فهرست مطالب
مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 38، پاییز 1397)
- تاریخ انتشار: 1397/07/17
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحات 1-28
نشانه های زبانی در متون عرفانی ازنظر تحول تاریخی سطوح زبانی آن، گوناگونی درخور توجهی از دلالت های انگیخته و اختیاری پدید آورده است. در این پژوهش تلاش خواهد شد با بررسی نشانه های زبانی در ساحت های مختلف زبان روح الارواح سمعانی، انواع دلالت های این متن، ازنظر ویژگی انگیخته یا اختیاری بودن نشان داده شود. انواع مختلف دلالت های زبانی در ساحت های زبان اسطوره ای و دینی، زبان تصویری تمثیلی و مجازی و زبان مفهومی و استدلالی این متن ظهور یافته است؛ این موضوع باعث شکل گیری متنی با اندیشه و زبانی کم نظیر شده است. برای دست یابی به گونه های دلالت نشانه های این متن، از نظریه ها و دیدگاه های تحول تاریخی و تکاملی دلالت زبانی بهره برده شد و نویسندگان نشانه های زبانی این متن را برپایه دگرگونی تاریخی زبان و اندیشه بررسی کردند. سرانجام دلالت های نشانه های متن روح الارواح ازنظر ویژگی انگیخته یا اختیاری بودن آنها دسته بندی شد و پژوهشگران رابطه هر دسته را با زبان منطقی و مفهومی؛ و زبان تصویری و مجازی این متن نشان دادند. این نشانه ها شامل چهار دسته مختلف می شود که هم دلالت های انگیخته و هم اختیاری را در بر می گیرد.
کلیدواژگان: نشانه شناسی، دلالت انگیخته، دلالت اختیاری، سمعانی، روح الارواح -
صفحات 29-46رساله «در بیان سلوک» یکی از رسایل بیست و دو گانه کتاب الانسان الکامل اثر عزیزالدین نسفی، نویسنده قرن هفتم هجری، است. او در این رساله با معرفی و تبیین مراحل سلوک و ملزومات آن، به تعلیم و ترغیب مخاطب پرداخته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه «ارتباط متن و معنا با بافت موقعیتی» در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و بررسی بندهایی که بار ایدئولوژیکی و معنایی دارد، این موضوعات بررسی شود: 1) شناخت گفتمان غالب نسفی در بیان مفهوم سلوک و ابزارها و سازوکارهای بیانی او در این اثر؛ 2) بیان ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی (گستره و منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی). مولف در این رساله گفتمان خطابی تعلیمی را در پیش گرفته است. مخاطب او چنانکه از گستره و منش سخن برمی آید، درویش مبتدی است و تاکید بر مفاهیم ایدئولوژیکی، برجستهترین سازوکار بیانی نسفی است. روش های تاکیدی، نفی و استثنا، تقدیم ادات نفی، کاربرد کلمات تاکیدی در ساختار جملات منفی، نوع چینشی ساختار نحوی، قراردادن افعال امر و نهی (اغلب از مصدرهای دانستن و فهمیدن) در آغاز جمله و استفاده بسیار از این مصدرها، بهره گیری از تمثیل و تشبی هات ساده و ملموس با زبان و بیانی عامیانه و نیز به طور ویژه انواع تکرار، از ابزارهای بیانی نسفی برای القای اندیشه خود به مخاطب با بیان موکد است. گستره سخن در فصل های مختلف این رساله آموزش مباحث اصلی در حوزه سیر و سلوک است. مشارکین مرکزی گفتمان سلوک، «رونده/ سالک» و «پیر/ هادی» اند که به ترتیب در محوریت فرآیندهای ذهنی و مادی قرار دارند.کلیدواژگان: دستور نقشگرای، مایکل هلیدی، بافت موقعیتی، لایه های معنایی زبان، سلوک، انسان الکامل
-
صفحات 47-72
در متون عرفانی فارسی بارها به داستان لیلی و مجنون استناد شده است. چرایی این موضوع و تبیین کارکردهای عرفانی داستان، مسئله این تحقیق است. نتایج پژوهش نشان می دهد حاکمیت عشق عذری بر روابط عاشق و معشوق و تناسب داستان با مضامین عشق حقیقی از مهم ترین علت های گرایش عارفان به این داستان بوده است. همچنین توجیه عشق زمینی و تبیین مضامین عرفان عاشقانه دو کارکرد اصلی داستان است. در متون عرفانی فارسی با استفاده از داستان منظور، عشق زمینی به سه شیوه توجیه شده است: مقدمه عشق حقیقی، لبس، تجلی حق در مظاهر. افزون بر این، در متون عرفانی مضامینی مانند عقل گریزی، توجیه شطح گویی عارفان، اتحاد و استغراق و فنای عاشق، نفی خودبینی و خودخواهی، مقام رضا و بوشناسی با استفاده از حوادث داستان لیلی و مجنون طرح و تبیین شده است. عارفان به این منظور گاهی از کلیت داستان و گاهی از حوادث آن استفاده کرده اند. در مورد اخیر نیز گاهی حوادث مشهور داستان را ذکر کرده اند و گاهی خود ماجراهایی ابداع کرده و به قهرمانان داستان نسبت داده اند.
کلیدواژگان: لیلی و مجنون، عرفان عاشقانه، عشق مجازی، مضامین عرفانی -
صفحات 73-98
برپایه رویکرد شناختی زبان، تجربه انسان از هستومندها (هست + پسوند دارندگی اومند) و ماده، بنیانی تجربی برای ادراک مفاهیم انتزاعی پدید می آورد. این پژوهش با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی به شواهدی می پردازد که مولانا در غزلیات خود، حوزه های ملموس هستومند و ماده را بر حوزه انتزاعی عشق فرافکنی کرده است. نتایج پژوهش بیان کننده سیطره چهار کلان استعاره «خداوند سلطان است»، «عشق نیروست»، «معرفت خوراک است» و «معرفت نور است» بر متن و سامان یافتگی گستره ای از خرده استعاره های هستومند و ماده بر محور این کلان استعاره هاست. این خرده استعاره ها برپایه تناظرهای موجود، شماری از مهم ترین مفاهیم مرتبط با عشق مانند فنا، بقا، جذبه، تسلیم، بسط، تجلی، وصال را مفهوم سازی می کند. بررسی این استعاره ها ازنظر قلمروهای منبع، بیانگر قدرت تجسم بخشی آنهاست و ازنظر تنوع و اصل «برجسته سازی حاشیه رانی»، پیچیدگی مفهوم عشق را نشان می دهد. همچنین مقایسه بسامد استعاره ها و کارکردهای شناختی آنها بیانگر سه گونه استعاره است: استعاره چندکارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد بالا، تک کارکردی با بسامد کم. استعاره های گونه نخست به سبب داشتن میدان تناظری گسترده، توانش ویژه ای در مفهوم سازی جنبه های گوناگون عشق دارد؛ ولی استعاره های گونه دوم و برخی از استعاره های گونه سوم می تواند بر کارکرد خاصی تاکید کند. همچنین مقایسه کارکردهای مثبت و منفی عشق در استعاره ها، عشق را نزد مولانا تجربه ای مثبت، شیرین، خوشایند و مستانه معرفی می کند که هرچند فناکردن هستی ظاهری لازمه آن است، زیستن بدون آن ممکن نیست.
کلیدواژگان: استعاره مفهومی، استعاره هستومند و ماده، خرده استعاره و کلان استعاره، عشق، غزل مولانا -
صفحات 99-132
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
با خواندن دقیق این بیت مشهور حافظ، این پرسش برای بیشتر خوانندگان یا شنوندگان پیش می آید که «من» گوینده بیت کیست که خود را فرشته ای فردوس نشین نامیده و آدم (ع) را مسبب هبوط خود در این دنیا دانسته است؟ شارحان و محققان هفت نظر مختلف در این باره مطرح کرده اند که از آن میان تفسیر بیت به زبان حال فرزندان آدم (نوع بشر) یا روح انسان معروف تر و پذیرفته تر است؛ اما با دقت در ساختار معنایی مصراع اول که گوینده خود را «ملک» خوانده و منطق نحوی بیت که گوینده مصراع نخست، اول شخص مفرد و فاعل مصراع دوم، سوم شخص مفرد است که باعث تنزل «من/ گوینده» بیت شده است گمان دیگری به نظر می رسد و آن اینکه احتمالا بیت از زبان ابلیس است و به ماجرای سجده نکردن او بر حضرت آدم (ع) و اخراج از بهشت و افتادنش در جهان فرودین اشاره دارد. با این تفسیر پیشنهادی، بیت حافظ نیز از شواهد ابلیس ستایی در ادب فارسی و از نمونه هایی است که به زبان حال شکوه آلود این فرشته درباره قرب و مقام نخستین و طرد و فراق او اشاره دارد.کلیدواژگان: ابلیس، فرشته، زبان حال، ابلیس ستایی، شرح، غزل حافظ -
صفحات 133-156شناخت درمانی از رویکردهای غالب روان شناسی معاصر برای درمان اختلالات روانی است که بر مبنای بازسازی و اصلاح شناخت های تحریف شده و تفکرات غیرمنطقی و ناکارآمد بنا نهاده شده است. تمثیل نیز یکی از موثرترین و کاربردی ترین روش هایی است که روان درمانگران در فرایند درمان های شناختی از آن استفاده می کنند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، تمثیل هایی از مثنوی مولانا که بر دو تحریف شناختی تفکر دوقطبی و صافی ذهن دلالت دارد، ارائه و برپایه تبیین رویکرد شناختی بررسی می شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تمثیل های مثنوی مولانا، هم با فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی هماهنگی دارد و هم به سبب ساختار مناسب، فن ثبت پیام در ذهن مخاطب، درج نکته های ظریف در چگونگی ارائه تمثیل در متن و فرایند انتقال مفاهیم قابلیت ویژه ای در درمان های شناختی دارد؛ همچنین به سبب پیوند مفاهیم نظری و انتزاعی با تصاویر روشن و پویا می تواند بهترین الگو و راهنمای عملی بسیار موثری در بازسازی شناختی این تحریف ها باشد.کلیدواژگان: مثنوی معنوی مولوی، تمثیل، شناخت درمانی، تفکر دوقطبی، صافی ذهن
-
Pages 1-28
The linguistic signs of mystical texts, in terms of historical transformation of their linguistic levels, have created a noticeable variety of motivated and arbitrary implications. This study aims to show, through the examination of linguistic signs in the different areas of Samʼaniʼs Rawh-al-Arvah languages, varieties of linguistic implications of this text in terms of motivatedness and arbitrariness. Different varieties of linguistic implicationsappeared in levels of mythical religious language, the allegorical and virtual language, and in the conceptual and rational language of this text. This has led to the creation of a text with unique thoughts and language. To achieve to variety of linguistic implications of this text, we used the theories and views on historical evolution of linguistic implications and investigated the signification of linguistic signs of this text in the course of its historical evolution. In the end, we classified the different types of implications in text of Rawh-al-Arvah in terms of their motivatedness or arbitrariness, and showed the relationship of each category with the conceptual and logical language along with the visual and virtual language of this text. All of these implications consist four different parts which include both motivatedness and arbitrariness implications.
Keywords: Semiotics, Motivated Implications, Arbitrary Implication, Samʼani, Rawh-al-Arvah -
Pages 29-46The ‘expression of comportment’ is one of the 22 chapters of the book ‘Al-Ensan Al-Kamel written by Aziz al-Din Nasafi in the seventh AH. In this chapter, he attempts to educate and motivate his audience by introducing and explaining the steps of comportment and its necessities. In this study, it is tried to become acquainted with the predominant speech of Nasafi about the concept of comportment and the conversational mechanisms and tools he adapted in this work by benefiting from the ‘text and meaning relationship with situational context’ theory in the systematic functional grammar of Halliday and investigating the parts in which an ideological and semantic value exists. Also, it is tried to express the relationship between the three-fold layers of situational context which are ‘range, nature and manner of speech’ and language semantic layers which are ‘ideational meta-function, interpersonal, and textual’. The author of this chapter has used the directive-didactic speech, and as it is apparent from the range and nature of speech that its audience is a ‘beginner Dervish’ and the persistence on ideological concepts are the most outstanding expressive mechanism of Nasafi. Intensifying methods, negation and exception, presentation of negation particles, the use of intensifying words in the negative sentences structure, the order of ‘syntactic structure’, placing imperative and deprecation verbs (mostly from knowing and understanding infinitives) at the beginning of sentences and the high use of these infinitives, using simple and understandable allegories and similes in an informal language and, especially, various repetitions are all among the expressive tools of Nasafi in the field of transferring his thoughts to his audience with an intensified tone. The range of speech in the different chapters of this chapter concerns the instruction of the main concepts of comportment. The central characters of the comportment conversations are the ‘wayfarer’ and ‘the old one/Guide’ which are the representation of mental and materialistic procedures, respectively.Keywords: Functional Grammar, Michael Halliday, Situational Context, Language Semantic Layers, Comportment, Al-Ensan Al-Kamel
-
Pages 47-72
The story of Lili and Majnoon has been frequently referred to in the explanation of mystical elements in Persian literature. The present study aims at investigating the reason and the mystical functions of the story. The results of this research showed that Ozra’s sovereignty of love over the relations between the lovers and the beloved and its compatibility with the love are among the most important reasons why mystics refer to such a story. Also, the justification of earthly love and explanation of lyrical and mystical issues are the two key functions of this story. Earthly love is justified in three ways in this story: an introduction to the love, clothing, and manifestation of the truth in appearances. In addition, issues such as anti-rationalism, mystics’ ambiguous language, the unity of the lover with the truth, negation of selfishness, the state of satisfaction are explained in the story. Mystics used not only the totality of the story but also the special events of it from time to time. Sometimes, they have reiterated the events of it and embellished them with heroic events.
Keywords: Lili, Majnoon, Love-based Mysticism, Earthly Love, Mystical Subjects -
Pages 73-98
According to cognitive approach of language, human experience of entities and substances prepares experiential basis for cognation of abstract concepts. Using the conceptual metaphor theory, this study focuses on cases in which Mowlana conveys tangible areas of the entities and substances on the abstract domain of ‘love’ in his sonnets. The results of the research show that four mega metaphors of ‘God is king’, ‘Love is force’, ‘Theosophy is food’, and ‘Theosophy is light’ dominate the text and organize micro metaphors on its environment. These micro metaphors, based on existing correspondences, has conceptualized some of the most important functions of love such as: mortality, survival, attraction, submission, expansion, manifestation, meditation, and unity of existence. The study of these metaphors from the point of view of source realms reflects the power of their visualization. They also show the complexity of the concept of love in terms of the principles of ‘highlighting’ and ‘hiding’. Also, the comparison of the frequency of metaphors and their cognitive functions reveals three types of metaphors: multi-function with high frequency, single-function with high frequency, and single-function with low frequency. The first type of metaphors, because of its extensive field of reference, has a special ability to conceptualize different aspects of love. But, the metaphors of the second type and some of the third type metaphors can emphasize specific function. Also, the comparison of the positive and negative functions of love, Mowlana introduces love as a positive, sweet, and pleasant experience that living without it is impossible; however, it necessitates the destruction of apparent existence
Keywords: Conceptual metaphor, Entity, Substance Metaphors, Micro, Mega Metaphors, Love, Mowlana’s Sonnet -
Pages 99-132
By carefully reading the well-known Hafiz’s verse that says: Man malak budam o ferdowse barin jayam bud/Adam avard dar in deyre xarababadam, this question arises for most readers/listeners regarding: who is the verse’s ‘I’ narrator who called himself the angel of heaven and Adam as the reason for his falling in the world? Glossarists and scholars have brought up seven different views about this, among which verse interpretation with the language of the Adam (mankind type) or human soul is more famous and more acceptable. But, with the precision in the semantic structure of the first hemistich in which the speaker called himself the ‘angel’, and the syntactic logic of the verse that the first hemistich’s narrator is first person singular and the subject of the second hemistich is third person singular which lead to the degradation of the ‘I/narrator’s verse’, another possibility is that the verse probably is from the Devil’s language observing the adventure of his prostration to Adam (pbuh) and expulsion from paradise and falling into the lower world. With this proposed interpretation, Hafiz’s verse also will be an evidence of the issue of praising Devil in Persian literature and the examples of this angle’s plaintive mute language about his stand-in and the first dignity and excommunication and past separation of himself.
Keywords: Devil, Angle, Mute Language, Praising Devil, Description, Hafiz’s Sonnet -
Pages 133-156Cognitive therapy is one of the dominant approaches of contemporary psychology for the treatment of mental disorders, which is based on the reconstruction and modification of distorted cognitions and irrational and dysfunctional thoughts. Allegory is also one of the most effective and practiced methods that psychotherapists use in the process of cognitive therapy. In this descriptive-analytical study, some allegories of Rumi's Masnavi that imply the cognitive distortions of bipolar thinking and filtering of mind are presented and examined based on the explanation of the cognitive approach. The obtained results show that Rumi's allegories in Masnavi, while being in harmony with the original Iranian and Islamic culture, due to their proper structure, the technique of message recording in the mind of the audience, and inserting subtle points in how the allegory is presented in the text and the transmission process of concepts have particular potential in cognitive therapies. Because it links the theoretical and abstract concepts with vivid and dynamic images, it can be the most effective model and practical guide in the cognitive reconstruction of these distortionsKeywords: Mowlana’s Masnavi, Allegory, Cognitive Therapy, Bipolar Thinking, Mental Filter