فهرست مطالب
مجله ادبیات عرفانی
پیاپی 16 (بهار و تابستان 1396)
- تاریخ انتشار: 1396/06/30
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحات 7-21مدرس رضوی در تعلیقات حدیقه ذیل حکایت «شتر مست در بیابان» درباره واژه «شتر» اظهاراتی داشته است که از منظر وی حاکی از سوءترجمه یا سوءبرداشت سنایی از منبع اصلی این حکایت، یعنی کلیله ودمنه ابن مقفع است. در اصل، حکایت مهابهاراتا و کلیله «افیل» ضبط شده است و سنایی احتمالا به دلیل یک اشتباه، افیل را به «شتر جوان» ترجمه کرده است، اما آنچه از نمادشناسی جانوری در آرای سنایی برمی آید، او نماد «شتر» را عامدانه و آگاهانه برگزیده است. بر همین مبنا در این یادداشت چهار دلیل مستند برای فرضیه «گزینش عامدانه سنایی» طرح می شود: 1. توجه به خواب گزاری سنایی در حدیقه، 2. توجه به سنت نمادین ملی در داستان لشکرکشی اسفندیار به زابلستان، 3. توجه به شواهد اقلیمی و جغرافیایی در حکایات حدیقه، و 4. توجه به حکایت تمثیلی «احوال فیل» در متن حدیقه سنایی.کلیدواژگان: حدیقه، سنایی، نمادشناسی، حکایت شتر مست در بیابان
-
صفحات 23-54نظریه عشق الهی در عرفان ایرانی-اسلامی، تحول و تطوری خاص را پشت سر گذاشته است و پس از تشکیل شدن در بستر جریان هایی خاص، متحول شده و در نهایت تکامل یافته است. جوانب این نظریه در موضوعاتی مانند انواع و مراتب عشق، جواز یا عدم جواز انتساب آن به حضرت حق، رابطه عشق حقیقی با معشوق مجازی و رابطه عشق با هستی شناسی عرفانی، به اشکال مختلف و گاه متناقض در متون عرفانی مطرح شده است. مسئله این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی صورت گرفته است، بررسی سیر شکل گیری و تطور این نگرش ها و معرفی جریان های اصلی، مرتبط با نظریه عشق الهی در نثرهای عرفانی فارسی است. صوفیه در دوره های آغازین، درخصوص اطلاق لفظ «عشق» درمورد خداوند احتیاط کرده اند و عمدتا با تکیه بر آموزه های قرآنی، لفظ «محبت» را به کار گرفته اند، اما از قرن پنجم به بعد، به رغم مخالفت های متکلمان و فقها با این موضوع، از مفهوم قرآنی محبت، به لفظ «عشق» گرایش پیدا کرده اند. انکار ابتدایی، پذیرش نسبی در قرن چهارم و پنجم و پذیرش مطلق از قرن پنجم به بعد، سیر تطور این نظریه را در بین صوفیه نشان می دهد. همچنین به نظر می رسد این نظریه با شاخصه ها و جلوه های گونا گون، در بستر جریان ها و مکاتبی چون مکتب خراسان، مکتب شیراز و در بستر اندیشه های سهروردی و ابن عربی جلوه گر شده است. البته جریان ها، گفتمان ها و نحله های کوچک و بزرگ عرفانی، فلسفی و کلامی دیگری نیز در پیدایش و تحول این نظریه دخیل بوده اند.کلیدواژگان: عرفان اسلامی، نظریه عشق الهی، نثر عرفانی
-
صفحات 55-81یکی از برجسته ترین آثار زبان و ادب فارسی، مخزن الاسرار نظامی است که به عنوان متنی باز و تاویل پذیر قابل مطالعه و بررسی است. این اثر چنانکه از نام آن برمی آید و به بیان خود شاعر، مخزن اسرار و رموز الهی و حاوی مطالب و بخش هایی است که درک مفاهیم آن، جز با فراتررفتن از معنای ظاهری و کشف نمادها و بن مایه های کهن الگویی آن ممکن نیست. بخشی که نظامی در آن به توصیف دو خلوت خویش با دل و ثمره آن پرداخته است، یکی از مهم ترین و پیچیده ترین بخش های مخزن الاسرار به شمار می رود. هدف از این پژوهش، نمادشناسی و تحلیل این بخش است که فهم درست و درک دقیق آن بسیاری از اسرار مخزن الاسرار را مکشوف می کند و در دستیابی به مفاهیم نمادین دیگر منظومه های شاعر، به مخاطب یاری می رساند. بنابر یافته ها و نتایج این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای انجام شده است، خلوت های دوگانه نظامی، روایتگر وقایعی است که برای او روی می دهد و در آن با عناصر کهن الگویی و نمادینی چون بهشت، آنیما، دل، باد، پیر دانا، سایه، همچنین با نوزایی روحی و درونی حاصل از سر زانوی تفکر روبه رو می شود.کلیدواژگان: نظامی گنجه ای، مخزن الاسرار، خلوت های دوگانه، فرایند فردیت روانی
-
صفحات 83-117برخلاف تصور رایج و غالب که متون عرفانی را فاقد گزاره های معرفتی و فلسفی می داند، گزاره ها و مبانی شناختی و فراشناختی به وفور در متون عرفانی، به ویژه مثنوی مولوی به چشم می خورد. مولوی از نقش شاکله ها، ذهنیت ها و موقعیت ها در شکل گیری شناخت آدمی آگاهی دارد. اگرچه این مکتب اگزیستانسیالیسم بود که نخستین بار تجربه های وجودی را مفهوم سازی کرد، از آن زمان که بشر وجود داشته است، خود را درگیر آن ها یافته است. متفکرانی مانند مولوی، از این تجربه های وجودی سخن گفته اند. از دیدگاه مولوی، شناخت ما از خود و جهان شناختی براساس اعتباراتی است که آن ها را قطعی و جزمی می پنداریم، اما با قرارگرفتن در موقعیت هایی درمی یابیم که چندان قابل اطمینان نیستند. او برای نشان دادن بی اعتباری شناخت و ذهنیت های مشروط، غالبا شخصیت های داستان های خود را در وضعیتی شکننده، بحرانی و مرزی قرار می دهد تا به محک تجربه وجودی، عزیمت ها و شاکله های نادرست و منفی آن ها که بدیهی، طبیعی و معتبر جلوه می کنند، دستخوش واسازی و دگرگونی شوند. در این موقعیت های مرزی (به تعبیر یاسپرس) و تجربه اضطراب ناشی از آن ها، تکیه گاه های اعتباری و تصورات قالبی انسان ها فرومی ریزد و امکان تجربه ها و منظرهای نو همچون امکان تجربه فراسوی محدودیت ها یعنی تعالی و هستی در خود شکل می گیرد.کلیدواژگان: مولوی، یاسپرس، معرفت، موقعیت مرزی، اضطراب
-
صفحات 119-144رابطه متعارض و چندبعدی حوزه های تشیع، تصوف و سلطنت در دوره صفویه، سبب شکل گیری گفتمان ها، گزاره ها و کنش های گفتمانی خاصی در آن دوران شده است. این رابطه حول محور تلاش برای کسب مشروعیت سیاسی و اجتماعی و با هدف تثبیت نظم گفتمانی مطلوب شکل گرفته است. در این بین، می توان ردیه های اعتقادی صوفیه و روحانیت شیعی را رسانه هایی سیاسی و عقیدتی با هدف بیرون راندن گفتمان رقیب از میدان مشروعیت سیاسی و اجتماعی دانست. در این نوشتار می کوشیم نوع مواجهه ردیه های فارسی بر تصوف را در دوره صفویه با گفتمان های پیرامون تصوف بررسی کنیم. این تحلیل در دو سطح متنی و فرامتنی انجام می شود. در تحلیل متن با استفاده از ابزارهای زبان شناسی انتقادی، در پی شناخت گزاره ها و شگردهای اقناعی و جدلی متون در مواجهه با تصوف و صوفیه بوده ایم و در تحلیل فرامتنی کوشیده ایم ساختارهای تاریخی موثر بر رویکرد مولفان و رابطه متون را با سازوکارهای موثر تاریخی بررسی کنیم. از منظر این نوشته، مولفان ردیه ها کوشیده اند با شگردهایی چون تخریب شخصیت مشایخ و بافت زدایی از معارف صوفیه، به بیگانه سازی گفتمان های حول محور تصوف و بازتولید فاصله ایدئولوژیک بین تصوف و تشیع بپردازند. گزاره گفتمانی عمده این رساله ها، نفی هرگونه رابطه تاریخی و معرفت شناختی بین تصوف و تشیع است. رویکرد معتدل برخی نخبگان آن دوران را در انتقاد از تصوف می توان تلاشی برای تثبیت نظم گفتمانی مطلوب با تقسیم تصوف به دو قطب منفی و مثبت دانست.کلیدواژگان: تصوف، صفویه، ردیه نویسی، تحلیل انتقادی گفتمان، روحانیت شیعی
-
صفحات 145-169در مقاله پیش رو، نحوه تحقق نظام زیبایی شناختی گفتمان در قصه «یاری خواستن حلیمه از بتان» از دفتر چهارم مثنوی بررسی و تحلیل شده است. تعامل و هم کنشی دو عامل ادراکی-حسی «صدا» و «نور» در پی رنگ این قصه، نقش بارزی ایفا می کنند و اساس شکل گیری معنا در آن هاست. بررسی کارکرد نشانه-معناشناختی این دو عامل نشانگر آن است که بر زیرساخت این داستان، نوعی نظام زیبایی شناختی حاکم است. این نظام، در فرایندی ادراکی-حسی و رخدادی و با حضور عناصری مانند عاطفه، حس، رخداد و شوش تحقق می یابد. مسئله ای که طرح می شود این است که چگونه دو عامل نور و صدا در فرایند هم کنشی و ادراکی-حسی، شرایط گفتمانی جدیدی را ایجاد می کنند و معنایی نامنتظر می آفرینند. از این رو، پرسش بنیادین پژوهش حاضر این است که این دو عامل چگونه می توانند سبب تحقق نظام زیبایی شناختی و استعلای گفتمان شوند. همچنین این پرسش مطرح می شود که کارکرد چنین فرایندی چیست. درواقع، هدف از پژوهش حاضر، بررسی نحوه شکل گیری نظام زیبایی شناختی در قصه مورد بحث و تبیین کارکرد نشانه-معناشناختی آن است. فرض ما این است که دو عامل «صدا» و «نور» ، فضایی هم کنشی را شکل می دهند. این وضعیت، فضایی حسی، رخدادی و شوشی را در گفتمان رقم می زند که نتیجه آن، تحقق نظام زیبایی شناختی و وضعیت استعلایی حضور است.کلیدواژگان: هم کنشی، صدا و نور، زیبایی شناختی گفتمان، نشانه، معناشناختی، یاری خواستن حلیمه از بتان در مثنوی
-
صفحات 171-202به منظور تحقق اهداف پژوهشی در پژوهش های عرفانی، ضروری است روشی مضبوط، علمی و منطبق بر ماهیت آن زمینه درنظر گرفته شود. یکی از موضوعات اساسی در پژوهش های عرفانی، شناخت سنت و مشرب عرفانی هر عارف است. درواقع، به نظر می رسد نخستین و ضروری ترین گام در پژوهش های عرفانی، تبیین سنت و مشرب عارفان است. در این مقاله، به اقتضای ماهیت عرفان اسلامی، روشی برای تبیین سنت و مشرب عرفانی به دست آمده است. در این روش، برای سنت عرفانی چهار رکن (هدف و غایت، روش، موضوعات و مفاهیم و نظام تربیتی) و برای مشرب عرفانی نیز سه محور (سیر و سلوک، موضوعات و مفاهیم، و نظام تربیتی) مشخص شده است که براساس آن ها می توان سنت و مشرب عرفانی عارف را تبیین کرد. همچنین در این مقاله، عزیز بن محمد نسفی به عنوان مطالعه موردی درنظر گرفته شده است. وی کوشیده است راهی بین دو سنت عرفانی برگزیند. بر این اساس، در اصول و مبانی پایبند سنت دوم، و در فروع دنباله رو سنت اول عرفانی است. مشرب عرفانی وی نیز برآمده از مشرب عرفانی استادش سعدالدین حمویه است که البته با ابتکارات وی در زمینه های سیر و سلوک و هستی شناسی همراه شده است.کلیدواژگان: سنت عرفانی، مشرب عرفانی، پژوهش های عرفانی، سنت اول عرفانی، سنت دوم عرفانی، عزیز نسفی
-
Pages 7-21Late Modarres Razavi in the Hadiqat al Haqiqa annotations, at the bottom of "Drunk Camel in Desert" anecdote has suggestions that in his opinion are due to bad translation or misunderstanding of Sanai from original reasons of this anecdote i. e. Ibn- al- Muqaffa's Kalīlah wa Dimnah. In the original anecdote in Mahabharata and Kalīlah wa Dimnah, this word has recorded "ifil" (ÇÝیá) and perhaps Sanai due to a mistake has translated this word as underage camel. But what is cleared by the animal Semiology in Sanai's thoughts, is that he has selected the "Camel" symbol intentionally and deliberately. On this basis, in this note we introduce four well-documented reasons for the hypothesis of "Sanai's Intentional Selection". But what is cleared by the animal Semiology in Sanai's thoughts, is that he has selected the "Camel" symbol intentionally and deliberately. On this basis, in this note we introduce four well-documented reasons for the hypothesis of "Sanai's Intentional Selection".Keywords: Hadiqat al Haqiqa, Semiology, the Anecdote of Drunk Camel in Desert
-
Pages 23-54Persian mystical texts indicate the evolution of the theory of divine love in Iranian-Islamic mysticism. This theory has evolved in the context of specific flows, formation, evolution, and ultimately evolved Most of Sufi used this theory in expressing the relationship between man and God. Of course, they have avoided the use of the word "love" about god in the early periods, mostly relying on Islamic-Quranic teachings to use the word "affection.
Since the fifth century onwards, many Sufis, despite the disagreements of theologians with this subject, have tended to refer to the Quranic concept of kindness(hobb)as "love.
Initial denial, relative acceptance in the fourth and fifth centuries, and absolute acceptance from the fifth century onwards, illustrates the evolution of this theory in Persian mystical texts.
Moreover, it seems that attention has been paid to this theory in the four currents: the Khorasan school, the school of Shiraz, the Suhrawardi school and the school of unity of Ibn Arabi According to the mystical texts, the characteristics and attitudes of each school are plotted against this theory.
In this article, by analytical-descriptive method, the evolution of this theory in Persian mystical texts and its most important intellectual and discursive currents have been investigated.Keywords: Islamic mysticism, divine love, mystical prose -
Pages 55-81One of the most prominent works of Persian language and literature is Nizamis Makhzan al-Asrar, which can be studied as an open source textbook. This work, as its name implies and as the poet says, is the source of secrets and divine mystery, and contains the elements and parts that could be understood only by thinking beyond the apparent meaning and discovering the symbols and foundations of archetype. One of the most important and complex parts of Makhzan al-Asrar, is the part that Nizami has described his two secrets with its hearts and minds. The purpose of this research is to study the symbolism and analysis of this part, and understanding it, on one handm discovers many mysteries of Makhzan al-Asrar, and on the other hand, helps the audience to achieve the symbolic concepts of other poetries of Nizami. According to the findings and results of this library-based research, the dual secrets of Nizami indicate the realities that the poet is experiencing, and he is presented with symbols of archetype such as: Paradise, Anima, Heart, wind, Old-wise, shadow, and so on, and experiences a spiritual and inner rejuvenation that comes from the thoughts.Keywords: Nizami Ganjavi, Makhzan al Asrar, dual secrets, Process of psychic individuality
-
Pages 83-117Contrary to the prevalent and dominant notion which considers mystical texts without any cognitive and philosophical topics, cognitive propositions and foundations can be seen profusely in mystical texts, specifically in Mowlavi's couplet-poem. Mowlavi is aware of the role of schemas, mentality and situations in shaping human cognition (his world is as much as his vision). Although this was Existentialism that initially conceptualized existential experiences, since human existed, he has found himself involved with these situations. Thinkers such as Mowlavi have spoken of these existential experiences. From Rumi's point of view, our knowledge of ourselves and of the world are based on credits that we consider to be decisive and dogmatic, but we find in some situations that they are not so reliable. To show the incredibility of cognition and the conditional mentalities, he frequently placed his storie's characters in a brittle, tensional, and boundary situation to made their inaccurate and negative forms which seemed evident, natural and credible deconstructed and changed with an examination of existential experiences. In these boundary situations (in the words of Jaspers) and the experience of their anxiety, credible support and formal stereotypes collapse and the possibility of new experiences and perspectives, such as the possibility of experiencing beyond limits, namely, transcendence and being in itself (An-sich-sein), is shaped.Keywords: Mowlavi, Jaspers, Cognition, Boundary Situation, anxiety
-
Pages 119-144In this thesis, we intend to analyze the discourse of some of the treatises denying sufism in saffavid era. For this purpose, first we explain the discourse order of saffavid era around the relationship between the three institutions of sufism, clergy and monarchy. This historical viewpoint shows the texture in which there were the treatises denying sufism. In the following, we have addressed the desirable discourse order of treatises authors, instruments and fixing methods in the text of treatises. The authors tried to exceed the sufism from discourse order and legitimate field of the period. They denied any historical and ideological relationship between sufism and shiism. In the meantime, some of the cultural elites of time have accepted the true and non-diverging sufism in desirable discourse order, with a more moderate view. In the end, we dealt with the reflection of the historical equations and disputes of the era, in the form of the opposition of discourses in the text of the treatises. Two main goals of this research are the general depiction of the effective historical context, and the inter-text and intra-text relationship.Keywords: Sufism, Saffavid Era, Writing Denying Treatises, Critical Discourse Analysis, Shiite Clergy
-
Pages 145-169In present article, the realization of aesthetic system of discourse is analyzed in Story of Halímas Asking Help of the Idols, in the fourth book of Masnavi. Collaboration and interaction of sound and light as two sensory-perceptual factors, play a significant role in this storys plot, and are the basis of formation of meaning. The aesthetic system of discourse is realized in a sensory-perceptual and eventual process with the presence of such elements as affection, sense, event, and being. The issue that arises here is how light and sound can form a new discourse in an interactive way, and create a new and unpredicted meaning. Therefore, the fundamental question of the present study is how sound and light as two sensory-perceptual factors can lead to realization of the aesthetic system and transcendence of discourse, and what are the functions of such a process? In fact, the purpose of the present research is to study how literary aesthetic system of discourse is formed in the mentioned story, and to explain the functions of its sign-semantic. The assumption is that, two sensory-perceptual factors of sound and light participate in an interactive space. This situation transforms the discursive space into a sensory, eventual, and being space. As a result, a kind of aesthetic system is formed that eventually leads to a transcendental presence.Keywords: interaction, sound, light, aesthetics discourse, semiotics, Hal?ma's Asking Help of the Idols in Masnavi
-
Pages 171-202In order to realize the research goals in mystical research, it is necessary to adopt a methodology that is scientific and consistent with the nature of that field. One of the basic issues in mystical research is the recognition of the mystical tradition and disposition of every mystic. In fact, the first and most urgent step in the mystical studies seems to be to explain the tradition and disposition of the mystics. Unfortunately, in spite of numerous researches on mysticism and Sufism, no research has ever been done in this area.
In this article, we attempt to provide a method for explaining the mystical tradition and disposition, according to the nature of Islamic mysticism. In this method, four pillars (the goal and the end, method, themes and the concepts, and educational system) are identified for the mystical tradition and, three axes paths, themes and concepts, educational system) are determined for mystical disposition. According to these pillars and axes, it is possible to explain the mystic tradition and disposition of a mystic. In addition, in this paper, the method is applied as an example for the case of Aziz bin Mohammad Nasafi. Nasafi has tried to choose a path between the two mystical traditions. Accordingly, he adheres to the second tradition in principles and fundamentals, while he follows the first mystical tradition in subordinate issues. His mystical disposition is also based on his masters mystical disposition, which is of course accompanied with his initiatives in the areas of conduct and ontology.Keywords: mystical tradition, mystical disposition, first mystical tradition, second mystical tradition, Aziz Nasafi