فهرست مطالب
فصلنامه ذهن
سال بیستم شماره 1 (پیاپی 77، بهار 1398)
- 256 صفحه، بهای روی جلد: 300,000ريال
- تاریخ انتشار: 1398/03/01
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 5-25تصویرسازی اصل بنیادین دستور زبان شناختی است. یکی از ابعاد تصویرسازی سطح مشخص بودگی یا تشخص است که در آن یک موقعیت تفسیر می شود. تفسیر موقعیت بر اساس تعینی است که با کمک گرفتن از الفاظ یا ساختار جمله برای یک مفهوم به دست می آید. سطح مشخص بودگی را در دو ساحت واژگانی و ساختاری می توان بررسی کرد. در ساحت واژگانی، واژگان از دو طریق کسب تشخص می کنند؛ اول تشخصی است که با مفهوم خود به دست می آورند و دوم تشخص طبقاتی نام دارد که از طریق قیدها و صفات کسب می کنند. در سطح تشخص ساختاری به طبقاتی که یک واژه در ساختاری دستوری قرار دارد، توجه می شود. واژه نفس در قرآن تمامی سطوح مشخص بودگی را نشان می دهد. نفس در قرآن در دو مصداق تمام هویت یا هویت ترکیبی (بدن و فرابدن) و هویت اصلی انسان به کار رفته است و قاعده تشخص ساختاری و واژگانی در آیات مختلف تعین هر یک را نشان می دهد. در برخی آیات آثار و لوازمی به هویت ترکیبی انسان نسبت داده شده و از این هویت ترکیبی با نام «نفس» یاد شده است و در برخی دیگر بدن ملاحظه نشده و تنها به فرابدن انسان توجه شده و از آن نیز با عنوان نفس یاد شده است. آیاتی که در آنها از ساختار انفس استفاده شده است نیز به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ای از این آیات بر تمام ماهیت انسان دلالت دارند و دسته دیگر هویت اصلی انسان را در کانون توجه قرار می دهند.کلیدواژگان: سطح مشخص بودگی، تصویرسازی، نفس، انفس، تشخص واژگانی نفس
-
صفحات 27-50با وجود تاثیرات عمیق نسبی گرایی معرفتی در زمینه های مختلف نظری و عملی و اختلاف نظرهای فراوان درباره اعتبار آن، به تبیین حدود و ثغور این مفهوم و نیز اقسام آن و محل نزاع دقیق در این زمینه، به اندازه کافی توجه نشده است. با تحلیل مفهوم نسبیت، می توان نشان داد نسبی بودن به معنای وابستگی یک «موضوع» به یک «محور» است؛ چنان که تغییرات «عناصر» آن محور موجب تعیین و تعین «ارزش»های موضوع میگردند. موضوع نسبی گرایی معرفتی، معنای عام معرفت است که ارزش «اعتبار» یا «تحقق» آن وابسته به محور «عین» یا «ذهن» است. این نوع نسبی گرایی مبتنی بر تبیینی هنجاری (و نه صرفا توصیفی) بوده و چهار قسم دارد: تحقق گرایی عین محور، تحقق گرایی ذهن محور، اعتبارگرایی عین محور و اعتبارگرایی ذهن محور. تنها قسم اخیر از نسبی گرایی معرفتی محل نزاع بوده و نقدهایی مانند خودتخریبی و استلزام شکاکیت، از سوی مخالفان بر آن وارد شده است.کلیدواژگان: نسبیت، نسبی گرایی معرفتی، محورهای نسبی گرایی معرفتی، ارزش های نسبی گرایی معرفتی، اقسام نسبی گرایی معرفتی
-
صفحات 51-83
نوشتار پیش رو پژوهشی است ناظر به چیستی فلسفه معرفت و قلمرو آن و در صدد است ساختار این حوزه دانشی را به گونه ای نوآورانه طراحی و پیشنهاد کند. در این مسیر، به تبیین ماهیت، مولفه ها، اجزا و جوانب مختلف فلسفه معرفت به صورت یک جا پرداخته می شود؛ زیرا به دلیل لزوم جامع نگری، عملا امکان خردشدن در اجزای این حوزه دانشی وجود ندارد. فلسفه معرفت، اجمالا عبارت است از: تامل عقلی بیرون نگرانه درباره «معرفت». این حوزه دانشی، شامل سه مبحث اصلی است: چیستی شناسی معرفت، هستی شناسی معرفت و معرفت شناسی؛ البته مبحث اخیر، امروز خود به دانشی مستقل تبدیل شده است و توجه ویژه ای را می طلبد. این حوزه دانشی، از سنخ فلسفه های مضاف به امور یا مقوله ها و قسمی معرفت درجه دوم است. ادبیات علمی و پیشینه پژوهشی و آموزشی فلسفه معرفت در ایران و جهان، اهمیت و ضرورت نظری و کاربردی و اهداف اصلی و فرعی آن، تعریف آن، هویت معرفتی آن، جایگاه آن در میان رشته های متعارف، مسائل اصلی و فرعی، کلی و خاص، و کلاسیک و جدید آن، ساختار منطقی - معرفتی آن، حوزه های تمحض «پیش نیاز»، «هم نیاز» و «پس نیاز» آن، مباحث اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده خواهد شد که فلسفه معرفت و معرفت شناسی با رویکرد اسلامی امکان پذیر است و می تواند در مسیر تحقق قرار گیرد.
کلیدواژگان: معرفت، فلسفه معرفت، چیستی شناسی معرفت، هستی شناسی معرفت، معرفت شناسی -
صفحات 85-125
در مطالعات میان رشته ای قرآن و علوم، نخستین پرسشی که به ذهن پژوهشگران خطور می کند این است که آیا اساسا بهره گیری از قرآن در بررسی امور مربوط به این علوم، چه در حیطه مبانی و چه در حیطه مسائل آن، امکان پذیر است یا نه؟ این تحقیق به دنبال امکان سنجی بهره گیری از آموزه های قرآن در حوزه مبانی علم فیزیک به عنوان پایه ای ترین علم در میان دیگرعلوم طبیعی است. به همین دلیل، ابتدا ماهیت متافیزیکی مبانی علوم فیزیکی در تلقی های مختلفی که از مفهوم متافیزیک وجود دارد، نشان داده می شود؛ سپس درباره جامعیت و منبعیت قرآن در مسائل متافیزیکی صحبت می شود و سرانجام با ارائه چند نمونه از مبانی متافیزیکی علوم فیزیکی که با بهره گیری از آموزه های قرآن مورد بررسی قرار گرفته اند، امکان بهره گیری از قرآن در واکاوی مبانی این علوم اثبات می شود.
کلیدواژگان: قرآن، علوم فیزیکی، مبانی، متافیزیک، جهان بینی، هستی شناسی، معرفت شناسی -
صفحات 127-154آنچه فهم فلسفه ویتگنشتاین را دشوار میکند، ناسازگاری رویکردهای سلبی و ایجابی اوست. مراد از رویکرد سلبی، نگرش ضدفلسفی ویتگنشتاین است؛ اینکه فلسفه نباید با نظریهپردازی و استناد به آموزه های متافیزیکی به پالایش زبان بپردازد، هدف آن نباید جز روشن گری و توصیف محض باشد و سرانجام آن نیز نباید شماری از گزاره های فلسفی باشد. مراد از رویکرد ایجابی ویتگنشتاین درباره فلسفه هر موضع فلسفی معناداری، ولو حداقلی، است که رویکرد ضدفلسفی ویتگنشتاین آن را مجاز نمی داند. مسئله اصلی این است که چگونه فلسفه مطلوب ویتگنشتاین می تواند به توصیف یا روشن گری زبان بپردازد؛ درحالی که شدیدا در قید مواضع ضدفلسفی است. این نوشتار میکوشد با تحلیل رساله منطقی - فلسفی ناسازگاری یادشده را ارزیابی کند (هرچند نتایج این تحلیل تنها به مواضع ویتگنشتاین متقدم محدود نمی شود)؛ سپس خوانش هایی را بررسی کند که برای برون رفت از این ناسازگاری تدبیری اندیشیده اند و سرانجام نشان دهد چرا به نظر نمی رسد این ناسازگاری رفع شدنی باشد.کلیدواژگان: ویتگنشتاین، رساله منطقی - فلسفی، خوانش درمانی، خوانش متعارف
-
صفحات 155-184
بر اساس نظریه خوداصلاح گری در بحث پیشرفت علم، علم از روشی استفاده میکند که با به کارگیری درست آن، می توان در گزارهها و باورهای علمی جرح و تعدیل انجام داد و در نتیجه این روش خوداصلاح گر تقرب باورهای علمی به صدق روزبه روز بیشتر خواهد شد. چالرز ساندرس پرس، فیلسوف شهیر آمریکایی، یکی از مدافعان مشهور این دیدگاه است. او برای این روش خوداصلاح گر ساختاری سه مرحلهای قائل است: استنتاج قیاسی- فرضی، استنتاج و استقراء. در این مقاله سعی دارم پس از توضیح این ساختار سهمرحلهای و نیز انتقادهای وارد بر آن، با توجه به آثار پرس، درباره توجیه این ساختار بحث کنم. در توجیه این ساختار نقش فرض قرابت میان ذهن و طبیعت مشخص و جایگاه فرض وجود خداوند و نیز سازگاری طبیعی ذهن با طبیعت در توجیه این قرابت نیز بحث و بررسی خواهد شد.
کلیدواژگان: استنتاج قیاسی- فرضی، استنتاج، روش خوداصلاح گر، تقرب به صدق، وجود خداوند -
صفحات 185-214در این مقاله پس از بیان معنای ارزش به «کشف واقع» و تبیین نکاتی چند درباره «فطرت»، به اقسام فطرت پرداختیم و پس از تقسیم آن به فطریات حصولی و حضوری، به این نتیجه رسیدیم که «فطریات حضوری» اعم از بینش ها و گرایش ها دارای ارزش معرفت شناختی هستند؛ اما در «فطریات حصولی»، اگر فطرت به معنای «بدیهیات اولیه» و «ثانویه» باشد، به دلیل آنکه علم ما به آنها به طورمستقیم بر علم حضوری استوار است، دارای ارزش و اعتبارند و اگر فطرت به معنای «قیاساتها معها»، «یقینیات» و «معنایی که در قرآن و روایات آمده» باشد، اگرچه بدیهی نیستند، به دلیل ارجاع صحیح آنها به بدیهیات، از اعتبار معرفت شناختی برخوردار خواهند بود؛ اما فطرت در اصطلاح «عرفان» و «افلاطون» تخصصا خارج از بحث ما هستند. در نهایت فطرت در اصطلاح «دکارت» به خاطر نداشتن ضمانت معرفت شناختی و فطرت در اصطلاح «کانت» به خاطر «خود متناقض بودن»، «فعال بودن ذهن در فرایند فهم» و «حذف نومن از سیستم معرفتی اش» ارزش و اعتبار معرفت شناختی ندارند.کلیدواژگان: فطریات، ادراکات فطری، گرایش های فطری، معرفت فطری، ارزش معرفت شناختی، علم حصولی، علم حضوری
-
صفحات 215-244ارتباط و انسجام میان اجزای مختلف سورههای قرآن موضوعی است که از قرنها پیش در سخن قرآنپژوهان غربی و شرقشناسان جایگاه خاصی یافته و برخی همانند نولدکه، بلاشر، کارلایل، گلدزیهر و...، با طرح ادعاهایی بیدلیل و بر خلاف روایات تاریخی تلاش کردهاند موضوع انسجام در قرآن کریم را بشری و سلیقهای قلمداد کنند. این پژوهش بر آن است با نگاهی فراجملهای و متنبنیاد با اتکا به نسخه تکاملیافته از نظریه نظاممند نقشگرای دستوری هالیدی و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن مطرح نمود، عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی را در تمام آیات سوره «لیل»، به صورت گزینشی و استقرایی به بوته نقد و ارزیابی توصیفی- تحلیلی و آماری گذاشته است تا ضمن ارائه پاسخی عملی و کاربردی به اتهامات ناروای مستشرقان و قرآنپژوهان غربی در موضوع انسجام قرآن نشان دهد که سوره لیل از قرآن کریم کاملا منسجم و دارای هماهنگی انسجامی است و ادعای مدعیان غربی و شرقشناسان در مورد بینظمی و عدم تناسب و همبستگی آیات قرآن و اسلوب آن، بهویژه در خصوص سوره لیل در این مطالعه موردی، بیاساس و فاقد وجاهت منطقی و علمی است. دستاورد پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، نشان داد که: 1. متن سوره لیل باتوجه به شاخص های هالیدی و حسن درصد بالایی از انسجام متنی نزدیک به 96% را داراست. 2. عامل انسجامی جزء و کل در متن سوره بیشترین کاربرد را دارد. 3. بهجز عامل نامگذاری، تمامی عوامل واژگانی و دستوری در متن سوره حضور فعال دارند.کلیدواژگان: قرآن کریم، تحلیل گفتمان، عوامل انسجام، سوره لیل، زبانشناسی نقشگرا، هالیدی و حسن