فهرست مطالب

ایرانی آموزش در علوم پزشکی - سال نوزدهم شماره 1 (پیاپی 82، فروردین 1398)

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال نوزدهم شماره 1 (پیاپی 82، فروردین 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/01/12
  • تعداد عناوین: 60
|
  • مهین قمی، زهرا مسلمی، سید داود محمدی* صفحات 1-9
    مقدمه

    انگیزه یکی از عوامل اساسی در یادگیری است و می تواند بر جنبه های مختلف رفتاری دانشجویان در محیط های آموزشی موثر باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط کیفیت تجارب یادگیری و خودنظم دهی با انگیزش تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1396 انجام شد.

    روش ها

    در این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی همبستگی در سال 1396، نمونه ای شامل 261 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر حسب جنسیت از شش دانشکده انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد کیفیت تجارب یادگیری نیومن، پرسشنامه خودنظم دهی هانگ و انل  و پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند و همکاران جمع آوری شد. سپس اطلاعات با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمونمستقل و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    بین نمره کل مقیاس کیفیت تجارب یادگیری و خرده مقیاس های (منابع، محتوا و انعطاف پذیری) با انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین بین میانگین نمره کل مقیاس خودنظم دهی و تمام ابعاد آن با انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که کیفیت تجارب یادگیری و خودنظم دهی به شکل مثبت و معناداری پیش بینی کننده انگیزش تحصیلی است و حدود 1/12 درصد از واریانس انگیزش تحصیلی از طریق این متغیر تبیین می شود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج به دست آمده، بهبود کیفیت تجارب یادگیری دانشجویان توسط دانشگاه ها باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین پیشنهاد می شود برنامه ریزان درسی و مدرسان به طراحی و به کارگیری روش های تدریس مناسب در جهت افزایش انگیزش و مهارت های خودنظم دهی فراگیران اقدام کنند.

    کلیدواژگان: کیفیت تجارب یادگیری، خودنظم دهی انگیزش تحصیلی
  • داود طهماسب زاده*، فیروز محمودی، فاطمه فرج پور بناب صفحات 10-21
    مقدمه

    برنامه ی درسی پنهان یکی از مفاهیم و مباحث مطرح در حوزه برنامه درسی است. این مفهوم در پژوهش های مربوط به حوزه آموزش بسیار مورد توجه بوده است، اما تاثیرات آن در حوزه آموزش عالی به صورت جدی مورد عنایت قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مولفه های برنامه درسی پنهان در سازگاری حرفه ای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی- همبستگی جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 97-96 بود که برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و 361 نفر به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل: پرسشنامه محقق ساخته 11 مولفه ای برنامه درسی پنهان با ضریب پایایی 97/0 و پرسشنامه دو مولفه ای سازگاری حرفه ای پورکبیریان با ضریب پایایی 93/0 بود که روایی پرسشنامه ها توسط تعدادی از اساتید گروه علوم تربیتی تایید شد. داده های با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و ضریب همبستگی کانونی تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    میانگین های به دست آمده در مولفه های برنامه درسی پنهان و سازگاری حرفه ای در اغلب موارد بالاتر از میانگین نظری بود. ریشه کانونی هر دو متغیراز لحاظ آماری معنادار بود)ریشه اول ضریب همبستگی 46/0 و ریشه دوم 28/0 .

    یافته ها

    نشان داد بین مولفه های یازده گانه برنامه درسی پنهان به استثنای ارزشیابی و تفکر انتقادی با سازگاری حرفه ای رابطه وجود دارد. در ریشه کانونی اول، ابعاد برنامه درسی پنهان 27 درصد و در ریشه کانونی دوم 9 درصد از تغییرات سازگاری شغلی را تبیین می کند.

    نتیجه گیری

     با توجه به شاخص های واریانس استخراج شده و هم پوشی می توان نتیجه گرفت که در ریشه دوم، مولفه های برنامه درسی پنهان پیش بینی کننده خیلی قوی برای سازگاری حرفه ای نیستند و از روی آن نمی توان وضعیت متغیر سازگاری حرفه ای را به خوبی پیش بینی کرد.

    کلیدواژگان: برنامه درسی پنهان، سازگاری حرفه ای، دانشگاه علوم پزشکی
  • فرهاد تنهای رشوانلو*، مهدی ارخودی قلعه نویی، حسین کارشکی صفحات 22-32
    مقدمه

    کیفیت ارتباط میان استاد و دانشجو می تواند بر فرایند تدریس و عملکرد دانشجویان موثر باشد. وجود یک پرسشنامه معتبر می تواند به پژوهشگران این حوزه کمک کند. این پژوهش باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس توافق استاد و دانشجو انجام شد.

    روش ها

    در یک طرح توصیفی- همبستگی و به طور دقیق تر اعتباریابی آزمون، 497 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس توافق استاد و دانشجو ویلسون و رایان (Wilson and Ryan) و پرسشنامه ارزیابی دانشجویان از کیفیت تدریس مارش (Marsh) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، روایی پیش بین و بررسی همسانی درونی انجام گرفت.

    نتایج

    مقیاس از ساختاری دو عاملی برخوردار بود که 15/62 درصد واریانس را تبیین می کند. تحلیل عاملی تاییدی نیز این ساختار را تایید کرد. همسانی درونی مقیاس با آلفای کرونباخ برای ادراکات از مدرس و مشارکت دانشجو به ترتیب 86/0 و 92/0و ضرایب دو نیمه کردن به ترتیب 88/0 و 92/0 به دست آمد. زیر مقیاس ادارکات از مدرس می توانست کیفیت تدریس استاد را پیش بینی کند.

    نتیجه گیری

     مقیاس توافق استاد و دانشجو، از روایی و پایایی مطلوبی در نمونه دانشجویان علوم پزشکی برخوردار بود و می تواند به عنوان ابزاری دقیق در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: توافق استاد و دانشجو، روان سنجی، پرسشنامه، کیفیت تدریس
  • داود طهماسب زاده*، حمدالله حبیبی، کریم جعفری صفحات 33-43
    مقدمه

    مربی گری یکی از روش های نوین آموزش در سال های اخیر است. فرایندی است که می تواند اعتماد به نفس و خود اثربخشی را بهبود بخشد و سهم موثری در محیط های آموزشی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت کاربست روش آموزش مربی گری (کوچینگ) در فعالیت های آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی- پیمایشی جامعه آماری شامل کلیه اساتید و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 97-96 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، اساتید 257 نفر و برای دانشجویان 361 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه محقق ساخته روش مربی گری اساتید و دانشجویان بود که پس از تایید روایی و پایایی پرسشنامه ها استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی از جمله آزمون t تک نمونه ای و t مستقل تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    میزان کاربست روش مربی از حد مطلوبی برخوردار است به طوری که در مولفه شرایط و ویژگی های فردی به ترتیب از دید اساتید و دانشجویان با میانگین و انحراف معیار (9/6±08/33؛ 71/6±87/36) از مجموع 50 نمره و در مولفه شرایط و ویژگی های مربی به ترتیب از دید اساتید و دانشجویان با میانگین و انحراف معیار (34/5±22/25؛ 93/3±83/27) از مجموع 40 نمره و در مولفه شرایط و الزامات سازمانی به ترتیب از دید اساتید و دانشجویان با مقدار میانگین و انحراف معیار (55/4±21/24؛ 05/5±44/30) از مجموع 35 نمره بالاتر از میانگین نظری بود.

    نتیجه گیری

     یافته ها نشان می دهد که اساتید نسبت به دانشجویان دیدگاه مطلوب تری نسبت به کیفیت کاربست روش مربی گری دارند و بنابراین لازم است که بستر و زمینه آشنایی و تجربه بیش تر دانشجویان با این روش آموزشی فراهم شود.

    کلیدواژگان: روش مربی گری، کوچینگ، روش های آموزش، دانشگاه علوم پزشکی
  • آناهیتا خدابخشی کولایی*، نازگل چایچی طهرانی، اکرم ثناگو صفحات 44-53
    مقدمه

    شفقت نسبت به خود در پرستاران به ارائه مراقبت معنوی از بیماران منجر می شود که از مولفه های روان شناختی اثرگذار در هوش معنوی و هیجانی پرستاران است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با شفقت به خود دانشجویان دختر رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی بابل انجام شد.

    روش ها

     در این پژوهش توصیفی همبستگی.، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی بابل در سال  1396بود. از این جامعه 169 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه هوش معنوی کینگ (King)، هوش هیجانی بار- آن (Bar-on) و شفقت به خود نف (Neff) جمع آوری شدند. داده ها توسط آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد.

    نتایج

    هوش هیجانی با میانگین و انحراف معیار (42/8±60/51) از مجموع 14/269 نمره و هوش معنوی با میانگین و انحراف معیار (40/19±14/269) از مجموع 60/51 نمره توانستند 9/34 درصد از پراکندگی شفقت به خود با میانگین و انحراف معیار (36/7±44/79) از مجموع 44/79 نمره را پیش بینی نمایند (01/0>P). همچنین بین هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و بسط حالت هشیاری با شفقت به خود رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P). همین طور بین هوش هیجانی، مهارت درون فردی، مهارت بین فردی، سازگاری، مقابله با فشار و خلق عمومی با شفقت به خود رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P).

    نتیجه گیری

    هوش معنوی و هوش هیجانی با شفقت به خود در دانشجویان پرستاری رابطه مثبت و معناداری دارد. اهمیت توجه به متغیر شفقت به خود با توجه به نقش با اهمیت پرستاران در کار مراقبت توجه بیش تری را از سوی متخصصان سلامت روان می طلبد.

    کلیدواژگان: هوش هیجانی، هوش معنوی، شفقت به خود، دانشجویان پرستاری
  • جواد دهقان نژاد، ژیلا حیدرپور دامن آباد*، لیلا ولی زاده، فریبرز روشنگر، عباس داداش زاده صفحات 54-66
    مقدمه

    انجام دادن مطالعات تطبیقی یکی از شیوه های پژوهش در زمینه بازنگری و نوسازی برنامه های آموزشی است. این مطالعه با هدف مقایسه برنامه آموزشی کارشناسی ارشد پرستاری اورژانس ایران و آمریکا انجام شد.

    روش ها

     پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تطبیقی ، در سال 1397 در دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد. پس از جستجوی اینترنتی در ارتباط با برنامه آموزشی کارشناسی ارشد پرستاری اورژانس در دانشگاه های معتبر جهان، دانشگاه واندربیلتآمریکا بدلیل تشابه نسبی رشته انتخاب گردید و سپس دو برنامه آموزشی با استفاده از الگوی Beredyدر چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه، تطبیق برنامه ها انجام شد.

    نتایج

    برنامه هر دو دانشگاه دارای رسالت، چشم انداز و اهداف مشخص بود، هدف دانشگاه واندربیلت تربیت پرستار حرفه ای در عرصه بالین بود، در حالی که هدف برنامه ایران تبحر دانش آموخته در زمینه های بالینی، آموزشی، پژوهشی و مدیریتی است. در هر دو دانشگاه ضوابط ورود به رشته، شرکت در آزمون ورودی، دارا بودن مدرک کارشناسی پرستاری و داشتن حداقل دو سال کار بالینی است. در ایران از رشته فوریت های پزشکی هم می توانند در آزمون شرکت کنند. در دانشگاه واندربیلت داشتن تاییدیه صلاحیت بالینی، تاییدیه حداقل 3 نفر از اعضای هیات علمی و معدل بالا نیز جزء شرایط پذیرش دانشجو است و دانشجویان به صورت حضوری و نیمه حضوری می توانند در دانشگاه تحصیل نمایند.

    نتیجه گیری

    برنامه درسی کارشناسی ارشد پرستاری اورژانس، در ایران به صورت کلی نوشته شده است. در صورتی که مفاد درسی دانشگاه واندربیلت تخصصی تر و عملیاتی تر با تاکید بر بالین است. متفاوت بودن واحدهای درسی رشته کارشناسی فوریت های پزشکی از پرستاری و تفاوت حوزه خدمت این دو گروه، ایجاب می نماید بازبینی هایی در کوریکولوم های مربوطه صورت پذیرد یا مسیر ارتقای تحصیلی این دو رشته جداگانه نوشته شود.

    کلیدواژگان: برنامه آموزشی، کارشناسی ارشد، پرستاری اورژانس، مطالعه توصیفی تطبیقی
  • سپیده جعفری*، حمید رحیمیان، عباس عباس پور صفحات 67-77
    مقدمه

    طی دو دهه گذشته، مفهوم بین المللی شدن آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است و به یکی از اولویت های اصلی دانشگاه ها در سراسر جهان تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده بین المللی شدن دانشگاه های دولتی شهر تهران انجام شد.

    روش

    این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعه مورد بررسی شامل صاحب نظران و اعضای هیات علمی دارای آثار نوشتاری مرتبط، تجربه تدریس در دانشگاه های بین المللی و یا تجربه تدریس دوره های آموزشی مرتبط با بین المللی شدن، مدیران دفاتر بین المللی و روسای دانشکده های بین المللی در دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدف مند در مجموع 12 نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از روش های بررسی توسط اعضای و بازبینی توسط همکاران پژوهش استفاده شد.

    نتایج

    در نهایت نتایج پژوهش نشان داد که عوامل پیش برنده بین المللی شدن دانشگاه ها شامل: آگاهی بخشی، سیاست گذاری، برقراری ارتباط، تامین بودجه و امکانات، توانمندسازی نیروی انسانی، آزادی و استقلال دانشگاهی و عوامل

    بازدارنده شامل

    عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، علمی-آموزشی و سازمانی است.

    نتیجه گیری

     با توجه به این که مشارکت کنندگان معتقد بودند که عوامل بازدارنده بین المللی شدن در دانشگاه های دولتی شهر تهران متعدد می باشند، لذا پیشنهاد می گردد سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزش عالی در زمینه حذف یا کاهش عوامل بازدارنده در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، علمی- آموزشی و سازمانی تمهیداتی بیندیشند و برنامه هایی در زمینه آگاهی بخشی، سیاست گذاری و برنامه ریزی، برقراری ارتباط با دیگر دانشگاه ها، تامین بودجه و امکانات، توانمندسازی نیروی انسانی و آزادی و استقلال دانشگاهی طراحی و اجرا گردد.

    کلیدواژگان: بین المللی شدن دانشگاه، عوامل پیش برنده، عوامل بازدارنده، مطالعه کیفی
  • زهره وفادار، اکرم پرنده* صفحات 78-89
    مقدمه

    روایت نویسی- بازاندیشی یکی از شیوه های موثر درآموزش بالینی دانشجویان علوم سلامت است. این مطالعه با هدف تبیین تجربیات دانشجویان پرستاری از آموزش بالینی به شیوه روایت نویسی- بازاندیشی انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه ی کیفی با رویکرد تحلیل محتوی قراردادی در دانشکده پرستاری بقیه الله(عج) انجام شد. داده ها با شش مصاحبه فردی نیمه ساختارمند و دو بحث گروه متمرکز با دانشجویان(هرگروه 6 نفر)، گردآوری شد. نمونه گیری هدف مند بود و تا اشباع داده ها ادامه یافت ، متن مصاحبه ها پس از پیاده سازی، با رویکرد تحلیل محتوی قراردادی تحلیل و نتایج استخراج شد. جهت مدیریت داده های متنی از نرم افزار MAXDA10 استفاده شد.

    نتایج

    تجربیات دانشجویان از آموزش بالینی با روش روایت نویسی - بازاندیشی، بیانگر یک درون مایه کلی "درک خود ارزشمندی در یادگیری فعالانه بالینی" و 4 طبقه اصلی بود. چهار طبقه "خودآگاهی"، "ارتقای خودکارآمدی و انگیزش"، "یادگیری مشارکتی و فعال" و "خوداظهاری و تخلیه ی هیجانات"را در بر می گیرد.

    نتیجه گیری

     استفاده از روایت نویسی- بازاندیشی در آموزش بالینی، با ارتقای خود ارزشمندی در دانشجویان، می تواند زمینه ی مناسب برای رشد حرفه ای آنان را فراهم آورد.

    کلیدواژگان: روایت نویسی - بازاندیشی، آموزش بالینی، دانشجویان پرستاری، تحلیل محتوی کیفی
  • بتول زمانی، منصوره مومن هروی، زریچهر وکیلی* صفحات 90-100
    مقدمه

    گزارش‎ صبحگاهی ازکاربردی‎ترین روش‎های آموزش بالینی است. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت موجود گزارش‎ صبحگاهی گروه ‎داخلی دانشگاه علوم‎ پزشکی کاشان به منظور شناسایی نقاط ضعف و آموزش استاندارد سازی این فرآیند مهم آموزشی انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه نیمه تجربی در گروه آموزشی داخلی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 94 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بر اساس استانداردهای آموزش بالینی تدوین شده توسط حوزه‎ی معاونت ‎آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش‎ پزشکی بود. ابتدا با حضور در گزارش‎ صبحگاهی و نظرسنجی از کارآموزان، کارورزان و دستیاران گروه نقاط ضعف شناسایی شد. نمونه گیری به‎صورت سرشماری از تمام فراگیران بخش داخلی در زمان مطالعه انجام شد (شامل 15 کارآموز، 6 کارورز و9 دستیار). سپس نحوه‎‎ی برگزاری صحیح گزارش‎ صبحگاهی به اعضای هیات علمی با روش سخنرانی آموزش داده‎ شد. پس از آموزش مجددا با همان پرسشنامه نظرسنجی به عمل آمد و میزان تغییر در رعایت استانداردهای آموزشی قبل و بعد از تغییرات بررسی گردید. داده‎ها با استفاده آزمون های Chi-square test و Fisher's exact test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    استانداردهایی که افزایش رعایت کامل آن‎ها پس از مداخله معنا‎دار بود عبارتند از: رعایت کامل "بحث مرحله به مرحله" (001/0>p)، "طرح تشخیص افتراقی" (001/0=p)، "بحث در مورد آزمایش‎های تشخیصی" (001/0>p)، "بحث در مورد رویکرد سیستماتیک" (005/0=p)، "بحث در مورد تصاویر رادیولوژی" (002/0=p)، "ایجاد موقعیت مناسب برای ارتباط استادان با فراگیران " (004/0=p)، "توجه به حضور و غیاب فراگیران " (001/0=p)، "، ارتباط چشمی استادان با شرکت کنندگان" (042/0=p).

    نتیجه گیری

     آموزش اعضای هیات‎علمی گروه داخلی در زمینه‎ی گزارش‎ صبحگاهی، در استاندارد نمودن آن تاثیر داشت و می‎توان با استمرار آن در جهت ارتقای کیفیت و انطباق بیش‎تر با استانداردها حرکت کرد.

    کلیدواژگان: گزارش صبحگاهی، استانداردسازی، گروه آموزشی، گروه داخلی
  • طاهره چنگیز، محمدرضا صبری، ارمین دخت شاه ثنایی*، وحید عشوریون، الهام بیننده صفحات 101-103
  • عبدالله کریمی، پونه طبیبی، رضا شیاری*، سید علیرضا فهیم زاد، وحیده زینالی، الهام موسوی نسب صفحات 104-113
    مقدمه

    کلیه دستیاران تخصصی کودکان می باید از شرایط آموزشی یکسانی بهره مند گردند. دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی علی رغم دارا بودن هفت بیمارستان آموزشی تحت پوشش، فاقد بخش های تخصصی و فوق تخصصی یکسان در تمامی مراکز است. این پژوهش باهدف بررسی و مقایسه نمره مهارت دستیاران کودکان در بخش های مختلف پیش از اجرای شیوه نامه چرخش و پس از آن انجام شد.

    روش ها

    پژوهش حاضر به روش توصیفی- مقطعی در دو فاز متوالی، در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به اجرا درآمد. در فاز نخست، شیوه نامه چرخشی دستیاران تخصصی کودکان تحت نظر متخصصان این حوزه تدوین شد. در فاز دوم پژوهش سال 1396 ، با طراحی پرسشنامه محقق ساخته تاثیر اجرای شیوه نامه بر مهارت های بالینی دستیاران کودکان بررسی شد. مهارت های بالینی الزامی برای دستیاران کودکان، به تفکیک هر بخش (13 بخش) و 35 مهارت انتخاب شدند. سطح توانایی ها بر اساس مقیاس لیکرت امتیاز 1 (بسیار ضعیف) تا 5 (عالی) به صورت خود ایفا تعیین شد. از تعداد 84 پرسشنامه توزیع شده، 69 دستیار به پرسشنامه ها پاسخ دادند (38 نفر بر اساس شیوه نامه جدید چرخش و 31 نفر بر اساس روش پیشین). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی وآزمون کروسکال والیس انجام شد.

    نتایج

    میانگین و انحراف معیار نمره مهارت های بالینی دستیاران کودکان گروه چرخشی، در بخش های نوزادان، نفرولوژی، اورژانس، عفونی، گوارش، ریه، قلب، روماتولوژی، خون و آنکولوژی بیش تر از گروه های پیشین بود. متوسط مهارت های بالینی دستیاران چرخشی در بخش های غدد وآسم وآلرژی پایین تر از سایر دستیاران بود.

    نتیجه گیری

    با تکیه بر یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که اجرای شیوه نامه چرخشی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در بازه زمانی مورد مطالعه تاثیر مثبتی بر ارتقای مهارت های بالینی دستیاران کودکان داشته است.

    کلیدواژگان: شیوه نامه چرخشی، دستیاران کودکان، برنامه آموزشی، برنامه درسی
  • محمدرضا بهرنگی، زینب ایزدیان*، بیژن عبدالهی، حسن رضا زین آبادی صفحات 114-123
    مقدمه

    آموزش پزشکی یک حوزه مطالعاتی گسترده است که به عنوان زیر مجموعه ای از تحقیقات آموزشی به بررسی دروندادها، فرآیندها و برون دادهای مرتبط با تدریس و یادگیری علوم پزشکی می پردازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه مطالعات آموزش پزشکی پژوهشگران ایرانی در بین تحقیقات آموزشی نمایه شده در پایگاه علمی وب آو ساینس(Web of Science) در بین سال های 1990 تا 2015 انجام شد.

    روش ها

     این پژوهش توصیفی به روش تحلیل هم آیندی واژگان (یکی از روش های علم سنجی) انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه برون دادهای علمی ایرانیان در حوزه تحقیقات آموزشی نمایه شده در پایگاه علمی وب آو ساینس در بین سال های 1990 تا 2015 بود.

    نتایج

    یافته ها تولید 2954 مقاله توسط 6643 نویسنده در طول مدت بررسی را نشان داد. وابستگی سازمانی سه نویسنده پرتولید و اثرگذار مربوط به دانشگاه های علوم پزشکی بود. واژه های آموزش، دانشجو، سلامت، زنان، یادگیری، دانش، خطر، پزشکی، کیفیت و مدرسه، پرکاربردترین واژه ها در مفاهیم مورد بررسی بود.

    نتیجه گیری

    آموزش پزشکی در کشور ایران با رشد چشم گیر در سال های اخیر توانسته است بیش ترین حجم مطالعات آموزشی را به خود اختصاص دهد به گونه ای که مقالات نویسندگان پرتولید و تاثیرگذار، مجلات و موسسات برتر نمایه شده ذیل موضوع آموزش در پایگاه علمی وب آو ساینس مربوط به حوزه پزشکی و پیراپزشکی بودند.

    کلیدواژگان: آموزش پزشکی، علم سنجی، مدیریت پژوهش، تحقیقات آموزشی
  • فرشته عراقیان مجرد*، آناهیتا صادقی، اکرم ثناگو، لیلا جویباری صفحات 124-125
  • محمد اکبری بورنگ*، محمد علی پور، مریم دلاور صفحات 126-135
    مقدمه

    اخلاق حرفه ای به عنوان یک ضرورت در حرفه ی پزشکی مطرح است و این موضوع می تواند در قالب ارتباط اساتید با سایر افراد برای دانشجویان شکل گیری و درون سازی شود. یکی از تعاملات مهم اساتید، ارتباط با بیمار است. لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش ادراک دانشجویان از ارتباط اساتید با بیمار بر اخلاق حرفه ای آنان در دانشگاه علوم پزشکی انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی مقطعی، جامعه آماری دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1396 بودند که با استناد به جدول مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای-تصادفی (بر اساس مقطع تحصیلی)، نمونه ای به حجم 151 نفر مورد مطالعه قرارگرفتند. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته بود که پس از تایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت . برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی، آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد.

    نتایج

    ارتباط اساتید با بیمار می تواند پیش بینی کننده اخلاق حرفه ای دانشجویان در مولفه های آموزش و پژوهش (01/0p< , 09/0R2=) و ارتباط با همکار (01/0p< , 04/0R2=) باشد.

    نتیجه گیری

     با توجه به این که ارتباط اساتید با بیمار بر رشد اخلاق حرفه ای دانشجویان پزشکی تاثیرگذار است و از طرفی تعاملات اساتید با سایر افراد یکی از مسائل مهم و تاثیرگذار در رشد اخلاق حرفه ای دانشجویان است، بنابراین برنامه ریزی جهت بهبود ارتباط اساتید با بیمار از طریق برگزاری کارگاه های توانمندسازی بسیار ضروری می نماید.

    کلیدواژگان: اخلاق حرفه ای، مهارت های ارتباطی، بیمار، دانشجویان پزشکی، اساتید
  • بهاره طحانی*، پرستو رسایی صفحات 136-145
    مقدمه

    مطالعات نشان داده اند که محیط آموزشی نقش مهمی در موفقیت دانشجویان، شادی و انگیزه آنها دارد. این پژوهش  با هدف بررسی دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی اصفهان درخصوص محیط یادگیری خود در دانشکده دندانپزشکی انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی مقطعی کلیه دانشجویان دندانپزشکی مشغول به تحصیل در سال 1395 (229 نفر پیش بالین و 383 نفر حین آموزش بالینی) انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه 48 سوالی(Dental Student Learning Environment Survey) DSLES، دیدگاه دانشجویان در هفت حیطه نسبت به محیط یادگیری بررسی شد. روایی و پایایی این ابزار قبلا در مطالعه مجتهدزاده و همکاران تایید شده است. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون ANOVA، Chi Square و T-Test انجام گردید.

    نتایج

    از میان 612 پرسشنامه تعداد 336 کامل تکمیل شده بود و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد علاقه به دندانپزشکی در 87 درصد(287 نفر) مثبت بود. بیش ترین نمره و کم ترین نمره در حیطه سازمان دهی  و توجه به دغدغه های دانشجویان دیده شد. میانگین نمرات در حیطه های انعطاف پذیری، جو عاطفی، تناسب فعالیت های آموزشی با اهداف و توسعه برنامه های فوق برنامه به ترتیب 5/0±9/1، 4/0±1/2، 4/0±2 و 6/0±1/2 بود. به طورمعناداری نمرات مربوط به انعطاف پذیری (01/0>P)، روابط بین دانشجویان (002/0>P) ، توسعه فعالیت های یادگیری و فوق برنامه (01/0>P) و میانگین کل (002/0>P) در پیش بالینی بالاتربود. تنها حیطه تناسب فعالیت با اهداف و معدل ارتباط معناداری نشان داد (04/0=P).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پیشنهاد می شود توجه بیش تری به انعطاف پذیری در محتوای کوریکولوم و همچنین به راه های ارتباطی بیش تر بین دانشجویان و مسوولین دانشکده جهت پاسخ به دغدغه های آنها اندیشیده شود.

    کلیدواژگان: محیط یادگیری، آموزش پزشکی، آموزش بالینی، دانشجویان دندانپزشکی
  • پویان امینی شکیب، فرشته بقایی نایینی، صدیقه رهروتابان، سارا مرتاض هجری، نصرت الله عشقیار، فاطمه حمیدزاده، نازنین مهدوی*، میرسعید یکانی نژاد صفحات 146-156
    مقدمه

    امروزه یکی از مهم ترین چالش های آموزش آسیب شناسی دهان، فک و صورت، چگونگی آموزش آن به دانشجویان دوره دکتری عمومی است. این مطالعه به منظور نیل به هدف کاربردی آموزش آسیب شناسی به دانشجویان دکتری عمومی دندانپزشکی، به کمک بازنگری اجرا و ارزشیابی برنامه آموزشی واحد درسی آسیب شناسی عملی 2 انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه اقدام پژوهی آموزشی، ابتدا دیدگاه های دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران که طی 2 سال گذشته واحد آسیب شناسی عملی 2 را گذرانده بودند به کمک پرسشنامه جمع آوری شد. سپس با استفاده از دیدگاه اعضای گروه و نظرات دانشجویان و بررسی متون و تجربیات سایر دانشگاه های جهان، اصلاحاتی در برنامه آموزشی واحد درسی مذکور اعمال گردید. پس از اعمال تغییرات با همان پرسشنامه دیدگاه های دانشجویان در خصوص نحوه برگزاری کلاس عملی جمع آوری گردید. برای نظرخواهی از پرسشنامه ای خود-ایفا که در مطالعه شکیب و همکاران مورد استفاده قرار گرفته بود، استفاده شد. داده های کمی حاصل از پرسشنامه قبل و بعد با استفاده از نرم افزار PASW-18 با استفاده از آمار توصیفی و t-test Independent انجام شد.

    نتایج

    تعداد 92 نفر پیش از اعمال تغییرات و 62 نفر پس از اعمال تغییرات پرسشنامه را تکمیل نمودند. در مقایسه ارزیابی دانشجویان از آموزش ارائه شده قبل و بعد از اعمال تغییرات، افزایش معناداری در ارزیابی دانشجویان در برخی موارد مشاهده گردید. به عنوان مثال ارزیابی کلی آنها از کیفیت آموزشی افزایش معناداری را نشان داد (008/0p=). همچنین میانگین نمرات دانشجویان در امتحان پایان ترم پس از اعمال تغییرات افزایش مختصری نشان داد، هرچند که این افزایش به لحاظ آماری معنادار نبود (431/0p=).

    نتیجه گیری

     اعمال تغییرات فوق سبب افزایش رضایت کلی دانشجویان از کیفیت آموزش واحد درسی آسیب شناسی عملی 2 گردید. هرچند میانگین نمرات کسب شده آخر ترم دانشجویان، افزایش معناداری نشان نداد.

    کلیدواژگان: بازنگری، ارزشیابی برنامه، آسیب شناسی دهان، فک و صورت عملی
  • مهدی باقری*، فریبا حقانی، سید احمد محمدی کیا صفحات 157-165
    مقدمه

    آموزش موثر نیازمند استفاده از روش هایی است که توانایی ایجاد دانش و مهارت لازم را در دانشجویان داشته باشند. این مطالعه با هدف بررسی اثر استفاده از روش آموزش مبتنی بر کاوش گری در آموزش پزشکی با مرور مطالعات مرتبط انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه مروری روایتی (Narrative) با استفاده از کلمات کلیدی آموزش بالینی، روش تدریس کاوش گری، آموزش پزشکی، مطالعات مرتبط از سال 2010 تا 2018 در منابع  Pubmed, Medical Teacher, Magiran, Google Scholar انتخاب شد و بر اساس حیطه های مطرح در آموزش علوم پزشکی بررسی شد و پس از بررسی مقاله ها و حذف رکوردهای تکراری، روش های آموزش مبتنی بر کاوش گری و حیطه های آن تعیین، دسته بندی و در نهایت 15 مقاله استخراج گردید.

    نتایج

    مرور متون تخصصی 15 مقاله در زمینه استفاده از روش تدریس کاوشگری در علوم پزشکی نشان داد که این روش مسبب اثرات آموزشی و پرورشی مطلوب در دانشجویان است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعات بررسی شده توصیه می شود که اساتید دروس نظری و بالینی از این روش جهت تدریس استفاده کنند. همچنین مسوولین دانشکده ها شرایط انجام این روش تدریس را فراهم نمایند.

    کلیدواژگان: آموزش پزشکی، تدریس کاوش گری، محیط بالینی
  • زهرا عبدخدایی، امیر طیوری* صفحات 166-168
  • عاطفه آرین فر*، محمدرضا سرمدی، محمدحسن صیف، فروزان ضرابیان صفحات 169-179
    مقدمه

    در دهه های اخیر یادگیری خودتنظیمی، به عنوان یک عامل موثر در موفقیت و عملکرد تحصیلی مطرح شده است. پژوهش حاضر، با هدف ارائه مدل علی عوامل موثر بر یادگیری خودتنظیمی در بین دانشجویان کارشناسی ارشد پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی همبستگی داده های لازم از طریق پرسشنامه ای ترکیبی که توسط یک نمونه 310 نفری از دانشجویان پیراپزشکی تکمیل شد ، جمع آوری گردید. افراد نمونه از میان 1554 نفر جامعه آماری از طریق یک روش چند مرحله ای نمونه گیری (خوشه ای، طبقه ای و تصادفی) در سال تحصیلی 1397-98 در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انتخاب شدند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل مسیر توسط نرم افزارهای Amos و Lisrel تحلیل شد.

    نتایج

    سه عامل درونزای(کمال گرایی، ارزش تکلیف، جهت گیری آینده) بر خودتنظیمی تحصیلی در دانشجویان اثرمعنادار دارد. در میان متغیرهای برونزا در دانشجویان، بیش ترین اثر کل بر روی خودتنظیمی تحصیلی مربوط به کمال گرایی)و خودکارآمدی تحصیلی و برابر با 43/0 است.

    نتیجه گیری

     با توجه به شاخص های نکویی برازش و نیز بررسی کلیت مدل در گروه مورد بررسی، مدل مذکور از نظر شاخص ها برازش مناسبی داشت و می تواند در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: یادگیری خودتنظیمی، ارزش تکلیف، جهت گیری آینده، خودکارآمدی تحصیلی، کمک طلبی تحصیلی، کمال گرایی
  • عبدالحسین شکورنیا* صفحات 180-188
    مقدمه

    گزینه های انحرافی در سوالات چند گزینه ای اهمیت زیادی دارند و می توانند روی کیفیت آزمون تاثیرگذار باشند. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی گزینه های انحرافی و رابطه بین این گزینه ها با ضریب دشواری و تمیز در آزمون های چند گزینه ای گروه ایمنی شناسی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال 1396 انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی همبستگی گزینه های انحرافی سوالات امتحانی درس ایمنی شناسی مورد بررسی قرارگرفت. گزینه هایی که توسط بیش از 5 درصد آزمون شوندگان انتخاب شده بود، به عنوان گزینaه انحرافی مناسب و گزینه هایی که توسط کم تر از 5 درصد آزمون شوندگان انتخاب شده بود، گزینه انحرافی نامناسب در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد.

    نتایج

    از مجموع 2124 گزینه انحرافی، تعداد 1361 گزینه انحرافی (08/64 درصد) مناسب و تعداد 763 گزینه انحرافی (92/35 درصد) نامناسب بود. فراوانی سوالات چندگزینه ای با 0، 1، 2 و 3 گزینه انحرافی مناسب به ترتیب 4/12درصد، 5/19درصد، 5/31درصد و 6/36درصد بود. بین تعداد گزینه های انحرافی مناسب و ضریب دشواری سوالات همبستگی منفی معناداری وجود داشت (442/0-=r، 0001/0=p) اما بین تعداد گزینه های انحرافی مناسب و ضریب تمیز سوالات همبستگی معناداری وجود نداشت (043/0=r، 259/0=p).

    نتیجه گیری

     بیش از یک سوم گزینه های انحرافی سوالات مورد بررسی نامناسب هستند. بین تعداد گزینه های انحرافی مناسب و ضریب دشواری همبستگی منفی وجود داشت به نحوی که با افزایش تعداد گزینه های انحرافی مناسب، درجه دشواری سوال افزایش می یافت و سوال مشکل تر می شد. اما بین تعداد گزینه های انحرافی مناسب و ضریب تمیز همبستگی وجود نداشت. تحلیل سوالات چند گزینه ای، شناسایی و حذف گزینه های انحرافی نامناسب می تواند به بهبود کیفیت سوالات آزمون کمک کند.

    کلیدواژگان: ارزیابی دانشجو، سوالات چند گزینه ای، گزینه های انحرافی، گزینه انحرافی مناسب، گزینه انحرافی نامناسب، ضریب دشواری، ضریب تمیز
  • عسگر آرمون، صدرالدین ستاری*، یوسف نامور صفحات 189-198
    مقدمه

    عوامل متعددی در ایجاد و توسعه فرهنگ تسهیم دانش تاثیر دارند. آگاهی از این عوامل و میزان تاثیر آنها در اشتراک گذاری دانش برای سازمان های آموزشی حیاتی است. این پژوهش با هدف تعیین عوامل موثر بر اشتراک دانش بین اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی-پیمایشی، جامعه آماری اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل (225 نفر) در سال 1397 بود که به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفت. گردآوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. روایی پرسشنامه توسط اساتید راهنما و خبره تایید شد و برای تایید پایایی آن از آزمون ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی، One-sample T test و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد.

    نتایج

    عوامل فردی-انسانی، سازمانی-نهادی، فرهنگی، رهبری-مدیریتی و زیرساخت های تکنولوژیکی، به عنوان عوامل موثر بر اشتراک گذاری دانش هستند. بالاترین میانگین به عوامل فردی-انسانی (75/0±84/4) و سازمانی-نهادی (66/0±07/4) اختصاص دارد. همچنین، عوامل رهبری-مدیریتی (87/0±68/2)، فرهنگی (73/0±29/2) و زیرساخت های تکنولوژیکی (99/0±11/1) در رتبه های بعدی قرار دارند. آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان داد، که بین همه عوامل اشتراک گذاری دانش در سطح 01/0 رابطه مستقیم و مثبت معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل عاملی نیز تایید کننده اثرگذار بودن پنج عامل مورد مطالعه بر تسهیم دانش است.

    نتیجه گیری

     هر یک از پنج عامل فردی-انسانی، سازمانی-نهادی، فرهنگی، رهبری-مدیریتی و زیرساخت های تکنولوژیکی، از عوامل موثر بر اشتراک گذاری دانش میان اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل هستند. از این رو، اگر دانشگاه بخواهد فرایند اشتراک دانش را توسعه دهد، ضمن توجه به هر پنج عامل موثر مطرح شده، به عوامل فردی-انسانی و سازمانی-نهادی توجه ویژه ای نماید.

    کلیدواژگان: اشتراک دانش، اعضای هیات علمی، دانشگاه علوم پزشکی
  • رویا ستارزاده بادکوبه، فریبا اصغری، زهرا شاهواری* صفحات 199-212
    مقدمه

    نقش الگویی اساتید در شکل گیری هویت حرفه ای فراگیران مهم است. در دانشگاه علوم پزشکی تهران تاکنون ارزیابی رفتار حرفه ای اساتید شامل چند آیتم رفتار حرفه ای موجود در ارزیابی آموزشی بوده است که توسط دانشجویان انجام می شده است. مطالعه حاضر با هدف طراحی و روان سنجی ابزاری جامع برای ارزیابی رفتار حرفه ای اعضای هیات علمی دانشکده پزشکی از نگاه تمام ذی نفعان انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه روان سنجی، طراحی ابزار جهت ارزیابی رفتار حرفه ای پزشکان هیات علمی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران طی چهار فاز انجام شد. فاز اول تدوین گویه ها بر اساس مرور منابع و جمع آوری نظرات خبرگان، فاز دوم تامین روایی محتوایی و روایی صوری گویه ها، فاز سوم مطالعه پایلوت و فاز چهارم تامین پایایی گویه ها بود. تدوین گویه ها و روایی صوری به روش کیفی بررسی شد. تامین روایی محتوا با استفاده از آمار توصیفی و پایایی پرسشنامه با روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و پایایی نسبی با روش آزمون- بازآزمون تامین شد.

    نتایج

    جهت طراحی پرسشنامه بر اساس مرور منابع استخر 60 گویه ای تشکیل شد، سپس با مصاحبه با 5 نفر خبره گویه های
    هم پوشان حذف و تعداد گویه ها به 30 گویه تقلیل یافت. در مرحله بعد روایی محتوا (679/0CVR=)، روایی صوری و پایایی گویه ها (931/. =α) تامین گردید، در نهایت تعداد 7 گویه به روسای بخش ها، 6 گویه به همکاران، 8 گویه به دستیاران، 5 گویه به پرستاران اختصاص یافت. همچنین مشخص شد بیماران قادرند رفتار حرفه ای اعضای هیات بالینی پزشکی را از 4 جنبه ارزیابی کنند.

    نتیجه گیری

    ابزاری 360 درجه شامل 5 قسمت مشتمل بر 18 گویه تدوین شد که می تواند رفتار حرفه ای اعضای هیات علمی دانشکده پزشکی را با در نظر گرفتن دیدگاه تمام ذی نفعان شامل ارائه دهندگان خدمت و بیماران بررسی نماید.

    کلیدواژگان: رفتار حرفه ای، اعضای هیات علمی بالینی، دانشکده پزشکی، ارزیابی، روان سنجی، ذی نفعان
  • حمیدرضا خوش نژاد ابراهیمی، عطیه بازرگانی*، مجید میرمحمدخانی، شباهنگ جعفرنژاد، آرش تبرایی، الهام ضیایی فر صفحات 213-215
  • نکیسا ترابی نیا، سید محمد رضوی، شهرام شایان، زهرا حاتم زاده*، محسن رئیسی صفحات 216-224
    مقدمه

    یکی از مهم ترین وظایف آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی کشور، تربیت و آموزش دانشجویان دوره عمومی است. مطالعات انجام شده در زمینه علوم پایه بیش تر در راستای ارزیابی کیفیت آموزشی دروس علوم پایه است و کم تر مطالعه ای به ارزیابی کیفیت آزمون علوم پایه پرداخته است. این مطالعه با هدف بررسی دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی اصفهان، یزد، کاشان در مورد آزمون جامع علوم پایه در سال 1396 انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی-مقطعی، 280 دانشجو ی دندانپزشکی دانشگاه های اصفهان، یزد و کاشان به صورت سر شماری شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای از پیش ساخته توسط نصری که روایی و پایایی آن تایید شده بود، شامل 26 سوال پنج گزینه ای در هفت حیطه بود. داده ها با استفاده ازآزمون آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T-test تجزیه و تحلیل گردید.

    نتایج

    مقایسه میانگین نمرات به تفکیک دانشگاه حاکی از تفاوت معنادار در حیطه ی فواید آزمون (698/5, f= 05/0(p< و محتوای سوالات (717/3, f= 05/0(p< بین دانشگاه ها است. بر اساس سهمیه ی قبولی دانشجویان در دانشگاه تفاوت معناداری بین دو جنس در هیچ کدام از حیطه ها دیده نشد. براساس آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در میانگین نمره به تفکیک ترم تحصیلی تفاوت معناداری درحیطه محتوا سوالات (362/2, f= 05/0(p< و فواید آزمون (059/3, f= 05/0(p< مشاهده شد.

    نتیجه گیری

     در این مطالعه اگر چه اکثر دانشجویان، آزمون علوم پایه را برای سنجش اطلاعات ضروری دانسته اند ولی نمره امتحان را بیانگر دانش دانشجو نمی دانستند. با در نظر گرفتن نتایج تحقیق به نظر می رسد تجدید نظر در مورد آزمون علوم پایه و برگزاری آن به عنوان آزمون جامع دندانپزشکی در اواخر دوره عمومی فواید منطبق تری با اهداف کوریکولوم جدید دندانپزشکی در پی دارد.

    کلیدواژگان: دیدگاه، دانشجویان دندانپزشکی، آزمون علوم پایه
  • نرگس رحمانی*، کلثوم اکبر نتاج، آزاده کیاپور، حسین علی پور صفحات 225-230
    مقدمه

    در پرستاران نگرش های استرس آور، نسبت به بیماران روانی وجود دارد که بر مراقبت از بیماران اثرات قابل توجهی دارد. پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر گروه درمانی بر میزان اضطراب دانشجویان پرستاری دختر بابل انجام شد.

    روش ها

     در این پژوهش نیمه تجربی، نمونه پژوهش شامل 36 نفر از دانشجویان دختر ترم 5 پرستاری دانشگاه آزاد بابل بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمون به مدت 6 جلسه در جلسات گروه درمانی شرکت نمودند در حالی که گروه کنترل دوره کارآموزی معمول را گذراندند و این جلسات را نداشتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه خصوصیات دموگرافیک و پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر (Spielbergerr) بود. داده ها با استفاه از آزمون تی و آنالیز کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    قبل از گروه درمانی میانگین سطح اضطراب در دو گروه آزمون و کنترل به ترتیب 54/6±16/40 و 47/6±72/40 (از مجموع 80 نمره) بود، ولی پس از گروه درمانی میانگین نمره اضطراب در گروه آزمون 23/8±44/31 و در گروه کنترل به 91/6±88/38 بود. طبق نتایج آزمون آنالیز کوواریانس دو گروه بعد از آزمون به طور معناداری (05/0>p) از نظر سطح اضطراب متفاوت بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مبتنی بر اثربخشی گروه درمانی در کاهش اضطراب دانشجویان پرستاری دختر در بخش روانپزشکی پیشنهاد می شود قبل از حضور دانشجویان در بخش های روانپزشکی برگزاری کلاس های آموزشی در زمینه نحوه برخورد صحیح با بیماران و روند مصاحبه نظام یافته برگزار گردد.

    کلیدواژگان: گروه درمانی، اضطراب، دانشجویان پرستاری، بخش روان پزشکی
  • فاطمه غفاری، زهرا فتوکیان*، سیدجواد حسینی، آمنه محمودیان صفحات 231-238
    مقدمه

    خودکارآمدی تحصیلی تحت تاثیر عوامل شناختی، فراشناختی و انگیزشی قرار دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه تاب آوری و سبک های دلبستگی با خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه توصیفی-مقطعی بر روی 190 دانشجوی مشغول به تحصیل مقطع کارشناسی پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی بابل در نیمسال اول و دوم سال تحصیلی 97-1396 انجام شد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن (Owen & Froman) ، سبک های دلبستگی هازان و شیور (Hazan and Shaver) و مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون (Connor and Davidson) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی) استفاده شد.

    نتایج

    بین متغیرهای تاب آوری و خودکارآمدی تحصیلی همبستگی مستقیم و معنادار وجود دارد (001/0=p). در حالی که بین متغیر سبک های دلبستگی با خودکارآمدی تحصیلی (26/0=P) و ابعاد آن (دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا/اضطراب) (01/0<P) همبستگی معنادار وجود نداشت. بر اساس نتایج رگرسیون، متغیر تاب آوری 9/9درصد از واریانس خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان را تبیین می کند.

    نتیجه گیری

     طبق نتایج به دست آمده متغیر تاب آوری قادر به پیش بینی کم خودکارآمدی تحصیلی است و سبک های دلبستگی قادر به پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان پرستاری نیست، لیکن افزایش مهارت های تاب آوری دانشجویان پرستاری جهت رشد نسبی خودکارآمدی تحصیلی، می تواند مورد توجه قرار گیرد.

    کلیدواژگان: تاب آوری، سبک های دلبستگی، خودکارآمدی تحصیلی، دانشجویان پرستاری
  • بهمن توان، مهین قمی، زهرا مسلمی*، حسن جعفری پور فردوسیه، سید عبدالله محمودی، اعظم مسلمی صفحات 239-247
    مقدمه

    هوش معنوی نوعی سازگاری و رفتار است که فرد را در جهت هماهنگی با محیط، سلامت، بهبود عملکرد، خلاقیت و غیره یاری می نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد.

    روش ها

     این پژوهش توصیفی همبستگی در سال 97- 1396 انجام شد. نمونه ای با حجم 341 نفر از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر حسب جنسیت انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های هوش معنوی عبدالله زاده ، اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران و سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    بین هوش معنوی با اشتیاق تحصیلی (284/0, r= 0001/0(p= و سرزندگی تحصیلی (248/0, r= 0001/0(p= یک همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت. بین اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی یک همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت (149/0, r= 008/0(p=. بین میانگین نمره سرزندگی تحصیلی دانشجویان دختر با پسر تفاوت معناداری وجود داشت (001/0p=).

    نتیجه گیری

     آموزش مهارت های هوش معنوی که منجر به افزایش اشتیاق و سرزندگی تحصیلی به عنوان متغیرهای مهم و تاثیرگذار در پیشرفت تحصیلی و در نهایت پیشرفت شغلی دانشجویان دانشگاه ها در آینده می شود، بسیار ضروری است.

    کلیدواژگان: هوش معنوی، اشتیاق تحصیلی، سرزندگی تحصیلی، دانشجویان علوم پزشکی
  • هاله ذکایی، مینا پاک خصال*، امیررضا احمدی نیا، لیلا جویباری صفحات 248-255
    مقدمه

    شواهد حاکی از آن است که آموزش مرسوم دانشجویان به منظور ارتقای شایستگی و استعداد دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی ناکافی است. لذا این مطالعه با هدف تبیین تجربیات دانشجویان دندانپزشکی در رابطه با جنبه های مطلوب روش آموزش در عرصه انجام شد.

    روش ها

     مطالعه حاضر با رویکرد کیفی در سال 1397 انجام شد. 28 دانشجوی سال آخر دندانپزشکی در طول ترم طبق برنامه ریزی انجام شده به مراکز جامع سلامت روستایی شهرستان گرگان مراجعه کردند. در پایان ترم تحصیلی از آنان خواسته شد در رابطه با پیامدهای حاصله از آموزش در عرصه، بازاندیشی بنویسند. برای تحلیل دست نوشته ها از آنالیز محتوای کیفی قراردادی با هدف استخراج تجربیات و دیدگاه دانشجویان از کارآموزی در عرصه دندانپزشکی استفاده شد.

    نتایج

    تجزیه و تحلیل داده ها منجر به استخراج 72 کد مفهومی اولیه، دو طبقه اصلی "کسب تجربیات بالینی، کسب تجربیات غیربالینی" و چهار طبقه فرعی شامل "ارتقای مهارت های بالینی، تقویت مهارت های عاطفی/ نگرشی، بهبود مهارت های برقراری ارتباط فردی، درک اهمیت تعاملات سازمانی"گردید.

    نتیجه گیری

     روش آموزش در عرصه در کنار روش های آموزشی مرسوم می تواند توانایی یادگیری دانشجویان دندانپزشکی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد و موجب ارائه خدمات با کیفیت بهتر و ارتقای سلامت دهان و دندان جامعه گردد.

    کلیدواژگان: دندانپزشکی مبتنی بر جامعه، دانشجوی دندانپزشکی، تحلیل محتوای کیفی، آموزش در عرصه
  • مهدی باقری، اطهر امید*، محمود کهن، سید احمد محمدی کیا صفحات 259-270
    مقدمه

    قضاوت در موقعیت های خطیر بالینی، تصمیم گیری برای حفظ حیات در مشکلات پیچیده و تفکر در مواقع بحرانی نیاز به تفکر انتقادی در حوزه سلامت را الزامی می نماید. این مطالعه به منظور بررسی میزان گرایش به تفکر انتقادی با مهارت استدلال بالینی در رزیدنت های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1396 انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی جامعه آماری شامل دستیاران مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1396بیمارستان های الزهرا و امین دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. نمونه گیری به صورت سرشماری انجام پذیرفت و 48 دستیار شامل 22 پسر (8/45 درصد) و 26 دختر (2/54 درصد) در این مطالعه شرکت نمودند. اطلاعات توسط پرسشنامه های سمتاک (سنجش میل به تفکر انتقادی کالیفرنیا) و سنجش میزان مهارت استدلال بالینی (Diagnostic thinking inventory) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آنالیز واریانس تحلیل گردید.

    نتایج

    از میان شرکت کنندگان6/89 درصد ازگرایش مثبت و قوی به تفکر انتقادی و4/10 درصد از گرایش متزلزل برخوردار بودند. میانگین نمره مهارت استدلال بالینی13/105 از مجموع150 نمره بود. از نظر آماری بین گرایش به تفکر انتقادی و میزان مهارت استدلال بالینی در کل ارتباط معنادار مشاهده نشد (198/0p=) اما در سطح خرده مقیاس ها ارتباطات جالب توجهی ملاحظه گردید.

    نتیجه گیری

     با استفاده از نتایج خرده مقیاس های تفکر انتقادی می توان کیفیت امتحانات انتخاب دستیار را ارتقا بخشید و اهمیت این دو مسآله در امر تصمیم گیری بالینی و ارتقای سطح مهارت های بالینی لزوم توجه بیش تر به این مسآله در حوزه سلامت و ایجاد تغییرات و گنجاندن فعالیت هایی برای ارتقای آنها در برنامه های آموزشی دستیاران را ضروری می نماید.

    کلیدواژگان: گرایش به تفکر انتقادی، میزان مهارت استدلال بالینی، دستیاران پزشکی، امتحانات دستیاری
  • حسین نجفی* صفحات 271-281
    مقدمه

    یادگیری ترکیبی، تلفیقی از دو شیوه آموزش سنتی و الکترونیکی، جهت یادگیری بهتر است. هدف مطالعه بررسی وضعیت مولفه های تشکیل دهنده یادگیری ترکیبی و هوش هیجانی و تاثیر آن بر عملکرد تحصیلی در دانشگاه پیام نور است.

    روش ها

     در این پژوهش توصیفی- پیمایشی، از بین3700 نفر اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان، 343 نفر انتخاب شدند. از سه پرسشنامه محقق ساخته یادگیری ترکیبی، هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی پس از تایید روایی و پایایی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای بررسی وضعیت ابعاد و شاخص ها از روایی تشخیصی، برای وجود ارتباط از آزمون همبستگی و برای مدل سازی از تحلیل مسیر استفاده شد.

    نتایج

    وضعیت ابعاد و شاخص های یادگیری ترکیبی، هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی در دانشگاه پیام نور، مناسب است. ابعاد پداگوژیکی، روش شناسی و فناوری در یادگیری ترکیبی به ترتیب بیش ترین تاثیر را برعملکرد تحصیلی داشتند، اما سبک یادگیری و استراتژی کم ترین تاثیر را داشتند. از سوی دیگر، ابعاد مدیریت روابط، خود مدیریتی و خودآگاهی هوش هیجانی به ترتیب بیش ترین تاثیر را بر عملکرد تحصیلی تاثیر داشتند، اما مهارت اجتماعی کم ترین  تاثیر را بر عملکرد تحصیلی داشت. یافته ها نشان داد بین یادگیری ترکیبی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و مستقیم؛ اما بین هوش هیجانی با یادگیری ترکیبی رابطه غیرمستقیم وجود دارد.

    نتیجه گیری

     اگر ابعاد و شاخص های پنج گانه یادگیری ترکیبی و ابعاد چهارگانه هوش هیجانی به خوبی نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزشیابی شود، می تواند بر عملکرد و پیشرفت تحصیلی تاثیرات فراوان داشته باشد.

    کلیدواژگان: یادگیری ترکیبی، هوش هیجانی، عملکرد تحصیلی، تحلیل مسیر
  • محمد تصون غلامحسینی، رضا گودرزی*، علی نیک روش، فرزانه بیک زاده عباسی صفحات 282-292
    مقدمه

    با توجه به اهداف بسته های تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی، طراحی یک سیستم هزینه یابی مناسب جهت اطلاع از هزینه های آموزش ضروری است. پژوهش حاضر با هدف محاسبه هزینه تمام شده خدمات آموزشی دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی کرمان به روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت است.

    روش ها

    در این مطالعه کلیه هزینه های دانشکده در سال تحصیلی 1393-1394 و بر مبنای تفکیک فصول هزینه محاسبه و در سه گروه فعالیت آموزشی، اداری، مالی و پشتیبانی طبقه بندی شد و در نهایت هزینه تمام شده هر دانشجو بر اساس تعداد دانشجو، مقطع و رشته تحصیلی و با استفاده از روش های آماری تحلیلی و به روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت محاسبه گردید.

    نتایج

    بیش ترین سهم هزینه ها مربوط به هزینه های فصل اول یا همان هزینه های پرسنلی بود و هزینه تمام شده آموزش دانشجو در دو روش سنتی و بر مبنای فعالیت کاملا متفاوت بود. در روش هزینه یابی سنتی، قیمت تمام شده یک دانشجو 350/469/159 ریال به دست آمد که هر سه مقطع تحصیلی را شامل می شود در حالی که در روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت و با توجه به ریز شدن فعالیت ها، قیمت تمام شده یک دانشجو تنها در مقطع دکتری تخصصی 395/445/768 ریال محاسبه گردید.

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد که روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت با تکیه بر فصول هزینه ای و محاسبه تمام فعالیت های انجام شده، در محاسبه هزینه تمام شده آموزش دانشجویان مفید است و می تواند به تصمیمات سیاست گذاران نظام سلامت در جهت تخصیص بودجه و تقسیم منابع کمک شایانی نماید.

    کلیدواژگان: هزینه یابی بر مبنای فعالیت، آموزش دانشجو، خدمات آموزشی، دانشجویان مدیریت و اطلاع رسانی
  • علی نوروزی*، علیرضا منجمی صفحات 293-304
    مقدمه

    یکی از راه های دستیابی به بینش کلی متفکرین یک حوزه مطالعاتی استفاده از تحلیل تاریخی گفتمان آنها است. مطالعات برآمده از چشم اندازهای علوم اجتماعی انتقادی به محققین اجازه می دهند که به بررسی اندیشه های بیان نشده و پنهان روش ها و ابزارهای آموزشی بپردازند. این مطالعه با هدف تحلیل انتقادی گفتمان مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی در 18 سال نخست انتشار آن انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه از رویکرد فوکویی تحلیل انتقادی گفتمان استفاده شد. کلیه نامه های ارسالی به سردبیر مجله بررسی شدند و نحوه به کارگیری زبان به عنوان میانجی فرهنگی در روابط قدرت، ملاحظات موجود در تعاملات اجتماعی، نهادها و بدنه دانش مورد تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    بررسی ها نشان داد که دو رویکرد اصلی در قسمت "نامه به سردبیر" وجود دارد: تقاضا برای "استانداردسازی پژوهش" و "استاندارد سازی آموزش ". به نظر می رسد در لایه ی عمیق تر، مناقشه میان "آموزش پزشکی به مثابه عرصه" و "آموزش پزشکی به مثابه رشته" در جریان است.

    نتیجه گیری

     دو تهدید اصلی برای عرصه ی آموزش پزشکی منحصر دانستن آن به رشته ی آموزش پزشکی، تک رشته ای کردن آن و دیوان سالارانه کردن آن در قالب بخش نامه ها و دستورالعمل های نهادهای سیاست گذار کلان است. برای آنکه عرصه ی آموزش پزشکی همچنان غنای خود را حفظ کند باید تنوع و گستره ی رشته های درگیر در آن حفظ و تقویت شود. ایجاد توازن و تعادل میان خدمت و پژوهش، تاسیس نهادهایی که پژوهش های صورت گرفته را در قالب بسته های سیاستی عرضه کنند و تلاش برای برقراری ارتباط میان سیاست گذاران آموزش پزشکی، پژوهشگران این حوزه و افرادی که مستقیما دست اندرکار آموزش دانشجویان هستند، به بالیدن و گسترش عرصه آموزش پزشکی یاری می رساند.

    کلیدواژگان: تحلیل انتقادی گفتمان، آموزش پزشکی، پژوهش، عرصه
  • مینومیترا چهرزاد، امیرحسین محمودی*، کوروش فتحی واجارگاه، عباس خورشیدی، سید مهدی صمیمی اردستانی صفحات 305-315
    مقدمه

    اعتباربخشی آموزشی موسسات و مراکز آموزشی درمانی رویکردی برای تضمین و ارتقای کیفیت آموزش در دانشگاه های علوم پزشکی است اما برای استقرار در دانشگاه دارای پیش نیازها و الزاماتی است که پیش از اجرا باید محقق شوند. این مطالعه با هدف آسیب شناسی فرآیند آمادگی دانشگاه علوم پزشکی گیلان برای استقرار اعتباربخشی آموزشی موسسات و مراکز آموزشی درمانی انجام شد.

    روش ها

     پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوی انجام شد. داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 تن از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی گیلان که درگیر اجرای اعتباربخشی آموزشی موسسات و مراکز آموزشی درمانی بودند با استفاده از نمونه گیری هدف مند جمع آوری شد و تا اشباع نظری یافته ها ادامه یافت. از تحلیل محتوای کیفی حهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. برای دستیابی به صحت و پایایی داده ها از معیارهای موثق بودن گوبا و لینکولن (Lincoln و Guba) استفاده شد.

    نتایج

    براساس مصاحبه ها، دو درون مایه اصلی یعنی بستر فرهنگی دانشگاه با چهار درون مایه فرعی (فرهنگ و جو سازمان، فرهنگ فردی کارکنان، نگرش حاکم و انگیزش) و ساختار دانشگاه با دو درون مایه فرعی (ساختارسازمانی و مدیریت تخصیص منابع) به عنوان آسیب های فرآیند آمادگی دانشگاه برای استقرار اعتباربخشی آموزشی موسسات و مراکز آموزشی درمانی شناسایی شد.

    نتیجه گیری

     با اصلاح فرهنگ و جو سازمان، فرهنگ فردی کارکنان، نگرش حاکم و ایجاد انگیزه در کارکنان و نیز طراحی ساختارسازمانی برای اعتباربخشی آموزشی و تخصیص منابع مناسب در دانشگاه می توان به فرآیند ایجاد آمادگی برای استقرار اعتبار بخشی آموزشی موسسات و مراکز آموزشی درمانی و درنهایت تضمین و ارتقای کیفیت آموزش دردانشگاه کمک نمود.

    کلیدواژگان: آسیب شناسی، اعتباربخشی موسسه ای، اعتبار بخشی آموزشی مراکز آموزشی درمانی، دانشگاه علوم پزشکی
  • سعیده دریازاده، نیکو یمانی*، رویا ملاباشی، پیمان ادیبی صفحات 316-324
    مقدمه

    در علم پزشکی، روایت ها از اهمیت حیاتی برخوردار هستند. همیشه داستان هایی درباره بیماران، تجربیات مراقبت از آنها و بهبود بیماری در میان پزشکان در ارتباطاتشان با سایر تیم درمانی، بیان می شود. این روایت ها، علاوه بر این که در تکامل اندیشه موثرند، یکی از روش های تدریس فعال نیز محسوب می شوند. این مطالعه با هدف معرفی پزشکی روایتی به عنوان رویکردی در آموزش پزشکی، انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه به صورت مروری نقلی و با جستجوی الکترونیک متون و مقالات در پایگاه های اطلاعاتی Science Direct ,ProQuest ,PubMed, ISI Web of Science و موتور جستجوی Google Scholar و کلمات کلیدی پزشکی مبتنی بر روایت، پزشکی روایتی، روایت، تدریس و آموزش پزشکی و معادل های انگلیسی آن شامل narrative-based medicine, narrative medicine, narration, Teaching, medical education، از سال1980 میلادی تا کنون، انجام شد. پس از حذف موارد تکراری و با در نظر داشتن ارتباط مستقیم مقالات با اهداف مطالعه، فقط چکیده مقالاتی که به طور تمام متن در دسترس بود، بررسی گردید.

    نتایج

    از مجموعه مقالات وارد شده به مطالعه، 32 مورد در بررسی نهایی قرار گرفت که 5 مقاله فارسی و بقیه انگلیسی بودند. مباحثی که مرتبط با رویکرد پزشکی روایتی در آموزش پزشکی بود، استخراج گردید و نتایج این بررسی به صورت چهار مضمون کلی شامل مفهوم، کاربردها، پیامدها و محدودیت های استفاده از رویکرد روایتی، ارائه شد.

    نتیجه گیری

     لازم است برای اجرای پزشکی روایتی، جایگاه اموزشی ویژه ای با تغییر نگرش و بستر سازی فرهنگی در نظر گرفت و دانشجویان پزشکی از ابتدای تحصیل با کاربرد روایت ها به منظور یادگیری انسان گرایی، منش حرفه ای، اخلاق پزشکی، مهارت های تشخیصی، استدلال بالینی و مراقبت بیمارمحور آشنا شوند و آن را عملا به کار گیرند. از این رو آموزش صحیح و گنجاندن آن در برنامه درسی رسمی با توجه به بستر آموزشی و فرهنگی و استفاده از رویکرد روایتی در کنار شواهد و حقایق پزشکی توصیه می شود.

    کلیدواژگان: پزشکی مبتنی بر روایت، پزشکی روایتی، روایت، تدریس، آموزش پزشکی
  • زهرا کشتکاران، زهره معینی، محمدرضا شوشتریان*، مریم صدیق، ملیحه پورکیانی، راضیه ذوالقدر، زهره فرامرزیان، مونا آروین فر، راضیه رحمتی، سارا بستانی صفحات 325-336
    مقدمه

    ارزشیابی اساتید توسط دانشجویان علاوه بر توصیف وضعیت عملکرد آنها، با بیان نقاط قوت و ضعف می تواند در راستای ارتقای عملکرد آموزشی حایز اهمیت باشد. ضعف های موجود در سیستم ارزشیابی فعلی، ضرورت نیاز به اعمال سیستمی منصفانه و همه جانبه برای قضاوت در مورد اساتید را به خوبی نشان می دهد. هدف از انجام مطالعه حاضر، توسعه یک مدل نرم افزاری در راستای ارزشیابی اساتید با به کارگیری مدل های تصمیم گیری چند معیاره بود.

    روش ها

    در این مطالعه توسعه ای که در دانشکده علوم پزشکی لارستان انجام شد، شاخصی کمی در قالب یک نرم افزار اختصاصی طراحی شد. این شاخص ها بر پایه محاسبات توسعه یافته است که در تدوین آن از فرآیند مدل سازی ریاضی به کمک روش تصمیم گیری چند معیاره گروهی و محاسبات فازی استفاده شده است و شامل مدل های AHP، Fuzzy OWA، TOPSIS است. شاخص طراحی شده در محدوده صفر تا 100 تعریف شد و عملکرد آن بر روی 39 استاد دانشکده علوم پزشکی لارستان ارزیابی شد.

    نتایج

    از نظر تصمیم گیران معیار "قدرت تفیهم مطالب کلیدی به دانشجو" با مقدار 52/0 بیش ترین و معیار "برقراری ارتباط مناسب با دانشجو متناسب با شان محیط آموزشی" با مقدار 34/0 کم ترین وزن را داشت. همچنین معیار "برقراری ارتباط مناسب با دانشجو متناسب با شان محیط آموزشی" با درجه اجماع 41/95 و "حضور استاد در محیط آموزشی در زمان مشخص شده" با درجه اجماع 34/83 به ترتیب بیش ترین و کم ترین توافق گروه تصمیم گیری را به خود جلب نمود. مطابق این مدل، بالاترین و پایین ترین مقدار شاخص ارزشیابی برای اساتید مورد مطالعه به ترتیب 100 و 19/42 بود.

    نتیجه گیری

     مقادیر شاخص محاسبه شده با وزن دهی به هر معیار و تجمیع نظر گروه تصمیم گیران در فرآیند ارزشیابی، نتایج دقیق و همه جانبه ای از ارزشیابی اساتید ارائه نموده است. این شاخص می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای سیستم فعلی ارزشیابی اساتید در دانشگاه های علوم پزشکی کشور باشد.

    کلیدواژگان: ارزشیابی اساتید، تصمیم گیری، مدل سازی، مدل تصمیم گیری چند معیاره
  • جمیله آقاتبار رودباری، ترانه عنایتی*، محمد صالحی صفحات 337-346
    مقدمه

    برنامه تحول و نوآوری در آموزش پزشکی، ره آورد سیاست گذاری کلان در آموزش علوم پزشکی است. این پژوهش به منظور بررسی مطلوبیت برنامه تحول و نوآوری از منظر سیاست گذاری انجام شد.

    روش ها

     پژوهش به روش ترکیبی انجام گرفت. در بخش کیفی، پس از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان، ابزار پژوهش طراحی گردید. جامعه آماری شامل خبرگان کشوری برنامه بود و نمونه ی هدف مند انجام شد. پرسش نامه مشتمل بر 14 گویه با استفاده از طیف لیکرت و با نمره 1 تا 5 طراحی گردید که پس از تایید روایی صوری و روایی محتوا و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ 91/0 استفاده شد. ارزیابی مطلوبیت برنامه به سه صورت نامطلوب (1 تا 33/2)، نسبتا مطلوب (34/2 تا 66/3) و مطلوب (67/3 تا 5) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمی با استفاده از آماره های توصیفی، آزمون t و تحلیل واریانس انجام شد.

    نتایج

    "توجه به ارتقای کیفیت آموزش عالی سلامت"و"خالی از ابهام بودن و غامض و پیچیده نبودن برنامه"به ترتیب با نمرات 85/0±4و 04/1±45/2، بیش ترین و کم ترین نمره مطلوبیت را کسب نمودند. ارزیابی مطلوبیت برنامه تحول و نوآوری از حیث انطباق با گویه های سیاست گذاری در 8 گویه، نسبتا مطلوب و در 6 گویه، مطلوب بود و هیچ گویه ای نامطلوب نبود. میانگین نمرات از حیث جنسیت، سابقه کار و مدرک تحصیلی، مرتبه علمی، سن و محل خدمت تفاوت معناداری نداشت.

    نتیجه گیری

    سیاست گذاری برنامه تحول و نوآوری از مطلوبیت نسبی تا کامل برخوردار است. با توجه به پیچیده‏تر، دشوارتر و تخصصی‏تر شدن پیوسته فضای نوآوری در عصر حاضر و تنوع بسیار بازیگران این عرصه، به منظور اجتناب از عارضه های احتمالی این برنامه ی توسعه ای کلان، رصد مستمر تحقق سیاست ها با رویکرد ماموریت‎گرایی مورد تاکید است.

    کلیدواژگان: برنامه تحول و نوآوری، سیاست گذاری، آموزش پزشکی
  • حسن عدالتخواه، زهرا تذکری، آسیه موحدپور، عبدالله مهدوی، منصوره کریم اللهی* صفحات 347-358
    مقدمه

    وجود اساتید با انگیزه در دانشگاه های علوم پزشکی به عنوان یکی از ارکان تعلیم و تربیت در آموزش دانشجویان و ارتقای سلامت جامعه نقشی حیاتی دارد. تاکنون مطالعات زیادی در راستای شناسایی عوامل موثر بر انگیزش کارکنان به روش های مختلف انجام شده است، ولی با توجه به فقدان مبنای منطقی برای بررسی عوامل انگیزشی در اساتید دانشگاه مطالعه حاضر به بررسی عوامل موثر بر انگیزش شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل به روش کیفی پرداخت.

    روش ها

     این مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 21 نفر از اعضای هیات علمی مجرب دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که به روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند، انجام یافت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا در قالب نرم افزار MAXQDA-10 استفاده شد.

    نتایج

    پس از تحلیل داده ها 26 زیر مضمون به دست آمد که بعد از دسته بندی 8 مضمون اصلی شامل طبقات "موانع توسعه و موفقیت، عدم تشویق به ایده آفرینی، عدم ارزش گذاری، مدیریت ناموثر، تنگناهای مالی و رفاهی، تعاملات غیرحرفه ای، ارزشیابی ناکارآمد و بی عدالتی"استخراج شد.

    نتیجه گیری

     مطالعه حاضر نشان داد انگیزهاعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با چالش های جدی متعددی از جمله ضعف مدیریتی و فردی روبرو است که جهت بهبود وضعیت انگیزشی اعضای هیات علمی ضروری است به این چالش ها پاسخ مناسب داده شود.

    کلیدواژگان: اعضای هیات علمی، انگیزش شغلی، دانشگاه علوم پزشکی، چالش ها و راه کارها، مطالعه کیفی
  • عبدالحسین شکورنیا*، مهدی تولا، مریم اسلمی، حسین الهام پور صفحات 359-370
    مقدمه

    با تعیین عوامل موثر در مشروطی دانشجویان و شناسایی به موقع دانشجویان در معرض خطر می توان از هدر رفتن سرمایه های مادی و انسانی پیشگیری کرد. مطالعه حاضر با هدف بررسی متغیرهای آموزشی و ویژگی های روانشناختی دانشجویان به عنوان پیش بین های مشروط شدن در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز انجام گرفت.

    روش ها

     این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مورد-شاهدی بود که روی73 دانشجوی مشروط و 73 دانشجوی غیرمشروط در سال تحصیلی 1396 انجام گرفت. جهت جمع آوری داده ها از 7 پرسشنامه های استاندارد سبک های یادگیری کلب، عزت نفس روزنبرگ، فرسودگی تحصیلی، خودکار آمدی، رضایت از زندگی، سلامت معنوی و فشارزاهای تحصیلی استفاده شد. این پرسشنامه های استاندارد از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بودند. داده ها با روش تحلیل تمیز به روش هم زمان و گام به گام و در بخش اعتباریابی از الفای کرانباخ و تحلیل عوامل تاییدی استفاده شد.

    نتایج

    میانگین و انحراف معیار سن دانشجویان مشروط و غیر مشروط به ترتیب 03/3±11/22 و 32/3±67/21 سال بود. تعداد 33 نفر (2/45درصد) دانشجویان مشروط دختر و تعداد 69 نفر(5/94 درصد) مجرد بودند. از متغیرهای آموزشی معدل دیپلم و سهمیه کنکور و از متغیرهای روانشناختی فشارزاهای شرایط تحصیلی، سلامت مذهبی و سبک یادگیری هم گرا در پیش بینی عضویت گروهی دارای نقش بودند و متغیرهای دیگر هیچ کدام در روش گام به گام در پیش بینی عضویت گروهی نقش نداشتند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش برخی متغیرها به عنوان عوامل اصلی تاثیرگذار بر مشروطی، باید شرایطی در دانشگاه ایجاد شود تا با شناسایی دانشجویان در معرض خطر و اتخاذ رویکردهای حمایتی از آسیب پذیری آنها جلوگیری شود.

    کلیدواژگان: مشروط شدن، دانشجویان علوم پزشکی، ویژگی های روانشناختی، سبک های یادگیری، سلامت معنوی، عزت نفس، فشارزاهای دانشجویی، فرسودگی تحصیلی
  • گلستان صیاح، سمیرا درخشانفرد* صفحات 371-380
    مقدمه

    با وجود گسترش فناوری و اهمیت همه جانبه ی توسعه آن در نظام آموزش عالی، تحقیقات نشان می دهد که هنوز در بسیاری از مراکز آموزش عالی توسعه ی فناوری چندانی صورت نگرفته است و موانعی در این راستا وجود دارد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل بازدارنده استفاده از آموزش الکترونیک از دیدگاه دانشجویان به عنوان دریافت کننده آموزش، در دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی _ همبستگی جامعه آماری آن کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از بین آنها نمونه ای به تعداد 423 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که پس از تایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. از شاخص های آماری توصیفی جهت توصیف و تبیین ویژگی های آزمون و از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

    نتایج

    به طور کلی 10 عامل (سازمانی، بودجه ای، مدیریتی، حقوقی/اداری، راهبردی، پداگوژی، فنی، اجرایی، فرهنگی، فردی) در مجموع حدود 330/50 درصد از کل واریانس را تبیین می کند که عامل سازمانی با 234/6 درصد از تبیین واریانس بیش ترین سهم را در تبیین متغیر داشت و عامل فردی با 553/2 درصد تبیین واریانس کم ترین سهم را در تبیین متغیر داشت.

    نتیجه گیری

    مهم ترین عوامل بازدارنده استفاده از آموزش الکترونیک از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه مانع سازمانی بود که با رفع ابهامی که درباره آموزش الکترونیک و ارزش مدرک تحصیلی آن وجود دارد و همچنین با تربیت نیروی متخصص این مشکل قابل رفع است.

    کلیدواژگان: فناوری، آموزش الکترونیک، دانشگاه، دانشجویان علوم پزشکی
  • مریم تولیت *، مرضیه هلال بیرجندی صفحات 382-384

    اتاق عمل یکی از محیط های پرخطر برای بیماران است که آموزش بالینی در آن اهمیت به سزایی دارد. بعضی از مشکلاتی که بعد از عمل ممکن است برای بیماران روی دهد به دلیل کم تجربگی پرسنل اتاق عمل است گرچه تعداد این موارد زیاد نیست ولی ممکن است مرگ بیماران را درپی داشته باشد(1). این در حالی است که مطالعات نشان می دهد فارغ التحصیلان فاقد مهارت مورد نیاز برای انجام کارهای بالینی هستند(2). با توجه به تحولات روزمره و گسترده در محیط بالینی، روش های سنتی آموزش دیگر کارآمد نیست، به همین دلیل نیاز به تحول در برنامه ریزی های آموزشی احساس می شود(3). منتورینگ (Mentoring) به عنوان یک استراتژی نقش مهمی در توسعه حرفه ای دانشجویان رشته های علوم پزشکی دارد. منتورینگ تعامل دو طرفه ای است که به یادگیری و رشد منجر می شود(4). یکی از تعاریفی که به طور رایج در متون پذیرفته شده در مورد منتورینگ وجود دارد عبارت است از: فرایندی که طی آن یک فرد با تجربه، قابل اعتماد و علاقه مند (منتور) فرددیگری را (منتی) در زمینه رشد و بازنگری ایده ها، یادگیری و پیشرفت شخصی و حرفه ای راهنمایی می کند. منتورینگ از سال های1990، به تدریج درآموزش پزشکی مطرح شد(5) و مطالعات نشان می دهند اجرای برنامه های منتورینگ، باعث پیشرفت دانشکده های علوم پزشکی درجنبه های مختلف می شود(6). هیلی (Healy) و همکاران علت موفقیت برنامه منتورینگ را ارتباط قوی بین منتور و یاد گیرنده بیان کرده است(7) منتور یک محیط ایمن و حمایتی را برای نوآموزان به وجود می آورد که نوآموزان وظایف خود را در محیط واقعی تجربه کنند و با این کار شکاف بین تئوری و عمل به حداقل برسد(8). در کارورزی به شیوه منتورشیپ منتور کار یادگیرنده را انجام نمی دهد بلکه او را سرپرستی کرده و در مواقع لازم به او کمک می کند(9). طرح منتورشیپ باعث افزایش کیفیت مراقبت و کاهش هزینه برای موسسات است(4). همچنین این طرح باعث افزایش صلاحیت بالینی و مسوولیت پذیری در دانشجویان می شود(10). از آنجا که منتورشیپ یک ارتباط دو جانبه سودمند بین منتی و منتوراست، بنابراین نیاز واقعی و جدی به برنامه های منتورینگ کارآمد و فعال دردانشکده های علوم پزشکی جهت ارتقای موفقیت های شغلی دانشجو احساس می شود. با وجود اهمیت بحث منتورشیپ درآموزش علوم پزشکی و مزایای فراوان آن، در کشور ایران تحقیقات محدودی در زمینه تاثیر ارتباط منتورینگ بر دانشجویان اتاق عمل انجام شده است وبیشتر مقالات در زمینه رشته پرستاری است. به همین دلیل و با توجه به کمبود اساتید و مربیان متخصص در رشته اتاق عمل، آموزش بالینی دانشجویان این رشته با مشکلات زیادی روبرواست. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان رضایت مندی دانشجویان رشته تکنولوژی اتاق عمل از روش منتورینگ در دانشکده پیراپزشکی بیرجند انجام شد.

    کلیدواژگان: نامه علمی، رضایت دانشجویان
  • مرضیه طهماسبی، پیمان ادیبی، فیروزه زارع فراشبندی، ابوالفضل طاهری، احمد پاپی، علیرضا رحیمی * صفحات 385-393
    مقدمه

    بررسی میزان رضایت فراگیران از آموزش همواره یکی از معیار های سنجش کارایی نظام های آموزشی در حوزه سلامت بوده است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی میزان رضایت دانشجویان پزشکی دوره ی کارآموزی از اجرای برنامه ی آموزشی دستیار اطلاعات بالینی انجام شد.

    روش ها

     این پژوهش نیمه تجربی به صورت طرح تک گروهی با پس آزمون انجام شد. در این پژوهش تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری غیراحتمالی آسان براساس ترتیب زمانی انتخاب شدند. مداخله ی آموزشی دستیار اطلاعات بالینی در مدت 10 روز انجام شد. بدین صورت که یک نفر به عنوان دستیار اطلاعات بالینی به همراه دانشجویان کارآموزی در راند بالینی شرکت می نمود، سوالات بالینی دانشجویان را یادداشت و نحوه ی جستجوی سوالات را آموزش می داد. پس از اتمام راند بالینی، دستیار اطلاعات بالینی هر روز یک کارگاه آموزشی در زمینه ی آشنایی با پایگاه های اطلاعاتی برای دانشجویان برگزار نمود. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته پس از تایید روایی و پایایی استفاده شد. پرسشنامه دارای 27 پرسش بسته (در قالب طیف لیکرت پنج گزینه ای) و یک پرسش باز بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل و روش های آماری توصیفی مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    میانگین نمره رضایت دانشجویان پزشکی دوره ی کارآموزی از محتوا (551/0±)34/4، مدرس (659/0±)23/4، روش های آموزشی (470/0±)85/3، امکانات و تجهیزات محیط آموزشی (872/0±)64/3 است. همچنین میزان علاقه کارآموزان پزشکی به اجرا و ادامه ی این برنامه ی آموزشی 50 درصد خیلی زیاد، 40 درصد زیاد و 10 درصد متوسط است.

    نتیجه گیری

     رضایت کلی دانشجویان پزشکی دوره ی کارآموزی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از برنامه آموزشی دستیار اطلاعات بالینی از لحاظ محتوا، مدرس، روش های آموزشی و امکانات و تجهیزات در سطح بالا و قابل توجهی بود.

    کلیدواژگان: دستیار اطلاعات بالینی، کتابدار بالینی، برنامه ی آموزشی، دانشجویان پزشکی، رضایتمندی
  • سجاد امیدی، هادی میرفضایلیان، جیران زبردست، آتوسا اخگر*، محمد جلیلی صفحات 394-402
    مقدمه

    بررسی شاخص های روان سنجی با هدف ارزیابی کیفیت آزمون های پیشرفت تحصیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی نتایج حاصل از ارزیابی های درون بخشی و کتبی دستیاران طب اورژانس از نظر روایی سازه و نیز توانایی آنها در پیش بینی میزان موفقیت آکادمیک دستیاران است.

    روش ها

     در این مطالعه توصیفی همبستگی تمامی دستیاران طب اورژانس دانشگاه علوم پزشکی تهران که بین سال های 1388 تا 1393موفق به ورود به دوره دستیاری طب اورژانس شده بودند و تا سال 1396 در آزمون پره بورد شرکت کرده بودند به روش سرشماری وارد مطالعه شدند(199 نفر). نمره آزمون گواهی نامه به عنوان متغیر اصلی تعیین گردید؛ سپس همبستگی نتایج ارزیابی های درون بخشی و کتبی با آن مقایسه شد. برای تعیین همبستگی بین نمرات از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.

    نتایج

    در نهایت نتایج ارزیابی های 125 دستیار تحلیل شد. میزان همبستگی بین نمرات درون بخشی یک و دو، کتبی یک و دو با نمرات آزمون گواهی نامه به ترتیب (006/0, P= 3/0r=) ، (014/0, P= 2/0r=) ،(202/0, P= 1/0r=) ،(0001/0, P= 3/0r=) بود. میانگین نمرات دستیاران سال اول، دوم و سوم در آزمون کتبی از 150 نمره در سال 1393 به ترتیب12/57±29/77، 05/8±33/91، 52/8±13/123، میانگین این نمرات در سال 1394، 52/8±44/67، 41/23±17/73، 38/6±25/121 و در سال ،1395 04/28±17/68، 34/14±42/88 و 73/7±51/118 بود.

    نتیجه گیری

     نتایج حاصل از مطالعه نشان داد ارزیابی های حین دوره دستیاران طب اورژانس در پیش بینی میزان موفقیت آکادمیک دستیاران از روایی پیش بینی کننده مناسبی برخوردار است. همچنین مشاهده قدرت افتراق آزمون های کتبی در تمایز بین دستیاران سطوح مختلف، نشان دهنده روایی سازه این آزمون است.

    کلیدواژگان: روایی سازه، موفقیت آکادمیک، دستیار، طب اورژانس
  • علی حمزه زاده، سعیده غفاری فر *، ابولقاسم امینی صفحات 403-409
    مقدمه

    آموزش طب سرپایی از مهم ترین بخش های آموزش بالینی در دوره پزشکی است. عدم برخورداری از ابزار مناسب و استاندارد برای ارزیابی وضعیت آموزش سرپایی یکی از موانع عمده در جهت انجام مطالعات ارزیابی آموزش سرپایی است. لذا این مطالعه با هدف طراحی ابزارهای ارزیابی آموزش سرپایی دانشجویان پزشکی دوره کارآموزی و کارورزی در درمانگاه های وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی اجرا گردید.

    روش ها

     این مطالعه از نوع مطالعه توسعه ای و روان سنجی بود. منابع کسب اطلاعات مورد استفاده شامل منابع معتبر آموزش پزشکی، کوریکولوم آموزشی دوره پزشکی عمومی، مطالعات قبلی صورت گرفته بود. برای استانداردسازی و محاسبه پایایی و روایی به ترتیب از ضریب آلفای کرونباخ، از روش دلفی ونظرخواهی از متخصصین موضوع استفاده گردید.

    نتایج

    ابزارهای طراحی شده شامل دو پرسشنامه ارزیابی وضعیت آموزش از دیدگاه دانشجویان (پایایی 89/0 و روایی 85/0) و اعضای هیات علمی (پایایی 9/0 و روایی 85/0)، یک پرسشنامه ارزیابی رضایت بیماران (پایایی 9/0 و روایی 80/0) و یک چک لیست ارزیابی مشاهده ای درمانگاه آموزشی (پایایی 95/0 و روایی 82/0) بود.

    نتیجه گیری

     ابزارحاصل از این مطالعه در مقایسه با ابزار مطالعات صورت گرفته در گذشته به طور هم زمان وضعیت آموزش سرپایی را از دیدگاه هر سه عنصر دخیل، شامل آموزش دهنده، فراگیر و بیمار مورد ارزیابی قرار می دهد که حائز اهمیت است. ارزیابی درمانگاه های آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی با ابزارهای حاصل از این مطالعه در آینده می تواند ضمن ارائه تصویری روشن از وضعیت موجود، امکان دستیابی به اطلاعات قابل مقایسه بین مراکز آموزشی را فراهم سازد.

    کلیدواژگان: آموزش سرپایی، ابزار سنجش، درمانگاه های آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی
  • نرگس قدسیان*، فرزانه کیاراد، کمال درانی، حسین خنیفر صفحات 410-423
    مقدمه

    انتقال دانش قلب فرآیندهای مدیریت دانش است و امروزه بیش تر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف سنجش و اعتباریابی عوامل موثر بر انتقال و اشتراک دانش بین اساتید در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه ی پیمایشی- توصیفی، بخش کمی از یک پژوهش آمیخته است. ابزار این پژوهش پرسشنامه ای است که با استفاده از یافته های بخش کیفی طراحی گردید و در نمونه طبقه ای با حجم 162 نفر از جامعه 1577 نفری اساتید دانشگاه علوم پزشکی تهران اجرا گردید. داده ها به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Lisrel انجام گردید.

    نتایج

    پرسش نامه با آلفای کرونباخ 97/0 از پایایی خوبی برخوردار بود و تحلیل عاملی تاییدی نیز با (90/0GFI= و 07/0 RMSEA=) نشان دهنده برازش مطلوب الگوی انتقال دانش بود. از میان 9 مولفه ی این الگو، وضعیت چهار مولفه از جمله دانش و اساتید در دانشگاه علوم پزشکی تهران مطلوب بود در حالی که پنج مولفه ی دیگر از جمله دانشگاه و ارتباط آن با اساتید و محیط برای انتقال دانش در این دانشگاه از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نبود.

    نتیجه گیری

     نتایج این مطالعه نشان داد که موثر ترین عامل در فرآیند انتقال دانش، عامل «دانشگاه» به عنوان سازمان و چگونگی مواجهه آن با اساتید، دانش و محیط نهفته است. بنابراین لازم است اصلاح قوانین ارتقای اساتید، به گونه ای صورت گیرد که مشوق اشتراک دانش بین اساتید گردد. طراحی یک نظام گرنت دهی در ارتباط با صنعت و جامعه به گونه ای باشد که موجبات جهت دهی به کارهای آموزشی و پژوهشی فراهم گردد تا از پراکنده کاری های علمی نیز جلوگیری به عمل آید. همچنین این نکته مهم است که خط سیر علمی دانشکده ها برای رسیدن به اهداف علمی دانشگاه مکمل یکدیگر باشند.

    کلیدواژگان: انتقال دانش، اشتراک دانش، مدیریت دانش، دانشگاه علوم پزشکی تهران
  • سپیده جعفری *، زینب ملایی صفحات 424-432
    مقدمه

    یکی از اهداف مهم در برنامه ریزی سیستم های آموزشی، توجه به عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان با نقش میانجی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی انجام گرفت.

    روش ها

     در این پژوهش توصیفی- همبستگی، جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دکترای عمومی دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 94-93 تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 214 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ (King) و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (Pintrich & De Groot) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری AMOS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از آماره هایی نظیر میانگین، انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد.

    نتایج

    اثر مستقیم متغیر هوش معنوی بر پیشرفت تحصیلی معنادار نبود؛ اما نتایج آزمون اثرات غیرمستقیم با استفاده از آزمون میانجی سوبل نشان داد اندازه اثر غیرمستقیم متغیرهای تفکر انتقادی وجودی (09/2)، آگاهی (18/2)، توسعه حالت آگاهی (30/2) بر موفقیت تحصیلی از طریق متغیر میانجی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در سطح 95 درصد اطمینان، معنادار است.

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت دانشجویانی که از هوش معنوی بالاتری برخوردار باشند قادر به کنترل فرآیند یادگیری خود خواهد بود و می توانند به تنظیم یادگیری خود بپردازند و عملکرد تحصیلی مطلوب تری داشته باشند.

    کلیدواژگان: هوش معنوی، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، پیشرفت تحصیلی، دانشجویان دندانپزشکی
  • فرزانه ابطحی، محمد صادق ابوطالبی، فرشته برادران فرد، مهین معینی، سرور مصلح * صفحات 433-441
    مقدمه

    اعتماد به نفس و خود کارآمدی دو رکن اساسی در حفظ و ارتقای صلاحیت بالینی دانشجویان پیراپزشکی است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ارائه گزارش مراحل عمل جراحی بر اعتماد به نفس و خود کارآمدی بالینی دانشجویان کارشناسی اتاق عمل انجام شد.

    روش ها

     این پژوهش یک مطالعه ی نیمه تجربی دو گروهی بود که بر روی 60 نفر از دانشجویان کارشناسی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 97 انجام شد. دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری آسان انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند. در گروه تجربی گزارش نویسی از مراحل انجام عمل جراحی و ارائه ی آن به صورت روزانه در طول یک دوره کارآموزی انجام شد. پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی و اعتماد به نفس، در دو گروه تجربی و شاهد به صورت هم زمان قبل و بعد از اجرای مداخله انجام گردید. داده ها با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوجی، کای اسکوئرو آزمون من ویتنی تجزیه و تحلیل گردید.

    نتایج

    میانگین نمرات خودکارآمدی و اعتماد به نفس قبل از مداخله بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت (05/0< p). میانگین و انحراف معیار نمرات خودکارآمدی بعد از مداخله در گروه تجربی 27/8±18/42 (از مجموع 68 نمره) به دست آمد، که به طور معناداری بیش تر از گروه شاهد 90/18±31/34 بود (05/0P < 09/2= (t. همچنین میانگین و انحراف معیار نمرات اعتماد به نفس بعد از مداخله در گروه تجربی 27/5±53/20 (از مجموع 30 نمره) به دست آمد، که به طور معناداری بیش تر از گروه شاهد 70/8±30/15 بود (05/0> P، 82/2 = t).

    نتیجه گیری

     نتایج حاصل از تحقیق، بیانگر آن است که گزارش نویسی از مراحل جراحی و ارائه آن در طول دوره کارآموزی موجب ارتقای خودکارآمدی بالینی و اعتماد به نفس دانشجویان اتاق عمل گردیده است. به کار بردن روش هایی مانند گزارش نویسی می تواند موجب بهبود خودکارآمدی بالینی شود.

    کلیدواژگان: خودکارآمدی بالینی، اعتماد به نفس، گزارش عمل جراحی، دانشجو، اتاق عمل
  • فاطمه میرزایی، سودابه باقری مقدم *، لیلا جویباری صفحات 442-443

    در دوره تحصیلی دندانپزشکی عمومی، واحدهای تئوری و عملی متعددی مشخص شده است که دانشجویان باید موفق به گذراندن این واحدها در مدت زمان مشخص شوند. ارزشیابی، یک بخش مهم در آموزش پزشکی است که پیشرفت دانشجو را در ارتباط با هدف های از پیش تعیین شده بررسی می کند. برخی از روش های ارزشیابی بر اساس اطلاعات پایه دانشجو و به صورت کتبی و شفاهی هستند و برخی بر اساس مهارت های دانشجو طراحی می شوند(1و2). با توجه به روش برگزاری واحدهای تئوری و شیوه برگزاری آزمون های مربوط به آنها، تقسیم نمره مشخص و در چارچوب است، اما در واحدهای عملی، روش نمره دهی معمولا چارچوب مشخصی نداشته و گاهی به صورت ناعادلانه نمره دهی انجام و منجر به اعتراض دانشجویان می شود. برای کاهش این بی عدالتی، روش های مختلف برای برگزاری کلاس های عملی و اختصاص نمره به امور مشخص در کوریکولوم وجود دارد. از این روش ها می توان به OSCE (objective structural clinical examination)، (Direct Observation of Procedural Skills) DOPS و Mini-CEX (Mini-Clinical Evaluation Exercise) اشاره کرد(3و4). نتایج یک مرور نظام مند حاکی از تایید و اهمیت آزمون Mini-CEX و تاثیر این روش در بهبود وضعیت درسی بوده است(1). در مطالعه ای که بر روی دانشجویان پزشکی انجام شد دانشجویان در دو آزمون Mini-CEX شرکت کردند و در طول دوره بیمارستانی پیشرفت معناداری در بین کارورزان بخش اورژانس مشاهده شد(6).
    گروه بیماری های دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان، برای اولین بار از Mini-CEX برای ارزشیابی عملکرد دانشجویان استفاده می کند. این گروه، اولین بخشی است که بیمار به آن مراجعه می کند و دانشجویان به ثبت تاریخچه پزشکی و دندانپزشکی، معاینه بیمار، غربالگری و تکمیل پرونده می پردازند. در گذشته لاگ بوک تنها ابزار ثبت تکالیف و ارزشیابی دانشجویان بود، اما در حال حاضر به مدت چهار ترم است که روش Mini-CEX اجرا می شود. در هر ترم 26 تا30 دانشجو واحد مربوط را گذرانده اند. هر آزمون گر بر عملکرد یک دانشجو نظارت می کند که این عملکردها شامل هدایت بیمار، برخورد با بیمار، گرفتن تاریخچه پزشکی، اصول کنترل عفونت، معاینه داخل دهانی و خارج دهانی، طرح درمان و تجویز گرافی های مورد نیاز هستند و سپس در چک لیستی که بر اساس کوریکولوم تنظیم شده، به هر عملکرد دانشجو از 0- 9 نمره می دهد و مجموع نمره در آن جلسه ثبت می شود. در انتهای چک لیست ایرادات دانشجو نوشته شده و آخر هر جلسه برای او بازگو می شود تا نقاط ضعف و دلایل کاهش نمره مشخص شود و دانشجو به مرور عملکرد خود را ارتقا بخشد. در طول ترم تحصیلی هر دانشجو باید 2 تا 4 جلسه را با یک آزمون گر بگذراند(3و5). در آخرین قسمت چک لیست، نظر سنجی از دانشجو و اساتید درباره رضایت مندی از روش برگزاری کلاس عملی وجود دارد که در بررسی ها مشخص شد اکثر دانشجویان این روش را به روش های معمول گذراندن واحدهای عملی که در سایر بخش ها اجرا می شود، ترجیح می دهند و اعتقاد دارند تقسیم نمره به صورت عادلانه و کاملا مستند انجام می شود و امکان نارضایتی هم کم می شود. در عین حال در هر جلسه با ایرادهای کار مواجه می گردند و در جلسات بعد سعی در تقویت نقاط ضعف خود خواهند داشت.
    نکته قابل توجه این روش این است که اختصاص نمره به دانشجو با یک جلسه امتحان پایان ترم صورت نمی گیرد، بلکه در طول ترم دانشجو نمره را کسب می کند و با توجه به میزان تلاش او، احتمالا هر بار نسبت به جلسه قبل نمره بهتری را به دست می آورد. در میان دانشجویان تعداد کمی این روش را نپسندیدند و دلیل آنها طولانی شدن زمان معاینه و ایجاد اضطراب به دلیل نظارت مستقیم آزمون گر بود. با توجه به مزایای این روش پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری در این زمینه انجام شود.

    کلیدواژگان: نامه به سردبیر، آزمون بالینی
  • مهرگان حیدری هنگامی، نادره نادری *، سعید شجاع، درنا فتحی نژاد صفحات 444-454
    مقدمه

    یکی از عوامل موثر در پذیرش دانشجویان در رشته پزشکی، نوع سهمیه ی فرد شرکت کننده در کنکور است. در مناطق محروم مانند استان هرمزگان، سهیمه ی مجزایی به نام مناطق محروم نیز اعمال می شود. این مطالعه با هدف مقایسه پیشرفت تحصیلی دانشجویان سهمیه مناطق محروم با سایر سهمیه ها انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 754 دانشجو در دانشکده پزشکی بندرعباس، ورودی 8 سال متوالی (1386تا 1393) در سال 1396انجام گرفت. اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات مرتبط با عملکرد تحصیلی از طریق سیستم سما و پرونده دانشجویان دریافت شد.

    نتایج

    دانشجویان سهمیه مناطق محروم در بین کل سهمیه ها از کم ترین معدل دیپلم (01/0p<) و ترم اول دانشگاه (0001/0p<) برخوردار بودند. معدل مقطع علوم پایه، مقطع فیزیو پاتولوژی و میانگین نمره امتحان جامع علوم پایه این دانشجویان از تمامی سهمیه ها به صورت معنادار (به غیر از سهمیه شاهد) پایین تر بود. این دانشجویان بیش ترین سابقه مشروطی (0001/0p<) و فارغ التحصیلی با تاخیر و تعداد اخراجی (بعد از سهمیه شاهد) (0001/0p<) را به خود اختصاص داده بودند. تفاوتی در خصوصیات دموگرافیک این دانشجویان با سایر سهمیه ها به جز در مورد میزان تاهل وجود نداشت.

    نتیجه گیری

     با توجه به هدف سیاست گذاران سلامت کشور از تخصیص سهمیه مناطق محروم که همانا تامین پزشکان کارآمد در این مناطق است و با توجه به نتایج این تحقیق مبنی برعملکرد تحصیلی نامطلوب دانشجویان این سهمیه، لازم است مسوولان آموزشی به طراحی برنامه های پشتیبان جهت بهبود عملکرد تحصیلی دانشجویان سهمیه مناطق محروم بپردازند.

    کلیدواژگان: عملکرد تحصیلی دانشجویان، پیشرفت تحصیلی، سهمیه ی مناطق محروم، دانشجویان پزشکی
  • احمد صداقت *، رویا محمد بیگی صفحات 455-461
    مقدمه

    اولین گام برنامه‏ریزی آموزشی شناسایی نیازهای آموزشی و اولویت‏بندی آن‏ها است که اگر این مرحله به درستی انجام شود، اجرای فرایندهای توسعه‏ی آموزشی راحت‏تر و موثرتر خواهد بود. این مطالعه با هدف تعیین توانایی های علمی و آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان از دیدگاه ایشان اجرا گردید.

    روش ها

     این مطالعه مقطعی در سال 1396 در دانشگاه علوم پزشکی همدان صورت پذیرفت. جامعه آماری شامل کلیه اساتید دانشگاه علوم پزشکی همدان بود، که 205 نفر از اساتید با روش نمونه گیری تصادفی طبقه‏ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که پس از تایید روایی و پایایی آن اساتید نظرات خود را در مورد توانایی های علمی و آموزشی در چهار حیطه بر اساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت با امتیاز 1 تا 5 اظهار نمودند. داده‏ها پس از جمع‏آوری از طریق آزمون‏های آماری t تک نمونه ای و تحلیل واریانس فریدمن تجزیه و تحلیل گردید.

    نتایج

    از نظر اعضای هیات علمی، میانگین توانایی های علمی و آموزشی بر اساس امتیاز به ترتیب مهارت طراحی برنامه‏درسی (میانگین امتیاز= 3±10/4) ، به مهارت یاددهی و یادگیری (میانگین امتیاز= 2±24/4)، مهارت ارزشیابی آموزشی (میانگین امتیاز= 2±31/4) و مهارت مشاوره و ارتباط (میانگین امتیاز= 2±53/4) به ترتیب به عنوان اولویت‏های توانایی های علمی و آموزشی، از دیدگاه اساتید بود.

    نتیجه گیری

     نتایج این مطالعه بیانگر این مساله بود که لازم است تمهیداتی در مورد حوزه طراحی برنامه درسی از نظر اعضای هیات علمی به عنوان اولویت اول توانایی های علمی و آموزشی اتخاذ شود و برگزاری دوره های آموزشی خاص جهت آشنایی بیش تر اساتید با عناصر و مولفه های طراحی برنامه درسی در دانشگاه علوم پزشکی همدان فراهم گردد.

    کلیدواژگان: توانایی های علمی و آموزشی، مهارت های آموزشی، ارزیابی آموزشی
  • خدیجه علی آبادی، مریم فلاحی*، مهدی کماسی صفحات 462-471
    مقدمه

     با پیدایش شبکه های اجتماعی، استفاده از این شبکه ها جزء جدایی ناپذیر زندگی بسیاری از دانشجویان شده است. این پژوهش  با هدف بررسی اثربخشی شبکه های اجتماعی مجازی بر اعتماد در روابط بین فردی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان انجام شد.

    روش ها

      این مطالعه نیمه تجربی در دانشکده پیراپزشکی بهبهان در سال 98-97 انجام شد. جامعه پژوهش دانشجویان رشته اتاق عمل (167نفر) بودند که به طور تصادفی در دو گروه شاهد و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی علاوه بر روش آموزش معمول  از کتاب الکترونیکی ارسال شده در یکی از شبکه های اجتماعی استفاده نمودند و نکات مهم و مثال های جلسات گذشته را به صورت پیام از طریق شبکه اجتماعی دریافت نمودند. ابزارهای گردآوری اطلاعات پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبولوم (Salomon & Rothbloo)، پرسشنامه اعتماد در روابط بین فردی و پرسشنامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بود. جهت تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد.

    نتایج

     بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، نتایج تفاوت معناداری بین دو گروه شاهد و تجربی در مورد اهمال کاری تحصیلی با 01/0>P، 91/71F= نشان داد و با توجه به اندازه اثر استفاده از شبکه های مجازی 36% از واریانس متغیر اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کرد. همچنین بین دو گروه شاهد و تجربی متغیر اعتماد در روابط بین فردی ، با 01/0>P، 13/80 F =، تفاوت معناداری مشاهده شد و استفاده از شبکه های مجازی 44% از واریانس متغیر اعتماد بین فردی را پیش بینی می کرد.

    نتیجه گیری

      نتایج پژوهش نشان داد استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در تدریس و آموزش، در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان موثر بوده است و همچنین موجب بهبود اعتماد بین فردی آنها می شود. بنابراین پیشنهاد می شود جهت بهره گیری از شبکه های اجتماعی مجازی در آموزش، برنامه ریزی های لازم به منظور استفاده صحیح از آن به عمل آید.

    کلیدواژگان: شبکه های اجتماعی مجازی، اعتماد در روابط بین فردی، اهمال کاری تحصیلی، رشته اتاق عمل
  • آرش نجیمی، فرزانه شفیعی، فریبا حقانی* صفحات 472-482
    مقدمه

     تدوین و اجرای برنامه ها، تحقق آرمان ها و میزان دستیابی به هدف با استفاده از ارزشیابی امکان پذیر است. با ارزشیابی یک برنامه آموزش خودمراقبتی می توان به میزان سازگاری و هماهنگی برنامه و عوامل موثر در بهبود برنامه پی برد. پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه خودمراقبتی دیابت نوع 2 براساس الگوی سیپ در سیستم بهداشتی سال 1397 انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی و ارزشیابی، برنامه خودمراقبتی دیابت بر اساس الگوی سیپ مورد ارزشیابی قرار گرفت و اطلاعات به شکل مقطعی از شبکه بهداشت شهرستان مبارکه از استان اصفهان جمع آوری گردید. جامعه آماری مطالعه شامل 81 نفر از افراد مطلع یا درگیر اجرای برنامه خودمراقبتی دیابت شامل رییس مرکز بهداشت شهرستان ، کارشناس مسوول مبارزه با بیماری ها، کارشناس مسوول غیرواگیر شهرستان، مراقبین سلامت مراکز و پایگاه های بهداشتی(زن و مرد) و بهورزان خانه های بهداشت (زن و مرد) بودند که با روش سرشماری وارد مطالعه شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات مدل ارزشیابی CIPP (Context, Input, Process and Product) پس از تایید روایی و پایایی استفاده شد. در نهایت داده های حاصل از پرسشنامه در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

     براساس الگوی سیپ میانگین نمره های ارزشیابی در حیطه زمینه 47/0±32/4، در حیطه درون داد 35/0±47/3 (به طور معناداری پایین تر از حد متوسط)، در حیطه فرآیند 34/0±17/4 و در حیطه برون داد 40/0±41/4 (بالاتر از حد متوسط) بود (05/0> p). نتایج مطالعه حاضر نشان داد میانگین نمره ارزشیابی براساس الگوی سیپ در هر سه حیطه زمینه، فرآیند و برون داد مطلوب و در حیطه درون داد نیمه مطلوب بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج ارزشیابی پیشنهاد می شود که ارزشیابی این برنامه به طور مستمر انجام و نقاط قوت و ضعف برنامه مشخص و اصلاح گردد.

    کلیدواژگان: الگوی سیپ، ارزشیابی برنامه، خودمراقبتی، دیابت نوع 2
  • طاهره شریفی، مریم تاتاری، فائزه صداقت، روح الله کلهر، امین محمدی* صفحات 483-493
    مقدمه

     آینده پژوهی مطالعه ای فرارشته ای است که می تواند تمام علوم را تحت تاثیر خود قرار دهد. دانشجویان منابع انسانی آینده نظام سلامت هستند که توانایی آینده پژوهی آنان می تواند از طریق آموزش در طی سال های تحصیل بهبود یابد. لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط توانایی آینده پژوهی و کیفیت تجارب یادگیری دانشجویان علوم پزشکی مشهد در سال 1396 انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی- همبستگی، جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد بودند که 370 نفر از ایشان به صورت نمونه گیری طبقه ای دو مرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های روا و پایای توانایی آینده پژوهی پارسا و همکاران و کیفیت تجارب یادگیری نیومن (Neumann) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون چندگانه و همبستگی اسپیرمن انجام شد.

    نتایج

     میانگین توانایی آینده پژوهی دانشجویان کمی بیش تر از حد متوسط (5/24±5/138) از مجموع 225 امتیاز و میانگین کیفیت تجارب یادگیری در حد متوسط (1/7±2/34) از مجموع 60 نمره بود. بین ابعاد آینده پژوهی و ابعاد کیفیت تجارب یادگیری همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت اما شدت این همبستگی ضعیف است (01/0P<، 265/0=r). ابعاد چهارگانه کیفیت تجارب یادگیری 10 درصد از نمره کل آینده پژوهی را پیش بینی می کند.

    نتیجه گیری

    با توجه به همبستگی ضعیف بین توانایی آینده پژوهی دانشجویان و کیفیت تجارب یادگیری، احتمال می رود عوامل اثرگذار قوی تری وجود داشته باشد که بتوان با استفاده از آنها توانایی آینده پژوهی دانشجویان را پیش بینی نمود و یا افزایش داد. لذا انجام بررسی های بیش تر برای شناسایی عوامل اثرگذار بر آن در آموزش عالی به عنوان تولید کننده نیروی انسانی برای رسیدن به توسعه و آینده مطلوب پیشنهاد می گردد.

    کلیدواژگان: آینده پژوهی، کیفیت تجارب یادگیری، دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی
  • معصومه حسینی، علی معقول*، نازیا سادات ناصری، احمد زنده دل صفحات 494-505
    مقدمه

    روی آوردن به بین المللی سازی در نظام آموزشی عالی از الزامات تبدیل ایران به قدرت علمی اول منطقه در راستای عملیاتی نمودن اهداف سند چشم انداز 20 ساله کشور است. لذا این پژوهش با هدف طراحی مدل بین المللی سازی آموزش عالی در بین دانشگاه های دولتی شمال شرق کشور انجام شد.

    روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی و کمی با طرح اکتشافی بود که در سال 1397 انجام شد. نمونه آماری در بخش کیفی 18 نفر از خبرگان علمی دانشگاه های دولتی به روش هدف مند و با در نظر گرفتن قانون اشباع و در بخش کمی 302 نفر از خبرگان به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بین المللی سازی آموزش عالی بود. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی جهت شناسایی مقولات از روش تحلیل محتوا استفاده و در بخش کمی طراحی مدل با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام گردید.

    نتایج

    نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی نشان داد که از میان 126 شاخص موجود، در نهایت 8 بعد شناسایی و نامگذاری گردید (راهبردهای سیاسی، راهبردهای دانشگاهی، راهبردهای ارتباطی، ایجاد تشکیلات ویژه، ساختار و روابط سیاسی، رویکردهای بین دانشگاهی، خدمت محوری، و رهبری انعطاف پذیر). طراحی مدل با استفاده از مدل معادلات ساختاری انجام گردید. مقدار t ابعاد بین المللی سازی نظام آموزش عالی از 40/24 تا 33/16 تخمین زده شد که بیش تر از مقدار tمفروض (96/1) محاسبه شده است. بیش ترین مقدار t مربوط به بعد راهبردهای سیاسی(F1) و کم ترین آن بعد ساختار و روابط سیاسی(F5) است.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های تحقیق، می توان بیان نمود که تمام ابعاد فوق بر بین المللی سازی نظام آموزش عالی اثر مثبت و مستقیم می گذارد.

    کلیدواژگان: آموزش عالی، بین المللی سازی، چشم انداز 20 ساله، طراحی مدل
  • مصطفی امینی رارانی، محمود کیوان آرا، مهدی نصرت آبادی* صفحات 506-518
    مقدمه

     امروزه رویکرد تعیین کننده های اجتماعی سلامت به عنوان یکی از مهم ترین دیدگاه ها در بررسی تفاوت های سلامتی بین و درون جوامع مورد توجه قرار گرفته است، در این رویکرد مفهوم تکامل دوران ابتدای کودکی موضوعی برجسته در تکامل همه جانبه کودک در نظر گرفته شده است.  این مطالعه با هدف تحلیل محتوای کوریکولوم رسمی رشته های علوم پزشکی از منظر تکامل دوران ابتدای کودکی انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای جهت دار بر اساس الگوی حیطه های منتخب عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، سرفصل برنامه های درسی 27 رشته تحصیلی مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ارایه می شود از منظر تکامل ابتدایی دوران کودکی تحلیل محتوا شد. در تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد.

    نتایج

     نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد در مقطع کارشناسی بیش ترین سرفصل های مربوط به تکامل دوران ابتدای کودکی مربوط به رشته مامایی بود (25بار)، در مقطع کارشناسی ارشد رشته پرستاری کودکان(14 بار) بود. در مجموع در کلیه مقاطع به ترتیب بیش ترین دروس حاوی مفهوم تکامل ابتدای کودکی مربوط به کارشناسی مامایی، کارشناسی بهداشت عمومی و کارشناسی ارشد پرستاری کودکان بود.

    نتیجه گیری

    در مقایسه سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی بیش ترین سرفصل های تکامل دوران ابتدای کودکی مربوط به مقطع کارشناسی بود. از آنجا که هدف از آموزش پزشکی کسب دانش، مهارت و نگرش لازم برای مراقبت از بیمار و ارتقای سطح سلامت افراد جامعه است، لازم است محتوای آموزشی دانشجویان پزشکی نگاهی جامعه نگر داشته باشد و جایگاه تعیین کننده های اجتماعی سلامت و به طور خاص مباحث مربوط به تکامل دوران ابتدای کودکی در سرفصل دروس برجسته باشد.

    کلیدواژگان: کوریکولوم رسمی، تحلیل محتوا، تکامل دوران ابتدای کودکی
  • عاطفه مختاری کیا*، زهرا اسدی پیری، سامان قاسم پور، راضیه علایی، ثریا نورایی مطلق، کتایون بختیار صفحات 519-529
    مقدمه

     رشته تحصیلی و اشتغال آینده همواره از نکات مهم و مورد توجه بخش آموزش بوده است. این مطالعه با هدف بررسی نگرش دانشجویان رشته بهداشت عمومی دانشگاه علوم پزشکی لرستان نسبت به رشته تحصیلی و آینده شغلی انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی مقطعی، دانشجویان مشغول به تحصیل ترم سوم تا ترم هشتم رشته بهداشت عمومی در سال 1397 جامعه پژوهش (84نفر) بودند که با روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار بکارگرفته شده در این مطالعه برگرفته از پرسشنامه سنجش نگرش در دانشگاه مینه سوتای امریکا بود که در ایران توسط صمدی و همکاران ترجمه گردیده است و پایایی و روایی آن تایید شده است. تحلیل داده ها از طریق آزمون t مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون همبستگی پیرسون انجام گرفت.

    نتایج

     میانگین و انحراف معیار نمره نگرش دانشجویان نسبت به رشته تحصیلی و آینده شغلی به ترتیب برابر با 1/5±14/27 (میانگین نظری آزمون=27) و 25/5±79/22 (میانگین نظری آزمون =24) بود. بین نگرش دانشجویان نسبت به رشته تحصیلی و آینده شغلی، همبستگی مستقیم مشاهده شد (0001/0p> و 472/0r=). عوامل مهمی که سبب نگرش منفی نسبت به آینده شغلی می گردد، نگرانی نسبت به آینده ی شغلی، مزایای حقوقی نامناسب رشته، عدم تناسب سرفصل و دروس ارایه شده با نیازهای جامعه هستند. مهم ‎ترین عوامل نگرش منفی نسبت به رشته تحصیلی، دیدگاه منفی جامعه و دانشجویان سایر رشته ها نسبت به رشته است.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج نگرش دانشجویان نسبت به رشته تحصیلی و آینده شغلی، منفی (نزدیک به متوسط) بود. تقویت برنامه های آموزشی، بازنگری سرفصل و دروس ارایه شده، بهبود کارآموزی دانشجویان و پذیرش دانشجو با توجه به نیاز جامعه و فراهم کردن شرایط استخدامی از عواملی است که می تواند در افزایش سطح رضایت از رشته تحصیلی و دیدگاه دانشجویان نسبت به آینده شغلی اثرگذار باشد.

    کلیدواژگان: نگرش، رشته تحصیلی، آینده شغلی، بهداشت عمومی، دانشجویان
  • اکرم پرنده*، فاطمه سلیمان آبادی صفحات 530-532

    اصطلاح سواد سلامت به عنوان شاخص حیاتی و مهم در نتایج و هزینه های مراقبت های بهداشتی شناخته شده است(1). طبق تعریف موسسه پزشکی (IOM)، سواد سلامت درجه ظرفیت و توانایی فرد در کسب، پردازش و درک اطلاعات مربوط به سلامت و خدمات موردنیاز برای تصمیم گیری مناسب در مورد سلامت تعریف شده است(2). بر اساس گزارش موسسه پزشکی آمریکا، تقریبا هشتاد میلیون بزرگسال در آمریکا فاقد مهارت های به کارگیری اطلاعات بهداشتی درمانی هستند(3)، در ایران براساس مطالعه ی طاووسی و همکاران، حدود نیمی از جمعیت ایران دارای محدودیت سواد سلامت هستند و این محدودیت در گروه های آسیب پذیر، از جمله سالمندان، زنان خانه دار و افراد با سواد عمومی محدود، شایع تر است و آنان را در معرض خطر در مورد انحراف از سلامت قرار می دهد(4). سواد سلامت ناکافی با کاهش رفتارهای خود مراقبتی و کیفیت زندگی پایین تر(5) همراه است و عوارض متعددی از جمله عدم دسترسی به خدمات بهداشتی مناسب، تمایل کم تر به پیگیری درمان و افزایش میزان مرگ ومیر ایجاد کرده است(6و7). به علاوه سواد سلامت پایین در بیماران موجب افزایش نرخ بستری در بیمارستان و میزان استفاده از خدمات اورژانس می شود و در افزایش هزینه مراقبت های بهداشتی به میزان سالانه پنجاه تا 73 بیلیون دلار نقش دارد(1و8). اهمیت مبحث سواد سلامت با مطرح شدن در برنامه مردم سالم 2020 (Healthy People 2020) آشکار شده است. همچنین کمیسیون مشترک و سازمان بهداشت جهانی بر لزوم آموزش استانداردشده و بیمار محور، به افراد با سواد سلامت ناکافی تاکید کرده اند. موسسه پزشکی آمریکا نیز، آن را مبحثی ضروری برای تلفیق در برنامه تحصیلی کارشناسی پرستاری می داند(9و10). زیرا عدم آشنایی پرستاران با مفهوم سواد سلامت و آگاهی ضعیف آن ها در این زمینه می تواند به طور جدی بر نحوه عملکرد پرستاران جهت برقراری ارتباط با بیماران، کیفیت مراقبت، رضایت مندی ، ایمنی بیماران و نیز بر نحوه ی ارایه آموزش به بیماران تاثیرگذار باشد چرا که اغلب بیماران با سطح سواد سلامت پایین، در تصمیم گیری های مشارکتی شرکت نمی کنند و در تعامل با کارکنان نظام سلامت با مشکلات متعددی مواجه هستند(11). اگرچه لزوم آموزش پزشکان و سایر ارایه دهندگان مراقبت های بهداشتی درمانی در زمینه ی آموزش به بیماران و ارتباط با آن ها در راستای ارایه خدمت با کیفیت اثبات شده است، اما استاندارد مشخصی در این زمینه وجود ندارد(1و2). در واقع آموزش درزمینه سواد سلامت بارها به عنوان یکی از مهم ترین اولویت های آموزشی برای ارایه دهندگان خدمات سلامت معرفی شده است(12) و اخیرا یکی از مهم ترین جنبه های برنامه عملیاتی ملی منتشرشده در آمریکا را به خود اختصاص داده است. به گزارش انجمن پزشکی آمریکا باید موضوع سواد سلامت به برنامه های آموزشی متخصصین سلامتی و ارایه دهندگان خدمات بهداشتی و درمانی اضافه شود و این افراد بایستی مهارت های لازم در زمینه ی موضوع سواد سلامت را فراگیرند(13). زیرا اگر پرستاران و دانشجویان پرستاری با مفهوم و راهبردهای سواد سلامت آشنا باشند و در حین آموزش به بیماران از این مهارت ها بهره گیرند، این امر سبب درک بهتر بیماران از اطلاعات ارایه شده به آن ها می شود در نتیجه تاثیر آموزش های ارایه شده به طور چشم گیری ارتقای خواهد یافت(1و14). اما با وجود این که به کارگیری راهبردهای سواد سلامت در آموزش به بیماران بسیار سودمند بوده و همچنین احتمال برخورد یک دانش آموخته پرستاری جدید با بیمارانی که سواد سلامت کمی دارند، زیاد است(15)، ولی متون پرستاری نشان می دهد که ارایه دهندگان خدمات سلامت، به خصوص پرستاران و دانشجویان پرستاری، آگاهی و مهارت لازم در زمینه ی سواد سلامت و رسیدگی به بیماران با سواد سلامت ناکافی را نداشته و روش های ارتباطی موثر را در زمان آموزش و برقراری ارتباط با این دسته از افراد به کار نمی گیرند(13و16)، زیرا در حال حاضر یک برنامه سیستماتیک برای تلفیق مبحث سواد سلامت و استراتژی های آموزش به بیماران با سواد سلامت پایین، و هیچ استاندارد کیفی برای طراحی و ساخت مطالب آموزشی بیمار یا مهارت آموزی پرستاران و کارکنان بهداشت و درمان، در سواد سلامت در برنامه درسی کارشناسی پرستاری وجود ندارد(17و18) و در منابع در مورد میزان و نحوه تدریس این موضوع جهت دانشجویان پرستاری خلا وجود دارد. بر همین اساس محققین در پژوهش های مختلف عدم وجود آموزش های دانشگاهی در زمینه ی سواد سلامت برای کلیه ی ارایه دهندگان خدمات سلامتی و به خصوص پرستاران را، مهم ترین مانع در عدم توجه و به کارگیری راهبردهای سواد سلامت در عرصه عمل معرفی کرده و آن را موضوعی فراموش شده در دانشگاه ها و مراکز تعلیم متخصصین سلامتی می دانند(12و19). از طرفی تحقیقاتی که در حوزه آموزش سواد سلامت در برنامه های پرستاری انجام شده اند غالبا بر ارزشیابی دانش فردی سواد سلامت در میان گروه های دانشجویی تمرکز دارند، نه بر گنجاندن اطلاعات سواد سلامت در برنامه درسی آن ها بوده است(17). و از آنجا که بینش کافی از موضوع سواد سلامت و ابعاد مختلف آن، به پرستاران و دانشجویان پرستاری در انتخاب راهبردهای درست درمانی، آموزشی و حمایتی برای خدمت به بیماران کمک می کند(1) و با توجه به خلا موجود، تلفیق مبحث سواد سلامت در برنامه درسی کارشناسی پرستاری به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر احساس می شود.

    کلیدواژگان: نامه به سردبیر، سواد سلامت
  • مژگان محمدی مهر*، علی قاسمی صفحات 533-542
    مقدمه

     موفقیت تحصیلی از مهم ترین مشکلات فراروی نظام آموزشی دانشگاه ها است که بررسی عوامل تاثیرگذار بر آن اهمیت دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی و بهزیستی ذهنی بر موفقیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارتش انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارتش مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 97-1396 بود. نمونه مورد نظر در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از کل جامعه آماری در دسترس به تعداد 310 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه روا و پایای بهزیستی ذهنی میگرز مای و کیز(Magyar-Mae & Keyes)  و پرسشنامه وضعیت اجتماعی- اقتصادی اسلامی و همکاران بود. موفقیت تحصیلی بر اساس نمره معدل دانشجویان بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار لیزرل (Lisrel-8.8) انجام شد.

    نتایج

     اثرات مستقیم زیر متغیر های بهزیستی ذهنی بر موفقیت تحصیلی به ترتیب بهزیستی روانی 46%، بهزیستی عاطفی 22% و بهزیستی اجتماعی 18% به دست آمد. همچنین مقادیر اثرات مستقیم وضعیت اجتماعی- اقتصادی بر موفقیت تحصیلی به 47/0 بود و میزان اثرات مستقیم بهزیستی ذهنی با وضعیت اجتماعی – اقتصادی 45/0 به دست آمد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر دال بر وجود تاثیر مستقیم و معنادار متغیرهای بهزیستی ذهنی و وضعیت اجتماعی- اقتصادی بر موفقیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارتش بود. لذا توصیه می گردد به منظور موفقیت تحصیلی دانشجویان این دانشگاه به بهزیستی ذهنی و وضعیت اجتماعی -اقتصادی آنان در کنار سایر مولفه های اثرگذار بر موفقیت تحصیلی توجه گردد.

    کلیدواژگان: بهزیستی ذهنی، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، موفقیت تحصیلی، دانشجو
  • فرهاد تنهای رشوانلو*، هادی صمدیه، حسین کارشکی، ملیکا منوچهری، مینا علیزاده صفحات 542-553
    مقدمه

     فرسودگی تحصیلی با خستگی ناشی از الزامات مربوط به مطالعه، حس و نگرش بدبینانه نسبت به مطالب درسی، احساس پیشرفت ضعیف در مسایل تحصیلی، کاهش احساس شایستگی و برخی از نشانگان افسردگی مشخص شده و می تواند از عوامل درون فردی و بافتی تاثیر پذیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری ادارکات والدینی با فرسودگی تحصیلی دانشجویان با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روانشناختی در چارچوب نظریه خودتعیین گری انجام شد.

    روش ها

    در این پژوهش توصیفی- همبستگی، جامعه آماری را دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 97-96 تشکیل دادند. از این جامعه آماری تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس ادراکات والدینی رابینز (Robbins)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی گانیه (Gagné) و فرم زمینه یابی دانشجویان پرسشنامه فرسودگی تحصیلی مسلش (Maslach) گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار آماری AMOS-24 انجام شد.

    نتایج

     ادراکات از فرزندپروری مادر و پدر به واسطه نیازهای بنیادین روان شناختی بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان اثرغیرمستقیم و معناداری نشان داد(01/0≥P). مدل مسیر نیز از برازش مطلوبی برخوردار بوده (61/2=c2/df، 91/0=AGFI، 95/0=GFI، 96/0=CFI، 93/0=NFI، 94/0=TLI،06/0=RMSEA) و می تواند 54 درصد از واریانس فرسودگی تحصیلی دانشجویان را تبیین کند.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد فراهم کردن محیط خانوادگی توام با حمایت والدین، برقراری روابط گرم و صمیمی و داشتن انتظارات متناسب با توانمندی های فرزندان، به ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی و در نهایت ارتقای سازگاری های تحصیلی آنان کمک می کند.

    کلیدواژگان: ادراکات والدینی، نیازهای بنیادین روان شناختی، فرسودگی تحصیلی، خودتعیین گری، معادلات ساختاری
  • آرزو قوی، لیلا ولی زاده، وحید زمان زاده، تکتم کیانیان * صفحات 554-564
    مقدمه

    اهمیت اخلاق به ویژه عمده ترین مبحث آن یعنی عدالت محوری در طراحی برنامه های آموزشی و نقش اساسی برنامه های آموزشی در رشد و توسعه ی کشور سبب شد تا مطالعه ی حاضر با هدف طراحی ابزارهای جدید برای ارزشیابی برنامه های آموزشی از منظر اخلاق و عدالتبه صورت یک مطالعه اولیه انجام شود.

    روش ها

     مطالعه حاضر از نوع توسعه ای و روان سنجی بود که در دانشکده ی پرستاری و مامایی تبریز در سال 1397صورت پذیرفت. جهت تدوین ابزارهای اولیه ابتدا با استفاده از مرور متون گسترده، اخلاق، عدالت و برنامه های آموزشی تعریف شد و سپس گویه های ابزارها ارایه گردید. جهت بررسی روایی صوری و محتوایی ابزارها علاوه بر روش کیفی از آمار توصیفی نیز استفاده شد و پایایی ابزارها با روش توافق بین ارزیابان (کاپا) و روش همسانی درونی (ضریب آلفای کرونباخ) مورد تایید قرار گرفت.

    نتایج

    ابزار ارزشیابی برنامه های آموزشی از منظر اخلاق محوری ابتدا در 25 گویه و ابزار ارزشیابی برنامه از نظر عدالت محوری ابتدا در 39 گویه ارایه شد. پس از تعیین روایی صوری و محتوا به صورت کمی و کیفی، گویه های ابزارهای ارزشیابی برنامه های آموزشی از منظر اخلاق و عدالت، به ترتیب به 28 و 32 گویه تغییر یافتند. روایی محتوای کل ابزارها، بر اساس S-CVI/Ave به ترتیب 34/96 و 07/89 بود. ضریب کاپا برای هر یک به ترتیب 87/0 و 81/0 و ضریب آلفای کرونباخ 76/0 و 92/0 محاسبه شد.

    نتیجه گیری

     در این مطالعه ابزارهای ارزشیابی برنامه آموزشی از منظر اخلاق و عدالت تدوین شد که می تواند برنامه های آموزشی را از نظر غنای اصول اخلاقی مورد نیاز در حوزه ی سلامت بررسی نماید. انجام مطالعات بیش تر با استفاده از ابزارهای اولیه طراحی شده، در سایر محیط های آموزشی پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: ابزار، برنامه آموزشی، اخلاق، عدالت
|
  • Mahin Ghomi, Zahra Moslemi, Seyed Davood Mohammadi* Pages 1-9

     

    Introduction

    Motivation is one of the fundamental factors in learning that can affect variousaspects of student behavior in educational environments. The purpose of this study was to determine the relationship between quality of learning experience and self-regulation with academic motivation in students of Qom University of Medical Sciences.

    Methods

     This descriptive-correlational and cross-sectional study was conducted in 2017 on a sample of 261 students at Qom University of Medical Sciences. The subjects were selected from six faculties through gender-proportionate stratified random sampling. Data were collected through Neuman`s quality of learning experience standard questionnaire, Hong and O’Neil self-regulation questionnaire, and Vallerand`s academic motivation questionnaire . The data were analyzed using Pearson correlation coefficient, independent t-test, and stepwise multiple regression.

    Results

    The total score of quality of learning experience and its subscales resources, content, and flexibility had a significant positive relationship with academic motivation. Also, the total score of self-regulation and its subscales had a significant positive relationship with academic motivation. The results of multiple regression analysis revealed that quality of learning experience and self- regulation would positively and significantly predict academic motivation and could explain around 12.1% of the academic motivation variance.

    Conclusion

     The results suggest that universities should focus on improving the quality of student learning experiences. Curriculum planners and educators are also recommended to design and employ appropriate teaching methods to enhance learners’ motivation and self-regulation skills.

    Keywords: Quality of learning experience, self-regulation, academic motivation
  • Davoud Tahmasebzadeh Sheikhlar*, Firooz Mahmoodi, Fatemeh Farajpor Pages 10-21
    Introduction

    Hidden curriculum is one of the concepts and topics discussed in the field of curriculum. It has been much considered in education research, but its impacts on the field of higher education have not been seriously taken into account. Therefore, the present study aimed to investigate the role of hidden curriculum components in the professional adaptability of students at Tabriz University of Medical Sciences.

    Methods

    This paper is a descriptive, correlational study. The statistical population included all the students of Tabriz University of Medical Sciences in 2017-18 academic year. A sample of 361 was formed using simple random sampling determined by Morgan-Krejcie table. Data collection tools included an 11-component researcher-made hidden curriculum questionnaire (reliability coefficient: 0.97) and Pourkabirian’s two-component professional adaptability questionnaire (reliability coefficient: 0.93). The validity of the questionnaires was confirmed by a number of education sciences faculty members. The collected data were analyzed using one-sample t-test and canonical correlation coefficient.

    Results

    The obtained mean scores in hidden curriculum components and professional adaptability were often higher than the theoretical mean scores. The canonical roots of both variables were statistically significant (correlation coefficient=0.46 for the first root and 0.28 for the second root). The 11 components of hidden curriculum, except evaluation and critical thinking, were significantly related to professional adaptability. The hidden curriculum components explained 27% (in the first canonical root) and 9% (in the second canonical root) of the changes in professional adaptability.

    Conclusion

    The extracted variance indices and overlaps suggest that in the second root, the hidden curriculum components are not a strong predictor of professional adaptability, and that the varying state of professional adaptability cannot be predicted based on these components.

    Keywords: Hidden curriculum, professional adaptability, University of Medical Sciences
  • Farhad Tanhaye Reshvanloo*, Mahdi Arkhodi Ghalenoei, Hossein Kareshki Pages 22-32
    Introduction

    The quality of the professor-student relationship can be effective on teaching and students` performance. A valid questionnaire can help researchers in this field. The purpose of this study was to investigate the psychometric characteristics of Professor-Student Rapport Scale.

    Methods

    In a descriptive-correlational study and more precisely, test validation, 497 students of Shahid Beheshti University of Medical Sciences were selected by multistage random sampling method and completed Wilson and Ryan`s Professor-Student Rapport Scale and Marsh`s Student Evaluation of Educational Quality Questionnaire. The collected data were analyzed using exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis, predictive validity and internal consistency.

    Results

    The results showed that the scale has a two-factor structure that explains 62.15% of the variance. Confirmatory factor analysis also confirmed this structure. The internal consistency of the scale with the calculation of Cronbach's alpha for perceptions of teacher and student engagement was 0.86 and 0.92, respectively, and the split-half coefficients were 0.88 and 0.92, respectively. Perceptions of teacher subscale could predict the educational quality.

    Conclusion

    Professor-Student Rapport scale had a good validity and reliability in the sample of medical sciences students and can be used as a precise instrument in this regard.

    Keywords: Professor-Student Rapport, psychometrics, questionnaire, educational quality
  • Davoud Tahmasebzadeh sheikhlar*, Hamdollah Habibi, Karim Jafari Pages 33-43
    Introduction

    In recent years, coaching is one of the novel methods of education. Coaching is a process that can enhance both self-esteem and self-efficacy, which have an effective contribution in the educational environments. The aim of this study was to investigate the quality of coaching method in educational activities of faculty members in Tabriz University of Medical Sciences .

    Methods

    This descriptive-survey study was performed on all faculty members and students of Tabriz University of Medical Sciences in 2017-2018 academic years. 257 faculty members and 361 students were selected through the stratified random sampling method. Data collection tools were two researcher-made questionnaires about faculty members and students' coaching method, which was used after confirming its validity and reliability. The collected data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics such as single sample t-test and independent t-test .

    Results

    The rate of the application of coaching method was desirable, so that from the viewpoints of faculty members and students respectively, the mean scores (±SD) of the components: individual characteristics and conditions (36.87± 6.71, 33.6 ± 8.9), the trainer's condition and characteristics (27.83 ± 3.93, 25.5 ± 22.34), and requirements and conditions of the organization (24.21 ± 4.55, 30.44 ± 5.05), were higher than the theoretical average.

    Conclusion

    The results showed that the faculty members` attitudes towards the quality of their use of coaching were more favorable than students. Therefore, it is necessary to provide more context and background for students to familiarize them with this educational method .

    Keywords: Coaching method, coaching, teaching methods, medical sciences university
  • Anahita Khodabakhshi Koolaee*, Nazgol Chaeichi Tehrani, Akram Sanagoo Pages 44-53
    Introduction

    Self-compassion among nurses leads to spiritual care of the patients, which is an effective psychological component in the spiritual and emotional intelligence of nurses. The purpose of this study was to investigate the relationship between spiritual intelligence and emotional intelligence with self-compassion of nursing students in Islamic Azad University, Babol Medical Sciences University.

    Methods

    In this descriptive correlational research, the statistical population included all female nursing students of Islamic Azad University of Babol Medical Sciences University in 2017, and 169 of whom were selected by random sampling method. The research data were collected by King's Spiritual Intelligence Questionnaire (2008), Bar-on's Emotional Intelligence Questionnaire (1980) and Neff’s Self-Compassion Scale (2003). The collected data were analyzed by Pearson correlation test and multiple regression.

    Results

    Emotional intelligence with mean and Standard deviation(51.60± 8.42) and spiritual intelligence with mean and Standard deviation(269.14± 19.40) could predict 34.9% of the self- compassion dispersion with mean and Standard deviation of 79.44± 7.36 (P <0.01). Moreover, there was a positive and significant relationship between spiritual intelligence, critical existential thinking, the production of personal meaning, transcendental consciousness, and the extension of consciousness with self-compassion (P <0.01). Also, there was a positive and significant relationship between emotional intelligence, inner-personal skills, interpersonal skills, compatibility, coping with pressure and public creation with self-compassion (P <0.01).

    Conclusion

    Spiritual intelligence and emotional intelligence had a positive and significant relationship with self-compassion in nursing. The importance of attention to the self-compassion variable requires more attention from mental health professionals due to the major role of nurses in caring

    Keywords: Emotional intelligence, spiritual intelligence, self-compassion, nursing students
  • Javad Dehghannezhad, Zhilla Heydarpoor Damanabad*, Leila Valizadeh, Fariborz Roshangar, Abbas Dadashzadeh Pages 54-66
    Introduction

    Conducting comparative studies is one of the research methods for revising and modernizing educational programs. The aim of this study was to compare the emergency nursing MSc curriculum in Iran and the USA.

    Methods

    This descriptive-comparative study was conducted in 2018 at Tabriz University of Medical Sciences. Vanderbilt University was selected through internet searches due to the relative similarity between the fields of study offered by the given universities and then two curricula were compared using Bereday’s four-stage model: description, interpretation, juxtaposition and comparison.

    Results

    The program offered by both universities had certain mission, vision and goals. The goal of Vanderbilt University was to train professional clinical nurses while the goal of Iran's program was to provide the graduates with the proficiency in the clinical, educational, research and managerial fields. The admission requirements in both universities included holding a bachelor`s degree in nursing and having at least two years of clinical nursing experience. In Iran, the graduate students in Emergency Medicine can also take the examination. Some of the requirements for the admission to Vanderbilt University were a confirmation letter of clinical competence, a confirmation letter of at least three faculty members and a good GPA and students can study at a university whether full-time or part-time.

    Conclusion

    The Emergency Nursing MSc curriculum in Iran was designed as a general program, whereas Vanderbilt University curriculum was more specialized and operational with an emphasis on clinical practice. Differences in course credits offered by Emergency Medicine and Nursing bachelor's programs and their different fields of service make it necessary to revise the relevant curricula or develop separate educational paths for these two fields.

    Keywords: Curriculum, Master of Science, Emergency Nursing, Comparative Study
  • Sepideh Jafari*, Hamid Rahimian, Abbas Abbaspour Pages 67-77
    Introduction

    Over the last two decades, the concept of internationalization of higher education has been strongly considered and become one of the main priorities of universities worldwide. This study aimed to examine the Promoting and hampering factors influencing internationalization of state universities of Tehran.

    Methods

    This was a qualitative study and data were analyzed using content analysis methods. The study population consisted of university experts and faculty members with published works on internationalization, experience in teaching at international universities or teaching experience in international education courses, managers of international offices, and deans of international faculties in state universities in Tehran city. A total of 12 participants were selected for this study through purposive sampling. The data were collected through semi-structured interviews. The methods employed to assess the validity and reliability of the data included review by members and review by co-researchers.

    Results

    The findings showed that the Promoting factors influencing internationalization of universities included raising awareness, policy-making, communicating, allotting funding and facilities, empowering human resources, and promoting freedom and academic autonomy. Whereas, hampering factors included political, economic, socio-cultural, scientific-pedagogical, and organizational factors.

    Conclusion

    Since participants believed that there are considerable factors hampering the internationalization of Tehran's state universities, it is suggested that policymakers and higher education planners consider milestones to eliminate or reduce hampering factors in political, economic, socio-cultural, scientific-pedagogical and organizational areas. This could happen by planning and implementing programs for informing, policy-making and planning, communicating with other universities, allotting funding and facilities, empowering human resources, and promoting freedom and academic autonomy.

    Keywords: Internationalization of universities, Promoting factors, Hampering factors, Qualitative Research
  • Zohreh Vafadar, Akram Parandeh* Pages 78-89
    Introduction

    Narrative writing- reflection is an effective method in health sciences students’ clinical education. This study aimed to explore nursing students’ experiences of narrative writing- reflection method in clinical education.

    Methods

    This qualitative study was conducted using conventional content analysis approach in Baqiyatallah nursing faculty. Data were collected through six personal semi-structured interviews as well as two focus groups with students. The participants were selected through purposive sampling and continued to data saturation. All interviews were transcribed word by word and were analyzed using conventional content analysis approach. Text data were managed by MAXQD 10 software.

    Results

    Students` experiences of narrative writing- reflection method in clinical education identified one theme “perception of self-worthiness in clinical active learning” and four main categories: “self-awareness”, “promotion of self-efficacy and motivation”, “participatory and active learning”, “self-expression and catharsis”.

    Conclusion

    Promotion of students’ self-worthiness by use of narrative writing- reflection in clinical education can provide appropriate context for their professional development.

    Keywords: Narrative writing- reflection, clinical education, nursing students, qualitative content analysis
  • Batool Zamani, Mansooreh Momen, Heravi, Zarichehr Vakili* Pages 90-100
    Introduction

    Morning report is one of the most effective methods in clinical education. The purpose of this paper was to assess the current state of morning report in the Department of Internal Medicine at Kashan University of Medical Sciences in order to identify the weaknesses and standardize this important educational procedure.

    Methods

    This quasi-experimental study was conducted in Department of Internal Medicine at Kashan University of Medical Sciences in 2016. Data were collected by a researcher-made questionnaire based on the clinical education standards developed by the Ministry of Health and Medical Education, Deputy of Education. First, the weaknesses were identified in the morning report sessions by surveying the stagers, interns and residents selected by means of census method from all of the internal medicine learners (15 stagers, 6 interns, and 9 residents). Then, faculty members were lectured on the correct way of holding morning report session. After the trainings, the participants were resurveyed using the same questionnaire and the extent of changes in complying with the educational standards was measured. The data were analyzed by Chi-square test and Fisher’s exact test.

    Results

    The standards with significant increase in full compliance after the intervention were as follows: complete observation of “step-by-step discussion” (p<0.001), “differential diagnosis” (p=0.001), “discussion of diagnostic tests” (p<0.001), “discussion of systematic approach” (p=0.005), “discussion of radiology images” (p=0.002), “provision of appropriate conditions for teacher-learner interactions” (p=0.004), “attention to learners’ attendance” (p=0.001), and “teacher-learner eye-contact” (p=0.024).

    Conclusion

    The training of the internal medicine faculty members in morning report had a positive effect on the standardization, and the quality of education and its compliance with the standards may be improved by continuous trainings.

    Keywords: Morning report, standardization, educational department, department of internal medicine
  • Abdullah Karimi, Pooneh Tabibi, Reza Shiari*, Seyed Alireza Fahimzad, Vahideh Zeinali, Elham Mousavi Nasab Pages 104-113
    Introduction

    Pediatrics assistants should have the same training program. Shahid Beheshti University of medical sciences has seven training hospital, however, there are no similar specialized departments in all of these hospitals. Therefore, it is necessary to develop identical rotational style in order to train assistants according curriculum. The aim of this study was to investigate and compare the pediatrics assistants' skills scores in clinic, before and after the executive rotational style.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was carried out in two successive steps in Shahid Beheshti University of Medical Sciences. In the first step, the rotational guideline was developed by the specialists and used for pediatrics assistants since 2015. The second step was carried out in 2017. In this phase, the effect of the implementation of the guideline was investigated by a researcher-made questionnaire. Eighty-four questionnaires were distributed among the pediatrics assistants of Shahid Beheshti University of Medical Sciences. Sixty-nine assistants fulfilled the questionnaires. Thirty-eight assistants have been trained by the rotational program and, 31 assistants have been trained by the old one. Data were collected from questionnaires, and analyzed using Spss software version 16. 0.

    Results

    The mean and standard deviation of the clinical skills scores were higher in rotational group of assistants, camper with the others especially in wards of neonatal, nephrology, emergency, infectious, gastroenterology, lung, heart, rheumatology, hematology, and oncology. The rotational group assistants earned lower clinical skills scores than the others in endocrinology (3. 7±1. 5) and asthma and allergy (4. 3±2. 1) departments.

    Conclusion

    the findings indicated that the implementation of rotational style in Shahid Beheshti University of medical sciences had a positive effect on the pediatrics assistants' clinical skills improvement.

    Keywords: Rotational style, pediatrics assistants, educational plan, curriculum
  • Behrangi, Zeinab Izadian*, Bijan Abdollahi, Hasan Reza Zeinabadi Pages 114-123
    Introduction

    Medical education is a broad field of study that, as a subset of educational research, examines inputs, processes and outputs associated with teaching and learning medical sciences. The purpose of this study was to investigate the status of medical education studies by Iranian researchers among the educational publications indexed in Web of Science from 1990 to 2015.

    Methods

    This descriptive study was conducted using Co-Word analysis (a scientometrics method). The research population was comprised of all Iranian scientific outputs in the field of education, indexed in the Web of Science database between 1990 to 2015.

    Results

    The review yielded a total of 2954 articles by 6643 authors. Three influential and prolific authors were affiliated with medical sciences universities. The words education, student, health, women, learning, knowledge, risk, medicine, quality, and school were the most widely used words among the concepts under study.

    Conclusion

    With a remarkable growth in Iran, medical education has attracted the greatest part of educational research in recent years, such that the articles by the most influential and prolific authors, top journals and institutes related to the subject of education in Web of Science are in the medical and paramedical field.

    Keywords: Medical education, scientometrics, research management, educational research
  • Fereshteh Araghian Mojarad*, Anahita Sadeghi, Akram Sanagoo, Leila Jouybari Pages 124-125
  • Mohammad Akbary Borng*, Mohammad Alipour, Maryam Delavar Pages 126-135
    Introduction

    Professional ethics is defined as one of the necessities in the medical profession; this way, it can be conceptualized and integrated for students in the form of teachers’ relationship to others. Effective communication with the patient is one of the important interactions of educational authorities. In view of that, the purpose of this study was to investigate the role of students' perception of the relationship between faculty members and patients on their professional ethics in Birjand University of Medical Sciences.

    Methods

    This study is a descriptive cross-sectional type. The population included medical students of Birjand University of Medical Sciences in 2018. In this study, 151 subjects were sampled using Morgan table and stratified-random sampling method (based on educational grade). Data collection instrument was a researcher-made questionnaire. Data were analyzed both descriptively and inferentially (correlation & multiple regressions.

    Results

    Findings revealed that the relationship between faculty members and the patient can predict the professional ethics of the students in education and research (R2 = 0.09, P <0.01) as well as their relationship with colleagues (R2 = 0.04, P <0.01).

    Conclusion

    Seeing as the relationship between the faculty members and the patient affects the development of professional ethics of medical students, the interaction of the faculty with other people is one of the important issues affecting the development of professional ethics of students; accordingly, planning to improve the relationship between teachers and the patient through running workshops and in-service training courses seems indispensable.

    Keywords: Professional Ethics, Patient, Students, Professors, Relationships
  • Bahareh Tahani*, Parastoo Rasaei Pages 136-145
    Introduction

    Studies have shown that educational environments play an important role in the success, happiness and motivation of the students. The aim of this study was to investigate the perspective of dental students regarding their learning environment in the dental school of Isfahan University of Medical Sciences.

    Methods

    In this descriptive cross-sectional study, all dental students studying in 2016 were selected (229 pre-clinical students and 383 clinical education students). The students' perspectives about their learning environment were examined in seven domains through the DSLES (Dental Student Learning Environment survey) questionnaire with 48 questions. Validity and reliability of this research tool have already been confirmed by Mojtahedzadeh et al. The collected data were analyzed using descriptive statistics, ANOVA, Chi Square and T-test.

    Results

    336 out of 612 questionnaires were completed and analyzed. The findings showed that positive attitude toward dentistry was seen in 87% of students (n=287). The highest score and the lowest score were in the field of organization and supportiveness. The mean scores obtained for the fields of flexibility, emotional environment, meaningful experience and breadth of interest were 1.9 ± 0.5, 2.1 ± 0.4, 2.0 ± 0.4 and 2.1 ± 0.6, respectively. The scores of flexibility (P <0.01), student-student interaction (P <0.002), breadth of interest (P <0.01) and the total mean (P <0.002) in Pre-clinical were higher significantly. There was a significant correlation between meaningful experience and GPA (p=0.04).

    Conclusion

    According to the results, it is suggested that more attention be paid to flexibility in the content of the curriculum and communicational ways between the students and heads of the faculty to answer their concerns.

    Keywords: Learning environment, medical education, clinical education, dentistry students
  • Pouyan Aminishakib, Fereshteh Baghai Naini, Sedigheh Rahrotaban, Sara Mortaz Hejri, Nosratollah Eshghyar, Fatemeh Hamidzadeh, Nazanin *, Mir Saeed Yekaninejad Pages 146-156
    Introduction

    Today, one of the most important challenges in teaching oral and maxillofacial pathology is how to teach it to dental students. The purpose of this study was to review the implementation and evaluation of the Practical Pathology Curriculum in order to achieve the goals of applied pathology education for dental students.

    Methods

    First, a need assessment was conducted so that the view of students in the faculty of Tehran University of Medical Sciences who had completed the practical oral and maxillofacial pathology unit 2 during the last 2 years were collected using a questionnaire. Then, using the view of faculty members and considering the student opinions and reviewing the texts and similar experiences in other universities in the world, amendments were made to the course mentioned above. After the implementation of the modifications, we gathered the student’s view using the same questionnaire.

    Results

    In the need assessment phase, 92 students (controls) and after the implementation of the modification, 62 students (cases) completed the questionnaire. A significant improvement in the assessment of students in some items such as their overall assessment of educational quality (p = 0. 008) and the mean score of the questionnaire (p = 0. 00) was observed. Regarding the students grades in the final exam, after the implementation of the modifications, a slight improvement was observed although this was not statistically significant (p = 0. 431).

    Conclusion

    The above mentioned modifications results an improvement in the overall satisfaction of students with the teaching quality of practical pathology course, although the average score of the final exam did not show a significant increase.

    Keywords: course evaluation, implementation, reassessment, practical oral, maxillofacial pathology course
  • Mehdi Bagheri*, Fariba Haghani, Seyde Ahmad Mohamadi Kia Pages 157-165
    Introduction

    Effective teaching requires methods that can develop appropriate knowledge and skills in students. This study aimed to assess the effect of inquiry-based teaching method in medical education through reviewing the related literature.

    Methods

    In this Narrative review study, using the keywords clinical education, inquiry-based teaching method and medical education, all articles published between 2010 and 2018 were searched in Magiran, Google Scholar, PubMed, and Medical Teacher. The articles were assessed according to the fields of medical education and after reviewing the articles and removing the duplicates, inquiry-based teaching methods and their fields were classified and ultimately 15 articles were extracted.

    Results

    The review of 15 articles on the application of inquiry-based teaching method in medical education showed that this method is responsible for favorable educational and training impacts on students.

    Conclusion

    According to the results of the study, it is recommended that faculty members of theoretical and clinical courses should use inquiry-based teaching method for their classes. Faculty deans also should lay the groundwork for application of this teaching method.

    Keywords: Medical Education, Inquiry-based Teaching Method, Clinical Setting
  • Zahra Abdekhodaie, Amir Tiyuri* Pages 166-168
  • Atefe Arianfar*, Mohammad Reza Sarmadi, Mohammad Hasan Seyf, Foroozan Zarrabian Pages 169-179
    Introduction

    In recent decades, self-regulated learning has been identified as an important factor in academic achievement and performance. The aim of this study was to present a causal model for factors affecting self-regulated learning among MSc students of Paramedical Sciences in Shahid Beheshti University of Medical Sciences.

    Methods

    In this descriptive correlational study, the data were collected through a combined questionnaire which was completed by a number of 310 of Paramedical Students. The participants of the study were selected through a multistage method (cluster, stratified and random sampling) in 2018-19 at Shahid Beheshti University of Medical Sciences. The data were analyzed by path analysis using Amos, Lisrel and SPSS.

    Results

    The results showed that the three endogenous factors (perfectionism, task value, future orientation) had a significant effect on the academic self-regulation in the students. The highest total effect on self-regulation was related to perfectionism and academic self-efficacy (0.43) among the exogenous variables.

    Conclusion

    Considering the goodness of fit indices and investigation of the model as a whole in the study group, the model had a good fit for the indices and can be used in decision making and policy making.

    Keywords: Self-regulated learning, task value, future orientation, academic self-efficacy, educational help-seeking, perfectionism
  • Abdolhussein Shakurnia* Pages 180-188
    Introduction

    The distractors have a very important role in Multiple-Choice Question (MCQ) and it can influence the quality of the tests. This study aimed to investigate frequency of functioning and non-functioning distractors and the relationship between the distractors options with difficulty and discrimination in Ahvaz Jundishapur University of Medical sciences in 2017.

    Methods

    In this descriptive-analytic study, the distractors of the MCQs in the immunology were examined. The distractors were those that selected by more than 5% of the examinees', they were considered as Functioning Distractors (FDs) and by less than 5% of the examinees' were considered as non-functioning distractors (NFDs). Data were analyzed using Analysis of Variances and Pearson correlation coefficient; for all tests error was considered as 5%.

    Results

    Out of 2124 distractors, 1361 (64.08%) were FDs and 763 (35.92%) were NFDs. The frequency of MCQs with 0, 1, 2 and 3 FDs was 12.4%, 19.5%, 31.5% and 36.6%, respectively. There was a significant negative correlation between the number of FDs and the difficulty index (r=0.442, p=0.000), but there was not a significant correlation between the number of FDs and the discriminative index of MCQs (r=0.043, p=0.259).

    Conclusion

    The findings showed that more than one-thirds of the distractors were NFDs. As a result of increasing the number of NFDs, the difficulty and the discriminative indices of questions decreased and led to a drop in the quality of the test. Item analysis results could be used to identify and remove non-functioning distractors from MCQs that have been used to improve the quality exam.

    Keywords: Student Assessment, multiple-choice questions, distractors, functioning distractors, non-functioning distractors, difficulty index, discriminative index
  • Asgar Armoun, Sadraddin Sattari*, Yousef Namvar Pages 189-198
    Introduction

    Several factors have contributed to the creation and development of knowledge sharing culture. Awareness of these factors and their impact on knowledge sharing seems to be vital for educational organizations. This study was conducted with the aim of determining the factors affecting sharing knowledge among faculty members of Ardabil University of Medical Sciences.

    Methods

    This study was conducted in 2018 by descriptive-survey method. The population consisted of all the 225 faculty members of Ardabil University of Medical Sciences who were surveyed by census of all members of the community. Data collection was done via questionnaire. Validity of the questionnaire was confirmed by the experts. AS to the reliability of the questionnaire, it was calculated through Cronbach's alpha. To analyze the data, descriptive analysis, one-sample T-test and confirmatory factor analysis were used.

    Results

    The findings showed that individual-humanistic, organizational-institutional, cultural, leadership-management and technological infrastructures are factors that affect knowledge sharing. The highest average was of individual-humanistic factors (4.84±0.75) as well as organizational-institutional (4.07±0.66). Also, leadership-management factors (2.68±0.87), cultural (2.29±0.73) and technological infrastructures (1.11±0.99) could be ranked, in lower position respectively. Pearson correlation test (0.78) showed that there is a significant relationship among all the factors of knowledge sharing at the significance level of 0.01. The results of factor analysis confirmed the effect of the five factors studied on knowledge sharing as well.

    Conclusion

    Individual-humanistic, organizational-institutional, cultural, leadership-management and technological infrastructures are factors affecting the sharing of knowledge among the faculty members of Ardabil University of Medical Sciences. In view of these, to develop a process of sharing knowledge, taking into account all five effective factors, attention needs to be paid to individual-humanistic and organizational-institutional factors.

    Keywords: Knowledge sharing, faculty members, University of Medical Sciences
  • Roya Sattarzadeh Badkoubeh, Fariba Asghari, Zahra Shahvari* Pages 199-212
    Introduction

    Despite the consensus on the role of teachers in identity formation of learners, the assessment of the professional behavior of faculty members has not been paid enough attention. Professionalism is best taught in clinical settings through role modeling of teachers. Students can observe the behavior of the physicians, this way, professionalism evaluation in practicing physicians is important. This study endeavored to develop a 360-degree tool for assessing the professional behavior of clinical attending.

    Methods

    This study was conducted in four phases. In the first phase we designed item pool based on a review of literature and experts’ views, in the second phase, content validity and face validity of items were authnticated. In the next phase a pilot study was conducted on 40 people (20 faculty members & 20 assistants). In the versy last phase the reliability of the instrument was calculated on 18 faculty members, 10 head of departments, 16 residents and 17 nurses.

    Results

    Based on validity and reliability assessment, item pool reduced to 18. Seven items were assigned to department heads, 6 items to colleagues, 8 items to assistants, and 5 items to nurses. It was also found that patients were able to evaluate the professional behavior of clinical members in four aspects.

    Conclusion

    A 360 degree instrument containing five sections and 18 items was developed that can examine the professional behavior of faculty of members of school of medicine, taking into account the views of stakeholders including service providers and patients.

    Keywords: professional behavior, clinical faculty members, faculty of medicine, assessment, validation
  • Hamidreza Khoshnezhad Ebrahimi, Atiyeh Bazargani*, Majid Mirmohammadkhani, Shabahang Jafarnejad, Arash Tabraei, Elham Ziaeifar Pages 213-215
  • Nakisa Torabinia, Syed Mohammad Razavi, Shahram Shayan, Zahra Hatamzade*, Mohsen Reisi Pages 216-224
    Introduction

    One of the main duties of universities in Iran is training of general students. Therefore, the educational process of dental students of general dentistry should be evaluated and compared in all of these universities. The aim of this study was to evaluate the views of dental students in Isfahan, Yazd, Kashan in comprehensive science exams.

    Methods

    In this descriptive cross-sectional study, 277 students of Medical Universities of Isfahan, Yazd and Kashan participated in the study. A data collection tool was a pre-made questionnaire, containing 26 questions in five options in seven areas. Data were analyzed by SPSS software, that is to say, One-way ANOVA and Pearson correlation coefficient T-test were used for data analysis.

    Results

    Comparison of mean scores in the University of the United University based on one-way ANOVA showed a significant difference in the benefit of the test (2. 894 ± 0. 94) (f =. 05, p =. 698), and the mean value (± 11. 55) / 3) (f = 717/3 = p <0. 05) between universities. Based on student admission quota at university and based on T-test, there was no significant difference as far as gender was considered. There was no significant difference between the males and females based on student admission quotas in the university and based on the T-test. There was no significant difference between the two groups in terms of the content of the questions based on the one-way ANOVA test (p> 0. 05) ± 3. 09) (2. 362 f =, p <0. 05), and test benefits (2. 8 ± 0. 94) (f = 0. 059, p <0. 05).

    Conclusion

    In this study, although most students considered the basic science exam as essential for measuring information, they did not consider the test score to be a student's knowledge. Considering all the findings of the research, it seems that the revision of the basic science exam and its holding as a comprehensive dental exam in the late stages of the general course has more beneficial effects on the goals of the new dental curriculum.

    Keywords: View, Dental student, Basic science exam
  • Narges Rahmani*, Kolsoum Akbarnatajbishe, Azadeh Kiapour, Hosein Alipour Pages 225-230
    Introduction

    Nurses have stressful attitudes towards psychiatric patients who play significant role in their care. This study endeavored to determine the effect of group therapy on the anxiety of nursing students in psychiatric ward of Babol Yahyanejad hospital.

    Methods

    In this quasi-experimental study sample consisted of 36 nursing students of the fifth semester at Babol Islamic Azad university who were randomly assigned to two experimental and control groups. The experimental group participated for six sessions of group therapy while the control group passed training sessions, they did not attend these sessions. The survey instrument included demographic characteristics, Spielbergerr Anxiety Inventory. Data were analyzed through covariance test.

    Results

    The majority of the samples, 11 students (61.1%) had moderate to low anxiety in the experimental and control groups before the treatment group, while the majority of the samples (61.1%) in the experimental group after the group therapy received mild anxiety. According to the results of the covariance analysis, the two groups after the test significantly (p <0.05) were different in terms of anxiety level.

    Conclusion

    These results indicated the effectiveness of group therapy in reducing anxiety of students in the Psychiatry ward. According to the results holding training classes on how to deal with Patients and systematic interview process before attending in psychiatric wards is recommended.

    Keywords: Group Therapy, Anxiety, Nursing Students
  • Fatemeh Ghaffari, Zahra Fotoukian*, Seyyed Javad Hosseini, Amaneh Mahmoudian Pages 231-238
    Introduction

    Academic self-efficacy can be affected by cognition, metacognition, and incentive factors. The aim of this study was to examine the relationship between resilience and attachment styles with academic self-efficacy among Nursing students.

    Methods

    This descriptive and cross-sectional study was performed on 190 undergraduate nursing students in the academic years 2016-2017 in Babol University of Medical Sciences. Sampling was simple randomization method. To gather data, academic self-efficacy, Hazan and Shaver Adult Attachment and Connor and Davidson Resilience Questionnaires were used. The data were analyzed using SPSS version 18, descriptive and inferential statistics including Pearson correlation coefficient, Linear Regression, and kolmogrov-smironov for determining normality of tests.

    Results

    Findings showed a significant positive correlation between resilience and academic self-efficacy (p=0/00). However, there was no significant correlation between attachment styles and academic self-efficacy (p=0.26) and its dimensions (secure attachment, avoidant attachment, anxious-ambivalent attachment) (p>0.01).

    Conclusion

    According to the results, the resiliency variable is capable of low prediction of academic self-efficacy, and attachment styles did not predict academic self-efficacy among nursing students; therefore, it is recommended implications of resilience promotion workshops in Nursing students.

    Keywords: Resilience, Attachment Styles, Academic Self-efficacy, Nursing Students
  • Bahman Tavan, Mahin Ghomi, Zahra Moslemi*, Hasan Jafaripoor, Seyedabdollah Mahmoodi, Azame Moslemi Pages 239-247
    Introduction

    Spiritual Intelligence is a type of adaptation and behavior that assists a person in order to go with the environment, health, improve performance and so on. This study was conducted to investigate the possible relationship between spiritual intelligence and academic motivation as well as academic vitality in students of Arak University of Medical Sciences.

    Methods

    This descriptive- correlation study was conducted in the academic years 2017-2018. 341 students were selected from Arak University of Medical Sciences through stratified random sampling method taking gender into consideration. Data collected by standard questionnaires spiritual intelligence, academic motivation Fredericks et al. and academic vitality by HossianChari and Dehghanizadeh. Data were analyzed using inferential statistics Pearson correlation and independent t-test analysis.

    Results

    The results of the Pearson correlation test revealed that there was a significant positive relationship between spiritual intelligence with academic motivation (P=0/000, r=0.284), and academic vitality (P=0/000, r=0/248). There was a significant positive relationship between academic motivation and academic vitality (P=0/008, r= 0/149). Likewise, there was a significant difference between male and female students average scores in academic vitality (P=0/001).

    Conclusion

    Training spiritual intelligence skills, as variables in the academic achievement, which can lead to increased academic motivation and academic vitality it seems important especially in the professional performance of students.

    Keywords: Spiritual intelligence, Academic motivation, Academic vitality
  • Haleh Zokaee, Mina Pakkhesal*, Amir Reza Ahmadinia, Leila Jouybari Pages 248-255
    Introduction

    Evidence indicates that the customary way of teaching is not enough to improve students' skill and competence after graduation. This study aimed to explain the experiences of Dentistry students in relation to community-based education (education in the field), which was done through written reflection by the students.

    Methods

    This study was carried out embracing qualitative approach in the academic year. 28 senior dentistry students according to the preplanned program visited the comprehensive centers of rural health in Gorgan, Golestan, Iran. At the end of the semester, students were asked to write their reflection on the outcomes of education in the field. The conventional qualitative content analysis was performed with the aim of extracting the experiences and views of students from the examination and management of oral mucosal lesions in the field.

    Results

    Data analysis led to the extraction of 72 initial code concepts, the two main categories of "obtaining clinical experiences, gaining non-clinical experiences" and four sub-categories including "improving clinical skills, enhancing emotional / attitudinal skills, improving the skills of individual communication, and understanding the importance of organizational interaction”.

    Conclusion

    The education in the field, along with traditional teaching methods can significantly increase students' learning ability and thus provide better quality services and promote community oral and dental health.

    Keywords: Reflection, Community Based Dentistry, Dental Student, Qualitative Content Analysis, Community- based education
  • Mehdi Bagheri, Athar Omid*, Mahmood Kohan, Seyde Ahmad Mohamadi Kia Pages 259-270
    Introduction

    Judgment on serious clinical situation, deciding to maintain the vitality of human in sophisticated problems, and thinking in difficult situations require critical thinking in the field of health. In the academic year 2017, this study examined the relationship between Critical Thinking Disposition and Clinical Reasoning in Medical Residents of Medical University of Isfahan (MUI).

    Methods

    This cross-sectional study was a descriptive-analytic type. The statistical consisted of the assistants in Alzahra and Amin Hospitals of MUI. The sampling process was carried out in a census (total number), and 48 including 22 male (45.8%) and 26 female (54.2%) assistants participated in this study. The data were collected through SAMTAC questionnaires and DTI) Diagnostic Thinking Inventory( questionnaires. Finally, data were analyzed both descriptively and inferentially using Analysis of Variances.

    Results

    From among the participants 89.6% adopted positive attitude towards critical thinking and 10.4% adopted ramshackle attitudes towards critical thinking. The average score of clinical reasoning was 105.13 from among 150 scores. From inferential point of view, there were no significant relationship between critical thinking and clinical reasoning skill (p = 0.198). However, as to subscales a significant relationship was disclosed.

    Conclusion

    Using critical thinking subscales, the quality of assistant exam selection can be enhanced, and the importance of these two issues in clinical decision-making and the promotion of clinical skills requires more attention in the field of health. This way, to upgrade training programs of assistants making changes and inclusion of activities seem to be indispensable.

    Keywords: critical thinking dispositions, Clinical Reasoning, Medical Residents
  • Hossein Najafi* Pages 271-281
    Introduction

    Blended learning as a combination of traditional and electronic learning, aimed at optimizing the learning experience. The purpose of the study was to examine the status of the components of blended learning and emotional intelligence and their effect on academic performance in Payame Noor University.

    Methods

    The population of this descriptive survey consisted of 3700 Payame Noor University faculty members, of whom 343 were selected using stratified random sampling and Krejcie and Morgan’s Table. Three questionnaires were used to measure blended learning, emotional intelligence, and academic achievement respectively. Discriminant validity was used to examine the status of the components, to examine. As for the relationships correlation test was used and for the path analysis was used for modeling.

    Results

    The results showed that the status of the components of blended learning, emotional intelligence, and academic performance in Payame Noor University was favorable. Among the components of blended learning, the strongest correlations were observed between learning style and methodology, methodology and pedagogy, technology and pedagogy, and learning style and pedagogy, with the exception of learning style and strategy with lowest effect. Pedagogy, methodology, and technology had the highest effect and strategy had the lowest effect on academic achievement. As for the components of emotional intelligence, the strongest correlations were observed between self-management and self-awareness, social skill and self-management, and social skill and self-awareness. Findings revealed that there is direct and positive relationship between blended learning and emotional intelligence; however, there is an indirect relationship between blended learning and emotional intelligence.

    Conclusion

    with the need analysis, designing, conducting, and evaluating quintuple benchmarks of the blended learning and quadripartite features of emotional intelligence are analyzed, designed, it is possible to exert outstanding effects on progress and performance.

    Keywords: Blended learning, emotional intelligence, academic achievement, path analysis, strategic approach
  • Mohammad Tasavon Gholamhoseini, Reza Goudarz*, Ali Nikravesh, Farzane Beig Zade Abassi Pages 282-292
    Introduction

    Considering the goals of development packages and innovations in medical education, it seems indispensable to develop an appropriate costing system to inform the cost of education. The purpose of this study was to calculate the final cost of the educational services in the School of Management and Information Sciences through activity-based costing method.

    Methods

    In this study, all college expenses were classified in the academic years 2014-2015 based on the breakdown of the cost of the chapters and clustered into three groups of educational, administrative, financial and supportive activities. Finally, the cost of each student was calculated based on the number of students, the level and field of study using the Stata software version 14 and as well as using analytical statistical methods and by activity-based costing method.

    Results

    The results show that the highest cost was related to the costs of the first chapter (i.e., personnel costs) and the cost of training the student in the two conventional and activity-based costing methods was completely different. In fact, in the conventional method, the education cost of one student was 159,469,350 Rials, which included all three levels of education, while in the activity-based costing approach, and due to the decline in activities, the cost of a student was calculated 768,445,395 Rials only for Ph.D. level.

    Conclusion

    The findings showed that the activity-based costing can be done based on the cost chapters and the calculation of all activities which in turn appeared effective in the calculation of the cost of training the students and can be applied to decisions of the health system policy makers to allocate the budget and share resources.

    Keywords: Activity-Based Costing, Student training, Kerman University of Medical Sciences
  • Ali Norouzi*, Alireza Monajemi Pages 293-304
    Introduction

    Using the historical discourse analysis is an approach to discover general insights of thinkers of a field of study. The studies resulted from the perspectives of the critical social sciences allow scholars to explore unspoken and hidden ideas of the educational methods and tools. The aim of this study was to critically analyze the discourse of the Iranian Journal of Medical Education in the first 18 years of its publication.    

    Methods

    In this study, critical discourse analysis was performed using Foucault's approach. All “letters to the editor” were analyzed in respect of language usage as a cultural mediator in power relations, considerations in social interactions, institutions and the body of knowledge. 

    Results

    The investigations showed that there are two main approaches in the part of “Letter to the editor”: A demand for “the standardization of research” and “the standardization of education”. In a deeper layer, it seems that there is a dispute between “medical education as a field” and “medical education as a discipline”.

    Conclusion

    The two main threats to the field of medical education are to restrict it to the discipline of medical education as a mono-discipline and to bureaucratize it in the form of directives and guidelines of the macro-policymaking institutions. In order to maintain the richness of the field of medical education, the diversity and range of involved disciplines must be maintained and reinforced. Establishing a balance between service and research, establishing institutions carrying out research in the form of policy packages, and attempting to establish a relationship between medical education policymakers, researchers in the field and those involved directly in training students will help to grow and develop the field of medical education.

    Keywords: Critical discourse analysis, medical education, research, field
  • Minoomitra Chahrzad, Amir Hossein Mahmoudi*, Kourosh Fathi Vajargah, Abbas Khorshidi, Seyyed Mehdi Samimi Ardestani Pages 305-315
    Introduction

    Pedagogical Accreditation of educational institutes and Hospitals is an approach to ensure and promote the quality of education in Medical Universities. Forthe purpose of establishment in the universities, however, there are prerequisites that needs to be met before implementation. The purpose of this study was to determine the pathology of Guilan University of Medical Sciences preparedness to establish Institutional accreditation in educational Institutes and Hospitals.

    Methods

    Using qualitative approach and content analysis method this study was conducted. Data were collected through semi-structured interviews with 30 employees of Guilan University of Medical Sciences who were involved in the implementation of institution's accreditation. Similarly, purposeful sampling was useand continued until theoretical saturation. To analyze the data qualitative content analysis was used. Validity and reliability of data were confirmed and computed through Lincoln and Guba's reliability criteria.

    Results

    Based on the interviews, two main components ofcultural background of the university with four subcomponents (i.e., organizational culture & atmosphere, individual culture of staffs, current attitude & motivation), and university structure with two subcomponents (i.e., organizational structure & resource allocation management) was identifiedas awkward pointsofthe university's readiness for establishing of educational accreditation of educational institutes and hospitals.

    Conclusion

    By improving the culture and atmosphere of the organization, individual culture of the employees, current attitude and motivating the staff, as well as designing the organizational structure for the institution's accreditation and allocation of appropriate resources in the university it is possible to make preparations for establishing accreditation of educational institutions and hospitals and finally, guaranteeing and promoting the quality of education in the universities.

    Keywords: Pathology, Institutional Accreditation, Educational Accreditation of Medical Education Centers, University of Medical Sciences
  • Saeideh Daryazadeh, Nikoo Yamani*, Roya Molabashi, Payman Adibi Pages 316-324
    Introduction

    In medical science, narratives are vital. Always stories about patients, their care experiences, and the improvement of the diseases are expressed among physicians and other health care teams. These narratives, in addition to being effective in the evolution of thought, are also considered as an active teaching method. This study was conducted with the aim of introducing narrative medicine as an approach to medical education.

    Methods

    This study was conducted by narrative reviewing and searching the electronic texts and articles in the databases, Science Direct, ProQuest, PubMed, ISI Web of Science and the Google Scholar search engine, and the keywords of narrative-based medicine, narrative medicine, narration, teaching and medical education, and equivalents in Persian, since 1980. After removing repetitive articles, and considering the direct link of the articles to the study objectives, only abstracts of the articles that were available in full text were reviewed.

    Results

    Of the papers included in the study, 32 articles were submitted to the final review, 5 of which were Persian, and the rest were English. Discussions related to the narrative medicine approach in medical education were extracted and the results of this study were presented as four general themes including the concept, applications, implications, and limitations of using a narrative approach.

    Conclusion

    It is necessary to consider a special education position with a change in cultural attitudes and practices, and medical students should become familiar with the practical application of narratives from the beginning of their studies in order to learn humanism, professionalism, medical ethics, Diagnostic skills, clinical reasoning and patient-centered care, and apply it practically. Therefore, proper education and inclusion in the formal curriculum are recommended with regard to the educational and cultural background and the use of a narrative approach along with medical evidence and facts.

    Keywords: Narrative-based Medicine, Narrative Medicine, Narration, Teaching, Medical Education
  • Zahra Keshtkaran, Zohre Moeini, Mohammad Reza Shooshtarian*, Maryam Seddigh, Maliheh Poorkiani, Razieh Zolghadr, Zohreh Faramarzian, Mona Arvinfar, Razieh Rahmati, Sara Bostani Pages 325-336
    Introduction

    Evaluation of professors by college students, in addition to describing their functional status, with expressing each strength and drawback could influence their educational performance. The drawbacks in the current assessment method clearly shows the necessity for applying fairer methods. This study aimed to present a new software-based index for assessing university professors and follows with the help of Multi-criteria Decision models.

    Methods

    In this research a quantitative index was developed based on soft computing in which mathematical modeling process was pursued. AHP (Analytical Hierarchy Process), Fuzzy OWA (Ordered Weighting Average), and TOPSIS (Technique for Order Preference by Similarity to Ideal Solution) comprised the computing engines that have been embedded in a user-friendly software. The extended index was defined in the range of zero to 100 and its performance was examined through an applied study on 39 faculty members of Larestan University of Medical Science.

    Results

    From the viewpoint of Decision-makers the criteria “The power of influence of the tutor in teaching the key points” and “engagement with students fitting with academic environment” received the most and the least importance, respectively. The least important criterion with the consensus degree of 95.41 and the criterion “Presence of the teacher in the given time in class” with the consensus degree of 83.34 showed the closest and the furthest agreement from the stakeholders. According to computed index, merely 2.8 percent of faculty members got values under the average boundary of 50.

    Conclusion

    The proposed index provides an integrated and accurate evaluation of faculty members’ performance by exerting uncertainties which are so present in educational assessments. The methodology could be introduced to Iranian medical universities as a whole in order to improve the educational assessment systems and change them for better.

    Keywords: Professors’ assessment, Decision making, Modeling, Fuzzy
  • Jamileh Aqatabar Roudbari, Taraneh Enayati*, Mohammad Salehi Pages 337-346
    Introduction

    The Program of development and innovation in medical education, is the mainstream of policymaking. This study was conducted to evaluate the innovation program from policy-making standpoint.

    Methods

    The study was conducted in a mixed method. In the qualitative section, after library studies and interviews with experts, the research tool was designed. The statistical population consisted of national program experts and purposeful sampling. Questionnaire consisting of 14 items was designed using Likert scale, with a score of 1 to 5, was used after confirming face validity, content validity and reliability with Cronbach's alpha test of 0.91.Evaluation of program suitability was done in three ways: undesirable (2.33 to 3.33), relatively favorable (2.34 to 3.66) and desirable (3.67 to 5). Data were analyzed using descriptive statistics, t-test and analysis of variance.

    Results

    Paying attention to improving the quality of higher education "and" free of ambiguity and intelligibility of program "had the highest and lowest scores, with a score of 4±0. 85 and 2. 45±1. 40, respectively. The evaluation of the program's desirability in terms of compliance with the policy-making clauses in 8 items was relatively favorable and in 6 categories was desirable and none was undesirable. Policy Program scores by gender, work experience, academic rank, age and place of work were not significantly different

    Conclusion

    Policy of development and innovation programs has a relative to complete desirability. In view of the more complex, difficult and specialized continuation of the atmosphere of innovation in this era and variety of actors in this field, In order to avoid possible damage of this massive development program, continuous monitoring of the realization of the policy based on mission orientation approach is emphasized.

    Keywords: Program of developments, innovations, policymaking, medical science education
  • Hassan Edalatkhah, Zahra Tazakori, Assieh Movahedpour, Abdollah Mahdavi, Mansoureh Karimollahi* Pages 347-358
    Introduction

    The presence of motivated faculty members in universitiesof medical plays a vital role in education and community health education. So far, many studies have been done to identify the factors affecting employees' motivation in different ways, but considering the lack of reasonable basis for studying the motivational factors amongfaculty members, this study aimed to investigate the factors affecting the job motivation of faculty members of Ardabil University of Medical Sciences.

    Methods

    This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 qualified faculty members of Ardabil University of Medical Sciences who were selected through purposeful sampling. To analyze the collected data, the Content Analysis method was used through MAXQDA software version 10.

    Results

    After analyzing the data, 26 sub-themes were obtained and after categorizing, 8 main themeswere reached, that is, evaluation classes, development and success, encouragement and creativity, evaluation, justice, management, financial and welfare problems, and interactions.

    Conclusion

    This study showed that universities of Iran, especially the universities of medical sciences faced serious challenges in motivation of faculty members; thus, challenges need to be tackled in order to improve faculty members' motivation.

    Keywords: faculty members, job motivation, challenges, strategies, qualitative study
  • Abdolhussein Shakurnia*, Mahdi Tavalla, Maryam Aslami, Hussein Elhampour Pages 359-370
    Introduction

    Defining the factors influencing the students’ academic failure and timely identification of high-risk students, one can prevent the loss of money and manpower. The purpose of this study was to explore the educational and psychological characteristics of students as predictors of students’ academic failure in Ahvaz University of Medical Sciences

    Methods

    This cross - sectional case-control study was conducted on 73 failed and 73 non-failed students in the academic year 1396. To collect data, seven questionnaires including Kolb's learning styles, Rosenberg self-esteem, academic burnout, self-efficacy, life satisfaction, spiritual well-being and academic stresses were used. These standard questionnaires had a good validity and reliability. Data were analyzed using synchronous and step-by-step manner, and in the accreditation section, using Cronbach's alpha and confirmatory factors analysis.

    Results

    The mean and standard deviation of failed and unfailed students' age was 22.11±3.03 and 21.67±3.32 years, respectively. 33 (45.2%) of the failed students were female and 69 (94.5%) were single. Educational variables were the average grade of the diploma and the quota of the exam and the psychological variables of educational conditions, religious health and converging learning style in predicting group membership had a role, and none of the other variables had any role in predicting group membership in a step-by-step approach.

    Conclusion

    Regarding the role of some variables as the main factors influencing the students’ academic failure, it seems indispensable to prevent students' academic failure by identifying students at risk and adopting supportive approaches to their vulnerability

    Keywords: Academic Failure, Medical Sciences students, Psychological characteristics, learning methods, mental health, Self-esteem, Student stressors, Academic burnout
  • Golestan Sayah, Samira Derakhshanfard* Pages 371-380
    Introduction

    Despite the development of technology and the importance of its comprehensive development in the higher education system, research has shown that many higher education centers have not technologically developed and there are some obstacles in this path. the aim of this study was to investigate the inhibitory factors of using e-learning from the students’ point of view as the recipients of education in Urmia University of Medical Sciences.

    Methods

    This descriptive-correlational study was performed on all the students of Urmia University of Medical Sciences in 2016-2017 academic years.  The participants (n=423) were selected through stratified random sampling method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire that was used after confirming its reliability and validity. The descriptive statistics tests were used for explaining and describing test properties, and the collected data were analyzed using exploratory factor analysis test.  

    Results

    In general, the 10 factors (organizational, budgetary, managerial, legal/administrative, strategic, pedagogical, technical, executive, cultural and individual) explained about 50.33 percent of the total variance. The organizational factor had the highest proportion in explaining the variance (6.234 percent) and the individual factor had the smallest proportion (2.553 percent).

    Conclusion

    The organizational obstacle was the most important inhibitory factor of using e-learning from the viewpoint of the students in Urmia University of Medical Sciences which can be resolved by disambiguation of e-learning and the value of its degree as well as training the specialists.

    Keywords: Technology, E-learning, university, students of the University of Medical Sciences
  • Marzieh Tahmasebi, Peyman Adibi, Firoozeh Zare, Farashbandi, Abolfazl Taheri, Ahmad Papi, Alireza Rahimi * Pages 385-393
    Introduction

    Determination of learners' education satisfaction is one of the most significant criteria for assessing the performance of health educational systems. The study was conducted to evaluate the medical students' satisfaction from clinical informationist educational program.

    Methods

    To conduct this study a quasi-experimental posttest design was embraced. The sample was included 30 medical students that were selected by the Convenience time based sequential sampling method. Educational intervention of clinical informationist was done for 10 days. The Clinical Informationist along with the medical student participated in the clinical round, noted the clinical questions and teaching how to search for questions. After clinical round, the Clinical Informationist held a workshop about databases every day. Data were collected by a questionnaire and analyzed by the descriptive statistics and using Excel 2016 software.

    Results

    The average score of medical students' satisfaction was 4.34(±0/551) for content of program, 4.32(±0/659) for educator, 3.85(±0/470) for educational methods and 3.64(±0/872) for educational facilities. The interest of medical students was 50% very high, 40% high and 10% moderate in tendency for implementing and continuing of the educational program.

    Conclusion

    The overall medical students' satisfaction has been increased in terms of content, educator, method and facilities in the clinical informationist educational program.

    Keywords: Clinical Informationist, Clinical Librarian, Educational Program, Medical Students, Satisfaction
  • Sajad Omidi, Hadi Mirfazaelian, Jayran Zebarsast, Atousa Akhgar *, Mohammad Jalili Pages 394-402
    Introduction

    The evaluation of psychometric indicators in order to evaluate the quality of academic achievement exams is of particular importance. The aim of this study was to investigate the results of the written exams and internal evaluations among the emergency medicine residents in terms of the construct validity and also their ability in predicting resident’s academic success.

    Methods

    In this descriptive correlational study all the emergency medicine residents of Tehran University of Medical Sciences who could enter the emergency medicine residency program within 2009 to 2014 and had participated in the pre-board exam till 2017, were selected through the census method (n=199). The certification exam score was considered as the main variable; then, correlation of written and internal evaluations results were compared with it. The Pearson correlation test was used to determine the correlation between the scores.

    Results

    Finally, the evaluation results of 125 residents were analyzed. The correlation between first and second internal evaluation scores, first and second written scores with the certification exam scores were (p=0.006, r=0.3), (p=0.014, r=0.2), (p=0.202, r=0.1) and (p=0.000, r=0.3), respectively. The mean scores of the first, second and third year residents in written exams were 77.92±12.57, 91.33±8.05, 123.13±8.52 out of 150 in 2014; the mean of these scores were 67.44±8.52, 73.17±23.41, 121.52±6.38 in 2015 and 68.71±28.04, 88.24±14.34 and 118.15±7.73 in 2016, respectively

    Conclusion

    The results of this study showed that in-training evaluations of the emergency medicine residents had acceptable predictive validity in predicting academic success of residents. Also, the ability of the written exams in discriminating between residents of different grades demonstrated the construct validity of these exams.

    Keywords: Construct validity, academic success, resident, emergency medicine
  • Ali Hamzezadeh, Saeideh Ghaffarifar *, Abolghasem Amini Pages 403-409
    Introduction

    Outpatient medical education is one of the important parts of clinical training in medical education which has been given particular attention today due to its deep relationship with the future of the physician's occupation. Lack of proper tools and standards for assessing the status of outpatient education is one of the obstacles to conducting ambulatory education assessment studies. Therefore, this study was aimed at developing instruments for assessing outpatient training of medical students during externship and internship in Clinics Affiliated to the Medical Sciences Universities.

    Methods

    This developmental and psychometric study was conducted to develop an outpatient education assessment instrument in educational clinics. The sources used were included reputable medical education reference books, general medical education curriculum and previous studies. For standardization and calculation of reliability and validity, Cronbach's alpha coefficient and survey of specialists were used respectively. We used SPSS tools for data processing, and Pearson correlation index for inferential analysis.

    Results

    The developed instruments included two educational status assessment questionnaires from the viewpoint of students (reliability 89%, validity 85%) and faculty members (reliability 90%,validity 85%), a patient satisfaction assessment questionnaire (reliability 90%,validity 80%), and an observational checklist for assessment of educational clinics (reliability 95%,validity 82%).

    Conclusion

    The developed instruments in this study compared with the instruments used in previous studies simultaneously evaluates the status of outpatient education from the viewpoint of all the three involved exposures, including tutor, learner, and patient; which is the important positive point. The evaluation of educational clinics of medical universities in the future with the developed instruments in this study while providing a clear image of the status, can provide comparable information between educational centers.

    Keywords: Outpatient Education, Assessment Tool, Educational Clinics
  • Narges Ghodsiyan *, Farzaneh Kiarad Pages 410-423
    Introduction

    Knowledge transfer is at the heart of knowledge management processes, which has been the focus of research today. The purpose of this study was to evaluate and validate factors affecting knowledge transfer and sharing among professors in Tehran University of Medical Sciences.

    Methods

    This is a descriptive survey of the quantitative part of a mixed study. The tool of this research is a questionnaire designed using qualitative section findings and was implemented in a stratified sample of 162 members of 1577 faculty members of Tehran University of Medical Sciences. Data were analyzed by path analysis using Lisrel.

    Results

    The questionnaire with a reliability of 0.97 and confirmatory factor analysis of GFI = 0. 90 and RMSEA = 0. 07 indicated the optimal fit of knowledge transfer model. Among the nine components of this model, the status of four components including knowledge and professors in Tehran University of Medical Sciences was desirable; although, the other five components, including the university and its relationship with professors and the environment for transferring knowledge to the university, were not been favorable.

    Conclusion

    The results of this study showed that in the process of knowledge transfer, the important points raised by university managers in the factor of university as an organization and its type of interaction with professors, knowledge and environment. Therefore, it is necessary to modify the promotion rules of the faculty in such a way as to encourage knowledge sharing among the professors. The design of a grants system in relation to industry and society should be developed to direct educational and research work in the universities to prevent the difusion of scientific work. It seems also important that colleges' academic trajectories complement each other to achieve the university's academic goals.

    Keywords: knowledge Transfer, knowledge Sharing, knowledge Mmanagement, Tehran University of Medical Sciences
  • Sepideh Jafari *, Zeynab Mollaei Pages 424-432
    Introduction

    Attention to effective factors for educational advancement is one of the most important goals in planning educational systems. This study attempted to evaluate the Self-regulated Learning Strategies and Spiritual Intelligence in academic achievement among the students of Tehran University of Medical Sciences

    Methods

    In a descriptive, correlational study during the academic years of 2013-2014, 198 dental students of Tehran University of Medical Sciences were selected by random sampling method. Sample size was 214 people were selected randomly using Cochran formula. The measurement tools were Standard Questionnaire included King's Spiritual Intelligence Questionnaire and motivated strategies for learning. Data analysis was done using SPSS and at two descriptive and inferential levels.

    Results

    The results showed that the direct effect of spiritual intelligence variable on academic achievement was not significant, but indirect effects of Spiritual Intelligence with the role of mediator of Self-regulated Learning Strategies on the academic achievement were positive and significant. Sobel's Mediation Test showed the indirect significant effects of Critical Existential Thinking (2.09), Transcendental Awareness (2.18), Conscious State Expansion (2.30) variables on academic achievement through the mediating variable of self-regulation learning strategies. Data were analyzed both descriptively and inferentially through and Structural equation modeling was used at the inferential level

    Conclusion

    In order to enhance students' academic achievement, attention should be paid to self-regulated Learning Strategies and spiritual intelligence.

    Keywords: Self-regulated Learning Strategies, Spiritual Intelligence, academic achievement, University students
  • Farzane Abtahi, Mohammad Sadegh Aboutalebi, Fereshteh Baradaran fard, Mahin Moeini, Sorour Mosleh * Pages 433-441
    Introduction

    Self-confidence and self-efficacy are two important factors for improving the clinical competence of paramedical students. The aim of this study was to investigate the effect of presenting surgical case report on self-confidence and clinical self-efficacy of operating room students.

    Methods

    This is a semi-experimental study of two-group, which was conducted on 60 operating room students at Isfahan University of Medical Sciences in 2018. Students were randomly divided into two experimental and control groups using easy sampling method. In the experimental group, case-report peresentation was performed on the day of surgery and presented daily during the course of the training. Pre-test and post-test were performed by clinical self-efficacy and self-confidence questionnaires in two groups before and after the intervention. Statistical tests were t-test, paired t test, chi-square test and Mann–Whitney.

    Results

    The mean of self-efficacy and self-confidence before intervention was not significantly different between the two groups (P>0.05). mean and standard deviation of self-efficacy after intervention in the experimental group were (42.18±8.27) that was significantly higher than control group (34.31±18.90) (P<0.05) (t=2.09). Also, the mean and standard deviation of self-esteem after intervention in the experimental group were (20.53±5.27) that was significantly higher than control group (15.30±8.70) (P<0.05) (t=2.82).

    Conclusion

    The results indicate that reporting the surgical procedures and presenting them during the internship period has improved clinical self-efficacy and confidence of operating room students. Accordingly, applying educational aids can improve clinical performance.

    Keywords: Clinical Self-Efficacy, Self Confidence, Surgical Case Report, Student
  • Fatemeh Mirzaei, Sudabe Baghery moghadam *, Leila Jouybari Pages 442-443
  • Mehrgan Heydari hengami, Nadereh Naderi *, Saeed Shoja, Dorna Fathinejad Pages 444-454
    Introduction

    Student quota is one the university admission criteria in the medical schools of Iran. In recent years a separate quota named deprived regions quota is allocated to participants who live in deprived regions such as Hormozgan province. This study aimed to compare the educational status of this quota with other students at Banadr Abbas medical school.

    Methods

    In this descriptive-analytic study, all students’ data, entering Bandar Abass medical school during 8 years (2008 to 2015), namely, n=754, including educational and demographic characteristics collected through Student Recording System and personal files and analyzed using SPSS 19.

    Results

    The evaluation of educational state of deprived regions quota students showed that the mean score of diploma (P<0. 01), first semester(P<0. 0001), basic science and physiopathology courses, comprehensive examination of basic sciences were lower than other quoata. They had the lowest graduation and the highest dropout rate (P<0. 0001). There was a significant difference in the student grades marital status.

    Conclusion

    Considering policies to increase the number of empowered Physicians in deprived regions and the observed higher academic failure among deprived regions quota students, the educational authorities should make appropriate plans and strategies in order to improve their academic achievements.

    Keywords: Academic Achievements, Deprived Regions Quota, Medical Students
  • Ahmad Sedaghat *, Roya Mohammadbigi Pages 455-461
    Introduction

    The first step in educational planning is identifying and prioritizing educational needs so that if this is done correctly, it will be easier and more effective to implement educational development processes. The purpose of this study was to determine the faculty members’ academic and educational abilities from their point of view in Hamadan University of Medical Sciences.

    Methods

    This cross-sectional study was performed in Hamadan University of Medical Sciences in 2016. The statistical population included all the faculty members of Hamadan University of Medical Sciences. 205 faculty members were selected by stratified random sampling. Data gathering tool was a researcher-made questionnaire. After confirming its validity and reliability, the faculty members expressed their views on academic and educational abilities in four domains based on a 5-point Likert scale of 1 to 5. Data were analyzed using one-sample t-test and Friedman ANOVA.

    Results

    According to the faculty members’ point of view, the priorities of academic and educational abilities were the skill of curriculum design (mean score = 4.10 ± 3), teaching and learning skill (mean score = 4.24 ± 2), educational evaluation skill (mean score = 4.31 ± 2) and counseling and communication skill (mean score = 4.53 ±2), respectively.

    Conclusion

    The results of this study indicated that curriculum design needs to be considered as a top priority for academic and educational abilities of faculty members, and special training courses should be provided to familiarize faculty members with the elements and components of curriculum design in Hamadan University of Medical Sciences.

    Keywords: Academic, educational abilities, educational skills, educational evaluation
  • Khadijeh Aliabadi, Maryam Falahi*, Mehdi Komasi Pages 462-471
    Introduction

     With the advent of social networks, their use has become an integral part of the lives of many students and is in some way intertwined to their personal life. The main purpose of this study was to investigate the effectiveness of virtual social networks on trust in interpersonal relationships and academic procrastination of students.

    Methods

     This quasi-experimental study with pre-test and post-test design conducted at Behbahan paramedical faculty in 1997-98. The sample consisted of 167 Operating Room Students who were randomly divided into two experimental and control groups, 81 and 82, respectively. Data were collected using the Solomon & Rothbloo Academic Delay Questionnaire, Interpersonal Reliability Questionnaire, and Virtual Social Networking Questionnaire.

    Results

     After controlling for the pre-test effects of academic procrastination with p<0.01, F=91/71, there was a significant difference between the control and experimental groups and considering the effect of using virtual networks 36% of the variance predicted academic procrastination. Also, there was a significant difference between the control and experimental groups regarding the trust variable in interpersonal relationships after controlling for pre-test effects, F=80/13, p<0.01. The variance predicted interpersonal trust.

    Conclusion

     The results showed that using virtual social networks in teaching and training has been useful in reducing academic procrastination and it also improves their interpersonal trust. Therefore, it is recommended to tap into virtual social networks in education

    Keywords: Virtual Social Networks Trust In Interpersonal Relationships, Academic Procrastination, Student, Operating Room Discipline
  • Arash Najimi, Farzaneh Shafiee, Fariba Haghani* Pages 472-482
    Introduction

     It is possible to formulate and execute programs, to achieve ideals and goal using evaluation. In reality, evaluation of a self-care education program can determine the degree of adaptation of the program and identify effective factors in improving the program. The aim of this study was to investigate the evaluation of the self-cared educational program of diabetes type II based on the CIPP(Context,Input, Process,Product) evaluation model in the city of Mobarakeh in 2018.

    Methods

     This study is descriptive and program evaluation based on the CIPP evaluation model. Information was collected in a cross-sectional fashion. Eighty one males and females participated in this study by the census method included the head of health center in the city, an expert in controlling diseases, an expert in charge of non-capture diseases of the city, health care observers in centers and health bases. In order to collect information, CIPP evaluation information questionnaires developed by the researchers. The gathered data were analyzed both descriptively and inferentially using chi squre tests, independent t-tests and ANOVA tests. Data was finally analyzed by SPSS version 22

    Results

     The results of this study based on CIPP evaluation model showed that the average of evaluation scores were like these: In the domains of Context (4/32±0/47), Input (3/87±0/35) were significantly lower than the average, process (4/17±0/34), and though the mean score of input (4/41±0/40) was higher (p<0/05). The results revealed that the Mean Score based on CIPP evaluation model in three domains including context, process and output is desirable and input is semi-desirable.

    Conclusion

     Based on the evaluation results, it is recommended to evaluate the program regularly and identify the strengths and weaknesses of the program

    Keywords: diabetes type II, CIPP Evaluation Model, Self-cared, Evaluation
  • Tahere Sharifi, Maryam Tatari, Faeze Sedaghat, Rohollah Kalhor, Amin Mohammadi* Pages 483-493
    Introduction

     Future research is an interdisciplinary study that can influence all sciences. Students are Future human resources for health systems; whose futures research ability can be improved through education over the years. The purpose of this study is to determine the relationship between future research ability and quality of learning experiences of medical students of Mashhad in 2018.

    Methods

     In this descriptive correlational study, the research population was all students of Mashhad University of Medical Sciences, 370 of whom were selected through two-stage stratified random sampling. Data collection tools included validity and reliability questionnaires of Parsa et al.'s future research ability and Neumann's quality of learning experiences. Data were analyzed using one-way ANOVA, multiple regression and Spearman correlation tests.

    Results

     Students' future research ability was slightly higher than average (138.5±24.5) and Mean quality of learning experiences was moderate (34.2±7.1). There was a direct and significant correlation between the dimensions of futuristic ability and the dimensions of the quality of learning experiences that the severity of this relationship was weak (p<0.01, r>0).

    Conclusion

    Given the weak relationship between students' futuristic skill and the quality of their learning experiences, there are likely to be stronger factors that can predict or enhance students' futuristic skill. Therefore, more studies are recommended to identify the factors affecting it in higher education as a human resources producer to achieve optimal development and future.

    Keywords: future research, Quality of Learning Experiences, Students, University of Medical Sciences
  • Masoumeh Hosseini, Ali Maghool*, Naziasadat Nasseri, Ahmad Zendedel Pages 494-505
    Introduction

    The decision regarding internationalization in Iran higher education seems indispensable. This necessity is in line with the implementation of the objectives of Iran’s 20-year vision plan that is, turning country into the supreme scientific power of the region. Therefore, the purpose of this study is developing an international model of higher education among the national North-Eastern Universities of Iran in 2018”.

    Methods

    This study was a qualitative and quantitative study with an exploratory design which was conducted in 2018. As to the qualitative part, the sample included 18 members of the scientific experts at national universities who were selected by a purposeful method regarding the saturation rule. At the quantitative section, it included 302 experts who were selected using the random stratified sampling. The data collection instrument was semi-structured interview. As to the quantitive part, it was researcher-made questionnaire about the internationalization of higher education. To identify the components at the qualitative part, the content analysis method was used. Also, at the quantitative section, model analysis was done using the structural equations modeling.

    Results

    The results of the exploratory analysis show that from among the 126 of the indicators, 8 main dimensions are identifiable. To be more specific, the opinions of the reliable professors of this field were asked; the identified dimensions were as follow: political strategies, academic strategies, communicative strategies, the establishment of the special organization, the political structure and relationships, inter-university approaches, service-orienteers, and the flexible leadership. Later on, the model designation was done using Structural Equation Modeling. The t value for the internationalization of higher education dimensions in this research was estimated to be between 16. 33 to 24. 40 which was bigger than the given t value (1.96). The political strategies (F1) had the highest t value, but the political structure and the relationships (F5) had the lowest t value.

    Conclusion

    Regarding the findings, it could be concluded that, all the aforementioned dimensions have desirable and direct impact on the internationalization of higher education.

    Keywords: higher education, internationalization, Iran’s 20-year vision plan, model designation
  • Mostafa Amini Rarani, Mahmood Keyvanara, Mehdi Nosratabadi* Pages 506-518
    Introduction

     Today, social determinants of health are defined as one of the most important approaches in examining health differences among communities as well as within them. In this approach, Early Childhood Development has been a centeral theme in the comprehensive evolution of the child. This study endeavored to examine the content analysis of the Medical Sciences’ curriculum from the perspective of Early Childhood Development.

    Methods

     In view of that, in this qualitative study through content analysis approach based on the pattern of the social factors affecting health, the content of the undergraduate, postgraduate, and doctoral degree programs in Medical University of Isfahan Sciences were analyzed After several stages of screening 27 medical sciences official curriculum were analyzed using MAXQDA.

    Results

     The results of content analysis showed that in undergraduate and postgraduate, most of the topics related to Early Childhood Development were from Midwifery and Pediatric Nursing, respectively; that is to say courses containing the concept of Early Childhood Development were related to Bachelor of Midwifery, Bachelor of Public Health, and Master of Pediatric Nursing, respectively.

    Conclusion

     Comparing three undergraduate, postgraduate and doctoral degrees, most of the Early Childhood Developmental topics belong to undergraduate degree. The purpose of medical education is gaining knowledge, skills, and information necessary for care and promoting the health of the community, Medical students' didactic content needs to be socially oriented. In the course headings, the social determinants of health and in particular the topics related to the evolution of early childhood need to be highlighted.

    Keywords: official curriculum, content analysis, early child development
  • Atefeh Mokhtari Kia*, Zahra Asadi Piri, Saman Ghasempour, Razieh Alaei, Soraya Nouraei Motlagh, Katayoun Bakhtiar Pages 519-529
    Introduction

     Field of study and future profession has always been an important subject of education. The purpose of this study was identifying the attitude of public health students at Lorestan University of Medical Sciences toward field of study and future profession.

    Methods

     This study is a cross-sectional. 78 students of public health from third to eighth semester in the academic year 2018 the population were selected by census method. The questionnaire used in this study is derived from the American University of Minnesota Attitude Questionnaire. It was developed in two sections (demographic characteristics & 17 questions about students̕ attitudes & perspectives toward field of study and future career). To analyze the data T-test, One-way ANOVA, Pearson correlation were used.

    Results

     The mean score±standard deviation of students’ attitude toward the field of study and future career was 27.14±5.1 (theoretical mean score=27) and 22.79±5.25 (theoretical mean score =24) respectively. There was a significant correlation between their attitude towards field of study and their attitude towards future career (r = 0.472, P<0.0001). Important factors that gave rise to a negative attitude towards the future professions were inconsistencies between the curriculum of Public Health program and needs of society, anxiety about future profession, inadequate salary and employment benefits. Main negative factors related to students' attitudes about field of study were the negative attitude of society and other disciplines towards this field of study

    Conclusion

     Regarding the results, attitudes of student about their future career and field of study were negative (close to average). Reforming and strengthening educational program, improvement of students’ internship, student admission according to society needs and establishing desirable conditions for graduates’ employment in this field lead to increase students' positive attitudes towards their field of study and consequently improve their attitude towards their future professions.

    Keywords: Attitude, Field of study, Future professions, Public health, students
  • Akram Parandeh*, Fatemeh Soleimanabadi Pages 530-532
  • Mojgan Mohammadimehr*, Ali Ghasemi Pages 533-542
    Introduction

     Academic Success is one of the important problems facing the higher education stakeholders and it seems important to consider the factors that influence academic success. This study endeavored to investigate the socioeconomic status and mental well-being on the academic success of the students of AJA Medical University.

    Methods

     This study is a descriptive Correlation. The population were students of AJA Medical University were studying in the academic years 2015-2016. The sample in this study was selected using stratified sampling random method from the population of 310 people. The data collection instrument was mental health and social-economic status questionnaire. Academic success was assessed based on the students' average scores. Data analysis was done through SPSS (Version 20) and Laser (Version 8.8).

    Results

     The results of path analysis indicated the direct effects of the sub-variables of mental well-being, respectively, psychological well-being 0/18, emotional well-being 0/22, and social well-being 0/18. The results of path analysis showed direct effects under the subjective well-being variables are 0.46 psychological well-being, 0.22 emotional well-being and 0.18 social well-being, respectively. Subjective well-being with socio-economic status is 0.45

    Conclusion

     The results of data path analysis indicated direct and significant effects of mental well-being and socioeconomic status on academic success among military students at AJA University of Medical Sciences. Therefore, it is recommended for the military medical university authorities to consider the students' mental well-being and socioeconomic status along with other factors affecting their academic success.

    Keywords: Mental well-being, Socioeconomic Status, Academic Success, Students
  • Farhad Tanhaye Rseshvanloo*, Hadi Samadiye, Hossein Kareshki, Melika Manouchehri, Mina Alizade Pages 542-553
    Introduction

     Academic burnout characterized by fatigue due to study requirements, pessimistic feelings, and attitudes toward subjects, poor academic achievement, decreased competence, and some depressive symptoms and can influenced by individual and contextual factors. The purpose of this study was to examine the structural relationships between perceptions of parents, basic psychological needs and academic burnout about students within the framework of self-determination theory.

    Methods

     In this descriptive-correlational study, the population consisted of undergraduate students of Mashhad University of Medical Sciences in the academic year 2017-2018. From this population, 400 individuals selected by multistage random sampling. Data collected through Robbins`s perception of parents scale, Gagné` s Basic Needs satisfaction General Scale, and Maslach` s Burnout Inventory-Student Survey. Descriptive indices and Structural Equation Modeling was used for data analysis. Descriptive indices and structural equation modeling was used for data analysis. Data were analyzed using SPSS.25 and AMOS.24 .

    Results

     The results showed that perceptions of maternal and paternal parenting due to their basic psychological needs had an indirect and significant effect on students' academic burnout (P≥0.01). The structural model also had a good fit (c2/df=2.61; AGFI=0.91; GFI=0.95; CFI=0.96; NFI=0.93; TLI=0.94; RMSEA=0.06) and it can explain 54% of students' academic burnout variance.

    Conclusion

     Based on the findings of this study, it seems that providing a family-friendly environment with parental support, establishing warm and intimate relationships and having expectations appropriate to the abilities of the children, will help to satisfy their basic psychological needs and ultimately promote their academic adjustments.

    Keywords: Perceptions of Parents, Basic Psychological Needs, Academic burnout, self-determination, SEM
  • Arezoo Ghavi, Leila Valizadeh, Vahid Zamanzadeh, Toktam Kianian* Pages 554-564
    Introduction

    Regarding the importance of ethics and specifically justice, the most basic concept in the realm of ethics, in designing curriculums and considering the importance of curricula in the development of the country, this study aimed to design novel scales to evaluate curricula in terms of ethics and justice.

    Methods

    This developmental and psychometric study was performed in the School of Nursing and Midwifery of Tabriz in the year 2018. To develop the initial scales, initially, the related literature was reviewed to define ethics, justice and curriculum, and then the Scale items were presented. To confirm the face and content validity of the scales, qualitative methods as well as descriptive statistics were used. Moreover, the reliability of the scales was computed via Inter-rater reliability coefficient (Kappa) and internal consistency method (Cronbachchr('39')s alpha coefficient).

    Results

    Initially, the scales for the evaluation of ethics and justice were developed, each containing 25 and 39 items respectively. After quantitative and qualitative measurement of the face and content validity of the scales, the total number of the items in the scale of ethics increased to 28 items and that of justice declined to 32 items. The content validity of the whole scales based on S-CVI/Ave was 96.34 and 89.07 respectively. Moreover, the kappa coefficient of each scale was 0.87 and 0.81 and Cronbachchr('39')s alpha coefficient was 0.76 and 0/92 respectively.

    Conclusion

    In this study, the scales for the evaluation of the curriculum in terms of ethics and justice were developed, which can examine curriculum in terms of applying the required principles of healthcare ethics. It is recommended to use pilot scales in other educational environments.

    Keywords: Scale, curriculum, ethics, justice