فهرست مطالب

مجله مطالعات باستان شناسی پارسه
پیاپی 6 (زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/12/10
  • تعداد عناوین: 10
|
  • اسماعیل همتی ازندریانی*، علی خاک سار صفحات 7-22

    آخرین فصل از پژوهش های میدانی تپه گیان نهاوند در زاگرس مرکزی در بهار و تابستان1390 ه.ش. تحت عنوان گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه به سرپرستی علی خاکسار انجام شد که هدف اصلی این طرح، حفاظت فیزیکی این تپه شاخص دربرابر عوامل تخریبی آن بود. درکنار این هدف، گاه نگاری تپه گیان و وضعیت باستان شناسی منظر بصری این محوطه نیز برای نگارندگان پرسش اصلی بودند. طی این برنامه پژوهشی، تعداد 27 گمانه در ابعاد 5/1 در 5/1 متر در همه جهات تپه ایجاد گردید که نتایج قابل توجهی به دست داد. ازجمله این نتایج می توان به ابعاد و اندازه تپه، شواهدی از دوره پارتی در آن و شناسایی عرصه واقعی تپه اشاره کرد که گسترش آن در بخش های جنوبی، شرقی و جنوب شرقی عرصه ظاهری تپه نشان می دهد که در زیر بافت خیابان ها و منازل مسکونی شهر کنونی گیان قرار داشته است. طی گمانه زنی در محدوده ای خارج از عرصه ظاهری تپه، شواهدی از یک تدفین عصر مفرغ میانی (تدفین 123) شناسایی گردید که با توجه به مستند نبودن 122 تدفینی که طی کاوش های هیات فرانسوی به دست آمده بود، تصمیم بر آن شد تا این تدفین به طور کامل مورد کاوش و مستندنگاری قرار گیرد. پژوهش حاضر دارای نظامی کیفی، هدف آن بنیادی، و ازنظر روش، توصیفی-تحلیلی است. اساس یافته اندوزی در این پژوهش میدانی است. در این مقاله، ضمن ارائه نتایج حاصل از گمانه زنی، به بحث، بررسی و مطالعات تطبیقی تدفین 123 تپه گیان پرداخته خواهد شد.

    کلیدواژگان: زاگرس مرکزی، نهاوند، تپه گیان، تدفین، عصر مفرغ
  • مرتضی زمانی*، سیروان محمدی قصریان صفحات 23-39

    در پژوهش حاضر که حاصل از طرح  بررسی و بازنگری باستان شناسی دشت مریوان است، شواهد جالبی از آثار هزاره چهارم قبل ازمیلاد (مس سنگی جدید) مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت. پژوهش حاضر با توجه به گاه نگاری ارائه شده برای شمال بین النهرین و تطابق آن با گاه نگاری ارائه شده در گودین تپه انجام شده و دوره بندی های ارائه شده براساس تطابق شواهد سفالی با این دو حوزه فرهنگی ارائه شده است. دوره مس سنگی جدید براساس گاه نگاری شمال بین النهرین با واژه Late Chalcolithic و با نام اختصاری LC مشخص شده است که به پنج مرحله از LC1 تا LC5 طبقه بندی شده است. LC1 قدیمی ترین مرحله آن است که شاخص آن سفال های منقوشی است که طبق گاه نگاری گودین شامل مرحله گودین IX یا سنت سفالی سه گابی است و مرحله LC5، جدیدترین مرحله آن است که با مرحله گودین VI 1 یا فرهنگ سفالی اوروک جدید مشخص شده است. نکته جالب اینکه هیچ اثری از یکی از مراحل اوایل این دوره (گودین LC2-VII/VI3) مورد شناسایی قرار نگرفت و بیشتر محوطه ها مربوط به اواسط این دوره (گودین LC3, 4-VI2) هستند. هرچند که بازه زمانی پیشنهادی ما برای این دوره در مریوان تقریبا با بازه زمانی پیشنهادی برای دوره اوروک میانی برابر است، ولی شواهدی دال بر اوروکی بودن این آثار در بررسی به دست نیامد (به جز یک محوطه) و تفسیر ما از این آثار، استقرارهای کوچک و منطقه ای یکجانشین دوره مس سنگی جدید هستند. تنها در اواخر این هزاره است که شاهد تاثیرات واقعی فرهنگی بین النهرینی در منطقه هستیم که نمونه بارز آن تپه ره شه (Rasha) است که نمونه های جالبی از سفال های لبه واریخته نوع اوروک جدید از آن به دست آمده است. با نگاهی به ابعاد و اندازه این تپه می توان این فرض را محتمل دانست که این محوطه همزمان با دوره اوروک در بین النهرین نقش یک استقرار مرکزی در دشت مریوان را ایفا کرده و مابقی محوطه های هزاره چهارم قبل ازمیلاد در دشت مریوان غالبا استقرارهای کوچک این دوره بوده اند.

    کلیدواژگان: دشت مریوان، مس سنگی جدید، اوروک، بین النهرین، تپه گودین
  • روح الله یوسفی زشک*، سحر یزدانی صفحات 41-52

    در خاور نزدیک، قدیمی ترین سیستم های نگارشی شناخته شده تا به امروز (سیستم نگارشی آغازمیخی در بین النهرین و سیستم نگارشی آغازایلامی در فلات ایران) در پایان هزاره چهارم قبل ازمیلاد ظهور کردند. این سیستم ها، به منظور اهداف مدیریتی و حسابداری بودند و با وجود تشابهاتی در سیستم های شمارشی و نشانه های عددی و عدم تشابه در نشانه های معنانگارانه در کنار یکدیگر به صورت مجزا تکامل یافته اند. برخلاف سیستم نگارشی آغازمیخی و وارث آن (خط میخی)، به دلیل ناپدید شدن این سیستم نگارشی (آغازایلامی)در فلات ایران در حدود 2800 ق.م.، خط آغازایلامی هیچ هم خانواده ای از خود برجای نگذاشته تا بتواند در رمزگشایی این سیستم به ما کمک نماید. به همین دلیل در طی صد سالی که از کشف این سیستم می گذرد، تنها عناصری که در آن با خط آغازمیخی مشترک است، مانند  تعدادی از سیستم های شمارشی و تعداد انگشت شماری از نشانه ها، برای ما قابل فهم و رمزگشایی بوده اند. گل نبشته های آغازایلامی MDP 31, 33 و MDP 31, 27، مانند بیشتر گل نبشته های آغازایلامی از شوش یافت شده و در اوایل قرن بیستم میلادی برای نخستین بار منتشر شدند، زمانی که هنوز اطلاعات اندکی راجع به سیستم نگارشی و اقتصاد و ساختار جوامع آغازایلامی وجود داشت. مطالعات پیشرفته امروزی در مورد ساختار جوامع در نیمه دوم هزاره چهارم قبل ازمیلاد و همچنین سیستم های نگارشی باعث توجه روزافزون به ارزیابی و بازخوانی مجدد این متون شده است. در این مقاله نیز به بازخوانی مجدد این دو گل نبشته و پیشنهادی برای درک بهتر از این متون خواهیم پرداخت.

    کلیدواژگان: آغازایلامی، گل نبشته، شوش، آغازمیخی
  • نصیر اسکندری* صفحات 53-68

    محوطه شهداد یک، عنوان یکی از مراکز بزرگ شهری عصر مفرغ جنوب شرق ایران از اهمیت فراوانی در مطالعات باستان شناختی خاور نزدیک برخوردار است. با توجه به این مهم که حدود  نیم قرن از آغاز کاوش های شهداد گذشته است، این ضرورت احساس شد تا نگاهی تازه به محوطه شهداد و اشیای به دست آمده از آن انداخته شود. پیش از این، در مقاله ای به اشیای سنگی (کلوریتی و مرمری)، سفال ها و گورهای بدست آمده از کاوش محوطه شهداد توسط نگارنده پرداخته شده است. در اینجا نیز بر آن هستیم تا دیگر مواد فرهنگی به دست آمده از کاوش های مرکز شهری شهداد، یعنی اشیای فلزی، اشیای گلی و مهر ها را مورد مطالعه و بازیینی قرار دهیم. این مقاله اطلاعاتی نیز از وضعیت برهمکنش های فرهنگی منطقه ای و فرامنطقه ای شهداد ارائه می کند. همچنین گاهنگاری ارائه شده توسط کاوشگر محوطه شهداد، مورد بازنگری اساسی قرار گرفته است و درنهایت براساس مطالعات مقایسه ای گاهنگاری جدیدی برای محوطه شهداد ارائه شده است.  پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آیا گاهنگاری ارائه شده برای محوطه شهداد پس از گذشت چند دهه کماکان مورد تایید است و یا بایستی یک گاهنگاری جدید برای این محوطه مهم ارائه گردد؟ طبیعی است که اطلاعات و شناخت ما از باستان شناسی عصر مفرغ جنوب شرق ایران به واسطه انجام فعالیت های میدانی بیشتر و همچنین به روز شدن روش های سالیابی مطلق، مانند روش AMS، در مقایسه با گذشته، بیشتر شده باشد؛ از این رو با انجام مطالعه مقایسه ای محوطه شهداد با دیگر محوطه ها در مقایس منطقه ای و فرامنطقه ای، بدیهی است یک گاهنگاری دقیق تر برای آن ارائه گردد. پرسش دیگر  این تحقیق، مشخص نمودن جایگاه محوطه شهداد در چرخه برهمکنش فرهنگی عصر مفرغ در جنوب غرب آسیا بر پایه مطالعه اشیای فلزی، گلی و مهرها بوده است. براساس داده های به دست آمده از کاوش های شهداد، تصور یک نقش مرکزی در شبکه گسترده مبادلات هزاره سوم قبل ازمیلاد جنوب غرب آسیا برای شهداد دور از ذهن نمی باشد.

    کلیدواژگان: شهداد، گاهنگاری، اشیای فلزی، اشیای گلی، مهر، برهمکنش فرهنگی
  • محمد افروغ* صفحات 69-84

    هنر فلزکاری ساسانی، یکی از تاثیرگذارترین هنرهای ایران باستان بر هنرهای دوره اسلامی به ویژه فلزکاری است. در هنر این دوره ابعاد زیباشناختی شامل انواع نقش مایه ها، مضامین و مفاهیم اسطورهای نمادین در هنر فلزکاری جلوه گر شد. با ظهور اسلام و بسط و توسعه هنر فلزکاری، علاوه بر ابعاد زیباشناختی، ابعاد فن شناختی شامل روش ها و فنون ساخت و تزئین در هنر فلزکاری دوران اسلامی و به طور برجسته فلزکاری موصل بازتاب و استمرار یافت. در مکتب فلزکاری به عنوان یکی از برجسته ترین کانون های تولید آثار فلزی در جهان اسلام، انواع آثار فلزی کاربردی با اهداف گوناگون تولید و عرضه می شد. در این آثار به خوبی ردپای انواع نقش ها، مضامین و مفاهیم رایج در دوران امپراتوری ساسانی مشهود است. از این رهگذر، پرسش مهم این مقاله این است که: نقش مایه ها و مفاهیم به کاررفته در آثار فلزی موصل که متاثر از هنر فلزکاری ساسانی است، کدام است؟ چه اینکه شناسایی، بررسی، تحلیل و معرفی مولفه های زیباشناختی فلزکاری ساسانی در آثار فلزی موصل، هدف و ضرورت پژوهش حاضر است. مضامینی همچون شکار (سوار و یا پیاده به همراه تیر و کمان و یا شمشیر)، دو جانور (بزکوهی) در دوطرف درخت مقدس یا زندگی، سلطان (حاکم) به صورت نشسته بر تخت با پاهای کشیده از روبه رو و ملازمان در طرفین و دست بر شمشیر و یا به صورت چهارزانو (و هلال ماه یا جام شراب در دست)، بهرام و آزاده سوار بر مرکب، باده گساری، رقص و موسیقی، نقش های گیاهی شامل درخت (سرو، کاج)، پیچک های درهم فرورفته و به هم پیوسته (اسلیمی)، انواع گل ها (گل نیلوفر، برگ نخلی، گل های چندپر)، حیوانات و پرندگان (شیر، گراز، خرس، فیل، شتر، قوچ و بزکوهی یا پازن، غزال، گوزن، قوچ های پشت به هم، شاهین (عقاب)، پرندگان روبه روی هم) و رشته های مروارید (ردیفی از شکل های گرد کنارهم) از یافته های این تحقیق است. این تحقیق از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و جست وجو در موزه هاست.

    کلیدواژگان: ساسانی، سلجوقی، فلزکاری، خراسان، موصل
  • محمد ابراهیم زارعی*، مهناز شریفی صفحات 85-102

    محوطه امیرشارلق در دهستان حسین آباد بخش میامی شهرستان شاهرود در بخش انتهای شمال شرقی استان سمنان در مجاورت استان گلستان و 220 کیلومتری شمال شرقی شاهرود قرار دارد. راه بزرگ خراسان که بخشی از شرق را به غرب ارتباط می داد و معبر مهاجرین و کاروانیان بود در همین شاهراه قرار گرفته است. شواهد به دست آمده از ده ها تپه باستانی ما را با این واقعیت روبه رو می کند که این مسیر از دیرباز در مسیر راه تجاری و اقتصادی ابریشم به گرگان و خراسان بزرگ قرار داشته و سه استان سمنان، گرگان و خراسان را به هم پیوند می دهد. در حقیقت اهمیت محوطه امیرشارلق در این است که در مسیر جاده خراسان بزرگ قرار گرفته است. منطقه شمال شرق ایران در دوران اسلامی شاهد تحولات و رخدادهای سیاسی-فرهنگی متعددی بوده است. از این رو بررسی منطقه و کاوش های باستان شناسی در آن می تواند در شناخت تعاملات و تولیدات فرهنگی منطقه سودمند واقع شود. این نوشتار به بررسی و مطالعه یافته های تپه امیرشارلق و مطالعات تطبیقی با دیگر محوطه های همزمان، برای روشن ساختن تعاملات فرهنگی منطقه ای می پردازد. نتایج کاوش های باستان شناسی در منطقه نشان داد که بیشترین برهمکنش های فرهنگی با منطقه خراسان بوده است. در هنر سفالگری تاثیرات سنت های فرهنگی نیشابور به شدت در سفالینه های امیرشارلق دیده می شود. سفالینه های این محوطه از نظر نقش و تکنیک از تنوع بسیاری برخوردارند. همچنین استقرار در این محوطه مربوط به مردمان کوچ نشین بوده است؛ زیرا شواهد معماری برجا و ثابت در این محوطه به دست نیامده است.

    کلیدواژگان: منطقه شمال شرق، امیرشارلق، شهرستان شاهرود، دوره سلجوقی
  • حمید خانعلی*، اکبر پورفرج، رضا عطایی، حمیده داداش وند نیگجه صفحات 103-122

    استفاده از عنصر ستون، زمینه لازم برای بزرگ شدن فضاهای معماری را فراهم کرد. بنا به اذعان یافته های باستان شناختی، مناطق شمال غرب ایران به دلیل وجود منابع چوب و سنگ فراوان در استفاده از این عنصر پیشگام بوده است. در معماری قدیم ایران، ستون علاوه بر نقش کاربردی، نقش تزئینی و زیبایی شناسی نیز داشته، به همین دلیل بنا به شرایط مختلف اقتصادی و زمینه های فرهنگی، در دوره های مختلف ستون ها در سبک و سیاق های گوناگون با مصالح آجر، سنگ یا چوب در بناها استفاده شده اند. باتوجه به بناهای شناخته شده از دوره های آغاز تاریخی و تاریخی در شمال غرب، به اهمیت ستون در گذشته منطقه پی می بریم، همچنین در دوره اسلامی نیز این عنصر، نقش کلیدی در بناهای این منطقه دارد. در دوران ایلخانی و صفوی بنا به دلایل اقلیمی و فرهنگی، ستون به صورت سنگی و چوبی با تزئینات فراوان همراه با سرستون ها و پایه ستون ها در برخی مساجد آذربایجان مورد استفاده قرار می گرفته است. به نظر می رسد مساجد اسنق و جمال آباد در هریس و مهربان، نقطه شروع معماری ستون دار با ستون های با تزئینات پرکار بوده که در ادامه در کاخ های ستون دار صفوی به اوج زیبایی می رسند. مقاله حاضر از یک طرف درکنار بررسی روند تحول ستون در منطقه، به تشریح تاثیر اقلیم در استفاده از معماری ستون دار در منطقه پرداخته و ازطرف دیگر به دنبال منشاء یابی سنت معماری ستون های با تزئینات پرکار استفاده شده در مساجد و کاخ های دوره صفوی مثل عالی قاپوی اصفهان، مساجد بناب و مراغه است. روش جمع آوری اطلاعات شامل بازدیدهای میدانی، ثبت و مستند نگاری داده ها بوده که درنهایت با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به تحلیل موضوع پرداخته است.

    کلیدواژگان: معماری، آذربایجان، ستون، مسجد اسنق، مسجد جمال آباد
  • نسرین بیک محمدی*، سپیده مرادی محتشم صفحات 123-141

    شواهد باستان شناسی و مطالعه آثار به جای مانده از دوران تاریخی تا دوران اسلامی نشان می دهد علم نجوم از هزاران سال پیش در بین مردمان باستان رایج بوده است. نجوم در دوران اسلامی پیشرفت بسزایی داشت و از آن در دو بعد علمی و طالع بینی استفاده می شد. در قرون میانه اسلامی نقوش به کار رفته بر روی سفال ها بسیار متنوع بود؛ به طوری که منشا نقوش سفال ها از یک سو، و تفسیر مفاهیم آن از سوی دیگر، ذهن پژوهشگران را به چالش کشیده و باعث اختلاف نظر و چندگانگی در بین آن ها شده است. به طوری که گروهی آن را به تاثیرات پیش از اسلام بالاخص ساسانیان اطلاق می کنند و گروه دیگر در پی تفسیر آن با اندیشه های بستر جامعه ای که این نقوش در آن شکل گرفته، هستند. از این رو ضرورت تحقیق پیش رو از خلاء احساس شده توسط نگارندگان در منشایابی مضامین نقوش سفال ها با رویکرد نجومی است. جستار پیش رو با طرح پرسش هایی ریشه یابی شده است که عبارتنداز: آیا منشا مضامین نقوش سفال های قرون میانه اسلامی را صرفا باید در دوران قبل از اسلام جستجو کرد؟ بازتاب صورت های فلکی بر نقوش سفال های این دوران چگونه بوده است؟ روش کار مقاله پیش رو، از نوع تاریخی با رویکرد تحلیلی-تطبیقی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است. در روند انجام پژوهش، ابتدا اقدام به جمع آوری نمونه های آماری از موزه ها، طراحی نقوش با نرم افزار «کورل دراو» و تطبیق نقوش سفال ها با صورت های فلکی گردید و سپس در ادامه پژوهش به مطالعات کتابخانه ای در جهت منشایابی مضامین و معانی صورت های فلکی در اسناد تاریخی پرداخته شده است. دستاورد مطالعه تطبیقی نقوش سفال ها با صورت های فلکی نشان داد، مباحث مربوط به نجوم و صورت های فلکی بخشی از اعتقادات و باورهای مردمان دوره میانه اسلامی را شکل می داد، که اغلب با خرافات و موجودات فرا زمینی تلفیق شده بود؛ بنابراین، می توان منشا برخی از مضامین نقوش سفال ها را به باورهای خرافی صورت های فلکی اطلاق کرد.

    کلیدواژگان: سفالگری، قرون میانه، صورت های فلکی، نجوم، طالع بینی
  • افراسیاب گراوند*، رضا رضالو صفحات 143-159

    مخاطب هر اثر هنری میل به دریافت معنای آن دارد و شناخت دقیق یک اثر یا یک تصویر جهت دریافت معنا و محتوای آن، نیاز به خوانش و حتی تفسیر دارد و شمایل نگاری در اصل سعی در بیان معنای تصویر دارد. در هنرهای تجسمی نماد یک تصویر، یک گیاه، یک حیوان و یا یک علامت است که معنای عمیق تری از آنچه دیده می شود دارد. اغلب برای ما دریافت معنا و تفسیر نمادهای سده های گذشته کار آسانی نیست. گاهی نمادها اشاره به یک واقعه و یا داستان دارند و گروهی از نمادها جایگزین شخصیت ها و افراد خاصی اند. در این راستا بنای قره کلیسا از مهم ترین و پر نقش و نگارترین کلیساهای ارمنیان در ایران است که در شمال شرقی شهرستان چالدران قرار گرفته است. سراسر نمای دیوارهای شمالی و جنوبی این کلیسا و همچنین برج ناقوس آن دارای حجاری های منحصربه فرد و بی نظیری است. نقوش حجاری شده این بنای تاریخی را می توان به 5 دسته ازجمله: نقوش انسانی، نقوش جانوری، نقوش گیاهی، نقوش هندسی و نقوش اسطوره ای تقسیم بندی کرد. این نقوش با ظرافت، تناسب و زیبایی بی نظیری توسط استادکاران هنرمند و باتجربه ای حجاری گردیده اند و نگاه تجریدی- تزئینی خلاق هنرمند به بهترین شکل در همه نقوش نمود یافته و هر نقش، نماد و نشان خاصی است. در میان نگاره های قره کلیسا، نقش جانوران بیشتر از دیگر نقوش مورد توجه بوده که هم به دلیل تنوع گونه های جانوران در محیط اطراف و هم نمادینه بودن بسیاری از حیوانات چون شیر، قوچ، گاو، اسب و... است. این نقوش صرفا جنبه تزئینی ندارند و معانی و مفاهیم عالی تری ارائه می کنند و به خاطر برخورداری از جنبه های نمادین، یکی از متنوع ترین جلوه های نمادگرایی هستند. در این مقاله سعی شده است نقوش جانوری این بنای تاریخی معرفی و تفسیر گردد.

    کلیدواژگان: چالدران، قره کلیسا، نقوش جانوری، نمادها
  • آرزو ایزدی، شهریار ناسخیان*، محمود محمدی صفحات 161-177

    یکی از رویکردهای اخیر در زمینه مرمت بافت های تاریخی، رویکرد «بازآفرینی پایدار شهری» است که نسبت به رویکردهای پیشین دید جامع تر به بافت تاریخی و حفاظت آن دارد. در این رویکرد به منظور مرمت بافت تاریخی از تمامی ابعاد توسعه پایدار شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و زیست محیطی استفاده شده است. اسناد و بیانیه های مربوط به این رویکرد از دهه 1990 م. به بعد پا به عرصه مرمت و حفاظت گذاشته است که در هریک از این اسناد، کلیدواژگانی برای تحقق بازآفرینی مطرح شده است. همچنین پژوهش های بسیاری با این موضوع انجام شده که هرکدام اصول و معیارهایی برای تحقق بازآفرینی پیشنهاد کرده اند، ولی تاکنون پژوهشی که دیدی جامع به ابعاد و معیارهای بازآفرینی داشته باشد، ارائه نشده است. لیکن این پژوهش با هدف تبیین چارچوب مفهومی و ارائه ابعاد و معیارهای بازآفرینی پایدار بافت تاریخی سعی بر آن دارد که با روش تحقیق توصیفی و تحلیل محتوا و با بررسی اسناد و بیانیه های مربوط به بازآفرینی و پژوهش های انجام گرفته شده با این رویکرد، دیدی جامع از ابعاد و معیارهای آن داشته باشد. در پژوهش حاضر بازآفرینی بافت تاریخی در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و فرهنگی تعریف شده است و معیارهایی همچون ارزش ملک، سرمایه گذاری خصوصی، مشارکت شهروندان، منزلت اجتماعی، هویت اجتماعی، صنایع خلاق، محله های فرهنگی و رویدادهای فرهنگی ارائه شده است.

|
  • Esmaeil Hemati Azandaryani *, Ali Khaksar Pages 7-22

    Tapeh Giyan in Western Iran, which is well known to the archaeological academia, is one of the most important prehistoric mounds in Central Zagros which has always been noticed by both Iranian and foreign archaeologists. The last season of field works at Tapeh Giyan was done under Ali Khaksar in the spring and summer of 2012 in order to determine its boundaries. For this purpose, 27 test pits were dug all over the mound, and in trench no. 12, a distinctive burial was discovered. Since none of the 122 graves excavated by the French expedition over the years 1931 and 1932 were documented, the excavation continued on this newfound grave; it was entitled no. 123. Its burial’s corpse’s position is a combination of bent and supine position, and its mouth is abnormally wide open; also, there are 19 funerary objects buried with it. In the present study, we are going to discuss the very unique burial position of this grave together with its historic and comparative aspects.

    Keywords: Iran, Central Zagros, Tapeh Giyan, Burial, Bronze Age
  • Morteza Zamani *, Sirvan Mohammadi Ghasrian Pages 23-39

    The Marivan Plain is a small elongated alluvial plain which lies at the westernmost extent of the Zagros Mountains in the Iranian province of Kurdistan and c. 80 km west of the provincial capital Sanandaj. The plain is c. 60 km from the Iraqi city of Sulaymaniyah and less than 20 km from the Sharizor Plain in Iraq to the west. The plain is located between two archaeologically important regions of western Iran: the central Zagros to the southeast and the Lake Urmia region to the northeast. Early studies of prehistoric periods were mainly conducted in these two regions, while little attention was paid to the region of Marivan. Prior to the commencement of the 2018 project, an earlier survey in the Marivan region had been carried out by Department of Archaeology at Bu-Ali Sina University in Hamadan (Iran). Research focused on the Palaeolithic and Neolithic periods and, unfortunately, evidence from the Chalcolithic periods is yet to be published. In 2018, we began to re-examine ancient settlement in the Marivan region with a 4 week survey. The survey identified and documented more than 60 sites. Preliminary studies of the material collected during the survey resulted in the identification of about 13 sites dating to the Chalcolithic period; it was possible to differentiate the material sufficiently to allocate occupation at the sites to the Early, Middle and Late Chalcolithic periods. This paper presents the important and new evidence of the development of Late Chalcolithic period settlement and is starting to provide an insight into the impact of the Uruk Expansion in this part of the Zagros Mountains. Even the Late Chalcolithic (LC) period in Marivan area is somewhat overlap to Uruk (early, middle and late) period in Mesopotamia, until LC5 phase (Tepe Rasha), not any Mesopotamian influences is evident in Marivan sites.

    Keywords: Marivan Plain, Late Chalcolithic, Uruk, Mesopotamia, Tape Godin
  • Rouhollah Yousefi Zoshk *, Sahar Yazdani Pages 41-52

    Proto-Elamite writing system known as phase 2 in proto-writing system in the Iranian plateau. Unfortunately, in decipherment and interpretation of the Proto-Elamite texts, they are always Under the influence of their contemporaneous writing system, proto-cuneiform. With further study at this system, albeit they have a common ancestor, but we have to consider to its specific and unique properties like Ecological geography, subsistence system, social hierarchy and etc., that make this culture.

    Keywords: Proto-Elamite, Susa, Proto-Cuneiform, Tablet
  • Nasir Eskandari * Pages 53-68

    The western Lut desert is well-known in the archaeology of Southwest Asia because of the existence of an early urban center (Shahdad) that dates back to the 3rd millennium BC. The site of Shahdad, as one of the major urban centers of the Bronze Age of Southeastern Iran, plays an important role in the Near Eastern archaeological studies. After half a century of Shahdad excavations, it is time to have a new look at Shahdad and its objects in light of our present knowledge from the archeology of southeast Iran. Here is an assessment of Shahdad data obtained from Shahdad excavations such as seals, metal and clay objects. In another article, we discussed the rest of finds of Shahdad. In this study we tried to present a revised chronology for Shahdad. This article also provides information on the status of the regional and trans-regional cultural interactions of Shahdad.

    Keywords: Shahdad, Chronology, Metal Objects, Seals, Cultural Interactions
  • Mohammad Afrough * Pages 69-84

    Sassanian metalwork is one of the most influential ancient arts in Islamic art, especially metal working. in the art of this period, aesthetic dimensions including all kinds of mythical and symbolic concepts in the art of metallurgy were revealed. with the advent of Islam and the development of the art of metallurgy, in addition to the aesthetic dimensions, the technological aspects including methods and techniques of making and decorating in the art of the metalwork of the Islamic era and especially the metalwork of Mosul reflected and continued. in the metalwork school as one of the most prominent centers for the production of metal works in the Islamic world, various types of metallurgical works were produced and presented for various purposes. in these works, there are well-known traces of various types of motifs and concepts commonly found in the Sassanid Empire. therefore, the important question of this article is: what are the motifs and concepts used in the works of Mosul metal that is influenced by the art of Sassanian metallurgy? concepts such as hunting (riding or walking along with arrows or arrows or sword), two beasts on either side of the sacred tree or life, the sultan (motif) sitting on the bed with legs stretched out and servants in Two sides and a hand on a sword or in a quadrangle (And the crescent of the moon or cup of wine in hand), Bahram and Azadeh, bass, dance and music, plant motifs including the tree (cypress, pine), tangled and interconnected ivy (slavic), various flowers (lilies , Leafy leaves, multicolored flowers), animals and birds (lion, hog, bear, elephant, camel, ram and gooseberry), gazelle, deer, ram behind me, hawk (eagle), birds in front. Pearl strings (rows of round shapes). is the result of this research? This research is of fundamental type and research method is descriptive-analytical. the method of data collection is in the form of a library and search in museums.

    Keywords: Sassanid, Seljuk, Metal Working, Khorasan, Mosul
  • Mohamad Ebrahim Zarei *, Mahnaz Sharifi Pages 85-102

    Amir Sharlogh located in Hossein Abbad in northeastern of the Semnan province. Amir Sharlogh area at an altitude of 1379 meters above sea level located in the North eastern part of Miami and 210 kilometers distance from the Shahroud. This area is restricted Golestan forest from the north, Jajarm area in Khorasan province from the east, Minoodasht town in Golestan province from the west and eastern Kalate part of the Miami from the south. Big east Khorasan road that would connect the east world to west is located on this highway. evidence from several ancient hills indicated that this area was on the part of business and economic way road to Gorgan and Khorasan and connected 3 provinces of Semnan, Golestan and Khorasan together. There are several ancient hills in region, one of which is Tepe Amir Sharlogh was being explored. In addition of salvage excavation project was defined for instruction of dam Kalpoush, the importance of the hill is related to being a suitable reign for detection and study of the cultural status. Compared to the other regions, Northeast of Iran has not received as much attention in the history of Archeological studies despite, decent Geographical condition and critical geopolitical location, it has been a home to huge human settlements from the prehistoric period up till now.

    Keywords: Northeast Area, Amir Sharlogh, Shahroud, Saljughid Period
  • Hamid Khanali *, Akbar Pourfaraj, Reza Ataie, Hamide Dadashvand Pages 103-122

    Using the column element provided the necessary context to extend the architecture spaces. According the archeology findings the north-west area of Iran, due to the existence of abundant wood and stone resources has been leading using this element. In view of the remaining of the ancient columned buildings, the importance of column in the past is understood. Also during the Islamic era the element play a key role in the buildings of this region. In the Ilkhanid and Safavid era due to the climatic and cultural reasons, stony and wooden columns were used with abundant decorations with capital and base plinth in some mosques of Azerbaijan. It seems that Asnagh and Jamalabad Mehrban mosques are the start point of columned architecture with laborious decoration that in the following they reach to peak beauty in the Safavid columned palaces. The present article, on one hand, studies the process of column evolution in this region and, on the other hand, looks for the origin of the architecture tradition of decorative columns used in the mosques and palaces of Safavid era such as Ali Ghapoo in Isfahan, Bonab and Maragheh. The data gathering method include field visits, recording and documenting the data that finally was analyzed using descriptive-analytical method and using library studies.

    Keywords: Architecture, Azerbaijan, Column, Asnagh Mosque, Jamalabad Mosque
  • Nasrin Beyk Mohammadi *, Sepideh Moradi Mohtasham Pages 123-141

    Archaeological evidence and the study of remains from prehistory to the Islamic era show that astronomy has been prevalent among ancient peoples for thousands of years. Astronomy made a great progress in the Islamic era and was used in both science and astrology. In the middle Islamic Period, the motifs used on pottery varied widely, so that the origins of pottery motifs on the one hand and the interpretation of its concepts on the other challenged scholars and has been caused disagreement and divisions between them, insofar one group refers to pre-Islamic influences especially the Sassanians and the other seeks to interpret it with the ideas of the community context in which these motifs were formed. The necessity of this research, therefore, is due to the vacuum felt by the authors in locating the purports of pottery motifs by an astronomical approach. The forgoing essay is rooted in questions such as "Should the origins of medieval pottery motifs be merely searched in the pre-Islamic era?", "How the constellations were reflected on the pottery motifs of this era?" The methodology of this paper is historical-analytical-comparative and based on and library studies. In the process of researching, we first done to gathering statistical samples from museums, drawing the motifs with CorelDraw software and matching the pottery designs with constellations and in the continuation of the research, library studies have been carried out to trace the semantic themes and meanings of historical documents. The achievement of a comparative study of pottery motifs with constellations showed that astronomy and constellation discussions formed part of the credence and beliefs of the medieval peoples that often incorporated with superstitions and supernatural beings. Therefore, some of the themes of pottery motifs can be attributed to superstitious beliefs of constellations.

    Keywords: Pottery, Middle Ages, Constellations, Astronomy, Astrology
  • Afrasiab Garavand *, Reza Rezalou Pages 143-159

    The audience of every work of art is willing to receive its meaning, and the exact recognition of an image or image for its meaning and content requires reading and even interpretation, and iconography is essentially trying to express the meaning of the image.  In visual arts, a symbol is an image, a plant, an animal, or a sign that has a deeper meaning than what is seen. It is often not easy for us to get the meaning and interpretation of the symbols of the past centuries. Occasionally, symbols refer to an event or story, and a group of symbols replaces personalities and individuals. In this regard, the monastery of the Ghareh Kelisa is one of the most important Armenian churches in Iran, located in the northeastern part of Chaldoran. Throughout the northern and southern walls of the church, as well as the bell tower, it has unique and unique carvings. Sculptures This monument can be divided into five categories, including: human designs, animal motifs, plant designs, geometric patterns and mythological motifs. The designs are beautifully crafted, crafted, and beautifully crafted by experienced and experienced craftsmen, and the artist’s creative, abstract, decorative look is best illustrated in all designs and each role is a special symbol and symbol. Among the paintings of the Ghareh Kelisa, the role of animals is more than other motifs, both due to the variety of animal species in the surroundings and the symmetry of many animals such as milk, ram, cow, horse, etc. These motifs have no merely decorative aspect and offer higher meanings and concepts, and are one of the most diverse symbolism for symbolic aspects. In this article, it has been attempted to introduce and interpret the animal designs of this monument.

    Keywords: Chaldoran, Ghareh Kelisa, Animal Figures, Symbols
  • Arezoo Izadi, Shahriar Nasekhian *, Mahmoud Mohammadi Pages 161-177

    Sustainable regeneration is an approach whose objective is to improve the economic, social and physical state of the historic environment and it is an approach which is familiar in the field of conservation and heritage protection. Documents and statements of this approach have been restored since the 1990s. Many studies have been done on this topic. Each of them proposes principles for the realization of regeneration but until now, none of them has provided comprehensive view in urban sustainable regeneration. This research aim is Explaining of the conceptual framework for sustainable regeneration of historical fabric. The Methodology of this research is functional on objective and content analysis in method. Analyses, comparison and summation are used in this paper. The conceptual framework is explained by analyses of documents, statements, charter and previous research. The zone of this research is all of the historical fabrics. In this research, regeneration of historical fabric is defined in 4 dimensions: economic, social, management and cultural. Property value, private investment and branding are Economic scales in Sustainable regeneration of historical fabric. Resource supply, Sustainable urban management, Citizen Participation and promoting the level of knowledge and awareness of society from historical fabrics are Sustainable regeneration in the field of management. Social status, social identity, Social capital and Social Security are social scales in Sustainable regeneration. Cultural scales in Sustainable regeneration are creative industries, cultural neighborhoods and Cultural events. So, this research seems necessary because of the attention to the dimensions and criteria of sustainable regeneration of historical fabrics. The aim of the present is to explain a conceptual framework for sustainable regeneration of historical fabric.

    Keywords: Historical Fabric, Regeneration, Urban Sustainable Regeneration, Urban Regeneration Documents