoshnood Pages 139-148
    Shemaya (Alburnus chalcoides), Roach (Rutilus rutilus caspicus) and goldfish (Carassius auratus auratus) were belonging to the family Cyprinidae. The aim of this study was to observe the gastrointestinal tract of these fish. After the sampling, gastrointestinal tract and its accessory glands were taken and studied trough histological procedure using H&E staining. The age of the fish was 2 to 3 years old. Three examined species the digestive system was made up of esophagus and intestine and the accessory glands were liver and hepatopancreas around the intestine. Esophagus was short with small foldings compare to the intestine. The intestinal foldings were high and lanceolate in Roach, but round-tip in Shemaya and goldfish. The foldings have high density in anterior part of the intestine with minor differences between examined species. Goblet cells were observed in esophagus and intestine with higher density at posterior part of the intestine. Liver and hepatopancreas were close or apart from each other along the gastrointestinal tract. In conclusion, it has been observed that these three species has some common characteristics in digestive system structure with some species specific properties.
    Keywords: Histological, Alburnus chalcoides, Rutilus rutilus caspicus, Carassius auratus auratus
  • Z. Momenzadeh, A. Khadanazari, K. Ghanemi Pages 149-163
    Aim of this study was determine of fatty acid profile, mineral and vitamins of Orange-spotted grouper (Epinephelus coioides) fried that deep frying with different plant oils (Corn oil, Grape seed oil and Olive oil). Highest and lowest contents of Orange-spotted grouper fillet was saturated fatty acids and polyunsaturated fatty acid, respectively. n-6 content of Orange-spotted grouper fillet with frying in Olive, Grape seed and Corn oil increased to 7.08, 24.30 and 41.59% respectively (p
    Keywords: Orange- spotted grouper, Frying, Plant oils
  • R. Obeidi, A. Pazira Pages 165-170
    In this study, the concentrations of heavy metals Cu, Fe and Se in muscle, liver and gill tissues of S. guttatus were evaluated in Bushehr seaport during autumn 2016. S. guttatus samples were caught at random from Bushehr seaport (n=30). After biometric measurements the samples were taken from each tissues (muscles, liver and gills) and chemical digestion of the samples were carried out based on MOOPAM, then levels of heavy metals in tissues were measured by Graphite furnace atomic absorption spectrophotometer (Perkin Elmer 3030). Based on the results obtained the mean concentrations of heavy metals Cu, Fe and Se in muscles tissues of S. guttatus were 7.21, 3.07 and 0.094, in liver were 8.35, 3.02 and 0.107, and in gill were 9.87, 3.59 and 0.119 mg/kg dry weight respectively. Moreover, this results revealed that the Cu and Se concentration in muscles tissues of S. guttatus in Bushehr seaport were lower than the levels permitted within the standards of World Health Organization (WHO), Food and Agricultural Organization (FAO), National Health and Medical Research Council (Australia) (NHMRC), Ministry of Agriculture, Forestry and Fisheries UK (MAFF), But Fe concentration was higher than the level permitted within the standard of Food and Drug Administration (FDA).
    Keywords: Heavy metals, Muscle, Liver, Gill, Scomberomorus guttatus
  • A. Adeli Pages 171-179
    Despite the exploitation rate of Caspian Sea sturgeon stocks have been decreased for major national and regional reasons, catch decreased 78 times in the past century. At the moment, Iran's share compared to other Caspian Sea littoral country increased from 2.7% to 52%. But the annual growth rate of Iran's harvest 1.6% decreased. According to the documents, content analysis and statistical resources the structural system of the management governance of Iran sturgeon activities was studied in 4 historical periods (Since 1927 until 2014). Results demonstrated that structural changes, apportion of duties and incoherence of integrated activity in the sturgeon management especially in the last decade had a great effect on sturgeon stocks. In the latest period compared to the ideal period, the average of annual harvest decreased about 95%. Since the beginning of the present century, the annual average of caviar and sturgeon's meat harvest were about 146 and 1076 tons respectively. Based on the achieving strengths, weaknesses, threats and opportunities management, the present study recommended 3 scenarios as purpose to improve and change the governance structure of Iranian sturgeon activities and preserve this valuable fish. Results also showed that the value of heritage and preserve of sturgeon fish are higher than caviar's exploitation and their instrumental value.