فهرست مطالب

مرتع - سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 50، تابستان 1398)

مجله مرتع
سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 50، تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/04/10
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سحر صمدی، اردوان قربانی*، مهدی معمری، معصومه عباسی خالکی صفحات 125-138
    هدف این تحقیق بررسی برخی عوامل بوم شناختی موثر بر انتشار گونه مهاجم Leucanthemum vulgare Lam. در مراتع فندوقلوی شهرستان نمین در استان اردبیل بوده است. نمونه برداری در مکان های حضور و عدم حضور گونه L. vulgare در سطح شش مکان انجام شد. به منظور بررسی اختلاف میان رویشگاه های حضور و عدم حضور گونه L. vulgare از آزمون t مستقل استفاده شد و برای تعیین درجه اهمیت متغیرهای اندازه گیری شده در تمایز مکان ها و انتشار گونه مورد مطالعه، از آنالیز تشخیص استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای جهت جغرافیایی، هدایت الکتریکی، منیزیم، سدیم محلول، فسفر، آهک، رطوبت حجمی خاک (p<0.01) و متغیرهای پتاسیم و ماده آلی ذره ای (p<0.05) بین مکان های حضور و عدم حضور گونه تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند. با توجه به نتایج آنالیز تشخیص، پنج تابع به ترتیب 93/00، 4/10، 1/50، 0/90، 0/50 درصد و در مجموع 100 درصد از واریانس کل داده ها را توجیه کرد. در مجموع 15 عامل (شیب، جهت، بارندگی، دما، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کلسیم، پتاسیم، پتاسیم محلول، سدیم محلول، فسفر، آهک، ماده آلی ذره ای، درصد سیلت و رطوبت حجمی خاک) به عنوان مهم ترین عوامل در گسترش گونه L. vulgare تشخیص داده شد.
    کلیدواژگان: آنالیز تشخیص، پراکنش، گونه مهاجم، خصوصیات خاک، استان اردبیل
  • علی بابایی، محمدرضا وهابی، حمیدرضا عشقی زاده*، مصطفی ترکش اصفهانی صفحات 139-151
    در این مطالعه اثر سه متغیر اقلیمی شامل دمای هوا، غلظت دی اکسید کربن هوا و رطوبت خاک بر رشد و برخی شاخص های  فیزیولوژیکی دو گونه مرتعی Bromus tomentellus Boiss و Agropyron trichophorum (Link) Richt، مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار یک پایه مادری از هرگونه جمع آوری، به صورت غیرجنسی به تعداد مورد نیاز (هرگونه 32 پایه) تکثیر و سپس تیمارهای غلظت دی اکسید کربن، دما و رطوبت خاک در دو سطح و با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه اعمال شدند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت دی اکسید کربن از 380 به 700 میکرومول بر مول، شاخص سبزینگی (36/5)، غلظت کلروفیل a (27/1)، غلظت کلروفیل b (54/9) و وزن خشک اندام هوایی (23/4درصد) افزایش یافت ولی هدایت روزنه ای (33/1) درصد کاهش یافت. با افزایش دمای محیط از 5±20 به 5±25 درجه سلسیوس هدایت روزنه ای (13/5)، غلظت کلروفیل a (44/7)، غلظت کلرفیل b (44/2)، و وزن خشک اندام هوایی (23/5) درصد کاهش یافت. در اثر کمبود بارش، هدایت روزنه ای (41)، شاخص سبزینگی (32/9)، غلظت کلروفیل a (56/7)، غلظت کلرفیل b (54/8)، غلظت کارتنوئید (47)، و وزن خشک اندام هوایی (36/9 درصد) کاهش یافت. تفاوت گونه های مورد مطالعه از نظر صفات مورد بررسی معنی دار بود، به طوری که میانگین صفات شاخص سبزینگی، غلظت کلروفیل a، کلروفیل b، کارتنوئید و وزن ماده خشک گونه Agropyron trichophorum بیشتر از گونه Bromus tomentellus بود. بنابراین بر اساس شرایط پیش بینی شده در سناریوی A2 برای سال 2080، گونه Agropyron trichophorum به دلیل پاسخ مثبتی که به افزایش CO2 نشان می دهد و به دلیل جبران اثرات منفی افزایش دما و کاهش رطوبت، از عملکرد بهتری نسبت به گونه Bromus tomentellus برخوردار خواهد بود.
    کلیدواژگان: دی اکسید کربن، Agropyron trichophorum، Bromus tomentellus Boiss، هدایت روزنه ای، رنگیزه های فتوسنتزی
  • مائده نصری، مهدی قربانی*، محمد جعفری، حسین آذرنیوند، حامد رفیعی صفحات 152-161
    هدف از این مطالعه بررسی نقش آگاهی جوامع محلی از ارزش اقتصادی ترسیب کربن گونه (Atriplex canescence) در راستای حفظ مراتع اصلاح شده می باشد. در مرحله اول مطالعه، ارزش اقتصادی کارکرد ترسیب کربن مراتع اصلاح شده آتریپلکس کانسنس اندازه گیری شد. برای محاسبه میزان جذب کربن گونه (A.canescence)) از روش اندازه گیری تجربی و سوزاندن (احتراق) در کوره الکتریکی و نیز به منظور ارزش گذاری آن از روش سیاست مالیات بر کربن و مخارج انتشارک ربن به عنوان ارزش سایه ای کربن استفاده شد. سپس به منظور مقایسه میزان مشارکت افراد در حفظ مراتع در مرحله قبل و بعد از آگاهی از ارزش ریالی ترسیب کربن از روش ارزش گذاری مشروط و پرسشنامه انتخاب دوگانه-دوبعدی استفاده شد. نتایج نشان داد میان دو مرحله قبل و بعد از آن از نظر میزان تمایل به پرداخت جهت حفاظت از مراتع آتریپلکس کاری شده اختلاف معنی داری وجود دارد. به طوری که در مرحله قبل از آگاهی از ارزش اقتصادی ترسیب کربن تمایل به پرداخت افراد برای حفظ منطقه برابر با 4568/20ریال در ماه می باشد که این میزان در مرحله بعد از آگاهی به مقدار 89600 ریال افزایش یافته است. این نتایج بیان کننده نقش موثر آگاهی از ارزش های زیست محیطی در افزایش مشارکت جوامع محلی و تمایل آنها جهت حفظ مراتع می باشد.
    کلیدواژگان: آگاهی، ارزش گذاری، ترسیب کربن، جوامع محلی، مشارکت حفاظتی
  • مژده دوستانی*، پژمان طهماسبی، ایرج رحیمی، الهام امیدزاده اردلی صفحات 262-273
    تحقیق حاضر با هدف مطالعه تاثیر گروه های عملکردی سوسک های سرگین خوار بر تغییرات میزان کربن خاک قسمتی از مرتع تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد بر اثر تجزیه سرگین گاو و گوسفندی در قالب یک طرح کاملا تصادفی انجام گرفت. بدین منظور توری هایی با اندازه سوراخ های بزرگ و کوچک و سرگین گاو و گوسفند در هفت حالت به علاوه یک حالت شاهد هر کدام با سه تکرار به عنوان تیمار های مطالعه انتخاب شدند. نتایج کربن آلی و نیتروژن کل خاک از طریق برداشت سرگین گاوی نشان داد حداکثر مقدار کربن آلی خاک مربوط به حالت دوم (1/96 درصد) بود و در مورد نیتروژن کل خاک مربوط به حالت های دوم و ششم (هر کدام 0/17 درصد) بود و حداقل مقدار کربن آلی و نیتروژن کل خاک مربوط به حالت شاهد (به ترتیب هرکدام 0/87 و 0/07 درصد) بود، و در مورد کود گوسفندی حداکثر مقدار کربن آلی و نیتروژن کل خاک مربوط به حالت پنجم (به ترتیب هرکدام 2/02 و 0/14 درصد) بود و حداقل مقدار کربن آلی و نیتروژن کل خاک مربوط به حالت شاهد (به ترتیب هرکدام 0/87 و 0/07 درصد) بود. نتایج حاصل روی جرم مخصوص ظاهری خاک نشان داد بیشترین میزان در مورد هر کود دامی مربوط به حالت شاهد (هر کدام 1/53 گرم بر سانتی متر مکعب) بود و کمترین میزان در مورد کود گاوی مربوط به حالت های سوم و هفتم (هر کدام 1/05 گرم بر سانتی متر مکعب) بود. در مورد کود گوسفندی کمترین میزان مربوط به حالت چهارم (1/06 گرم بر سانتی متر مکعب) بود. نتایج حاصل در مورد پارامتر اسیدیته خاک از کود گاوی نشان داد بیشترین میزان مربوط به حالت شاهد (7/75درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت هفتم (7/06درصد) بود و در مورد کود گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت های شاهد و ششم (هر کدام 7/75 درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت پنجم (7/47 گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت پنجم (1/54 دسی زیمنس بر متر) بود و کمترین میزان مربوط به حالت شاهد (0/66 دسی زیمنس بر متر) بود. نتایج مربوط به میزان آهک خاک از کود گاوی نشان داد بیشترین میزان مربوط به حالت های چهارم و ششم (هر کدام 25/66درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت شاهد (22/16درصد) بود و در مورد کود گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت چهارم (28/16درصد) بود و کمترین میزان مربوط به حالت دوم (20/66درصد) بود همچنین نتایج مورد بررسی در مورد پارامتر آنیون سولفات از کود گاوی نشان داد بیشترین میزان مربوط به حالت هفتم (0/19 میلی اکی والان بر لیتر) بود و کمترین میزان مربوط به حالت شاهد (0/09میلی اکی والان بر لیتر) بود و در مورد کود گوسفندی بیشترین میزان مربوط به حالت پنجم (0/15 میلی اکی والان بر لیتر) بود و کمترین میزان آن به حالت های ششم، هفتم و شاهد (هر کدام 0/09 میلی اکی والان بر لیتر) بود.
    کلیدواژگان: مواد آلی، چرخه مواد غذایی، حاصلخیزی خاک، حشرات
  • اسفندیار جهان تاب، محمدرضا میرزایی*، پرویز غلامی صفحات 274-284
    حفظ تنوع گونه ای یکی از اهداف مدیریت اکوسیستم است و تنوع گونه ای با خصوصیات اکوسیستم همبستگی دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر قرق کپه کاری شده بر تغییرات پوشش گیاهی در مراتع تنگ سرخ شهرستان بویراحمد می باشد. در این تحقیق، نمونه برداری در دو منطقه قرق 10 ساله کپه کاری شده با گیاه آنغوزه و تحت چرای دام (شاهد) انجام شد. بدین منظور در هر یک از این مناطق، سه ترانسکت 100 متری مستقر، سپس در راستای هر ترانسکت به ازای هر ده متر، یک پلات یک متر مربعی مستقر شد. شاخص های غنای گونه ای، یکنواختی شلدون، ناهمگنی شانون و سیمپسون و مقایسه آماری این شاخص ها در مناطق قرق و چرا با استفاده از آزمون t دانش آموز مستقل انجام پذیرفت. برای ارزیابی پاسخ گونه های گیاهی به شرایط قرق کپه کاری شده و چرا از آنالیز چندمتغیره استفاده شد. در منطقه قرق کپه کاری شده 47 و در منطقه چرای دام 41 گونه گیاهی شناسایی شد. از این تعداد، 28 گونه گیاهی به صورت مشترک بین دو منطقه، 19 گونه منحصرا در منطقه قرق و 13 گونه فقط در منطقه شاهد مشاهده گردید. نتایج مقایسه شاخص ها نشان داد که منطقه قرق به طور معنی داری دارای غنا و تنوع گونه ای بیشتری نسبت به منطقه تحت چرا بود اما به لحاظ یکنواختی تفاوت معنی داری بین دو منطقه مشاهده نشد. نیم رخ تنوع رنی نیز نشان داد که منطقه قرق در آلفاهای بیشتر از 1 تنوع بالاتری نسبت به منطقه تحت چرا دارد. بین درصد تاج پوشش گروه های مختلف گیاهی در این دو منطقه تفاوت معنی داری وجود ندارد، اما به لحاظ درصدپوشش کل گونه ها، منطقه قرق دارای میزان بالاتری است. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، ایجاد قرق همراه با کپه کاری با گیاهان دارویی و ارزشمند بومی همچون آنغوزه و همچنین برنامه چرایی منظم در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: کپه کاری، غنا، تنوع گونه ای، نیم رخ تنوع رنی، قرق
  • حسین ارزانی*، علی نیک خواه، جواد معتمدی، مهدی قربانی صفحات 285-293
    تعیین واحد دامی، یکی از ملزومات اساسی به منظور محاسبه ظرفیت چرا است. برای انجام پژوهش حاضر، 24 نژاد گوسفند که غالبیت و پراکنش قابل توجهی در مناطق مختلف آب و هوایی داشتند، مشخص و از میان گله های موجود در مناطق زیست هر نژاد، دو گله انتخاب و در هر گله، 30 راس دام در رده های مختلف سنی و جنسی، به صورت تصادفی انتخاب و در فصول مختلف، وزن کشی شد. با استفاده از تجزیه و تحلیل خوشه ای، دسته بندی نژادها در طبقات وزنی انجام و بر اساس متوسط وزن بالغ نژادها، اندازه واحد دامی تعیین گردید. از نسبت وزن متابولیکی نژادهای گوسفندی به وزن متابولیکی واحد دامی، ضریب تبدیل (معادل واحد دامی) هر نژاد محاسبه شد. نژادهای گوسفندی بر مبنای وزن بلوغ، در سه گروه وزنی مجزا (سبک، متوسط و سنگین جثه) قرار گرفتند که متوسط وزن نژادها، 50 کیلوگرم به دست آمد. بر این اساس، اندازه واحد دامی برای دام های کوچک چراکننده در مرتع، یک راس گوسفند بالغ غیرآبستن و خشک به وزن50 کیلوگرم، گزارش می شود که ضریب تبدیل هر یک از طبقات سبک، متوسط و سنگین جثه نسبت به واحد دامی، به ترتیب 0/7، 1 و 1/3 می باشد. نیاز روزانه واحد دامی بر حسب انرژی متابولیسمی در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع، با استفاده از معادله پیشنهادی MAFF (1984)، 6/80 مگاژول برآورد شد که بر اساس ضریب تبدیل پیشنهادی، نیاز روزانه هر نژاد در حالت نگهداری، قابل محاسبه است. به این مقدار، باید با درنظر گرفتن خصوصیات توپوگرافی، فاصله از منابع آب و رفت و آمد دام به محل استراحت که به مصرف انرژی نیاز دارد، در مناطق مختلف آب و هوایی 30 تا 80 درصد اضافه گردد.
    کلیدواژگان: واحد دامی، نیاز روزانه، نژادهای گوسفندی، دام سبک، مرتع، ظرفیت چرا
  • وحید انصاری*، قدرتاللهحیدری، سید مجتبی مجاوریان، شفق رستگار صفحات 294-305
    ایجاد فعالیت های اقتصادی جنبی و تلفیقی در بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد عشایر موثر خواهد بود. توسعه بوم گردی می تواند پاسخی به این نیاز عشایر باشد. این تحقیق که در منطقه لار البرز مرکزی انجام شده به مقایسه و اولویت بندی آثار توسعه گردشگری عشایری بر شاخص های معیشت پایدار بهره برداران می پردازد. سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و با در نظر گرفتن تجربیات و دیدگاه های کارشناسان و بهره برداران به مقایسه و اولویت بندی شاخص های معیشت پایدار تحت تاثیر توسعه بوم گردی در مناطق عشایری پرداخته است. همچنین پس از اولویت بندی معیارها و شاخص های معیشت پایدار، جهت مقایسه میانگین رتبه اولویت های کارشناسان و بهره برداران از آزمون اختلاف میانگین استفاده شده است. نتایج نشان داد که از دیدگاه کارشناسان، سرمایه طبیعی و اکولوژیکی با وزن نهایی (0/35) و از دیدگاه بهره برداران، سرمایه اقتصادی با وزن نهایی (0/39) بیشترین تاثیرپذیری را از توسعه گردشگری عشایر به خود اختصاص خواهند داد و سایر معیارها در رتبه های بعدی قرار دارند. همچنین نتایج مقایسه نظرات کارشناسان و بهره برداران نشان داد که دیدگاه های این دو گروه، در 14 شاخص از جمله؛ آلودگی های زیست محیطی، حضور حیات وحش، تنوع گونه های گیاهی، اعتماد عشایر به یکدیگر، حضور و نقش زنان، سطح اشتغال، تنوع محصولات تولیدی، ایجاد بازارچه ها، و دسترسی به برق و تلفن، دارای اختلاف معنی داری با یکدیگر می باشد. لذا نتایج بیانگر عدم همسویی دیدگاه های دو گروه کارشناسان و بهره برداران بوده که نشان می دهد، پیش از اعمال سیاست گذاری جهت توسعه بوم گردی، لازم است دیدگاه کارشناسان و بهره برداران به هم نزدیک شده و با توجه به آن مدیریت صحیح و اصولی در این بخش اعمال شود.
    کلیدواژگان: گردشگری، معیشت پایدار، عشایر، AHP، منطقه لار
  • اسماعیل شیدای کرکج*، محسن سبزی نوجه ده، محمد اسماعیل پور، مهدی یونسی حمزه خان لو صفحات 306-318
    گیاه Eremostachys laevigata گونه ای دارویی و در معرض انقراض است که در ناحیه ایران و تورانی و به ویژه آذربایجان گسترش دارد. نمونه برداری از سایت های مرتعی در سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل به منظور بررسی صفات مختلف مورفولوژیکی و بایومس صورت گرفت. برای این منظور 17 صفت کمی در هفت مکان پراکنش اندازه گیری و دسته بندی آن ها و نیز شناسایی مهم ترین صفات انجام شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، مکان ها از لحاظ اکثر صفات 17 گانه با هم اختلاف معنی دار داشتند. مکان های مشکین شهر و اشنویه از لحاظ اکثر صفات دارای بیشترین مقدار معنی دار بودند و صفت شاخص سطح ویژه برگ بین سایت دارای تفاوت معنی داری نبود. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی صفات نشان داد که سه مولفه اول در حدود 89 درصد واریانس داده ها را در بر می گیرند. در مولفه اول صفات وزن تر بخش هوایی، قطر یقه، قطر ساقه اصلی، ارتفاع گیاه، تعداد میان گره ساقه اصلی، طول سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله اصلی، وزن برگ قاعده ای، وزن خشک بخش هوایی و وزن ریشه عمده ترین نقش را در تشکیل این مولفه داشته‏اند. در مولفه دوم صفت نسبت طول به عرض برگ دارای ضرایب بردار ویژه بیشتری بود. با حرکت از اشنویه و مشکین شهر به سمت سایت های دیگر و کاهش نسبی بارش سالانه بر میزان صفات شاخص سطح ویژه و نسبت طول به عرض برگ افزوده شده و از میزان تعداد زیادی از صفات کاسته خواهد شد. همچنین با حرکت از مکان های خوی، خواجه و مشکین شهر و افزایش دمای سالانه صفات نسبت طول به عرض برگ، وزن تر بخش هوایی و وزن ریشه کاهش یافته و در صورت حرکت بالعکس بر میزان صفات شاخص سطح ویژه، طول و عرض برگ قاعده ای افزوده می شود. برازش دندروگرام بیانگر تقسیم سایت ها بر اساس تشابه اقلیدوسی با میزان 87/5به چهار گروه مجزا می باشد. دسته اول خوی و خواجه، دسته دوم جزیره اسلامی، دسته سوم مشکین شهر و اشنویه و دسته چهارم اهر و کلیبر را شامل می شود. دندروگرام مربوط به گروه بندی صفات نیز با میزان تشابه اقلیدوسی 87/5صفات را به هشت خوشه مجزا تقسیم کرد. خوشه اول شامل وزن تر بخش هوایی، وزن ریشه، وزن خشک بخش هوایی، خوشه دوم شامل قطر یقه، قطر ساقه اصلی، ارتفاع گیاه، تعداد میان گره ساقه اصلی، تعداد سنبلچه در سنبله اصلی، خوشه سوم شامل طول سنبله، خوشه چهارم شامل تعداد شاخه گلدار فرعی، مساحت برگ قاعده ای و وزن برگ قاعده ای، خوشه پنجم شامل عرض برگ قاعده ای، خوشه ششم شامل طول برگ قاعده ای، دسته هفتم شامل قطر سنبله اصلی و سطح ویژه برگ و در نهایت خوشه هشتم شامل صفت نسبت طول به عرض برگ است.
    کلیدواژگان: صفات عملکردی، Eremostachys laevigata، آنالیز چندمتغیره
  • مسلم سواری*، حامد اسکندری دامنه، لیلا عوض پور صفحات 319-336
    این تحقیق با هدف کلی تدوین راهبردهای بهره برداری پایدار از مراتع در میان جوامع محلی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان کرمان بود. براساس نتایج تحقیق مهم ترین نقاط قوت و ضعف بهره برداری پایدار به ترتیب «احیای تعاونی های بهره ‏برداران و واگذاری مراتع به آن‏ها با نظارت بر نحوه احیاء و بهره‏ برداری» و «فرهنگ بهره ‏برداری ضعیف در زمینه پایداری مراتع، بهره‏ برداری بی ‏رویه و غیراصولی» بود همچنین عمده‏ترین نقاط فرصت‏ و تهدیدها در این زمینه «برنامه‏ ریزی منسجم، بلندمدت، هدف‏مند و قابل ارزشیابی مرحله‏ ای و نهایی برای تضمین اجرای موفقیت ‏آمیز طرح‏ های زیربخش منابع طبیعی» و «افزایش پدیده کاهش توان اقتصادی و  فقر در میان جوامع محلی بر اثر خشکسالی ‏های پی‏درپی و فشار بر مراتع» می‏باشد. بعد از تعیین راهبردهای مناسب با استفاده از ماتریس کمی برنامه ‏ریزی (QSPM) میزان جذابیت هر کدام از راهبردها مشخص شد در این زمینه نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین راهبردها به ترتیب «کنترل و نظارت مناسب بر مقادیر زمین های کشاورزی در کنار مراتع جهت جلوگیری از تخریب و تغییرات کاربری اراضی مرتعی» و «مشخص نمودن محدوده بهره برداران و میزان بهره برداری براساس واحد دامی در پروانه مرتع داری» می‏باشد. همچنین نتایج نشان داد که وضعیت استقرارپذیری فضای استراتژیک سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری به ترتیب، ناحیه راهبرد عقب نشینی یا کاهش، تنوع، تغییر جهت و توسعه می‏باشد. این تحقیق با طراحی و شناسایی راهبردهای بهره ‏برداری پایدار می‏تواند به سازمان‏های ذیربط جهت مدیریت پایدار منابع طبیعی (بخش مرتع) کمک شایانی کند و با عملیاتی نمودن این راهبردها گامی مثبت به سوی توسعه پایدار برداشت.
    کلیدواژگان: مدیریت منابع طبیعی، بهره برداری پایدار، معیشت پایدار، جوامع محلی، توسعه پایدار
  • بختیار فتاحی*، سهیلا آقابیگی امین، مائده قربان پور دلی وند، معصومه ملکی صفحات 337-349
    از مهم ترین مسائل در مدیریت مراتع، فراهم کردن اطلاعات جامع در مورد گونه های گیاهی و نیازمندی های رویشگاهی آن هاست. با توجه به نقش مهم گیاهان در تعادل اکوسیستم ها، شناخت روابط بین گیاهان و عوامل محیطی جهت حفظ ثبات و پایداری آن ها و نهایتا تنوع زیستی ضروری است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل بوم شناختی موثر در رویشگاه گونه A. oliganthum در مراتع کوهستانی منطقه حفاظت شده "لشگردر" استان همدان در بهار و تابستان 1396 انجام شد. جهت بررسی، سه طبقه ارتفاعی (2300-2100، 2500-2300 و 2500 متر به بالا)، سه کلاس شیب (30-20 درصد، 50-30 درصد و >50) و چهار جهت اصلی (شمال، شرق، جنوب و غرب) مشخص گردید. در هر یک از سطوح عوامل فوق، منطقه معرف شناسایی و اندازه گیری فاکتورهای گیاهی A. oliganthum با استفاده از پلات (2 متر مربعی) درون این سایت ها انجام شد. در هر واحد کاری 3 پروفیل، منطبق بر محل های نمونه برداری پوشش گیاهی، به عمق 30 سانتیمتر (عمق موثر ریشه دوانی گیاه)، حفر گردید و از هر پروفیل به مقدار استاندارد، یک نمونه خاک ترکیبی (عمق 30-0 سانتیمتر) برداشت شد. نتایج نشان داد هر سه فاکتور جهت، ارتفاع و شیب بر روی درصد پوشش و تراکم گونه تاثیر معنی دار داشته اند (p<0/01) . همچنین اثر متقابل آنها (دوتایی و سه تایی) نیز در سطح پایین تری، معنی دار بوده است (p<0/05). بر مبنای نتایج آنالیز PCA، جهت، ارتفاع، سنگریزه عمقی، شن، پتاسیم و آهک مهم ترین فاکتورهای رویشگاهی موثر بر خصوصیات گونه A. oliganthum هستند.
    کلیدواژگان: Acantholimon، آشیان اکولوژیک، آنالیز چندمتغیره