فهرست مطالب

راهبرد فرهنگ - پیاپی 43 (پاییز 1397)

فصلنامه راهبرد فرهنگ
پیاپی 43 (پاییز 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/09/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سید مهدی سجادی* صفحات 7-32
    متولیان آموزش عالی و دانشگاهی قبل از ورود به جریان سیاست گذاری و تصمیم سازی، به دنبال اتخاذ مبنا و خاستگاهی برای سیاست گذاری های آموزشی و پژوهشی خود هستند که از قدرت توجیه کنندگی و مشروعیت و سندیت بخشی بالایی برخوردار باشد و به تبع آن سعی می نمایند تا نظام ارزیابی از عملکرد نظام آموزشی و به عبارتی دیگر ارزیابی از کمیت و کیفیت تصمیم گیری و سیاست گذاری خود را با عنایت به اقتضائات و ملاحظات خاستگاه و مبنای پذیرفته شده تدوین نمایند. همچنین تلاش می کنند تا وضعیت چشم انداز نظام آموزش عالی را متناظر با روح حاکم بر آن مبنا تعریف نمایند که در این مقاله ما از آن به مبناگرایی تاریخی یاد می کنیم.این مقاله از یک سو با بررسی مفاهیم و تحلیل گفتمان انتقادی، به دنبال احصاء مبانی و اصول عملکرد مستخرج از مبنا گرایی تاریخی و نگاه جغرافیایی به دانشگاه و مقایسه مبانی و اصول عملکرد دانشگاه در دو نگاه فوق الذکر است و از سوی دیگر با اتخاذ نگاه جغرافیایی به دانشگاه به مثابه رویکرد مختار و مطلوب و با تبیین ویژگی های نگاه به دانشگاه از منظر فلسفه مکان، به نقد سیاست گذاری در نظام دانشگاهی در ایران طی چهار دهه قبل که ناظر بر ملاحظات تاریخی و خطی بوده است، می پردازد.
    کلیدواژگان: دانشگاه، تاریخ، تاریخ گرایی، جغرافیا، سیاست گذاری، آموزش عالی ایران، تحلیل انتقادی
  • علیرضا شجاعی زند* صفحات 33-58
    مقاله «دانشگاه در آئینه تاریخ یا جغرافیا» تاملی است در فلسفه تعلیم و تربیت که طی آن به وارسی و نقد مبانی معرفتی نظام آموزشی ایران پرداخته است. نظام آموزش عالی در ایران حسب تلقی آن مقاله، مبناگرایانه و تاریخی است و لذا مانع رشد ظرفیت های فکری کنش گران این عرصه، یعنی استاد و دانشجو بوده است و راه درمان آن نیز تغییر و انتقال به گفتمان جغرافیاگرایی است. مقاله حاضر در واقع مروری است بر مقاله مذکور و در مقام نقد آن مدعی است که اولا بر پشتوانه های نااستواری تکیه کرده و ثانیا به آنچه از گفتمان پست مدرن در این باب اخذ نموده نیز پایبند نمانده است و لذا نتوانسته مصداق مطابقی از رهیافت مورد توصیه خود باشد. این ناهمراهی و خلاف آمد ها خود را در سطوح مختلف و در جای جای مقاله نشان داده اند و لذا معروض نقد های نظری و مفهومی ما واقع شده اند.
    کلیدواژگان: ژیل دلوز، مبناگرایی تاریخی، جغرافیاگرایی، فلسفه مکان، معرفت شناسی ریزوماتیک، پست مدرنیسم
  • مهدی عزیزی*، میثم لطیفی صفحات 59-88
    حضور و نفوذ فمینیسم در علوم انسانی و اجتماعی به طور چشمگیر و شتابانی در حال افزایش است. در این میان، رشته مدیریت نیز در هر دو عرصه عمل و نظر شاهد این حضور و نفوذ بوده است. این تاثیرگذاری در رشته مدیریت با انتقادات فراوانی مواجه شده است. در این پژوهش، تلاش شده تا فراتر از انتقادات فلسفی و انتقادات موردی، با رویکردی نوین به انتقاد عملیاتی تئوری ها و آموزه های فمینیسم در عرصه مدیریت پرداخته شود. در این راستا، پژوهشگران پس از تبیین منظر خود درباره انتقاد عملیاتی، با راهبرد پژوهش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی انتقادی به بررسی آثار مدیریتی فمینیستی پرداختند. پس از آن تلاش شد، تا این آثار در یک ساختار کلی تقسیم بندی گردد. ماحصل این تلاش، تقسیم بندی آثار فمینیستی مدیریتی در دو دسته اساسی مدیریت گرا و انتقادی است. سرانجام، با استفاده از این تقسیم بندی، تعارض نهفته در دل تئوری های مدیریتی فمینیست، به نمایش گذارده شد. باید افزود نوآوری این مقاله علاوه بر اقدام به «نقد عملیاتی» فمینیسم در مدیریت، همین تقسیم بندی ارائه شده است، که نتایج سودمندی در بخش نتیجه گیری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که فمینیسم در مدیریت در دو عرصه اصلی دچار تعارض است: تعارض میان بهره وری و اصول فمینیستی و تعارض برابری جنسیتی. تبیین نتایج نشان می دهد این تعارض ها به قدری عمیق اند که با تغییر موضع در موضوع برابری یا تغییر جایگاه آموزه های فمینیستی، امکان از میان برداشتن آنها نیست. سرانجام پیشنهاد هایی به نظریه پردازان مدیریت، نظریه پردازان اندیشه فمینیسم، مدیران اجرایی و فعالان فمینیست ارائه شد.
    کلیدواژگان: فمینیسم، رویکرد انتقادی، مدیران زن، نظریه سازمان و مدیریت، نقد فمینیسم
  • رضا همتی*، اکرم بیات صفحات 89-122
    تحصیلات تکمیلی، مقطع مهمی در دوره دانشگاهی است، با این حال بعضی از پژوهش ها بر وجود کاستی ها و مشکلات جدی در فرایند نگارش پایان نامه، دلالت دارند. در همین راستا، با وام گیری از پارادایم تفسیری تلاش شد تا تجربیات زیسته دانشجویان دختر از فرایند نگارش پایان نامه فهم و روایت شود. با توجه به اهداف و سوال های پژوهش، از پدیدارشناسی تفسیری به دلیل حساسیت بیشتر به بستر شکل گیری تجارب و مشخص بودن نسبی مراحل تحلیل استفاده شد. مطلعین کلیدی حاضر در این پژوهش هشت نفر از دانشجویان حوزه های علوم اجتماعی کاربردی (رشته های اقتصاد، مدیریت و حسابداری) بودند که اخیرا از پایان نامه خود دفاع کرده بودند. پیش انگاره های مثبت و منفی از نگارش پایان نامه، تلقی از خود و قابلیت های علمی و عملی، تجربه احساسی، دوگانه راهنمایی، سرخوردگی، کناره گیری و اتکا به دیگری، پایان نامه به مثابه فرصت یادگیری، گذار و تغییر انگاره های ذهنی اولیه و نهایتا کسب استقلال از جمله مضامینی بودند که در بررسی تجارب دانشجویان از نگارش پایان نامه به دست آمد. توجه جدی به امر راهنمایی و تعامل مثبت و سازنده بین دانشجویان و اساتید از یک طرف و لزوم اصلاح شیوه های سنتی راهنمایی و توجه بیشتر به نقش همتایان و اساتید مشاور و اصلاح سیاست های دپارتمانی و نهادی از طرف دیگر، از پیشنهادهای پژوهش است.
    کلیدواژگان: نگارش پایان نامه، تعامل استاد و دانشجو، راهنمایی پایان نامه، پدیدارشناسی تفسیری
  • یاسر رستگار*، مصطفی ظهیری نیا، مسعود پاشاامیری صفحات 123-153
    هدف این پژوهش، بررسی دلالت های معنایی حجاب در میان زنان و دختران جوانی است که از سبک های نامتعارف پوشش استفاده می کنند. به عبارتی، زنان و دختران جوان که ممکن است پوشش آنها از منظر هنجار های جامعه و گفتمان حاکمیت، نامتعارف به نظر برسد، چه تفسیر و معنایی از پوشش و حجاب خود دارند؟ پژوهش حاضر با اتخاذ یک رویکرد کیفی مبتنی بر پارادایم تفسیری، به بررسی این موضوع می پردازد. نمونه پژوهش را زنان و دختران جوان شهر بندرعباس تشکیل می دهند که با دو روش نمونه گیری هدف مند و نظری انتخاب شدند. برای این پژوهش 20 مصاحبه به شیوه نیمه ساختار یافته صورت گرفته و اطلاعات حاصل از آن با تکنیک نظریه زمینه ای، تجزیه و تحلیل گردیده است.یافته های پژوهش، در قالب 8 مقوله محوری کدگذاری شده اند، که عبارت اند از: فردی شدن پوشش، پوشش پدیده ای متفاوت از حجاب، دلالت های زیبا شناختی، دلالت های روان شناختی، تنوع طلبی، موقعیت مندی، نسبی شدن و الزامات ساختاری. مقوله هسته تحقیق نیز «سیالیت پوشش در برابر الگومندی پوشش» می باشد که از انتزاع مقولات محوری ادراک گردیده است.
    کلیدواژگان: حجاب، پژوهش کیفی، زنان و دختران جوان، بندرعباس
  • رحمت الله مرزوقی، جعفر ترک زاده، مهدی محمدی، جعفر جهانی، الهام حیدری* صفحات 155-176
    هدف این پژوهش، کاوش مفهوم نظارت راهبردی در مراکز آموزش غیررسمی و طراحی و اعتباریابی ابزاری برای اندازه گیری این نوع نظارت بود. برای تحقق این هدف از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزار سازی استفاده شد. در مرحله اول با مصاحبه عمیق نیمه ساختمند با 20 نفر از ناظران و مدیران مراکز آموزش های آزاد و 12 عضو هیئت علمی و با به کارگیری شیوه تحلیل مضمون، ابعاد نظارت راهبردی شامل ماهیت، هدف، کارکرد، فعالیت و الزامات کشف گردید و سپس این نتایج، برای اندازه گیری میزان اعمال نظارت راهبردی در قالب یک ابزار سنجش، ساماندهی گردید. روایی صوری این ابزار با استفاده از نظرات 30 متخصص و کارشناس خبره صورت پذیرفت و به منظور انجام روایی سازه، از روش های تحلیل گویه و تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم نیز استفاده شد. برای این منظور پرسشنامه نهایی بین 273 موسسه آموزشی توزیع و با استفاده از نظرات مدیران، اعتباریابی ابزار انجام گردید. نتایج نهایی نشان داد که این ابزار برای اندازه گیری میزان اعمال نظارت راهبردی بر مراکز آموزشی غیررسمی دارای اعتبار و روایی مناسبی است.
    کلیدواژگان: نظارت، نظارت راهبردی، پژوهش ترکیبی
  • محمدسعید تسلیمی، خلیل نوروزی*، احمد مخدومی، مهدی هاجری صفحات 177-199
    برقراری ارتباط علمی در محیط بین المللی اگرچه امری لازم و باعث پیشرفت ملت هاست، در عین حال حاوی پیامدها و اثرات تدریجی و گاه دفعی سیاسی است. جمهوری اسلامی ایران به واسطه مقاصد عالیه و تلاش برای تاسیس یک نظام فکری جهانی همواره بیش از سایر ملل در معرض چنین مخاطراتی است. بنابراین جهت توسعه دیپلماسی علم و فناوری (دعف) مدلی برای بیشینه کردن منافع و کمینه کردن مضرات ضروری است. هدف این پژوهش ارائه مدل پارادایمی و نظام مند بدین منظور است. لذا بر مبنای استراتژی پژوهشی داده بنیاد و به شیوه اشباع نظری با 21 نفر مصاحبه شد و با فرآوری داده ها، مدل پارادایمی استخراج گردید. مشخص شد که «خدمات متقابل ساحت علم و ساحت سیاست» مقوله محوری چارچوب توسعه دیپلماسی علم و فناوری بوده که با سیاست گذاری و ترتیبات اجرایی مناسب و آگاهی نسبت به شروط و زمینه های مقتضی توان کشور را برای حرکت در راستای صدور انقلاب و دفع تهدید های دشمنان افزون می سازد.
    کلیدواژگان: دیپلماسی علم و فناوری (دعف)، ارتباطات بین المللی، ارتباطات علمی، اقتدار علمی، قدرت نرم
|
  • Seyed Mahdi Sajjadi* Pages 7-32
    Officials in charge of higher and university education, before undertaking policymaking and decision-making look for foundation and basis of their educational and research policymaking that enjoy a high degree of justification, legitimization and documentation. They therefore try to develop their evaluation of performance of educational system, or, in other words, evaluation of the quality and quantity of their decision-making and policymaking by heeding the requirements and considerations of the accepted foundation and basis. They also try to define the vision of higher education system in congruence with the dominant spirit of that foundation, which is called historical fundamentalism in this paper. This article, on the one hand, through studying the concepts and discourse analysis, is in search of enumerating the bases and principles of performance extracted from historical fundamentalism and geographical approach to university and comparison of the principles and bases of performance of university in the two approaches, and on the other hand, attempts have been made to criticize policymaking in university system in Iran during the past four decades which have been based on historical and linear considerations. This objective has been followed through geographical perspective to university as a favorite and ideal approach and by explaining the characteristics of approach to university through philosophy of space.
    Keywords: University, History, Historicism, Geography, Policymaking, Higher Education in Iran, Critical Analysis
  • Alireza Shojai, zand* Pages 33-58
    The article titled “University in the Mirror of History or Geography” is a reflection on philosophy of education which critically studies the epistemological foundations of education system in Iran. Iran’s education system, according to this article, is fundamentalist and historical and hence it is an obstacle in the way of the growth of intellectual activists of this field, i.e. professors and students, and, the solution is change and transfer to geographism discourse. The present study is a review of the said article. In criticizing the said article, the contention of this writing is that, firstly, it has relied on instable supports; and secondly, it has not remained committed to what it has borrowed from postmodernism in this regard, and, hence, it has failed to be a compatible referent of the approach it recommends. The incompatibilities and incongruences are visible on different levels in various parts of the article, and, hence, they have become subject to theoretical and conceptual criticism of the present article.
    Keywords: Gilles Deleuze, Historical Fundamentalism, Geographism, Philosophy of Space, Rhizomatic Epistemolo-gy
  • Reza Hemmati*, Akram Bayat Pages 89-122
    Postgraduate programs are a significant stage in academic career. However, some studies denote serious shortcomings and problems in the process of thesis writing. Attempts have been made in this paper to narrate and understand the lived experience of girl students in the process of thesis writing by borrowing from interpretative paradigm. In the light of the objectives and questions of the research, interpretative phenomenology was used due to more sensitivity to the context of formation of experiences and relative specificity of stages of analysis. The key informed respondents included eight students of applied social sciences (Economics, Management and Accounting) who had recently defended their theses. Positive and negative pre-constructs of thesis writing, understanding of self and scientific and practical capabilities, emotional experience, duality in supervision, frustration, resignation and reliance on other, thesis as a learning opportunity, transition and transformation of primary mental constructs, and finally, attainment of independence were the themes garnered from the study of students’ experiences of thesis writing. Serious attention to the issue of supervision and positive and constructive interaction between the student and supervisor, on the one hand, and, the necessity of correction of traditional methods of guidance, more attention to the role of counterparts and advisors and correction of departmental and institutional policies, on the other, are among the suggestions of this research.
    Keywords: Thesis Writing, Supervisor-Student Interaction, Supervision of Thesis, Interpretative Phenomenology
  • Mohammad Saied Taslimi, Norouzi Khalil *, Ahmad Makhdoumi, Mahdi Hajari Pages 177-199