فهرست مطالب

پژوهش نامه قرآن و حدیث
پیاپی 24 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/06/10
  • تعداد عناوین: 10
|
  • صدیقه افتاده، عباس همامی* صفحات 7-27
    فهم قرآن و معنای آن در گرو فهم مفرده ها و مفاهیمی است که زنجیروار به هم پیوسته و در ارتباطند. تکامد اسمی دسته ای از واژه های قرآن هستند که تنها یک بار در قرآن کریم به کار رفته اند. لذا از نظر اهمیت به دلیل دشواری در فهم، نیاز به معناشناسی دارند. بر همین اساس لازمه فهم واژه های تکآمد، بررسی و شناسایی ساختار، ریشه و واکاوی معنای آنها در کتب لغت و بررسی روابط هم نشینی و جانشینی می باشد؛ تا هم ابزار شناخت درست و دقیق قرآن فراهم گردد و هم ترجمه ها و تفسیرهایی که با بی توجهی معنای این کلمات دچار لغزش شده اند، آسیب شناسی گردند و در نتیجه الگویی مناسب برای معنا و ترجمه آنها ارائه گردد. بنابراین در مورد واژه منهاج در آیه 48 سوره مبارکه المائده به عنوان یک واژه تکامد اسمی مراحل فوق طی گردید و معنای واقعی آن با توجه به ریشه،ساختار از دل کتابهای لغوی بیرون کشیده شده؛ و مفهوم آن با عنایت به سیاق و روابط هم نشینی با واژه شرعه و روابط جانشینی با واژگانی که از لحاظ معنایی شبیه به واژه منهاج بودند از قبیل: صراط، سبیل، نجد، فج، حبک، جدد و ریع بررسی شده است نتیجه آن که اگرچه واژگان به ظاهر ترادف معنایی دارند اما این ترادف نسبی بوده و مطلق نیست. بلکه هر واژه ای از لحاظ خصوصیت معنایی مفهومی مستقل از دیگر واژه ها دارد و واژه منهاج نیز به معنای راه روشن و آشکار است. و در نهایت سه ترجمه (میبدی، مکارم شیرازی و انصاریان) از واژه مذکور مورد آسیب شناسی قرار گرفته اند و ترجمه پیشنهادی نگارنده بیان گردیده است.
    کلیدواژگان: معناشناسی توصیفی، تکامد اسمی، منهاج، آسیب شناسی ترجمه، روابط هم نشینی و جانشینی
  • آذردخت شمس اشراق، سیدمهدی سیدخاموشی* صفحات 29-58
    از میان آیات قرآن کریم، که سراسر روشنایی و نورند، برخی ازآنها به صورت چشمگیری شاخص بوده و موجب روشنگری آیات دیگر شده و می توانند «نظیر آیات» دیگر شوند. شناخت این گونه از آیات تنها از طریق بهره بردن از تفسیر قرآن به قرآن است. در این میان تفسیر المیزان که یکی از کارآمدترین تفاسیر عصر حاضر است، توانسته با استفاده از روش تفسیری «قرآن به قرآن» و استخراج مقاصد الهی با استناد به آیات نظیر، تا حدود زیادی به روشنگری مبهمات برخی از آیات بپردازد. این پژوهش بر اساس روش توصیفی تحلیلی، پس از طرح نظایر آیات در تفسیر المیزان و تقسیم بندی انواع نظایر اعم از لفظی و معنوی همراه با نمونه ها، به طور موردی به بررسی گونه هایی از آیات نظیر در موضوع «شفاعت» با محوریت سوره مبارکه بقره در تفسیر المیزان، پرداخته و این آیات را به صورت موضوعی دسته بندی نموده و گونه های نظایر لفظی و معنوی آنها را مشخص و دسته بندی کرده و ذیل آیات مطرح شده، آورده است. عدم توجه برخی از مفسران به نظایرآیات درموضوع شفاعت سبب گردیده که اصل شفاعت را نفی کنند یا فقط برای خداوند بدانند ولاغیر. از این رو در خاتمه نظرات برخی از مفسران و علماء را از دیگر تفاسیر، پیرامون موضوع شفاعت مطرح کرده و از این رهگذر به اعتبار سنجی نظایر آیات با موضوع شفاعت، و با توجه به نظرات علامه و نظرات دیگر مفسران پرداخته ایم.
    کلیدواژگان: تفسیر المیزان، آیات نظیر، شفاعت، نظایر لفظی، نظایر معنوی، اعتبارسنجی
  • علیرضا صالحی* صفحات 59-83
    واژه تذکر، از واژه های کلیدی قرآن کریم و برخوردار از پیشینه‎ای طولانی، در مبانی فلسفی، اخلاقی و عرفانی است. بین مفهوم تذکر در فلسفه و به ویژه آنچه از نظریه تذکر یا مثل افلاطونی برداشت می‎شود، با آنچه از حقیقت تذکر در قاموس فرهنگ قرآنی نمود یافته، تفاوت های عمده‎ای دیده می‎شود. مثنوی معنوی مولوی، به عنوان یکی از منظومه های بلند عرفانی، که تحت تاثیر مستقیم آموزه های قرآنی سروده شده، از جمله آثاری است که هم به تشریح مفهوم تذکر افلاطونی پرداخته و هم جلوه های متنوعی از تذکرات قرآنی را در خود جای داده و در مقام ها و موقعیت های مختلف به نحوی زیبا، از آنها بهره برده است. در این مقاله تلاش شده، با تبین مفاهیم تذکر در جلوه های فلسفی و قرآنی، بازخورد آنها را در عرصه مثنوی معنوی مولوی مورد بررسی قرار گرفته و نگاه عمیق این عارف و اندیشمند بزرگ در زمینه های یاد شده واکاوی شود.
    کلیدواژگان: تذکر، قرآن، افلاطون، مثنوی معنوی، مثل افلاطون
  • آزاده عباسی* صفحات 85-105
    تصویرآفرینی، شیوه ای بلاغی و هنرمندانه برای بیان مطالب است که در متون گوناگون از آن استفاده می شود. آفرینش هنری یکی از شیوه های تاثیرگذار در انتقال مطالب بشمار می آید. استفاده از انواع صنایع بلاغی و همچنین استفاده از کلمات و نحوه ی ترکیب و نوع کنار هم قرار گرفتن آن ها از شیوه های مهم تصویرآفرینی است. علاوه بر قرآن کریم، استفاده از زبان تصویر در سایر متون دینی از جمله صحیفه سجادیه نیز دیده می شود. مطالعه دعای هفتم صحیفه سجادیه نشان می دهد که در این دعا از  شیوه تصویرآفرینی استفاده شده است. تصاویر این دعا عمدتا با استفاده از استعاره یعنی تشبیه بلیغ ترسیم شده اند. این دعا یکی از معدود دعاهایی است که در آن تصویری منسجم و یکپارچه به نمایش درآمده است. سراسر این دعا تصویر فردی را نشان می دهد که به واسطه شرایط خود مشغول تضرع به درگاه الهی است. این فرد به صورت شخصی گرفتار و مستاصل؛ پناه جویی دردمند؛ بار سنگین سختی ها بردوش و ذلیل و بی یاور ترسیم شده است. او از خداوند تمنای گشایش درها و برطرف شدن مصائب را دارد.
    کلیدواژگان: صحیفه سجادیه، تصویر آفرینی، دعای هفتم صحیفه، صور خیال
  • جواد فرامرزی* صفحات 107-126
    حماقت از جمله موضوعاتی است که در حوزه ناهنجاری های رفتاری قرار دارد و روان شناسان، آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهند. امام علی(ع) که در اصلاح ناهنجای های رفتاری اهتمام خاصی داشته، در موارد متعددی از نهج البلاغه به مقوله حماقت پرداخته است. پژوهش پیش رو در پی آن است تا مولفه های حماقت از دیدگاه نهج البلاغه را مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق به صورت توصیفی، تحلیلی و کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه امام علی(ع) پنهان بودن زیر زبان، عجله و سستی و یک جانبه نگری، از نشانه های حماقت می باشد که به واسطه آن ها، می توان به حماقت افراد پی برد. از دیدگاه امام علی (ع)، حماقت دارای آسیب هایی می باشد که عبارت اند از عدم تشخیص سود و زیان و فقر که هم شامل مصادیق مادی و هم معنوی می گردد. امام راهکارهایی نیز برای در امان ماندن و پیشگیری از آسیب های حماقت برمی شمرد که عبارت اند از دوری و سکوت، که هر یک از آنان تابع شرایط و موقعیت خود می باشد؛ در دوری از احمق که نمود بارز آن در دوستی با احمق و مشاوره گرفتن از او است، امام نهی شدیدی از آن می نماید. سکوت نیز به عنوان یک راهکار، در مواقعی می باشد که امکان دوری از او وجود ندارد. در خصوص جنبه های درمانی حماقت نیز باید یادآور شد که هرچند در کلام موجود از امام علی(ع) به صراحت درمانی برای حماقت ذکر نشده است، ولی با تدبر در همنشین های حماقت در گفتار امام علی و کاربرد متعدد تعقل با حماقت، به دست می آید که درمان حماقت از دیدگاه امام علی)، استفاده از عقل می باشد.
    کلیدواژگان: امام علی(ع)، نهج البلاغه، حماقت، احمق، عقل، ضرر و زیان
  • عباس کیاشمشکی، امیر توحیدی* صفحات 127-149
    در قرون اولیه اسلام نحله هایی گوناگون براساس اختلاف مسلمانان در مسائل اعتقادی و کلامی خصوصا در مسئله امامت شکل گرفت و هر یک از این فرقه ها آراء و شیوه های خاصی در توجیه مرام و مسلک خود اختیار کردند و مفاهیم مربوط به اصول دین شامل توحید، نبوت و امامت را با دیدگاه و موضع اعتقادی و سیاسی خود تفسیر و تبیین کردند مانند مرجئه، خوارج و قدریه و... که هر کدام منشا پیدایش فرقه ها و مذاهب دیگری شدند. امیرالمومنین در حدیث نورانیت از این فرقه ها و نحله ها با عنوان اهل الاقاویل یاد فرموده و وجه مشترک همه آنها را اقرار به نبوت رسول خدا و اختلاف در پذیرش ولایت خود بیان نموده است. در این مقاله سعی ما بر این است با محوریت روایات اهل بیت علیهم السلام به بررسی این فرق و ویژگی های آنها بپردازیم.
    کلیدواژگان: مرجئه، قدریه، خوارج، ناصبیه، مقصره، غالی، ولیجه
  • مجید معارف*، فاطمه تقویان صفحات 151-181
    یکی از دیدگاه های رایج در قرآن پژوهی معاصر، بحث از وجود تمثیل و نماد در قرآن و قصه های قرآنی است. برخی از نظریه پردازان با ذکر ادله ای چون سبک ادبی مشترک میان داستان های قرآنی با داستان های بشری و بهره بردن از نماد با روش های خاص بیانی در آن، مواردی که مقصود الهی با پرسش و پاسخ و حکایت آمده، قائل به حضور نماد و تمثیل در قرآن و داستان های آن شده اند. در مقابل، عده ای دیگر با ذکر مواردی چون ناسازگاری تخیل و صحنه سازی در داستان های قرآن کریم به دلیل حقانیت و صدق آن، انگاره حضور نماد و تمثیل در قصه های قرآن را به چالش کشیده اند. به نظر می رسد توجه به ادله و قرائن مخالفان نماد و تمثیل در قرآن، با توجه به پیامد های آن، از استواری بیشتری برخوردار است که در این مقاله در قالب نظریه موافقان نماد و برخورد ناقدان، درباره آن ها بحث شده است. در مجموع، این نتیجه به دست آمده است که داستان هایی از قرآن که احتمال تمثیلی بودن آن هاست، به معنای تخیلی شمردن آن یا عدم واقع نمایی نیست. یکی از تعبیرات قرآنی که در برخی از صحنه های داستان تبلور یافته است و می تواند راه حل مناسبی برای داستان های تمثیلی باشد "تمثل" است. حقایق ماوراء طبیعی جلوه دیگری از واقعیت های هستی است که در قرآن کریم با تمثل برای مخاطب ترسیم شده است.
    کلیدواژگان: قصه، نماد، تمثیل، زبان نمادین، قصه های تمثیلی در قرآن، تمثل، واقع نمایی
  • سیدمصطفی ملیحی*، سیدعبدالرحیم حسینی صفحات 183-201
    مسئله حجیت ظواهر قرآن از جمله مسائل مشترک بین دانش اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی است. در مقاله حاضر این مهم با طرح برجسته ترین نظریات پیرامون آن نظیر دیدگاه اخباری ها، عالمان اصول مورد تجزیه و تحلیل و واکاوی قرار گرفته، نقدهای مطرح شده درباره نظریه ای که به دنبال نفی این حجیت است نوعا ناظر به جمع بندی و رسیدن به تفاهم در بین دیدگاه های رقیب است. مسئله ای که علاوه بر اختلافی بودن بین عالمان اصولی و اخباری، در میان خود اصولیان نیز محل نظر و تامل است، از این رو اغلب نظریات مطرح شده مبتنی بر قول به تفصیل اند، از میان تحلیل ها و نقدهای ارائه شده نظریه میرزاعلی ایروانی از اتقان بیشتری برخوردار است، وی با تاکید بر طبقه بندی ظهورات نصوص دینی به تعبدی و غیرتعبدی، راه جدیدی را پیشنهاد نموده است.
    کلیدواژگان: حجیت ظواهر قرآن، دانش اصول فقه، اخباریان، اصولیان
  • سمیرا مهدی نژاد*، عبدالهادی فقهی زاده صفحات 203-223
    آیه استخلاف، پنجاه و پنجمین آیه از سوره ی مبارکه نور است که خداوند در آن به آن دسته از اهل ایمان که عملی صالح دارند، بشارت به جانشینی حکومت صالحان، نشر و بسط دین حق و رسیدن به آرامش را می دهد. این آیه، از جمله آیاتی است که از آن، به قیام حضرت مهدی تاویل می شود. ابوالفضل برقعی با برخورداری از پیشینه تعلق به مذهب شیعه و البته با سوق یافتن به گرایش تجدیدنظر طلبانه، عقایدی بر خلاف اصول اساسی تشیع مطرح و در این اصول تشکیک کرد. وی در کتاب "بررسی علمی در احادیث مهدی"، ضمن باب "الآیات المووله بقیام القائم"، سعی دارد نظر عموم مفسران شیعه بر این مطلب، که مصداق حکومت موعود در "آیه استخلاف"، حضرت مهدی و اصحاب ایشان است را دفع کند و در این مسیر با مغالطه در کلام علمای امامیه همچون شیخ طوسی در تبیان، طبرسی در مجمع البیان و ابوالفتوح در روح الجنان، آنان را با خود هم سو نشان دهد. این مقاله در صدد است، با تطبیق تفسیرهای مذکور با اظهارات برقعی، به نقد استدلالات وی در این زمینه بپردازد
    کلیدواژگان: آیه استخلاف، امام مهدی علیه السلام، ابوالفضل برقعی، احادیث مهدی
  • محمدکاظم میرحسینی* صفحات 225-250
    در قرآن، آیات متعددی هست که جاودانگی بهشتیان و جهنمیان را گوشزد می کند، عده ای را سعادتمند و مخلد در بهشت و متنعم از نعمت های آن، و دسته دیگر را شقاوتمند و معذب به انواع عذاب معرفی می کند در اینکه مراد از جاودانگی چیست و آیا بین خلود اهل بهشت و جهنم تفاوتی هست یا نه؟ بین مفسران و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد اکثرا آنها را یکی دانسته و به معنای بقا و جاودانگی اهل بهشت در بهشت برای همیشه، و ماندگاری اهل جهنم در جهنم به صورت دائمی و نامحدود است. در این عرصه دیدگاه علامه طباطبایی و محمد صادقی، حائز اهمیت است. از آنجا که در آیاتی؛ جاودانگی بهشتیان و جهنمیان به دوام آسمانها و زمین معلق شده؛ ابتدا مراد از آسمان و زمین و میزان دوام آنها بررسی شده و سپس مساله جاودانگی مورد کنکاش و مداقه قرار گرفته است. عده ای آسمان و زمین را دنیایی؛ اماعلامه و صادقی اخروی می دانند. علامه آنها را دائمی و صادقی پایان پذیر می داند؛ در نتیجه علامه جاودانگی دوزخیان را بی انتهاء اماصادقی محدود می شمارد. از نتایج به دست آمده اینکه؛ باتوجه به معنای لغوی خلود و تمسک به آیات مماثلت جرم و جزا و عدل الهی و مبرا بودن خدا از هرگونه ظلم، بقاء جهنمیان محدود، و با عنایت به فضل و احسان الهی و توجه به نص وارده، بقاء بهشتیان دائمی است.
    کلیدواژگان: آیات 105 تا 108 هود، خلود، خالدین، خلود بهشتیان، خلود جهنمیان، علامه طباطبایی، صادقی تهرانی