فهرست مطالب

پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی - پیاپی 38 (زمستان 1398)

نشریه پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
پیاپی 38 (زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/10/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مراد اسماعیلی* صفحات 11-38

    هنجارگریزی موثرترین شگرد برای برجستگی زبان و آشنایی زدایی در شعر است که همواره، دغدغه شاعران بوده است. این شگرد در شعری که با عنوان «موج نو» مطرح می شود و احمدرضا احمدی به عنوان برجسته ترین شاعر این جریان در اشعارش به صورت گسترده، رویکردی هنجارگریزانه دارد، اساس رویکرد شاعر را تشکیل می دهد. این جستار، در پی پاسخ به این سوال است که احمدی چگونه و در چه حوزه هایی و به چه اشکالی به هنجارگریزی دست زده است. بررسی های به عمل آمده، نشانگر این موضوع است که احمدرضا احمدی در اشعارش از انواع هنجارگریزی بهره برده است. یکی از انواع هنجارگریزی ها در شعر او، هنجارگریزی نحوی است. هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی نیز در اشعارش بسامد بالایی دارد که شاعر هم در حوزه فعل و هم در حوزه واژگان، از آن بهره گرفته است. هنجارگریزی معنایی به صورت گسترده و در هیات آرایه های تشبیه، تشخیص، حسامیزی و تصاویر پارادوکسی در اشعار او نمود دارد. افزون بر این، او در حوزه های نوشتار، سبک، واژگان و آوا نیز به هنجارگریزی دست زده است. این پژوهش درنهایت به این نتیجه رسیده است که هنجارگریزی، اساس رویکرد شاعر را تشکیل داده که خود جریان تازه ای از شعر را رقم می زند.

    کلیدواژگان: احمدرضا احمدی، آشنایی زدایی، هنجارگریزی، اشکلوفسکی
  • سادینا امینی، فرهاد طهماسبی*، ساره زیرک صفحات 39-64
    سبک شناسی گفتمانی-انتقادی شیوه ای از تحلیل است که بر مبنای آن تقابل و تعامل بافت متنی و بافت موقعیتی در ضمن تحلیل لایه های مختلف سبکی متن و ارتباط آن ها با گفتمان های رایج و غالب جامعه زمان تولید متن می پردازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و لایه نحوی و کاربردشناسی غزل سعدی را از منظر سبک شناسی گفتمانی/ انتقادی موردبررسی قرار می دهد؛ نتایج پژوهش بیانگر مهارت سعدی در چینش نحوی جملات و بسامد افعال معلوم و صدای نحوی فعال گوینده است؛ در لایه کاربردشناسی، بسامد کنش گفتارهای اعلامی و اظهاری و بیان ضمنی چشمگیر است؛ ادبیت کلام در این غزل از طریق تلویح و تعریض و تشبیه و تمثیل در سطح ادبی پدیدار شده است؛ ازنظر اصول ادب؛ رابطه از پایین به بالا منعکس و گله مندی التماس آمیز به جای نقد و پرسش گری کاربرد یافته است؛ درمجموع رابطه نابرابر عاشق و معشوق انعکاسی از رابطه نابرابر عامه/ رعیت با نهادهای قدرت است.
    کلیدواژگان: سبک شناسی گفتمانی، لایه کاربردشناسی، لایه نحوی، وجهیت
  • رویا جدی تازه کند، پروانه عادل زاده*، کامران پاشایی فخری صفحات 65-90
    زمان عامل ساختاری هر روایت است و نظمی که در شکل گیری زمان روایت لحاظ می شود، نقش مهمی در ساختار پی رنگ داستان دارد. «فرشته ها» پنجمین روایت از مجموعه داستان «دو دنیا» اثر گلی ترقی است که با بهره گیری از گونه روایی خاطره-داستان به خوبی از تکنیک زمان روایی استفاده کرده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی بی نظمی زمان روایی و نقش آن در شکل گیری پی رنگ در داستان کوتاه «فرشته ها» از منظر ژرار ژنت می پردازد. بر اساس نتایج پژوهش، ترقی با درهم شکستن روال خطی زمان، از انواع زمان پریشی گذشته نگر و آینده نگر بهره برده است. گذشته نگرهای درونی به دلیل تداعی خاطرات و بیان وقایع، شیوه غالب کاربرد زمان در داستان فرشته ها است که کارکرد تعلیقی و ایضاحی در بیان وقایع، رمزگشایی و پر کردن خلا های داستانی در روایت دارد. از گذشته نگری بیرونی اصلی در معرفی شخصیت های اصلی با اهدافی چون شخصیت پردازی و تعلیل کنش شخصیت و از زمان پریشی آینده نگر با کارکرد تعلیقی و گره افکنی استفاده شده است.
    کلیدواژگان: روایت، گلی ترقی، فرشته ها، زمان، ژنت
  • محمدرضا حاجی آقابابایی، بتول واعظ* صفحات 91-118
    در مواجهه با متن ادبی می توان به شیوه های گوناگونی به تحلیل و شرح آن پرداخت و ابعاد معنایی متن را آشکار نمود. هرچند استفاده از نظریه های ادبی در تحلیل متن، افق معنایی تازه ای به روی خواننده می گشاید و موجب پویایی فرایند خوانش و قرائت متن می شود، هیچ یک از نظریه های ادبی به تنهایی نمی تواند نگاهی کل نگر و جامع به همه ابعاد متن داشته باشد و خواننده را به فهمی حداکثری از متن برساند؛ ازاین رو لازم است برای رسیدن به فهمی حداکثری از متن، الگویی خاص ارائه کرد تا بتواند ابعاد گوناگون متن را آشکار نماید. آنچه در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است، خوانش غزلی از مولانا جلال الدین با مطلع «خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد / خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد» براساس این الگوست. در این غزل شاهد روایت مولانا از رخ دادن حادثه ای هستیم که موجب شادمانی فراوانی برای او شده است. با بررسی اطلاعاتی که از زندگانی مولانا در دست داریم، می دانیم دو حادثه مهم در زندگانی مولانا می تواند موجب پیدایی چنین سطحی از شادمانی در وجود او شده باشد؛ نخستین حادثه مرتبط با بازگشت شمس تبریزی از دمشق است و حادثه دیگر مرتبط به بازگشت دوباره حسام الدین چلبی به مجلس بحث و درس مولاناست. با بررسی سطوح گوناگون این غزل و همچنین ارتباط میان واژگان و محتوای ابیات این غزل با ابیات مثنوی می توان چنین نتیجه گرفت که این غزل مرتبط با بازگشت دوباره حسام الدین و ازسرگیری سرایش مثنوی است.
    کلیدواژگان: تحلیل متن، الگوی پرسش محور، مولانا، غزلیات شمس
  • حکیمه صحابی، حسین داداشی* صفحات 119-140
    ترجمه رساله قشیریه، یکی از متون مهم عرفانی است. قشیری برای القای مضامین عرفانی در این کتاب از حکایت پردازی بهره گرفته است. حکایات او بیشتر در باب کرامات و معجزات دینی است که بسیاری از آن ها جنبه غیرواقعی و تخیلی دارند. او در حکایت های خود از مولفه های داستان نویسی استفاده کرده است. دراین بین، پردازش عنصر شخصیت از بنیادی ترین ساخت مایه های عناصر داستان قلمداد می گردد که در این مقاله قابل بررسی است در همین راستا و برای فرایافت و تایید این مدعا، مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی بر آن بوده است تا از زوایه نقد ادبی به بررسی و تحلیل شیوه های شخصیت پردازی در حکایت های فراواقعی رساله قشیریه بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است قشیری شخصیت حکایات خود را با استفاده از دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم معرفی می کند و در این راه از سه طریق توصیف، کنش و گفتگو کمک می گیرد. عنصر گفتگو در نود درصد حکایات او حضور دارد؛ چنان چه در برخی از حکایات، شخصیت ها فقط با نقل گفتگوها پرداخته و توصیف می شود.
    کلیدواژگان: ادبیات عرفانی، داستان های فراواقعی، شخصیت پردازی، رساله قشیریه
  • محمدمصطفی رسالت پناهی*، مژگان محمدی صفحات 141-162

    شیخ ابوالفیض بن مبارک متخلص به فیضی فیاضی مشهور به فیضی دکنی (1004-954 ه. ق) شاعر معروف فارسی گوی دربار اکبر شاه بود که بعد از وفات غزالی مشهدی (م 980 ه. ق) به عنوان ملک الشعرایی دست یافت. تذکره نویسان و صاحب نظران هنر شاعری و شیوه بیان وی را ستوده و در خصوص طبع بلند و ابیات نفیس و طرز دل پسندش فراوان سخن گفته اند. این پژوهش به شیوه تحلیلی و توصیفی درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که اصلی ترین خصیصه های سبکی دیوان فیضی کدام است؟ براساس یافته های پژوهش، فیضی از پیشگامان سبک هندی و از کسانی است که در شکل گیری این سبک، نقش بسیار داشته است. وی برای رونق و تعالی سبک هندی تلاش های ارزنده ای انجام داد، به طوری که بسیاری از عناصر و شاخصه های سبک هندی مانند کاربرد زبان کوچه، ترکیب سازی های استعاری و تشبیهی، مضمون آفرینی، استعاره های فعلی، حس آمیزی و... که بعدها رواج عام می یابد و ویژگی مشترک شعر سبک هندی می شود، در شعر او حضور و تبلور سبک شناختی یافته است.

    کلیدواژگان: فیضی فیاضی، سبک هندی، مضمون سازی
  • حسام ضیایی* صفحات 163-190

    تعامل بین روان کاوی و ادبیات، موضوعی بوده است که در طول یک سده اخیر، موردتوجه پژوهش گران این دو شاخه از مطالعات علوم انسانی بوده است. در این پژوهش، تلاش خواهد شد تا به بررسی اجمالی سیر تحولی پرداخته شود که نقد روان کاوانه از ابتدا تاکنون با آن مواجه بوده است. این تحقیق نشان می دهد که در دوره اول مطالعات روان کاوانه پیرامون آثار ادبی، نویسنده، نقش اصلی را ایفا می کرد و روان کاوی ادبیات، بیشتر حول محور تولیدکننده اثر ادبی متمرکز بود؛ اما به مرور و تحت تاثیر تحولات صورت گرفته پیرامون نقد ادبی، اثر ادبی به عنوان یک پدیده خودبسنده و مستقل از مولف، موردتوجه روان کاوی ادبیات قرار گرفت و نهایتا در طول چند دهه اخیر، برجسته شدن نقش خوانندگان آثار ادبی در جریان فهم متون ادبی و رشد نظریات خواننده محور، روان کاوی ادبیات را بیشتر به سمت روانکاوی مخاطب سوق داده است. علاوه بر این سیر تحول، نگاه ساخت گرایانه به روان کاوی ادبیات نیز در طول قرن بیستم، هم راستا با سیر تحول مذکور، بخش قابل توجهی از پژوهش های روان کاوانه پیرامون ادبیات را به خود اختصاص داده است.

    کلیدواژگان: روان کاوی، نقد ادبی، روان کاوی ادبیات
  • رقیه مقدم، حمیدرضا فرضی*، علی دهقان صفحات 191-212
    نقد کهن الگویی یکی از رویکردهای اصلی در نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت کهن الگوها و اسطوره ها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. کمپبل در کتاب قهرمان هزارچهره خود، اسطوره «سفر قهرمان» را با توجه به شباهت های ساختاری اسطوره ها و قصه های کهن، مطرح کرد که شامل: عزیمت، تشرف و بازگشت است و در آن قهرمان در سیر رشد روانی خود، فضیلتی معنوی و مادی برای خود و دیگران به ارمغان می آورد. در این مقاله تحلیل کهن الگویی «داستان گرشاسب» براساس نظریه قهرمان جوزف کمپبل صورت گرفته است. حوادث سفرهای مختلف، در کنار هم الگوی سفر یگانه زندگی گرشاسب را شکل می دهند و از بین این سفرها، سفر به روم به لحاظ پرداخت به لایه های عمیق اندیشه و روان انسان و با بهره گیری از نمادها، نمونه ای از مراحل مختلف سفر قهرمان را به تصویر می کشد. گرشاسب در سیر و سلوک درونی و اجتماعی خود، با پشت سر گذاشتن موانع و آزمون های مختلف، با عشق همراه می شود و به شناختی تازه از جهان دست می یابد.
    کلیدواژگان: گرشاسب نامه، نقد کهن الگویی، جوزف کمپبل، قهرمان، سفر